به شما میگویم که در حدود ۱۵۰۰ سال است که با آتئیستها چگونه رفتار میکنید:
✖️ آنها را از دانشگاهها و مدارس اخراج کردید
✖️ اعتبار معلمین را لکهدار کردید
✖️ تمام کتابها و نوشتههایشان را یا تحریم کردید یا سوزاندید
✖️ به محکمهشان کشیدید
✖️ تحقیرشان کردید
✖️ اموالشان را مصادره کردید
✖️ به جرم کفرگویی، دستگیرشان کردید
✖️ آنها را با کتکزدن و شکنجههای وحشیانه به بردگی بردید.
✖️ چشمانشان را از حدقه و زبانهایشان را از حلقوم بیرون کشیدید
✖️ دست و پای آنان را خورد کرده یا شکستید
✖️ اگر زن بودند، سینه آنان را شکافتید
✖️ اگر مرد بودند بیضه آنان را له کردید
✖️ آنها را به بند کشیدید
✖️ با چاقو زخمیشان کردید
✖️ شکمهایشان را دریدید
✖️ به دارشان آویختید
✖️ زندهزنده آنان را سوزاندید
💢 با اینحال با وقاحت و پررویی، از من شاکی هستید که تنها به #باورهایتان میخندم؟
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim
✖️ آنها را از دانشگاهها و مدارس اخراج کردید
✖️ اعتبار معلمین را لکهدار کردید
✖️ تمام کتابها و نوشتههایشان را یا تحریم کردید یا سوزاندید
✖️ به محکمهشان کشیدید
✖️ تحقیرشان کردید
✖️ اموالشان را مصادره کردید
✖️ به جرم کفرگویی، دستگیرشان کردید
✖️ آنها را با کتکزدن و شکنجههای وحشیانه به بردگی بردید.
✖️ چشمانشان را از حدقه و زبانهایشان را از حلقوم بیرون کشیدید
✖️ دست و پای آنان را خورد کرده یا شکستید
✖️ اگر زن بودند، سینه آنان را شکافتید
✖️ اگر مرد بودند بیضه آنان را له کردید
✖️ آنها را به بند کشیدید
✖️ با چاقو زخمیشان کردید
✖️ شکمهایشان را دریدید
✖️ به دارشان آویختید
✖️ زندهزنده آنان را سوزاندید
💢 با اینحال با وقاحت و پررویی، از من شاکی هستید که تنها به #باورهایتان میخندم؟
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim
رفتاری دیگر از انسان
واژه و رفتاری به نام "دروغ"
دروغ چگونه در گونه انسان پدیدار شد؟
با ما همراه باشید ....
#دگرگونش(فرگشت) #دروغ
توانایی بیان دروغی متقاعد کننده، نتیجه طبیعت مشارکت و همکاری کننده گونه ما می باشد.
بر اساس مطالعات، "فریب تاکتیکی" در اجداد نخستی ما نیز وجود داشته است.
دروغ در واقع ابزاریست که فرد با شناخت خصوصیت همکاری و شراکت گونه خود، سعی در استثمار دیگران دارد.
بسیاری از گونه ها از جمله گونه ما به شکلی غیر معمول دارای ظرفیت شراکت و همکاری می باشند.
ما به شکل یک رفتار مشخص و مشهود زندگی، با یکدیگر مشارکت و همکاری می کنیم. وجود یک حس علاقه قدرتمند، برای مشارکت و همکاری در مقابل علایق و سلیقه های شخصی یک نیاز مهم بوده و چنین تقابلی نشان می دهد که این فرگشت به سادگی روی نداده است.
همکاری و مشارکت باعث می شود که برخی اعضا و اشخاص در این میان خیانت کنند که در نتیجه باعث کاهش میزان موفقیت و همکاری گروهی می شود. با همکاری و مشارکت، بی درنگ گروهی بوجود می آید که شخص نیز می تواند با آن همراه شود.
گاهی این همراه شدن و مشارکت برای فرد سودی نداشته و نفعی از این همکاری بدست نمی آورد.
دانشمندان زیست شناس در بحث فرگشت و اقتصاددانان به بازی prisoner's dilemma game, (ویدئو مربوط به این بازی در کانال پست شده است) اشاره می کنند. این بازی مدل ساده ای از همکاری می باشد که چه زمانی شخص باید همکاری کند و چه زمانی می بایست خیانت را در پیش بگیرد (این تصمیمات نتیجه قوانین مختلفی است که با یکدیگر در ارتباط هستند).
هنگامی که به الگو های رفتاری مختلف در طبیعت مینگریم در مییابیم که این الگوها و وجود خیانت در این بین، باعث شکوفایی هرچه بیشتر رفتارها و مشارکتهای گروهی شده است.
