💠حال و هوای بارگاه ملکوتی حرم امام حسین(ع) به مناسبت ولادت امام رضا(ع)
🌸 میلاد باسعادت شمس الشموس وانیس النفوس امام رضا(ع) مبارک باد🌸
🆔 @ArbaeenIR
🌸 میلاد باسعادت شمس الشموس وانیس النفوس امام رضا(ع) مبارک باد🌸
🆔 @ArbaeenIR
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یا امام رضا
دل خوش به عیدی ام سفر از جنس #اربعین
آقا قرار بعدی ما #موکب_امام_رضا
#دل_نوشته_مخاطبان
🆔 @ArbaeenIR
دل خوش به عیدی ام سفر از جنس #اربعین
آقا قرار بعدی ما #موکب_امام_رضا
#دل_نوشته_مخاطبان
🆔 @ArbaeenIR
Forwarded from Arbaeen.ir | رسانه مردمی اربعین
Forwarded from علیرضا پناهیان
زیارت با رضایت
@Panahian_ir
🎵زیارت با رضایت
🔻کی گفته امام رضا(ع) دلشکستهها رو بیشتر تحویل میگیره؟!
🔻رفتی حرم لبخند بزن 😊
#کلیپ_صوتی #امام_رضا
@Panahian_ir
🔻کی گفته امام رضا(ع) دلشکستهها رو بیشتر تحویل میگیره؟!
🔻رفتی حرم لبخند بزن 😊
#کلیپ_صوتی #امام_رضا
@Panahian_ir
Forwarded from Arbaeen.ir | رسانه مردمی اربعین
به اذن اربابم رضا
@ArbaeenIR
Forwarded from Arbaeen.ir | رسانه مردمی اربعین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴برات پیاده روی اربعین را با شادی از #پنجره_فولاد_رضا گرفتم
🔺ماجرای شنیدنی اصرارعجیب یک شخص برای پذیرایی از ما در منزلشان
🔸قدم برداشتم سمتش...با خنده و شوخی گفتم یا #امام_رضا شنیدم این پنجره فولادت برات کربلا میده ... میخوام ببینم میده یا نه
از حرفم خودمم خندم گرفته بود ... همه با حالت گریه زاری میرفتن سمت پنجره فولاد اما من با #خوشحالی
ازوقتی یادمه عجیب امام رضایی بودم . هروقت تولد اقا میشد میگفتم باید بهم کادو بدی... اخه تولدمون یکی بود یعنی من روز تولد اقا بدنیا اومدم
همیشه هوامو داشته خوب امیری بوده برام ...
شوخی شوخی جدی شد .من راهی #کربلا شدم اونم اربعین با پای #پیاده
🔹هروقت اسم #اربعین میاد اولین چیزی که یادم میاد ...یه صدایی پشت میكرفون از بالای کامیون وسط زائران پیاده روی میاد تو گوشم.....اربعین شروع #مغناطیس_حسینی ....
لب مرز رسیدیم... وارد خاک عراق شدیم ....دیدم جمعیت داره میره...همه به یک سمت ...مقصد خاصی مشخص نبود ...فقط میرفتیم ...رفتیم و رفتیم ...هوا تاریک شده بود ...یکی نوحه میخوند ...یکی سینه میزد... یکی گریه میکرد... ی لحظه ی چیزی درونم گفت... وایسا به جمعیت نگاه کن ... به جمعیتی که به جلو حرکت میکردن بدون ترس بدون مقصد ...ناخوداگاه یاد صحرای محشر افتادم نمدونم چرا...هنوزم نمدونم
🔸شب شده بود... ایستاده بودیم منتظر ماشین های نجف ...چنتا پسر عراقی اومدن جلو .فهمیده بودن زائرهستیم.. گفتن برای خواب جا دارین از این حرفا
ماهم گفتیم نه .اصرار پشت اصرار که باید باهامون ما شمارو ببریم خونه استراحت کنین و فردا صبح دوباره شمارو میرسونیم همینجا برای نجف ماشین بگیرین
اینقد اصرار میکردن که من شک کردم
ماشینش ی سری زائر بودن چون ما تعدادمون زیاد بود جا نمشدیم .قرارشد اونارو ببره و برگرده مارو ببره.
