حداقلْ کلانشهر
11.2K subscribers
51 photos
467 videos
3 files
502 links
حداقلْ کلانشهر، حداقل راه ارتباطی است که می‌شود داشت...
[لطفاً برای استفاده ذکر منبع شود]

اَدمینِ کانال:
@AtLeastAdmin
حمایت مالی از ما:
idpay.ir/Metropolatleast
آدرس سایت:
https://metropolatleast.ir
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"#کورت_ونه‌گات از مار ماهیان آدم‌خوار می‌گوید"
انیمیشن از Blank on Blank
این ویدیو #زیرنویس_فارسی دارد... و به اهالی #ادبیات توصیه می‌شود...‌
https://t.me/atleastliterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
درسگفتارهای #ریک_رادریک درباره فلسفه و ارزش‌های انسانی درس سوم: #کانت و مسیر #روشنگری
این درس‌گفتار #زیرنویس_فارسی دارد...
لینک آپارات:
aparat.com/v/ado4L
@atleastliterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مقاله‌ای ویدیویی از سایت Fandor.com درباره‌ «تک برداشت در سینما»...
این ویدیو #زیرنویس_فارسی دارد و به اهالی #سینما توصیه می‌شود...
https://t.me/atleastliterature
📝چند نکته درباره سازمان تئاتر

🖊محمد ربانی

❗️این نوشته در راستای نشستی است که امروز 14 مهر 1397 تحت عنوان «سازمان تئاتر، آری یا نه؟» از ساعت ۱۷:۳۰ تا ۲۰:۳۰ شنبه سالن اجتماعات تئاتر شهر برگزار می‌شود.❗️

آیا علت این نشست تکراری و اصرار بر سربسته بودن محتوای جعبهٔ "سازمان تأتر" چیست؟

به احتمال زیاد سازمان تأتر قرار است مستقل از دولت تشکیل شود.
در اینجا لزومأ اشاره‌ای به تاریخ 25 سالهٔ اخیر می‌کنم. در دههٔ هفتاد و بعد هشتاد، اهالی جوان تأتر در مکانهای نا متعارف وقت خود را صرف تجربه و خلاقیت می‌کردند. همچنین هنرمندانی که چوب ممیزی بر سر و زخم تأتر دولتی بر پیشانی داشتند، و از بازبینی‌های مکرر و تحقیر کننده به ستوه آمده بودند، راه گریزی را می‌جستند تا ایده و اندیشهٔ خود را به لحاظ فرم و محتوا، "مستقل" از هر ارگان دولتی یا ایدئولوژیک تجربه کرده و هیچ مانعی در راه خلاقیت آنها وجود نداشته باشد. به موازات آن، از شروع دولتهای پنجم و ششم پروپاگاندای مکاتب فرانکفورت و شیکاگو در غیاب مکاتب دیگر و با حمایت بی دریغ و هدفمند مادی و معنویِ مرکز مطالعات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری، به صورت نشریات به راه افتاده، همچنین استادان دستچین شدهٔ دانشگاه تعالیم "آزادی اندیشه"، "پیشرفت" و "جامعهٔ مدنی" را جا انداخته و به تدریج خدمات عمومی حذف و محذوفین به حاشیه رانده شدند و دولت را کوچک و کوچکتر کردند. یعنی باید همه چیزمان به همه چیزمان بیاید.

در این راستا، همچون "سمی نهار"ها و میزهای گرد و بی شکل اقتصادی- اجتماعی، سمینارهای تأتری نیز برگزار شد. و اینجا بود که همچون حوضه‌های دیگرِ ملی حلقهٔ مفقوده کشف شد: «تآتر مستقل مساویست با تأتر خصوصی»!

همچنان که بنگاه‌های اقتصادِ تولیدی و خدماتیِ دیگر چون کارخانجات و بیمارستانها و مدارس و غیره، اختصاصی شد. آنچه که تجربهٔ سالهای اخیر نشان می‌دهد، تأتر خصوصی تنها مستقل از بودجهٔ دولت کار می‌کند و نه مستقل از نظارت و ارزشیابی. توضیح واضحات نمی‌دهم. تأتر امری اجتماعی و عمومیست و باید از بودجهٔ خدمات عمومی سهم به سزایی داشته باشد. همه می‌دانند تأتر خصوصی یعنی تأتر گیشه مثل سینمای کیشه و بدنه. یعنی تهی شدن از محتوا و ارضای تمایلات و سلایق بورژوامنشانهٔ خورده بورژواها. از یونان باستان تا کنون تأتر امری عمومی و در مراکز عمومی برای عموم مردم بدون در نظر گرفتن هویت و طبقهٔ تماشاچی و حضوری کاملأ اتفاقی اجرا می‌شده است و نه مخاطب هدف، چون مشتری!!

هدف آنها به زیر یوغ درآوردن جوانان یا محذوفینی ست که تمام علائق و خلاقیت خود را به پشیزی در اختیار مراکز خصوصی تولید فیلم و سریال و تبلیغات قرار داده‌اند. همچون دفاتر سینمایی که صدا و سیما وظایفش را از گردهٔ خود برداشت و به از ما بهتران و ژنهای برتر سپرد. زیر لوای سیدالشهدا دستگاه پول شمارشان به خوبی کار می‌کند. وقتی تولید صنعتی نباشد، آقایان سرمایهٔ رانتی خود را در هنر سرمایه گذاری می‌کنند.

مدعیان خصوصی سازی خود اذعان می‌کنند که گریزی از نظارت و ارزشیابی نیست. بنابراین تنها هدف، کاهش یا حذف بودجهٔ تأتر است و نه استقلال آن. برای اجرای تأتر خصوصی سرمایهٔ خصوصی ضرورت دارد. و منطق سرمایهٔ خصوصی برگشت اصل و سود آن و نیز انباشت سرمایه در اولویت است. نتیجه اینکه اهالی محیط تأتر شهر، یعنی همان کارتن خوابها و همجنس بازان و معتادین و کلأ محذوفین در گند و کثافت خود به حاشیه رانده می‌شوند. بعد به اهالی خود تأتر لطف کرده قبل از وقوع "جرم" آن‌ها را به دادگاه احضار و به زندان نمی‌اندازند.

قرار است در سازمان تأتر چه چاره افتد؟ تأتر همگانی شود؟ عالیست! اما اگر به قصد شانه خالی کردن از تعهدات دولت است، همان به که نباشد. یا شاید همان سازمان سینماییست با زینت فرهیختگی تأتر. به هیچ وجه قصد زیر سؤال بردن عزیزان طراح آن و حتی مسؤلین را ندارم. اما این مدعیان تأتر خصوصی یک آمار به ما نشان دهند که ظرف این 25 سال چه مایه فرهنگ اجتماعی را ارتقاع داده‌اند. البته قدردان تلاش آنها هستیم. امروزه خصوصی سازیِ تأتر واژهٔ پلیدیست که حکایت از سلب مالکیت از اکثریت توده‌های مردم عادی و فقیر را دارد. نه موجد رقابت سالم، که در انحصار درآوردن سالنهای شیک توسط آدمهای شیک و سرمایهٔ آنهاست. و نه احترام به حریم افکار مستقل و سازنده، رفتار، پوشش، خورد و خواب اشخاص. همچنان که در حوضه‌های اقتصادی نیز شاهد هستیم.

دوستان عزیز: یا نظارت و ارزشیابی هست یا نیست. ربطی به خصوصی و عمومی ندارد. نمی‌توان بر قله‌ی رفیع فرهنگ ایستاد و آب زیرکاهانه، زیرآب فرهنگ اصیل مردم را زد. مفاهیم را زیرکانه زیر لوای تماشاچی پسند و پست مدرنیسم از هنر مردم حذف کرد. وقتی وجدان هنری نهادینه شود، نام چه اهمیتی دارد؟ سازمان، انجمن، مرکز یا خانه!

📸 yon.ir/FxFYh

💡با ادبیات حداقل همراه باشید:
@atleastliterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چند دقیقه با #دیوید_هاروی وقتی دارد درباره‌ی #نئولیبرالیسم و تکنولوژی‌های جدید صحبت می‌کند...
این ویدیو #زیرنویس_فارسی دارد و به تمامی علاقه‌مندان به مسائل انسانی پیشنهاد می‌گردد...
@atleastliterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
درسگفتارهای #ریک_رادریک درباره #نیچه و وضعیت #پست‌مدرن
درس اول: نیچه به عنوان اسطوره و اسطوره‌ساز
این درس‌گفتار #زیرنویس_فارسی دارد...
لینک آپارات:
aparat.com/v/RjZG9

@atleastliterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#سه_شنبه
روح تام_جاد
با اجرای گروه
Rage Against The Machine
این #ترانه #زیرنویس_فارسی دارد...
توضیح: تام جاد نام شخصیت اصلی #خوشه‌های_خشم نوشته‌ی #جان_استاینبک است...
https://t.me/atleastliterature
چرخه‌ی تولید سرمایه‌داری
این جدول از آخرین کتاب #دیوید_هاروی استخراج شده.
توضیح خود او چنینی است:
مسیرهای ارزش در جریان (value in motion) که براساس داده‌های نوشته‌های مارکس درباره‌ی اقتصاد سیاسی است.

منبع:
کتاب مارکس، سرمایه و دیوانگیِ منطق اقتصاد
Marx, Capital and the Madness of Economic Reason

https://www.amazon.com/Marx-Capital-Madness-Economic-Reason/dp/0190691484

@atleastliterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ژان_بودریار، وضعت #پست‌_مدرن و کتاب/فیلم روانی آمریکایی
ویدیویی از کانال یوتیوبی Cuck Philosophy
این ویدیو #زیرنویس_فارسی دارد و به علاقه‌مندان به #فلسفه و #ادبیات و #سینما پیشنهاد می‌شود...


https://t.me/atleastliterature
#فاشیسم_ادبی
درباره‌ی ادبیات امروز است؛ مجموعه‌ای از تمامی نقدها و یادداشت‌های ادبی دو سال گذشته.
#نشر_یکشنبه
@sundaypub

t.me/atleastliterature
📄 دکتر جان، مثلاً خدا مُرده، وگرنه همه سرجای خودشان بودند!

🎎 دربارهٔ مضحکه‌ای جلف به نام خدایگان نوشتهٔ وودی آلن و کارگردانی رحمت امینی 🎎

🖊 آراز بارسقیان

❗️سال‌هاست در این کشور شاهد یک جور جعل هستیم. چیزی که اتفاقاً طبقهٔ نیمه‌مدیر/نیمه هنرمند خیلی راحت‌تر از بقیهٔ اهالی جعلی این کشور در آن می‌گنجند و دستشان راحت‌تر رو می‌شود. در جامعه‌ای ریا کار، همه می‌گویند هیچ حرفی به کسی نزنی مبادا کارت بهش گیر بیفتد و با تو لج کنند. می‌گویند گوشتت زیر دندان طرف است. اگر بدانید چقدر دربارهٔ مدیران مختلف هنری این را می‌گویند، باورتان نمی‌شود. ولی مهم نیست و گاهی باید...

▪️در متن اصلی نمایش وودی آلن می‌بینید این نیمچه کمدی چیزی نیست جز شوخی با روابط یهودی‌ها و نسبت دادن آن با یونان قدیم و مضحکه‌ای نیمه‌جنسی دربارهٔ دختری به نام دوریس:

دوریس: کسی اون بیرون هست بخواد با من بخوابه؟
مرد: (از بین تماشاگرها بلند می‌شود) من اگه کسی با اون دختره نخوابه باهاش می‌خوابم.
دوریس: شما باهام می‌خوابین قربان؟

▫️و البته یک داستان بی‌سروته دربارهٔ نویسنده‌ای که می‌خواهد نمایشی را روی صحنه ببرند که پایان ندارد. یک وودی آلنی هم که مثلاً همهٔ این نمایش را نوشته و خدای پنهان است. دوریس برای اینکه بتواند ثابت کند خیالی نیست به یکی دیگر از نویسنده‌های متن می‌گوید:

دوریس: فکر می‌کنم پس هستم. یا از اون بهتر. حس می‌کنم ـ ارضا شدم.
لورنوز: ارضا شدی؟
دوریس: همیشه ارضا می‌شم.

▪️و بعد لورنوز او را به این بازی می‌اندازد که مطمئن شود ارضا می‌شود یا نه؟ دوریس چون واقعی نیستند پس ارضا هم نمی‌شوند و این فقط بخشی از روند رهایی‌ای است که باید برای آزادی‌اش طی کند. در جایی دیگر چنین دیالوگی داریم:

دیابیدیس: ادیپ شاه؟
همسرایان: بله.
دیابیدیس: شنیدم پیش مادرش زندگی می‌کنی.

▫️کارگردان در نمایشش شاید با حذف مسائل مربوط به ارضای دوریس دست به ممیزی زده باشد ولی این دیالوگ را در نمایش چنین چیزی می‌گوید: «ادیپ؟ همونی که با مامانش آره؟» امیدوارم متوجهٔ مرز باریک جلف بازی و تئاتر آزاد بیرون از دانشگاه بشوید. یادتان هم نرود که در زمان مدیریت همین کارگردان برشورای نظارت نام تئاتر آزاد به تئاتر کمدی تغییر یافت...

▫️به طور کل این نمایش یکی از آثار ضعیف آلن است. حالا اینکه این تئاتر کمدی که جایش تئاتر آزاد است وسط قلب تپندهٔ «تئاتر کارگاهی ایران!» (این اصطلاح را در تبلیغات این کار می‌شنوید) چه می‌کند سوالی است که امیدوارم خودتان بتوانید جواب دهید. جالب‌تر وقتی است که خدا می‌میرد. همه اعتقاد پیدا می‌کنند هر چیزی ممکن است:

مرد: اگه هر چیزی آزاد، نمی‌خوام برم خونه‌م که تو فورست هیله! از کار کردن توی وال استریت خسته شدم. از بزرگراه لانگ آیلند حالم بد می‌شه! (زنی در میان تماشاگران را می‌گیرد. بلوز زن را از تنش می‌کند، به دنبال زن در راهرو می‌افتد)

▪️اتفاق دیگری هم که در آخرِ نامهٔ پستچی می‌افتد این است:

نامه‌رسان: دوریس لوین حتماً می‌تونه ارضا بشه. نقطه. اگه دلش می‌خواد البته. نقطه. (نامه‌رسان دوریس را در آغوش می‌گیرد)

▪️درست که این‌ها در این اجرا دیده نمی‌شود و در واقع خود را به شکل‌های دیگری بروز می‌دهد اما کلیت همین است. نکتهٔ جالب این است که این نمایش را در آمریکا معمولاً برای اجراهای آماتوری و دبیرستانی است. خودشان را متفکر جا نمی‌زنند با اجرای این کمدی.

▪️اما همین نمایش در ایران تبدیل به نسخه‌ای لاله‌زاری شده است برای خندهٔ تماشاگر. هیچ ربطی هم به تفکر و دانشجو و هئیت علمی و دانشگاهیان ندارد ولی در کمال حیرت دارد تبدیل شده است به چیزی دیگر... مسئله اول اینکه این کارگردان به چه عنوانی به خودشان اجازه داده‌اند در متن یکی دیگر دست ببرد؟ ما مدت‌هاست این دعوا را داریم. انگولک کردن متون مردم کار درستی نیست به خدا. گوش شنوا اما نیست. حالا چرا این متن را تبدیل به یک متن ایرانیزه لاله‌زاری کرده‌اند؟ خب خدا مُرده و آزادی است پس بروند در هر مطرب‌خانه‌ای خواستند اجرایش کنند. چرا این را با یک عده جوان زبان بسته که مثلاً دانشجو هم هستند و آینده ساز این کشور روی صحنهٔ تالار مولوی برده‌اند؟ چرا می‌گویند این نمایش «جریان‌ساز»؟

▫️هنوز پوسترهای تئاتری استخوان‌دار بیست سی چهل سال پیش روی دیوار لابی و راهروی آن سالن است. اینکه چطوری از آن روزگار به این روزگار رسیدیم ـ به روزگاری که یک طبقهٔ مدیرِ شبه آرتیست با هزار کیلو عنوان و لقب جعلی افتاده‌اند به اجرا و مسموم کردن جوان‌ها ـ جای بررسی عمیقی دارد که راستش نگارنده ترجیح می‌دهد آن را در مطلبی خرج کند که نامی دیگر در سرتیترش باشد.

آبان ماه 1397

📸 yon.ir/TWHoE

یک نمومه از اجرای مدرسه‌ای این متن در یوتیوب:
🎥 yon.ir/DH4aY

آدرس دانلود متن به زبان اصلی:
📚 yon.ir/ZhBnG

💡با ادبیات حداقل همراه باشید:
@atleastliterature
📄خداحافظی با کلیشه‌ها

🎬 یادداشتی برای «خداحافظ رفیق» (امیر نادری، 1350)

🖊 رضا غیاث

به راستی چه عاملی سبب می‌شود آدم‌هایی که در نیمه‌ی اول فیلم خود را رفیق هم می‌پندارد، در نیمه‌ی دیگر به محض یافتنِ مقداری جواهر، خیانت را جایگزین رفاقت ‌کنند؟ اگر از منظر مخاطبی طرفدارِ سینمای مسلط به فیلم بنگریم، قطعا با رخداد حوادث نیمه‌ی دوم چهره در هم می‌کشیم و فیلم را پس می‌زنیم ـ که این خود موفقیت کمی برای فیلمساز نیست ـ اما نادری آن‌قدر تیزهوش بوده که به اتکای بعضی المان‌های روایی و بصری، بارقه‌هایی از "خداحافظی با رفاقت" را در همان نیمه اول فیلم نشان دهد. چه کسی می‌تواند ناظر روابط سودجویانه‌ی خسرو با پروانه باشد و به غایت بغرنج او در رفاقت با ناصر پی نبرد؟

⬅️ ادامه‌ی این یادداشت را در سایت سفید‌سار بخوانید:
yon.ir/v988m

💡با ادبیات حداقل همراه باشید:
@atleastliterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
درسگفتارهای #ریک_رادریک درباره #نیچه و وضعیت #پست‌مدرن
درس دوم: نیچه از حقیقت و دروغ می‌گوید
این درس‌گفتار #زیرنویس_فارسی دارد...

لینک آپارت:
aparat.com/v/6AOm2

@atleastliterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سرزمین #پورن:
چگونه #صنعت_پورن هویت جنسی ما را دزدید

❗️اخطار: این ویدیو حاوی تصاویر آزاردهنده‌ای است و برای افراد زیر 18 سال توصیه نمی‌شود...
این ویدیو #زیرنویس_فارسی دارد...

t.me/atleastliterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#برساخت_اجتماعی چیست؟
ویدیویی از کانال یوتیوبی Cuck Philosophy
این ویدیو #زیرنویس_فارسی دارد...

t.me/atleastliterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"#دیوید_فاستر_والاش از خودش می‌گوید‌"
انیمیشن از Blank on Blank
این ویدیو #زیرنویس_فارسی دارد... و به اهالی #ادبیات توصیه می‌شود...‌

t.me/atleastliterature