در واقع وجود خیانت به نوعی باعث بوجود آمدن مشارکتهای پیچیده تر و مرکب در گونه ها و هدایت فرگشت به سوی پیشرفت این رفتار شده است.
خفاشهای خون آشام برای نجات خود از گرسنگی به شکل مستقیم خون خورده شده را به شکل برگرداندن خون از معده خود در اختیار دیگران قرار می دهند و در دفعه بعد خفاشی که قبلا خون گرفته است اقدام به بخشیدن خون می کند. اما بررسی ها نشان می دهد میزان تمایل به دادن غذا (خون)، به خفاش سوم که قبلا به او کمک کرده نسبت به نفر اول کاهش پیدا می کند.
در بسیاری از گروه های جانداران مانند زنبورها، مورچه ها، موشهای بی مو (naked mole ساکن شرق آفریقا) و ... خطا و خیانت نتیجه تنبیه و همکاری و مشارکت، نتیجه پاداش را به همراه دارد.
انسان نیز مانند موجودات دیگر تمایل به چنین رفتارهایی دارد. او همچنین قادر به دادن اطلاعات غلط و شایعه پراکنی نیز می باشد و البته به دنبال همکاری با گروه هایی است که سابقه خوبی داشته و به اصطلاح خوش نام هستند. این رفتار مشارکت گروهی، انسان را بسیار پیچیده می کند.
انسان شناسان مدتها در حال مطالعه این موضوع هستند که چگونه خوشنامی و مقبولیت بدست می آید. در مطالعه ای که اخیرا انجام گرفته است روستایی در دومنیکن به مدت دو سال از لحاظ رفتارهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته که چه تعداد از افراد با یکدیگر مقابله و چه تعداد به یکدیگر کمک می کنند.
پژوهش ها نشان می دهد که فرگشت دروغ در واقع همسو با فرگشت همکاری و مشارکت بوده و این رفتار (دروغ) به نوعی گروه ها را به همکاری ترغیب می کرده است.
همچنین دروغ و خیانت در طول زمان باعث پیشرفت همکاری های گروهی، پیچیدگی و اصلاح نقص های آن شده است.
یک شخص می تواند با ابزاری به نام دروغ یک شخص یا جمعیتی بزرگ را برای همکاری و مشارکت بر انگیخته کرده و برای انجام کاری آنها را هدایت کند.
در گونه هایی که در آن همکاری و مشارکت بیشتری وجود دارد (به خصوص گونه های نخستی یا پرایمت ها) به همان میزان نیز دروغ، خیانت و فریب وجود دارد.
عصب شناسی به نام "سم هریس" در کتاب خود بیان می کند که ما می توانیم در ساخت جامعه ای بهتر موثر باشیم اگر در موقعیت های دروغ، سخن درست را بگوییم. البته این عمل گاهی نیاز به گذشتن از امتیازات زندگی شخصی دارد. در ادامه او اشاره می کند که دروغ های پیش پا افتاده و یا دروغ های مصلحتی می تواند جامعه را به فساد بکشاند.
انسان به دنبال ساخت جامعه ای بر پایه دروغ است اما نظر سم هریس این است که شرایطمان بهتر می شود اگر راست بگوییم.
دروغ گو و البته فرد و جامعه متاثر از آن، در طی زمان تغییر می کنند.
هر چه فرد یا جامعه در تشخیص دروغ پیشرفت می کند شخص یا حتی گروه دروغ گو تاکتیکهای جدیدی را به کار می برد.
در بسیاری از گروه ها و جوامع بزرگ برای هدایت و کنترل در بحث سیاست، ارتباطات اجتماعی و تبلیغات از دروغ استفاده می شود.
⚛ @AndisheKonim
واژه و رفتاری به نام "دروغ"
دروغ چگونه در گونه انسان پدیدار شد؟
با ما همراه باشید ....
#دگرگونش(فرگشت) #دروغ
توانایی بیان دروغی متقاعد کننده، نتیجه طبیعت مشارکت و همکاری کننده گونه ما می باشد.
بر اساس مطالعات، "فریب تاکتیکی" در اجداد نخستی ما نیز وجود داشته است.
دروغ در واقع ابزاریست که فرد با شناخت خصوصیت همکاری و شراکت گونه خود، سعی در استثمار دیگران دارد.
بسیاری از گونه ها از جمله گونه ما به شکلی غیر معمول دارای ظرفیت شراکت و همکاری می باشند.
