آیت‌الله العظمی منتظری
11.6K subscribers
280 photos
95 videos
58 files
7 links
نشر آثار و اندیشه‌های فقیه و مرجع عالیقدر آیت‌الله العظمی منتظری

ارتباط با ما:
@Ayatollah_Montazeri_Admin
Download Telegram
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش اول)

«سوال: با اجازه حضرتعالی اكنون بپردازيم به مساله استعفا يا عزل حضرتعالی؛ لطفا بفرماييد جريان عزل يا استعفای حضرتعالی چگونه بود تا ابهامات برطرف شود كه اولا اصل جريان عزل بود يا استعفا، ديگر اينكه آيا حضرتعالی مسئوليت شرعی يا قانونی داشتيد كه از آن استعفا بدهيد و اگر داشتيد آيا شرعا حق استعفا داشتيد يا نه؟
اگر عزل بود آيا حضرتعالی منصوب امام يا خبرگان بوديد كه آنها شما را عزل كرده باشند، با توجه به اينكه در ماده واحده مصوب خبرگان كه راجع به قائم مقامی حضرتعالی است حضرتعالی را به عنوان كسی كه مورد تاييد اكثريت مردم مسلمان ايران است اعلام نموده بودند و اسمی از نصب امام يا خبرگان در آن ماده واحده نبوده؛ لطفا در اين باره توضيح بفرماييد؟

جواب: اين سئوال شما با اين طول و تفصيلی كه داشت جواب آن هم در آن هست، از يكی پرسيدند كه "هيچ كدام" به كسر كاف است يا به فتح كاف، گفت: "هيچ كدام"؛ حالا واقعش اين است كه نه عزل بوده از ناحيه امام و نه استعفا بوده از ناحيه من، در نامه من لفظ استعفا وجود ندارد و امام مرا نصب نكرده بودند تا از ايشان طلب عفو كنم يا مرا عزل كنند، "استعفاء" از باب استفعال و به معنای طلب عفو است. از اول كه خبرگان مرا مطرح كرده بودند بدون اطلاع من بود و وقتی كه من اطلاع پيدا كردم واقعا ناراحت شدم، يك نامه هم در همان وقت به رئيس مجلس خبرگان آيت الله مشكينی نوشتم كه اين كار درستی نبوده است، به نظر من اعلام رسمی قائم مقامی هم خلاف سياست انقلاب بود هم خلاف سياست روحانيت و هم به ضرر شخص من، انتظارات مردم را نسبت به من افزايش داد و مرا مورد حساسيت بدخواهان قرار داد از طرف ديگر كاری هم دست من نبود و بی جهت موجب ناراحتی يك عده ای شد؛ بالاخره من از اصل مطرح كردن چنين موضوعی ناراحت بودم، خبرگان هم مرا به عنوان قائم مقامی نصب نكردند بلكه آنان مصداق اصل يكصد و هفتم قانون اساسی را مشخص كرده بودند و در واقع آنها توجه و علاقه مردم به من را منعكس كرده بودند و گفته آنان اخبار بود نه انشاء؛ بعد هم خبرگان در جلسه ای نشستند مرا عزل كردند، البته تحت اين عنوان كه استعفای فلانی را پذيرفتيم! من منصوب آنان نبودم تا حق داشته باشند مرا عزل نمايند، خبرگان فقط می‎توانستند گواهی بدهند كه مقام علمی فلانی در چه مرتبه ای است و صلاحيت دارد يا ندارد، خبرگان در واقع تعيين اعلم واجد شرايط می‎كنند، از باب اينكه در قانون اساسی آمده كه رهبر بايد فلان خصوصيات را دارا باشد، يا آنچه در روايات آمده است كه رهبر بايد اعلم مردم و اعدل مردم و دارای تدبير و... باشد، كسانی بايد فردی را كه واجد شرايط است تشخيص بدهند، خبرگان بايد تشخيص خودشان را بيان كنند، و اصل معنای خبره همين است كه آنچه را تشخيص داده خبر مي‎دهد، انتخاب حق مردم است بعد از تشخيص خبرگان و خبرگان فقط نظر مردم را راجع به من بيان كرده بودند، من هم در نامه ای كه به امام نوشتم كلمه استعفا در آن نبود.»

کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۵۵

ادامه دارد...

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش دوم)

«سوال: در همين زمينه گويا جنابعالي در تاريخ ‏۶۸/۱/۴ نامه اي به امام خميني مبني بر اعلام آمادگي خود براي اجراي نظريات ايشان نوشته ايد، آيا اين نامه به دست مرحوم امام رسيده است؟

جواب: چون من از نامه پرانيها و لحن بعضي از روزنامه ها احساس كردم خبرهايي در كار هست و احتمالا بخواهند تصميماتي در مورد من بگيرند در تاريخ ‏۱/۳ و ‏۶۸/۱/۴ نامه هايي به مرحوم امام خميني نوشتم تا اين كار راحت انجام شود و بدون اينكه نيازي به آن كارها و نامه پرانيها باشد من در مسائل سكوت كنم و عملا كنار بروم، چون چنانكه بارها گفته ام من هميشه از قدرت و مقام دوري مي‎كردم و علاقه اي به آن نداشتم؛ اين نامه ها را نوشتم، نامه ‏۶۸/۱/۳ را آقاي قاضي خرم آبادي مانع شد بفرستم و نامه ‏۶۸/۱/۴ را مثل بقيه نامه ها به بيت و دفتر مرحوم امام فرستادم اما اينكه به دست خود امام خميني دادند يا نه، من نمي دانم ولي با اين نامه زمينه اي براي نامه ‏۶۸/۱/۶ منسوب به ايشان باقي نمي ماند.

منظور من از پيام اخير ايشان پيام به مهاجرين جنگ تحميلي است كه پخش شد و در آن اشاره اي به بيت من داشتند؛ و به نظر مي‎رسد با وجود ذيل اين نامه زمينه اي براي نامه ‏۱/۶ باقي نمي ماند اگر اين نامه از ايشان باشد؛ و كافي بود ايشان محترمانه پيغام دهند كه شما از اين به بعد در هيچ كاری دخالت نكن و يا اينكه مرا بخواهند و اين مطلب را شفاها بگويند، من بسيار خوشحال مي‎شدم و اوقات خود را صرف امور علمی مي‎كردم. من يك ساعت انس با كتاب را بر همه مقامات اعتباری دنيا ترجيح مي‎دهم، الا ان اقيم حقا او ادفع باطلا.

