«برگى از تاريخ حيات حضرت زهرا(س)؛ فدك سمبل امامت»
«این را بارها از من شنیده اید، این که کمونیست ها یا بعضی دیگر اشکال می کنند: فدک که این همه درآمد داشته، چطور پیامبر(ص) آن را به دخترش داده است؟ پیامبری که در اموال مسلمانان خیلی احتیاط می کرده، بارها به اهل بیت خود سفارش می کرده که ساده زیستی را رعایت کنند، چطور فدک را که منبع درآمد زیادی بوده، به دخترش داده است؟ با این که وضع مالی اکثر مسلمانان مهاجر و انصار خیلی بد بود، نظیر اصحاب صفه و دیگران.
به نظر می رسد که فدک با امر امامت و ولایت گره خورده بود؛ پیامبر(ص) وقتی که مولا علی(ع) را به عنوان جانشین خود تعیین فرمودند، می خواستند از نظر مالی هم یک منبع درآمدی برای بیت امامت وجود داشته باشد؛ این را هم می دانستند که اگر اختیار آن را به علی(ع) بدهند، گرفتن و غصب آن خیلی راحت تر است و لذا آن را به حضرت زهرا(س) دادند؛ بدین لحاظ که چون آن حضرت دختر پیامبر(ص) است، آنها خجالت بکشند آن را غصب کنند؛ و اگر هم فدک را گرفتند، در حقیقت ماهیت خودشان را بیشتر روشن نمایند که چگونه به یادگار پیامبر(ص) جسارت کرده و حریم ایشان را هم نگاه نداشتند؛ پس این سیاست پیامبر(ص) بوده است که فدک را به حضرت فاطمه(س) داده اند؛ در واقع می خواستند دست علی(ع) و فاطمه(س) خالی نباشد، و این خانواده که خانواده امامت است محتاج نباشند؛ و در حقیقت حضرت زهرا(س) به عنوان محور امامت و ولایت، در موقعیتی قرار داشتند که اعطای فدک به آن حضرت، اعطای آن به بیت امامت بوده است.»
کتاب « #شرح_خطبه_حضرت_زهرا_و_ماجرای_فدک » صفحه ۴۴۲
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«این را بارها از من شنیده اید، این که کمونیست ها یا بعضی دیگر اشکال می کنند: فدک که این همه درآمد داشته، چطور پیامبر(ص) آن را به دخترش داده است؟ پیامبری که در اموال مسلمانان خیلی احتیاط می کرده، بارها به اهل بیت خود سفارش می کرده که ساده زیستی را رعایت کنند، چطور فدک را که منبع درآمد زیادی بوده، به دخترش داده است؟ با این که وضع مالی اکثر مسلمانان مهاجر و انصار خیلی بد بود، نظیر اصحاب صفه و دیگران.
به نظر می رسد که فدک با امر امامت و ولایت گره خورده بود؛ پیامبر(ص) وقتی که مولا علی(ع) را به عنوان جانشین خود تعیین فرمودند، می خواستند از نظر مالی هم یک منبع درآمدی برای بیت امامت وجود داشته باشد؛ این را هم می دانستند که اگر اختیار آن را به علی(ع) بدهند، گرفتن و غصب آن خیلی راحت تر است و لذا آن را به حضرت زهرا(س) دادند؛ بدین لحاظ که چون آن حضرت دختر پیامبر(ص) است، آنها خجالت بکشند آن را غصب کنند؛ و اگر هم فدک را گرفتند، در حقیقت ماهیت خودشان را بیشتر روشن نمایند که چگونه به یادگار پیامبر(ص) جسارت کرده و حریم ایشان را هم نگاه نداشتند؛ پس این سیاست پیامبر(ص) بوده است که فدک را به حضرت فاطمه(س) داده اند؛ در واقع می خواستند دست علی(ع) و فاطمه(س) خالی نباشد، و این خانواده که خانواده امامت است محتاج نباشند؛ و در حقیقت حضرت زهرا(س) به عنوان محور امامت و ولایت، در موقعیتی قرار داشتند که اعطای فدک به آن حضرت، اعطای آن به بیت امامت بوده است.»
کتاب « #شرح_خطبه_حضرت_زهرا_و_ماجرای_فدک » صفحه ۴۴۲
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«نگرانی آیت الله منتظری راجع به مشکلات سپاه؛ بیش از ۳۴ سال قبل»
(۵ مهر ۱۳۶۰)
«...سپاه پاسداران تقریبا به صورت اهرم گروهها و افراد درآمده، در برخوردها و تصفیهها و عزل و نصبها كمتر تقوی و خط اسلام و رهبر مطرح است، و بسا احیاناً به جای تصفیه افراد مشكوك یا مظنون افراد صالح و مفید تصفیه و حقوق آنان قطع می شود، و پیش بینی می شود اگر سپاه به این وضع پیش برود در آینده نزدیكی این ارگان انقلابی متلاشی یا به صورت یك ارگان انتظامی بی خاصیتی درآید. لازم است به هر نحو ممكن سپاه از گروه بازی نجات یابد...»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۱۰۶۶ ، پیوست شماره ۱۲۸
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
(۵ مهر ۱۳۶۰)
«...سپاه پاسداران تقریبا به صورت اهرم گروهها و افراد درآمده، در برخوردها و تصفیهها و عزل و نصبها كمتر تقوی و خط اسلام و رهبر مطرح است، و بسا احیاناً به جای تصفیه افراد مشكوك یا مظنون افراد صالح و مفید تصفیه و حقوق آنان قطع می شود، و پیش بینی می شود اگر سپاه به این وضع پیش برود در آینده نزدیكی این ارگان انقلابی متلاشی یا به صورت یك ارگان انتظامی بی خاصیتی درآید. لازم است به هر نحو ممكن سپاه از گروه بازی نجات یابد...»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۱۰۶۶ ، پیوست شماره ۱۲۸
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
آیت الله منتظری در کنار سفره هفت سین در سالهای حصر غیر قانونی
#نوروز ۱۳۸۱
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
#نوروز ۱۳۸۱
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
« بخشی از پیام نوروزی آیت الله منتظری - #نوروز ۱۳۶۳ »
#سخنرانی
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
#سخنرانی
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش اول)
«سوال: با اجازه حضرتعالی اكنون بپردازيم به مساله استعفا يا عزل حضرتعالی؛ لطفا بفرماييد جريان عزل يا استعفای حضرتعالی چگونه بود تا ابهامات برطرف شود كه اولا اصل جريان عزل بود يا استعفا، ديگر اينكه آيا حضرتعالی مسئوليت شرعی يا قانونی داشتيد كه از آن استعفا بدهيد و اگر داشتيد آيا شرعا حق استعفا داشتيد يا نه؟
اگر عزل بود آيا حضرتعالی منصوب امام يا خبرگان بوديد كه آنها شما را عزل كرده باشند، با توجه به اينكه در ماده واحده مصوب خبرگان كه راجع به قائم مقامی حضرتعالی است حضرتعالی را به عنوان كسی كه مورد تاييد اكثريت مردم مسلمان ايران است اعلام نموده بودند و اسمی از نصب امام يا خبرگان در آن ماده واحده نبوده؛ لطفا در اين باره توضيح بفرماييد؟
جواب: اين سئوال شما با اين طول و تفصيلی كه داشت جواب آن هم در آن هست، از يكی پرسيدند كه "هيچ كدام" به كسر كاف است يا به فتح كاف، گفت: "هيچ كدام"؛ حالا واقعش اين است كه نه عزل بوده از ناحيه امام و نه استعفا بوده از ناحيه من، در نامه من لفظ استعفا وجود ندارد و امام مرا نصب نكرده بودند تا از ايشان طلب عفو كنم يا مرا عزل كنند، "استعفاء" از باب استفعال و به معنای طلب عفو است. از اول كه خبرگان مرا مطرح كرده بودند بدون اطلاع من بود و وقتی كه من اطلاع پيدا كردم واقعا ناراحت شدم، يك نامه هم در همان وقت به رئيس مجلس خبرگان آيت الله مشكينی نوشتم كه اين كار درستی نبوده است، به نظر من اعلام رسمی قائم مقامی هم خلاف سياست انقلاب بود هم خلاف سياست روحانيت و هم به ضرر شخص من، انتظارات مردم را نسبت به من افزايش داد و مرا مورد حساسيت بدخواهان قرار داد از طرف ديگر كاری هم دست من نبود و بی جهت موجب ناراحتی يك عده ای شد؛ بالاخره من از اصل مطرح كردن چنين موضوعی ناراحت بودم، خبرگان هم مرا به عنوان قائم مقامی نصب نكردند بلكه آنان مصداق اصل يكصد و هفتم قانون اساسی را مشخص كرده بودند و در واقع آنها توجه و علاقه مردم به من را منعكس كرده بودند و گفته آنان اخبار بود نه انشاء؛ بعد هم خبرگان در جلسه ای نشستند مرا عزل كردند، البته تحت اين عنوان كه استعفای فلانی را پذيرفتيم! من منصوب آنان نبودم تا حق داشته باشند مرا عزل نمايند، خبرگان فقط میتوانستند گواهی بدهند كه مقام علمی فلانی در چه مرتبه ای است و صلاحيت دارد يا ندارد، خبرگان در واقع تعيين اعلم واجد شرايط میكنند، از باب اينكه در قانون اساسی آمده كه رهبر بايد فلان خصوصيات را دارا باشد، يا آنچه در روايات آمده است كه رهبر بايد اعلم مردم و اعدل مردم و دارای تدبير و... باشد، كسانی بايد فردی را كه واجد شرايط است تشخيص بدهند، خبرگان بايد تشخيص خودشان را بيان كنند، و اصل معنای خبره همين است كه آنچه را تشخيص داده خبر ميدهد، انتخاب حق مردم است بعد از تشخيص خبرگان و خبرگان فقط نظر مردم را راجع به من بيان كرده بودند، من هم در نامه ای كه به امام نوشتم كلمه استعفا در آن نبود.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۵۵
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
(بخش اول)
«سوال: با اجازه حضرتعالی اكنون بپردازيم به مساله استعفا يا عزل حضرتعالی؛ لطفا بفرماييد جريان عزل يا استعفای حضرتعالی چگونه بود تا ابهامات برطرف شود كه اولا اصل جريان عزل بود يا استعفا، ديگر اينكه آيا حضرتعالی مسئوليت شرعی يا قانونی داشتيد كه از آن استعفا بدهيد و اگر داشتيد آيا شرعا حق استعفا داشتيد يا نه؟