ما به شکل یک رفتار مشخص و مشهود زندگی، با یکدیگر مشارکت و همکاری می کنیم. وجود یک حس علاقه قدرتمند، برای مشارکت و همکاری در مقابل علایق و سلیقه های شخصی یک نیاز مهم بوده و چنین تقابلی نشان می دهد که این فرگشت به سادگی روی نداده است.
همکاری و مشارکت باعث می شود که برخی اعضا و اشخاص در این میان خیانت کنند که در نتیجه باعث کاهش میزان موفقیت و همکاری گروهی می شود. با همکاری و مشارکت، بی درنگ گروهی بوجود می آید که شخص نیز می تواند با آن همراه شود.
گاهی این همراه شدن و مشارکت برای فرد سودی نداشته و نفعی از این همکاری بدست نمی آورد.
دانشمندان زیست شناس در بحث فرگشت و اقتصاددانان به بازی prisoner's dilemma game, (ویدئو مربوط به این بازی در کانال پست شده است) اشاره می کنند. این بازی مدل ساده ای از همکاری می باشد که چه زمانی شخص باید همکاری کند و چه زمانی می بایست خیانت را در پیش بگیرد (این تصمیمات نتیجه قوانین مختلفی است که با یکدیگر در ارتباط هستند).
هنگامی که به الگو های رفتاری مختلف در طبیعت مینگریم در مییابیم که این الگوها و وجود خیانت در این بین، باعث شکوفایی هرچه بیشتر رفتارها و مشارکتهای گروهی شده است.
در واقع وجود خیانت به نوعی باعث بوجود آمدن مشارکتهای پیچیده تر و مرکب در گونه ها و هدایت فرگشت به سوی پیشرفت این رفتار شده است.
خفاشهای خون آشام برای نجات خود از گرسنگی به شکل مستقیم خون خورده شده را به شکل برگرداندن خون از معده خود در اختیار دیگران قرار می دهند و در دفعه بعد خفاشی که قبلا خون گرفته است اقدام به بخشیدن خون می کند. اما بررسی ها نشان می دهد میزان تمایل به دادن غذا (خون)، به خفاش سوم که قبلا به او کمک کرده نسبت به نفر اول کاهش پیدا می کند.
در بسیاری از گروه های جانداران مانند زنبورها، مورچه ها، موشهای بی مو (naked mole ساکن شرق آفریقا) و ... خطا و خیانت نتیجه تنبیه و همکاری و مشارکت، نتیجه پاداش را به همراه دارد.
انسان نیز مانند موجودات دیگر تمایل به چنین رفتارهایی دارد. او همچنین قادر به دادن اطلاعات غلط و شایعه پراکنی نیز می باشد و البته به دنبال همکاری با گروه هایی است که سابقه خوبی داشته و به اصطلاح خوش نام هستند. این رفتار مشارکت گروهی، انسان را بسیار پیچیده می کند.
انسان شناسان مدتها در حال مطالعه این موضوع هستند که چگونه خوشنامی و مقبولیت بدست می آید. در مطالعه ای که اخیرا انجام گرفته است روستایی در دومنیکن به مدت دو سال از لحاظ رفتارهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته که چه تعداد از افراد با یکدیگر مقابله و چه تعداد به یکدیگر کمک می کنند.
پژوهش ها نشان می دهد که فرگشت دروغ در واقع همسو با فرگشت همکاری و مشارکت بوده و این رفتار (دروغ) به نوعی گروه ها را به همکاری ترغیب می کرده است.
همچنین دروغ و خیانت در طول زمان باعث پیشرفت همکاری های گروهی، پیچیدگی و اصلاح نقص های آن شده است.
یک شخص می تواند با ابزاری به نام دروغ یک شخص یا جمعیتی بزرگ را برای همکاری و مشارکت بر انگیخته کرده و برای انجام کاری آنها را هدایت کند.
در گونه هایی که در آن همکاری و مشارکت بیشتری وجود دارد (به خصوص گونه های نخستی یا پرایمت ها) به همان میزان نیز دروغ، خیانت و فریب وجود دارد.
عصب شناسی به نام "سم هریس" در کتاب خود بیان می کند که ما می توانیم در ساخت جامعه ای بهتر موثر باشیم اگر در موقعیت های دروغ، سخن درست را بگوییم. البته این عمل گاهی نیاز به گذشتن از امتیازات زندگی شخصی دارد. در ادامه او اشاره می کند که دروغ های پیش پا افتاده و یا دروغ های مصلحتی می تواند جامعه را به فساد بکشاند.
انسان به دنبال ساخت جامعه ای بر پایه دروغ است اما نظر سم هریس این است که شرایطمان بهتر می شود اگر راست بگوییم.