من نامه هايم را معمولا براي آقای محمدعلي انصاري مي‎فرستادم كه به امام بدهد اما اين اواخر من سه چهارتا نامه به امام نوشتم كه يكي از آنها نامه ‏۶۸/۱/۴ و يكي نامه پنج صفحه اي مورخه ‏۶۸/۲/۱۸ مي‎باشد. و نامه پنج صفحه اي در حقيقت جواب رنجنامه احمد آقاست، اين را من شنيدم كه احمد آقا اين اواخر ابراز تاسف مي‎كرده كه من نامه هاي اخير فلاني را به امام نداده ام و از اين جهت ابراز ناراحتی مي‎كرده است، و ظاهرا اين نامه ها را به امام نداده بودند چون در امام مسلما اثر مي‎كرد و ايشان بر بسياري از امور واقف مي‎شدند.»

کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۵۶

ادامه دارد...

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش سوم)

«نامه به آیت الله خمينی و تذكر برخی نكات و اعلام آمادگی برای اجرای نظريات ايشان مورخه ‏۶۸/۱/۴

بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك آيت الله العظمي امام خميني مدظله العالي
پس از سلام و تحيت و تبريك به مناسبت ايام نوروز و ولادت با سعادت حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در رابطه با پيام اخير حضرتعالي لازم ديدم به عرض برسانم:

۱- اينجانب تا حال خود و بيت خود را شعبه اي از بيت حضرتعالي مي‎دانسته ام و مراجعات گوناگون مردم در مسائل شرعيه و مسائل اجتماعي و درددلهاي مسئولين ارگانها و مشكلات ذوي الحاجات كه دستشان به حضرتعالي كمتر مي‎رسد را به عنوان حضرتعالي پاسخ مي‎داده ام، و در حد توان و قدرت سعي من و بيت من بر راضي نمودن افراد و توجيه آنان و كم كردن توقعاتشان از حضرتعالي بوده است. در مقايسه با وضعيت حاكم بر بعضي از بيوت و بر بسياري از محافل حوزوي تنها بيت اينجانب است كه از انقلاب و نظام و مقام معظم رهبري دفاع مي‎كند و ملجأي براي قشر وسيع طلاب جوان انقلابي و زجر كشيده مي‎باشد.

۲- در مورد منابع اطلاعاتي اينجانب نيز به عرض مي‎رسانم: يكي از مهمترين منابع، بسياري از مسئولين ارگانهاي انقلابي و دولتي است كه دائما مشكلات ارگانهاي خود و راه حلها را مستقيما با من مطرح مي‎كنند و براي حل آنها از من استمداد مي‎جويند؛ و ديگري بولتنهاي محرمانه كشور است از قبيل بولتن مجلس، سپاه، وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد، وزارت خارجه، تلكسها و غير ذلك كه حاوي اخبار و گزارشها و تحليلهاي مختلفي مي‎باشند؛ و به علاوه مراجعات متفرقه مردم و ائمه جمعه و ساير شخصيتهاي روحاني مورد مراجعه مردمند كه در اكثر ايام هفته هر روز حدود دو ساعت با آنان ملاقات و گفتگوي بدون حاجب و مانع دارم؛ و بديهي است كه وقتي يك سري مشكلات و نارسائيها و يا احيانا خلافكاريها از منابع ذكر شده را هر روز انسان مطلع مي‎شود تحت تاثير قرار مي‎گيرد و قهرا احساس تكليف مي‎كند. البته ممكن است بعضي از افراد ناراضي بازداشتي يا آزاد به دلائل و انگيزه هاي سياسي و غيره -كه قطعا از حضرتعالي پوشيده نيست - اظهاراتي نموده باشند كه لازم است انگيزه ها و شرائط آنان بررسي شود و قهرا قابل اعتماد و استناد نخواهد بود.

۳- اينجانب تا حال معتقد بوده ام كه تذكرات و انتقادات من نه فقط موجب تضعيف نظام نمي شود بلكه از اين نظر كه اكثريت مردم را اميدوار ساخته و مسئولين را نيز درصدد رفع نواقص و توجه بيشتر به مسائل مي‎سازد، موجب تقويت انقلاب و نظام هم مي‎باشد. مع ذلك اگر حضرتعالي تشخيص مي‎دهيد كه اين شيوه به مصلحت نيست و موجب تضعيف نظام و انقلاب مي‎باشد اينجانب شرعا نظر حضرتعالي را بر نظر خود مقدم مي‎داند و هيچ گاه غير از خير اسلام و انقلاب را در نظر نداشته ام.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
‏۶۸/۱/۴ - حسينعلي منتظری»

کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۵۹ ، پیوست شماره ۱۶۴

ادامه دارد...

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش چهارم)

«سوال: بعد از نامه ‏۶۸/۱/۴ حضرتعالي، گویا نامه تندي منسوب به امام در تاريخ ‏۶۸/۱/۶ براي شما ارسال شده بود كه هيچ تناسبي با نامه حضرتعالي نداشت؛ بفرماييد مضمون اين نامه چه بود و آيا اكنون اصل آن را در اختيار داريد؟

