کانال اشعار بهمرد
66 subscribers
344 photos
38 videos
3 files
48 links
منصور رضایی سرونوی
تخلص : #بهمرد_هرمزدیار

🍂بهمرد هرمزدیار
🍂 @BHormozdyar
Download Telegram
#بی‌وفا

تو سرته کار وژت گرمه ، چه کار درین وه کار ایمه !
هزاران جار بی وفایِت وه گلاره وژم دیمه !

منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد ۳۱ / ۳ / ۱۴۰۱

@Behmard60042
@BHormozdyar
🔥 یاد ایام نه چندان دور
#مردم_سرونو
#بزرگ‌اندیشی و #سخاوت

نقل است از بزرگان و قدمای روستا
که در روزگار خان و خان بازی ، میان دو طایفه نفاق افتاده بود و بزرگان هر طایفه
در قلعه جمع شده و با خان در مورد چگونگی غلبه بر جانب مقابل به شور
نشسته بودند و ناگفته نماند که این چندمین جلسه بعد از چندین درگیری
بین طرفین بود !

خان از روی ایوان قلعه نگاهی به مردمش
می‌اندازد که همه گرز بدست و نمدین بر
شان آماده‌ی دستورند و برمیگردد داخل
و در جای خود که صدر مجلس است نشسته و زیر چشمی نگاهی به جماعت بزرگان انداخته و متوجه نبود بزرگی از
روستا میشود و با کمال تعجب میپرسد :

ــ انیو کلای ؟؟
یکی پاسخ میدهد : چی اَره ژیر باخَل خان !
خان بر پشتی تکیه زده و میگوید :
یَکی کِل کَنیه شون ...

بعد از دقایقی کربلایی وارد قلعه شده و
جماعت به احترامش بلند شده و او را
بسمت بالانشین مجلس تعارف میکنند و
او در کنار دست خان آرام مینشیند !

مجلس آرام و بیصداست
همه در فکرند و سرها پایین !

خان دستی به ریش میکشد و تکانی به خود داده و رو به کربلایی کرده و میپرسد :
ــ کلای سوالی درم !
کربلایی : بِپِرس خان ؛ ار بتوینم جواوه میئم
خان : کَلای نهات آدم کَی‌یه ؟؟!

کربلایی نگاهی عمیق به چهره‌ی خان
انداخته و کلاه نمدی را از سر بیرون کرده و دستی بر موهایش میکشد و آنگاه نگاهی در میان جماعت به گردش درآورده
و دوباره به چهره‌ی پریشان خان خیره
میشود و با مکث کوتاهی پاسخ میدهد :

خان سلامت بو
نهات آدم وختی مای گِ ...

#ادامه_دارد ...

نویسنده : منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد_هرمزدیار ۲۴ / ۳ / ۱۴۰۱
( بخش دوم )
... #ادامه

🔥 یاد ایام نه چندان دور
#مردم_سرونو
#بزرگ‌اندیشی و #سخاوت

خان : کَلای نهات آدم کَی‌یه ؟؟!

کربلایی نگاهی عمیق به چهره‌ی خان
انداخته و کلاه نمدی را از سر بیرون کرده و دستی بر موهایش میکشد و آنگاه نگاهی در میان جماعت به گردش درآورده
و دوباره به چهره‌ی پریشان خان خیره
میشود و با مکث کوتاهی پاسخ میدهد :

خان سلامت بو
نهات آدم وختی مای گِ
« بِرا وه گَر بِرا وژ بِکَی »
( برادر با برادر خودش بجنگد )

و بدون ادامه ، از شدت خشم لبخندی
به نشانه‌ی خونسردی بر لب آورده و
ساکت میشود !

در میان جماعت ولوله‌ای بر میخیزد
همه از جواب کربلایی حیرانند ولی انگار
خان پاسخش را دریافته و سر به زیر افکنده و هیچ نمیگوید !!!

دقایقی به همین منوال میگذرد و خان
بلند میشود
همگی به رسم خان و رعیتی برمیخیزند

خان : یَی شال و سِتره‌ و کِلاو و کِلاشی خِلاتی
کَلایه !! پیشکَش کَنی ...
و همزمان دست بر دست کوبیده و به
آنی صدای کف زدنها سراسر قلعه را
دربرمیگیرد ...

خان : کَلای توه موشین مَی چیو بو ؟؟

کربلایی : خان سلامت بو
اَر صِلاح مَزانین تا ریشی بَدبِرای وه نام
وَناو بِهوشکنِم ؟؟!!

خان کمی می‌اندیشد
چند قدم راه میرود و برمیگردد رو به
کربلایی و اختیار کار را بدو میسپارد !

ساعتی بعد :
کربلایی سِتره پیشکشی را میپوشد و شال را بر کمر بسته و کلاه زیبای نمدین
را بر سر گذاشته و پاشنه‌ی کِلاش را ورکشیده و از خانه بیرون زده
و بسمت قلعه‌ی طایفه‌ی مقابل به راه می‌افتد ؛
تک و تنها ...

