مجسمه ای سنگی ام
که حکاکی چیره دست
شیار لبخند را بر لبانم
تراشیده است
اما نمیداند
با انبوه بغض خفته در چشمانم
چه کند

#مریم_امینی



✍👑@Babiehsas👑✍

چشمهایش
مرا سوی خود می‌کشید
هر چه بیشتر
دست و پا می‌زدم
بیشتر
در بیکرانه نگاهش
فرو می‌رفتم

#مریم_امینی

@Babiehsas✍

او که رشته های نگاهش را
به پودِ دلم دوخته بود
در کجای رویایش قرار داشتم
که اینک
زمین سفتی برای ایستادن نمی‌بینم
آنکه
مرا زندگی خطاب میکرد
آیا
در روزهای بدونِ من
آغوش دیگری
برگزیده است؟!

#مریم_امینی

✍@Babiehsas✍

.


حالا که میروی
پَرِ چادر خیالم را رها نکن
میترسم
در همهمه این روزها
گمت کنم
چهار گوشه حریم عشق را
محکم به دندان گرفته ام

#مریم_امینی

✍@Babiehsas✍

.


مرا
در عمق چشمانت
پنهان کن
از راهی بی بازگشت آمده ام
تا دوستت دارم را
میان غمهایت معنا کنم

#مریم_امینی


@Babiehsas✍

مجسمه ای سنگی ام
که حکاکی چیره دست
شیار لبخند را بر لبانم
تراشیده است
اما نمیداند
با انبوه بغض خفته در چشمانم
چه کند

#مریم_امینی


@Babiehsas✍🍂

.
بگذار به نبودنت
نادان بمانم
می ترسم تنهایی را
در نبودن هایی ضخیم تر از پوست شب
بلد شوم
خود را
در افسونگریِ خیالی سبکسر
وا رهانم
و چون پرهای ریخته کبوتران
میان زمین و هوا
مردد بمانم

#مریم_امینی
@Babiehsas✍🍂

گاهی تو را
میان آخرین لباس دیدار
مجسم می‌کنم
بارانی سیاهی
سپیدارِ قامتت را پوشانده بود
و شالی خاکستری
سفیدیِ گردنت را به آغوش کشیده بود.
چشمهایت را بخاطر ندارم
و لب هایت را
که  میخندید یا در انحنای اندوه
فرو رفته بود.
اما
چشمان بارانی خود را
خوب به یاد دارم
و لبهایم را
که آتشِ به خاکستر نشسته‌ی
لبخندی بود
غم انگیز تر از گریه.

#مریم_امینی

@Babiehsas✍❄️

جمعه
همچون پیراهنی آویخته بر بند انتظار
چشم به آمدن نسیم می‌دوزم تا
تکیه بر شانه‌هایش
قدم با قدم‌هایش یکی کنم
و چین‌های دامنم را
با ملودیِ نت‌های بیقرارش
به رقص در آورم
و از رکود دلتنگی رهایی یابم
جمعه
روحم شیفته‌ی بالی است
برای پرواز
گویی هرگز
متعلق به زمین
نبوده‌ام

#مریم_امینی


@Babiehsas✍🌻