This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸️ #موزه_نساجی_سنتی_شمال_کشور
با عرض سلام و ادب خدمت همراهان گرامی و با تقدیر از تلاشهای مسئولین بزرگوار ، آیین افتتاح فاز اول
"اولین موزه نساجی سنتی شمال کشور" در روستای جهانی چادرشببافی برگزار خواهد شد.
این موزه مهم علاوه بر آثار نساجی و ریسندگی روستاهای قاسمآباد ، همجوار و سه استان شمالی، آثار و ادوات نساجی چند شهر مهم کشور در این زمینه را نیز دربر خواهد گرفت.
زمان : جمعه ۵ آبان - ساعت ۱۴ الی ۱۷
مکان : قاسمآباد - ولیآباد - پایینمحله
🆔️ @Bahar_Narenj_99
با عرض سلام و ادب خدمت همراهان گرامی و با تقدیر از تلاشهای مسئولین بزرگوار ، آیین افتتاح فاز اول
"اولین موزه نساجی سنتی شمال کشور" در روستای جهانی چادرشببافی برگزار خواهد شد.
این موزه مهم علاوه بر آثار نساجی و ریسندگی روستاهای قاسمآباد ، همجوار و سه استان شمالی، آثار و ادوات نساجی چند شهر مهم کشور در این زمینه را نیز دربر خواهد گرفت.
زمان : جمعه ۵ آبان - ساعت ۱۴ الی ۱۷
مکان : قاسمآباد - ولیآباد - پایینمحله
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸️ #دکتر_لیلی_افشار
🎸 نوازنده ایرانی گیتار کلاسیک
خانم لیلی افشار که نخستین نوازنده زن در جهان است که درجه دکترا در نوازندگی گیتار کلاسیک را کسب کرده، بعد از تحمل یک دوره بیماری درگذشت.
خانم افشار در ۱۸ اسفند سال ۱۳۳۸ با اصالتی آذری در شهسوار به دنیا آمد. او نوه رضا افشار، وزیر راه در دوره رضا شاه پهلوی بود.
لیلی افشار کرسی استادی خود را برای دانشگاه ممنفیس در سال ۱۹۸۹ به دست آورد و در آنجا برای دانشجویان مقطع لیسانس و فوق لیسانس و دکترای نوازندگی گیتار تدریس میکرد.
وی سرانجام در سال ۲۰۰۱ و بعد از ۲۰ سال دوری از ایران به کشورش بازگشت و پس از آن طی سفرهای متعدد، کلاسهای تکمیلی و گروهی برای نوازندگان و هنرجویان گیتار در ایران برگزار کرد.
لیلی افشار پس از تحمل یک دوره بیماری در دوم آبانماه ۱۴۰۲ درگذشت و دو روز بعد در چهارم آبان بنا بر وصیتش و بخاطر سکونت و علاقهاش به روستای قاسمآباد ، در این روستا به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🎸 نوازنده ایرانی گیتار کلاسیک
خانم لیلی افشار که نخستین نوازنده زن در جهان است که درجه دکترا در نوازندگی گیتار کلاسیک را کسب کرده، بعد از تحمل یک دوره بیماری درگذشت.
خانم افشار در ۱۸ اسفند سال ۱۳۳۸ با اصالتی آذری در شهسوار به دنیا آمد. او نوه رضا افشار، وزیر راه در دوره رضا شاه پهلوی بود.
لیلی افشار کرسی استادی خود را برای دانشگاه ممنفیس در سال ۱۹۸۹ به دست آورد و در آنجا برای دانشجویان مقطع لیسانس و فوق لیسانس و دکترای نوازندگی گیتار تدریس میکرد.
وی سرانجام در سال ۲۰۰۱ و بعد از ۲۰ سال دوری از ایران به کشورش بازگشت و پس از آن طی سفرهای متعدد، کلاسهای تکمیلی و گروهی برای نوازندگان و هنرجویان گیتار در ایران برگزار کرد.
لیلی افشار پس از تحمل یک دوره بیماری در دوم آبانماه ۱۴۰۲ درگذشت و دو روز بعد در چهارم آبان بنا بر وصیتش و بخاطر سکونت و علاقهاش به روستای قاسمآباد ، در این روستا به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🍁 #آدینهتان_بخیر
ما نیز گشتهایم
وآن «شیخ با چراغ همی گشت»...