ی جورایی بهمون میفهموند که من اینارو میرسونم میام دنبالتون باید منتظرم بمونین حتما .حتما باید بمونین
همسرم به شوخی گفت وللله میمونیم برو(البته به زبون محلی خودمون) که فقط ولله و شنید
یهو صداش بلند شد ولله ...قسم خوردی...منتظر بمونین تا بیایم
ومن متعجب از این همه اصرار ...
یهو دیدم یکیشون که پاهاشم شکسته بود کنارمون وایستاد تا حواسش به ما باشه تا نریم ...اسمش عباس بود...
و من هرلحظه متعجب تر از این کارهای عباس و دوستانش
چن دقیقه ای گذشت یک نفر اومد و ازمون پرسید که آیا جا داریم برای امشب؟دیدیم عباس با اون پاهای شکستش بدو بدو اومده که دعواش کنه که چرا با زائراش کار داره
من از این همه اصرار شک تو دلم افتاده بود
خدایا اینا چشونه؟!!!
🔹حدود بیست دقیقه ای گذشت دوست عباس اومد
با ی عجله ای و شتابزدگی و اشتیاق ترسناک مارو سوار کرد ...ماشین حرکت کرد ...از شهر دور و دورتر میشدیم ...خدایا دلیل این بوق ها چیست ...چقدر صدای این بوق ها شبیه اون مستندیست که در مورد داعش دیده بودم... چرا دستانش را به هم میکوبد ... چرا رفتارشون ترسناکه ...هرچه از شهر دور میشدیم ضربان قلبم تند تر تندتر میشد ... به مامانم گفتم مگه قرارنشد فقط بریم موکب ...قرار نشد مگه خونه مردم نریم .... خودت میدونی که چقدر از این کشور و جنگش میترسم از داعش میترسم.. دراین کشور و این شرایط جنگ زده اش مکر میشود به این راحتی به هر کسی اعتماد کرد...
بعد از خرابه ها رسیدیم به یک روستای دور افتاده ...خدایا شکرت...مامان پرچم یا حسین ببین ... ببین مردم روستا اومدن استقبالمون...خدایا شکرت
صاحب خونه به بهترین شکل ازمون استقبال کرد... بهترین امکانات رفاهی رو برامون فراهم کرد... وقتی این همه محبت دیدم #بغضم گرفت ...زدم زیرگریه... همه فکر کردن من بخاطر اینکه ترسیدم گریه میکنم.... اما ....اما من اولش #شرمنده شدم راجع به فکر بد و شکی که به عباس کردم
🔸یهو من پیش خودم گفتم خدایا چی شده ؟چه فرقی کرده؟ی روزی... ی خانومی... با اهل بیت حسین اومده تو این شهر و باهاش اون رفتارو کردن....با رقيه ش... بازینبش ... الان چیشده...اونا اهل بیت حسین بودن....من محب حسین... رفتاراونا با اهل بیت حسین چطور بوده با من که زائر حسین بودم چطور!
برادرم عباس هرجا هستی علمدار کمکت
✍️#خاطره حمیده پناهی از استان #مازندران
📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin
#کربلایی_شدن #حال_و_هوای_مسیر #پیاده_روی #مسیر #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🆔 @ArbaeenIR
🔺ماجرای شنیدنی اصرارعجیب یک شخص برای پذیرایی از ما در منزلشان
🔸قدم برداشتم سمتش...با خنده و شوخی گفتم یا #امام_رضا شنیدم این پنجره فولادت برات کربلا میده ... میخوام ببینم میده یا نه
از حرفم خودمم خندم گرفته بود ... همه با حالت گریه زاری میرفتن سمت پنجره فولاد اما من با #خوشحالی
ازوقتی یادمه عجیب امام رضایی بودم . هروقت تولد اقا میشد میگفتم باید بهم کادو بدی... اخه تولدمون یکی بود یعنی من روز تولد اقا بدنیا اومدم
همیشه هوامو داشته خوب امیری بوده برام ...
شوخی شوخی جدی شد .من راهی #کربلا شدم اونم اربعین با پای #پیاده
🔹هروقت اسم #اربعین میاد اولین چیزی که یادم میاد ...یه صدایی پشت میكرفون از بالای کامیون وسط زائران پیاده روی میاد تو گوشم.....اربعین شروع #مغناطیس_حسینی ....
لب مرز رسیدیم... وارد خاک عراق شدیم ....دیدم جمعیت داره میره...همه به یک سمت ...مقصد خاصی مشخص نبود ...فقط میرفتیم ...رفتیم و رفتیم ...هوا تاریک شده بود ...یکی نوحه میخوند ...یکی سینه میزد... یکی گریه میکرد... ی لحظه ی چیزی درونم گفت... وایسا به جمعیت نگاه کن ... به جمعیتی که به جلو حرکت میکردن بدون ترس بدون مقصد ...ناخوداگاه یاد صحرای محشر افتادم نمدونم چرا...هنوزم نمدونم
🔸شب شده بود... ایستاده بودیم منتظر ماشین های نجف ...چنتا پسر عراقی اومدن جلو .فهمیده بودن زائرهستیم.. گفتن برای خواب جا دارین از این حرفا
ماهم گفتیم نه .اصرار پشت اصرار که باید باهامون ما شمارو ببریم خونه استراحت کنین و فردا صبح دوباره شمارو میرسونیم همینجا برای نجف ماشین بگیرین
اینقد اصرار میکردن که من شک کردم
ماشینش ی سری زائر بودن چون ما تعدادمون زیاد بود جا نمشدیم .قرارشد اونارو ببره و برگرده مارو ببره.
ی جورایی بهمون میفهموند که من اینارو میرسونم میام دنبالتون باید منتظرم بمونین حتما .حتما باید بمونین
همسرم به شوخی گفت وللله میمونیم برو(البته به زبون محلی خودمون) که فقط ولله و شنید
یهو صداش بلند شد ولله ...قسم خوردی...منتظر بمونین تا بیایم
ومن متعجب از این همه اصرار ...
یهو دیدم یکیشون که پاهاشم شکسته بود کنارمون وایستاد تا حواسش به ما باشه تا نریم ...اسمش عباس بود...
و من هرلحظه متعجب تر از این کارهای عباس و دوستانش
چن دقیقه ای گذشت یک نفر اومد و ازمون پرسید که آیا جا داریم برای امشب؟دیدیم عباس با اون پاهای شکستش بدو بدو اومده که دعواش کنه که چرا با زائراش کار داره
من از این همه اصرار شک تو دلم افتاده بود
خدایا اینا چشونه؟!!!
🔹حدود بیست دقیقه ای گذشت دوست عباس اومد
با ی عجله ای و شتابزدگی و اشتیاق ترسناک مارو سوار کرد ...ماشین حرکت کرد ...از شهر دور و دورتر میشدیم ...خدایا دلیل این بوق ها چیست ...چقدر صدای این بوق ها شبیه اون مستندیست که در مورد داعش دیده بودم... چرا دستانش را به هم میکوبد ... چرا رفتارشون ترسناکه ...هرچه از شهر دور میشدیم ضربان قلبم تند تر تندتر میشد ... به مامانم گفتم مگه قرارنشد فقط بریم موکب ...قرار نشد مگه خونه مردم نریم .... خودت میدونی که چقدر از این کشور و جنگش میترسم از داعش میترسم.. دراین کشور و این شرایط جنگ زده اش مکر میشود به این راحتی به هر کسی اعتماد کرد...
بعد از خرابه ها رسیدیم به یک روستای دور افتاده ...خدایا شکرت...مامان پرچم یا حسین ببین ... ببین مردم روستا اومدن استقبالمون...خدایا شکرت
صاحب خونه به بهترین شکل ازمون استقبال کرد... بهترین امکانات رفاهی رو برامون فراهم کرد... وقتی این همه محبت دیدم #بغضم گرفت ...زدم زیرگریه... همه فکر کردن من بخاطر اینکه ترسیدم گریه میکنم.... اما ....اما من اولش #شرمنده شدم راجع به فکر بد و شکی که به عباس کردم
🔸یهو من پیش خودم گفتم خدایا چی شده ؟چه فرقی کرده؟ی روزی... ی خانومی... با اهل بیت حسین اومده تو این شهر و باهاش اون رفتارو کردن....با رقيه ش... بازینبش ... الان چیشده...اونا اهل بیت حسین بودن....من محب حسین... رفتاراونا با اهل بیت حسین چطور بوده با من که زائر حسین بودم چطور!
برادرم عباس هرجا هستی علمدار کمکت
✍️#خاطره حمیده پناهی از استان #مازندران
📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin
#کربلایی_شدن #حال_و_هوای_مسیر #پیاده_روی #مسیر #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🆔 @ArbaeenIR
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴اطلاعیه ثبت نام #خادم_اربعین برای آماده سازی موکب #خدام_الحسین
🔺 با توجه به شروع عملیات آماده سازی موکب خدام الحسین ویژه برنامه پیاده روی اربعین (مسیر نجف – کربلا) عمود ۱۱۲۰ ازکلیه عزیزانی که در موارد زیر دارای تجربه و تخصص هستند جهت اعزام به کربلا در دو بازه دعوت به عمل خواهد آمد.
📆 بازه اول ۱۵ مرداد تا ۱۵ شهریور
📆 بازه دوم ۲۰ شهریور الی ۲۰ مهر (مصادف ۲۰ محرم)
⚒ آهنگری
👨🔧 تاسیسات لوله کشی
🔌 تاسیسات برق صنعتی
🚪 بنایی
🔩 جوشکاری و اسکلت
👨🍳آشپزی
👷 کارگری
🛢 سیمان کاری
👨💻 امور اداری و دفتری
💵مسئول خرید ( مسلط به زبان عربی)
📦 امور خدماتی و نظافتی
👨🌾 باغبانی
🏗داربست زن
⁉️ قابل ذکر است پذیرش نهایی منوط به مصاحبه حضوری و پذیرش شرایط سفر می باشد.
📌 برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به سایت
🌐 Moukeb1120.com
بخش ثبت نام خدام مراجعه فرمایید .
شماره تلفن ٠٢١٢٦٤١٤٦٧٥ هر روز در ساعات اداري پاسخگوي سوالات شما است.
✅ @khoddamalhossein
#خادم_اربعین #اربعین96 #اخبار
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ آخرین اخبار و اطلاعیه های ثبت نام خادم اربعین را از طریق کانال رسمی سایت پیادهروی اربعین دنبال کنید:
🆔 @ArbaeenIR
🔺 با توجه به شروع عملیات آماده سازی موکب خدام الحسین ویژه برنامه پیاده روی اربعین (مسیر نجف – کربلا) عمود ۱۱۲۰ ازکلیه عزیزانی که در موارد زیر دارای تجربه و تخصص هستند جهت اعزام به کربلا در دو بازه دعوت به عمل خواهد آمد.
📆 بازه اول ۱۵ مرداد تا ۱۵ شهریور
📆 بازه دوم ۲۰ شهریور الی ۲۰ مهر (مصادف ۲۰ محرم)
⚒ آهنگری
👨🔧 تاسیسات لوله کشی
🔌 تاسیسات برق صنعتی
🚪 بنایی
🔩 جوشکاری و اسکلت
👨🍳آشپزی
👷 کارگری
🛢 سیمان کاری
👨💻 امور اداری و دفتری
💵مسئول خرید ( مسلط به زبان عربی)
📦 امور خدماتی و نظافتی
👨🌾 باغبانی
🏗داربست زن
⁉️ قابل ذکر است پذیرش نهایی منوط به مصاحبه حضوری و پذیرش شرایط سفر می باشد.
📌 برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به سایت
🌐 Moukeb1120.com
بخش ثبت نام خدام مراجعه فرمایید .
شماره تلفن ٠٢١٢٦٤١٤٦٧٥ هر روز در ساعات اداري پاسخگوي سوالات شما است.
✅ @khoddamalhossein
#خادم_اربعین #اربعین96 #اخبار
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ آخرین اخبار و اطلاعیه های ثبت نام خادم اربعین را از طریق کانال رسمی سایت پیادهروی اربعین دنبال کنید:
🆔 @ArbaeenIR
Forwarded from Arbaeen.ir | رسانه مردمی اربعین
🔴 #استاد_پناهیان:وقتی این همه برکات برای زیارت اربعین مشهود است وجدا ازآثار عظیم معنوی،موجب اقتدار واتحاد امت اسلامی میشود،عقل میگوید حضور درزیارت اربعین #واجب است
#عکسنوشت
@panahian_IR
🆔 @ArbaeenIR
#عکسنوشت
@panahian_IR
🆔 @ArbaeenIR
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Arbaeen.ir | رسانه مردمی اربعین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #کلیپ در پیاده روی اربعین خبری هست...
⭕️درخواست یک #شهید از پدر پیرش درباره پیاده روی اربعین
#استاد_پناهیان #کلیپ_مخاطبان
🆔 @ArbaeenIR
⭕️درخواست یک #شهید از پدر پیرش درباره پیاده روی اربعین
#استاد_پناهیان #کلیپ_مخاطبان
🆔 @ArbaeenIR
Arbaeen.ir | رسانه مردمی اربعین
🕔 Sticker
🔴 عزاداری و نوحه سرایی #شهید بابایی با پای برهنه
⭕️ تواضع ویژه فرمانده دربرابر دسته عزای امام حسین(ع)
خلبان شهید عباس بابایی ارادت خاصی به آقا ابا عبدالله الحسین (ع) داشت در ماه محرم در منزل خود در قزوین مراسم تعزیه برگزار می نمود و در مراسم روضه امام حسین (ع) در سوگ اهلبیت نوحه سرایی می نمود.
🔻خاطره ای که در زیر می خوانید خاطره سرهنگ خلبان فضل الله جاوید نیا است از عزاداری و نوحه سرایی شهید بابایی با پای برهنه در حالی که فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود:
🔸در یکی از روزهای ماه محرم، همراه عباس و چند تن از خلبانان مأموریت حساس و مشکلی را انجام داده و به پایگاه برگشته بودیم. به اتفاق عباس ساختمان عملیات را ترک کردیم. در جلو ساختمان ماشین آماده بود تا ما را به مقصد برساند. عباس به راننده گفت :
پیاده می رویم.شما بقیه بچه ها را به مقصد برسانید.
🔹من هم به تبعیت از عباس سوار نشدم و هر دو به راه افتادیم.پس از دقایقی به یکی از خیابانهای اصلی پایگاه رسیدیم. صدای جمعیت عزادار از دور به گوش می رسید.کم کم صدا بیشتر شد.عباس به من گفت:
برویم به طرف دسته عزادار.
🔸بر سرعت قدم هایمان افزودیم.پرچمهای دسته عزادار از دور پیدا بود. خوب که دقت کردم، دریافتم که هر چه به جمعیت نزدیکتر می شویم، چهره عباس #برافروختهتر می شود.
🔹 در حال پیش رفتن بودیم که لحظه ای سرم را برگرداندم. دیدم عباس کنارم نیست. وقتی برگشتم دیدم مشغول درآوردن #پوتین هایش است. ایستادم و نگاهش کردم. او به آرامی #پوتین و جوراب را از پا درآورد. آنگاه بند پوتینها را به هم گره زد و آن را به #گردن آویخت. سپس بی اعتنا از کنار من عبور کرد.با دیدن این صحنه، بی اختیار به یاد حرّبن یزید ریاحی، هنگامی که به حضور امام حسین(ع) شرفیاب می شود، افتادم .
🔸او در حالی که داشت به #دسته_عزادار نزدیک می شد دستهایش را از آستین درآورد و بالاتنه لباس پروازش را دور کمر گره زد.با گامهای تندتری از من فاصله گرفت من که بی اختیار محو تماشان او بودم، نگاهم همچنان به عباس بود که سعی داشت به میان جمعیت برود. او چند لحظه بعد در میان انبوه #عزاداران بود. با صدای زیبایش #نوحه می خواند و جمعیت، سینه زنان و زنجیرزنان به طرف مسجد پایگاه می رفتند.
من تا آن روز گاهی در ایام محرم دیده بودم که بعضی پابرهنه عزاداری می کنند؛ ولی ندیده بودم، که #فرمانده پایگاهی با پای برهنه در میان سربازان و پرسنل عزاداری و نوحه خوانی کند.
goo.gl/uNcqmk
📩ارسال خاطرات به: @arbaeen_admin
#شب_خاطره #شهادت #کربلایی_شدن
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) واربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🆔 @ArbaeenIR
⭕️ تواضع ویژه فرمانده دربرابر دسته عزای امام حسین(ع)
خلبان شهید عباس بابایی ارادت خاصی به آقا ابا عبدالله الحسین (ع) داشت در ماه محرم در منزل خود در قزوین مراسم تعزیه برگزار می نمود و در مراسم روضه امام حسین (ع) در سوگ اهلبیت نوحه سرایی می نمود.
🔻خاطره ای که در زیر می خوانید خاطره سرهنگ خلبان فضل الله جاوید نیا است از عزاداری و نوحه سرایی شهید بابایی با پای برهنه در حالی که فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود:
🔸در یکی از روزهای ماه محرم، همراه عباس و چند تن از خلبانان مأموریت حساس و مشکلی را انجام داده و به پایگاه برگشته بودیم. به اتفاق عباس ساختمان عملیات را ترک کردیم. در جلو ساختمان ماشین آماده بود تا ما را به مقصد برساند. عباس به راننده گفت :
پیاده می رویم.شما بقیه بچه ها را به مقصد برسانید.
🔹من هم به تبعیت از عباس سوار نشدم و هر دو به راه افتادیم.پس از دقایقی به یکی از خیابانهای اصلی پایگاه رسیدیم. صدای جمعیت عزادار از دور به گوش می رسید.کم کم صدا بیشتر شد.عباس به من گفت:
برویم به طرف دسته عزادار.
🔸بر سرعت قدم هایمان افزودیم.پرچمهای دسته عزادار از دور پیدا بود. خوب که دقت کردم، دریافتم که هر چه به جمعیت نزدیکتر می شویم، چهره عباس #برافروختهتر می شود.
🔹 در حال پیش رفتن بودیم که لحظه ای سرم را برگرداندم. دیدم عباس کنارم نیست. وقتی برگشتم دیدم مشغول درآوردن #پوتین هایش است. ایستادم و نگاهش کردم. او به آرامی #پوتین و جوراب را از پا درآورد. آنگاه بند پوتینها را به هم گره زد و آن را به #گردن آویخت. سپس بی اعتنا از کنار من عبور کرد.با دیدن این صحنه، بی اختیار به یاد حرّبن یزید ریاحی، هنگامی که به حضور امام حسین(ع) شرفیاب می شود، افتادم .
🔸او در حالی که داشت به #دسته_عزادار نزدیک می شد دستهایش را از آستین درآورد و بالاتنه لباس پروازش را دور کمر گره زد.با گامهای تندتری از من فاصله گرفت من که بی اختیار محو تماشان او بودم، نگاهم همچنان به عباس بود که سعی داشت به میان جمعیت برود. او چند لحظه بعد در میان انبوه #عزاداران بود. با صدای زیبایش #نوحه می خواند و جمعیت، سینه زنان و زنجیرزنان به طرف مسجد پایگاه می رفتند.
من تا آن روز گاهی در ایام محرم دیده بودم که بعضی پابرهنه عزاداری می کنند؛ ولی ندیده بودم، که #فرمانده پایگاهی با پای برهنه در میان سربازان و پرسنل عزاداری و نوحه خوانی کند.
goo.gl/uNcqmk
📩ارسال خاطرات به: @arbaeen_admin
#شب_خاطره #شهادت #کربلایی_شدن
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) واربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🆔 @ArbaeenIR
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Arbaeen.ir | رسانه مردمی اربعین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #مکاشفه شنیدنی آیت الله حق شناس از تاثیر فوق العاده ذکر «یاحسین»
💠این کلیپ را به همه محبین اهل بیت بخصوص جوانان برسانید
🆔 @ArbaeenIR
💠این کلیپ را به همه محبین اهل بیت بخصوص جوانان برسانید
🆔 @ArbaeenIR
🔴موکبی برای حفظ و یادآوری #فرهنگ_اربعینی و حس و حال پیاده روی اربعین
بسمه تعالی
با عرض سلام و خداقوت به همه مشتاقان پیاده روی اربعین
افتخار #خادمی شما در کانال و سایت پیاده روی اربعین داریم
برای همه کسانی که #دلتنگ پیاده روی #اربعین می شوند و دوست دارند حس و حال نورانی و فوق العاده آن را فراموش نکنند در حد بضاعت اندکمان موکبی ایجاد کردیم که در کنار هم #فرهنگ_اربعین و آن حس و حال و فضا را حفظ کنیم.
🔻این موکب برای شماست استدعا داریم با ارسال محتواهای اربعینی خودتان و پیشنهادات و انتقادات در ارتقای کیفیت محتواها به ما کمک کنید :
📩 @arbaeen_admin
💠 #خوشبختی یعنی زائر پیاده اربعین بودن
با معرفی این کانال به بقیه مشتاقان پیاده روی اربعین و محبان امام حسین(ع) در نشر #فرهنگ_اربعینی سهیم شوید:
🆔 @ArbaeenIR
🌐 www.Arbaeen.IR
بسمه تعالی
با عرض سلام و خداقوت به همه مشتاقان پیاده روی اربعین
افتخار #خادمی شما در کانال و سایت پیاده روی اربعین داریم
برای همه کسانی که #دلتنگ پیاده روی #اربعین می شوند و دوست دارند حس و حال نورانی و فوق العاده آن را فراموش نکنند در حد بضاعت اندکمان موکبی ایجاد کردیم که در کنار هم #فرهنگ_اربعین و آن حس و حال و فضا را حفظ کنیم.
🔻این موکب برای شماست استدعا داریم با ارسال محتواهای اربعینی خودتان و پیشنهادات و انتقادات در ارتقای کیفیت محتواها به ما کمک کنید :
📩 @arbaeen_admin
💠 #خوشبختی یعنی زائر پیاده اربعین بودن
با معرفی این کانال به بقیه مشتاقان پیاده روی اربعین و محبان امام حسین(ع) در نشر #فرهنگ_اربعینی سهیم شوید:
🆔 @ArbaeenIR
🌐 www.Arbaeen.IR
Forwarded from Arbaeen.ir | رسانه مردمی اربعین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Arbaeen.ir | رسانه مردمی اربعین
💠قدوسیان به بارگه قدس روزو شب
💠بوی بهشت می شنوند از مزارتان
📸 تصویر زیبایی از ایوان طلای حرم حضرت عباس(ع)
🆔 @ArbaeenIR
💠بوی بهشت می شنوند از مزارتان
📸 تصویر زیبایی از ایوان طلای حرم حضرت عباس(ع)
🆔 @ArbaeenIR