اگر عزل بود آيا حضرتعالی منصوب امام يا خبرگان بوديد كه آنها شما را عزل كرده باشند، با توجه به اينكه در ماده واحده مصوب خبرگان كه راجع به قائم مقامی حضرتعالی است حضرتعالی را به عنوان كسی كه مورد تاييد اكثريت مردم مسلمان ايران است اعلام نموده بودند و اسمی از نصب امام يا خبرگان در آن ماده واحده نبوده؛ لطفا در اين باره توضيح بفرماييد؟
جواب: اين سئوال شما با اين طول و تفصيلی كه داشت جواب آن هم در آن هست، از يكی پرسيدند كه "هيچ كدام" به كسر كاف است يا به فتح كاف، گفت: "هيچ كدام"؛ حالا واقعش اين است كه نه عزل بوده از ناحيه امام و نه استعفا بوده از ناحيه من، در نامه من لفظ استعفا وجود ندارد و امام مرا نصب نكرده بودند تا از ايشان طلب عفو كنم يا مرا عزل كنند، "استعفاء" از باب استفعال و به معنای طلب عفو است. از اول كه خبرگان مرا مطرح كرده بودند بدون اطلاع من بود و وقتی كه من اطلاع پيدا كردم واقعا ناراحت شدم، يك نامه هم در همان وقت به رئيس مجلس خبرگان آيت الله مشكينی نوشتم كه اين كار درستی نبوده است، به نظر من اعلام رسمی قائم مقامی هم خلاف سياست انقلاب بود هم خلاف سياست روحانيت و هم به ضرر شخص من، انتظارات مردم را نسبت به من افزايش داد و مرا مورد حساسيت بدخواهان قرار داد از طرف ديگر كاری هم دست من نبود و بی جهت موجب ناراحتی يك عده ای شد؛ بالاخره من از اصل مطرح كردن چنين موضوعی ناراحت بودم، خبرگان هم مرا به عنوان قائم مقامی نصب نكردند بلكه آنان مصداق اصل يكصد و هفتم قانون اساسی را مشخص كرده بودند و در واقع آنها توجه و علاقه مردم به من را منعكس كرده بودند و گفته آنان اخبار بود نه انشاء؛ بعد هم خبرگان در جلسه ای نشستند مرا عزل كردند، البته تحت اين عنوان كه استعفای فلانی را پذيرفتيم! من منصوب آنان نبودم تا حق داشته باشند مرا عزل نمايند، خبرگان فقط میتوانستند گواهی بدهند كه مقام علمی فلانی در چه مرتبه ای است و صلاحيت دارد يا ندارد، خبرگان در واقع تعيين اعلم واجد شرايط میكنند، از باب اينكه در قانون اساسی آمده كه رهبر بايد فلان خصوصيات را دارا باشد، يا آنچه در روايات آمده است كه رهبر بايد اعلم مردم و اعدل مردم و دارای تدبير و... باشد، كسانی بايد فردی را كه واجد شرايط است تشخيص بدهند، خبرگان بايد تشخيص خودشان را بيان كنند، و اصل معنای خبره همين است كه آنچه را تشخيص داده خبر ميدهد، انتخاب حق مردم است بعد از تشخيص خبرگان و خبرگان فقط نظر مردم را راجع به من بيان كرده بودند، من هم در نامه ای كه به امام نوشتم كلمه استعفا در آن نبود.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۵۵
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش دوم)
«سوال: در همين زمينه گويا جنابعالي در تاريخ ۶۸/۱/۴ نامه اي به امام خميني مبني بر اعلام آمادگي خود براي اجراي نظريات ايشان نوشته ايد، آيا اين نامه به دست مرحوم امام رسيده است؟
جواب: چون من از نامه پرانيها و لحن بعضي از روزنامه ها احساس كردم خبرهايي در كار هست و احتمالا بخواهند تصميماتي در مورد من بگيرند در تاريخ ۱/۳ و ۶۸/۱/۴ نامه هايي به مرحوم امام خميني نوشتم تا اين كار راحت انجام شود و بدون اينكه نيازي به آن كارها و نامه پرانيها باشد من در مسائل سكوت كنم و عملا كنار بروم، چون چنانكه بارها گفته ام من هميشه از قدرت و مقام دوري ميكردم و علاقه اي به آن نداشتم؛ اين نامه ها را نوشتم، نامه ۶۸/۱/۳ را آقاي قاضي خرم آبادي مانع شد بفرستم و نامه ۶۸/۱/۴ را مثل بقيه نامه ها به بيت و دفتر مرحوم امام فرستادم اما اينكه به دست خود امام خميني دادند يا نه، من نمي دانم ولي با اين نامه زمينه اي براي نامه ۶۸/۱/۶ منسوب به ايشان باقي نمي ماند.
منظور من از پيام اخير ايشان پيام به مهاجرين جنگ تحميلي است كه پخش شد و در آن اشاره اي به بيت من داشتند؛ و به نظر ميرسد با وجود ذيل اين نامه زمينه اي براي نامه ۱/۶ باقي نمي ماند اگر اين نامه از ايشان باشد؛ و كافي بود ايشان محترمانه پيغام دهند كه شما از اين به بعد در هيچ كاری دخالت نكن و يا اينكه مرا بخواهند و اين مطلب را شفاها بگويند، من بسيار خوشحال ميشدم و اوقات خود را صرف امور علمی ميكردم. من يك ساعت انس با كتاب را بر همه مقامات اعتباری دنيا ترجيح ميدهم، الا ان اقيم حقا او ادفع باطلا.
من نامه هايم را معمولا براي آقای محمدعلي انصاري ميفرستادم كه به امام بدهد اما اين اواخر من سه چهارتا نامه به امام نوشتم كه يكي از آنها نامه ۶۸/۱/۴ و يكي نامه پنج صفحه اي مورخه ۶۸/۲/۱۸ ميباشد. و نامه پنج صفحه اي در حقيقت جواب رنجنامه احمد آقاست، اين را من شنيدم كه احمد آقا اين اواخر ابراز تاسف ميكرده كه من نامه هاي اخير فلاني را به امام نداده ام و از اين جهت ابراز ناراحتی ميكرده است، و ظاهرا اين نامه ها را به امام نداده بودند چون در امام مسلما اثر ميكرد و ايشان بر بسياري از امور واقف ميشدند.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۵۶
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
(بخش دوم)
«سوال: در همين زمينه گويا جنابعالي در تاريخ ۶۸/۱/۴ نامه اي به امام خميني مبني بر اعلام آمادگي خود براي اجراي نظريات ايشان نوشته ايد، آيا اين نامه به دست مرحوم امام رسيده است؟
جواب: چون من از نامه پرانيها و لحن بعضي از روزنامه ها احساس كردم خبرهايي در كار هست و احتمالا بخواهند تصميماتي در مورد من بگيرند در تاريخ ۱/۳ و ۶۸/۱/۴ نامه هايي به مرحوم امام خميني نوشتم تا اين كار راحت انجام شود و بدون اينكه نيازي به آن كارها و نامه پرانيها باشد من در مسائل سكوت كنم و عملا كنار بروم، چون چنانكه بارها گفته ام من هميشه از قدرت و مقام دوري ميكردم و علاقه اي به آن نداشتم؛ اين نامه ها را نوشتم، نامه ۶۸/۱/۳ را آقاي قاضي خرم آبادي مانع شد بفرستم و نامه ۶۸/۱/۴ را مثل بقيه نامه ها به بيت و دفتر مرحوم امام فرستادم اما اينكه به دست خود امام خميني دادند يا نه، من نمي دانم ولي با اين نامه زمينه اي براي نامه ۶۸/۱/۶ منسوب به ايشان باقي نمي ماند.
منظور من از پيام اخير ايشان پيام به مهاجرين جنگ تحميلي است كه پخش شد و در آن اشاره اي به بيت من داشتند؛ و به نظر ميرسد با وجود ذيل اين نامه زمينه اي براي نامه ۱/۶ باقي نمي ماند اگر اين نامه از ايشان باشد؛ و كافي بود ايشان محترمانه پيغام دهند كه شما از اين به بعد در هيچ كاری دخالت نكن و يا اينكه مرا بخواهند و اين مطلب را شفاها بگويند، من بسيار خوشحال ميشدم و اوقات خود را صرف امور علمی ميكردم. من يك ساعت انس با كتاب را بر همه مقامات اعتباری دنيا ترجيح ميدهم، الا ان اقيم حقا او ادفع باطلا.
من نامه هايم را معمولا براي آقای محمدعلي انصاري ميفرستادم كه به امام بدهد اما اين اواخر من سه چهارتا نامه به امام نوشتم كه يكي از آنها نامه ۶۸/۱/۴ و يكي نامه پنج صفحه اي مورخه ۶۸/۲/۱۸ ميباشد. و نامه پنج صفحه اي در حقيقت جواب رنجنامه احمد آقاست، اين را من شنيدم كه احمد آقا اين اواخر ابراز تاسف ميكرده كه من نامه هاي اخير فلاني را به امام نداده ام و از اين جهت ابراز ناراحتی ميكرده است، و ظاهرا اين نامه ها را به امام نداده بودند چون در امام مسلما اثر ميكرد و ايشان بر بسياري از امور واقف ميشدند.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۵۶
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش سوم)
«نامه به آیت الله خمينی و تذكر برخی نكات و اعلام آمادگی برای اجرای نظريات ايشان مورخه ۶۸/۱/۴
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك آيت الله العظمي امام خميني مدظله العالي
پس از سلام و تحيت و تبريك به مناسبت ايام نوروز و ولادت با سعادت حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در رابطه با پيام اخير حضرتعالي لازم ديدم به عرض برسانم:
۱- اينجانب تا حال خود و بيت خود را شعبه اي از بيت حضرتعالي ميدانسته ام و مراجعات گوناگون مردم در مسائل شرعيه و مسائل اجتماعي و درددلهاي مسئولين ارگانها و مشكلات ذوي الحاجات كه دستشان به حضرتعالي كمتر ميرسد را به عنوان حضرتعالي پاسخ ميداده ام، و در حد توان و قدرت سعي من و بيت من بر راضي نمودن افراد و توجيه آنان و كم كردن توقعاتشان از حضرتعالي بوده است. در مقايسه با وضعيت حاكم بر بعضي از بيوت و بر بسياري از محافل حوزوي تنها بيت اينجانب است كه از انقلاب و نظام و مقام معظم رهبري دفاع ميكند و ملجأي براي قشر وسيع طلاب جوان انقلابي و زجر كشيده ميباشد.
