💬 گفتگوهای بیپایان؛ پنج: کسب و کار محمدحسن شهسواری در اینستاگرام به کدام سو میرود؟
🗯 حرفهایی بین آراز بارسقیان و دانیال حقیقی
🔴 برای مدتها است که شاهدیم فضا در اختیار چند چهرهی محدود قرار گرفته است. از فروش تا آموزش تا پوشش رسانهای در شبکههای مجازی و آنتن تلویزیون در برنامههایی همچون «کتاب باز» و مانند آن، کماکان در اختیار یک کالت محدود از چهرههایی است که گویا بنا ندارند نگاهی به وضعیتی که پدید آوردهاند بیاندازند. پس پذیرای شکل دیگری از تعامل خواهند بود. در میان آنها اما محمدحسن شهسواری از جایگاه ویژهای برخوردار است. او نقش گوروی تیم را ایفا میکند. به همین خاطر در این گفتگو به بررسی این نقش و ماسکی که او در شبکه اجتماعی اینستاگرام به صورت زده میپردازیم. ماسکی که دو صفحهی مجازی را به شکل روزانه بهینه سازی میکند و خیلی خلاصه میشود مطالب و محتواهایشان را به شکل زیر خلاصه کرد:
1️⃣ بازتولید مطالب قدیمی
2️⃣ پاسخ به این و آن در قالب انشا نویسیهای کودکانه و کلیگوییها
3️⃣ خودتبلیغاتچیگری برای جریان مطبوع
4️⃣ پرسونال برندینگ
🔰در این گفتگو سعی کردهایم از زوایای مختلف به این موضوع مهم بپردازیم و دربارهاش صحبت بکنیم.
📣 شما میتوانید متن این گفتگو را در سایت یا Instant View بخوانید:
📎 metropolatleast.ir/cecf
#گفتگوهای_بیپایان
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🗯 حرفهایی بین آراز بارسقیان و دانیال حقیقی
🔴 برای مدتها است که شاهدیم فضا در اختیار چند چهرهی محدود قرار گرفته است. از فروش تا آموزش تا پوشش رسانهای در شبکههای مجازی و آنتن تلویزیون در برنامههایی همچون «کتاب باز» و مانند آن، کماکان در اختیار یک کالت محدود از چهرههایی است که گویا بنا ندارند نگاهی به وضعیتی که پدید آوردهاند بیاندازند. پس پذیرای شکل دیگری از تعامل خواهند بود. در میان آنها اما محمدحسن شهسواری از جایگاه ویژهای برخوردار است. او نقش گوروی تیم را ایفا میکند. به همین خاطر در این گفتگو به بررسی این نقش و ماسکی که او در شبکه اجتماعی اینستاگرام به صورت زده میپردازیم. ماسکی که دو صفحهی مجازی را به شکل روزانه بهینه سازی میکند و خیلی خلاصه میشود مطالب و محتواهایشان را به شکل زیر خلاصه کرد:
1️⃣ بازتولید مطالب قدیمی
2️⃣ پاسخ به این و آن در قالب انشا نویسیهای کودکانه و کلیگوییها
3️⃣ خودتبلیغاتچیگری برای جریان مطبوع
4️⃣ پرسونال برندینگ
🔰در این گفتگو سعی کردهایم از زوایای مختلف به این موضوع مهم بپردازیم و دربارهاش صحبت بکنیم.
📣 شما میتوانید متن این گفتگو را در سایت یا Instant View بخوانید:
📎 metropolatleast.ir/cecf
#گفتگوهای_بیپایان
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Medium
گفتگوی بیپایان: کسبوکار محمدحسن شهسواری در اینستاگرام به کدام سو میرود؟
آراز بارسقیان ـ دانیال حقیقی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎼 #ترانه
🎵 : Hotel California
🎤 : Eagles
📀 : Hell Freezes Over
📅 : 1994
#زیرنویس_فارسی دارد...
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🎵 : Hotel California
🎤 : Eagles
📀 : Hell Freezes Over
📅 : 1994
#زیرنویس_فارسی دارد...
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎼 #ترانه
🎵 : Benzin
🎤 : Rammstein
📀 : Rosenrot
📅 : 2005
#زیرنویس_فارسی دارد...
من وقت لازم دارم، نه هروئین
نه الکل و نیکوتین
نه کمک میخوام نه کافئین
دینامیت و تربانتین
نه دوست میخوام نه کوکائین
نه دکتر نه دوا
نه زن، فقط وازلین
یه خورده هم نیتروگلیسرین
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🎵 : Benzin
🎤 : Rammstein
📀 : Rosenrot
📅 : 2005
#زیرنویس_فارسی دارد...
من وقت لازم دارم، نه هروئین
نه الکل و نیکوتین
نه کمک میخوام نه کافئین
دینامیت و تربانتین
نه دوست میخوام نه کوکائین
نه دکتر نه دوا
نه زن، فقط وازلین
یه خورده هم نیتروگلیسرین
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 پاول فایرابند از برخوردش با ویتکنشتاین میگوید
💭 انگلیسی از Philosophy Overdose
این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...
📍تماشا در آپارات:
📺 aparat.com/v/6eCAH
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
💭 انگلیسی از Philosophy Overdose
این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...
📍تماشا در آپارات:
📺 aparat.com/v/6eCAH
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 فاشیسم چیست؟
💭 کاری از Then and Now
این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...
📍تماشا در آپارات:
📺 aparat.com/v/NIbPG
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
💭 کاری از Then and Now
این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...
📍تماشا در آپارات:
📺 aparat.com/v/NIbPG
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 خوانش جلد دوم کتاب سرمایه نوشتهٔ کارل مارکس با دیوید هاروی
📢 جلسهٔ 1️⃣
این ویدیو #زیرنویس_فارسی دارد...
📖 نسخهٔ انگلیسی جلد دوم کتاب سرمایه که دیوید هاروی براساسش تدریس میکند:
▫️ bit.ly/33LAsM7
📖 ترجمهٔ فارسیِ ایرج اسکندری از جلد دوم کتاب سرمایه:
▪️ bit.ly/387hiDR
📢دسترسی به تمام درسهای جلد اول:
📎 t.me/AtLeastLiterature/244
📍تماشا در آپارات:
📺 aparat.com/v/jd6U2
❗️این جلسات به ترتیب تا انتهای سال تکمیل میشوند...
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
📢 جلسهٔ 1️⃣
این ویدیو #زیرنویس_فارسی دارد...
📖 نسخهٔ انگلیسی جلد دوم کتاب سرمایه که دیوید هاروی براساسش تدریس میکند:
▫️ bit.ly/33LAsM7
📖 ترجمهٔ فارسیِ ایرج اسکندری از جلد دوم کتاب سرمایه:
▪️ bit.ly/387hiDR
📢دسترسی به تمام درسهای جلد اول:
📎 t.me/AtLeastLiterature/244
📍تماشا در آپارات:
📺 aparat.com/v/jd6U2
❗️این جلسات به ترتیب تا انتهای سال تکمیل میشوند...
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🔰 ناـزمان
🖊 از بیونگ چول هان
💡هر کسی که نتواند در زمان مناسب بمیرد میبایست در ناـزمان سرگردان باشد. مُردن تاکید بر به پایان رسیدنِ مناسب زندگی است؛ در واقع نتیجهگیری زندگی است. اگر زندگی خودش را از هر شکل پایانبندی معنامندی تهی کند، کارش میافتد به بنبستِ ناـزمان. مُردن در دنیایی که پایان یا اتمام، جایش را به گذارِ بیپایان و هدف داده، دنیایی که مُردن جایش را به وضعیتِ دایمی ناتمام ماندن و شروعی دوباره داده؛ یعنی دنیایی که در آن زندگیهای منفرد تبدیل به شکلی انضمامی یا کلی نمیشوند بلکه طولمدت یک مرتبه خودش را در وضعیت ناـزمان قرار میدهد.
