🍊 کانال ادبی و هنری بهار نارنج قاسم‌ آباد
766 subscribers
8.53K photos
3.36K videos
12 files
127 links
به نام خالقِ ابر و مه و باد
خداوندِ جهان و قاسم‌آباد

🍊 این کانال، به منظور انعکاس فعالیتهای ادبی، هنری و فرهنگی مردمان زادگاهمان 💚 ایجاد شده است.

ارتباط با ادمین : @B_N_13_99
Download Telegram
.
بالاترین عیار طلا را
می‌خرد پاییز
شمش‌های آفتاب
ودیعه‌ی تابستانی که گذشت

#سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
فرقی نمی‌کند کجای جهان من ایستاده‌ای
چقدر دلم را سوزانده‌ای
یا لابه‌لای جنون کدام دلبر
شعرهایم بر باد رفته

گیسو که پریشان می‌کنم
همه می‌شناسَندَم
پاییز 🍁خطابم می‌کنند...

همانقدر عصیانگر و دیوانه
جسور و بارانی
هزار رنگ و بر باد رفته

شبیه توأم انگار
با چشم‌هایی ساکت و دست‌هایی شاعر
دل شکستن از تو به من سرایت کرده
آیینه انعکاس تمام خصیصه‌هاست
شبیه توأم 🍂

فرقی نمی‌کند کجای جهان من ایستاده‌ای
دستت که به شانه‌های من می‌خورَد
فرو می‌ریزم
شباهت یک اتفاق موروثی‌ست...

#پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🆔️ @Bahar_Narenj_99
آبان 🍂

و تو "آبان"جان دوست داشتنی
گرگ و میش پائیزی دختر میانی پائیز!
تو موهای تابدارت را،
در میان چشمه پر آب عشق کشیدی و سیراب از همه محبت‌ها شدی
شاید دخترکان، شورانگیزی تو را در لابه‌لای دخترانگی‌شان وام بگیرند تا طراوت شورگونه‌شان، تبسم‌های مانده بر خستگی‌های پرتکرار این روزها را به خنده‌های از ته دل تبدیل کند.
شاید مهتاب درشب‌های کم تکرار تو، به نظاره شبتاب‌های بیدار این روزها بیشتر بتابد تا پناه بی‌کسی شود؛
شاید "مهر " امسال در تو تکرار شود که در "آبان"
پر از مهر و محبت شویم و فراموش کنیم دردها وزخم‌های برجای مانده از بی‌یاوری را...
ترا به وجودت بیشتر بمان، تاریکی را کوتاه‌تر کن ، امسال متفاوت‌ترین "آبان" باش،
آخر می‌خواهم دختران و پسران خسته را بیدار باش صبر هدیه کنم که اگر تو همراه شوی
ماندگاری این راه سبکتر است...
با قلب روشن از امید به استقبال شوریدگی ته‌تغاری پائیز برویم تا جای "جوجه‌ها"
مهربانی را در آخر پائیز بشماریم
خوش بمانی "آبان"جان

#مریم_جوادی_فکجور

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
پائیز هر سال
مرا بیاد بیاور
که زرد و غمگینم 🍂
از ندیدنت قرمز و ملتهب
شادی‌هایم،
مثل روزهایش کوتاه
اما دل تنگی‌هایم،
مثل شبهایش نا تمام
پاییز هر سال مرا بیاد بیاور

#امین_رضایی_قاسم‌آبادیان

🆔️ @Bahar_Narenj_99
دو بیتی گیلکی

آتش بگیته  می دل  دورونه

دل دَه دل نیه یه گوله خونه

می چوم واکته عین اچورو

پئزروخانه آب چندی تولونه


برگردان به فارسی

آتش گرفته درون دلم را
دل دیگر دل نیست کوزه خون است
چشمم مثل رودخانه ی اچیرود
پاییز که آب رودخانه گل الود می‌شود

#قاسم_شهبازی_چابکسری

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
ای کاش بپوشی تن باران زده‌ام را
ساحل بشوی سینه‌ی طوفان زده‌ام را