جواب: نامه مورخه ‏۶۸/۱/۶ منسوب به امام نامه تندي بود، اگر چه خود آنها بعدا از دفتر امام تلفن كردند و از قول امام گفتند كه به هيچ وجه منتشر نشود و آقاي نوري پشت تلفن گفت كه بيت امام مي‎گويند: "ما اين نامه را پاره كرديم شما هم پاره كنيد، اگر اين نامه به دست كسي افتاد از بيت شما به دست افراد رسيده است" ولي بعد به چند نحو بين افراد منتشر شد كه هيچ كدام جز يكي از آنها مطابق اصل نامه نبود؛ البته اگر اين نامه منتشر مي‎شد اين طور نبود كه فقط به ضرر من باشد، ضرر آن براي خود امام بيشتر بود؛ اشتباه بعضي افراد اين است كه نظرشان نسبت به اشخاص يا به نحو تفريط است يا به نحو افراط، آيت الله خميني مجتهد بودند، فيلسوف بودند، عارف بودند، رهبر انقلاب بودند، شجاع بودند، با تقوا بودند اما ايشان هم مثل بقيه يك انسان بودند، مخصوصا در آن شرايطي كه آخر كار ايشان پيدا كرده بودند، در اين اواخر ايشان بيمار بودند، سرطان داشتند، اعصابشان ناراحت بود و تقريبا از مردم منعزل شده بودند؛ يكي از افرادي كه با من مربوط است و با آقاي فلاحيان -قائم مقام وقت وزير اطلاعات- هم مربوط بود نقل مي‎كرد كه آقاي فلاحيان گفت: "اين يكي دو سال آخر ما هر كاري با امام داشتيم با احمد آقا حل مي‎كرديم و به اسم امام منعكس مي‎كرديم، ما اصلا دسترسي به امام نداشتيم مي‎رفتيم با احمد آقا مطرح مي‎كرديم و بعد مي‎آمديم به عنوان امام مطرح مي‎كرديم". واقع مطلب اين بود و بسياري از مواقع از نام امام سوء استفاده مي‎شد.»

کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۶۳

ادامه دارد...

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش پنجم)

«سوال: يكي از مسائل جنجالي و بحث برانگيز كه در سالهاي اخير مطرح بوده اين است كه آيا نامه ۱/۶ واقعا از امام است و به خط ايشان نوشته شده است يا اينكه مانند بعضي ديگر از نامه ها، ديگران آن را با اطلاع يا بدون اطلاع امام نوشته اند؛ نظر حضرتعالي در اين باره چيست؟

جواب: البته در اين زمينه صحبت زياد شده است و افراد مختلف در تاييد يا تكذيب انتساب اين نامه به امام نظرات خود را گفته اند؛ اما واقع مطلب اين است كه ما در اينكه دستخط اين نامه -و همچنين برخي از نامه هايي كه اين اواخر به نام امام منتشر شد- از شخص امام باشد ترديد داريم، آنها هم كه اهل خط و خط شناس هستند تشخيص مي‎دهند كه اين خط از امام نيست و متن آن هم با واقعيات جور درنمي آيد و مضطرب است، ما اول احتمال اين معنا را نمي داديم -چون به دستگاه امام اعتماد داشتيم- ولي بعدا كه دستخط اين نامه را با ساير دستخط هاي امام مقايسه كردند مشخص شد كه خط نامه ‏۱/۶ كه در اواخر عمر امام نوشته شده بسا خط امام نباشد، و چنانكه چندين نفر به نقل از جمعي از خصيصين بيت امام گفتند، نامه يا به خط آقاي حاج احمد آقاست و يا خط آقاي رسولی؛ ولي آقاي انصاري به عنوان نامه امام آورد و به من تحويل داد، البته ممكن است املاي ايشان باشد، و اگر املاي ايشان باشد آن وقت در چه شرايطي بوده است كه اين مطالب را گفته اند با اينكه چهل و هشت ساعت بعد مطالبي را گفته اند كه تقريبا مناقض با آن مطالب است، خدا مي‎داند؟!

اشكال ديگري كه به اين نامه هست همان گونه كه گفتم -گذشته از دستخط- اضطراب متن آن است؛ به عنوان مثال در اين نامه آمده است كه من از اول با نخست وزيري مهندس بازرگان و رئيس جمهوري بني صدر مخالف بودم، در حالي كه اين حرف درست نيست و امام نه تنها با آنان مخالف نبودند بلكه از آنان حمايت هم مي‎كردند؛ در همين اواخر كمتر از يك ماه به بركناري آقاي بني صدر مانده بود كه من با امام ملاقات كردم، در اين ملاقات من به ايشان گفتم : "شما چرا فرماندهي كل قوا را به آقاي بني صدر محول كرديد؟" فرمودند: "پس به كي محول كنم؟" گفتم: "خودتان به عهده بگيريد و يا اقلا به قواي ثلاث محول كنيد"، ايشان فرمودند: "آقاي بني صدر آدم خوبي است"؛ و در مورد مهندس بازرگان هم همه حمايتهاي شديد امام را از ايشان به ياد داريم و اگر با ايشان مخالف بودند چرا ايشان را تعيين نمودند و يك كشور را در اختيار ايشان قرار دادند، و چرا دولت موقت را دولت امام زمان ناميدند؟! پس اين گونه نبوده كه ايشان از اول با آقاي مهندس بازرگان يا آقاي بني صدر مخالف باشند.

از طرف ديگر امامي را كه چهل سال بود من مي‎شناختم و با او معاشر بودم كسي نبود كه به خود اجازه دهد مسلماني را علنا تهمت زند، و با خدا همكاري نموده حكم قعر جهنم براي افراد صادر نمايد و تهمتهاي ناروا و شاخداري را كه ديگران براي اغراض سياسي خود به هم مي‎بافند بازگو نمايد. لحن نامه به قدري تند و مشتمل بر خلاف واقع بود كه با آن تقوا و روحيه عارفانه اي كه چهل سال بود ما از ايشان شناخته بوديم هيچ گونه تناسب نداشت.»

کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۶۴

ادامه دارد...

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش ششم)

«... در اين نامه به من نوشته شده: "در هيچ كار سياسی دخالت نكنيد"! در حالی كه: اولا: ايشان در بحث نماز جمعه از تحرير الوسيله -مساله ۹- نوشته اند: "هر كس توهم كند كه دين از سياست جداست او جاهل است، نه اسلام را شناخته و نه سياست را". بنابر اين اگر ايشان به كسي بنويسد در سياست دخالت نكن بدين معناست كه به كسي بگويد دين نداشته باش. چهارتا بچه سيوطي خوان ساكن يك مدرسه در قم با يك نام عوضي كه روي آنان گذاشته اند حق دارند در سياست دخالت كنند و حوزه علميه قم را با عظمتي كه داشت بازيچه سياستهاي غلط خود قرار دهند، و من كه چهل سال است در متن سياست هستم با همه سوابق مبارزاتي كه دارم حق ندارم در سياست دخالت كنم ؟! "ان هذا لشيي عجاب"!