دروغ گو و البته فرد و جامعه متاثر از آن، در طی زمان تغییر می کنند.
هر چه فرد یا جامعه در تشخیص دروغ پیشرفت می کند شخص یا حتی گروه دروغ گو تاکتیکهای جدیدی را به کار می برد.
در بسیاری از گروه ها و جوامع بزرگ برای هدایت و کنترل در بحث سیاست، ارتباطات اجتماعی و تبلیغات از دروغ استفاده می شود.
⚛ @AndisheKonim
ﺁﯾﺎ ﺑﯿﺨﺪﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺻﻼ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﻣﻮﻟﻒ:
ﺁﺳﺘﯿﻦ ﮐﻼﯾﻦ
ﺍﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶ ﻏﺮﯾﺒﯽ ﺍﺳﺖ. ﺁﯾﺎ ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺎﺳﺦ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﯾﺎ ﻧﻪ،ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻝ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﯾﺎ ﺯﯾﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﯾﺎ ﺁﻥ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﻧﮑﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺌﻮﺍﻝ ﺑﺎﺷﺪ –ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﭘﺮﺳﺸﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺑﯿﺨﺪﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺍﺭﺍﯼ "ﻣﺰﯾﺖ " ﺻﺤﯿﺢ ﺗﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﺴﺖ ﯾﺎ ﻧﻪ. ﺑﺨﺮﺩﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮ ﺗﺒﯿﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ "ﺑﺮﺗﺮ" ﺍﺯ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﺶ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﺑﺎﻭﺭﺍﻥ ﻗﺎﺩﺭ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ ﺩﻻﯾﻞ ﺧﻮﺏ ﻋﻘﻼﻧﯽ، ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﺪﺍ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺩﻫﻨﺪ،ﺑﯿﺨﺪﺍﯾﯽ ﻣﺰﯾﺖ ﺩﺍﺭﺩ.ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩ ﭼﻨﯿﻦ ﺩﻻﯾﻞ ﻣﻮﺛﻘﯽ ﮐﻪ ﻣﺆﯾﺪ ﺍﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﺧﺪﺍﺑﺎﻭﺭﺍﻥﺑﺎﺷﻨﺪ،ﺧﺪﺍﺑﺎﻭﺭﯼ ﻣﻌﻘﻮﻝ ﻧﯿﺴﺖ – ﻭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﮐﻠﯽ، ﺑﺨﺖ ﺩﻗﯿﻖ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﻣﻌﻘﻮﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﻧﺎﻣﻌﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ.ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍﺑﺎﻭﺭﯼ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎ ﻗﺎﺋﻞ ﺷﻮﯾﻢ.
ﯾﮏ ﻃﺮﯾﻖ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﮔﻮﯾﯽ، ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﺑﯿﺨﺪﺍﯾﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺰﯾﺖ ﺷﮑﺎﮐﯿﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺩﻋﺎﯾﯽ ﻓﺎﻗﺪ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﮐﺎﻓﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ
ﺷﻨﻮﯾﻢ،ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﭙﺬﯾﺮﯾﻢ، ﺧﻄﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮔﻮﻝ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ، ﮐﻼﻩ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺑﺮﻭﺩ، ﯾﺎ ﺗﺤﻤﯿﻖ ﺷﻮﯾﻢ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺳﺖ.ﻫﯿﭻ ﺗﻀﻤﯿﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺵ ﺷﮑﺎﮐﺎﻧﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﯿﺮﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮﺩ،ﺍﻣﺎ ﺷﮑﺎﮐﯿﺖ ﺭﻭﺵ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺳﻼﻣﺖ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ، ﻭ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﺗﺤﻤﯿﻖ ﺷﺪﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﺩﯾﻦ ﻓﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﺳﺖ.ﺍﻣﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍﺑﺎﻭﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺌﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.ﺍﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺌﻮﺍل ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﻗﻤﺎﺭﺑﺎﺯ ﭘﺎﺳﮑﺎﻝ، ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﻃﺒﻖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ، ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﺪﺍ " ﺷﺮﻁ ﺑﻨﺪﯼ ﺧﻮﺏ" ﯼ ﺍﺳﺖ ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﺍﺩ – ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﯽ ﺑﺎﻭﺭﯼ ﻣﺎﻥ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻨﻢ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺳﻮﺧﺖ.ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﻗﻤﺎﺭﺑﺎﺯ ﭘﺎﺳﮑﺎﻝ ﺍﺷﮑﺎﻻﺗﯽ ﺟﺪﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﻋﻘﻼﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﯿﺴﺖ. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻟﻬﺎﻡ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺮﺳﺶ ﺑﺎﻻ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﮐﻨﺪ، ﺳﺌﻮﺍﻝ ﻣﻌﻘﻮﻟﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﺮﺳﺸﮕﺮ ﻓﺮﺽ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥﺑﺮﭘﺎﯾﻪ ﯼ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ " ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩ." – ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺽ ﻫﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ.