پاییز شده چشم من از کوچ نگاهت
دریاب کنون قامت آبان زده‌ام را

از شور نگاهت، شده دل بی‌سر و سامان
سامان که دهد دامن بحران زده‌ام را؟

از سیل سکوت تو پر از جوش و خروشم
دریا نشوی بستر طغیان زده‌ام را؟

تبعیدی‌ام از بوسه‌ی ممنوعه‌ی داغت
جنت نپذیرد تن عصیان زده‌ام را

ای کاش که در همهمه‌ی هجمه‌ی هجران
مهتاب شوی سایه‌ی حیران زده‌ام را

لیلا نشوم تا که ننوشم تب صحرا
مجنون!  بِنِگَر روح بیابان زده‌ام را

با مرهمی از مهر و مه و بوسه‌ی دیدار
درمان بکن این زخم زمستان زده‌ام را

#زیبا_حسینی_جیرندهی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
آه ای پاییز، ای بی‌عاطفه!

باز آمد فصل احساسات من
فصل تنهایی و فصلِ رنگ زرد
فصل عریانی باغ خاطرات
فصل دلتنگی گلها، فصل درد

باز هم پاییز با صدها لباس
از میان کوه و صحراها رسید
قاصدک‌ها را پریشان کرد و باز
غنچه‌ها را از دل گلخانه چید

باز بال نازک پروانه‌ها
از هجوم باد پاییزی شکست
قلب‌های مهربان و پاکشان
از تگرگ بی‌امان در خون نشست

آه ای پاییز، ای بی‌عاطفه!
برگ‌های زرد را نم‌نم بچین
قامت گلبرگ‌های تازه را
جان من، آهسته و کم کم بچین

#جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
پیام روز (۱۰۱)

خيلی‌ها تنها به کسی احتیاج دارند که شعله‌های امید را در درونشان روشن کند. خیلی‌ها احتیاج دارند لحظه‌ای با شما درد دل کنند تا شاید گره خود را باز کنند.
بیاییم به مردم رنجدیده‌مان محبت کنیم و با آنان همدلی و همزبانی داشته باشيم تا دل‌های شکسته مردم آرام گیرد و  از زندگی نا امید نگردند.

#رمضان_زین‌العابدینی_قاسم‌آبادی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
ایران گاهواره فرهنگ انسانی (۱۱۸)

امکاناتی که روستاییان در امپراتوری ایران داشتند هرگز روستاییان فرهنگ‌های پیشرفته‌ای مانند مصریان باستان هم نداشتند. روستاییان یا کشاورزی می‌کردند یا گله‌های گوسفند، بز و گاو را چوپانی می‌کردند و یا در پروژه‌های ساختمانی مشغول کار بودند. آنان هم چنين به وسیله ساتراپ‌ها احضار می‌شدند تا در جنگ‌ها به عنوان سرباز ، آشپز ، حمل‌کننده توشه و یا نقش‌های دیگری را ایفا کنند. در فرهنگ ایرانی با برده‌ها ، هم چون خدمتکاران دیگر حقوق دریافت می‌کردند ، برخورد می‌شد و هیچگونه آزاری نمی‌دیدند.
در حقیقت داریوش اول قانونی وضع کرد که اگر اربابی با برده خود رفتار نامناسبی داشته باشد مشمول مجازات می‌شود. بردگان در برابر کار خود ، پاداش ، لباس و مکانی برای زندگی دریافت می‌کردند. این وضع چه در دوره هخامنشیان و چه در دوره ساسانیان هم برقرار بود. بردگان در همه ادوار تاریخ باستانی ایران از حقوق انسانی برخوردار بودند. اگر وضعیت بردگان در امپراتوری ایران را با کشورهای متمدن آن روزگاران مقایسه کنیم ، به شهادت تاریخ زندگی خیلی بهتری داشتند.

