Shallyzomorodi

San Diego has the best police department

رقص شالی زمردی
با پلیسای شهر سَن دیگو (کالیفرنیا )💃🕺

عصرتون شاد و دلپذیر🦋🌼

@Babiehsas✍

‌
دوستش داری همین حالا بگو!
مبادا روزی
تنها خاطره ات از او
دوستت دارمی که نگفته ای باشد..

#بهرام‌حمیدیان

@Babiehsas✍

+ من می‌خواهم تو مرهم دردهایم باشی !
- اما من نمی‌خواهم مرهم باشم ، زیرا اینگونه زخمی باید باشد که مرهم بگذارم ، من می‌خواهم سپری باشم که نگذارم هیچوقت زخم شوی ؛ عشق برای من اینگونه است ، من می‌خواهم سپر بلای تو باشم نه مرهم دردهایت !💛🔗
#مریم_رئیسی_نویس

@Babiehsas✍

‏من تو را به اندازه‌ی ناکامی‌ ام
در داشتنت می‌ خواهم.

#غسان_کنفانی
@Babiehsas✍

شاید هم خُدا در یک دورانی قبل تر ،
وقتی تو را آفرید
در مقابل من قرار داد و فرمود :
"نگاه کن ، نگاه کن و حیرت زده شو"
وَ اقرار کن که خداوند بهترینِ آفرینندگان است ..

#شاهین_پورعلی_اکبر
عکسنوشته: شمیس گرافیک
@Babiehsas✍

آدم جیگرش کباب میشه، واسه اخوان ثالث اونجا که میگه: "تو را با غیر میبینم صدایم در نمی آید، دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید"

@Babiehsas✍

دوست داشتم معلم املای تو بودم
و دوستت دارم را املا بگویم و هی بپرسم:
تا کجا گفتم!
تو بگویی: دوستت دارم...

#فروغ_فرخزاد

@Babiehsas✍

.

‹ تا به حال صدایی بلندتر
از صدای چشم‌ها شنیده‌ای؟
تا به حال کسی
همزمان از دو پنجره
فریاد زده دوستت دارم ؟ :





#رسول_ادهمی

@Babiehsas✍

از کسانی که همه چیز را محاسبه می کنند بترس و هرگز قلبت را در اختیار آن‌ها مگذار !

آن‌ها حساب عشقی که نثار تو می‌کنند را نیز دارند و روزی آن را با تو تسویه می‌کنند !


- آناگاوالدا

@Babiehsas✍

‌جشن چشمان تو شد آغاز
و سپس گلها آنچنان وجد کنان خندیدند
که به منقار طلایی، همه ی مرغان
خنده را از همه جا چیدند
پر زنان، رقص کنان کوچیدند
پرده خود را به کناری زد
در، درخشان شد و بگشاد، سپس
جشن چشمان تو شد آغاز
روح، چون باغ شفق، شعله کنان بشکفت
گام برداشتی از گام درون باغ
غنچه ها پرده دریدند زپرده، سرمست
وشکوفان گشتند
خارها حتی ناگهان گل کردند
تا به چشمان تو گویند، سلام♥️
رنگها گام تورا تهنیتی خواندند
جشن چشمان تو شد آغاز...

#رضابراهنی

@Babiehsas💜

قمرى هاى بى خيال هم فهميده‌اند،
فروردين است
اما آشيانه ها را باد خواهد برد
خيالى نيست!

بنفشه هاى كوهى هم فهميده‌اند،
فروردين است
اما آفتاب تنبل دامنه را باد خواهد برد
خيالى نيست!

سنگ ريزه هاى كناره ى رود هم فهميده‌اند،
فروردين است
اما سايه روشنان سحرى را باد خواهد برد
خيالى نيست!