#فهم_زمان
📣 شما میتوانید این نوشته را در Instant View بخوانید:
📎 vrgl.ir/yUaZN
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🖊 از بیونگ چول هان
💡هر کسی که نتواند در زمان مناسب بمیرد میبایست در ناـزمان سرگردان باشد. مُردن تاکید بر به پایان رسیدنِ مناسب زندگی است؛ در واقع نتیجهگیری زندگی است. اگر زندگی خودش را از هر شکل پایانبندی معنامندی تهی کند، کارش میافتد به بنبستِ ناـزمان. مُردن در دنیایی که پایان یا اتمام، جایش را به گذارِ بیپایان و هدف داده، دنیایی که مُردن جایش را به وضعیتِ دایمی ناتمام ماندن و شروعی دوباره داده؛ یعنی دنیایی که در آن زندگیهای منفرد تبدیل به شکلی انضمامی یا کلی نمیشوند بلکه طولمدت یک مرتبه خودش را در وضعیت ناـزمان قرار میدهد.
#فهم_زمان
📣 شما میتوانید این نوشته را در Instant View بخوانید:
📎 vrgl.ir/yUaZN
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
ویرگول
ناـزمان
هر کسی که نتواند در زمان مناسب بمیرد میبایست در ناـزمان سرگردان باشد مُردن تاکید بر به پایان رسیدنِ مناسب زندگی است
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 مارتین هایدگر از زبان و تکنولوژی میگوید
💭 انگلیسی از Philosophy Overdose
این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...
📍تماشا در آپارات:
📺 aparat.com/v/4OsRu
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
💭 انگلیسی از Philosophy Overdose
این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...
📍تماشا در آپارات:
📺 aparat.com/v/4OsRu
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🔰 #تاملات_نابهنگام...
🖊 آراز بارسقیان
1️⃣ از #نازکت_سیاسی متنفرم ولی...
2️⃣ #زهرا_امیرابراهیمی روزگاری با پخش #sextape جوانیاش حرام شد که #پاریس_هیلتون با مشابهش برای خودش معروفیت میخرید...
3️⃣ اوایل دههٔ هشتاد، #مجید_بهرامی در نمایشی که اوج خلاقیت تئاتر ایران نام گرفت هر مقادیر زیادی گِل به حلق و گوش و بینی وارد میکرد و به استقبال سرطان میرفت. قبلتر هم در یکی از دخمههای تئاتر شهر، در زمان مدیریت و پشتیبانی #حسین_پاکدل هر روز تمرینات سختی را میگذراند... دراز میکشید و کف زمین را لیس میزد... بله دورهای بود که همه توهم چیشلاک و گروتوفسکی شدن داشتند...
4️⃣ سال 90 و بعدازاین رسوایی (ویدیو اول)... رسواییای که معلوم شده اکثر اهالی شریف تئاتر از آن خبر داشتند، برایش نمایشگاه عکاسی تدارک دیدند تا هزینه سرطانش را تأمین کنند. اعضای گروه تئاتر ده (عکس دوم) ـ وقیحترین و بیسوادترین و بدترین آدمهایی که وارد تئاتر ایران شدند ـ با کمک تبلیغات #اصلاح_طلبان به او کار دادند و بزرگش کردند چون نیاز به یک شهید تئاتری خوب داشتند. در این میان نقش روابط عمومی تئاترها را نباید دست کم گرفت. روابط عمومیهایی که یک پایشان در همین روزنامههای اصلاحطلب بود.
5️⃣ لزوماً هر کسی که در خانهاش #فیلم_سوپر دارد، بیمار جنسی (از نوع حادش نیست) ولی کسی فیلم خصوصی آماتوری دوستش را پخش میکند و در خانهاش فایلهای خصوصی دیگری هم پیدا میشود، مشکلات جنسی و روحی عمیقی دارد. نمایشهای معیوت تئاتری گروه ده هم اکثرش بر اساس سرخوردگی و سرکوبهای جنسی شکل میگیرد پس پیوند این دو با هم دور از ذهن نیست، مخصوصاً وقتی بارها از کارگردانِ گِلخوری بهرامی، بهعنوان نابغه یاد میشود.
6️⃣ #رضا_ثروتی در روز نمایشگاه عکس، بازیگران نمایشش را با زدن ماسکِ بهرامی به مراسم کشاند و کارناوال ابتذال را تکمیل کرد (عکس اول). در کشوری که سیستمش معیوب است و هر بار هم چرکش را نشان دهی کسی گوشش بدهکار نیست؛ چسباندن ماسک آدمی که حتماً نزدیکان و دوستانش میدانند به چه دلیل سخیف و بیمارگونهای چند ماهی زندان بوده، مبتذل کردن جامعه است؛ الگوی لجن به خورد آدمهای ناآگاه زیر دستمان است و ندید گرفتن زندانیهای واقعی. الگویی که مدتها حضرات دارند با جوانانی که پایشان به تئاتر باز میشود و تصمیم دارند جزو دستاندرکاران تئاتر شود ـ بازیگر و طراح صحنه و دسیتار و نویسنده و الخ ـ انجام میدهند...
7️⃣ سالهاست دربارهٔ گروه ده و چرمشیر و پسیانی و حداد و دشتی و بقیه نوشتهام اما عمق تلخی حضور این گروه برایم بیشتر. این #تئاتر_تهی که دوستان سالهاست به خورد مردم دادهاند، در اصل چیزی بوده که خودِ تماشاگران خواستارش بودند. اینجا منظور تماشاگرانی هست که یک بار همین دوستان گروه ده رسماً اعلام کردند «خودشان آنها را درست کردهاند.» یعنی خودشان آنها را پیدا کردهاند و تبدیل به تماشاگرِ خودشان کردهاند. بله منظور تماشاگران تیوالی است. تماشاگر مشتاق تئاتر تهی. تماشاگرِ مشتاق دیدن مبتذلترین سرکوبهای انسانی در صحنهٔ تئاتر. تئاتری که کارش رد کردن مرز هرزهنگاری ممیزی شده و تئاتر است. و در نهایت این میان نیاز به شهدای جعلی برای این تئاتر تهی بوده و هست. این شهید جعلی میتواند #حامد_اصغرزاده باشد، میتواند #مجید_بهرامی.
8️⃣ بله، این هم برگ زرین دیگری برای تئاتر قالب اواسط دههٔ هشتاد تا اواسط دههٔ نود. سنگ گورتان را که گذاشتیم، این هم گلاب روی قبرتان.
#زهرا_امیر_ابراهیمی
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🖊 آراز بارسقیان
1️⃣ از #نازکت_سیاسی متنفرم ولی...
2️⃣ #زهرا_امیرابراهیمی روزگاری با پخش #sextape جوانیاش حرام شد که #پاریس_هیلتون با مشابهش برای خودش معروفیت میخرید...
3️⃣ اوایل دههٔ هشتاد، #مجید_بهرامی در نمایشی که اوج خلاقیت تئاتر ایران نام گرفت هر مقادیر زیادی گِل به حلق و گوش و بینی وارد میکرد و به استقبال سرطان میرفت. قبلتر هم در یکی از دخمههای تئاتر شهر، در زمان مدیریت و پشتیبانی #حسین_پاکدل هر روز تمرینات سختی را میگذراند... دراز میکشید و کف زمین را لیس میزد... بله دورهای بود که همه توهم چیشلاک و گروتوفسکی شدن داشتند...
4️⃣ سال 90 و بعدازاین رسوایی (ویدیو اول)... رسواییای که معلوم شده اکثر اهالی شریف تئاتر از آن خبر داشتند، برایش نمایشگاه عکاسی تدارک دیدند تا هزینه سرطانش را تأمین کنند. اعضای گروه تئاتر ده (عکس دوم) ـ وقیحترین و بیسوادترین و بدترین آدمهایی که وارد تئاتر ایران شدند ـ با کمک تبلیغات #اصلاح_طلبان به او کار دادند و بزرگش کردند چون نیاز به یک شهید تئاتری خوب داشتند. در این میان نقش روابط عمومی تئاترها را نباید دست کم گرفت. روابط عمومیهایی که یک پایشان در همین روزنامههای اصلاحطلب بود.
5️⃣ لزوماً هر کسی که در خانهاش #فیلم_سوپر دارد، بیمار جنسی (از نوع حادش نیست) ولی کسی فیلم خصوصی آماتوری دوستش را پخش میکند و در خانهاش فایلهای خصوصی دیگری هم پیدا میشود، مشکلات جنسی و روحی عمیقی دارد. نمایشهای معیوت تئاتری گروه ده هم اکثرش بر اساس سرخوردگی و سرکوبهای جنسی شکل میگیرد پس پیوند این دو با هم دور از ذهن نیست، مخصوصاً وقتی بارها از کارگردانِ گِلخوری بهرامی، بهعنوان نابغه یاد میشود.
