هزار پند مولانا
17.5K subscribers
261 photos
102 videos
1 file
39 links
ارتباط با ما : @Reza20122
تبلیغات : https://t.me/+UxX9G5A0WT5dAu2J
هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر استاد بدون عضویت در کانال مورد رضایت ایشان نمی باشد.
Download Telegram
آنکس که ترا به چشم ظاهر دیده است
بر سبلت و ریش خویشتن خندیده است

وانکس که ترا ز خود قیاسی گیرد
آن مسکین را چه خارها در دیده است

#مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳
📘لطفا تفسیر کنید
چون که واگشتم ز پیکار برون
روی آوردم به پیکار درون

#مثنوی_مولانا دفتر اول
@Ashaarkotaa

📘درگیری های ما دوگانه است. چالش های بیرونی و درگیری های درونی، در بسیاری مواقع آنچه در بیرون اتفاق افتد، بازتاب درون ماست. آزاد شدن از پیکار و درگیری های بیرونی، باعث می شود که انسان متوجه درون بشود. چرا که طفل ابتدا ذهنی خالی دارد. رفته رفته ذهنش از دانسته های موروثی و ایما و اشاره های ارزشی و تعبیر و تفسیری پر می شود و از ماهیت انسانی خود فاصله می گیرد که البته اجتناب ناپذیر است. از این رو شوک پیکارهای بیرونی و بی حاصل بودن آنها، باعث می شود انسان نیمه بیدار و پسیکولوژیک متوجه درون شود.
پیکار درون در نهایت به روشن بینی و بیداری منجر می شود. مشروط بر این که آدمی دست از مقاومت برای تحول، بردارد. مقاومت کردن در برابر دگرگونی یک ساز و کار دفاعی است. پیکار، نفی نفس و خویشتن است که مولوی به آن خیلی توجه کرده است. او از کشتن نفس سخن می گوید. شناخت و آگاهی نسبت به پوچی و کاذب بودن آن، به منزله كشتن نفس و خود ایده آلی است. چراغ آگاهی لازمه این درون نگری است.
همه خلق در کشاکش ، تو خراب و مست و دلخوش
همه را نظاره می کن ، هله از کنار بامی

#غزل_مولانا
@Ashaarkotaa

📘یکی از مهمترین کلیدهای آرامش فراگرفتن کلید نظاره گری است
مولانا میگوید خلق آدم مدام در کشاکش بسر میبرند
اصلا زندگی را جز کشاکش مدام و تنش همیشگی نمیدانند
اساسا خیال می‌کنند زندگی یعنی تقلای مداوم و با مسایل مختلف کلنجار رفتن
و در جهت آمال و آرزوها با خود و دیگران  در جدال بودن
مولانا میگه غالبا خلق در چنین حالی هستند
اگر میخواهی دچار این کشاکش نشوی باید هنر نظاره گری را بیاموزی
سالک حقیقت به این نتیجه می‌رسد که گاهی برای اینکه بتونه آرام بگیره باید از بازی زندگی کمی فاصله بگیره و نظاره گر باشه
معنی مراقبه همین است که ساعتی بدور از کشاکش‌ها و هیاهو فقط نظاره گر باشی
همانند کسی که از بالای بامی به کشاکش انسانها نگاه میکند
شاد باش ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علت های ما  (۲۳)

ای دوای نخوت و ناموس ما 
ای تو افلاطون و جالینوس ما  (۲۴)

#مثنوی_مولانا  دفتراول
@Ashaarkotaa

ای عشقی که باعث این شده ای که حال درون ما بهتر باشد و ای درمانگر دردهای ما از ما خوشنود  و همیشه شاد باش

تو ای عشق داروی خودخواهی ها و خود بینی های ما هستی و درمانگر و مایه آرامش  روح و جسم مایی( عشق و معشوق را به منزله افلاطون و جالینوس که نماد طبیب و درمانگر و علم هستند تشبیه نموده و معشوق را مایه آرامش و دور شدن انسان از خودبینی ها دانسته )

📘شرح دریا خانم
پیش از تو خامان دگر، در جوش این دیگ جهان
بس برطپیدند و نشد درمان نبود الا رضا

#غزل_مولانا
@Ashaarkotaa

📘افراد خام طبع هنگام ابتلاءات روزگار به تب و تاب می افتند اما راه خلاصی و رهایی نیافتند، نجات و رهایی تنها راضی شدن به قضای الهی است
گفت : دنیا لَعب(۱) و لَهو است و شما »
کودکیت و راست فرماید خدا »