۲- در مورد منابع اطلاعاتي اينجانب نيز به عرض ميرسانم: يكي از مهمترين منابع، بسياري از مسئولين ارگانهاي انقلابي و دولتي است كه دائما مشكلات ارگانهاي خود و راه حلها را مستقيما با من مطرح ميكنند و براي حل آنها از من استمداد ميجويند؛ و ديگري بولتنهاي محرمانه كشور است از قبيل بولتن مجلس، سپاه، وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد، وزارت خارجه، تلكسها و غير ذلك كه حاوي اخبار و گزارشها و تحليلهاي مختلفي ميباشند؛ و به علاوه مراجعات متفرقه مردم و ائمه جمعه و ساير شخصيتهاي روحاني مورد مراجعه مردمند كه در اكثر ايام هفته هر روز حدود دو ساعت با آنان ملاقات و گفتگوي بدون حاجب و مانع دارم؛ و بديهي است كه وقتي يك سري مشكلات و نارسائيها و يا احيانا خلافكاريها از منابع ذكر شده را هر روز انسان مطلع ميشود تحت تاثير قرار ميگيرد و قهرا احساس تكليف ميكند. البته ممكن است بعضي از افراد ناراضي بازداشتي يا آزاد به دلائل و انگيزه هاي سياسي و غيره -كه قطعا از حضرتعالي پوشيده نيست - اظهاراتي نموده باشند كه لازم است انگيزه ها و شرائط آنان بررسي شود و قهرا قابل اعتماد و استناد نخواهد بود.
۳- اينجانب تا حال معتقد بوده ام كه تذكرات و انتقادات من نه فقط موجب تضعيف نظام نمي شود بلكه از اين نظر كه اكثريت مردم را اميدوار ساخته و مسئولين را نيز درصدد رفع نواقص و توجه بيشتر به مسائل ميسازد، موجب تقويت انقلاب و نظام هم ميباشد. مع ذلك اگر حضرتعالي تشخيص ميدهيد كه اين شيوه به مصلحت نيست و موجب تضعيف نظام و انقلاب ميباشد اينجانب شرعا نظر حضرتعالي را بر نظر خود مقدم ميداند و هيچ گاه غير از خير اسلام و انقلاب را در نظر نداشته ام.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
۶۸/۱/۴ - حسينعلي منتظری»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۵۹ ، پیوست شماره ۱۶۴
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
(بخش سوم)
«نامه به آیت الله خمينی و تذكر برخی نكات و اعلام آمادگی برای اجرای نظريات ايشان مورخه ۶۸/۱/۴
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك آيت الله العظمي امام خميني مدظله العالي
پس از سلام و تحيت و تبريك به مناسبت ايام نوروز و ولادت با سعادت حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در رابطه با پيام اخير حضرتعالي لازم ديدم به عرض برسانم:
۱- اينجانب تا حال خود و بيت خود را شعبه اي از بيت حضرتعالي ميدانسته ام و مراجعات گوناگون مردم در مسائل شرعيه و مسائل اجتماعي و درددلهاي مسئولين ارگانها و مشكلات ذوي الحاجات كه دستشان به حضرتعالي كمتر ميرسد را به عنوان حضرتعالي پاسخ ميداده ام، و در حد توان و قدرت سعي من و بيت من بر راضي نمودن افراد و توجيه آنان و كم كردن توقعاتشان از حضرتعالي بوده است. در مقايسه با وضعيت حاكم بر بعضي از بيوت و بر بسياري از محافل حوزوي تنها بيت اينجانب است كه از انقلاب و نظام و مقام معظم رهبري دفاع ميكند و ملجأي براي قشر وسيع طلاب جوان انقلابي و زجر كشيده ميباشد.
۲- در مورد منابع اطلاعاتي اينجانب نيز به عرض ميرسانم: يكي از مهمترين منابع، بسياري از مسئولين ارگانهاي انقلابي و دولتي است كه دائما مشكلات ارگانهاي خود و راه حلها را مستقيما با من مطرح ميكنند و براي حل آنها از من استمداد ميجويند؛ و ديگري بولتنهاي محرمانه كشور است از قبيل بولتن مجلس، سپاه، وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد، وزارت خارجه، تلكسها و غير ذلك كه حاوي اخبار و گزارشها و تحليلهاي مختلفي ميباشند؛ و به علاوه مراجعات متفرقه مردم و ائمه جمعه و ساير شخصيتهاي روحاني مورد مراجعه مردمند كه در اكثر ايام هفته هر روز حدود دو ساعت با آنان ملاقات و گفتگوي بدون حاجب و مانع دارم؛ و بديهي است كه وقتي يك سري مشكلات و نارسائيها و يا احيانا خلافكاريها از منابع ذكر شده را هر روز انسان مطلع ميشود تحت تاثير قرار ميگيرد و قهرا احساس تكليف ميكند. البته ممكن است بعضي از افراد ناراضي بازداشتي يا آزاد به دلائل و انگيزه هاي سياسي و غيره -كه قطعا از حضرتعالي پوشيده نيست - اظهاراتي نموده باشند كه لازم است انگيزه ها و شرائط آنان بررسي شود و قهرا قابل اعتماد و استناد نخواهد بود.
۳- اينجانب تا حال معتقد بوده ام كه تذكرات و انتقادات من نه فقط موجب تضعيف نظام نمي شود بلكه از اين نظر كه اكثريت مردم را اميدوار ساخته و مسئولين را نيز درصدد رفع نواقص و توجه بيشتر به مسائل ميسازد، موجب تقويت انقلاب و نظام هم ميباشد. مع ذلك اگر حضرتعالي تشخيص ميدهيد كه اين شيوه به مصلحت نيست و موجب تضعيف نظام و انقلاب ميباشد اينجانب شرعا نظر حضرتعالي را بر نظر خود مقدم ميداند و هيچ گاه غير از خير اسلام و انقلاب را در نظر نداشته ام.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
۶۸/۱/۴ - حسينعلي منتظری»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۵۹ ، پیوست شماره ۱۶۴
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش چهارم)
«سوال: بعد از نامه ۶۸/۱/۴ حضرتعالي، گویا نامه تندي منسوب به امام در تاريخ ۶۸/۱/۶ براي شما ارسال شده بود كه هيچ تناسبي با نامه حضرتعالي نداشت؛ بفرماييد مضمون اين نامه چه بود و آيا اكنون اصل آن را در اختيار داريد؟
جواب: نامه مورخه ۶۸/۱/۶ منسوب به امام نامه تندي بود، اگر چه خود آنها بعدا از دفتر امام تلفن كردند و از قول امام گفتند كه به هيچ وجه منتشر نشود و آقاي نوري پشت تلفن گفت كه بيت امام ميگويند: "ما اين نامه را پاره كرديم شما هم پاره كنيد، اگر اين نامه به دست كسي افتاد از بيت شما به دست افراد رسيده است" ولي بعد به چند نحو بين افراد منتشر شد كه هيچ كدام جز يكي از آنها مطابق اصل نامه نبود؛ البته اگر اين نامه منتشر ميشد اين طور نبود كه فقط به ضرر من باشد، ضرر آن براي خود امام بيشتر بود؛ اشتباه بعضي افراد اين است كه نظرشان نسبت به اشخاص يا به نحو تفريط است يا به نحو افراط، آيت الله خميني مجتهد بودند، فيلسوف بودند، عارف بودند، رهبر انقلاب بودند، شجاع بودند، با تقوا بودند اما ايشان هم مثل بقيه يك انسان بودند، مخصوصا در آن شرايطي كه آخر كار ايشان پيدا كرده بودند، در اين اواخر ايشان بيمار بودند، سرطان داشتند، اعصابشان ناراحت بود و تقريبا از مردم منعزل شده بودند؛ يكي از افرادي كه با من مربوط است و با آقاي فلاحيان -قائم مقام وقت وزير اطلاعات- هم مربوط بود نقل ميكرد كه آقاي فلاحيان گفت: "اين يكي دو سال آخر ما هر كاري با امام داشتيم با احمد آقا حل ميكرديم و به اسم امام منعكس ميكرديم، ما اصلا دسترسي به امام نداشتيم ميرفتيم با احمد آقا مطرح ميكرديم و بعد ميآمديم به عنوان امام مطرح ميكرديم". واقع مطلب اين بود و بسياري از مواقع از نام امام سوء استفاده ميشد.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۶۳
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
(بخش چهارم)
«سوال: بعد از نامه ۶۸/۱/۴ حضرتعالي، گویا نامه تندي منسوب به امام در تاريخ ۶۸/۱/۶ براي شما ارسال شده بود كه هيچ تناسبي با نامه حضرتعالي نداشت؛ بفرماييد مضمون اين نامه چه بود و آيا اكنون اصل آن را در اختيار داريد؟
جواب: نامه مورخه ۶۸/۱/۶ منسوب به امام نامه تندي بود، اگر چه خود آنها بعدا از دفتر امام تلفن كردند و از قول امام گفتند كه به هيچ وجه منتشر نشود و آقاي نوري پشت تلفن گفت كه بيت امام ميگويند: "ما اين نامه را پاره كرديم شما هم پاره كنيد، اگر اين نامه به دست كسي افتاد از بيت شما به دست افراد رسيده است" ولي بعد به چند نحو بين افراد منتشر شد كه هيچ كدام جز يكي از آنها مطابق اصل نامه نبود؛ البته اگر اين نامه منتشر ميشد اين طور نبود كه فقط به ضرر من باشد، ضرر آن براي خود امام بيشتر بود؛ اشتباه بعضي افراد اين است كه نظرشان نسبت به اشخاص يا به نحو تفريط است يا به نحو افراط، آيت الله خميني مجتهد بودند، فيلسوف بودند، عارف بودند، رهبر انقلاب بودند، شجاع بودند، با تقوا بودند اما ايشان هم مثل بقيه يك انسان بودند، مخصوصا در آن شرايطي كه آخر كار ايشان پيدا كرده بودند، در اين اواخر ايشان بيمار بودند، سرطان داشتند، اعصابشان ناراحت بود و تقريبا از مردم منعزل شده بودند؛ يكي از افرادي كه با من مربوط است و با آقاي فلاحيان -قائم مقام وقت وزير اطلاعات- هم مربوط بود نقل ميكرد كه آقاي فلاحيان گفت: "اين يكي دو سال آخر ما هر كاري با امام داشتيم با احمد آقا حل ميكرديم و به اسم امام منعكس ميكرديم، ما اصلا دسترسي به امام نداشتيم ميرفتيم با احمد آقا مطرح ميكرديم و بعد ميآمديم به عنوان امام مطرح ميكرديم". واقع مطلب اين بود و بسياري از مواقع از نام امام سوء استفاده ميشد.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۶۳
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش پنجم)
«سوال: يكي از مسائل جنجالي و بحث برانگيز كه در سالهاي اخير مطرح بوده اين است كه آيا نامه ۱/۶ واقعا از امام است و به خط ايشان نوشته شده است يا اينكه مانند بعضي ديگر از نامه ها، ديگران آن را با اطلاع يا بدون اطلاع امام نوشته اند؛ نظر حضرتعالي در اين باره چيست؟
جواب: البته در اين زمينه صحبت زياد شده است و افراد مختلف در تاييد يا تكذيب انتساب اين نامه به امام نظرات خود را گفته اند؛ اما واقع مطلب اين است كه ما در اينكه دستخط اين نامه -و همچنين برخي از نامه هايي كه اين اواخر به نام امام منتشر شد- از شخص امام باشد ترديد داريم، آنها هم كه اهل خط و خط شناس هستند تشخيص ميدهند كه اين خط از امام نيست و متن آن هم با واقعيات جور درنمي آيد و مضطرب است، ما اول احتمال اين معنا را نمي داديم -چون به دستگاه امام اعتماد داشتيم- ولي بعدا كه دستخط اين نامه را با ساير دستخط هاي امام مقايسه كردند مشخص شد كه خط نامه ۱/۶ كه در اواخر عمر امام نوشته شده بسا خط امام نباشد، و چنانكه چندين نفر به نقل از جمعي از خصيصين بيت امام گفتند، نامه يا به خط آقاي حاج احمد آقاست و يا خط آقاي رسولی؛ ولي آقاي انصاري به عنوان نامه امام آورد و به من تحويل داد، البته ممكن است املاي ايشان باشد، و اگر املاي ايشان باشد آن وقت در چه شرايطي بوده است كه اين مطالب را گفته اند با اينكه چهل و هشت ساعت بعد مطالبي را گفته اند كه تقريبا مناقض با آن مطالب است، خدا ميداند؟!
اشكال ديگري كه به اين نامه هست همان گونه كه گفتم -گذشته از دستخط- اضطراب متن آن است؛ به عنوان مثال در اين نامه آمده است كه من از اول با نخست وزيري مهندس بازرگان و رئيس جمهوري بني صدر مخالف بودم، در حالي كه اين حرف درست نيست و امام نه تنها با آنان مخالف نبودند بلكه از آنان حمايت هم ميكردند؛ در همين اواخر كمتر از يك ماه به بركناري آقاي بني صدر مانده بود كه من با امام ملاقات كردم، در اين ملاقات من به ايشان گفتم : "شما چرا فرماندهي كل قوا را به آقاي بني صدر محول كرديد؟" فرمودند: "پس به كي محول كنم؟" گفتم: "خودتان به عهده بگيريد و يا اقلا به قواي ثلاث محول كنيد"، ايشان فرمودند: "آقاي بني صدر آدم خوبي است"؛ و در مورد مهندس بازرگان هم همه حمايتهاي شديد امام را از ايشان به ياد داريم و اگر با ايشان مخالف بودند چرا ايشان را تعيين نمودند و يك كشور را در اختيار ايشان قرار دادند، و چرا دولت موقت را دولت امام زمان ناميدند؟! پس اين گونه نبوده كه ايشان از اول با آقاي مهندس بازرگان يا آقاي بني صدر مخالف باشند.
از طرف ديگر امامي را كه چهل سال بود من ميشناختم و با او معاشر بودم كسي نبود كه به خود اجازه دهد مسلماني را علنا تهمت زند، و با خدا همكاري نموده حكم قعر جهنم براي افراد صادر نمايد و تهمتهاي ناروا و شاخداري را كه ديگران براي اغراض سياسي خود به هم ميبافند بازگو نمايد. لحن نامه به قدري تند و مشتمل بر خلاف واقع بود كه با آن تقوا و روحيه عارفانه اي كه چهل سال بود ما از ايشان شناخته بوديم هيچ گونه تناسب نداشت.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۶۴
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
(بخش پنجم)
«سوال: يكي از مسائل جنجالي و بحث برانگيز كه در سالهاي اخير مطرح بوده اين است كه آيا نامه ۱/۶ واقعا از امام است و به خط ايشان نوشته شده است يا اينكه مانند بعضي ديگر از نامه ها، ديگران آن را با اطلاع يا بدون اطلاع امام نوشته اند؛ نظر حضرتعالي در اين باره چيست؟
جواب: البته در اين زمينه صحبت زياد شده است و افراد مختلف در تاييد يا تكذيب انتساب اين نامه به امام نظرات خود را گفته اند؛ اما واقع مطلب اين است كه ما در اينكه دستخط اين نامه -و همچنين برخي از نامه هايي كه اين اواخر به نام امام منتشر شد- از شخص امام باشد ترديد داريم، آنها هم كه اهل خط و خط شناس هستند تشخيص ميدهند كه اين خط از امام نيست و متن آن هم با واقعيات جور درنمي آيد و مضطرب است، ما اول احتمال اين معنا را نمي داديم -چون به دستگاه امام اعتماد داشتيم- ولي بعدا كه دستخط اين نامه را با ساير دستخط هاي امام مقايسه كردند مشخص شد كه خط نامه ۱/۶ كه در اواخر عمر امام نوشته شده بسا خط امام نباشد، و چنانكه چندين نفر به نقل از جمعي از خصيصين بيت امام گفتند، نامه يا به خط آقاي حاج احمد آقاست و يا خط آقاي رسولی؛ ولي آقاي انصاري به عنوان نامه امام آورد و به من تحويل داد، البته ممكن است املاي ايشان باشد، و اگر املاي ايشان باشد آن وقت در چه شرايطي بوده است كه اين مطالب را گفته اند با اينكه چهل و هشت ساعت بعد مطالبي را گفته اند كه تقريبا مناقض با آن مطالب است، خدا ميداند؟!
اشكال ديگري كه به اين نامه هست همان گونه كه گفتم -گذشته از دستخط- اضطراب متن آن است؛ به عنوان مثال در اين نامه آمده است كه من از اول با نخست وزيري مهندس بازرگان و رئيس جمهوري بني صدر مخالف بودم، در حالي كه اين حرف درست نيست و امام نه تنها با آنان مخالف نبودند بلكه از آنان حمايت هم ميكردند؛ در همين اواخر كمتر از يك ماه به بركناري آقاي بني صدر مانده بود كه من با امام ملاقات كردم، در اين ملاقات من به ايشان گفتم : "شما چرا فرماندهي كل قوا را به آقاي بني صدر محول كرديد؟" فرمودند: "پس به كي محول كنم؟" گفتم: "خودتان به عهده بگيريد و يا اقلا به قواي ثلاث محول كنيد"، ايشان فرمودند: "آقاي بني صدر آدم خوبي است"؛ و در مورد مهندس بازرگان هم همه حمايتهاي شديد امام را از ايشان به ياد داريم و اگر با ايشان مخالف بودند چرا ايشان را تعيين نمودند و يك كشور را در اختيار ايشان قرار دادند، و چرا دولت موقت را دولت امام زمان ناميدند؟! پس اين گونه نبوده كه ايشان از اول با آقاي مهندس بازرگان يا آقاي بني صدر مخالف باشند.
از طرف ديگر امامي را كه چهل سال بود من ميشناختم و با او معاشر بودم كسي نبود كه به خود اجازه دهد مسلماني را علنا تهمت زند، و با خدا همكاري نموده حكم قعر جهنم براي افراد صادر نمايد و تهمتهاي ناروا و شاخداري را كه ديگران براي اغراض سياسي خود به هم ميبافند بازگو نمايد. لحن نامه به قدري تند و مشتمل بر خلاف واقع بود كه با آن تقوا و روحيه عارفانه اي كه چهل سال بود ما از ايشان شناخته بوديم هيچ گونه تناسب نداشت.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۶۴
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش ششم)
«... در اين نامه به من نوشته شده: "در هيچ كار سياسی دخالت نكنيد"! در حالی كه: اولا: ايشان در بحث نماز جمعه از تحرير الوسيله -مساله ۹- نوشته اند: "هر كس توهم كند كه دين از سياست جداست او جاهل است، نه اسلام را شناخته و نه سياست را". بنابر اين اگر ايشان به كسي بنويسد در سياست دخالت نكن بدين معناست كه به كسي بگويد دين نداشته باش. چهارتا بچه سيوطي خوان ساكن يك مدرسه در قم با يك نام عوضي كه روي آنان گذاشته اند حق دارند در سياست دخالت كنند و حوزه علميه قم را با عظمتي كه داشت بازيچه سياستهاي غلط خود قرار دهند، و من كه چهل سال است در متن سياست هستم با همه سوابق مبارزاتي كه دارم حق ندارم در سياست دخالت كنم ؟! "ان هذا لشيي عجاب"!
و ثانيا: مگر ايشان چهل و هشت ساعت بعد از نامه ۶۸/۱/۶ در نامه ۱/۸ كه به نام ايشان از رسانه ها پخش شد ننوشتند: "همه ميدانند كه شما حاصل عمر من بوده ايد و من به شما شديدا علاقه مندم ... شما فقيهي باشيد كه نظام و مردم از نظريات شما استفاده كنند"؛ آيا مقصود ايشان اين بوده كه نظام در شكيات و سهويات نماز از من استفاده كند؟! يا اينكه به مناسبت حكم و موضوع به دست ميآيد كه مقصود استفاده نظام در مسائل مربوط به سياست داخلي و خارجي كشور و مطابقت آنها با موازين اسلامي ميباشد.
و ثالثا: من يك فرد عامي نيستم كه بخواهم از ايشان تقليد كنم، الحمد لله از نظر معلومات به حدي رسيده ام كه نخواهم تقليد كنم، و خود آن مرحوم با وجود فقها و مراجع بزرگ تقليد، مرا "فقيه عاليقدر" خطاب كردند؛ و تقليد بر شخص مجتهد عالم به وظيفه خود حرام است، اين مساله اي است كه هر كس بويي از علم و فقاهت به مشامش رسيده باشد آن را ميداند.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۶۵
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
(بخش ششم)
«... در اين نامه به من نوشته شده: "در هيچ كار سياسی دخالت نكنيد"! در حالی كه: اولا: ايشان در بحث نماز جمعه از تحرير الوسيله -مساله ۹- نوشته اند: "هر كس توهم كند كه دين از سياست جداست او جاهل است، نه اسلام را شناخته و نه سياست را". بنابر اين اگر ايشان به كسي بنويسد در سياست دخالت نكن بدين معناست كه به كسي بگويد دين نداشته باش. چهارتا بچه سيوطي خوان ساكن يك مدرسه در قم با يك نام عوضي كه روي آنان گذاشته اند حق دارند در سياست دخالت كنند و حوزه علميه قم را با عظمتي كه داشت بازيچه سياستهاي غلط خود قرار دهند، و من كه چهل سال است در متن سياست هستم با همه سوابق مبارزاتي كه دارم حق ندارم در سياست دخالت كنم ؟! "ان هذا لشيي عجاب"!
و ثانيا: مگر ايشان چهل و هشت ساعت بعد از نامه ۶۸/۱/۶ در نامه ۱/۸ كه به نام ايشان از رسانه ها پخش شد ننوشتند: "همه ميدانند كه شما حاصل عمر من بوده ايد و من به شما شديدا علاقه مندم ... شما فقيهي باشيد كه نظام و مردم از نظريات شما استفاده كنند"؛ آيا مقصود ايشان اين بوده كه نظام در شكيات و سهويات نماز از من استفاده كند؟! يا اينكه به مناسبت حكم و موضوع به دست ميآيد كه مقصود استفاده نظام در مسائل مربوط به سياست داخلي و خارجي كشور و مطابقت آنها با موازين اسلامي ميباشد.
و ثالثا: من يك فرد عامي نيستم كه بخواهم از ايشان تقليد كنم، الحمد لله از نظر معلومات به حدي رسيده ام كه نخواهم تقليد كنم، و خود آن مرحوم با وجود فقها و مراجع بزرگ تقليد، مرا "فقيه عاليقدر" خطاب كردند؛ و تقليد بر شخص مجتهد عالم به وظيفه خود حرام است، اين مساله اي است كه هر كس بويي از علم و فقاهت به مشامش رسيده باشد آن را ميداند.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۶۵
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش هفتم)
«... با كمال تعجب مشاهده شد فردای آن روز كه من نامه ۱/۴ را براي بيت امام فرستادم نامه محرمانه من خطاب به مرحوم امام كه در باره اعدامها بود و مربوط به هشت ماه قبل ميشد از طريق بخش فارسي راديو بي بي سي خوانده شد و پيدا بود كه اگر امام اين قضيه را ميفهميدند بشدت عصباني ميشدند، بخصوص اگر به ايشان بگويند اين نامه از طريق بيت من براي بي بي سي فرستاده شده است.
اين قضيه گذشت تا اينكه روز ۶ يا ۶۸/۱/۷ -ترديد از من است- صبح زود كه من براي درس به طرف حسينيه ميرفتم آقاي دري نجف آبادي كه آن زمان در دفتر من بود به من گفت: "بناست از دفتر امام نامه اي براي شما فرستاده شود، بهتر است شما در درس چيزي نگوييد"، گفتم: "من از نامه خبر ندارم تا بخواهم چيزي بگويم"؛ معلوم شد آقاي دري از نامه اطلاع داشته و من بي اطلاع بودم! حالا ايشان از كجا خبر داشته نمي دانم.
به همين جهت من منتظر بودم، نزديك ظهر ديدم آقاي محمدعلي انصاري آمد منزل من و نامه سربسته اي را به من داد و گفت: "اين نامه را امام دادند خدمت شما" و رفت. من نامه را با تعجب زياد خواندم و ديدم خيلي نامه تندي است، و از طرف ديگر در آن وقت احتمال اينكه اين نامه از امام نباشد در ذهنم خطور پيدا نكرد و فكر نمي كردم سياست بازان تا اين حد در حريم ايشان نفوذ پيدا كنند.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۷۲
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
(بخش هفتم)
«... با كمال تعجب مشاهده شد فردای آن روز كه من نامه ۱/۴ را براي بيت امام فرستادم نامه محرمانه من خطاب به مرحوم امام كه در باره اعدامها بود و مربوط به هشت ماه قبل ميشد از طريق بخش فارسي راديو بي بي سي خوانده شد و پيدا بود كه اگر امام اين قضيه را ميفهميدند بشدت عصباني ميشدند، بخصوص اگر به ايشان بگويند اين نامه از طريق بيت من براي بي بي سي فرستاده شده است.
اين قضيه گذشت تا اينكه روز ۶ يا ۶۸/۱/۷ -ترديد از من است- صبح زود كه من براي درس به طرف حسينيه ميرفتم آقاي دري نجف آبادي كه آن زمان در دفتر من بود به من گفت: "بناست از دفتر امام نامه اي براي شما فرستاده شود، بهتر است شما در درس چيزي نگوييد"، گفتم: "من از نامه خبر ندارم تا بخواهم چيزي بگويم"؛ معلوم شد آقاي دري از نامه اطلاع داشته و من بي اطلاع بودم! حالا ايشان از كجا خبر داشته نمي دانم.
به همين جهت من منتظر بودم، نزديك ظهر ديدم آقاي محمدعلي انصاري آمد منزل من و نامه سربسته اي را به من داد و گفت: "اين نامه را امام دادند خدمت شما" و رفت. من نامه را با تعجب زياد خواندم و ديدم خيلي نامه تندي است، و از طرف ديگر در آن وقت احتمال اينكه اين نامه از امام نباشد در ذهنم خطور پيدا نكرد و فكر نمي كردم سياست بازان تا اين حد در حريم ايشان نفوذ پيدا كنند.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۷۲
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش هشتم)
«بالاخره پس از ادای نماز ظهر و عصر و صرف ناهار مختصر، حدودا يكي دو ساعت از ظهر گذشته بود كه آقاي حاج شيخ عبدالله نوري از تهران وارد شدند و شروع كردند به اظهار ناراحتي زياد كه قرار بوده اين نامه را در راديو تلويزيون بخوانند و اگر نامه پخش شود چه ميشود، خيلي بد شده و امام خيلي ناراحت هستند و شما بايد چيزي بنويسيد كه ايشان قانع شوند و...؛ من گفتم: "توكل من به خداست و من كار خلافي نكرده ام تا بخواهم عذرخواهي يا توبه كنم؛ به علاوه در اين نامه نوشته اند ديگر براي من نامه ننويسيد، و من بنا دارم يك تابلو درب دفتر نصب كنم كه ديگر كسي به عنوان وكالت از ايشان به من و دفتر من مراجعه نكند"، ايشان گفتند: "نه اين كار درستي نيست"، گفتم: "خود ايشان در اين نامه نوشته اند كه شما ديگر وكيل من نيستيد، و مردم از ناحيه من نبايد به اشتباه بيفتند"؛ و پس از ساعتي آقاي دري هم وارد شد.
آقاي نوري با حالت گريه متني را از جيبشان درآوردند و گفتند: "من در ماشين اين متن را نوشته ام كه شما اين مضمون را به امام بنويسيد". نامه مفصلي بود و در ضمن آن اين جمله ها وجود داشت: "رهبر عزيز، امروز من اعتراف ميكنم كه از ورطه اي هولناك كه در آن قرار گرفته بودم توسط پتكي آهنين بيدار شدم، امروز مييابم كه به خوابي عميق فرو رفته و بسياري از آنچه را بايد ميديدم نمي ديدم ... اينجانب كه از تربيت يافتگان فقه و اصول و فلسفه و مبارزه آن جناب بودم نيز در دام اين اهريمنان گرفتار آمدم و نتوانستم مسير صحيح را بروم..."! در حقيقت يك چيزي متضمن اعتراف به گناه و همكاري با منافقين و توبه نامه بود و ميخواستند از من امضا بگيرند.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۷۷
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
(بخش هشتم)
«بالاخره پس از ادای نماز ظهر و عصر و صرف ناهار مختصر، حدودا يكي دو ساعت از ظهر گذشته بود كه آقاي حاج شيخ عبدالله نوري از تهران وارد شدند و شروع كردند به اظهار ناراحتي زياد كه قرار بوده اين نامه را در راديو تلويزيون بخوانند و اگر نامه پخش شود چه ميشود، خيلي بد شده و امام خيلي ناراحت هستند و شما بايد چيزي بنويسيد كه ايشان قانع شوند و...؛ من گفتم: "توكل من به خداست و من كار خلافي نكرده ام تا بخواهم عذرخواهي يا توبه كنم؛ به علاوه در اين نامه نوشته اند ديگر براي من نامه ننويسيد، و من بنا دارم يك تابلو درب دفتر نصب كنم كه ديگر كسي به عنوان وكالت از ايشان به من و دفتر من مراجعه نكند"، ايشان گفتند: "نه اين كار درستي نيست"، گفتم: "خود ايشان در اين نامه نوشته اند كه شما ديگر وكيل من نيستيد، و مردم از ناحيه من نبايد به اشتباه بيفتند"؛ و پس از ساعتي آقاي دري هم وارد شد.
آقاي نوري با حالت گريه متني را از جيبشان درآوردند و گفتند: "من در ماشين اين متن را نوشته ام كه شما اين مضمون را به امام بنويسيد". نامه مفصلي بود و در ضمن آن اين جمله ها وجود داشت: "رهبر عزيز، امروز من اعتراف ميكنم كه از ورطه اي هولناك كه در آن قرار گرفته بودم توسط پتكي آهنين بيدار شدم، امروز مييابم كه به خوابي عميق فرو رفته و بسياري از آنچه را بايد ميديدم نمي ديدم ... اينجانب كه از تربيت يافتگان فقه و اصول و فلسفه و مبارزه آن جناب بودم نيز در دام اين اهريمنان گرفتار آمدم و نتوانستم مسير صحيح را بروم..."! در حقيقت يك چيزي متضمن اعتراف به گناه و همكاري با منافقين و توبه نامه بود و ميخواستند از من امضا بگيرند.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۷۷
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
« #برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش نهم)
«آقاي دري هم يك متني مشابه اين را آماده كرده بود، كه البته متن آقاي نوري خيلي تندتر بود ولي مشخص بود كه هر دوي آنها به يك هدف بود و به خيال خودشان ميخواستند بيت امام را راضي كنند تا نامه ايشان در رسانه ها پخش نشود؛ البته آقايان ظاهرا قصد خير داشتند و ميخواستند جلوي فتنه گرفته شود.
من گفتم: "آخر اين چه حرفهايي است كه شما ميزنيد، من گناهكار نيستم كه توبه كنم، اعتراف به امر دروغ گناه است"؛ و بعد از دو سه ساعت مشاجره آقاي نوري گفت: "اگر شما بنويسيد منافقين در بيت من نفوذ داشتند امام خوشش ميآيد"، من گفتم: "امام از دروغ خوشش ميآيد؟!" ايشان گفتند: "لابد چيزي بوده است!" آقاي نوري كه اين جمله را گفت من خيلي عصباني شدم و گفتم: "... خورده است هر كه ميگويد منافقين در خانه من نفوذ كرده اند و آنها به من خط ميدهند، بلند شويد برويد!".
اين گفته من كه با تندي بيان شد موجب گرديد كه آنها ساكت شوند و ديگر به اصرار خود ادامه ندهند؛ بعد از مدتي گفتم: "حالا كه اصرار داريد من خودم سر فرصت يك چيز مناسبي با فكر خودم مينويسم كه خيال همه شما را راحت كنم"؛ بالاخره آنها بلند شدند رفتند و من به فكر خودم آن نامه ۱/۷ را كه از رسانه ها منتشر شد نوشتم و به وسيله آقاي نوري براي دفتر امام فرستادم. بعد آقاي نوري زنگ زدند كه بالاخره آن چيزي را كه ما ميخواستيم شما ننوشتيد، گفتم: "ديگر همين است كه نوشته ام".
به ياد دارم فرداي آن روز در همان بحران آقاي حاج شيخ حسن ابراهيمي به من گفت: "شما كه زندگي خودتان را وقف امام كرده ايد الان هم چون ايشان نوشته اند اداره منزل شما در اختيار منافقين است شما اين را قبول كنيد و بنويسيد كه حرف امام زمين نخورد و در راه ايشان فداكاري كرده باشيد!" من از اين پيشنهاد خيلي تعجب كردم؛ من حرف دروغ و تهمتي را به خود بخرم تا حرف ناصحيح ديگري زمين نخورد، اين چه منطقي است؟»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۷۷
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
(بخش نهم)
«آقاي دري هم يك متني مشابه اين را آماده كرده بود، كه البته متن آقاي نوري خيلي تندتر بود ولي مشخص بود كه هر دوي آنها به يك هدف بود و به خيال خودشان ميخواستند بيت امام را راضي كنند تا نامه ايشان در رسانه ها پخش نشود؛ البته آقايان ظاهرا قصد خير داشتند و ميخواستند جلوي فتنه گرفته شود.
من گفتم: "آخر اين چه حرفهايي است كه شما ميزنيد، من گناهكار نيستم كه توبه كنم، اعتراف به امر دروغ گناه است"؛ و بعد از دو سه ساعت مشاجره آقاي نوري گفت: "اگر شما بنويسيد منافقين در بيت من نفوذ داشتند امام خوشش ميآيد"، من گفتم: "امام از دروغ خوشش ميآيد؟!" ايشان گفتند: "لابد چيزي بوده است!" آقاي نوري كه اين جمله را گفت من خيلي عصباني شدم و گفتم: "... خورده است هر كه ميگويد منافقين در خانه من نفوذ كرده اند و آنها به من خط ميدهند، بلند شويد برويد!".
اين گفته من كه با تندي بيان شد موجب گرديد كه آنها ساكت شوند و ديگر به اصرار خود ادامه ندهند؛ بعد از مدتي گفتم: "حالا كه اصرار داريد من خودم سر فرصت يك چيز مناسبي با فكر خودم مينويسم كه خيال همه شما را راحت كنم"؛ بالاخره آنها بلند شدند رفتند و من به فكر خودم آن نامه ۱/۷ را كه از رسانه ها منتشر شد نوشتم و به وسيله آقاي نوري براي دفتر امام فرستادم. بعد آقاي نوري زنگ زدند كه بالاخره آن چيزي را كه ما ميخواستيم شما ننوشتيد، گفتم: "ديگر همين است كه نوشته ام".
به ياد دارم فرداي آن روز در همان بحران آقاي حاج شيخ حسن ابراهيمي به من گفت: "شما كه زندگي خودتان را وقف امام كرده ايد الان هم چون ايشان نوشته اند اداره منزل شما در اختيار منافقين است شما اين را قبول كنيد و بنويسيد كه حرف امام زمين نخورد و در راه ايشان فداكاري كرده باشيد!" من از اين پيشنهاد خيلي تعجب كردم؛ من حرف دروغ و تهمتي را به خود بخرم تا حرف ناصحيح ديگري زمين نخورد، اين چه منطقي است؟»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۷۷
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش دهم)
«نامه به آیت الله خميني مورخه ۶۸/۱/۷، پس از نامه مورخه ۱/۶ منتسب به ايشان
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك آيت الله العظمي امام خميني مدظله العالي
پس از سلام و تحيت، مرقومه شريفه مورخه ۶۸/۱/۶ واصل شد. ضمن تشكر از ارشادات و راهنمائيهاي حضرتعالي به عرض ميرساند: مطمئن باشيد همان طور كه از آغاز مبارزه تاكنون در همه مراحل همچون سربازي فداكار و از خود گذشته و مطيع در كنار حضرتعالي و در مسير اسلام و انقلاب بوده ام، اينك نيز خود را ملزم به اطاعت و اجراء دستورات حضرتعالي ميدانم، زيرا بقاء و ثبات نظام اسلامي مرهون اطاعت از مقام معظم رهبري است. براي هيچكس قابل شك نيست كه اين انقلاب عظيم تاكنون در سايه رهبري و ارشادات حضرتعالي از خطرات مهمي گذشته و دشمنان زيادي همچون منافقين كوردل كه دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصيتهاي عزيز ما و از جمله فرزند عزيز خود من آغشته است و ساير جناحهاي مخالف و ضد انقلاب و سازشكار و ليبرال مآبهاي كج فكر را رسوا و از صحنه خارج نموده است. آيا جنايات هولناك و ضربات ناجوانمردانه اين روسياهان كوردل به انقلاب و كشور و ملت عزيز و فداكار ما فراموش شدني است؟ و اگر بلندگوهاي آنان و راديوهاي بيگانه خيال ميكنند با جوسازيها و نشر اكاذيب و شايعه پراكني ها، به نام اينجانب ميتوانند به اهداف شوم خود برسند و در همبستگي ملت ما رخنه كنند سخت در اشتباهند.
و راجع به تعيين اينجانب به عنوان قائم مقام رهبري، خود من از اول جدا مخالف بودم، و با توجه به مشكلات زياد و سنگيني بار مسئوليت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم كه تعيين اينجانب به مصلحت نبوده است؛ و اكنون نيز عدم آمادگي خود را صريحا اعلام ميكنم و از حضرتعالي تقاضا ميكنم به مجلس خبرگان دستور دهيد مصلحت آينده اسلام و انقلاب و كشور را قاطعانه در نظر بگيرند و به من اجازه فرماييد همچون گذشته يك طلبه كوچك و حقير در حوزه علميه به تدريس و فعاليتهاي علمي و خدمت به اسلام و انقلاب زير سايه رهبري حكيمانه حضرتعالي اشتغال داشته باشم؛ و اگر اشتباهات و ضعفهائي كه لازمه طبيعت انسان است رخ داده باشد، ان شاء الله با رهبريهاي حضرتعالي مرتفع گردد.
و از همه برادران و خواهران عزيز و علاقه مند تقاضا ميكنم مبادا در مورد تصميم مقام معظم رهبري و خبرگان محترم به بهانه حمايت از من كاري انجام دهند و يا كلمه اي بر زبان جاري نمايند، زيرا مقام معظم رهبري و خبرگان جز خير و مصلحت اسلام و انقلاب را نمي خواهند.
اميد است اين شاگرد مخلص را هميشه از راهنمائيهاي ارزنده خود بهره مند و از دعاي خير فراموش نفرماييد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
۶۸/۱/۷ - حسينعلی منتظری»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۸۱ ، پیوست شماره ۱۷۳
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
(بخش دهم)
«نامه به آیت الله خميني مورخه ۶۸/۱/۷، پس از نامه مورخه ۱/۶ منتسب به ايشان
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك آيت الله العظمي امام خميني مدظله العالي
پس از سلام و تحيت، مرقومه شريفه مورخه ۶۸/۱/۶ واصل شد. ضمن تشكر از ارشادات و راهنمائيهاي حضرتعالي به عرض ميرساند: مطمئن باشيد همان طور كه از آغاز مبارزه تاكنون در همه مراحل همچون سربازي فداكار و از خود گذشته و مطيع در كنار حضرتعالي و در مسير اسلام و انقلاب بوده ام، اينك نيز خود را ملزم به اطاعت و اجراء دستورات حضرتعالي ميدانم، زيرا بقاء و ثبات نظام اسلامي مرهون اطاعت از مقام معظم رهبري است. براي هيچكس قابل شك نيست كه اين انقلاب عظيم تاكنون در سايه رهبري و ارشادات حضرتعالي از خطرات مهمي گذشته و دشمنان زيادي همچون منافقين كوردل كه دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصيتهاي عزيز ما و از جمله فرزند عزيز خود من آغشته است و ساير جناحهاي مخالف و ضد انقلاب و سازشكار و ليبرال مآبهاي كج فكر را رسوا و از صحنه خارج نموده است. آيا جنايات هولناك و ضربات ناجوانمردانه اين روسياهان كوردل به انقلاب و كشور و ملت عزيز و فداكار ما فراموش شدني است؟ و اگر بلندگوهاي آنان و راديوهاي بيگانه خيال ميكنند با جوسازيها و نشر اكاذيب و شايعه پراكني ها، به نام اينجانب ميتوانند به اهداف شوم خود برسند و در همبستگي ملت ما رخنه كنند سخت در اشتباهند.
و راجع به تعيين اينجانب به عنوان قائم مقام رهبري، خود من از اول جدا مخالف بودم، و با توجه به مشكلات زياد و سنگيني بار مسئوليت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم كه تعيين اينجانب به مصلحت نبوده است؛ و اكنون نيز عدم آمادگي خود را صريحا اعلام ميكنم و از حضرتعالي تقاضا ميكنم به مجلس خبرگان دستور دهيد مصلحت آينده اسلام و انقلاب و كشور را قاطعانه در نظر بگيرند و به من اجازه فرماييد همچون گذشته يك طلبه كوچك و حقير در حوزه علميه به تدريس و فعاليتهاي علمي و خدمت به اسلام و انقلاب زير سايه رهبري حكيمانه حضرتعالي اشتغال داشته باشم؛ و اگر اشتباهات و ضعفهائي كه لازمه طبيعت انسان است رخ داده باشد، ان شاء الله با رهبريهاي حضرتعالي مرتفع گردد.
و از همه برادران و خواهران عزيز و علاقه مند تقاضا ميكنم مبادا در مورد تصميم مقام معظم رهبري و خبرگان محترم به بهانه حمايت از من كاري انجام دهند و يا كلمه اي بر زبان جاري نمايند، زيرا مقام معظم رهبري و خبرگان جز خير و مصلحت اسلام و انقلاب را نمي خواهند.
اميد است اين شاگرد مخلص را هميشه از راهنمائيهاي ارزنده خود بهره مند و از دعاي خير فراموش نفرماييد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
۶۸/۱/۷ - حسينعلی منتظری»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۸۱ ، پیوست شماره ۱۷۳
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش یازدهم)
«نامه مورخه ۶۸/۱/۸ آیت الله خمینى در جواب نامه مورخه ۶۸/۱/۷ آیت الله منتظرى
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجة الاسلام والمسلمین آقاى منتظرى دامت افاضاته
با سلام و آرزوى موفقیت براى شما. همان طور كه نوشته اید رهبرى نظام جمهورى اسلامى كار مشكل و مسئولیت سنگین و خطیرى است كه تحملى بیش از طاقت شما مى خواهد و به همین جهت هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم و در این زمینه هر دو مثل هم فكر مى كردیم، ولى خبرگان به این نتیجه رسیده بودند و من هم نمى خواستم در محدوده قانونى آنها دخالت كنم. از اینكه عدم آمادگى خود را براى پست قائم مقامى رهبرى اعلام كرده اید، پس از قبول صمیمانه از شما تشكر مى نمایم.
همه مى دانند كه شما حاصل عمر من بوده اید و من به شما شدیداً علاقه مندم، براى اینكه اشتباهات گذشته تكرار نگردد به شما نصیحت مى كنم كه بیت خود را از افراد ناصالح پاك نمائید و از رفت و آمد مخالفین نظام كه به اسم علاقه به اسلام و جمهورى اسلامى خود را جا مى زنند جداً جلوگیرى كنید. من این تذكر را در قضیه مهدى هاشمى هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این مى بینم كه شما فقیهى باشید كه نظام و مردم از نظرات شما استفاده كنند. از پخش دروغهاى رادیوهاى بیگانه متأثر نباشید؛ مردم ما شما را خوب مى شناسند و حیله هاى دشمن را هم خوب درك كرده اند كه با نسبت هر چیزى به مقامات ایران، كینه خود را به اسلام نشان مى دهند. طلّاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه ها و رادیو تلویزیون باید براى مردم این قضیه ساده را روشن كنند كه در اسلام مصلحت نظام از مسائلى است كه مقدم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم. جنابعالى ان شاءالله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمى مى بخشید. والسلام علیكم.
۶۸/۱/۸ - روح الله الموسوى الخمینى»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۸۶ ، پیوست شماره ۱۷۴
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
(بخش یازدهم)
«نامه مورخه ۶۸/۱/۸ آیت الله خمینى در جواب نامه مورخه ۶۸/۱/۷ آیت الله منتظرى
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجة الاسلام والمسلمین آقاى منتظرى دامت افاضاته
با سلام و آرزوى موفقیت براى شما. همان طور كه نوشته اید رهبرى نظام جمهورى اسلامى كار مشكل و مسئولیت سنگین و خطیرى است كه تحملى بیش از طاقت شما مى خواهد و به همین جهت هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم و در این زمینه هر دو مثل هم فكر مى كردیم، ولى خبرگان به این نتیجه رسیده بودند و من هم نمى خواستم در محدوده قانونى آنها دخالت كنم. از اینكه عدم آمادگى خود را براى پست قائم مقامى رهبرى اعلام كرده اید، پس از قبول صمیمانه از شما تشكر مى نمایم.
همه مى دانند كه شما حاصل عمر من بوده اید و من به شما شدیداً علاقه مندم، براى اینكه اشتباهات گذشته تكرار نگردد به شما نصیحت مى كنم كه بیت خود را از افراد ناصالح پاك نمائید و از رفت و آمد مخالفین نظام كه به اسم علاقه به اسلام و جمهورى اسلامى خود را جا مى زنند جداً جلوگیرى كنید. من این تذكر را در قضیه مهدى هاشمى هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این مى بینم كه شما فقیهى باشید كه نظام و مردم از نظرات شما استفاده كنند. از پخش دروغهاى رادیوهاى بیگانه متأثر نباشید؛ مردم ما شما را خوب مى شناسند و حیله هاى دشمن را هم خوب درك كرده اند كه با نسبت هر چیزى به مقامات ایران، كینه خود را به اسلام نشان مى دهند. طلّاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه ها و رادیو تلویزیون باید براى مردم این قضیه ساده را روشن كنند كه در اسلام مصلحت نظام از مسائلى است كه مقدم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم. جنابعالى ان شاءالله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمى مى بخشید. والسلام علیكم.
۶۸/۱/۸ - روح الله الموسوى الخمینى»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۸۶ ، پیوست شماره ۱۷۴
ادامه دارد...
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری - فروردین ۱۳۶۸»
(بخش دوازدهم)
«... بعد هم نامه ۱/۸ ايشان به وسيله رسانه ها منتشر شد كه لابد آقايان ديده اند؛ بعضي از آقايان ميگفتند: "ما در جواب كساني كه به نامه ۱/۶ تمسك ميكنند ميگوييم آقاي منتظري مصداق نامه ۱/۸ امام است نه نامه ۱/۶"؛ من به آنها گفتم: "به فرض كه اين هر دو نامه از امام باشد من نه مصداق نامه ۱/۶ هستم و نه مصداق نامه ۱/۸، شخصيت و هويت افراد به نامه هاي امام نيست، با اينكه من بيش از شما به امام ارادت دارم ولي اين هويتهاي اعتباري منتسب به غير هيچ ارزش ندارد، هر كس خودش خودش است با خصلتهای ذاتی و اكتسابی كه واجد است؛ منتظری در حد خودش فردی است مستقل و دارای فكر و نظر، و استاد برخی مسئولين بالاي نظام و علماي حوزه علميه قم و شهرستانها بوده است".
منتظری -بحمد الله و منته- نه دين خود را از دست داده و نه عقل خود را و نه معلومات خود را؛ و معمرين حوزه علميه قم همه به ياد دارند زماني كه مرحوم امام فقط چند شاگرد منظومه و اسفار داشتند من به همراه مرحوم شهيد مطهري بوديم كه ايشان را وارد صحنه فقه و اصول حوزه كرديم و به افراد معرفي ميكرديم و در اين رابطه با مخالفتها و استهزاء بسياري از افراد مواجه شديم؛ و هر چند من طبعا خوش ندارم كسي از من تعريف كند تا چه رسد به خودم، ولي هنگامي كه يك بسيج عمومي ناجوانمردانه از ناحيه افراد و ارگانها و رسانه ها عليه من انجام شده و ميشود اگر من سكوت كنم در حقيقت اعتراف به گناه است. مرحوم مدرس وقتي ديدند همه عليه او هماهنگ شده و ميگويند: "زنده باد رضاخان، مرگ بر مدرس" ايشان خودشان گفتند: "زنده باد خودم". من خودم در آن زمان در حوزه موقعيت داشتم، من يكي از مدرسين حوزه بودم، بعد هم در انقلاب فعاليتهايي داشتم هم زندان رفتم هم دفاع كردم هم براي آقاي خميني در زندان كتك خوردم، براي يك كلمه "آيت الله" كه در بازجويي مينوشتم به من اعتراض ميشد كه چرا اسم آقاي خميني را با آيت الله مينويسي، مع ذلك ما اين كارها را وظيفه خودمان ميدانستيم، منتي هم بر هيچ كس نمي خواهم بگذارم.
آن وقتي كه من را به طبس تبعيد كرده بودند مرحوم آقاي حاج غلامرضا قديري آمد به ديدن من گفت ميخواهم بعضي جاها بروم، گفتم هيچ جا نمي خواهد بروي، بلند شو برو برنامه ريزي كنيد شهريه امام را جور كنيد كه شهريه ايشان تعطيل نشود. همان وقتي هم كه امام را بازداشت كردند من رفتم تهران آقاي عسگراولادي و ديگران را ديدم، يك ليست از افراد بازاريها تهيه كردم و به آنها گفتم اگر ميخواهيد انقلاب محفوظ بماند الان شهريه امام بايد پرداخت شود. خلاصه كيسه گدايي را برداشتيم اين طرف و آن طرف رفتيم كه شهريه امام تعطيل نشود، براي اينكه ايشان محور انقلاب بودند ميخواستيم اين علم پا برجا باشد، آن كساني كه در انقلاب بوده اند و راجع به مسائل شناخت دارند ميدانند. حالا چه مساله اي پيش آمده، بايد از ديگران كه مصدر اين كارها هستند سئوال كرد؟! البته گفتم من آدمي نيستم كه به دنبال مقام باشم و الا با توسل به اين شيوه هايي كه اين آقايان عاقلانه ميدانند خيلي خوب ميتوانستم موقعيت خودم را حفظ كنم؛ من هيچگاه مايل نبودم كه وجود تبعي ظلي كسي باشم و شخصيت من وابسته به غير باشد، در نامه اميرالمومنين(ع) به امام حسن(ع) ميخوانيم: "لا تكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرا". شخصيتهاي اعتباري نزد خدا هم بي ارزش است مگر اينكه مقدمه خدمت به اسلام و مردم باشد، "ان اكرمكم عندالله اتقيكم".
من حساب همه کسانی را که در این جریان دست داشتند و این همه جوسازیهای ظالمانه یک طرفه را انجام دادند من البدو الی الختم به خدای بزرگ و روز جزا محول کرده ام؛ الحمد لله به حساب و کتاب و روز جزا اعتقاد دارم.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۸۴
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
(بخش دوازدهم)
«... بعد هم نامه ۱/۸ ايشان به وسيله رسانه ها منتشر شد كه لابد آقايان ديده اند؛ بعضي از آقايان ميگفتند: "ما در جواب كساني كه به نامه ۱/۶ تمسك ميكنند ميگوييم آقاي منتظري مصداق نامه ۱/۸ امام است نه نامه ۱/۶"؛ من به آنها گفتم: "به فرض كه اين هر دو نامه از امام باشد من نه مصداق نامه ۱/۶ هستم و نه مصداق نامه ۱/۸، شخصيت و هويت افراد به نامه هاي امام نيست، با اينكه من بيش از شما به امام ارادت دارم ولي اين هويتهاي اعتباري منتسب به غير هيچ ارزش ندارد، هر كس خودش خودش است با خصلتهای ذاتی و اكتسابی كه واجد است؛ منتظری در حد خودش فردی است مستقل و دارای فكر و نظر، و استاد برخی مسئولين بالاي نظام و علماي حوزه علميه قم و شهرستانها بوده است".
منتظری -بحمد الله و منته- نه دين خود را از دست داده و نه عقل خود را و نه معلومات خود را؛ و معمرين حوزه علميه قم همه به ياد دارند زماني كه مرحوم امام فقط چند شاگرد منظومه و اسفار داشتند من به همراه مرحوم شهيد مطهري بوديم كه ايشان را وارد صحنه فقه و اصول حوزه كرديم و به افراد معرفي ميكرديم و در اين رابطه با مخالفتها و استهزاء بسياري از افراد مواجه شديم؛ و هر چند من طبعا خوش ندارم كسي از من تعريف كند تا چه رسد به خودم، ولي هنگامي كه يك بسيج عمومي ناجوانمردانه از ناحيه افراد و ارگانها و رسانه ها عليه من انجام شده و ميشود اگر من سكوت كنم در حقيقت اعتراف به گناه است. مرحوم مدرس وقتي ديدند همه عليه او هماهنگ شده و ميگويند: "زنده باد رضاخان، مرگ بر مدرس" ايشان خودشان گفتند: "زنده باد خودم". من خودم در آن زمان در حوزه موقعيت داشتم، من يكي از مدرسين حوزه بودم، بعد هم در انقلاب فعاليتهايي داشتم هم زندان رفتم هم دفاع كردم هم براي آقاي خميني در زندان كتك خوردم، براي يك كلمه "آيت الله" كه در بازجويي مينوشتم به من اعتراض ميشد كه چرا اسم آقاي خميني را با آيت الله مينويسي، مع ذلك ما اين كارها را وظيفه خودمان ميدانستيم، منتي هم بر هيچ كس نمي خواهم بگذارم.
آن وقتي كه من را به طبس تبعيد كرده بودند مرحوم آقاي حاج غلامرضا قديري آمد به ديدن من گفت ميخواهم بعضي جاها بروم، گفتم هيچ جا نمي خواهد بروي، بلند شو برو برنامه ريزي كنيد شهريه امام را جور كنيد كه شهريه ايشان تعطيل نشود. همان وقتي هم كه امام را بازداشت كردند من رفتم تهران آقاي عسگراولادي و ديگران را ديدم، يك ليست از افراد بازاريها تهيه كردم و به آنها گفتم اگر ميخواهيد انقلاب محفوظ بماند الان شهريه امام بايد پرداخت شود. خلاصه كيسه گدايي را برداشتيم اين طرف و آن طرف رفتيم كه شهريه امام تعطيل نشود، براي اينكه ايشان محور انقلاب بودند ميخواستيم اين علم پا برجا باشد، آن كساني كه در انقلاب بوده اند و راجع به مسائل شناخت دارند ميدانند. حالا چه مساله اي پيش آمده، بايد از ديگران كه مصدر اين كارها هستند سئوال كرد؟! البته گفتم من آدمي نيستم كه به دنبال مقام باشم و الا با توسل به اين شيوه هايي كه اين آقايان عاقلانه ميدانند خيلي خوب ميتوانستم موقعيت خودم را حفظ كنم؛ من هيچگاه مايل نبودم كه وجود تبعي ظلي كسي باشم و شخصيت من وابسته به غير باشد، در نامه اميرالمومنين(ع) به امام حسن(ع) ميخوانيم: "لا تكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرا". شخصيتهاي اعتباري نزد خدا هم بي ارزش است مگر اينكه مقدمه خدمت به اسلام و مردم باشد، "ان اكرمكم عندالله اتقيكم".
من حساب همه کسانی را که در این جریان دست داشتند و این همه جوسازیهای ظالمانه یک طرفه را انجام دادند من البدو الی الختم به خدای بزرگ و روز جزا محول کرده ام؛ الحمد لله به حساب و کتاب و روز جزا اعتقاد دارم.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» صفحه ۶۸۴
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
#برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری
فروردین ۱۳۶۸
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
فروردین ۱۳۶۸
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«خودمحوری، مظهر بی تقوایی»
«...این خودخواهی ها که ما همه چیز را از دریچه چشم خودمان می بینیم شیوه غلطی است؛ فرض بگیرید من چنین حساب کنم که اسلام یعنی من، اسلام یعنی آنچه من می فهمم، مصلحت کشور هم این است که من محفوظ باشم، موقعیت من محفوظ باشد و حرف من پیش برود، اینها ضد تقواست.
معنای تقوا این است که من ملاک نباشم، خدا و دین خدا ملاک باشد، مصلحت جامعه ملاک باشد، مصالح اسلام ملاک باشد، چه به نفع شخص من باشد یا نباشد؛ اگر چنین دیدی پیدا کردیم و مسأله خدا و مصلحت اسلام را ملاک قرار دادیم گرچه به ضرر شخص خودمان باشد، این تقواست؛ اما اگر بگوییم مرکز دایره منم، بایستی دنیا مطابق میل من باشد، حتی گاهی از اوقات دستورات دین را هم جوری تفسیر کنیم که دلخواه خودمان باشد، این تقوا نیست.
نفس امّاره انسان توجیه گر عجیبی است، گاهی اوقات دلمان چیزی می خواهد بنابراین می گردیم و آیات و روایات را بر طبق این میل خود قرار می دهیم؛ در حالی که این کار غلطی است.»
کتاب « #درسهایی_از_نهج_البلاغه » جلد دهم، صفحه ۴۲۸
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«...این خودخواهی ها که ما همه چیز را از دریچه چشم خودمان می بینیم شیوه غلطی است؛ فرض بگیرید من چنین حساب کنم که اسلام یعنی من، اسلام یعنی آنچه من می فهمم، مصلحت کشور هم این است که من محفوظ باشم، موقعیت من محفوظ باشد و حرف من پیش برود، اینها ضد تقواست.
معنای تقوا این است که من ملاک نباشم، خدا و دین خدا ملاک باشد، مصلحت جامعه ملاک باشد، مصالح اسلام ملاک باشد، چه به نفع شخص من باشد یا نباشد؛ اگر چنین دیدی پیدا کردیم و مسأله خدا و مصلحت اسلام را ملاک قرار دادیم گرچه به ضرر شخص خودمان باشد، این تقواست؛ اما اگر بگوییم مرکز دایره منم، بایستی دنیا مطابق میل من باشد، حتی گاهی از اوقات دستورات دین را هم جوری تفسیر کنیم که دلخواه خودمان باشد، این تقوا نیست.
نفس امّاره انسان توجیه گر عجیبی است، گاهی اوقات دلمان چیزی می خواهد بنابراین می گردیم و آیات و روایات را بر طبق این میل خود قرار می دهیم؛ در حالی که این کار غلطی است.»
کتاب « #درسهایی_از_نهج_البلاغه » جلد دهم، صفحه ۴۲۸
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«مأیوس کنندگان جامعه»
«از خصوصیات منافقین این است که اگر جامعه یک امیدی داشته باشد، اینها چندان وسوسه می کنند تا این امید جامعه را تبدیل به یأس کنند. چون انسان وقتی امید داشته باشد به دنبال امیدش پیش می رود، مقدمات را تهیه می کند و قهرا به هدف می رسد.
در جامعه کار نشدنی نیست مگر کارهایی که اصلا محال باشد، اگر انسانها همت و تصمیم داشته باشند و مقدمات کار را فراهم کنند کار نشدنی نیست؛ همیشه افرادی که عاقل هستند از صفر شروع می کنند، طرح و برنامه تهیه می کنند، دنبالش را می گیرند تا به هدف برسند.
امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: منافقین کارشان این است که مأیوس کننده امید مردم هستند. در حالی که مسلمانان باید اهل امید، اهل عزم و اهل جزم باشند. البته نمی گوییم بدون مقدمه کاری را انجام دهیم، بایستی طرح ریزی کرد، برنامه تهیه کرد، و باید امید هم وجود داشته باشد.»
کتاب « #درسهایی_از_نهج_البلاغه » جلد دهم، صفحه ۳۶۴
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
«از خصوصیات منافقین این است که اگر جامعه یک امیدی داشته باشد، اینها چندان وسوسه می کنند تا این امید جامعه را تبدیل به یأس کنند. چون انسان وقتی امید داشته باشد به دنبال امیدش پیش می رود، مقدمات را تهیه می کند و قهرا به هدف می رسد.
در جامعه کار نشدنی نیست مگر کارهایی که اصلا محال باشد، اگر انسانها همت و تصمیم داشته باشند و مقدمات کار را فراهم کنند کار نشدنی نیست؛ همیشه افرادی که عاقل هستند از صفر شروع می کنند، طرح و برنامه تهیه می کنند، دنبالش را می گیرند تا به هدف برسند.
امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: منافقین کارشان این است که مأیوس کننده امید مردم هستند. در حالی که مسلمانان باید اهل امید، اهل عزم و اهل جزم باشند. البته نمی گوییم بدون مقدمه کاری را انجام دهیم، بایستی طرح ریزی کرد، برنامه تهیه کرد، و باید امید هم وجود داشته باشد.»
کتاب « #درسهایی_از_نهج_البلاغه » جلد دهم، صفحه ۳۶۴
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
#شرح_خطبه_حضرت_زهرا_و_ماجرای_فدک
قم، موسسه فرهنگی خرد آوا ، ۴۲۸ صفحه
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri
قم، موسسه فرهنگی خرد آوا ، ۴۲۸ صفحه
کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri