Arrt_Cafe | آرت کافه
Pablo Neruda (1904 ,1973) - کـــــافه هنــــــر @Arrt_Cafe
🍂
در پی نشانی از توام
نشانی ساده
ميان اين رود مواج
که هزاران زن، از آن درگذرند
نشانی از چشمانات
آنگاه که خجالت میکشند
وقتي که نور را حتا
از خود عبور میدهند
ناخنهايت، عموزادههای گيلاساند
و من
گاه در اين انديشهام که کاش
میشد خراشام میدادند
وقتی که تو را میبوسيدم
در پي نشانی از توام
اما هيچکس
به آهنگ تو نيست
يا به روشنايیات
ميان اين رود مواج
که هزاران زن
از آن درگذرند
سراسر
تو کاملی
و من ادامهات میدهم
چونان رودی که به دريايی از شکوه زنانه
درگذر است
#پابلو_نرودا
@Arrt_Cafe
در پی نشانی از توام
نشانی ساده
ميان اين رود مواج
که هزاران زن، از آن درگذرند
نشانی از چشمانات
آنگاه که خجالت میکشند
وقتي که نور را حتا
از خود عبور میدهند
ناخنهايت، عموزادههای گيلاساند
و من
گاه در اين انديشهام که کاش
میشد خراشام میدادند
وقتی که تو را میبوسيدم
در پي نشانی از توام
اما هيچکس
به آهنگ تو نيست
يا به روشنايیات
ميان اين رود مواج
که هزاران زن
از آن درگذرند
سراسر
تو کاملی
و من ادامهات میدهم
چونان رودی که به دريايی از شکوه زنانه
درگذر است
#پابلو_نرودا
@Arrt_Cafe
Arrt_Cafe | آرت کافه
آنتونیو ماچاتو (1875_1939) شاعر،نویسنده و نمایشنامه نویس اهل کشور اسپانیا🇪🇸 @Arrt_Cafe
زمین برهنه شدهست،
و زوزه میکشد روح به آفاق پریدهرنگ
چون گرگ گرسنه. شاعرا، چه میجویی
تنگ غروب؟
راه رَوی، تلخ... که راه
بر دل سنگینی میکند.
بادِ یخ بسته، و شب که میآید و
تلخیِ دوری!... بر راه سپید
سیاه میشود درختان خدنگ؛
در کوههای دور
خون و طلاست... مرده خورشید...
شاعرا، چه میجویی
تنگ غروب؟
#آنتونیو_ماچادو
@Arrt_Cafe
و زوزه میکشد روح به آفاق پریدهرنگ
چون گرگ گرسنه. شاعرا، چه میجویی
تنگ غروب؟
راه رَوی، تلخ... که راه
بر دل سنگینی میکند.
بادِ یخ بسته، و شب که میآید و
تلخیِ دوری!... بر راه سپید
سیاه میشود درختان خدنگ؛
در کوههای دور
خون و طلاست... مرده خورشید...
شاعرا، چه میجویی
تنگ غروب؟
#آنتونیو_ماچادو
@Arrt_Cafe
بر گیسوان رهایت در رویاهایم سلام!
بر چشمان جاریات در روزهایم،
بر لبخندهایت که بر دیوار شبهایم «مرگ بر خواب» مینویسند...
بر زبانات که شکر میپاشد بر زخمهایم
بر کمرگاهات که زیبایی را میآموزاند به دستانام،
و نیز بر لبانات
بر پاهایت
و بر همه وجودت،
از صبحگاهان بیسلام
از روزهای بیآفتاب
از شبهای بیخوابی
از لحظههای زندگیناشده،
سلام...
#یاشار_پیرسلطان
@Arrt_Cafe
بر چشمان جاریات در روزهایم،
بر لبخندهایت که بر دیوار شبهایم «مرگ بر خواب» مینویسند...
بر زبانات که شکر میپاشد بر زخمهایم
بر کمرگاهات که زیبایی را میآموزاند به دستانام،
و نیز بر لبانات
بر پاهایت
و بر همه وجودت،
از صبحگاهان بیسلام
از روزهای بیآفتاب
از شبهای بیخوابی
از لحظههای زندگیناشده،
سلام...
#یاشار_پیرسلطان
@Arrt_Cafe
Forwarded from Arrt_Cafe | آرت کافه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سکانسی زیبا از فیلم #پلیس
محصول سال 1919
با بازی هنرنمد اسطوره ای تاریخ کمدیِ کلاسیک
#چارلی_چاپلینِ افسانه ای..
@Arrt_Cafe
محصول سال 1919
با بازی هنرنمد اسطوره ای تاریخ کمدیِ کلاسیک
#چارلی_چاپلینِ افسانه ای..
@Arrt_Cafe
نُهاد ودیع حداد(فَیروز)
@Arrt_Cafe
#موسیقی_واپسین_شب
قطعه انا الحبیبی حبیبی الی
با صدای خانم #فیروز
خواننده شهیر اهل کشور سوریه🇸🇾
@Arrt_Cafe
قطعه انا الحبیبی حبیبی الی
با صدای خانم #فیروز
خواننده شهیر اهل کشور سوریه🇸🇾
@Arrt_Cafe
Arrt_Cafe | آرت کافه
نزار قبانی؛ ادیب،شاعر و دیپلمات نامدار اهل سوریه (1923_1998) -کــــــافه هُنــــــر @Arrt_Cafe
همچون سیگار میان انگشتانات باقی ماندهام
نه دودم میکنی و نه خاموش
آیا فراموش کردهیی که در حال سوختنام؟
نزار قبانی
@Arrt_Cafe
همچون سیگار میان انگشتانات باقی ماندهام
نه دودم میکنی و نه خاموش
آیا فراموش کردهیی که در حال سوختنام؟
نزار قبانی
@Arrt_Cafe