ورزش کردن باعث افزایش حجم مغز میشود !
بعد از ۴۰ سالگی در هر دهه، مغز ۵ درصد کوچکتر شده ،که منجر به افسردگی و آلزایمر شود ! ورزش کردن از تحلیل مغز در اثر کهولت جلوگیری میکند !
#سلامت
🌟 @BaHam_Esf
بعد از ۴۰ سالگی در هر دهه، مغز ۵ درصد کوچکتر شده ،که منجر به افسردگی و آلزایمر شود ! ورزش کردن از تحلیل مغز در اثر کهولت جلوگیری میکند !
#سلامت
🌟 @BaHam_Esf
راهنمای بالینی.pdf
2.4 MB
📖کتاب راهنمایی بالینی اختلال اضطراب فراگیر واختلال هراس
📌تالیف:مرکزتحقیقات روانپزشکی وروانشناسی دانشگاه ایران
#تخصصی
#کتاب
🌈 @BaHam_Esf
📌تالیف:مرکزتحقیقات روانپزشکی وروانشناسی دانشگاه ایران
#تخصصی
#کتاب
🌈 @BaHam_Esf
@ma_vashoma
دکترهلاکویی-انتشارات ماوشما
طرح پرسش: خط قرمز در رابطه جنسی میان زن وشوهر،کجاست⁉️❔⁉️❓
📢پاسخ را از دکترهلاکوئی بشنویم
#زناشوئی
#دکتر_هلاکوئی
🔎 @BaHam_Esf
📢پاسخ را از دکترهلاکوئی بشنویم
#زناشوئی
#دکتر_هلاکوئی
🔎 @BaHam_Esf
تکنیک هایی برای تقویت تمرکز و دقت کودکان
1.از کودک بخواهید چشمهایش را ببیدد و اشیایی را در دست او قرار دهید تا بر اساس زبری یا صافی آن ها را به دو دسته تقسیم کند.🌼
2- مشابه تمرین فوق را با اشیا سرد و گرم انجام دهید.🌼
3- از کودک بخواهید چشمهایش را ببندد و دو شی به طور همزمان در دست های او قرار دهید. کودک باید پس از لمس اشیاء بگوید آنها مثل هم هستند یا متفاوتند.
4- از کودک بخواهید چشمهایش را ببندد، اشیا آشنا و موجود در منزل را یکی یکی در دست او بگذارید و بخواهید پس از لمس هر وسیله، نام آن ها را بگوید.
5- اشکال هندسی پلاستیکی را در دست کودک قرار دهید و از او بخواهید شکل را لمس کند و طرح آن را روی کاغذ بکشد.
#کودک
#تقویت_تمرکز
🌻 @BaHam_Esf
1.از کودک بخواهید چشمهایش را ببیدد و اشیایی را در دست او قرار دهید تا بر اساس زبری یا صافی آن ها را به دو دسته تقسیم کند.🌼
2- مشابه تمرین فوق را با اشیا سرد و گرم انجام دهید.🌼
3- از کودک بخواهید چشمهایش را ببندد و دو شی به طور همزمان در دست های او قرار دهید. کودک باید پس از لمس اشیاء بگوید آنها مثل هم هستند یا متفاوتند.
4- از کودک بخواهید چشمهایش را ببندد، اشیا آشنا و موجود در منزل را یکی یکی در دست او بگذارید و بخواهید پس از لمس هر وسیله، نام آن ها را بگوید.
5- اشکال هندسی پلاستیکی را در دست کودک قرار دهید و از او بخواهید شکل را لمس کند و طرح آن را روی کاغذ بکشد.
#کودک
#تقویت_تمرکز
🌻 @BaHam_Esf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهربانی ...
ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺍﺻﻞ "ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ" ﺍﺳﺖ؛
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮐﻤﮑﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ،
ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺭﺯﺵ
ﺩﺍﺭﻡ ...