همه اين‌ها درست
اما بهار سفر كرده‌ى ما كِى برمى‌گردد؟
واقعاً خيالى نيست؟

#سيد_على_صالحى

#ادبی_هنری_موسیقی

@Babiehsas✍

‌
«سَأحرِق حُروف الحُب كُلهَا
حَتى لَا يَكتبُهَا اليك أحد غيرِي
و سَأحتل بُحور الجنُون كُلهَا
حَتى لَا يجُن بك غَيري ...!»

همه کَلمات عِشق را می‌سوزانم
تا کسی غیر از من آنها را برای تو نَنویسد
و همه مَرزهای دیوانگی را اِشغال می‌کنم
تا کسی غیر از من دیوانه تو نَشود...❣

#نزار_قبانی

@Babiehsas✍

اگر دوری عشقت را زیاد نکند
تو واقعا عاشق نیستی ...
| نزار قبانی |
@Babiehsas✍

رفته شب امّا
ریشه‌اش در چشم‌های من، هنوز آهسته می‌لولد
من، شبم باقی‌ست
کاروان یادهای تلخ
از رباط ذهن بیمارم نرفته‌اند

#منوچهر_آتشی

@Babiehsas✍

بهم گفت «می‌خوام یچیزی بهت بگم، اما روم نمیشه.» وقتی خجالت می‌کشید کاملا از جملاتی که بکار میبرد معلوم بود. به هرجایی نگاه میکرد جز چشمام. بعد سرش رو آورد نزدیکم و تو گوشم با صدای خش داری گفت « تو تنها چونسای من تو این دنیایی. » اون اطلاعات زیادی از واژه‌های مختلف در هر زبونی داشت. همون لحظه فهمیدم باید واژه‌ی خیلی خاصی پیدا کرده باشه. بعد که از پیشم رفت واژه‌ش رو جستجو کردم. ”فهمیدم تو زبان کره‌ای چونسا 천사 به معنیِ فرشته‌ست.“ وقت نشد بهش بگم اما این واژه فقط مخصوصِ خودش بود..:)
-اِلِنور؛ ۲۹ مارچ ۲۰۲۲

@Babiehsas✍

نامت گل هزار بهار نیامده‌است
‏و گستره‌ی خمیده‌ی رویاهایم را ‏
پر می‌کند
‏و در دهانم ‏مانند ماه در حوض، مد می‌شود

‏نامت در چشمانم ‏چون لاله، سرخ
‏چون نسترن، سپید
‏و مثل سرو سبز می‌ایستد
‏نامت مژگانم را در می‌گیرد
‏نامت در جانم ‏گُر می‌گیرد...
#منوچهر_آتشی

@Babiehsas✍

.
شد شد، نشد ماهتو نفروشے
برے شمع بخریا :) 🪐


@Babiehsas✍

#توئیت 🖇♥️

کراش زدن یه اصطلاح امروزیه
اما قدمتش برمیگرده به قرن هشتم؛
اونجا که حضرت #حافظ میگه:

"مجال من همین باشد که
پنهان عشق او ورزم
کنار و بوس و آغوشش
چه گویم چون نخواهد شد"

@Babiehsas✍

شب
پایانیست بر روز تو،
و آغازیست
بر دلتنگی های بی قرار من..



شبتون،بدور از دلتنگی💫🤩



@Babiehsas✍

⭐️🌟⭐️

✨ شب ها که پریشان است می توان چشمان تو را اتلاف نکرد.

همراه داشت انسان اگر روزها را در اندوه هم تلف کند می‌تواند با کبریتی و چشمانی که هدیه ی توست همه ی حقیقت های این زمینِ چسبیده به هراس و سرفه را در ابر گم کند.

می توان در انبوه خاکسترهای داغ_مانده در کوچه های بن بست _که سوالی را جواب نمی دهند در عریانی پنهان گشت؛
پیراهن را در عرشه ی روزهای اتفاقیِ آفتاب آویخت. ✨

💫احمدرضا احمدی
#شب_بخیر 🌙
@Babiehsas✍