و ثانيا: مگر ايشان چهل و هشت ساعت بعد از نامه ‏۶۸/۱/۶ در نامه ‏۱/۸ كه به نام ايشان از رسانه ها پخش شد ننوشتند: "همه مي‎دانند كه شما حاصل عمر من بوده ايد و من به شما شديدا علاقه مندم ... شما فقيهي باشيد كه نظام و مردم از نظريات شما استفاده كنند"؛ آيا مقصود ايشان اين بوده كه نظام در شكيات و سهويات نماز از من استفاده كند؟! يا اينكه به مناسبت حكم و موضوع به دست مي‎آيد كه مقصود استفاده نظام در مسائل مربوط به سياست داخلي و خارجي كشور و مطابقت آنها با موازين اسلامي مي‎باشد.

و ثالثا: من يك فرد عامي نيستم كه بخواهم از ايشان تقليد كنم، الحمد لله از نظر معلومات به حدي رسيده ام كه نخواهم تقليد كنم، و خود آن مرحوم با وجود فقها و مراجع بزرگ تقليد، مرا "فقيه عاليقدر" خطاب كردند؛ و تقليد بر شخص مجتهد عالم به وظيفه خود حرام است، اين مساله اي است كه هر كس بويي از علم و فقاهت به مشامش رسيده باشد آن را مي‎داند.»

کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۶۵

ادامه دارد...

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش هفتم)

«... با كمال تعجب مشاهده شد فردای آن روز كه من نامه ‏۱/۴ را براي بيت امام فرستادم نامه محرمانه من خطاب به مرحوم امام كه در باره اعدامها بود و مربوط به هشت ماه قبل مي‎شد از طريق بخش فارسي راديو بي بي سي خوانده شد و پيدا بود كه اگر امام اين قضيه را مي‎فهميدند بشدت عصباني مي‎شدند، بخصوص اگر به ايشان بگويند اين نامه از طريق بيت من براي بي بي سي فرستاده شده است.

اين قضيه گذشت تا اينكه روز ۶ يا ‏۶۸/۱/۷ -ترديد از من است- صبح زود كه من براي درس به طرف حسينيه مي‎رفتم آقاي دري نجف آبادي كه آن زمان در دفتر من بود به من گفت: "بناست از دفتر امام نامه اي براي شما فرستاده شود، بهتر است شما در درس چيزي نگوييد"، گفتم: "من از نامه خبر ندارم تا بخواهم چيزي بگويم"؛ معلوم شد آقاي دري از نامه اطلاع داشته و من بي اطلاع بودم! حالا ايشان از كجا خبر داشته نمي دانم.

به همين جهت من منتظر بودم، نزديك ظهر ديدم آقاي محمدعلي انصاري آمد منزل من و نامه سربسته اي را به من داد و گفت: "اين نامه را امام دادند خدمت شما" و رفت. من نامه را با تعجب زياد خواندم و ديدم خيلي نامه تندي است، و از طرف ديگر در آن وقت احتمال اينكه اين نامه از امام نباشد در ذهنم خطور پيدا نكرد و فكر نمي كردم سياست بازان تا اين حد در حريم ايشان نفوذ پيدا كنند.»

کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۷۲

ادامه دارد...

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش هشتم)

«بالاخره پس از ادای نماز ظهر و عصر و صرف ناهار مختصر، حدودا يكي دو ساعت از ظهر گذشته بود كه آقاي حاج شيخ عبدالله نوري از تهران وارد شدند و شروع كردند به اظهار ناراحتي زياد كه قرار بوده اين نامه را در راديو تلويزيون بخوانند و اگر نامه پخش شود چه مي‎شود، خيلي بد شده و امام خيلي ناراحت هستند و شما بايد چيزي بنويسيد كه ايشان قانع شوند و...؛ من گفتم: "توكل من به خداست و من كار خلافي نكرده ام تا بخواهم عذرخواهي يا توبه كنم؛ به علاوه در اين نامه نوشته اند ديگر براي من نامه ننويسيد، و من بنا دارم يك تابلو درب دفتر نصب كنم كه ديگر كسي به عنوان وكالت از ايشان به من و دفتر من مراجعه نكند"، ايشان گفتند: "نه اين كار درستي نيست"، گفتم: "خود ايشان در اين نامه نوشته اند كه شما ديگر وكيل من نيستيد، و مردم از ناحيه من نبايد به اشتباه بيفتند"؛ و پس از ساعتي آقاي دري هم وارد شد.

آقاي نوري با حالت گريه متني را از جيبشان درآوردند و گفتند: "من در ماشين اين متن را نوشته ام كه شما اين مضمون را به امام بنويسيد". نامه مفصلي بود و در ضمن آن اين جمله ها وجود داشت: "رهبر عزيز، امروز من اعتراف مي‎كنم كه از ورطه اي هولناك كه در آن قرار گرفته بودم توسط پتكي آهنين بيدار شدم، امروز مي‎يابم كه به خوابي عميق فرو رفته و بسياري از آنچه را بايد مي‎ديدم نمي ديدم ... اينجانب كه از تربيت يافتگان فقه و اصول و فلسفه و مبارزه آن جناب بودم نيز در دام اين اهريمنان گرفتار آمدم و نتوانستم مسير صحيح را بروم..."! در حقيقت يك چيزي متضمن اعتراف به گناه و همكاري با منافقين و توبه نامه بود و مي‎خواستند از من امضا بگيرند.»

کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۷۷

ادامه دارد...

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
« #برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش نهم)

«آقاي دري هم يك متني مشابه اين را آماده كرده بود، كه البته متن آقاي نوري خيلي تندتر بود ولي مشخص بود كه هر دوي آنها به يك هدف بود و به خيال خودشان مي‎خواستند بيت امام را راضي كنند تا نامه ايشان در رسانه ها پخش نشود؛ البته آقايان ظاهرا قصد خير داشتند و مي‎خواستند جلوي فتنه گرفته شود.
من گفتم: "آخر اين چه حرفهايي است كه شما مي‎زنيد، من گناهكار نيستم كه توبه كنم، اعتراف به امر دروغ گناه است"؛ و بعد از دو سه ساعت مشاجره آقاي نوري گفت: "اگر شما بنويسيد منافقين در بيت من نفوذ داشتند امام خوشش مي‎آيد"، من گفتم: "امام از دروغ خوشش مي‎آيد؟!" ايشان گفتند: "لابد چيزي بوده است!" آقاي نوري كه اين جمله را گفت من خيلي عصباني شدم و گفتم: "... خورده است هر كه مي‎گويد منافقين در خانه من نفوذ كرده اند و آنها به من خط مي‎دهند، بلند شويد برويد!".

اين گفته من كه با تندي بيان شد موجب گرديد كه آنها ساكت شوند و ديگر به اصرار خود ادامه ندهند؛ بعد از مدتي گفتم: "حالا كه اصرار داريد من خودم سر فرصت يك چيز مناسبي با فكر خودم مي‎نويسم كه خيال همه شما را راحت كنم"؛ بالاخره آنها بلند شدند رفتند و من به فكر خودم آن نامه ‏۱/۷ را كه از رسانه ها منتشر شد نوشتم و به وسيله آقاي نوري براي دفتر امام فرستادم. بعد آقاي نوري زنگ زدند كه بالاخره آن چيزي را كه ما مي‎خواستيم شما ننوشتيد، گفتم: "ديگر همين است كه نوشته ام".

به ياد دارم فرداي آن روز در همان بحران آقاي حاج شيخ حسن ابراهيمي به من گفت: "شما كه زندگي خودتان را وقف امام كرده ايد الان هم چون ايشان نوشته اند اداره منزل شما در اختيار منافقين است شما اين را قبول كنيد و بنويسيد كه حرف امام زمين نخورد و در راه ايشان فداكاري كرده باشيد!" من از اين پيشنهاد خيلي تعجب كردم؛ من حرف دروغ و تهمتي را به خود بخرم تا حرف ناصحيح ديگري زمين نخورد، اين چه منطقي است؟»

کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۷۷

ادامه دارد...

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش دهم)

«نامه به آیت الله خميني مورخه ‏۶۸/۱/۷، پس از نامه مورخه ‏۱/۶ منتسب به ايشان

بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك آيت الله العظمي امام خميني مدظله العالي
پس از سلام و تحيت، مرقومه شريفه مورخه ‏۶۸/۱/۶ واصل شد. ضمن تشكر از ارشادات و راهنمائيهاي حضرتعالي به عرض مي‎رساند: مطمئن باشيد همان طور كه از آغاز مبارزه تاكنون در همه مراحل همچون سربازي فداكار و از خود گذشته و مطيع در كنار حضرتعالي و در مسير اسلام و انقلاب بوده ام، اينك نيز خود را ملزم به اطاعت و اجراء دستورات حضرتعالي مي‎دانم، زيرا بقاء و ثبات نظام اسلامي مرهون اطاعت از مقام معظم رهبري است. براي هيچكس قابل شك نيست كه اين انقلاب عظيم تاكنون در سايه رهبري و ارشادات حضرتعالي از خطرات مهمي گذشته و دشمنان زيادي همچون منافقين كوردل كه دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصيتهاي عزيز ما و از جمله فرزند عزيز خود من آغشته است و ساير جناحهاي مخالف و ضد انقلاب و سازشكار و ليبرال مآبهاي كج فكر را رسوا و از صحنه خارج نموده است. آيا جنايات هولناك و ضربات ناجوانمردانه اين روسياهان كوردل به انقلاب و كشور و ملت عزيز و فداكار ما فراموش شدني است؟ و اگر بلندگوهاي آنان و راديوهاي بيگانه خيال مي‎كنند با جوسازيها و نشر اكاذيب و شايعه پراكني ها، به نام اينجانب مي‎توانند به اهداف شوم خود برسند و در همبستگي ملت ما رخنه كنند سخت در اشتباهند.
و راجع به تعيين اينجانب به عنوان قائم مقام رهبري، خود من از اول جدا مخالف بودم، و با توجه به مشكلات زياد و سنگيني بار مسئوليت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم كه تعيين اينجانب به مصلحت نبوده است؛ و اكنون نيز عدم آمادگي خود را صريحا اعلام مي‎كنم و از حضرتعالي تقاضا مي‎كنم به مجلس خبرگان دستور دهيد مصلحت آينده اسلام و انقلاب و كشور را قاطعانه در نظر بگيرند و به من اجازه فرماييد همچون گذشته يك طلبه كوچك و حقير در حوزه علميه به تدريس و فعاليتهاي علمي و خدمت به اسلام و انقلاب زير سايه رهبري حكيمانه حضرتعالي اشتغال داشته باشم؛ و اگر اشتباهات و ضعفهائي كه لازمه طبيعت انسان است رخ داده باشد، ان شاء الله با رهبريهاي حضرتعالي مرتفع گردد.

و از همه برادران و خواهران عزيز و علاقه مند تقاضا مي‎كنم مبادا در مورد تصميم مقام معظم رهبري و خبرگان محترم به بهانه حمايت از من كاري انجام دهند و يا كلمه اي بر زبان جاري نمايند، زيرا مقام معظم رهبري و خبرگان جز خير و مصلحت اسلام و انقلاب را نمي خواهند.

اميد است اين شاگرد مخلص را هميشه از راهنمائيهاي ارزنده خود بهره مند و از دعاي خير فراموش نفرماييد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
‏۶۸/۱/۷ - حسينعلی منتظری»

کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۸۱ ، پیوست شماره ۱۷۳

ادامه دارد...

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش یازدهم)

«نامه مورخه ۶۸/۱/۸ آیت الله خمینى در جواب نامه مورخه ۶۸/۱/۷ آیت الله منتظرى

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجة الاسلام والمسلمین آقاى منتظرى دامت افاضاته

با سلام و آرزوى موفقیت براى شما. همان طور كه نوشته اید رهبرى نظام جمهورى اسلامى كار مشكل و مسئولیت سنگین و خطیرى است كه تحملى بیش از طاقت شما مى خواهد و به همین جهت هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم و در این زمینه هر دو مثل هم فكر مى كردیم، ولى خبرگان به این نتیجه رسیده بودند و من هم نمى خواستم در محدوده قانونى آنها دخالت كنم. از این‌كه عدم آمادگى خود را براى پست قائم مقامى رهبرى اعلام كرده اید، پس از قبول صمیمانه از شما تشكر مى نمایم.

