Art of Lies
751 subscribers
704 photos
6 videos
10 files
196 links
Download Telegram
🔰 فصل اول

📚 اگه توی فصل اول نتونید کاری کنید که خواننده به قهرمان شما اهمیتی بده. به احتمال خیلی قوی هیچ وقت قرار نیست برای اون کاراکتر ارزش زیادی قائل باشه.

📚 هر انسان مدرن به صورت متوسط 1000 نقش اول رو در زندگیش مشاهده می کنه. این که نقش اول شما برای اون به فرد مهمی بشه، نیاز به توجهی داره که باید از اولین قدم برای اون تثبیت بشه

@Art_of_lies
🔰 این پست رو هزار بار حداقل بخونید



📚 فصل های شما کلا 3 حالت داره. یا اتفاقی داره برای نقش اول شما می افته. یا نقش اول شما داره تاثیری بر روی یک اتفاق می گذاره. یا فصل در مورد دیالوگ هاند

📚 توی ذهنتون اکت رو تجسم کنید. حالا هر تعداد فصلی که می خواد باشه. همون اکت رو به 3 بخش تقسیم کنید؛ مشکل، پردازش، حل مشکل.

🔺 بخش اول فصل ها رو با پلات هایی پر کنید که دیگران تاثیر مثبت یا ترجیحا منفی روی کاراکتر می گذارند

🔺 بخش دوم با استفاده از دیالوگ های هوشمندانه مشکلات رو شرح بدید، تنش ایجاد کنید، راه خروج رو نشون بدید، نقشه درست کنید

🔺 بخش سوم. در کنار شوکه کردن خواننده هاتون. کاری کنید که "به خاطر" نقش اول شما مشکلی که ایجاد شده حل بشه... حالا خود این ماجرا می تونه به حل مشکلات بزرگ تر یا آرامش ختم بشه


⬅️ به جرئت میگم. این الگوریتم توی ذهنتون باشه و درکش کنید. هیچ وقت پلاتتون خسته کننده یا حتی بد نمیشه. این "تنها" راه خلق یک داستان نیست ولی شکست نداره.

@Art_of_lies
🔰 نوشداروی متن

📚 نویسنده ای که سرش به تنش بیارزه، همیشه گوشه ای وجودش شکی نسبت به کیفیت اثرش داره.

📚فقط یک دلگرمی می تونم به شما بدم. اگه در یک موقعیت یا دیالوگ کمدی وجود داشت ... و اثر شما ژانرش کمدی نبود ... بدونید کارتون رو درست انجام دادید (به معنی این البته نیست که نمی تونید بهترش کنید)

📚 به عبارتی میشه گفت ... حضوری کمدی ... به معنی حضور "فکر" در متن و "هنر" در قلم شماست.


@Art_of_lies
🔰 از اقتباس نترسید جز یک کم که باید بترسید

📗 رستم و زال و نریمان و گرشاسب و ضحاک و فریدون و جمشید و کوروش و ارشک و اردشیر و ... مال بابای کسی نیست. اساطیر و تاریخ کشور خودته و هرکسی می تونه ازشون استفاده کنه و اره اگه فانتزی بومی افزایش پیدا کنه قراره استفاد از این کاراکترها زیاد بشه. چون منابع کمه و دست ها زیاد

📕 دلیلی برای دودلی و ترس وجود نداره. الان چند تا اقتباس در مورد شاه آرتور یا هرکول یا شرلوک هلمز یا رابین هود یا زئوس توی دنیا وجود داره؟ الی ماشاالله. این هم دقیقا میشه مثل همون.

📙 ترس واقعیتون باید یک جای دیگه باشه. اولا ... وفاداری کامل به این شخصیت ها یعنی گند خوردن به کارتون. چون یعنی نوآوری خاصی نداشتید. دوما ... بازسازی شخصیت این ها یعنی درافتادن با افرادی که با رگ تعصبی به قطر ران پای بنده قراره بهتون انگ های مختلف بزنند. و فشار این ماجرا واقعا کوبنده و در بعضی مواقع خطرناک به معنای واقعی کلمه است. ببینید کاری که می خواید بکنید ارزشش رو داره یا نه

@Art_of_lies
Art of Lies
🔰 از اقتباس نترسید جز یک کم که باید بترسید 📗 رستم و زال و نریمان و گرشاسب و ضحاک و فریدون و جمشید و کوروش و ارشک و اردشیر و ... مال بابای کسی نیست. اساطیر و تاریخ کشور خودته و هرکسی می تونه ازشون استفاده کنه و اره اگه فانتزی بومی افزایش پیدا کنه قراره استفاد…
🦋 درضمن ... به فکر خلق چهره های جدید برای ادبیات فارسی باشید دوستان
اینقدر سطحی نگر نباشید که دنبال خلق دوباره این کاراکترها و شخصیت های تاریخی باشید
از اقتباس به عنوان وسیله ای برای رشد و ترقی قهرمان هایی استفاده کنید که قراره جدید باشند