#آستین_کلاین
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim
ﻣﻮﻟﻒ:
ﺁﺳﺘﯿﻦ ﮐﻼﯾﻦ
ﺍﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶ ﻏﺮﯾﺒﯽ ﺍﺳﺖ. ﺁﯾﺎ ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺎﺳﺦ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﯾﺎ ﻧﻪ،ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻝ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﯾﺎ ﺯﯾﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﯾﺎ ﺁﻥ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﻧﮑﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺌﻮﺍﻝ ﺑﺎﺷﺪ –ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﭘﺮﺳﺸﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺑﯿﺨﺪﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺍﺭﺍﯼ "ﻣﺰﯾﺖ " ﺻﺤﯿﺢ ﺗﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﺴﺖ ﯾﺎ ﻧﻪ. ﺑﺨﺮﺩﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮ ﺗﺒﯿﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ "ﺑﺮﺗﺮ" ﺍﺯ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﺶ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﺑﺎﻭﺭﺍﻥ ﻗﺎﺩﺭ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ ﺩﻻﯾﻞ ﺧﻮﺏ ﻋﻘﻼﻧﯽ، ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﺪﺍ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺩﻫﻨﺪ،ﺑﯿﺨﺪﺍﯾﯽ ﻣﺰﯾﺖ ﺩﺍﺭﺩ.ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩ ﭼﻨﯿﻦ ﺩﻻﯾﻞ ﻣﻮﺛﻘﯽ ﮐﻪ ﻣﺆﯾﺪ ﺍﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﺧﺪﺍﺑﺎﻭﺭﺍﻥﺑﺎﺷﻨﺪ،ﺧﺪﺍﺑﺎﻭﺭﯼ ﻣﻌﻘﻮﻝ ﻧﯿﺴﺖ – ﻭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﮐﻠﯽ، ﺑﺨﺖ ﺩﻗﯿﻖ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﻣﻌﻘﻮﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﻧﺎﻣﻌﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ.ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍﺑﺎﻭﺭﯼ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎ ﻗﺎﺋﻞ ﺷﻮﯾﻢ.
ﯾﮏ ﻃﺮﯾﻖ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﮔﻮﯾﯽ، ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﺑﯿﺨﺪﺍﯾﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺰﯾﺖ ﺷﮑﺎﮐﯿﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺩﻋﺎﯾﯽ ﻓﺎﻗﺪ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﮐﺎﻓﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ
ﺷﻨﻮﯾﻢ،ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﭙﺬﯾﺮﯾﻢ، ﺧﻄﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮔﻮﻝ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ، ﮐﻼﻩ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺑﺮﻭﺩ، ﯾﺎ ﺗﺤﻤﯿﻖ ﺷﻮﯾﻢ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺳﺖ.ﻫﯿﭻ ﺗﻀﻤﯿﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺵ ﺷﮑﺎﮐﺎﻧﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﯿﺮﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮﺩ،ﺍﻣﺎ ﺷﮑﺎﮐﯿﺖ ﺭﻭﺵ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺳﻼﻣﺖ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ، ﻭ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﺗﺤﻤﯿﻖ ﺷﺪﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﺩﯾﻦ ﻓﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﺳﺖ.ﺍﻣﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍﺑﺎﻭﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺌﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.ﺍﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺌﻮﺍل ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﻗﻤﺎﺭﺑﺎﺯ ﭘﺎﺳﮑﺎﻝ، ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﻃﺒﻖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ، ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﺪﺍ " ﺷﺮﻁ ﺑﻨﺪﯼ ﺧﻮﺏ" ﯼ ﺍﺳﺖ ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﺍﺩ – ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﯽ ﺑﺎﻭﺭﯼ ﻣﺎﻥ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻨﻢ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺳﻮﺧﺖ.ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﻗﻤﺎﺭﺑﺎﺯ ﭘﺎﺳﮑﺎﻝ ﺍﺷﮑﺎﻻﺗﯽ ﺟﺪﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﻋﻘﻼﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﯿﺴﺖ. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻟﻬﺎﻡ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺮﺳﺶ ﺑﺎﻻ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﮐﻨﺪ، ﺳﺌﻮﺍﻝ ﻣﻌﻘﻮﻟﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﺮﺳﺸﮕﺮ ﻓﺮﺽ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥﺑﺮﭘﺎﯾﻪ ﯼ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ " ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩ." – ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺽ ﻫﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ.
