#همخوانی

سه زبان

چگونه پیان آوری هستید ؟

پنجمین پیمان پیشرفته ترین آموزش
تولتک هاست ، زیرا ما را آماده میکند تا
به آن کسی که واقعا هستیم بازگردیم ؛
پیام آور حقیقت . ما با هر بار صحبت کردن پیامی را می رسانیم و اگر حقیقت
را نرسانیم ، به دلیل نا آگاهی مان از آن
کسی است که واقعا هستیم .
"چهار پیمان " برای بازیابی آگاهی از آن
کسی که هستیم به ما کمک می رسانند.
این پیمان ها به ما کمک می کنند تا از
نیروی کلاممان آگاه شویم . اما هدف واقعی پنجمین پیمان است که ما را
فراسوی نمادها می برد و برای آفرینش
هر کلامی ، مسئول می سازد.
#پنجمین پیمان
ص_154

#همخوانی

از نظر تولتک ها فقط سه شیوه برای
پیام رسانی وجود دارد یا می توانیم
بگوییم که فقط سه زبان در دنیای
انسان ها وجود دارد ؛
زبان غیبت کردن ،
زبان جنگجویان ،
و زبان حقیقت.
#پنجمین پیمان
ص_154

#همخوانی

زبان غیبت کردن ، زبانی است که همه مردم با آن سخن می گویند. همه
می دانند چگونه غیبت کنند . وقتی این
زبان را بکار می بریم ، پیام ما تحریف
شده است .


زبان غیبت کردن ، زبان قربانی ، یعنی زبان بی عدالتی و تنبیه است .
این زبانی دوزخی به شمار می آید ، چون
کل غیبت کردن ، صرفا از دروغ ساخته
شده است.


دومین زبان ، زبان جنگجویان است.
وقتی به این زبان صحبت می کنیم بنا
بر آگاهی مان گاهی حقیقت و گاهی هم
دروغ می گوییم . برخی اوقات این
دروغ ها را باور می کنیم که ما را یکراست به دوزخ می برند و گاهی هم
حقیقت را باور می کنیم که ما را یکراست به بهشت می برد.
اما هنوز دارای باور هستیم ؛ به این معنا
که نمادها همچنان بر باورهای ما سلطه
دارند .
#پنجمین پیمان
ص_155

#همخوانی

زبان جنگجو هزاران برابر بهتر از غیبت
کردن است. اما باز هم می گویم بشر
برنامه ریزی شده است تا زبانی را که
به آن سخن می گوید ، تغییر دهد
و زبانی دیگر به کار گیرد.
سومین زبان حقیقت است و هنگامی که
با این زبان صحبت می کنیم کمتر سخن
می گوییم. در این مقطع از زندگی ،
بی تردید می دانیم نمادهایی که از آن
استفاده می کنیم ، آفریننده خودمان
هستند .


زبان حقیقت زبان بسیار منحصر بفرد است ، زیرا زبان استاد رؤیاست ؛
هنرمندی که در رؤیا به استادی رسیده
است. در دنیای استادان ، همیشه موسیقی ، هنر و زیبایی وجود دارد .
هنرمندان استاد ، همیشه شاد و در
آرامش هستند و از زندگی خود لذت
می برند .
#پنجمین پیمان
ص_156

#همخوانی

وقتی گل سرخی شکفته و زیبا را
می بینید ، حضور محض آن شما را به
احساس شگفتی وا میدارد . لازم نیست
به خود بگویید ؛ " چه گل سرخ زیبایی "
بلکه همه آن زیبایی و عشق را در این
گل می بینید. آن گل کلامی نمی گوید .
شما پیام را بی هیچ واژه ای می فهمید.
#پنجمین پیمان
ص_ 157

#همخوانی

شما چگونه پیام آوری هستید ؟
این پرسش جنبه قضاوت ندارد بلکه فقط
برای ایجاد یک شک کوچک در ذهن شما
مطرح می شود ، اما گامی بزرگ بسوی
آگاهی است . اگر پرسش را بفهمید آنگاه
همین شک کوچک می تواند همه زندگی
شما را تغییر دهد.
#پنجمین پیمان
ص_158

#همخوانی

شما چگونه پیام آوری هستید ؟
آیا پیام حقیقت را می رسانید یا دروغ ؟
آیا حقیقت را درک می کنید یا اینکه فقط
دروغ ها را می فهمید ؟
همه چیز میان حقیقت و دروغ قرار دارد .
#پنجمین پیمان
ص_158

#همخوانی

شما چگونه پیام آوری هستید ؟
آیا پیام آور غیبت کردن ودروغ هستید؟
آیا با تمامی این دروغ ها و غیبت کردن ها و همه آن داستان های نمایشی که از
باور دروغ سرچشمه می گیرند ،
آسوده اید ؟آیا این پیامی است که با
همه اطرافیان خود سهیم می شوید ؟
آیا این آنچه است که به فرزندان خود
می آموزید ؟


شما چگونه پیام آوری هستید ؟
آیا جنگجویی هستید که میان بهشت و
جهنم دست و پا می زند ؟
آیا هنوز به حرف های مردم را که
می گویند؛ " این حقیفت است "باور
می کنید ؟ آیا هنوز دروغ های خودتان را
باور می کنید ؟



شما چگونه پیام آوری هستید ؟
اگر به من بگویید چه رؤیایی برای خودتان می آفرینید ، به شما خواهم
گفت چگونه پیام آوری هستید .
با خودتان چگونه رفتار می کنید ؟
آیا با خودتان مهربان هستید ؟
آیا برای خودتان احترام قایلید ؟
آیا به دیگران احترام می گذارید ؟
چه احساسی درباره خودتان دارید ؟
#پنجمین پیمان
ص_159

#همخوانی

فقط از نوع پیام هایی که در سراسر
زندگی خود داده اید آگاه شوید و همین
طور از پیام هایی که دریافت کرده اید .
نیاز نیست که کسی یا خودتان را مورد
قضاوت قرار دهید.
فقط از خودتان بپرسید ؛
" من چگونه پیام آوری هستم ؟
چه نوع پیام آورانی در زندگی من هستند ؟"
این ، گامی بزرگ در جهت رسیدن به
مهارت در آگاهی است ؛
گامی بزرگ برای بیننده بودن .
#پنجمین پیمان
ص_161

#همخوانی

همیشه به خاطر داشته باشید ؛
شما نیرویی هستید که همه چیز را در
هستی پدید می آورد .
نیرویی هستید که موجب شکفتن گلی
می شود و ابرها و زمین و ستارگان و
کهکشان ها را به حرکت در می آورد.
پیام شما هر چه باشد در هر صورت
برای آن کسی که هستید به خودتان عشق
بورزید و احترام بگذارید .
مجبور نیستید متفاوت شوید ؛
مگر اینکه تصمیم بگیرید به خودتان
چنان عشق بورزید که دیگر آن پیام آوری
که هستید ، برایتان راضی کننده نباشد.
#پنجمین پیمان
ص_162
و ...
"پایان"

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
📓📒📘📕📗📙📔

#همخوانی_کتاب_خاطرات_روسپیان_سودازده_من
نویسنده : #گابریل_گارسیا_مارکز

📓📒📘📕📗📙📔

#همخوانی

در سالگرد نود سالگی ام خواستم شب عشقی دیوانه وار را با نوجوانی باکره به خود هدیه دهم.
# خاطرات روسپیان سودازده من
صفحه ۶

#همخوانی

او اصولی را که من به آنها اعتقاد داشتم قبول نداشت وبا لبخندی موذیانه می گفت: اخلاقیات هم بستگی به زمان یازمانه داره،خواهی دید.

# خاطرات روسپیان سودازده من
صفحه۶

#همخوانی
#خاطرات_روسپیان_سودازده_من
صلح شهر را به شکلی تغییر داد که نه فکرش را می شد کرد و نه دلخواه بود. جماعتی از زن های ولنگاری و واز، میخانه های خیابان آنچا را...... تا مرز جنون پر کردند. شهر عزیزی که به خاطر رفتار مردم و پاکی نورش از طرف خودی و بیگانه تمجید می شد.
#ص:۱۴

# همخوانی

در یک خانه قدیمی درپیاده رو آفتابگیر پارک سن نیکلاس زندگی می کنم. جایی که تمام روزهای زندگیم بی زن وبی مال سپری شد، جایی که پدر ومادرم زیستند ومردند، جایی که تصمیم دارم درهمان تختخوابی که به دنیا آمدم ودر روزی که دلم می خواهد دور و بی درد باشد،تنها بمیرم.

# خاطرات روسپیان سودازده من
صفحه ۸

#همخوانی

فضای خانه بزرگ و روشن است باسقف هایی گچ بری شده وکفی مفروش با موزاییک شطرنجی گلدار وچهار در شیشه ای، رو به بالکنی که شب های ماه مارس مادرم با دختر عموهای ایتالیاییش می نشستند واشعار عاشقانه می خواندند.

# خاطرات روسپیان سودازده من
صفحه ۸

#همخوانی
#خاطرات_روسپیان_سودازده_من
امروزه با دیدن این جوان های هشتادساله که با دیدن بعضی تغییرات هراسان به سراغ دکتر می رود خنده ام می گیرد و تازه نمی دانند که در نود سالگی وضع از این هم بدتر می شود ولی چه اهمیتی دارد: این ها ریسک های زنده ماندن است. هر چند حافظه پیرها برای چیزهایی که ضروری نیستند ضعیف می شود اما به ندرت در مورد چیزهایی که مورد توجه آنهاست تعلل می کند و این از نکته های خوب زندگی است.
سیسرون به درستی گفته است که : هیچ پیری نیست که جایگاه گنج خود را فراموش کند.
#ص:۱۳

پرسید: چی رو می خوای به خودت ثابت کنی؟ جایی زده بود که بیشتر از هر جای دیگرم می سوخت، جواب دادم: هیچی، خودم خوب میدونم چه کاری ازم برمیاد و چه کاری برنمیاد. با بی تفاوتی گفت: عاقلان دانند ولی نه همه چیز را.


#همخوانی
#گابریل_گارسیا_مارکز
#خاطرات_روسپیان_سودازده_من
ص ۷

این شروع یک زندگی در سن و سالی است که اکثر کسانی که مردنی بودند مرده اند.


#خاطرات_روسپیان_سودازده_من
#گابریل_گارسیا_مارکز
#همخوانی

از ماه ها قبل پیش بینی می کردم که مقاله سالروز تولدم نه در سوگواری برای سالهای از دست رفته بلکه کاملا برعکس در ستایش پیری خواهد بود. شروع کردم به سؤال کردن از خود که از چه وقت نسبت به پیری خود آگاه شدم و فکر می کنم فقط کمی قبل از آن روز. وقتی چهل و دو سال داشتم بخاطر پشت دردی که وقت تنفس اذیتم می کرد به سراغ دکتر رفتم. اهمیت زیادی نداد و گفت: در سن و سال شما این درد ها طبیعیه. به او گفتم: در این صورت اونچه طبیعی نیست سن و سال منه.


#خاطرات_روسپیان_سودازده_من
#گابریل_گارسیا_مارکز
#همخوانی
ص ۱۱

بعضی وقت ها فکر میکردم که آن حکایت های رختخواب می توانستند دستمایه خوبی برای نقل مصیبت های زندگیِ به بی راهه رفته ی من باشند و عنوان آن از آسمان نازل شد: #خاطرات_روسپیان_سودازده_من


#همخوانی
#گابریل_گارسیا_مارکز
ص ۱۶