🦋 خوشبختانه یا متاسفانه معیار خیلی خیلی مهم در یک اثر فانتزی. کاراکترهایه که از اون اثر به جا مونده
اگه داستان شما نتونه شخصیتی رو خلق کنه که مردم بخواند "اون" رو به خاطر بسپارند
بی تعارف بگم که اثر شما در بهترین حالت ممکن متوسطه

@Art_of_lies
🔰 کلید اساسی

📚 قدم اول شخصیت پردازی اینه که تعریف کنید قهرمان شما می خواد به چه چیزی برسه

📚 قدم پیشرفته تر و حرفه ای اونه که تعریف کنید قهرمان شما می خواد از چه چیزی فرار کنه سرسختانه منکر چه باوریه

@Art_of_lies
🔰 جریان هویت

📚 به وقت کاراکترسازی به خاطر داشته باشید که هویت بیشتر شبیه یک آبه تا سنگ. هویت تاثیر می پذیره، عوض میشه و شکل هایی رو به خودش می گیره که می تونه غیر قابل پیش بینی باشه

@Art_of_lies
🔰 ناچاری

📚 ناچاری، درماندگی و تنگاهای روانی تنها عامل محرک برای نویسنده و کاراکتر اصلی اونه. تا وقتی در این نقطه قرار نگیرید نه شما و نه کاراکترتون می تونید وارد یک اتفاق ارزشمند بشید

@Art_of_lies
🔰 دیالوگ و سکانس

⬅️ توصیه دوستانه

📚 اگه سکانس شما خیلی عادیه. دیالوگ قوی رو وارد داستان کنید.

📚 اگه سکانس جذابه. دیالوگ های عادی.

📚 اگه سکانس قویه. کلا یا دیالوگ نباشه یا یک جمله پانچ لاین واری که استخونش از ستون فقرات دایناسور قوی تر باشه. اگه بلد نیستید پانچ لاین بنویسید سکوت کنید توی همچین سکانسی محترمانه تره.

📚 اگه توازنش رو به هم بزنید ... فرم کار خیلی راحت ضربه مهلکی می بینه

@Art_of_lies
📗 با اشیا قصه بگید

📚 توی هر فصل شما یک ستینگ دارید و توی هر فضا یک تعداد ابزار وجود دارند.

📚 به خودتون اجازه ندید با اشیای بی معنا و تصادفی اون مکان رو پر کنید.

📚 از طریق اشیای داستان داستان سازی کنید. یا از توصیف اشیا، هویت صاحب اون اشیا رو به خواننده منتقل کنید.

📚 یا در تکنیک پیشرفته تر با استفاده از یک شی خاص قصه گویی خودتون رو جلو ببرید. یعنی حضور یک شی خاص وسیله منحصر به فردی باشه برای جلو بردن داستان شما.

@Art_of_lies
🔰 گنگی

📚 وقتی که نویسنده کاملا و به معنای دقیق کلمه کاملا به یک مبحث از دنیای خودش تسلط داشته باشه گنگ نویسی باعث میشه که ذهن خواننده کنجکاو بشه.

📚 ولی فراموش نکنید. نوشتن یک دیالوگ یا خلق یک موقعیت که فقط یک زمینه سازی خالی باشه به مراتب آشغال تر از چیزیه که فکر می کنید.

📚 جوری گنگ بنویسید که درک خواننده نسبت به وقایع حال آسیبی نخوره.

@Art_of_lies
🔰 اکشن نویسی

📚 قبل از این که شروع به نوشتن یک سکانس اکشن کنید با سخت گیری تمام از خودتون بپرسید آیا نشون دادنش برای داستان ضروری هست یا نه.

📚 یعنی اگه حذف بشه قراره اسیبی به داستان بخوره یا نه

📚 چون خیلی از سکانس های اکشن به دلیل داشتن بار درام ضعیف واقعا بی فایده اند. صفحات بی فایده صفحات بی تنش و صفحات حاصل و صفحات بی ارزش و صحفات حوصله سر برند. لازمه متقاعد بشید که نوشتنش انتخاب خوبی نیست؟

@Art_of_lies
🔰 درست خواندن

📚 نحوه مطالعه یک فردی که می خواد حرفه ای باشه و یک خواننده رندوم باید با هم فرق بکنه

📚 چه در کتاب خوندن چه در فیلم دیدن. به صورت شخمی به دل کتاب ها نزنید و هر چیزی که دیدید رو بخونید

📚 اسم نویسنده، فیلم نامه نویس یا کارگردان مورد نظر رو انتخاب کنید و مثلا برای یک بازه "فقط" آثار اون فرد رو بخونید یا دنبال کنید.