#آستین_کلاین
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim
✫ کدام یک #احتمالش بیشتر است؟
مشهورترین استدلال در زمینه باور کردن چیزی که هیچ گواهی برای آن وجود ندارد #شرطبندیپاسکال است
#پاسکال مدعی شد مسیحی بودن عقلانی است، حتی اگر شواهد موجود اتخاذ این موضع را نامحتمل بسازد، چون اگر بر حسب اتفاق مسیحیت حقیقت از کار درآید، تا ابد رستگار خواهید شد و اگر معلوم شود که حقیقت ندارد (خبری از خدا و بهشت و جهنمی نیست) وضعیت شما بدتر از وضعیت کافرهای واقعی نخواهد بود
از سوی دیگر اگر منکر مسیحیت شوید، در صورتی که اشتباه کرده باشید به جهنم خواهید رفت و در صورتی که ثابت شود حق با شما بوده هم وضعیت شما بهتر از مسیحیانی که اشتباه کردهاند نخواهد بود. کافرها هرگز پیروز نخواهند بود، و شکست سختی خواهند خورد. ولی مسیحیها ممکن است پیروز شوند و هرگز با شکست سنگینی مواجه نخواهند شد
به بیان دیگر، تبعیت از احتمال حقیقت داشتن مسیحیت، هرقدر هم که بعید باشد، همیشه راه مطمئنتری است
هیچ نکته زاهدمآبانهای در این نظر وجود ندارد. بلکه به عکس، کاملا مبتذل است. نمیدانم کسی که به نوعی خود را وادار میکند بر اساس این محاسبه به عیسی عشق بورزد، این عشق را به شکلی متقابل تجربه میکند یا نه. بدون شک عشقی از جانب من دریافت نمیکرد، اگر من عیسی بودم. ولی این مسئله اهمیت چندانی ندارد چون استدلال پاسکال آنقدرها هم تعریفی ندارد
ابتدا توجه کنید که در اینجا آنچه باور به آن عقلانی به نظر میرسد از آنچه شما دلیلی برای حقیقی پنداشتنش دارید مجزا شده است. کل منظور استدلال پاسکال همین است. به این ترتیب وقتی پرسش از وجود یا عدم وجود خدا مطرح است، #شرطبندیپاسکال نامربوط و خارج از بحث به نظر میرسد
#شرطبندیپاسکال تلاش میکند نشان دهد که مسیحیت هرقدر هم که حقیقت داشتنش بعید به نظر برسد مطمئنترین راه است. با اینحال، این استدلال بر طبق معیارهای خودش هم موثر واقع نمیشود. این استدلال نشان نمیدهد که مسیحیت بهترین انتخاب است. بر اساس روش #شرطبندیپاسکال، هر آموزه دیگری هم که سعادت ابدی را به موافقت با مسیحیت و درد و رنج ابدی را به مخالفت با آن منوط میکند، همین کار را انجام میدهد. مسئله همانطور که پاسکال هم تلویحا اشاره کرده است، فقط انتخاب بین مسیحیت و کفر نیست.
این انتخاب در مورد همه ادیان مختلفی که طبق تعالیمشان همه غیر از پیروانشان به جهنم میروند وجود دارد. #پاسکال پایه و اساسی به دست نداده است که به جای یهودی بودن مسیحی باشیم. انتخاب میان این دو شرط بندی پنجاه پنجاه است. قضيه وخیم تر است. یهودیت تنها بديل مسیحیت نیست. بليتونيسم هم هست، دیدگاهی که در آن همه کسانی که #انید_بلیتون، خالق کائنات، را میپرستند به بهشت میروند و بقیه به جهنم
باید اعتراف کنم که این دین را از خودم ساختهام چون دین محتملی است. چرا باید فقط آن ادیانی که تا به حال ساخته شده اند از مزایای #شرطبندیپاسکال بهره مند شوند؟ اگر پاسکال ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح زندگی میکرد باز هم این شرط بندی را ابداع میکرد، ولی این بار این مسیحیت نبود که از آن دفاع میکرد. کسی هم نمیتواند به دلیل عدم وجود شاهد و گواه بر #بلیتونیسم با آن مخالفت کند. چون فرضیه آغازین #شرطبندیپاسکال این است که آموزه مورد نظر – مسیحیت، یهودیت یا بلیتونیسم – فاقد شواهد کافی و لازم برای ایمان آوردن به آن باشد.