آیا تو نیز، -چون او- «انسانت آرزوست؟»
گر خستهای بمان و اگر خواستی بدان:
ما را تمام لذت هستی به جست و جوست.
پویندگی تمامیِ معنی زندگیست
هرگز
«نگرد نیست»
سزاوارِ مرد نیست...
📖 #فریدون_مشیری
▫️ ۳ آبان، درگذشت
🆔️ @Bahar_Narenj_99
ما نیز گشتهایم
وآن «شیخ با چراغ همی گشت»...
آیا تو نیز، -چون او- «انسانت آرزوست؟»
گر خستهای بمان و اگر خواستی بدان:
ما را تمام لذت هستی به جست و جوست.
پویندگی تمامیِ معنی زندگیست
هرگز
«نگرد نیست»
سزاوارِ مرد نیست...
📖 #فریدون_مشیری
▫️ ۳ آبان، درگذشت
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🍂 #آبان
و تو آبانجانِ دوست داشتنی
گرگ و میش پائیزی دختر میانی پائیز!
تو موهای تابدارت را، در میان چشمه پر آب عشق کشیدی و سیراب از همه محبتها شدی.
شاید دخترکان، شورانگیزی تو را در لابهلای دخترانگیشان وام بگیرند تا طراوت شورگونهشان، تبسمهای مانده بر خستگیهای پرتکرار این روزها را به خندههای از ته دل تبدیل کنند.
شاید مهتاب در شبهای کم تکرار تو، به نظاره شبتابهای بیدار این روزها بیشتر بتابد تا پناه بیکسی شود.
شاید "مهر " امسال در تو تکرار شود که در "آبان"
پر از مهر و محبت شویم و فراموش کنیم دردها وزخمهای برجای مانده از بییاوری را...
ترا به وجودت بیشتر بمان ، تاریکی را کوتاهتر کن ، امسال متفاوتترین "آبان" باش!
آخر میخواهم دختران و پسران خسته را بیدار باش صبر هدیه کنم که اگر تو همراه شوی
ماندگاری این راه سبکتر است...
با قلب روشن از امید به استقبال شوریدگی تهتغاری پائیز برویم تا جای "جوجهها"، مهربانی را در آخر پائیز بشماریم.
خوش بمانی آبانجان دوستداشتنی 🍁
✍ #مریم_جوادی_فکجور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
و تو آبانجانِ دوست داشتنی
گرگ و میش پائیزی دختر میانی پائیز!
تو موهای تابدارت را، در میان چشمه پر آب عشق کشیدی و سیراب از همه محبتها شدی.
شاید دخترکان، شورانگیزی تو را در لابهلای دخترانگیشان وام بگیرند تا طراوت شورگونهشان، تبسمهای مانده بر خستگیهای پرتکرار این روزها را به خندههای از ته دل تبدیل کنند.
شاید مهتاب در شبهای کم تکرار تو، به نظاره شبتابهای بیدار این روزها بیشتر بتابد تا پناه بیکسی شود.
شاید "مهر " امسال در تو تکرار شود که در "آبان"
پر از مهر و محبت شویم و فراموش کنیم دردها وزخمهای برجای مانده از بییاوری را...
ترا به وجودت بیشتر بمان ، تاریکی را کوتاهتر کن ، امسال متفاوتترین "آبان" باش!
آخر میخواهم دختران و پسران خسته را بیدار باش صبر هدیه کنم که اگر تو همراه شوی
ماندگاری این راه سبکتر است...
با قلب روشن از امید به استقبال شوریدگی تهتغاری پائیز برویم تا جای "جوجهها"، مهربانی را در آخر پائیز بشماریم.
خوش بمانی آبانجان دوستداشتنی 🍁
✍ #مریم_جوادی_فکجور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
میدود پاییز تا آبان شود
باز خورشید از نظر پنهان شود
گونههای مهر را بوسیده تا
ترکِ روی سرخ آن آسان شود
باز آبان آمد و ابر سیاه
روی سقف خانهها مهمان شود
خشکی رود کنار خانهمان
در پی باریدنش درمان شود
کاش آذر در دلش خورشید داشت
تا که دشت از دیدنش خندان شود
گلههای ابر تیره در هوا
در شعاع نور آن ویران شود
فصل پاییزست و فصل عاشقی
در دل هر عاشقی طوفان شود
باغ شعرم رونقی دارد کنون
آیههای شعر من قرآن شود!