📚 این طوری می تونید یک دیدگاه درست سبک و فرم و محتوا و تکنیک شناسی در خودتون ایجاد کنید و اون نویسنده رو خیلی بهتر از همیشه درک کنید

@Art_of_lies
🔰 کاراکترسازی

🔰 اگه قصد کاراکتری دارید که شانسی برای ماندگارن شدن داشته باشه ... این 2 ویژگی رو باید بهش بدید

📚 مشکلی منحصر به فرد که یک انسان عادی خیلی بعیده در زندگیش اون رو تجربه کنه

📚 مشکلی عادی که یک انسان عادی به احتمال قوی اون رو تجربه کرده

@Art_of_lies
🔰 انرژی

📚 وقتی انرژیتون خیلی کمه تعصب بی خود و جاهلانه نشون ندید. دست از نوشتن بکشید

@Art_of_lies
خدا لعنت کنه اونی که واژه "فشار" رو توی دهن ایرانی جماعت انداخت. امیدوارم شمر بهش تجاوز کنه
Forwarded from قلندرنامه (Reza Qalandari)
بالاخره اولین مطلبم برای دی‌جی‌مگ منتشر شد. اگه فرصت کردین بخونین، دوست دارم نظر، پیشنهادات و انتقادات‌تون رو این‌جا یا پی‌وی و یا همون‌جا زیر مطلب باهام در میون بذارید. 🙌🏻
🔰 بعد از ساعتی تفکر، با اعتماد به نفس تمام تمام داستان های ادبیات ژانری و "فقط" ادبیات ژانری رو به 6 گروه از پایین به بالا تقسیم می کنم

خودتون رو در این تقسیم بندی پیدا کنید

6️⃣ داستان های سست و lazy به این معنا که نویسنده برای شعور مخاطب ارزش قائل نشده یا خودش به قدری بی شعوره که به سر هم کردن خودش پی نبرده

5️⃣ داستان های گیج کننده و confusing که نویسنده در ذهن خودش خروار یا شتروار داستان پردازی کرده. به خصوص در زمینه دنیاسازی، ولی هنوز نحوه انتقال اطلاعات، ترتیب زمان بندی وقایع یا جهت دهی به تمرکز مخاطب رو نفهمیده.

4️⃣ داستان های خسته کننده. که نویسنده هنوز به این باور نرسیده که در ژانر اینترتیمنت هست و داستانش باید مخاطب رو به هیجان و شور بیاره پس با خیالی خجسته و ماهیتابه ای داغ اونقدر تف میده که روحیه خواننده هاش بسوزه و تبخیر بشه. به چپ و راستش هم نیست چون فکر می کنه استخون دار بودن کتاب کافیه.

@Art_of_lies
3️⃣ داستان های جذاب و page turner. به اون سطحی گفته میشه که خواننده واقعا انگیزه ای برای ورق زدن داشته باشه و بخواد بدونه چه اتفاقی قراره کاراکترهای داستان بیفته و پایان داستان اون ها قراره چی باشه.

2️⃣ داستان های خاطره انگیزی که موفق بشند لحظاتی رو به وسیله ایجاد تنش درست بین پلات و دنیاسازی و کاراکتر در متن ایجاد کنند و در نقطه سکانسی تولید بشه که خواننده اون رو با گوشت و پوست و استخونش حس کنه، به خاطر بسپاره و از این که همچین موقعیتی رو خونده احساس رضایت کنه.
❗️ متاسفانه یا خوشبختانه نقطه اوج 99.99% داستان های ژانری همینه و سطح بالاتر بیشتر متعلق به جریان اصلیه تا ژانری. علمی تخیلی در این زمینه از فانتزی ولی موفق تره

1️⃣ داستان های بازگشت پذیر. داستان هایی که کار نویسنده با کتاب تموم شده ولی درگیری مخاطب با داستان تموم نشده این دسته داستان ها حسی در وجود خواننده به جا می ذارند که انگار فهم درستی از کاری که خوندند نداشتند و با علاقه و شور می خواند به داستان برگردند تا با فکر کردن بی پایان در مورد کتاب ذهن خودشون رو غنی کنند. اگه خواننده ها به یک پایان برسند یعنی داستان واقعا در این سطح قرار نداره