(پائولو کوئیلو)
#همراه_با_بزرگان
💟 @BaHam_Esf
ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺍﺻﻞ "ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ" ﺍﺳﺖ؛
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮐﻤﮑﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ،
ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺭﺯﺵ
ﺩﺍﺭﻡ ...
(پائولو کوئیلو)
#همراه_با_بزرگان
💟 @BaHam_Esf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌔شبها چراغ
🌕آرزوهایت را روشن کن
🌖گرمایش را حس کن
🌗با خدا از رازهایت بگو
🌘او آماده شنیدن است
🌑شبتان پراز آرامش
🌕آرزوهایت را روشن کن
🌖گرمایش را حس کن
🌗با خدا از رازهایت بگو
🌘او آماده شنیدن است
🌑شبتان پراز آرامش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی😍🌴
ڪوزه آبی خنک و رنگین است
آب این ڪوزه گـهی تلخ
گهی شور
و گهی شیرین است
"زندگی"
گرمی دلهای به هم پیوسته است
تا در آن دوست نباشد
همه درها بسته است!!
سلام صبح زیباتون بخیر😍🌴
❤️ @BaHam_Esf
ڪوزه آبی خنک و رنگین است
آب این ڪوزه گـهی تلخ
گهی شور
و گهی شیرین است
"زندگی"
گرمی دلهای به هم پیوسته است
تا در آن دوست نباشد
همه درها بسته است!!
سلام صبح زیباتون بخیر😍🌴
❤️ @BaHam_Esf
برنسون میلیاردر معروف انگلیسی به علت فقر مالی شدید و کندی در یادگیری تنها تا 16 سالگی توانست به مدرسه برود؛ هنگام ترک تحصیل، مدیر مدرسه به او گفت یا میلیاردر میشوی یا زندانی!
#انگیزشی
@BaHam_Esf
#انگیزشی
@BaHam_Esf
کودکان چگونه بدآموز می شوند؟
وقتی والدین، خواسته یا ناخواسته، بر کودکانی که چیزی را خراب میکنند، جیغ میزنند، کودکان یاد میگیرند
که «جیغ» بزنند.
وقتی کودکان به این نتیجه میرسند که با جیغزدن به «خواست هایشان دست مییابند، این کار را ادامه میدهند.
وقتی والدین چیزی را به زور از دست کودک میگیرند، کودک «زورگیری» را یاد میگیرد.
برخی از والدین به کودک بیاشتها میگویند: «اگر غذا نخوری، آن را به فلانی میدهیم!»، اینگونه، کودک «خسیس بودن» را میآموزد.
وقتی والدین، برای آرامش کوتاهمدت خودشان، به کودکان وعدههایی میدهند، کودک «دروغگویی» را میآموزد.
وقتی والدین، برای آرامش کودکِ آسیبدیده، دیوار یا اسباب بازی را با سیلی میزنند و میگویند: «اینو زدمش، دیگر گریه نکن»، کودک «انتقامگیری» را میآموزد.
#کودک
#فرزندپروری
🌸 @BaHam_Esf
وقتی والدین، خواسته یا ناخواسته، بر کودکانی که چیزی را خراب میکنند، جیغ میزنند، کودکان یاد میگیرند
که «جیغ» بزنند.
وقتی کودکان به این نتیجه میرسند که با جیغزدن به «خواست هایشان دست مییابند، این کار را ادامه میدهند.
وقتی والدین چیزی را به زور از دست کودک میگیرند، کودک «زورگیری» را یاد میگیرد.
برخی از والدین به کودک بیاشتها میگویند: «اگر غذا نخوری، آن را به فلانی میدهیم!»، اینگونه، کودک «خسیس بودن» را میآموزد.
وقتی والدین، برای آرامش کوتاهمدت خودشان، به کودکان وعدههایی میدهند، کودک «دروغگویی» را میآموزد.
وقتی والدین، برای آرامش کودکِ آسیبدیده، دیوار یا اسباب بازی را با سیلی میزنند و میگویند: «اینو زدمش، دیگر گریه نکن»، کودک «انتقامگیری» را میآموزد.