6️⃣ #رضا_ثروتی در روز نمایشگاه عکس، بازیگران نمایشش را با زدن ماسکِ بهرامی به مراسم کشاند و کارناوال ابتذال را تکمیل کرد (عکس اول). در کشوری که سیستمش معیوب است و هر بار هم چرکش را نشان دهی کسی گوشش بدهکار نیست؛ چسباندن ماسک آدمی که حتماً نزدیکان و دوستانش میدانند به چه دلیل سخیف و بیمارگونهای چند ماهی زندان بوده، مبتذل کردن جامعه است؛ الگوی لجن به خورد آدمهای ناآگاه زیر دستمان است و ندید گرفتن زندانیهای واقعی. الگویی که مدتها حضرات دارند با جوانانی که پایشان به تئاتر باز میشود و تصمیم دارند جزو دستاندرکاران تئاتر شود ـ بازیگر و طراح صحنه و دسیتار و نویسنده و الخ ـ انجام میدهند...
7️⃣ سالهاست دربارهٔ گروه ده و چرمشیر و پسیانی و حداد و دشتی و بقیه نوشتهام اما عمق تلخی حضور این گروه برایم بیشتر. این #تئاتر_تهی که دوستان سالهاست به خورد مردم دادهاند، در اصل چیزی بوده که خودِ تماشاگران خواستارش بودند. اینجا منظور تماشاگرانی هست که یک بار همین دوستان گروه ده رسماً اعلام کردند «خودشان آنها را درست کردهاند.» یعنی خودشان آنها را پیدا کردهاند و تبدیل به تماشاگرِ خودشان کردهاند. بله منظور تماشاگران تیوالی است. تماشاگر مشتاق تئاتر تهی. تماشاگرِ مشتاق دیدن مبتذلترین سرکوبهای انسانی در صحنهٔ تئاتر. تئاتری که کارش رد کردن مرز هرزهنگاری ممیزی شده و تئاتر است. و در نهایت این میان نیاز به شهدای جعلی برای این تئاتر تهی بوده و هست. این شهید جعلی میتواند #حامد_اصغرزاده باشد، میتواند #مجید_بهرامی.
8️⃣ بله، این هم برگ زرین دیگری برای تئاتر قالب اواسط دههٔ هشتاد تا اواسط دههٔ نود. سنگ گورتان را که گذاشتیم، این هم گلاب روی قبرتان.
#زهرا_امیر_ابراهیمی
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Instagram
آراز بارسقیان
. ۱. از #نزاکت_سیاسی متنفرم ولی... ۲. #زهرا_امیرابراهیمی روزگاری با پخش #sextape جوانیاش حرام شد که #پاریس_هیلتون با مشابهش برای خودش شهرت میخرید... ۳. اوایل دههٔ هشتاد، #مجید_بهرامی در نمایشی که اوج خلاقیت تئاتر ایران نام گرفت هر مقادیر زیادی گِل به حلق…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰 هانس-گئورگ گادامر کوتاه از امانوئل کانت میگوید
💭 کاری از Philosophy Overdose
این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...
▪️گادامر و هراکلیتوس:
📎 t.me/AtLeastLiterature/402
▪️گادامر و هرمونتیک:
📎 t.me/AtLeastLiterature/410
▪️گادامر و هگل:
📎 t.me/AtLeastLiterature/399
▪️گادامر و اهمیت گفتگو:
📎 t.me/AtLeastLiterature/422
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
💭 کاری از Philosophy Overdose
این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...
▪️گادامر و هراکلیتوس:
📎 t.me/AtLeastLiterature/402
▪️گادامر و هرمونتیک:
📎 t.me/AtLeastLiterature/410
▪️گادامر و هگل:
📎 t.me/AtLeastLiterature/399
▪️گادامر و اهمیت گفتگو:
📎 t.me/AtLeastLiterature/422
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰 اسلاوی ژیژک تحلیل کوتاه خود را از فیلم جوکر ساختهی تاد فیلیپس ارائه میدهد
💭 «میدونی از چی این فیلم جوکر خوشم اومد؟ اینکه تمام فیگورهای اقتدار، به شکلی ریاکارانه دوست دارن نشون بدن که توی جمع عمومی یه چیز هستن ولی توی جمع خصوصی همه آدمهای خونگرمی هستن. جوکر اینجا فقط ماسکِ خودشه. هیچی پس ماسکش نیست. خبری از آدم خونگرم و فلان و فلان نیست این برای من لحظهٔ روشن شدن حقیقته. تمام رهبران تمامیتخواه جهان؛ آدمایی مثل استالین یا هیتلر خلاف این جریان بازی میکردن. میگن ما این کارای بیرحمانه رو روی زمین به خاطر هدفی بزرگ انجام میدیم ولی تو عالم خصوصی خودمون از گربه و بچههای کوچیک و فلان خوشمون میاد من آدم خوبی هستم و فلان. نه... خبری از انسان خونگرم درون اونا نیست. یکی از گفتههای چندفرهنگیِ احمقانه اینه که میگن دشمن فردیه که ما آمادهٔ شنیدن داستان و روایتش نیستیم. این یعنی هیتلر دشمن ماست چون آمادهٔ شنیدن داستانش نیستیم...»
این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
💭 «میدونی از چی این فیلم جوکر خوشم اومد؟ اینکه تمام فیگورهای اقتدار، به شکلی ریاکارانه دوست دارن نشون بدن که توی جمع عمومی یه چیز هستن ولی توی جمع خصوصی همه آدمهای خونگرمی هستن. جوکر اینجا فقط ماسکِ خودشه. هیچی پس ماسکش نیست. خبری از آدم خونگرم و فلان و فلان نیست این برای من لحظهٔ روشن شدن حقیقته. تمام رهبران تمامیتخواه جهان؛ آدمایی مثل استالین یا هیتلر خلاف این جریان بازی میکردن. میگن ما این کارای بیرحمانه رو روی زمین به خاطر هدفی بزرگ انجام میدیم ولی تو عالم خصوصی خودمون از گربه و بچههای کوچیک و فلان خوشمون میاد من آدم خوبی هستم و فلان. نه... خبری از انسان خونگرم درون اونا نیست. یکی از گفتههای چندفرهنگیِ احمقانه اینه که میگن دشمن فردیه که ما آمادهٔ شنیدن داستان و روایتش نیستیم. این یعنی هیتلر دشمن ماست چون آمادهٔ شنیدن داستانش نیستیم...»
این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🎯 معماری یک جهان
📍اقیانوس تخیل حداکثری ریچارد باکمینستر فولر
🖊 دانیال حقیقی
🔸در روزگار خوبی زندگی نمیکنیم. تهران هر روز چندمیلیمتر نشست میکند، بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ ایران با تغییرات آب و هوایی دچار سیل و دیگر بلایای طبیعی میشوند، آن هم در روندی که دیگر روزمره شده و حتی ارزش خبریاش هم برای رسانهها کمتر و کمتر شده است. کشاورزان اصفهان، ورزنه و دیگر شهرهای استان با معضل بیآبی و خشک شدن زندهرود روبهرو شدهاند و در استانهای دیگر بخش مرکزی سرزمین هم وضع کم و بیش همین طور است. صنعت ساختمان ایران با بحران جدی روبهرو است و عمدهٔ ساخت و سازها همچنان مطلوب نیست و همان هم به دلیل رشد ناگهانی قیمتها از رمق افتاده.
🔹 هیچ الگوی توسعهای در چهل سال گذشته نتوانسته چتری کلانشهری باشد برای ایجاد ساختی اجتماعی که به تخیل و خلاقیت نخبگان و دانشآموختگان جهت بدهد. روشنفکران همچنان به رویکردهای نخنما و آرمانشهریشان چسبیدهاند و از کانون نویسندگان ایران چیزی جز یک تابلوی پوسیده برجا نمانده است. همه چیز در آنارشیسم کاپیتالیستی رانتی، و گانگستری، از ساخت ایدئولوژی-ژانر تهران پیروی میکند. اینها فقط برخی از مواردی است که بارگذاری آینده را برای ما منتفی کرده است...
#بارگذاری_آینده
▪️میتوانید ادامه این مطلب را در سایت بخوانید:
📎 metropolatleast.ir/2mon
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
📍اقیانوس تخیل حداکثری ریچارد باکمینستر فولر
🖊 دانیال حقیقی
🔸در روزگار خوبی زندگی نمیکنیم. تهران هر روز چندمیلیمتر نشست میکند، بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ ایران با تغییرات آب و هوایی دچار سیل و دیگر بلایای طبیعی میشوند، آن هم در روندی که دیگر روزمره شده و حتی ارزش خبریاش هم برای رسانهها کمتر و کمتر شده است. کشاورزان اصفهان، ورزنه و دیگر شهرهای استان با معضل بیآبی و خشک شدن زندهرود روبهرو شدهاند و در استانهای دیگر بخش مرکزی سرزمین هم وضع کم و بیش همین طور است. صنعت ساختمان ایران با بحران جدی روبهرو است و عمدهٔ ساخت و سازها همچنان مطلوب نیست و همان هم به دلیل رشد ناگهانی قیمتها از رمق افتاده.
🔹 هیچ الگوی توسعهای در چهل سال گذشته نتوانسته چتری کلانشهری باشد برای ایجاد ساختی اجتماعی که به تخیل و خلاقیت نخبگان و دانشآموختگان جهت بدهد. روشنفکران همچنان به رویکردهای نخنما و آرمانشهریشان چسبیدهاند و از کانون نویسندگان ایران چیزی جز یک تابلوی پوسیده برجا نمانده است. همه چیز در آنارشیسم کاپیتالیستی رانتی، و گانگستری، از ساخت ایدئولوژی-ژانر تهران پیروی میکند. اینها فقط برخی از مواردی است که بارگذاری آینده را برای ما منتفی کرده است...
#بارگذاری_آینده
▪️میتوانید ادامه این مطلب را در سایت بخوانید:
📎 metropolatleast.ir/2mon
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
حداقلْ کلانشهر
معماری یک جهان: اقیانوس تخیل حداکثری ریچارد باکمینستر فولر
دانیال حقیقیدر روزگار خوبی زندگی نمیکنیم. تهران هر روز چندمیلیمتر نشست میکند، بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ ایران با تغییرات آب و هوایی دچار سیل و دیگر بلایای طبیعی میشوند، آن هم در روندی که دیگر روزمره شده و حتی ارزش خبریاش هم برای رسان
🔰 واسازی در چین: مفاهیم گوآن و زان جی در چین
🖊 از بیونگ چول هان
💡شرق دور با عوامل پیشاواسازای، عواملی همچون مفهوم اصیل، ریشه یا هویت آشنایی ندارد. برعکس تفکر شرقِ دور شروعش با واسازی است. هستی به عنوان یکی از مفاهیم بنیادین تفکر غرب فقط به خود شباهت دارد و تحمل بازتولیدی که بیرون از خود رخ دهد را ندارد. نفی تقلید توسط افلاطون نتیجهی مستقیم همین مفهوم از هستی است. از نظر افلاطون زیبایی یا امر خوب چیزی است تغییرناپذیر که فقط به خود شبیه است. چیزی است تک ریخت. همین به آن اجازهی گوناگونی نمیدهد. در هر بازتولید این مفهوم از هستی به نظر چیزی اهریمنی است که هویت اصیل و خلاص را از بین میبرد. تصور اصالت در خودِ تئوری فرم افلاطون وجود دارد. جای خالی هستی میراث هر تصویری است. در مقابل فیگور پایه در تفکر چینی تکریخت بودن و هستی ویژه نیست بلکه فرایندی چند لایه و چندریختی است.
#واسازی_در_چین
📣 شما میتوانید این نوشته را در Instant View بخوانید:
📎 vrgl.ir/j48yg
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🖊 از بیونگ چول هان
💡شرق دور با عوامل پیشاواسازای، عواملی همچون مفهوم اصیل، ریشه یا هویت آشنایی ندارد. برعکس تفکر شرقِ دور شروعش با واسازی است. هستی به عنوان یکی از مفاهیم بنیادین تفکر غرب فقط به خود شباهت دارد و تحمل بازتولیدی که بیرون از خود رخ دهد را ندارد. نفی تقلید توسط افلاطون نتیجهی مستقیم همین مفهوم از هستی است. از نظر افلاطون زیبایی یا امر خوب چیزی است تغییرناپذیر که فقط به خود شبیه است. چیزی است تک ریخت. همین به آن اجازهی گوناگونی نمیدهد. در هر بازتولید این مفهوم از هستی به نظر چیزی اهریمنی است که هویت اصیل و خلاص را از بین میبرد. تصور اصالت در خودِ تئوری فرم افلاطون وجود دارد. جای خالی هستی میراث هر تصویری است. در مقابل فیگور پایه در تفکر چینی تکریخت بودن و هستی ویژه نیست بلکه فرایندی چند لایه و چندریختی است.
#واسازی_در_چین
📣 شما میتوانید این نوشته را در Instant View بخوانید:
📎 vrgl.ir/j48yg
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
ویرگول
واسازی در چین
از بیونگ چول هانمترجم آراز بارسقیانگوآن قانون 權خودِ هگل بود که چینیها را آدمهایی دانست که گرایش مادرزادی به دروغگویی دارند او آنها ر…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 نقد صحنهای از فیلم سرخپوست
📢 مقالهویدئویی اختصاصی از کانال حداقلْ کلانشهر
▫️در این مقالهویدئو سعی شده با مقایسهی یک صحنه از فیلم رستگاری شاوشنگ، به یکی از ضعفهای فیلم اشاره شود.
❗️در این ویدئو فیلم لو «نمیرود»...
📍تماشا در یوتیوب:
📺 youtu.be/RYjSKQjh45g
📍تماشا در آپارات:
📺 aparat.com/v/zJNmt
#نقد_سینما #مقاله_ویدئو #فیلم_سرخپوست
☕️ اگر این ویدئو ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، حداقلْ کلانشهر را به یک فنجان اسپرسو دعوت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
📢 مقالهویدئویی اختصاصی از کانال حداقلْ کلانشهر
▫️در این مقالهویدئو سعی شده با مقایسهی یک صحنه از فیلم رستگاری شاوشنگ، به یکی از ضعفهای فیلم اشاره شود.
❗️در این ویدئو فیلم لو «نمیرود»...
📍تماشا در یوتیوب:
📺 youtu.be/RYjSKQjh45g
📍تماشا در آپارات:
📺 aparat.com/v/zJNmt
#نقد_سینما #مقاله_ویدئو #فیلم_سرخپوست
☕️ اگر این ویدئو ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، حداقلْ کلانشهر را به یک فنجان اسپرسو دعوت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🎯 علیه شهرِ آپارتمانی
📍قطعات چندسونگر درباره آپارتمان و ملالتهایش
🖊 دانیال حقیقی
▪️آپارتمان کارآمدترین ایده برای تقسیم حداقلی فضا میان شهروندان بوده است، نام دیگر مدرنیته (یا دست کم یکی از نامهای آن) آپارتمانسازی بوده و هست. از زمانی که لوکوربوزیه مانیفست معماری مدرن را ارائه کرد هیچ نقطهای در جهان نبوده است که ارادهای برای فراتر رفتن از ایدهٔ تقسیم حداقلی فضا را میان آدمها داشته باشد. آپارتمانسازی مسئلهای اساسی کلانشهر امروزی است و به نقطه پایانش رسیده. تمام فضاهای ما، از پردیسهای فرهنگی و سینمایی تا هتلهای پنجستاره تا مجتمعهای اداری تا نواحی مسکونی همگی با آپارتمانسازی توسعه داده شدهاند: پلان آزاد، نمای آزاد و توسعه در ارتفاع. مشکل اصلی توسعه شهری با روش آپارتمانسازی به نظر میرسد غیر از تقسیم حداقلی فضا، یک موضوع فلسفی باشد: هیچ نقد و نظری برای اصلاح این شکل از سکونت در دستور کار هیچ متفکر، روشنفکر، نویسنده یا فیلمسازی نیست؛ آپارتماننشینی جای شهرنشینی را گرفته و این بدیهی به نظر همگان میرسد. شیوههای مختلف سکونتی امروز همگی به نفع آپارتماننشینی حذف شدهاند. در تمام روستاهای ایران آپارتمانسازی در حال پیشروی است. غیر از روستا ما در شهرهایمان هم نیاز به ایجاد اشکال متفاوت و مختلف سکونت داریم. آپارتمان حداقلیترین شکل سکونت است: سکونتی همراه با انزوا، کسالت و مالیخولیا.