همه مى دانند كه شما حاصل عمر من بوده اید و من به شما شدیداً علاقه مندم، براى این‌كه اشتباهات گذشته تكرار نگردد به شما نصیحت مى كنم كه بیت خود را از افراد ناصالح پاك نمائید و از رفت و آمد مخالفین نظام كه به اسم علاقه به اسلام و جمهورى اسلامى خود را جا مى زنند جداً جلوگیرى كنید. من این تذكر را در قضیه مهدى هاشمى هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این مى بینم كه شما فقیهى باشید كه نظام و مردم از نظرات شما استفاده كنند. از پخش دروغ‌هاى رادیوهاى بیگانه متأثر نباشید؛ مردم ما شما را خوب مى شناسند و حیله هاى دشمن را هم خوب درك كرده اند كه با نسبت هر چیزى به مقامات ایران، كینه خود را به اسلام نشان مى دهند. طلّاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه ها و رادیو تلویزیون باید براى مردم این قضیه ساده را روشن كنند كه در اسلام مصلحت نظام از مسائلى است كه مقدم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم. جنابعالى ان شاءالله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمى مى بخشید. والسلام علیكم.

۶۸/۱/۸ - روح الله الموسوى الخمینى»

کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۸۶ ، پیوست شماره ۱۷۴

ادامه دارد...

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش دوازدهم)

«... بعد هم نامه ‏۱/۸ ايشان به وسيله رسانه ها منتشر شد كه لابد آقايان ديده اند؛ بعضي از آقايان مي‎گفتند: "ما در جواب كساني كه به نامه ۱/۶ تمسك مي‎كنند مي‎گوييم آقاي منتظري مصداق نامه ‏۱/۸ امام است نه نامه ‏۱/۶"؛ من به آنها گفتم: "به فرض كه اين هر دو نامه از امام باشد من نه مصداق نامه ‏۱/۶ هستم و نه مصداق نامه ‏۱/۸، شخصيت و هويت افراد به نامه هاي امام نيست، با اينكه من بيش از شما به امام ارادت دارم ولي اين هويتهاي اعتباري منتسب به غير هيچ ارزش ندارد، هر كس خودش خودش است با خصلتهای ذاتی و اكتسابی كه واجد است؛ منتظری در حد خودش فردی است مستقل و دارای فكر و نظر، و استاد برخی مسئولين بالاي نظام و علماي حوزه علميه قم و شهرستانها بوده است".

منتظری -بحمد الله و منته- نه دين خود را از دست داده و نه عقل خود را و نه معلومات خود را؛ و معمرين حوزه علميه قم همه به ياد دارند زماني كه مرحوم امام فقط چند شاگرد منظومه و اسفار داشتند من به همراه مرحوم شهيد مطهري بوديم كه ايشان را وارد صحنه فقه و اصول حوزه كرديم و به افراد معرفي مي‎كرديم و در اين رابطه با مخالفتها و استهزاء بسياري از افراد مواجه شديم؛ و هر چند من طبعا خوش ندارم كسي از من تعريف كند تا چه رسد به خودم، ولي هنگامي كه يك بسيج عمومي ناجوانمردانه از ناحيه افراد و ارگانها و رسانه ها عليه من انجام شده و مي‎شود اگر من سكوت كنم در حقيقت اعتراف به گناه است. مرحوم مدرس وقتي ديدند همه عليه او هماهنگ شده و مي‎گويند: "زنده باد رضاخان، مرگ بر مدرس" ايشان خودشان گفتند: "زنده باد خودم". من خودم در آن زمان در حوزه موقعيت داشتم، من يكي از مدرسين حوزه بودم، بعد هم در انقلاب فعاليتهايي داشتم هم زندان رفتم هم دفاع كردم هم براي آقاي خميني در زندان كتك خوردم، براي يك كلمه "آيت الله" كه در بازجويي مي‎نوشتم به من اعتراض مي‎شد كه چرا اسم آقاي خميني را با آيت الله مي‎نويسي، مع ذلك ما اين كارها را وظيفه خودمان مي‎دانستيم، منتي هم بر هيچ كس نمي خواهم بگذارم.

آن وقتي كه من را به طبس تبعيد كرده بودند مرحوم آقاي حاج غلامرضا قديري آمد به ديدن من گفت مي‎خواهم بعضي جاها بروم، گفتم هيچ جا نمي خواهد بروي، بلند شو برو برنامه ريزي كنيد شهريه امام را جور كنيد كه شهريه ايشان تعطيل نشود. همان وقتي هم كه امام را بازداشت كردند من رفتم تهران آقاي عسگراولادي و ديگران را ديدم، يك ليست از افراد بازاريها تهيه كردم و به آنها گفتم اگر مي‎خواهيد انقلاب محفوظ بماند الان شهريه امام بايد پرداخت شود. خلاصه كيسه گدايي را برداشتيم اين طرف و آن طرف رفتيم كه شهريه امام تعطيل نشود، براي اينكه ايشان محور انقلاب بودند مي‎خواستيم اين علم پا برجا باشد، آن كساني كه در انقلاب بوده اند و راجع به مسائل شناخت دارند مي‎دانند. حالا چه مساله اي پيش آمده، بايد از ديگران كه مصدر اين كارها هستند سئوال كرد؟! البته گفتم من آدمي نيستم كه به دنبال مقام باشم و الا با توسل به اين شيوه هايي كه اين آقايان عاقلانه مي‎دانند خيلي خوب مي‎توانستم موقعيت خودم را حفظ كنم؛ من هيچگاه مايل نبودم كه وجود تبعي ظلي كسي باشم و شخصيت من وابسته به غير باشد، در نامه اميرالمومنين(ع) به امام حسن(ع) مي‎خوانيم: "لا تكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرا". شخصيتهاي اعتباري نزد خدا هم بي ارزش است مگر اينكه مقدمه خدمت به اسلام و مردم باشد، "ان اكرمكم عندالله اتقيكم".

من حساب همه کسانی را که در این جریان دست داشتند و این همه جوسازیهای ظالمانه یک طرفه را انجام دادند من البدو الی الختم به خدای بزرگ و روز جزا محول کرده ام؛ الحمد لله به حساب و کتاب و روز جزا اعتقاد دارم.»

کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۸۴

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری
فروردین ۱۳۶۸

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«خودمحوری، مظهر بی تقوایی»

«...این خودخواهی ها که ما همه چیز را از دریچه چشم خودمان می بینیم شیوه غلطی است؛ فرض بگیرید من چنین حساب کنم که اسلام یعنی من، اسلام یعنی آنچه من می فهمم، مصلحت کشور هم این است که من محفوظ باشم، موقعیت من محفوظ باشد و حرف من پیش برود، اینها ضد تقواست.

معنای تقوا این است که من ملاک نباشم، خدا و دین خدا ملاک باشد، مصلحت جامعه ملاک باشد، مصالح اسلام ملاک باشد، چه به نفع شخص من باشد یا نباشد؛ اگر چنین دیدی پیدا کردیم و مسأله خدا و مصلحت اسلام را ملاک قرار دادیم گرچه به ضرر شخص خودمان باشد، این تقواست؛ اما اگر بگوییم مرکز دایره منم، بایستی دنیا مطابق میل من باشد، حتی گاهی از اوقات دستورات دین را هم جوری تفسیر کنیم که دلخواه خودمان باشد، این تقوا نیست.

نفس امّاره انسان توجیه گر عجیبی است، گاهی اوقات دلمان چیزی می خواهد بنابراین می گردیم و آیات و روایات را بر طبق این میل خود قرار می دهیم؛ در حالی که این کار غلطی است.»

کتاب « #درسهایی_از_نهج_البلاغه » جلد دهم، صفحه ۴۲۸

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«مأیوس کنندگان جامعه»

«از خصوصیات منافقین این است که اگر جامعه یک امیدی داشته باشد، اینها چندان وسوسه می کنند تا این امید جامعه را تبدیل به یأس کنند. چون انسان وقتی امید داشته باشد به دنبال امیدش پیش می رود، مقدمات را تهیه می کند و قهرا به هدف می رسد.

در جامعه کار نشدنی نیست مگر کارهایی که اصلا محال باشد، اگر انسانها همت و تصمیم داشته باشند و مقدمات کار را فراهم کنند کار نشدنی نیست؛ همیشه افرادی که عاقل هستند از صفر شروع می کنند، طرح و برنامه تهیه می کنند، دنبالش را می گیرند تا به هدف برسند.

امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: منافقین کارشان این است که مأیوس کننده امید مردم هستند. در حالی که مسلمانان باید اهل امید، اهل عزم و اهل جزم باشند. البته نمی گوییم بدون مقدمه کاری را انجام دهیم، بایستی طرح ریزی کرد، برنامه تهیه کرد، و باید امید هم وجود داشته باشد.»

کتاب « #درسهایی_از_نهج_البلاغه » جلد دهم، صفحه ۳۶۴

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
#شرح_خطبه_حضرت_زهرا_و_ماجرای_فدک

قم، موسسه فرهنگی خرد آوا ، ۴۲۸ صفحه

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
آیت‌الله العظمی منتظری
#شرح_خطبه_حضرت_زهرا_و_ماجرای_فدک قم، موسسه فرهنگی خرد آوا ، ۴۲۸ صفحه کانال تلگرام آیت الله منتظری @Ayatollah_Montazeri
#شرح_خطبه_حضرت_زهرا_و_ماجرای_فدک

پیشگفتار:

نگاهی گذرا به تاریخ صدر اسلام نشان می دهد که چگونه همانانی که سدّ راه اسلام و گسترش آن بودند و با مسلمانان و پیامبر(ص) دشمنی دیرینه داشتند، به سرعت رنگ عوض کرده و جبهه ای جدید در مقابل پیشکسوتان اسلام تشکیل دادند. آنان این بار به نام اسلام و با تمسک به قرآن و پیامبر(ص) تیشه به ریشه و اصل اسلام می زدند و بنای انحرافی را پایه ریزی کردند که تاکنون مسلمانان گرفتار آنند؛ و اینها همه نشأت گرفته از حوادثی است که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) اتفاق افتاد.

وظیفه مومنان و مسلمانان راستین در مقابل این جبهه گیری جدید، روشنگری و ارشاد مردم و امر به معروف و نهی از منکر در حدّ توان و دفاع از حریم امامت و ولایت بود؛ که در این مهم، حضرت فاطمه زهرا(س) اولین و اساسی ترین نقش را ایفا کرد.

پشتیبانی از امیر مومنان(ع) در مقاطع حساس، ایراد خطبه های غرّاء و آتشین، افشای چهره نفاق و دورویی، یادآوری مسلمانان به آیات قرآن، سفارشات پیامبر(ص) و ... همه و همه از تلاشهای بانوی بزرگ اسلام در مقابله با این انحراف عظیم بوده است.

شناخت و معرفی روش و سیره عملی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) وظیفه ای است که بر عهده علما و محققان گذارده شده، و آنان باید در رساندن پیام عدالتخواهی آن بزرگواران به همگان تمام سعی و کوشش خود را مبذول دارند.

بر همین اساس آیت الله العظمی منتظری شرح و توضیح نهج البلاغه، اصول کافی و نیز خطبه حضرت زهرا(س) را وظیفه ای برای خود دانسته، و در کنار درسهای حوزوی هر روز ساعتی از وقت ارزشمند خود را به تدریس این مهم برای عموم مردم اختصاص دادند.

استفاده از بیانی ساده و روان، بازگو کردن مطالب در سطح عموم و پرهیز از استعمال کلمات نامأنوس از ویژگی های درس های ایشان است.

آنچه در پیش رو دارید مجموعه ای است از سلسله درس های ایشان که در شرح و توضیح خطبه حضرت زهرا(س) ایراد فرمودند.

این کتاب مشتمل بر ۱۶ درس است که در ۳ بخش زیر ارائه شده است:
بخش اول: خطبه حضرت زهرا(س) در مسجدالنبی(ص)
بخش دوم: خطبه حضرت زهرا(س) در بستر بیماری
بخش سوم: ماجرای غصب فدک، به روایت حضرت امام جعفر صادق(ع).

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«برگى از خاطرات آيت الله منتظرى به مناسبت سالروز رحلت #آيت_الله_شريعتمدارى »

«... بالاخره آیت الله شریعتمداری یک مرجع بود که از دنیا رفته بود و قاعده اش این بود که خود امام خمینی برای ایشان فاتحه می‎گرفت؛ من این مطلب را به آقای ری شهری آن وقت که وزیر اطلاعات بود گفتم... گفت: "این نظر شما را به بالا بگویم؟" گفتم: "بگو".