#ادامه‌دارد ...

نویسنده : منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد_هرمزدیار ۲۴ / ۳ / ۱۴۰۱

#کانال‌دوستان‌بهمرد « وَناویَل »
@Behmard60042 👈🇯‌🇴‌🇮‌🇳
( بخش سوم )
... #ادامه

🔥 یاد ایام نه چندان دور
#مردم_سرونو
#بزرگ‌اندیشی و #سخاوت

ساعتی بعد :
کربلایی سِتره پیشکشی را میپوشد و شال را بر کمر بسته و کلاه زیبای نمدین
را بر سر گذاشته و پاشنه‌ی کِلاش را ورکشیده و از خانه بیرون زده
و بسمت قلعه‌ی طایفه‌ی مقابل به راه می‌افتد ؛
تک و تنها ...

طول مسیر بین دوقلعه‌ی طوایف دقایقی بیش نبود ؛ کربلایی با گامهایی مردانه و استوار ؛ چون در سر نیت خیرخواهی داشت و لبخندی از رضایت بر چهره ، به
قلعه نزدیک شد !

صدای مردی را شنید که فریاد زد :
کَلای دِری وِرَی ایره مای !!!

کربلایی بدون توقف به چشمه‌ی سراب
( سراو ) نزدیک شد و از رویش بدآنسو
جستی زد و به طرف در قلعه روانه گردید !

خان بروی ایوان آمد و پشت سرش تعدادی از بزرگان ایستادند !
جوانان آماده‌ی نبرد ، گرز و چماق بدست
درون محوطه نشسته بودند !

در را گشودند و کربلایی وارد شد
همه‌ی حضار برخواستند و به احترام
او رو به سویش چرخیدند !

خان : ها کَلای ؟؟!! خیر بو ؟؟!!

کربلایی : در جایش ایستاد و گفت :
یاعلی خان !

خان : علی یارت کَلای ؛ بِفرما با بان !

کربلایی به داخل ساختمان قلعه وارد شد و خان او را با دست بطرف بالانشین
اتاق هدایت نمود !
همگی نشستند و بعد از لحظاتی سکوت
خان پرسید :
کَلای چه خَوَر ؟؟ شال و سِتره‌تی نوآ کِردیه ؟؟ بمارک بو ؟؟!!

کربلایی با لبخندی بسیار دلنشین و دلگرم کننده :
خان سلامت بو
حامل دوا خَیریکِم بلکِم اِی نِزاع بَین
بِرال وَناویه خَتِم خَیر کَیمِن !!
خان عه کان ایمرو مِ کِردیه‌سیه وکیل
بَین‌تان ، تا بامه خزمتت و بوشم :
بو تا تاریخ نام‌مان وه بَد ننویسی !
بو تا دواره بویمنه برا
بلکم خَتِم کَیم ، اِی گَن ماجرا
ماشالله ایمسال کشاورزی خاصه
حیفه ایجوره وه بین بچو
ووو ...

خان به واژه واژه‌ی سخنان کربلایی گوش میداد و لحظه به لحظه از آن حالت
پریشانی و گرفتگی احوال بیرون می‌آمد
تا اینکه صحبت کربلایی به پایان رسید !

خان رو به جماعت بزرگان کرد و پرسید :
هومه چَه موشینان کَلینه‌ل ؟؟

همه جواب دادند : هرچَی خان بوشی هر
عوه دورسه !

خان پاسخ داد : ایمیژ خوَشمانه مای بِرایمان پایار بو و جنگ تمام کَیم !!

کربلایی لبخندی از مهر بر لب افشان کرد و گفت : بِرا گوشت بِرا بیئری ، سوخان نِمَشکنیتی !!
و بلند شد و گفت همگی صلوات !

جماعت برخواستند و کربلایی از خان و مجمعش برای روز مشخصی دعوت بعمل آورد تا در خانه‌ی شخصی‌اش حضور یابند !

نقل است که کربلایی گوسفندانی نذر میکند و دست خوانین و بزرگان دو طایفه را در گردن هم انداخته و عداوت را از بین برده و به مردم میگوید از فردا
هرکسی دنبال کار و کشاورزی خود برود ...

ــــــــــــــــــــــــــ
روح پاک کربلایی
#برانازار_رضایی‌سرونوی همنشین نور
رحمت حضرت حق 🙏


#پایان /.

نویسنده : منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد_هرمزدیار ۲۴ / ۳ / ۱۴۰۱

#کانال‌دوستان‌بهمرد « وَناویَل »
@Behmard60042 👈🇯‌🇴‌🇮‌🇳
ژیاین ژانه !

خوصه اِی مِلکه آگِر دامه‌سی
گیانِم اِی ژینه کی وه کامه‌سی

یارب وژت بوش ؛ وه جرم کام گنا
روژگارِم دایِم ژَقوم تامه‌سی ؟؟!

معنی به فارسی :

زیستن درد است !

غصه‌ی این ملک آتشم زده
کی اینگونه زیستنی به کام جانم هست

یارب خودت بگو ؛ به جرم کدام گناه
روزگارم دائم به طعم زقومِ تلخ است ؟؟!

منصوررضایی‌سرونوی #بهمرد

@Behmard60042
@BHormozdyar
لطف استاد آصف کرمانشاهی
در حق شاگردش بهمرد

@Behmard60042
@BHormozdyar
Audio
شعر فارسی
عنوان : کتاب
اثر : منصوررضایی‌سرونوی #بهمرد
پخش از #رادیو_فرهنگ

@Behmard60042
@BHormozdyar
شعر جدید بهمرد
با عنوان 👈 تُک پیری ( آغاز پیری )
به زبان شیرین و شیوای #لکی
بتاریخ امروز دوشنبه ۱۰ / ۵ / ۴۰۱
روز ثبت ملی زبان لکی
به زیبایی تمام سروده شد !

در اولین فرصت بعد از صدابرداری و میکس و مونتاژ تقدیم حضورتان خواهد شد !

ارادتمند تک تک شما عزیزان
منصوررضایی‌سرونوی #بهمرد

@Behmard60042
@BHormozdyar
کانال اشعار بهمرد
‍ ‍ ‍ « به نام خدای خرد » شعر #لکی شماره 55 « پَپیو پاییزان ۴ » شاعر : منصور رضایی سرونوی تخلص : #بهمــرد_هرمزدیار «مورخه ۲۲/ ۵ / ۱۳۹۹» #جـــــــــــدیـــــــــــــد 👌 تقدیم به شما عزیزان 🙏 ╭════•🍁•════╮ @Behmard60042 @BHormozdyar
شعر جدید ، زیبا و پر از امید
« پَپیو پائیزان ۵ »
توسط خادمتان #بهمرد
منصوررضایی‌سرونوی
به زبان شیرین #لکی
ســــــــــــــــروده شد !

به امید حق بعد از صدابرداری و
میکس و مونتاژ تقدیم حضور گرمتان
خواهد شد !

واهای ! سِلام پَپیوله ، پَپیوله تویک سر هویله ...

@Behmard60042
@BHormozdyar
یه شرکت نساجی دم به دقیقه
پیام میده که بیایید بالش بخرید !


آخه ما سر بر کلوخ بزرگ شده ها را چه
نیازی به بالش کاکام !!!

ببخشید آقا نانوایی کجاست ؟؟!!
#غم_نان

#بهمرد ۵ / ۶ / ۱۴۰۱

#کانال‌دوستان‌بهمرد « وَناویَل »
@Behmard60042 👈🇯‌🇴‌🇮‌🇳
پَپیوپاییزان۵ِ بهمرد
تا ساعاتی دیگر تقدیم شما عزیزان
ادب دوست میگردد 💝

@Behmard60042
@BHormozdyar
کانال اشعار بهمرد
پَپیوپاییزان۵ِ بهمرد تا ساعاتی دیگر تقدیم شما عزیزان ادب دوست میگردد 💝 @Behmard60042 @BHormozdyar
بنام خدای خرد
شعر لکی :
پَپیو پاییزان 5
اثری جدید از خادمتان :
منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد ۱۹ / ۶ / ۱۴۰۱
@Behmard60042
@BHormozdyar
در آغاز ابیاتی از شماره‌های قبلی
پپیو پاییزان ( یک تا چهار ) را خواهید شنید و در ادامه
شعر جدید پپیوپاییزان۵

امیدوارم مورد پسندتان واقع شود

تقدیمتان با مهر 🙏👇👇👇👇
نه یک نه دو ، وه حالم هویچ نسازیت
مترسم صو بوشین روژِ حساوه
خدا تو گیان ابوالفرض سرمی سر نن
هَره وژت قسم حالم خراوه !

بهمرد ۲۰ / ۶ / ۱۴۰۱

@Behmard60042
@BHormozdyar
بیزارِم اَر ژیاینی گِ ، تامِ خوَشی نِمه‌ی هرگز
چِه ژینیکه گِ ژان و شین خوراکِ روژ و شَومانه ؟!!

#بهمرد ۶ / ۷ / ۱۴۰۱

@Behmard60042
@BHormozdyar
خوشالِم وه کسی هَر هویچ مَزانه
سرِش گرمِ خُم و خوینِ رَزانه
نه خَم دیری گِ چوار و سه یانی چَه ؟!
نه مزانی سوم اَر چوار خَزانه !!

منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد ۲۷ / ۷ / ۱۴۰۱

@Behmard60042
@BHormozdyar