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
میدود پاییز تا آبان شود
باز خورشید از نظر پنهان شود
گونههای مهر را بوسیده تا
ترکِ روی سرخ آن آسان شود
باز آبان آمد و ابر سیاه
روی سقف خانهها مهمان شود
خشکی رود کنار خانهمان
در پی باریدنش درمان شود
کاش آذر در دلش خورشید داشت
تا که دشت از دیدنش خندان شود
گلههای ابر تیره در هوا
در شعاع نور آن ویران شود
فصل پاییزست و فصل عاشقی
در دل هر عاشقی طوفان شود
باغ شعرم رونقی دارد کنون
آیههای شعر من قرآن شود!
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
ای کاش بپوشی تن باران زدهام را
ساحل بشوی سینهی طوفان زدهام را
پاییز شده چشم من از کوچ نگاهت
دریاب کنون قامت آبان زدهام را
از شور نگاهت شده دل بیسر و سامان
سامان که دهد دامن بحران زدهام را؟
از سیل سکوت تو پر از جوش و خروشم
دریا نشوی بستر طغیان زدهام را؟
تبعیدیام از بوسهی ممنوعهی داغت
جنت نپذیرد تن عصیان زدهام را
ای کاش که در همهمهی هجمهی هجران
مهتاب شوی سایهی حیران زدهام را
لیلا نشوم تا که ننوشم تب صحرا
مجنون! بِنِگَر روح بیابان زدهام را
با مرهمی از مهر و مه و بوسهی دیدار
درمان بکن این زخم زمستان زدهام را
✍ #زیبا_حسینی_جیرندهی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
ای کاش بپوشی تن باران زدهام را
ساحل بشوی سینهی طوفان زدهام را
پاییز شده چشم من از کوچ نگاهت
دریاب کنون قامت آبان زدهام را
از شور نگاهت شده دل بیسر و سامان
سامان که دهد دامن بحران زدهام را؟
از سیل سکوت تو پر از جوش و خروشم
دریا نشوی بستر طغیان زدهام را؟
تبعیدیام از بوسهی ممنوعهی داغت
جنت نپذیرد تن عصیان زدهام را
ای کاش که در همهمهی هجمهی هجران
مهتاب شوی سایهی حیران زدهام را
لیلا نشوم تا که ننوشم تب صحرا
مجنون! بِنِگَر روح بیابان زدهام را
با مرهمی از مهر و مه و بوسهی دیدار
درمان بکن این زخم زمستان زدهام را
✍ #زیبا_حسینی_جیرندهی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
از تو میگفتند...
برگهایی که به قدمهایت متبرک نمودی 🍂
به نجوای تو میرقصیدند
میخکان مرده
تویی مسیح خاطرات سرنگون
تویی دلیل دیوانگی این خیل مردگان
پاییز بهانه است
به خس خس آهنگ قدمت مینوازند
درختان ، بودنت را
و تو احترام ناتمام این جنونی...
✍ #حنان_موذن_قاسمآبادی
#راستین
🆔️ @Bahar_Narenj_99
از تو میگفتند...
برگهایی که به قدمهایت متبرک نمودی 🍂
به نجوای تو میرقصیدند
میخکان مرده
تویی مسیح خاطرات سرنگون
تویی دلیل دیوانگی این خیل مردگان
پاییز بهانه است
به خس خس آهنگ قدمت مینوازند
درختان ، بودنت را
و تو احترام ناتمام این جنونی...
✍ #حنان_موذن_قاسمآبادی
#راستین
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
صحبت از درهای بسته روبروی عشق نیست
خستهام از رویش دیوار بر دیوارها!
✍ #جمشید_مقدم_قاسمآبادی
#حامی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
صحبت از درهای بسته روبروی عشق نیست
خستهام از رویش دیوار بر دیوارها!