#رمضان_زین‌العابدینی_قاسم‌آبادی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
🍊 #پرتقال

پرتقال (مالته) میوه‌ای از خانواده نارنجی مرکبات است که درخت آن همیشه سبز و پر برگ بوده و ارتفاع آن تا ۱۰ متر هم می‌رسد.
ریشه پرتقال از جنوب غربی آسیا (هندوچین) بوده و یک میوه پیوندی است که در دوران باستان احتمالاً با پیوند نارنگی و دارابی پرورش داده شد. نوع ایرانی (orange persane) که ایتالیایی‌ها از قرن ۱۱ میلادی كشت آن را در جنوب اروپا رایج کردند تلخ بود و جای خود را از قرن ۱۵ میلادی به نوع شیرین‌تر داد که تاجران کشور پرتغال از هندوستان وارد و کشت کردند. از اینرو در بسیاری از زبان‌های دنیا، هنوز لغت میوه "پرتقال" با کشور "پرتغال" تشابه اسمی دارد. البته ریشه لغت فرانسوی (Orange) از نارنگ (سانسکریت) آمده و هم‌ریشه واژه نارنج (فارسی) و واژه‌های مشابه در بسیاری از زبان‌های دیگر است.
معروف‌ترین گونه پرتقال در دنیا "تامسون ناول" است و بیروت نیز یکی از معروفترین مکان‌های پرورش آن در جهان می‌باشد.
پرتقال یکی از قدیمی‌ترین میوه‌هایی است که بشر از آن استفاده کرده‌ و کنفوسیوس در حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح از آن نام برده‌ است. در حال حاضر بیش از ۲۰۰ نوع پرتقال در آمریکا کشت می‌شود.

🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌙 #شب‌تان_آرام

زِ هر کویم غمی سر کرد و تشویشی و اندوهی

کجایی آخر ای شادی؟ تو هم بر کن سر از جایی

📖  #اوحدی_مراغه‌ای

🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍁 #آدینه‌تان_بخیر

به رهی دیدم برگ خزان
پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو ز گلشن رو کرده نهان
در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود

ای برگ ستمدیده پاییزی
آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی
روزی تو هم آغوش گلی بودی
دلداده و مدهوش گلی بودی

ای عاشق شیدا دلداده رسوا
گویمت چرا فسرده‌ام
در گل نه صفایی باشد نه وفایی
جز ستم ز دل نبرده‌ام

آه بار غمش در دل بنشاندم
در ره او من جان بفشاندم
تا شود نوگل گلشن و دیده شود
رفت آن گل من از دست
با خار و خسی پیوست

من ماندم و صد خار ستم
این پیکر بی‌جان...

#ببژن_ترقی
🎼 #پرویز_یاحقی
🎙 #ایرج_بسطامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
شعری سپید با گویش محلی

جلدره
کورفی شون
دارچکل نیشتناسئن
مئزداره بونه گرزه شانِ
تُب بَت

چِندی وِنی
دار ریشه بونه ره
کورفیهَ بپئن

آه....
آی روزگار....!!


برگردان به فارسی:

جغدهای جل‌دره
روی تنه و شاخه‌های درخت نشستند
و موش‌های زیر درخت مازو
ماتم زده‌اند
تا کی باید موش‌ها از زیر ریشه‌ها
جعدها را تعقیب کنند؟

جل‌دره : نام منطقه‌ای درمسیر جاده ییلاق جواهرده که به علت گودی زیاد و فاصله نزدیک دو کوه ، بیشترین ساعات روز ، سایه است و جغدهای آن منطقه تقریباً به سیاهی می‌زنند.

#قاسم_شهبازی_چابکسری

🆔️ @Bahar_Narenj_99
‌.
 از تو می‌گفتند
 برگ‌هایی که به قدم‌هایت متبرک نمودی
 به نجوای تو می‌رقصیدند
 میخکان مرده
 تویی مسیح خاطرات سرنگون
 تویی دلیل دیوانگی این خیل مردگان
 پاییز بهانه است
 به خس خس آهنگ قدمت می‌نوازند
 درختان ، بودنت را
 و تو احترام نا تمام این جنونی....

#حنان_مؤذن_قاسم‌آبادی
      #راستین

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
در سرم
هزار واژه قفل است
صندوق اسراری
که کلید می‌شود
بر نظم و نثر
و احساس به زور قلم
زیر پا می‌گذارد
قافیه‌هایش را
وقتی شانه‌های هق هق
با گردن دلتنگی
زاویه‌ای حاده
از غصه می‌سازد...

#سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
دختر  پاییزم و چشمِ دلم شیدای اشک
فصل فصل سینه آشفته‌ام نجوای اشک

باغ  مست تاک دل شد شوره زاری پر عطش
سوز سرد بی‌امانی خفته در رویای اشک

از  هراس مرگ برگ و درد زخم  بال باد
ساحل چشمان من با موج خون دریای اشک

تکه‌ای بغضم اسیر قاب خیس خاطره
با تب دلواپسی تا نشکند مینای اشک

در پی‌ات زخمی شده دنیایم از خاشاک و خار
گر تو مجنونم شوی "زیبا" شود لیلای اشک

یوسفم! با خنده‌ای زخم  زلیخا چاره کن
کی دهد حال جنون عاشقی فتوای اشک؟

#زیبا_حسینی_جیرندهی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
به غربت چشم‌های تو آمده‌ام
آنجا که نفس‌ها
راز بودند
پنجره را ببند
من گوشواره فصل‌ها را دزدیده‌ام
دستت را به من بده
تا سطرهای ناتمام را تمام کنم
گناه من را،
عشق ممنوع،
غم پاییز را
و شعری بیافرینیم
در این حوالی
نه در دور دست‌ها

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
دلم، مثل برگی‌ست پاییزی
به اشاره‌ نسیمی‌ می‌لرزد‌
به تلنگری‌ زرد و سرخ‌ می‌شود!
دلم... رنگ پاییز گرفته
عاشقی می‌کند برای خودش
می‌چرخد....‌ می‌رقصد....
با باد هم سفر می‌شود
با باران‌ جاری می‌شود در نهرها
دلم عاشق‌ شده:
عاشقِ پاییز 🍁

#مریم_شریفی_هادی‌کیاشری

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
"سرگردان باد،
برگ درخت گردو،
مغز گردو به چه می‌اندیشد"
اندیشید به پائیز،
به بی‌تابی برگ‌ها برای تغییر،
به رقص برگ‌های زیبا که می‌دانند در زیر پای عابران
شکسته خواهند شد اما
امیدوار از طنین خش خش زیبایشان که گوش
شنوندگان را بیدارخواهند کرد...
و شاید هم اندیشه پرستوهای عاشق را
که فصل جداییشان فرا رسیده...
کاش این جدایی باز به وصال بیانجامد.
کاش اهرمن رنگ برگ‌های زرد را با قرمزی قلب پرستوها تعییر ندهد.
کاش بهار نوای این عاشقان بیدل کوچک را به ما بازگرداند.
کاش پائیز بی‌مهری پایان یابد!!

#مریم_جوادی_فکجور

🆔️ @Bahar_Narenj_99
👤 #سلمان_هراتی

«سلمان هراتی» با نام اصلی «سلمان قنبر هراتی» ، در اول فروردین سال ۱۳۳۸ در روستای مزردشت تنکابن مازندران متولد شد. درس‌های ابتدایی تا پایان دوران متوسطه را در زادگاهش خواند. سپس در دانشسرای راهنمایی تحصیلی پذیرفته شد و پس از دو سال در رشتهٔ هنر، مدرک فوق دیپلم اخذ کرد. وی پس از پایان تحصیلات در یکی از مدارس روستاهای دور شهر لنگرود مشغول تدریس شد.
او در نهم آبان سال ۱۳۶۵ و زمانی که فقط ۲۷ سال سن داشت، هنگام عزیمت به لنگرود در یک سانحهٔ رانندگی درگذشت.
تخلصش، «آذرباد» بود و سه مجموعه‌ی شعر از وی بر جای مانده است:
▫️«آسمان سبز» چاپ سال ۱۳۶۴
▫️«دری به خانه خورشید» چاپ سال ۱۳۶۷
▫️«از این ستاره تا آن ستاره» در حوزه شعر نوجوان

آرامگاه سلمان هراتی در حوالی شهر تنکابن واقع شده‌ است، و بر سنگ مزارش، این بیت نوشته شده‌ است:

آه از پاییز سرد، ای کاش من
از تو باغی در بهاران  داشتم

روحش شاد و یادش گرامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99