هنگامیکه متوجه میشوید #شرطبندیپاسکال نه تنها از مسیحیت و نه تنها از همه ادیان رسمی، بلکه از همه ادیانی حمایت میکند که به بهشت و جهنم اعتقاد دارند، بازی به پایان میرسد. ادیان بیشماری از این دست وجود دارند. شما کدام دین را انتخاب میکنید؟ هر یک از آنها را که انتخاب کنید این احتمال که بهترین راه را انتخاب کرده باشید پنجاه پنجاه (یعنی یک از دو) نیست، یک در بینهایت است، این دین در مقابل همه ادیان بیشمار احتمالی دیگری قرار میگیرد که بهشت و جهنم را قبول دارند
هر یک از این ادیان احتمالی از جمله مسیحیت چیزی نیستند جز یک بلیت در مسابقه #لاتاری در مقابل بیشمار بلیت دیگر. احتمال بهترین بودن همه بلیتها یکسان است، احتمالی بس ناچیز. و این احتمال ناچیز در واقع هیچ است. پذیرش هر دینی بدون شواهد لازم به همین اندازه ناامیدکننده است
منبع، کتاب #مغلطه نوشته #جمیوایت
⚛ @AndisheKonim
✫ کدام یک #احتمالش بیشتر است؟
مشهورترین استدلال در زمینه باور کردن چیزی که هیچ گواهی برای آن وجود ندارد #شرطبندیپاسکال است
#پاسکال مدعی شد مسیحی بودن عقلانی است، حتی اگر شواهد موجود اتخاذ این موضع را نامحتمل بسازد، چون اگر بر حسب اتفاق مسیحیت حقیقت از کار درآید، تا ابد رستگار خواهید شد و اگر معلوم شود که حقیقت ندارد (خبری از خدا و بهشت و جهنمی نیست) وضعیت شما بدتر از وضعیت کافرهای واقعی نخواهد بود
از سوی دیگر اگر منکر مسیحیت شوید، در صورتی که اشتباه کرده باشید به جهنم خواهید رفت و در صورتی که ثابت شود حق با شما بوده هم وضعیت شما بهتر از مسیحیانی که اشتباه کردهاند نخواهد بود. کافرها هرگز پیروز نخواهند بود، و شکست سختی خواهند خورد. ولی مسیحیها ممکن است پیروز شوند و هرگز با شکست سنگینی مواجه نخواهند شد
به بیان دیگر، تبعیت از احتمال حقیقت داشتن مسیحیت، هرقدر هم که بعید باشد، همیشه راه مطمئنتری است
هیچ نکته زاهدمآبانهای در این نظر وجود ندارد. بلکه به عکس، کاملا مبتذل است. نمیدانم کسی که به نوعی خود را وادار میکند بر اساس این محاسبه به عیسی عشق بورزد، این عشق را به شکلی متقابل تجربه میکند یا نه. بدون شک عشقی از جانب من دریافت نمیکرد، اگر من عیسی بودم. ولی این مسئله اهمیت چندانی ندارد چون استدلال پاسکال آنقدرها هم تعریفی ندارد
ابتدا توجه کنید که در اینجا آنچه باور به آن عقلانی به نظر میرسد از آنچه شما دلیلی برای حقیقی پنداشتنش دارید مجزا شده است. کل منظور استدلال پاسکال همین است. به این ترتیب وقتی پرسش از وجود یا عدم وجود خدا مطرح است، #شرطبندیپاسکال نامربوط و خارج از بحث به نظر میرسد
#شرطبندیپاسکال تلاش میکند نشان دهد که مسیحیت هرقدر هم که حقیقت داشتنش بعید به نظر برسد مطمئنترین راه است. با اینحال، این استدلال بر طبق معیارهای خودش هم موثر واقع نمیشود. این استدلال نشان نمیدهد که مسیحیت بهترین انتخاب است. بر اساس روش #شرطبندیپاسکال، هر آموزه دیگری هم که سعادت ابدی را به موافقت با مسیحیت و درد و رنج ابدی را به مخالفت با آن منوط میکند، همین کار را انجام میدهد. مسئله همانطور که پاسکال هم تلویحا اشاره کرده است، فقط انتخاب بین مسیحیت و کفر نیست.