✍ #جمشید_مقدم_قاسمآبادی
#حامی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
برگای زرد و قرمز رو سنگ خیس باغچه
دفتر کاهی من ، خشکیده روی طاقچه
صدای جیغ آینه ، خاکای روی شیشه
چراغ زرد خونه ، سوخته واسه هميشه
یه آسمون تیره توو فصل سرد پاییز
آرزوهای مرده بی تو کنار این میز
فصلی که رفته بودی هوا همین جوری بود
ترس من از همون روز سکوت از این دوری بود
دلم نیومد اینجا دست بکشم به خونه
دل نمیخواد بدونه کی میره کی میمونه
عروسکای مرده ، یه نامه تا نخورده
تموم زندگیمو بی تو به غم سپرده
پاییز و این ترانه به یاد روز رفتن
یه ساله مُردم اینجا از تب و سوز رفتن
فصلی که رفته بودی هوا همین جوری بود
ترس من از همون روز سکوت از این دوری بود
قلبِ سکوتُ سالِ رفتن تو شکستم
کنار این ترانه به عشق تو نشستم
✍ #مجید_زینالعابدینی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
برگای زرد و قرمز رو سنگ خیس باغچه
دفتر کاهی من ، خشکیده روی طاقچه
صدای جیغ آینه ، خاکای روی شیشه
چراغ زرد خونه ، سوخته واسه هميشه
یه آسمون تیره توو فصل سرد پاییز
آرزوهای مرده بی تو کنار این میز
فصلی که رفته بودی هوا همین جوری بود
ترس من از همون روز سکوت از این دوری بود
دلم نیومد اینجا دست بکشم به خونه
دل نمیخواد بدونه کی میره کی میمونه
عروسکای مرده ، یه نامه تا نخورده
تموم زندگیمو بی تو به غم سپرده
پاییز و این ترانه به یاد روز رفتن
یه ساله مُردم اینجا از تب و سوز رفتن
فصلی که رفته بودی هوا همین جوری بود
ترس من از همون روز سکوت از این دوری بود
قلبِ سکوتُ سالِ رفتن تو شکستم
کنار این ترانه به عشق تو نشستم
✍ #مجید_زینالعابدینی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
ایلمیلی دِل جُوری جِه، مُوردومِه رَ جوش کانِه
گالشِ دردِه دانِه ، همّه گبِه گوش کانِه
بَرمِه کانِه تِنهِکِه ،چُم وی رُخانِه آوِه
جیر محله غصِه آدُوم ،بابُوردِه چُمِ خاوِه...
برگردان :
دلِ ایلمیلی از آن بالا برای مردم نگران است
حرف همه را میشنود و از درد شان خبر دارد
در تنهاییِ خود گریه میکند و اشکِ چشمانش مانند رودخانهای جاری می شود
و غصهی مردم شهر ، خواب را از چشمانش میرُبایَد
دلش مانند الک سوراخ سوراخ است
هنوز هم برای بدرغه ی رنگین کمان ، غمگنانه آواز سر میدهد
چقدر بد یُمنی در کار مردم افتاده
کوه ایلمیلی طاقت دیدنِ این همه گِره را ندارد
بادِ دیوانه با چهره ای زرد ، زوزه میکِشد
و مثل مار به خودش میپیچد ، انگار او هم از درد ایلمیلی خبر دارد
دست روی دلش نگذار که میترکد
همان دلی که همیشه برای فقر مردم میلرزد....
مجموعه کامل شعر و برگردان آن در کانال تلگرامی #آواز_قو به آدرس :
🆔️ t.me/Alast_R
✍ #شهناز_رضاپور
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
ایلمیلی دِل جُوری جِه، مُوردومِه رَ جوش کانِه
گالشِ دردِه دانِه ، همّه گبِه گوش کانِه
بَرمِه کانِه تِنهِکِه ،چُم وی رُخانِه آوِه
جیر محله غصِه آدُوم ،بابُوردِه چُمِ خاوِه...
برگردان :
دلِ ایلمیلی از آن بالا برای مردم نگران است
حرف همه را میشنود و از درد شان خبر دارد
در تنهاییِ خود گریه میکند و اشکِ چشمانش مانند رودخانهای جاری می شود
و غصهی مردم شهر ، خواب را از چشمانش میرُبایَد
دلش مانند الک سوراخ سوراخ است
هنوز هم برای بدرغه ی رنگین کمان ، غمگنانه آواز سر میدهد
چقدر بد یُمنی در کار مردم افتاده
کوه ایلمیلی طاقت دیدنِ این همه گِره را ندارد
بادِ دیوانه با چهره ای زرد ، زوزه میکِشد
و مثل مار به خودش میپیچد ، انگار او هم از درد ایلمیلی خبر دارد
دست روی دلش نگذار که میترکد
همان دلی که همیشه برای فقر مردم میلرزد....
مجموعه کامل شعر و برگردان آن در کانال تلگرامی #آواز_قو به آدرس :
🆔️ t.me/Alast_R
✍ #شهناز_رضاپور
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
فلک! دادی داَرم از چرخ گردان
مره دایم بگود ویلان و گریان
تی سال و ماه ، مراد دل نگردس
نه پاییز و بهار ، نه یه زمستان
✍ #ابراهیم_اسماعیلزاده_لزرجانی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
فلک! دادی داَرم از چرخ گردان
مره دایم بگود ویلان و گریان
تی سال و ماه ، مراد دل نگردس
نه پاییز و بهار ، نه یه زمستان
✍ #ابراهیم_اسماعیلزاده_لزرجانی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بغلم میکنی؟
بغلم میکنی وقتی اضطراب، محاصرهام کرده و دارم رنج میکشم؟ وقتی از درون متلاشیام و از بیرون آرام؟ بغلم میکنی که دردهام بریزد و پاییز غمگینم بهار شود؟ دستانم را میگیری تا هزاران گنجشک غمگین درون سینهی من آرام بگیرد؟ نگرانم میشوی؟ غصهام را میخوری وقتی که زل میزنم به نقطهای و آرام و بیصدا غصه میخورم؟
نهایت تلاشت را میکنی برای اینکه حال من خوبتر شود؟!
همیشه برای آدمهای غمگین چای ریختهام و این نهایت تلاش من برای آرام کردنشان بوده. نهایت تلاشم برای اینکه زمستانِ کسی را بهار کنم.
گاهی حجم دردها بیش از ظرف تحمل آدمهاست و آدمها حق دارند غمگین باشند.
دردهایی هست که نمیتوان از آنها حرف زد، و رنجهایی هست که نمیتوان آنها را شرح داد. چیزی نپرس، فقط سستیِ شانههای سنگینم را ببین، سرت را به نشانهی همدردی تکان بده و در آغوشم بگیر. که همین شانههای امن تو برای من کافیست.
هوا سرد است
برایم چای میریزی؟
✍ #نرگس_صرافیان_طوفان
🎙 #هلن_جواهردشتی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
بغلم میکنی وقتی اضطراب، محاصرهام کرده و دارم رنج میکشم؟ وقتی از درون متلاشیام و از بیرون آرام؟ بغلم میکنی که دردهام بریزد و پاییز غمگینم بهار شود؟ دستانم را میگیری تا هزاران گنجشک غمگین درون سینهی من آرام بگیرد؟ نگرانم میشوی؟ غصهام را میخوری وقتی که زل میزنم به نقطهای و آرام و بیصدا غصه میخورم؟
نهایت تلاشت را میکنی برای اینکه حال من خوبتر شود؟!
همیشه برای آدمهای غمگین چای ریختهام و این نهایت تلاش من برای آرام کردنشان بوده. نهایت تلاشم برای اینکه زمستانِ کسی را بهار کنم.
گاهی حجم دردها بیش از ظرف تحمل آدمهاست و آدمها حق دارند غمگین باشند.
دردهایی هست که نمیتوان از آنها حرف زد، و رنجهایی هست که نمیتوان آنها را شرح داد. چیزی نپرس، فقط سستیِ شانههای سنگینم را ببین، سرت را به نشانهی همدردی تکان بده و در آغوشم بگیر. که همین شانههای امن تو برای من کافیست.
هوا سرد است
برایم چای میریزی؟
✍ #نرگس_صرافیان_طوفان
🎙 #هلن_جواهردشتی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
دست آوردهای سفر (۴)
انسان هر قدر از دانش بیشتری برخوردار باشد ؛ تواناییهای بیشتری به دست میآورد و دیگر فریب دغل کاران و حقه بازان را نمیخورد. چنین انسانی جهان را پوچ و بیارزش نمیبیند ؛ زیرا اندیشههای والایش به او اجازه نمیدهد به رموز زندگی آشنا نباشد.
انسان دانا پی به انرژی اولیه و بنیادین خود میبرد ؛ به همین دلیل هرگز ناامید نیست و همواره خود را آماده میبیند که مشکلات را از پیش پای خود و دیگران بردارد. انسان دانا و خردمند به رموز حیات و طبیعت تا آن جایی که برایش امکان پذیر باشد پی میبرد ؛ به همین دلیل است که با اندیشههای دیگران سرجنگ ندارد ؛ اما خود را آزاد میبیند که چه اندیشههایی را در زندگی سر لوحه خود قرار دهد.
✍ #رمضان_زینالعابدینی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
انسان هر قدر از دانش بیشتری برخوردار باشد ؛ تواناییهای بیشتری به دست میآورد و دیگر فریب دغل کاران و حقه بازان را نمیخورد. چنین انسانی جهان را پوچ و بیارزش نمیبیند ؛ زیرا اندیشههای والایش به او اجازه نمیدهد به رموز زندگی آشنا نباشد.
انسان دانا پی به انرژی اولیه و بنیادین خود میبرد ؛ به همین دلیل هرگز ناامید نیست و همواره خود را آماده میبیند که مشکلات را از پیش پای خود و دیگران بردارد. انسان دانا و خردمند به رموز حیات و طبیعت تا آن جایی که برایش امکان پذیر باشد پی میبرد ؛ به همین دلیل است که با اندیشههای دیگران سرجنگ ندارد ؛ اما خود را آزاد میبیند که چه اندیشههایی را در زندگی سر لوحه خود قرار دهد.
✍ #رمضان_زینالعابدینی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
افکار منفی را رها کنید.
افکار منفی تو را از نعمتهایی که حق الهی توست محروم میکند، هر فکر منفی برخواسته از باورهایی منفی و بازدارنده از کودکی توست، آنها را با باورهای مثبت جایگزین کن و در مسیر زیباتری گام بگذار...
میشودها را به درونت بیاموز...
میشود در هر شرایطی ثروتمند شد.
میشود در هر شرایطی موفق شد.
میشود در هر شرایطی شاد بود.
میشود در هر شرایطی قدردان بود.
میشود در هر شرایطی زیبا دید.
میشود در هر شرایطی به آرزوها رسید.
و این جملات را آنقدر تکرار کنید تا ضمیر ناخودآگاهتان آن را به عنوان یک باور بپذیرید.
همه چیز با قدرت ذهن امکان دارد، در جهانی که زندگی میکنید هیچ چیزی خارج از محدوده قدرت انسان نیست...
با سپاس از آقای حمید نعمتیپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
افکار منفی تو را از نعمتهایی که حق الهی توست محروم میکند، هر فکر منفی برخواسته از باورهایی منفی و بازدارنده از کودکی توست، آنها را با باورهای مثبت جایگزین کن و در مسیر زیباتری گام بگذار...
میشودها را به درونت بیاموز...
میشود در هر شرایطی ثروتمند شد.
میشود در هر شرایطی موفق شد.
میشود در هر شرایطی شاد بود.
میشود در هر شرایطی قدردان بود.
میشود در هر شرایطی زیبا دید.
میشود در هر شرایطی به آرزوها رسید.
و این جملات را آنقدر تکرار کنید تا ضمیر ناخودآگاهتان آن را به عنوان یک باور بپذیرید.
همه چیز با قدرت ذهن امکان دارد، در جهانی که زندگی میکنید هیچ چیزی خارج از محدوده قدرت انسان نیست...
با سپاس از آقای حمید نعمتیپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸️ #خانم_منور_بصری_قاسمآبادی
▫️ بانوی هنرمند چادرشبباف
▫️ افتتاحیه موزه نساجی سنتی شمال کشور
▫️ جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲
▫️ با سپاس از آقای غلامرضا بصری
🆔️ @Bahar_Narenj_99
▫️ بانوی هنرمند چادرشبباف
▫️ افتتاحیه موزه نساجی سنتی شمال کشور
▫️ جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲
▫️ با سپاس از آقای غلامرضا بصری
🆔️ @Bahar_Narenj_99