از لَعِب بیرون نرفتی ، کودکی »
بی ذَکاتِ(۲) روح کی باشی ذَکی(۳)»

#مثنوی_مولانا دفتر اول
@Ashaarkotaa
(۱) : لعب : بازیچه
(۲) : ذکات : آتش زدن یا کشتن و ذبح حیوان
(۳) : ذکی : هوشیاری

📘اشاره به آیه ۲۰ سوره حدید :اِنما الحَیات الدنیا لهو و لعبٌ .....
این دنیا بازیچه و سرگرمی است و آدمیان ، تا زمانی که از این بازیچه ها خوشنودند از بند لهو و لعب نرسته و کودک هستند
تا زمانی که روح حیوانی را فانی نیازی ، کی میتوانی هوشیار و زیرک باشی
" گفت هر مردی که باشد بدگمان
   نشنود او راست را با صد نشان

   هر درونی که خیال اندیش شد
   چون دلیل آری خیالش بیش شد"

#مثنوی_مولانا دفتردوم
@Ashaarkotaa

📘اگر کسی به فردی یا به امری بد گمان باشد،حاضر به شنیدن هیچ توضیح و استدلالی نخواهد بود.اگر بر کسی ظن و گمانی غلبه داشته باشد،هرچه برایش استدلال کنی، بدگمانی اش کمتر نخواهد شد...
دی بر سرم تاج زری
بنهاده است آن دلبرم

چندان که سیلی می‌زنی
آن می‌نَیُفتَد از سرم

#غزل_مولانا

@Ashaarkotaa

📘 زمانی که آب داشته‌های معنوی از چشمه‌ی عالم درون بجوشد، یا آن تاج پر از گوهر را معشوق حقیقی بر سر ما نهاده باشد، با سخن سرد سیلی‌گونه‌ی جاهلان، یا با رخدادهای بیرونی، هرگز این چشمه خشک نمی‌شود و این تاج از سر نمی‌افتد.
🔰حکایت🔰

روزی بهلول در خیابان به دنبال چیزی میگشت.

رهگذران گفتند : بهلول ،بدنبال چه میگردی ؟
گفت : به دنبال کلیدخانه
گفتند : کلید را دقیقا کجا گم کرده ای ؟
گفت : در خانه ..!
گفتند : پس چرا در خیابان بدنبال آن میگردی ؟

گفت :
آخر درون خانه بسیار تاریک است و چیزی نمی بینم !!!! گفتند : نادان یعنی نمیدانی آن کلید را هرگز در خیابان نخواهی یافت ؟

گفت : پس چرا همه شما کلید تمام مشکلاتتان را در خارج از خود جستجو میکنید و خود را نادان نمیدانید ؟

شاه کلید، درون ماست
منتهی درون ما تاریک است و بدنبال آن در خارج از خود میگردیم .

در واقع چنگ انداختن به دنیای بیرون نوعی اتلاف وقت و هدر دادن انرژی است

@Ashaarkotaa
" گر دو سه ابله تو را منکر شدند
   تلخ کی گردی چو هستی کان قند"

#مثنوی_مولانا دفتردوم
@Ashaarkotaa

📘انسان چون به درجه ی درک معانی رسید و خود آکنده از شیرینی معارف شد، از طعن و انکار نادانان، ارزش وجودی اش کاسته نخواهد شد...
" هر کجا بینی برهنه بی نوا
   دان که او بگریخته است از اوستا"

#مثنوی_مولانا دفتردوم
@Ashaarkotaa

📘چون دیدی کسی به بینوایی افتاده است بدان که او خود را از آموختن در محضرِ بزرگ و کاردانی محروم کرده...
" آینه ی دل صاف باید تا در او
   وا شناسی صورت زشت از نکو"

#مثنوی_مولانا دفتردوم
@Ashaarkotaa

📘انسان اگر دل خود را از ناخالصی ها صاف کند، قدرت تشخیص خوب و بد را خواهد یافت...
"هر که او بیدارتر , پردردتر
هر که او آگاه تر ,رخ زردتر "

#مثنوی_مولانا
@Ashaarkotaa

📘انسان های آگاه تر همیشه درد و رنج بیشتری دارند ...
آدمی داند که خانه حادث است
عنکبوتی نه که در وی عابث است