#کودک
#فرزندپروری
🌸 @BaHam_Esf
✅قانون کوسه در کسب و کار 👇
🐠ژاپنی ها همواره عاشق ماهی تازه هستند. ولی آب نزدیک ژاپن برای چند دهه ماهی زیادی نداشت. بنابراین برای فراهم کردن غذای ژاپنی ها ، قایق های ماهی گیری بزرگتر شدند و مسافتی بیشتر از قبل را طی می کردند 🌅
😓هرچه ماهیگیران دورتر می رفتند، بیشتر طول می کشید تا ماهی بیاورند.
اگر برگشتشان بیشتر طول می کشید ماهی ها دیگر تازه نبود.
◀ برای حل این مشکل، شرکتهای ماهیگیری فریزرهایی را در قایقهایشان نصب کردند .
🐟 آنها ماهی های به دست آمده را در فریزر قرار می دادند.
⭕فریزرها این امکان را فراهم می کرد که قایقها دورتر بروند و بیشتر بمانند. ولیکن ژاپنی ها توانستند به تفاوت بین ماهی تازه و منجمد پی ببرند و آنها مزه ماهی منجمد را دوست نداشتند😣
قیمت ماهی منجمد کاهش پیدا کرد💳
🍥بنابراین شرکتهای ماهیگیری مخزنهایی نصب کردند.
آنها ماهی میگرفتند و درون مخزن قرار می دادند. ماهی ها پس از کمی تحرک، خسته می شدند و مزه تازه بودن خود را از دست می دادند.
📉 صنعت ماهیگیری دچار بحران قریب الوقوعی شد. ولی امروزه آنها ماهی های تازه به ژاپن می فرستند.
چطور توانستند مدیریت کنند؟
♦ برای اینکه طعم ماهی تازه بماند، شرکتهای ماهیگیری ژاپنی هنوز ماهی ها را در مخزنها قرار میدهند ولی با یک کوسه کوچک.
ماهی ها تقلا می کنند و از اینرو دائما در حال حرکتند. تلاشی که می کنند باعث می شود آنها تازه و سرحال باشند😎
🔴تاحالا به این پی بردید که برخی از ما در استخر زندگی می کنیم ولی بیشتر مواقع خسته و کسل هستیم؟
اساسا در زندگی ما، کوسه ها چالش های تازه ای هستند که ما را فعال نگه می دارند.
🔺 اگر شما مدام در تکاپو باشید، شاد خواهید بود. تلاشهایتان است که شما را پر انرژی نگه می دارد. در وضعیتی از سکون موفقیت را کسب نکنید و به آن شاد نباشید.
🔔شما منابع، مهارتها، و توانایی هایی را برای ایجاد این تفاوت دارید. کوسه ای را درون مخزنتان قرار دهید و سپس خواهید دید که واقعا چقدر می توانید پیش بروید....
@BaHam_Esf
🐠ژاپنی ها همواره عاشق ماهی تازه هستند. ولی آب نزدیک ژاپن برای چند دهه ماهی زیادی نداشت. بنابراین برای فراهم کردن غذای ژاپنی ها ، قایق های ماهی گیری بزرگتر شدند و مسافتی بیشتر از قبل را طی می کردند 🌅
😓هرچه ماهیگیران دورتر می رفتند، بیشتر طول می کشید تا ماهی بیاورند.
اگر برگشتشان بیشتر طول می کشید ماهی ها دیگر تازه نبود.
◀ برای حل این مشکل، شرکتهای ماهیگیری فریزرهایی را در قایقهایشان نصب کردند .
🐟 آنها ماهی های به دست آمده را در فریزر قرار می دادند.
⭕فریزرها این امکان را فراهم می کرد که قایقها دورتر بروند و بیشتر بمانند. ولیکن ژاپنی ها توانستند به تفاوت بین ماهی تازه و منجمد پی ببرند و آنها مزه ماهی منجمد را دوست نداشتند😣
قیمت ماهی منجمد کاهش پیدا کرد💳
🍥بنابراین شرکتهای ماهیگیری مخزنهایی نصب کردند.