این قضیه تمام شد آقای ری شهری رفت، بعد هم آقای شریعتمداری از دنیا رفت، جنازه او را که شبانه آورده بودند آقای حاج آقا رضا صدر خواسته بود بر او نماز بخواند نگذاشته بودند. بعد از چند روز من رفتم جماران دیدم آقای شیخ حسن صانعی و احمد آقا این مطلب را دست گرفته اند که بله، منتظری می‎گوید امام برای شریعتمداری فاتحه بگذارد، و این کار را مسخره می‎کردند! تا این که یک شب که ما با امام جلسه داشتیم در آن جلسه همه مسئولین، آقاي هاشمي، آقاي خامنه اي، آقاي موسوي اردبيلي، آقاي موسوي نخست وزير و احمد آقا هم بودند، در ضمن صحبت ها من این مطلب را به امام گفتم که:

"چه اشکال داشت طبق وصیت آقای شریعتمداری که به آقای صدر گفته بودند تو بر من نماز بخوان، در آن نیمه شب اجازه می‎دادند آقای صدر بر آقای شریعتمداری نماز بخواند، این به کجای انقلاب لطمه می‎زد؟ ولی حالا که نگذاشته اند آقای صدر همه این جریانات و جریان بازداشتش را در یک جزوه هفتاد هشتاد صفحه ای نوشته است، خیلی هم محترمانه نوشته به کسی هم توهین نکرده است، اما این نوشته در تاریخ می‎ماند و بعد در آینده حضرتعالی را محکوم می‎کنند، می‎گویند آقای خمینی نگذاشت به یک نفر مرجعی که رقیبش بود نماز بخوانند".

وقتی من این حرف را زدم امام ناراحت شدند و جمله تندی راجع به آقای شریعتمداری گفتند که من خیلی تعجب کردم و حکایت از این داشت که ذهن ایشان را نسبت به آقای شریعتمداری خیلی مشوب کرده اند. گفتم بالاخره ایشان وصیت کرده بودند که این شخص بر او نماز میت بخواند و مانع شدند.

مرحوم آیت الله گلپایگانی نیز راجع به جلوگیری از تشییع و احترامات لازمه نسبت به جنازه آن مرحوم اعتراض کردند.»

کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۴۸۲ و ۴۸۳

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«تخلّق به اخلاق الهی»
شرح خطبه ۱۸۸ نهج البلاغه

«یکی از اخلاق و صفت های خداوند "ستار العیوب" بودن است. خداوند کسی را به زودی مفتضح نمی کند و کارهای زشت او را برملا نمی سازد. این که برخی افراد از کسی درخواست می کنند که افشاگری کند، افشاگری یعنی مفتضح و رسوا ساختن افراد، و این کار پسندیده ای نیست.

اگر کسی در گذشته انحرافاتی داشته ولی اکنون واقعا خدمتگزار است و از گذشته اش پشیمان، چنانچه تخصصی دارد و در یک دانشکده یا کارخانه می توان از او استفاده کرد، نباید گذشته را به رخ او کشید؛ بلکه باید مجال بهتر اندیشیدن و بهتر کار کردن را به او داد تا جامعه از یک انسان متخصص و فهمیده و باتجربه بهره ببرد.

اگر کسی افشاگری کرد و شخصیت او را در جامعه منکوب کرد و آبروی او را ریخت، برخلاف اسلام و دستور خدا عمل کرده است. چه کسی وجود دارد که هیچ عیب و نقصی نداشته باشد؟ مگر کسی جز انبیا و معصومین(ع) که خداوند آنها را از هر رجس و ناپاکی به دور داشته و تطهیر نموده است، می تواند ادعا کند که هرگز گناه و معصیتی از او سر نزده و هیچ عیب و نقصی ندارد؟

پس حال که خداوند به ما رحم کرده و عیب های ما را می پوشاند، ما نیز باید نسبت به یکدیگر چنین رفتاری داشته باشیم و عیب های یکدیگر را افشا نکنیم.»

کتاب « #درسهایی_از_نهج_البلاغه » جلد نهم، صفحه ۳۴۷

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«توهّم توطئه»

« در اين كه قدرتهای استكباری با انقلاب و استقلال كشور ما كه موجب قطع ايادی آنان شده مخالف بوده و می باشند شكی نيست؛ ولی ظاهرا نسبت دادن هر مشكل و حادثه ای را به استكبار و ايادی آن، يا از توهّم وجود قدرت اساطيری و غير عادی براي آنان و يا از ناحيه دفع مسئوليت از خود ناشی می شود؛ بنابراين بجاست انسان واقع گرا باشد. به نظر می رسد بيشتر مشكلات سياسی و اقتصادی و فرهنگی ما ناشی از برنامه ريزيهای عجولانه مقطعی و عدم برنامه های درازمدت حساب شده و سوءمديريتها و سپردن كارها به افراد نالايق بوده است.

پس از انقلاب محور كارها اغلب افراد خوب علاقه مند به اسلام و انقلاب و دارای سابقه مبارزاتی بودند ولی كمتر تخصص داشتند، افراد متخصص به بهانه های واهی و از جمله اتهام عدم تعهد و يا انقلابی نبودن كنار زده شدند. به ياد دارم زمانی نزد من شكايتی آوردند مبنی بر اين كه اداره و سرپرستی يك قسمت مهم از وزارت بهداری - با وجود بسياری از پزشكان متخصص در آنجا - به فرد ديپلمه اي محول شده است و در نتيجه كارها فلج و افراد نوعاً ناراضی اند.

نقل شده كه از حكيمی پرسيدند چرا دولت ساسانيان - با آن همه قدرت - به انقراض گراييد؟ در پاسخ گفت: زيرا افراد كوچك را به كارهای بزرگ گماشتند در نتيجه از عهده آنها برنيامدند، و افراد بزرگ را به كارهای كوچك گماردند در نتيجه بدانها اعتنا نكردند، پس وحدت آنان به اختلاف و نظام آنان به گسيختگی گراييد. (منهاج البراعة، ج ۱۱، ص ١٤٤)»

کتاب « #دیدگاهها » جلد اول، صفحه ۸۲
(پاسخ به سؤالات جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، در آستانه بیستمین سالگرد انقلاب اسلامی - ۱۳۷۷/۱۱/۱۲)

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri