از دلتنگیت کجا فرار کنم؟
معمار هیجان...
کجا بروم که صدای آمدنت را بشنوم؟
کجا بایستم که راه رفتنت را ببینم؟
کجا بخوابم که صدای نفسهات بیاید؟
کجا بچرخم که در آغوش تو پیدا شوم؟
کجا چشم باز کنم که در منظرم قاب شوی؟
کجایی؟
کجایی که هیچ چیزی قشنگتر از تماشای تو نیست؟
کجا بمیرم
که با بوسههای تو چشم باز کنم؟
کجایی...؟!🥺
#عباس_معروفی
@Babiehsas✍🍂
معمار هیجان...
کجا بروم که صدای آمدنت را بشنوم؟
کجا بایستم که راه رفتنت را ببینم؟
کجا بخوابم که صدای نفسهات بیاید؟
کجا بچرخم که در آغوش تو پیدا شوم؟
کجا چشم باز کنم که در منظرم قاب شوی؟
کجایی؟
کجایی که هیچ چیزی قشنگتر از تماشای تو نیست؟
کجا بمیرم
که با بوسههای تو چشم باز کنم؟
کجایی...؟!🥺
#عباس_معروفی
@Babiehsas✍🍂
من
به تو مربوطم
طوریکه اندوه به شب
طوریکه صدای بنان به حاشیه غروب
طوریکه آن قناری زرد غمگین به شاملو
بیآنکه هیچکدام
دلیل قانعکنندهای داشته باشیم
- لیلا کردبچه
@Babiehsas✍🍂
من
به تو مربوطم
طوریکه اندوه به شب
طوریکه صدای بنان به حاشیه غروب
طوریکه آن قناری زرد غمگین به شاملو
بیآنکه هیچکدام
دلیل قانعکنندهای داشته باشیم
- لیلا کردبچه
@Babiehsas✍🍂
آدم های امروزی به خودشان زحمت نمیدهند یک نفر را کشف کنند، زیبایی هایش را بیرون بکشند، تلخی هایش را صبر کنند.
آدم های امروز دوستی های کنسروی میخواهند؛ یک کنسرو که درش را باز کنند، یک نفر شیرین و مهربان از داخلش بیرون بپرد و هی لبخند بزند و بگوید حق با توست!
@Babiehsas✍🍂
آدم های امروز دوستی های کنسروی میخواهند؛ یک کنسرو که درش را باز کنند، یک نفر شیرین و مهربان از داخلش بیرون بپرد و هی لبخند بزند و بگوید حق با توست!
@Babiehsas✍🍂
«مرا در قلبت بپذیر،
به دور از تمام هیاهوها،
مرا پناه بده، حتی اندکی.»
• آلبر کامو / نامه به ماریا کاسارس
@Babiehsas✍🍂
به دور از تمام هیاهوها،
مرا پناه بده، حتی اندکی.»
• آلبر کامو / نامه به ماریا کاسارس
@Babiehsas✍🍂
چشمهایش
#حس_خوب #Coffeetime @Babiehsas✍🍂
با هم قهوه مینوشیم
به من لبخند میزنی
از خواب میپرم
با هم قدم میزنیم
دستم را میگیرے
از خواب میپرم
با هم خوشبخت میشویم
و بچھهایمان...
از خواب میپرم
لعنتی هیچوقت
نمیتوانم از خوشحالی
بمیرمـــــ...
#سامان_سلیمی
@Babiehsas✍🍂
به من لبخند میزنی
از خواب میپرم
با هم قدم میزنیم
دستم را میگیرے
از خواب میپرم
با هم خوشبخت میشویم
و بچھهایمان...
از خواب میپرم
لعنتی هیچوقت
نمیتوانم از خوشحالی
بمیرمـــــ...
#سامان_سلیمی
@Babiehsas✍🍂
این قلب ِ زبان بسته ز ِ تو می گوید
می گوید و در غمش تو را می جوید
آن روز که ذره ذره ام خاک شود
دلتنگی ات از خاک ِ دلم می روید...
{ #معصومه_صابر }
🤍🌼
@Babiehsas✍🍂
می گوید و در غمش تو را می جوید
آن روز که ذره ذره ام خاک شود
دلتنگی ات از خاک ِ دلم می روید...
{ #معصومه_صابر }
🤍🌼
@Babiehsas✍🍂
Soroode Zendegi
Mehdi Yarrahi
مهدی یراحی - سرود زندگی
سخت هراسیدهای از دل یک رنگ ما 🌱
مهدی یراحی برای این سرود نوشت:
تقدیم به زنان و مردان شریف سرزمینم
@Babiehsas✍🍂
سخت هراسیدهای از دل یک رنگ ما 🌱
مهدی یراحی برای این سرود نوشت:
تقدیم به زنان و مردان شریف سرزمینم
@Babiehsas✍🍂
گاهی با یک کلام ،
"قلبی آسوده" و آرام می گردد
گاهی با یک بی مهری
کوچک قلبی می شکند !!
مراقب بعضی یک ها باشیم ..
در حالی که ناچیزند ،
همه چیزند.. .
آخربن شب آبان ماهتون پر از مهر و صفا 🌙💫
پیشاپیش آمدن
آخرین مـاه پـاییز
بر شما خجسته و پر برکت باد
به امید پیروزی 🤲
@Babiehsas✍🍂
"قلبی آسوده" و آرام می گردد
گاهی با یک بی مهری
کوچک قلبی می شکند !!
مراقب بعضی یک ها باشیم ..
در حالی که ناچیزند ،
همه چیزند.. .
آخربن شب آبان ماهتون پر از مهر و صفا 🌙💫
پیشاپیش آمدن
آخرین مـاه پـاییز
بر شما خجسته و پر برکت باد
به امید پیروزی 🤲
@Babiehsas✍🍂
تو شب در خواب
مستی و مرا تا روز بیداری
مخسپ ایمن که من
زین دیدهی بیدار میترسم ...
#بیدل_دهلوی
شب بهخیر ❤️
@Babiehsas✍🍂
مستی و مرا تا روز بیداری
مخسپ ایمن که من
زین دیدهی بیدار میترسم ...
#بیدل_دهلوی
شب بهخیر ❤️
@Babiehsas✍🍂
نجیبترین بانوی عریان!
حدود هزارسال پیش لیدی گودایوا همسر یکی از بزرگان انگلیس در اعتراض به افزایش بیرویه مالیات برای مردم شهر خود هر روز به سراغ همسرش میرفت و عاجزانه تقاضا میکرد که مالیاتها کاهش پیدا کند.
همسر او که سیاست و تصمیمهای سیاسی خود را بر خواستهی همسر خود ترجیح میداد برای همسرش شرطی گذاشت، او گفت: اگر یک روز برهنه سوار اسب شوی و تمام شهر را از سمتی به سمت دیگر بروی مالیاتها را کاهش خواهم داد.
گودایوا اسبش را زین کرد، لباسهایش را بر زمین ریخت. در شهر گفتند گودایوا در حمایت از مردم، برهنه در میان شهر میگردد. تمام مردم مغازهها را بستند و به خانه رفتند. پردهها را کشیدند و با چشمانی اشکبار منتظر شدند این گردش شوم به پایان برسد، به جز یک خیاط به نام پیپینگ تام که به خاطر دید زدن لیدی گودیوا کور شد. سرانجام گودایوا باعث شد مالیاتها کاهش یابند.
اکنون مجسمه او در کاونتری است. اسطورهها به تنهایی خلق نمیشوند بلکه در بستری از فهم و شعور و حمایت اجتماعی شکل میگیرند.
@Babiehsas✍🍂
حدود هزارسال پیش لیدی گودایوا همسر یکی از بزرگان انگلیس در اعتراض به افزایش بیرویه مالیات برای مردم شهر خود هر روز به سراغ همسرش میرفت و عاجزانه تقاضا میکرد که مالیاتها کاهش پیدا کند.
همسر او که سیاست و تصمیمهای سیاسی خود را بر خواستهی همسر خود ترجیح میداد برای همسرش شرطی گذاشت، او گفت: اگر یک روز برهنه سوار اسب شوی و تمام شهر را از سمتی به سمت دیگر بروی مالیاتها را کاهش خواهم داد.
گودایوا اسبش را زین کرد، لباسهایش را بر زمین ریخت. در شهر گفتند گودایوا در حمایت از مردم، برهنه در میان شهر میگردد. تمام مردم مغازهها را بستند و به خانه رفتند. پردهها را کشیدند و با چشمانی اشکبار منتظر شدند این گردش شوم به پایان برسد، به جز یک خیاط به نام پیپینگ تام که به خاطر دید زدن لیدی گودیوا کور شد. سرانجام گودایوا باعث شد مالیاتها کاهش یابند.
اکنون مجسمه او در کاونتری است. اسطورهها به تنهایی خلق نمیشوند بلکه در بستری از فهم و شعور و حمایت اجتماعی شکل میگیرند.
@Babiehsas✍🍂
❤️❤️ : ❤️❤️
"وَ بِكَ أَستَجيرُ مِنَ تَواتُرِ الأَحزان"
و پناه بر تو از حزنهای پیدرپی...!
-اللّهِمن🤍
@Babiehsas✍🍂
"وَ بِكَ أَستَجيرُ مِنَ تَواتُرِ الأَحزان"
و پناه بر تو از حزنهای پیدرپی...!
-اللّهِمن🤍
@Babiehsas✍🍂