آنها ماهی میگرفتند و درون مخزن قرار می دادند. ماهی ها پس از کمی تحرک، خسته می شدند و مزه تازه بودن خود را از دست می دادند.
📉 صنعت ماهیگیری دچار بحران قریب الوقوعی شد. ولی امروزه آنها ماهی های تازه به ژاپن می فرستند.
چطور توانستند مدیریت کنند؟
♦ برای اینکه طعم ماهی تازه بماند، شرکتهای ماهیگیری ژاپنی هنوز ماهی ها را در مخزنها قرار میدهند ولی با یک کوسه کوچک.
ماهی ها تقلا می کنند و از اینرو دائما در حال حرکتند. تلاشی که می کنند باعث می شود آنها تازه و سرحال باشند😎
🔴تاحالا به این پی بردید که برخی از ما در استخر زندگی می کنیم ولی بیشتر مواقع خسته و کسل هستیم؟
اساسا در زندگی ما، کوسه ها چالش های تازه ای هستند که ما را فعال نگه می دارند.
🔺 اگر شما مدام در تکاپو باشید، شاد خواهید بود. تلاشهایتان است که شما را پر انرژی نگه می دارد. در وضعیتی از سکون موفقیت را کسب نکنید و به آن شاد نباشید.
🔔شما منابع، مهارتها، و توانایی هایی را برای ایجاد این تفاوت دارید. کوسه ای را درون مخزنتان قرار دهید و سپس خواهید دید که واقعا چقدر می توانید پیش بروید....
@BaHam_Esf
استراتژی_موفق
داستانی جالب از یک مدرس استراتژی به نقل از عصر ایران:
قبل از اینکه درس مدیریت بخوانم، همیشه واژههای «استراتژی کسب و کار» و «استراتژی فردی» برایم جذاب بودند. همیشه دوست داشتم «استراتژی» بدانم و بفهمم. برایم مثل قلعه ای می ماند در دوردستها: عظیم، خیره کننده و سرشار از رمز و راز.
در دوران دانشگاه، درسها را یکی پس از دیگری به سرعت گذراندم تا نوبت به درس استراتژی برسد. روز موعود فرا رسید. سر کلاس درس نشستم و تمام جسم و جانم را متمرکز کردم تا مفهوم این واژه اسرارآمیز را درک کنم.
قلعه استراتژی فردی
جلسات یکی پس از دیگری آمدند و رفتند و من همچنان سیراب نشده بودم. آنچه میشنیدم بسیار تئوریک بود…
به سراغ کتابها رفتم. دیوید را خواندم. مینتزبرگ و هکس و تامسون و شواترز و پورتر و کیم و راملت و …
حسم بهتر شد. اما هنوز بیشتر می خواستم. آن سالها به تازگی به یک پست مدیریتی ارتقا پیدا کرده بودم و هنوز احساس میکردم استراتژی باید ذهنم را بازتر کند. قلعه را دیده بودم. درها را باز کرده بودم. راهروهای قلعه را گشته بودم. اما تو گویی که اتاقی در تاج قلعه بود که هیچکس راه آن را نشان نمیداد و هیچ راهرویی به آنجا منتهی نمیشد.
🏮مدتی نگذشته بود که به حادثه ای، «معلم استراتژی» شدم. کلاسی بود و دانشجویانی که عمدتاً از مدیران کسب و کار بودند و ظاهراً چند مدرس را به اعتراض تغییر داده بودند و فرصتی دست داد تا من در کلاس آنها حاضر شوم. از سال ۸۵ آموزش استراتژی را آغاز کردم و مجموعاً حدود ۱۵۰۰ نفر را تعلیم دادم: در بیش از چهل دوره و هر دوره چهل ساعت…
قلعه را به آنها معرفی میکردم و آنها را دور تا دور آن میگرداندم و راههای پیدا و پنهان را نشان میدادم. اما خود میدانستم که این قلعه را اتاقی است که خود هرگز راه بدان پیدا نکرده ام.
سالها گذشت…
یک روز، در گوشه یک نمایشگاه، فرصتی دست داد تا با مدیری بر سر میز بنشینم که گردش مالی سازمانش، با درآمد نفتی کشورم قابل مقایسه بود! در لا به لای حرفهای دوستانه و گزارش کارها و …، حرف از مدیریت شد و گفتم که در کنار فروشنده بودن، «معلم» هم هستم و «استراتژی» هم درس میدهم.
پرسید: استراتژی را چگونه تعریف میکنی؟ کمی فکر کردم. آنها که استراتژی را میشناسند میدانند که ده ها تعریف وجود دارد که برخی همسو و برخی متضاد و متعارض هستند. به هر حال، به حیلت معلمی و با بازی کلامی، تعاریف را به هم چسباندم و معجونی را به خوردش دادم: کمی از پورتر، با عصاره ای از مینتزبرگ، با طعمی از گری همل. با کمی افزودنی از هکس به همراه رنگهای طبیعی و با کمی افزودنی های مجاز!
تمام مدت با لبخند نگاهم کرد. در پایان گفت: من درس مدیریت نخوانده ام. به همین دلیل، ذهنم چندان پیچیده و مجرد نیست. من آموخته ام که استراتژی، تخصیص بهینه منابع است. اینکه وقت و سرمایه و نیروی انسانی و دانش و تجربه و مهارت خود را صرف کدام حوزه کنی و از کدام حوزه ها، دوری کنی. استراتژی هنر «انتخاب کردن» و «کنار گذاشتن» است. هنر تشخیص اینکه به کدام بازار رو کنی و از کدام بازار صرف نظر کنی. هنر اینکه چشم را بر روی کدام مشتری ببندی و از منافعش صرف نظر کنی تا دستانت برای خدمت بیشتر به مشتری دیگر، آزاد و رها بماند. هنر فرار کردن از وسوسه «دستیابی همزمان به همه چیزهای خوب…».
او از نوشیدنی روی میز سرمست بود و من از طعم این عصاره تجربه که هنوز سرمستش مانده ام…
دوست داشتم بیشتر حرف بزنم که فردی آمد و آن مرد، با خداحافظی شتابزده، میز را ترک کرد. فهمیدم که «استراتژی» به او میگوید که بیش از این، «زمانش» را صرف گفتگو با من نکند.
راه اتاق بالای برج را یافته بودم! چند هفته بعد، برای همیشه، آموزش استراتژی را رها کردم و زندگی دیگری را آغاز کردم. تغییراتی چنان بزرگ در زندگیم حاصل شد که دانشگاه و درس و مدرسه، هرگز برایم ایجاد نکرده بودند.
استراتژی هنر «انتخاب کردن» و «کنار گذاشتن» است.
@BaHam_Esf
داستانی جالب از یک مدرس استراتژی به نقل از عصر ایران:
قبل از اینکه درس مدیریت بخوانم، همیشه واژههای «استراتژی کسب و کار» و «استراتژی فردی» برایم جذاب بودند. همیشه دوست داشتم «استراتژی» بدانم و بفهمم. برایم مثل قلعه ای می ماند در دوردستها: عظیم، خیره کننده و سرشار از رمز و راز.
در دوران دانشگاه، درسها را یکی پس از دیگری به سرعت گذراندم تا نوبت به درس استراتژی برسد. روز موعود فرا رسید. سر کلاس درس نشستم و تمام جسم و جانم را متمرکز کردم تا مفهوم این واژه اسرارآمیز را درک کنم.
قلعه استراتژی فردی
جلسات یکی پس از دیگری آمدند و رفتند و من همچنان سیراب نشده بودم. آنچه میشنیدم بسیار تئوریک بود…
به سراغ کتابها رفتم. دیوید را خواندم. مینتزبرگ و هکس و تامسون و شواترز و پورتر و کیم و راملت و …
حسم بهتر شد. اما هنوز بیشتر می خواستم. آن سالها به تازگی به یک پست مدیریتی ارتقا پیدا کرده بودم و هنوز احساس میکردم استراتژی باید ذهنم را بازتر کند. قلعه را دیده بودم. درها را باز کرده بودم. راهروهای قلعه را گشته بودم. اما تو گویی که اتاقی در تاج قلعه بود که هیچکس راه آن را نشان نمیداد و هیچ راهرویی به آنجا منتهی نمیشد.
🏮مدتی نگذشته بود که به حادثه ای، «معلم استراتژی» شدم. کلاسی بود و دانشجویانی که عمدتاً از مدیران کسب و کار بودند و ظاهراً چند مدرس را به اعتراض تغییر داده بودند و فرصتی دست داد تا من در کلاس آنها حاضر شوم. از سال ۸۵ آموزش استراتژی را آغاز کردم و مجموعاً حدود ۱۵۰۰ نفر را تعلیم دادم: در بیش از چهل دوره و هر دوره چهل ساعت…
قلعه را به آنها معرفی میکردم و آنها را دور تا دور آن میگرداندم و راههای پیدا و پنهان را نشان میدادم. اما خود میدانستم که این قلعه را اتاقی است که خود هرگز راه بدان پیدا نکرده ام.
سالها گذشت…
یک روز، در گوشه یک نمایشگاه، فرصتی دست داد تا با مدیری بر سر میز بنشینم که گردش مالی سازمانش، با درآمد نفتی کشورم قابل مقایسه بود! در لا به لای حرفهای دوستانه و گزارش کارها و …، حرف از مدیریت شد و گفتم که در کنار فروشنده بودن، «معلم» هم هستم و «استراتژی» هم درس میدهم.
پرسید: استراتژی را چگونه تعریف میکنی؟ کمی فکر کردم. آنها که استراتژی را میشناسند میدانند که ده ها تعریف وجود دارد که برخی همسو و برخی متضاد و متعارض هستند. به هر حال، به حیلت معلمی و با بازی کلامی، تعاریف را به هم چسباندم و معجونی را به خوردش دادم: کمی از پورتر، با عصاره ای از مینتزبرگ، با طعمی از گری همل. با کمی افزودنی از هکس به همراه رنگهای طبیعی و با کمی افزودنی های مجاز!
تمام مدت با لبخند نگاهم کرد. در پایان گفت: من درس مدیریت نخوانده ام. به همین دلیل، ذهنم چندان پیچیده و مجرد نیست. من آموخته ام که استراتژی، تخصیص بهینه منابع است. اینکه وقت و سرمایه و نیروی انسانی و دانش و تجربه و مهارت خود را صرف کدام حوزه کنی و از کدام حوزه ها، دوری کنی. استراتژی هنر «انتخاب کردن» و «کنار گذاشتن» است. هنر تشخیص اینکه به کدام بازار رو کنی و از کدام بازار صرف نظر کنی. هنر اینکه چشم را بر روی کدام مشتری ببندی و از منافعش صرف نظر کنی تا دستانت برای خدمت بیشتر به مشتری دیگر، آزاد و رها بماند. هنر فرار کردن از وسوسه «دستیابی همزمان به همه چیزهای خوب…».
او از نوشیدنی روی میز سرمست بود و من از طعم این عصاره تجربه که هنوز سرمستش مانده ام…
دوست داشتم بیشتر حرف بزنم که فردی آمد و آن مرد، با خداحافظی شتابزده، میز را ترک کرد. فهمیدم که «استراتژی» به او میگوید که بیش از این، «زمانش» را صرف گفتگو با من نکند.
راه اتاق بالای برج را یافته بودم! چند هفته بعد، برای همیشه، آموزش استراتژی را رها کردم و زندگی دیگری را آغاز کردم. تغییراتی چنان بزرگ در زندگیم حاصل شد که دانشگاه و درس و مدرسه، هرگز برایم ایجاد نکرده بودند.
استراتژی هنر «انتخاب کردن» و «کنار گذاشتن» است.
@BaHam_Esf
✍قبل از سخنرانی خود را آماده کنید
قبل از سخنرانی به صحبتهای خود فکر کنید، تمرین کنید و سعی کنید دربارهی مخاطبان، پیشفرضی در ذهن داشته باشید.
قبل از سخنرانی به هول شدن و لرزش دست و پای خود فکر نکنید، در این صورت دید منفی همچون ابری سیاه بر رشتهی افکار و کلامتان سایه میاندازد.
مثبت فکر کنید و به خود بگویید که همه چیز عالی پیش خواهد رفت.
در هنگام سخنرانی با مخاطب ارتباط برقرار کنید. وقتی حتی از یکی از حضار انرژی مثبت دریافت کنید، ترس شما تا حدود زیادی از بین خواهد رفت.
#سخنرانی
#فن_بیان
🌹 @BaHam_Esf
قبل از سخنرانی به صحبتهای خود فکر کنید، تمرین کنید و سعی کنید دربارهی مخاطبان، پیشفرضی در ذهن داشته باشید.
قبل از سخنرانی به هول شدن و لرزش دست و پای خود فکر نکنید، در این صورت دید منفی همچون ابری سیاه بر رشتهی افکار و کلامتان سایه میاندازد.
مثبت فکر کنید و به خود بگویید که همه چیز عالی پیش خواهد رفت.
در هنگام سخنرانی با مخاطب ارتباط برقرار کنید. وقتی حتی از یکی از حضار انرژی مثبت دریافت کنید، ترس شما تا حدود زیادی از بین خواهد رفت.
#سخنرانی
#فن_بیان
🌹 @BaHam_Esf
🌸مثل گل باش گلهایے
⭐️ڪہ در انزواے
🌸جنگل مے رویند
⭐️عطر خود را پخش مے ڪنند
🌸چہ ڪسے باشد ڪہ
⭐️قدردانے ڪند ،چہ نباشد
🌸معطر بودن طبیعت گل است
🌷شبـ🌙ـتون معطر به عطر گل🌷
💗 @BaHam_Esf
⭐️ڪہ در انزواے
🌸جنگل مے رویند
⭐️عطر خود را پخش مے ڪنند
🌸چہ ڪسے باشد ڪہ
⭐️قدردانے ڪند ،چہ نباشد
🌸معطر بودن طبیعت گل است
🌷شبـ🌙ـتون معطر به عطر گل🌷
💗 @BaHam_Esf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چشم واکن که جهان منتظر دیدن توست
لبِ خورشیدلب عطشان، پی بوسیدن توست
اول صبح بخند،گل بدهد سینه ی صبح🌿
وقت روییدن و بوییدن وگل چیدن توست
سلام صبحتون پر انرژی 😍🌴
❤️ @BaHam_Esf
لبِ خورشیدلب عطشان، پی بوسیدن توست
اول صبح بخند،گل بدهد سینه ی صبح🌿
وقت روییدن و بوییدن وگل چیدن توست
سلام صبحتون پر انرژی 😍🌴
❤️ @BaHam_Esf
براي کشفِ
اقیانوس های جدید
باید
جرات ترک ساحل را داشت
این دنیا
دنیای تغییر است نه تقدیر...
"ژان پل سارتر"
#همراه_با_بزرگان
☘ @BaHam_Esf
اقیانوس های جدید
باید
جرات ترک ساحل را داشت
این دنیا
دنیای تغییر است نه تقدیر...
"ژان پل سارتر"
#همراه_با_بزرگان
☘ @BaHam_Esf
زکریای رازی به بیماریهای کودکان برای اولین بار به عنوان یک تخصص جداگانه پرداخت. کتاب "تدبیر الصبیان" وی اولین کتاب مستقل بیماریهای کودکان در دنیا است!
٥شهریور روز داروسازمبارک
#مناسبتی
@BaHam_Esf
٥شهریور روز داروسازمبارک
#مناسبتی
@BaHam_Esf