پشه کی داند که این باغ از کَی است
کو بهاران زاد و مرگش در دی است

کِرم کاندر چوب زاید سست حال
کَی بداند چوب را وقتِ نهال

#مثنوی_مولانا دفتر دوم
@Ashaarkotaa

📘انسان میداند که یک خانه ساخته شده    
است و سازنده دارد ولی عنکبوتی که
گوشه ای لانه کرده این حقیقت را
نمی‌داند
یک پشه هیچگاه متوجه نمی‌شود که یک
باغ چه زمانی پدید آمده زیرا او در بهار
متولد میشود و در دی ماه نیز میمیرد
  کِرمی که داخل شاخه یک درخت سست
و ناتوان متولد میشود چه میداند که آن
درخت کی بصورت نهال کاشته شده
این ابیات بیانی است از اینکه موجودات
مادی و حسی نمی‌توانند از دایره حواس
فراتر روند پشه و کرم و عنکبوت ،کنایه
از افرادی است که فقط به محسوسات
توجه دارند
" عاقبت بینی که صد بازی بدید
   مثل آن نبود که یک بازی شنید

   زآن یکی بازی چنان مغرور شد
   کز تکبر ز اوستادان دور شد "

#مثنوی_مولانا دفتردوم
@Ashaarkotaa

📘کسی که بالا و پایین های دنیا را دیده و از
   آن آموخته مانند کسی نیست که از گردشِ
   روزگار فقط مختصری را دیده یا شنیده است.
   کسانی که تنها تجربه ی کوچک و کمی دارند
   مغرور می شوند و به آموختن از استادان
   نیازی نمی بینند...
عُمر خوش در قُربِ جان پروردن است
عُمر زاغ از بهر سرگین خوردن است

عمر بیشم ده که تا سرگین خورم
دایم اینم دِه که بس بَد گوهرم

عمرِ بیشم ده که تا پَس تر رَوَم
مَهلَم افزون کن که تا کمتر شوم

گر نه سرگین خوار است آن گَنده دهان
گویدی کز خویِ زاغم وارها

#مثنوی_مولانا دفتر پنجم
@Ashaarkotaa

📘عمر مطلوب و دلنشین ، عمری است که انسان در جوار هستی بخش پرورش دهد
در حالی که زندگی زاغ(کنایه از آدمیان سطحی بین و فاقد معنا) خلاصه میشود در خوردن نجاسات این جهان
زاغ اگر خواهان زندگی بیشتر است فقط میتواند نجاست بیشتری بخورد چون گوهر او چنین  است
هر چه عمر بیشتری داشته باشد فقط از حقیقت هستی دورتر میشود و از این جایگاهی که دارد هر روز پایین تر میرود
اگر آن گنده دهان عقلش کار میکرد از خدا عمر طولانی نمی‌خواست بلکه از خدا میخواست که او را از خوی بد نجاست خواری رها کند و از صفات ناپسند نجاتش دهد
پس چو آهن گرچه تیره‌هیکلی
صیقلی کُن، صیقلی کُن، صیقلی

تا دلت آیینه گردد پر صور
اندرو هر سو ملیحی سیم بر

آهن اَرچه تیره و بی‌نور بود
صیقلی آن تیرگی از وِی زُدود

#مثنوی_مولانا

@Ashaarkotaa

📘اگرچه همانند آهن تیره، جسم و جانت تاریک شده، ولی با صیقل دادن آنها می‌توانی وجودت را تبدیل به آیینه‌ای کنی که از هر سوی آن صورتی (از بی‌صورتی) زیبا از آگاهی و خرد ظاهر گردد.
" برگ بی برگی تو را چون برگ شد
   جان باقی یافتی و مرگ شد "

#مثنوی_مولانا دفتردوم
@Ashaarkotaa

📘اگر از همه چیز جز بی نیازی گذشتی،
   جانت به بالاترین درجات دست یافته
   و فناناپذیر می شوی...
" گر شود عالم پر از خون مال مال
  کی خورد بنده ی خدا الّا حلال "

#مثنوی_مولانا دفتردوم
@Ashaarkotaa

📘اگر همه ی عالم پر از آلودگی گردد،بنده ی خدا خود را از آن پاک نگه می دارد...
" معنی آن باشد که بستاند تو را
   بی نیاز از نقش گرداند تو را

   معنی آن نبود که کور و کر کند
   مرد را بر نقش عاشق تر کند"

#مثنوی_مولانا دفتردوم
@Ashaarkotaa

📘یافتن معنای زندگی، انسان را از چنگ
   منیّت های خود آزاد و او را از جلوه گری بی نیاز می سازد. آنچه میل به خودنمایی را افزون کند، آدمی را از از درک حقایق و رسیدن به معانی  باز می دارد...