▫️مالیخولیا اولین بار در آپارتمان ظهور کرد. در میانههای صدههای میانی، با پا گرفتن ساخت و ساز آپارتمان در اروپای غربی، اولین تصاویر در رابطه با بیماری مالیخولیا، سوژه را در مرکز یک فضای آپارتمانی تصویر کردهاند. این ناشی از جداافتادگی است. شفافیتی که بعدها در معماری مدرن به دست لودویگ میسوندروه مطرح شد، پاسخی بود به همین منزوی شدن انسان در معماری مدرن (در آپارتمان). اما این ایده هم دردی دوا نکرد و سیر بیماریهایی که همگی با محبوس شدن در آپارتمانها رابطهای معنا دار دارند هر روز بیشتر و بیشتر میشود. در فیلمهای شانتال آکرمن بهترین تصویر از این موضوع ارائه شده است: «ژان دیلمان»، «تازهها از منزل» و «فیلم خانگی نه»، همگی کنشهایی خلاقانه علیه شهر آپارتمانی هستند. شهری مالیخولیایی که در آن بیرون و درون همگی در یک محیط گرفتار آمدهاند: در آپارتمان. در شهر آپارتمانی از خانه که بیرون میروید مقصد بعدیتان یک آپارتمان است و آخر شب باز به آپارتمان بازمیگردید. چیزی جر آپارتمان انتظار شما را نمیکشد.
▪️مارتین هایدگر دو دهه از زندگیاش را به رابطه تکنولوژی (اعم از تکنولوژی ساخت و ساز) و قطع شدن ارتباط انسان با فضای سازنده هستی او به خاطر شکل معماری مدرن پرداخت. او برجها و ساختمانهای بزرگ را معماری خرسنگی جدید میدانست: سنگتراشی بدوی و بیروح. نمونهای خوب از چنین چیزی برج جام، اثر رضا دانشمیر و کاترین اسپریدونف است و تازه میتوانید به این پردیس سینمای ملت و مسجد کنار تئاتر شهر را هم اضافه کنید. معمار ایرانی چیزی جز آپارتمان نمیتواند تصور و طراحی کند. معماری ایرانی چیزی نیست جز طراحی آپارتمان: نقطه زیرصفر معماری، پایان معماری، از دست رفتن معماری ایرانی.
▫️آپارتمان ذاتاً با طبیعت ارتباط نمیگیرد. آپارتمان دشمن اصلی طبیعت است. پروژهٔ تجاوزمحور «برج باغ» یکی از حملات اخیر ایدهٔ آپارتمان به هر دیدگان انتزاعی درباره طبیعت است، یعنی هر شکلی از طبیعت که کمترین ظرفیتی برای شهری شدنش بتوان در نظر گرفت. به همین خاطر هم هست که آپارتمان در معنای آکادمیک به هیچ وجه تاب آور نیست. کمترین زمین لرزه یا بالا آمدن آب از خط ساحلی تهدیدی جدی برای هر آپارتمانی است. آپارتمان جلوی وزش باد در فضا را میگیرد و اجازه نمیدهد تهویه طبیعی انجام پذیرد.
▪️آپارتمان ضد فرهنگ جمعی است. هیچ شکلی از فعالیت اجتماعی در آپارتمان رخ نمیدهد و هر آپارتمان امروز به محل نزاع چند خانواده تبدیل شده. همه ما این روزها با همسایگانمان مسائل و مشکلاتی داریم که دلیل اصلی آن، عدم برخوردهای و معاشرتهای کوتاه روزمره است. آپارتمان چون فضا را حداقلی تقسیم میکند، فضایی برای معاشرت میان ساکنانش نمیتواند در نظر بگیرد.
▫️مطالعات گستردهام در حوزه جنبشهای اجتماعی لاتین ثابت کرده است که اصلیترین پروژهٔ نئولیبرالیسم برای فتح میدانهای فضای اجتماعی در کشوری که وارد میشود آپارتمانسازی است. اگر با من موافق باشید که سال 2003 آغاز نئولیبرالیسم ایرانی به صورت رسمی است، پروژهٔ مسکن مهر مصداق دقیقی از این موضوع است. این پروژهها فقر و محرومیت بیشتر مردم را دارد، صلب حق به شهر. چیزی که منجر به پاگیری جنبشهای اجتماعی به شکلی اجتناب ناپذیر میشود. در مقابل هرجا پروژههای اکولوژیکی پیشرفت کردهاند، جنبشهای اجتماعی به تعاون اجتماعی تغییر داده است.
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
📍قطعات چندسونگر درباره آپارتمان و ملالتهایش
🖊 دانیال حقیقی
▪️آپارتمان کارآمدترین ایده برای تقسیم حداقلی فضا میان شهروندان بوده است، نام دیگر مدرنیته (یا دست کم یکی از نامهای آن) آپارتمانسازی بوده و هست. از زمانی که لوکوربوزیه مانیفست معماری مدرن را ارائه کرد هیچ نقطهای در جهان نبوده است که ارادهای برای فراتر رفتن از ایدهٔ تقسیم حداقلی فضا را میان آدمها داشته باشد. آپارتمانسازی مسئلهای اساسی کلانشهر امروزی است و به نقطه پایانش رسیده. تمام فضاهای ما، از پردیسهای فرهنگی و سینمایی تا هتلهای پنجستاره تا مجتمعهای اداری تا نواحی مسکونی همگی با آپارتمانسازی توسعه داده شدهاند: پلان آزاد، نمای آزاد و توسعه در ارتفاع. مشکل اصلی توسعه شهری با روش آپارتمانسازی به نظر میرسد غیر از تقسیم حداقلی فضا، یک موضوع فلسفی باشد: هیچ نقد و نظری برای اصلاح این شکل از سکونت در دستور کار هیچ متفکر، روشنفکر، نویسنده یا فیلمسازی نیست؛ آپارتماننشینی جای شهرنشینی را گرفته و این بدیهی به نظر همگان میرسد. شیوههای مختلف سکونتی امروز همگی به نفع آپارتماننشینی حذف شدهاند. در تمام روستاهای ایران آپارتمانسازی در حال پیشروی است. غیر از روستا ما در شهرهایمان هم نیاز به ایجاد اشکال متفاوت و مختلف سکونت داریم. آپارتمان حداقلیترین شکل سکونت است: سکونتی همراه با انزوا، کسالت و مالیخولیا.
▫️مالیخولیا اولین بار در آپارتمان ظهور کرد. در میانههای صدههای میانی، با پا گرفتن ساخت و ساز آپارتمان در اروپای غربی، اولین تصاویر در رابطه با بیماری مالیخولیا، سوژه را در مرکز یک فضای آپارتمانی تصویر کردهاند. این ناشی از جداافتادگی است. شفافیتی که بعدها در معماری مدرن به دست لودویگ میسوندروه مطرح شد، پاسخی بود به همین منزوی شدن انسان در معماری مدرن (در آپارتمان). اما این ایده هم دردی دوا نکرد و سیر بیماریهایی که همگی با محبوس شدن در آپارتمانها رابطهای معنا دار دارند هر روز بیشتر و بیشتر میشود. در فیلمهای شانتال آکرمن بهترین تصویر از این موضوع ارائه شده است: «ژان دیلمان»، «تازهها از منزل» و «فیلم خانگی نه»، همگی کنشهایی خلاقانه علیه شهر آپارتمانی هستند. شهری مالیخولیایی که در آن بیرون و درون همگی در یک محیط گرفتار آمدهاند: در آپارتمان. در شهر آپارتمانی از خانه که بیرون میروید مقصد بعدیتان یک آپارتمان است و آخر شب باز به آپارتمان بازمیگردید. چیزی جر آپارتمان انتظار شما را نمیکشد.
▪️مارتین هایدگر دو دهه از زندگیاش را به رابطه تکنولوژی (اعم از تکنولوژی ساخت و ساز) و قطع شدن ارتباط انسان با فضای سازنده هستی او به خاطر شکل معماری مدرن پرداخت. او برجها و ساختمانهای بزرگ را معماری خرسنگی جدید میدانست: سنگتراشی بدوی و بیروح. نمونهای خوب از چنین چیزی برج جام، اثر رضا دانشمیر و کاترین اسپریدونف است و تازه میتوانید به این پردیس سینمای ملت و مسجد کنار تئاتر شهر را هم اضافه کنید. معمار ایرانی چیزی جز آپارتمان نمیتواند تصور و طراحی کند. معماری ایرانی چیزی نیست جز طراحی آپارتمان: نقطه زیرصفر معماری، پایان معماری، از دست رفتن معماری ایرانی.
▫️آپارتمان ذاتاً با طبیعت ارتباط نمیگیرد. آپارتمان دشمن اصلی طبیعت است. پروژهٔ تجاوزمحور «برج باغ» یکی از حملات اخیر ایدهٔ آپارتمان به هر دیدگان انتزاعی درباره طبیعت است، یعنی هر شکلی از طبیعت که کمترین ظرفیتی برای شهری شدنش بتوان در نظر گرفت. به همین خاطر هم هست که آپارتمان در معنای آکادمیک به هیچ وجه تاب آور نیست. کمترین زمین لرزه یا بالا آمدن آب از خط ساحلی تهدیدی جدی برای هر آپارتمانی است. آپارتمان جلوی وزش باد در فضا را میگیرد و اجازه نمیدهد تهویه طبیعی انجام پذیرد.
▪️آپارتمان ضد فرهنگ جمعی است. هیچ شکلی از فعالیت اجتماعی در آپارتمان رخ نمیدهد و هر آپارتمان امروز به محل نزاع چند خانواده تبدیل شده. همه ما این روزها با همسایگانمان مسائل و مشکلاتی داریم که دلیل اصلی آن، عدم برخوردهای و معاشرتهای کوتاه روزمره است. آپارتمان چون فضا را حداقلی تقسیم میکند، فضایی برای معاشرت میان ساکنانش نمیتواند در نظر بگیرد.
▫️مطالعات گستردهام در حوزه جنبشهای اجتماعی لاتین ثابت کرده است که اصلیترین پروژهٔ نئولیبرالیسم برای فتح میدانهای فضای اجتماعی در کشوری که وارد میشود آپارتمانسازی است. اگر با من موافق باشید که سال 2003 آغاز نئولیبرالیسم ایرانی به صورت رسمی است، پروژهٔ مسکن مهر مصداق دقیقی از این موضوع است. این پروژهها فقر و محرومیت بیشتر مردم را دارد، صلب حق به شهر. چیزی که منجر به پاگیری جنبشهای اجتماعی به شکلی اجتناب ناپذیر میشود. در مقابل هرجا پروژههای اکولوژیکی پیشرفت کردهاند، جنبشهای اجتماعی به تعاون اجتماعی تغییر داده است.
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
حداقلْ کلانشهر
علیه شهرِ آپارتمانی: قطعات چندسونگر درباره آپارتمان و ملالتهایش
دانیال حقیقیآپارتمان کارآمدترین ایده برای تقسیم حداقلی فضا میان شهروندان بوده است، نام دیگر مدرنیته (یا دست کم یکی از نامهای آن) آپارتمانسازی بوده و هست. از زمانی که لوکوربوزیه مانیفست معماری مدرن را ارائه کرد هیچ نقطهای در جهان نبوده است که اراده
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 سرکوب از منظر لاکان چیست؟
💭 کاری از کانال LacanOnline
این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...
📍 تماشا در آپارات:
📺 aparat.com/v/hEwLt
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
💭 کاری از کانال LacanOnline
این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...
📍 تماشا در آپارات:
📺 aparat.com/v/hEwLt
☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:
💳 idpay.ir/Metropolatleast
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🎯 مرثیهای بر پایان یک میدان سوختهٔ به دقت گامزده شده
📍کوتاه درباره مقوله «مرجعیت ادبی» و «کتابمهمها» به بهانه سردست گرفتن «کتاب خم» نوشته علیرضا سیفالدینی
🖊 دانیال حقیقی
▪️امروز در نقطهای ایستادهایم که شیوههای غلط بانکداری سرمایهی فرهنگی، آن را تبدیل به ویرانهای کرده که هر کسی با اندک امکاناتی به سادگی امکان تصاحب تمام آن را در اختیار دارد. این یک تهدید جدی برای امنیت ملی ما، برای رشد سرمایه فرهنگی ما، برای استعمار فکری ما و برای تسلط یافتن بر افکار و روان سیاسی ما است. در این میان تنها برنده، ناشرینی بودند که با چپاول سرمایههای فرهنگی این بانک ورشکسته، سرمایههای اقتصادی کلانی را از راه نقد کردن این سرمایه فرهنگی به رانتهای پولی و بانکی و مواد اولیه (بحث کاغذفروشی) به جیب زدند اما وامهایشان را به نویسندگان پس ندادند. عمده دلیل ورشکستگی اقتصادی در کنار شیوههای غلط بانکداری سرمایه فرهنگی به دست مراجع ادبی(انبارداران) همین عدم بازپرداخت وامهای فرهنگی بود که در بازار کتاب به پول تبدیلش کردند اما نم پس ندادند. همینها هم امروز در ورشکستگی این بانک فرهنگی، در نقطهی پایانیشان ایستادهاند.
▫️از آن روز ما با پدیدهای به نام «انباردار ادبی» جای «مرجع ادبی» روبهرو شدیم: بزرگواری که همه چیز نزد او است و به صلاحدید خودش هربار مدی تازه درست میکند و چیزی تازه از انبار در میآورد و آن را به بقیه معرفی میکند: داستان نویسی پستمدرن، متافیکشن، دایرهالمعارفگرایی، کتابی با پنج نفر مخاطب، کتابِ اجنه و غیره نمونههایی از این دست هستند که هرکدام در مقطعی به دست انبارداران در روزگار گذشته معرفی شدند و این روزها هم شاهدیم انبارداران مثلاً ناگهان یادشان میافتد که مقولهٔ «ناداستان» (چیزی مندرآوردی و بدون پشتوانه نظری) عجب چیزی است یا «سئوکاری» را جای «نویسندگی» به مردم آموزش میدهند و «داستان» را در مقابل «ناداستان» تعریف میکنند آن هم بدون برگزاری هیچ مباحثهای. همه چیز صرفاً با خودخواندگی و خودگویی و خودتبلیغاتچیگری پیش میرود.
📌 میتوانید ادامهٔ این نوشته را در سایت بخوانید:
📎 metropolatleast.ir/gmji
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
📍کوتاه درباره مقوله «مرجعیت ادبی» و «کتابمهمها» به بهانه سردست گرفتن «کتاب خم» نوشته علیرضا سیفالدینی
🖊 دانیال حقیقی
▪️امروز در نقطهای ایستادهایم که شیوههای غلط بانکداری سرمایهی فرهنگی، آن را تبدیل به ویرانهای کرده که هر کسی با اندک امکاناتی به سادگی امکان تصاحب تمام آن را در اختیار دارد. این یک تهدید جدی برای امنیت ملی ما، برای رشد سرمایه فرهنگی ما، برای استعمار فکری ما و برای تسلط یافتن بر افکار و روان سیاسی ما است. در این میان تنها برنده، ناشرینی بودند که با چپاول سرمایههای فرهنگی این بانک ورشکسته، سرمایههای اقتصادی کلانی را از راه نقد کردن این سرمایه فرهنگی به رانتهای پولی و بانکی و مواد اولیه (بحث کاغذفروشی) به جیب زدند اما وامهایشان را به نویسندگان پس ندادند. عمده دلیل ورشکستگی اقتصادی در کنار شیوههای غلط بانکداری سرمایه فرهنگی به دست مراجع ادبی(انبارداران) همین عدم بازپرداخت وامهای فرهنگی بود که در بازار کتاب به پول تبدیلش کردند اما نم پس ندادند. همینها هم امروز در ورشکستگی این بانک فرهنگی، در نقطهی پایانیشان ایستادهاند.
▫️از آن روز ما با پدیدهای به نام «انباردار ادبی» جای «مرجع ادبی» روبهرو شدیم: بزرگواری که همه چیز نزد او است و به صلاحدید خودش هربار مدی تازه درست میکند و چیزی تازه از انبار در میآورد و آن را به بقیه معرفی میکند: داستان نویسی پستمدرن، متافیکشن، دایرهالمعارفگرایی، کتابی با پنج نفر مخاطب، کتابِ اجنه و غیره نمونههایی از این دست هستند که هرکدام در مقطعی به دست انبارداران در روزگار گذشته معرفی شدند و این روزها هم شاهدیم انبارداران مثلاً ناگهان یادشان میافتد که مقولهٔ «ناداستان» (چیزی مندرآوردی و بدون پشتوانه نظری) عجب چیزی است یا «سئوکاری» را جای «نویسندگی» به مردم آموزش میدهند و «داستان» را در مقابل «ناداستان» تعریف میکنند آن هم بدون برگزاری هیچ مباحثهای. همه چیز صرفاً با خودخواندگی و خودگویی و خودتبلیغاتچیگری پیش میرود.
📌 میتوانید ادامهٔ این نوشته را در سایت بخوانید:
📎 metropolatleast.ir/gmji
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
💬 گفتگوهای بیپایان؛ شش: سرمایهی فرهنگی، پروژهی پوئتیکا، مرجعیت ادبی و چند مسئلهی دیگر
🗯 حرفهایی بین آراز بارسقیان و دانیال حقیقی
🔰در روزگاری به سر میبریم که در نبود یک فضای دیالکتیکی و انتقادی سالم، هیچ جریانی نه شکل میگیرد و نه میتواند بن بست پیش رو را به مسیری درست بازگرداند. مجلات، وبسایتها و صفحات روزنامه ها همگی پر شدهاند از فعالیتهای شبه ادبی و روشنفکرانه که صرفا با هدف رزومهسازی انجام گرفتهاند. این تنها بخشی از معضل ما است که تولید فکر جای خودش را به تولید رزومه داده. غیر از این چیزهای مهم تری هست که باعث ورشکستگی سرمایه فرهنگی ما شده و در این رابطه به تحقیق و تفحص پرداختهایم که گوشهای از آن در «گفتگوی بی پایان شش» ساده و موثر آمده.
📣 شما میتوانید متن این گفتگو را در سایت یا Instant View بخوانید:
📎 metropolatleast.ir/2l0j
#گفتگوهای_بیپایان
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🗯 حرفهایی بین آراز بارسقیان و دانیال حقیقی
🔰در روزگاری به سر میبریم که در نبود یک فضای دیالکتیکی و انتقادی سالم، هیچ جریانی نه شکل میگیرد و نه میتواند بن بست پیش رو را به مسیری درست بازگرداند. مجلات، وبسایتها و صفحات روزنامه ها همگی پر شدهاند از فعالیتهای شبه ادبی و روشنفکرانه که صرفا با هدف رزومهسازی انجام گرفتهاند. این تنها بخشی از معضل ما است که تولید فکر جای خودش را به تولید رزومه داده. غیر از این چیزهای مهم تری هست که باعث ورشکستگی سرمایه فرهنگی ما شده و در این رابطه به تحقیق و تفحص پرداختهایم که گوشهای از آن در «گفتگوی بی پایان شش» ساده و موثر آمده.
📣 شما میتوانید متن این گفتگو را در سایت یا Instant View بخوانید:
📎 metropolatleast.ir/2l0j
#گفتگوهای_بیپایان
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
ویرگول
گفتگوهای بیپایان؛ سرمایهی فرهنگی، پروژهی پوئتیکا، مرجعیت ادبی و چند مسئلهی دیگر
گفتگویی میان آراز بارسقیان و دانیال حقیقیبارسقیان به نظرت مرجعیت ادبی در این مُرده است؟حقیقی به نظر من سالها از مرگش میگذردبارسقیان ی…
🎯 مرثیهای برای یک دنبالهرو
🖊 آراز بارسقیان
▪️در گفتگوی بیپایان ششم صحبت دربارهٔ پروژهای موسوم به «پوئتیکا» به نقطهٔ مناسبی رسیده بودیم که با این پست بیرمق اینستاگرامی مواجه شدیم. ما هرگز قصد نقدِ مستقیم کتاب تهرانیها را نداشته و نداریم ولی باید به اهالی ادبیات و مخاطبان فرهنگ متذکر شویم که آدمهای «دنبالهرو» دودستهاند؛ عدهای دنبالهرو هرگز به معنی دزد، غارتگر، بیایده و ناتوان از ابراز بیواسطهٔ حرف خود، نیستند. بلکه آدمهای تأثیرپذیری هستند که الف) همیشه میدانند در نسبت با دیگران چه جایگاهی دارند؛ ب) اگر تحت تأثیر دیگران باشند با فروتنی تمام اعلام میکنند و ج) هیچوقت از گفتگو و همفکری با «دیگری» مضطرب نمیشوند. اینها مورد احترام هستند.
▫️اما دستهٔ دوم را در انگلیسی Crook مینامند. این واژه در توصیف آدمهای پَست آمده و یکی از چندین معنایش میشود «کسی که زندگی را براساس روشهای غیرصادقانه میگذارند». در لغتنامه آمده متقلب/کلاهبردار/دزد. فضاهای اجتماعی پر از این کُروکهاست...
▪️فکر کنید ده سال مدام به شما تریبون بدهند. تمام امکانات مطبوعات و بهترین ناشرهای بخش خصوصی را در اختیارتان باشد. شما را به نقطهای برسانند که شرکت در کارگاه داستاننویسی شما آرزوی همه باشد. در اوج جوانی تمام جوایز بخش خصوصی را به یک مجموعه داستان متوسط شما بدهند. بعد هم از صحنهٔ نوشتن محو شوید و تمام وقت خود را در بخشهای مختلف مطبوعاتی و انتشاراتی و جوایز خصوصی تحت عنوان دبیر بخش بگذرانید. با تمام تریبونهایی که دارید سکوتِ مصلحتی اختیار کنید تا روزی مبادا گربه شاختان بزند. در روزگاری که جامعه نیاز به «چهرهٔ برساختهٔ ادبی» دارد شما براساس حسابکتابهای خارج از جهان کیفی ادبی مطرح شوید ولی وقتی تمام آن فضاهای خصوصی باز مانده از دوران اصلاحات دولت محمد خاتمی، در یک روند روبهزوال چندین ساله از بین میرود، به نقطهای میرسید که بعد از ده سال مجبور هستید «رمان اولتان» چاپ کنید.
▫️فرق یک دنبالهروی شریف که واژهٔ دنبالهرو برای شرافتش فقط حکم تقلیل دارد، با یک متقلّب ادبی در همین زندگی در فضای زوال یافته است. کروک وقتی تمام امکانات را دارد دست به تولید «هیچ» میزند، وقتی امکانات از بین میرود، مشغول تماشا از دست اینوآن میشود. در تمام آن سالها قاب عکس برساختهاش را به دست گرفته و در هر دورهمی و نشست و میزگرد حاضر شده است. قاب عکس او مدتهاست شکسته، چون آن فضای برساختهٔ فرهنگی تقلبی از بین رفته است. این شخص حالا مجبور است تصویری دیگر از خود ارائه بدهد اما چون آموزههایش را از آدمهای اشتباهی گرفته، همان روش دنبالهرویِ پَست را دنبال میکند.
▪️شاگرد اول دروغین پانزده سال پیش، حالا شده از رو دستنویس اینوآن. چند شِگِرد هم دارد؛ یکی از آنها اغواگری است؛ «آدم جمع» کردن است. ردیف کردن اسم. به او یاد دادهاند دور خودش آدم جمع کند و اگر پروژهای [ولو جعلی] دارد حتماً «دو زبانه» باشد. این شکلی اغواگری را کامل کند. در ضمن که وقتی با تقلب 20 میگیری، حتماً یاد گرفتهای معاملهگر باشی. دنبالهرو، کبکی است که سر به زیر برف کرده و فکر میکند کسی دستش را نمیخواند.
▫️یکی از دلایل آزار دهندهٔ عدم نقدِ مستقیم کتاب «تهرانیها»، شباهت صوری و ضعف عمیق اثر او نسبت به اثری بوده که این قلم به نام «پُل» دو سال قبل از انتشار «تهرانیها» وارد بازار کرده بود. اینجا از شباهت داستانی صحبت نمیکنیم؛ این شخص به عنوان نویسنده فرد بسیار ضعیفی است؛ همان نمرهٔ 20 که بیزحمت سالها پیش به دست آوردند و خارج شدن از خط واقعی ادبیات نماد ضعف عمیق اوست؛ اینجا از ظاهرسازی دوباره برای قاب تصویر شکستهٔ «رماننویس مهم» صحبت میکنم. دریغ اینکه این بار در تمام آن سالهایی که با قاب اهدایی عدهای مسئول فرهنگیِ فضایِ خصوصی داشت عکس یادگاری میگرفت، آدمهایی زیادی بودند که میدانستند باید از کدام «پُل» گذشت و از کدام نگذشت.
▫️دنبالهرو کسی است که وقتی تنهایی خود در فضای زوال یافتهٔ را دید، چشم به دنبال بقیه میگرداند؛ اگر دیگران از #بارگذاری_آینده بگویند و برای آن بیانیه بدهند؛ در مقابل پروژه تعریف میکند؛ پوئتیکا و «بازگشت به آینده». او در نامگذاری هم نیهیلیست و کُروک است: پوئتیکا ریشه در واژهٔ یونانی poietikos است؛ بازگشت به آینده نام فیلمی از فرهنگعامه و ساختهٔ دست هالیوود.
▪️افتادن در دام چنین بازماندههایی از یک دوران فرهنگی برساختهٔ مبتذل، خیلی دشوار نیست. ولی از آن آسانتر آگاه شدن نسبت به واقعیتهایی است که برایتان شرح داده شد. امیدوارم روشنگر بوده باشیم...
📌 مطلب در سایت:
📎 metropolatleast.ir/b9vx
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🖊 آراز بارسقیان
▪️در گفتگوی بیپایان ششم صحبت دربارهٔ پروژهای موسوم به «پوئتیکا» به نقطهٔ مناسبی رسیده بودیم که با این پست بیرمق اینستاگرامی مواجه شدیم. ما هرگز قصد نقدِ مستقیم کتاب تهرانیها را نداشته و نداریم ولی باید به اهالی ادبیات و مخاطبان فرهنگ متذکر شویم که آدمهای «دنبالهرو» دودستهاند؛ عدهای دنبالهرو هرگز به معنی دزد، غارتگر، بیایده و ناتوان از ابراز بیواسطهٔ حرف خود، نیستند. بلکه آدمهای تأثیرپذیری هستند که الف) همیشه میدانند در نسبت با دیگران چه جایگاهی دارند؛ ب) اگر تحت تأثیر دیگران باشند با فروتنی تمام اعلام میکنند و ج) هیچوقت از گفتگو و همفکری با «دیگری» مضطرب نمیشوند. اینها مورد احترام هستند.
▫️اما دستهٔ دوم را در انگلیسی Crook مینامند. این واژه در توصیف آدمهای پَست آمده و یکی از چندین معنایش میشود «کسی که زندگی را براساس روشهای غیرصادقانه میگذارند». در لغتنامه آمده متقلب/کلاهبردار/دزد. فضاهای اجتماعی پر از این کُروکهاست...
▪️فکر کنید ده سال مدام به شما تریبون بدهند. تمام امکانات مطبوعات و بهترین ناشرهای بخش خصوصی را در اختیارتان باشد. شما را به نقطهای برسانند که شرکت در کارگاه داستاننویسی شما آرزوی همه باشد. در اوج جوانی تمام جوایز بخش خصوصی را به یک مجموعه داستان متوسط شما بدهند. بعد هم از صحنهٔ نوشتن محو شوید و تمام وقت خود را در بخشهای مختلف مطبوعاتی و انتشاراتی و جوایز خصوصی تحت عنوان دبیر بخش بگذرانید. با تمام تریبونهایی که دارید سکوتِ مصلحتی اختیار کنید تا روزی مبادا گربه شاختان بزند. در روزگاری که جامعه نیاز به «چهرهٔ برساختهٔ ادبی» دارد شما براساس حسابکتابهای خارج از جهان کیفی ادبی مطرح شوید ولی وقتی تمام آن فضاهای خصوصی باز مانده از دوران اصلاحات دولت محمد خاتمی، در یک روند روبهزوال چندین ساله از بین میرود، به نقطهای میرسید که بعد از ده سال مجبور هستید «رمان اولتان» چاپ کنید.
▫️فرق یک دنبالهروی شریف که واژهٔ دنبالهرو برای شرافتش فقط حکم تقلیل دارد، با یک متقلّب ادبی در همین زندگی در فضای زوال یافته است. کروک وقتی تمام امکانات را دارد دست به تولید «هیچ» میزند، وقتی امکانات از بین میرود، مشغول تماشا از دست اینوآن میشود. در تمام آن سالها قاب عکس برساختهاش را به دست گرفته و در هر دورهمی و نشست و میزگرد حاضر شده است. قاب عکس او مدتهاست شکسته، چون آن فضای برساختهٔ فرهنگی تقلبی از بین رفته است. این شخص حالا مجبور است تصویری دیگر از خود ارائه بدهد اما چون آموزههایش را از آدمهای اشتباهی گرفته، همان روش دنبالهرویِ پَست را دنبال میکند.
▪️شاگرد اول دروغین پانزده سال پیش، حالا شده از رو دستنویس اینوآن. چند شِگِرد هم دارد؛ یکی از آنها اغواگری است؛ «آدم جمع» کردن است. ردیف کردن اسم. به او یاد دادهاند دور خودش آدم جمع کند و اگر پروژهای [ولو جعلی] دارد حتماً «دو زبانه» باشد. این شکلی اغواگری را کامل کند. در ضمن که وقتی با تقلب 20 میگیری، حتماً یاد گرفتهای معاملهگر باشی. دنبالهرو، کبکی است که سر به زیر برف کرده و فکر میکند کسی دستش را نمیخواند.
▫️یکی از دلایل آزار دهندهٔ عدم نقدِ مستقیم کتاب «تهرانیها»، شباهت صوری و ضعف عمیق اثر او نسبت به اثری بوده که این قلم به نام «پُل» دو سال قبل از انتشار «تهرانیها» وارد بازار کرده بود. اینجا از شباهت داستانی صحبت نمیکنیم؛ این شخص به عنوان نویسنده فرد بسیار ضعیفی است؛ همان نمرهٔ 20 که بیزحمت سالها پیش به دست آوردند و خارج شدن از خط واقعی ادبیات نماد ضعف عمیق اوست؛ اینجا از ظاهرسازی دوباره برای قاب تصویر شکستهٔ «رماننویس مهم» صحبت میکنم. دریغ اینکه این بار در تمام آن سالهایی که با قاب اهدایی عدهای مسئول فرهنگیِ فضایِ خصوصی داشت عکس یادگاری میگرفت، آدمهایی زیادی بودند که میدانستند باید از کدام «پُل» گذشت و از کدام نگذشت.
▫️دنبالهرو کسی است که وقتی تنهایی خود در فضای زوال یافتهٔ را دید، چشم به دنبال بقیه میگرداند؛ اگر دیگران از #بارگذاری_آینده بگویند و برای آن بیانیه بدهند؛ در مقابل پروژه تعریف میکند؛ پوئتیکا و «بازگشت به آینده». او در نامگذاری هم نیهیلیست و کُروک است: پوئتیکا ریشه در واژهٔ یونانی poietikos است؛ بازگشت به آینده نام فیلمی از فرهنگعامه و ساختهٔ دست هالیوود.
▪️افتادن در دام چنین بازماندههایی از یک دوران فرهنگی برساختهٔ مبتذل، خیلی دشوار نیست. ولی از آن آسانتر آگاه شدن نسبت به واقعیتهایی است که برایتان شرح داده شد. امیدوارم روشنگر بوده باشیم...
📌 مطلب در سایت:
📎 metropolatleast.ir/b9vx
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 به مناسبت سال 2020 تماشای تاریخچهای بسیار کوتاه از رقص در سینما
🎯 کاری از Breadsword
🔸این ویدئو فقط تصویر و موسیقی است...
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🎯 کاری از Breadsword
🔸این ویدئو فقط تصویر و موسیقی است...
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
همراهان عزیز در شرایط فعلی ترجیح میدهید فعالیتهای کانال...
Anonymous Poll
4%
...تا اطلاع ثانوی متوقف شود؟
86%
...همچون گذشته پیگیری شود؟
11%
...برایتان فرقی نمیکند؟