این انتخاب در مورد همه ادیان مختلفی که طبق تعالیمشان همه غیر از پیروانشان به جهنم میروند وجود دارد. #پاسکال پایه و اساسی به دست نداده است که به جای یهودی بودن مسیحی باشیم. انتخاب میان این دو شرط بندی پنجاه پنجاه است. قضيه وخیم تر است. یهودیت تنها بديل مسیحیت نیست. بليتونيسم هم هست، دیدگاهی که در آن همه کسانی که #انید_بلیتون، خالق کائنات، را میپرستند به بهشت میروند و بقیه به جهنم
باید اعتراف کنم که این دین را از خودم ساختهام چون دین محتملی است. چرا باید فقط آن ادیانی که تا به حال ساخته شده اند از مزایای #شرطبندیپاسکال بهره مند شوند؟ اگر پاسکال ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح زندگی میکرد باز هم این شرط بندی را ابداع میکرد، ولی این بار این مسیحیت نبود که از آن دفاع میکرد. کسی هم نمیتواند به دلیل عدم وجود شاهد و گواه بر #بلیتونیسم با آن مخالفت کند. چون فرضیه آغازین #شرطبندیپاسکال این است که آموزه مورد نظر – مسیحیت، یهودیت یا بلیتونیسم – فاقد شواهد کافی و لازم برای ایمان آوردن به آن باشد.
هنگامیکه متوجه میشوید #شرطبندیپاسکال نه تنها از مسیحیت و نه تنها از همه ادیان رسمی، بلکه از همه ادیانی حمایت میکند که به بهشت و جهنم اعتقاد دارند، بازی به پایان میرسد. ادیان بیشماری از این دست وجود دارند. شما کدام دین را انتخاب میکنید؟ هر یک از آنها را که انتخاب کنید این احتمال که بهترین راه را انتخاب کرده باشید پنجاه پنجاه (یعنی یک از دو) نیست، یک در بینهایت است، این دین در مقابل همه ادیان بیشمار احتمالی دیگری قرار میگیرد که بهشت و جهنم را قبول دارند
هر یک از این ادیان احتمالی از جمله مسیحیت چیزی نیستند جز یک بلیت در مسابقه #لاتاری در مقابل بیشمار بلیت دیگر. احتمال بهترین بودن همه بلیتها یکسان است، احتمالی بس ناچیز. و این احتمال ناچیز در واقع هیچ است. پذیرش هر دینی بدون شواهد لازم به همین اندازه ناامیدکننده است
منبع، کتاب #مغلطه نوشته #جمیوایت
⚛ @AndisheKonim
#سوئد پرتاب #ماهواره MATS روی
موشک سایوز ۲.۱ بی روسیه را لغو کرد.
یوهان مارکوپولوس، رئیس سرویس مطبوعاتی آژانس ملی فضایی سوئد گفت : ماهواره MATS که قرار بود در پایان سال ۲۰۲۲ از پایگاه فضایی واستوچنی به همراه یک ماهواره هواشناسی روسی پرتاب شود ، لغو می شود.
⚛ @AndisheKonim
موشک سایوز ۲.۱ بی روسیه را لغو کرد.
یوهان مارکوپولوس، رئیس سرویس مطبوعاتی آژانس ملی فضایی سوئد گفت : ماهواره MATS که قرار بود در پایان سال ۲۰۲۲ از پایگاه فضایی واستوچنی به همراه یک ماهواره هواشناسی روسی پرتاب شود ، لغو می شود.
⚛ @AndisheKonim
Forwarded from اندیشیدن تنها راه نجات (𝐒@𝐥𝐢𝐦)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آشنایی با #لیبرالیسم
▪️لیبرالیسم چیست؟
▪️مرز آزادی تا کجاست؟
▪️چه چیزی خودِ آزادی را قید می زند؟
🗣زبان ویدئو پارسی
⚛ @AndisheKonim
▪️لیبرالیسم چیست؟
▪️مرز آزادی تا کجاست؟
▪️چه چیزی خودِ آزادی را قید می زند؟
🗣زبان ویدئو پارسی
⚛ @AndisheKonim
مقایسه تصویر گرفته شده توسط
#تلسکوپ #جیمزوب در برابر تصویری
که یک تلسکوپ زمینی حرفه ای
گرفته است ، از یک نقطه مشابه در آسمان
⚛ @AndisheKonim
#تلسکوپ #جیمزوب در برابر تصویری
که یک تلسکوپ زمینی حرفه ای
گرفته است ، از یک نقطه مشابه در آسمان
⚛ @AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لحظه پرتاب راکت #آسترا در ماموریت LVOOO9 حامل تعدادی ماهواره کیوبست در ساعت ۱۹:۵۲ دیشب به مدار زمین ، این پرتاب دومین پرتاب موفق مداری شرکت آسترا می باشد.
⚛ @AndisheKonim
⚛ @AndisheKonim
Forwarded from اندیشیدن تنها راه نجات (𝐒@𝐥𝐢𝐦)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هیچ کس ۳۰ ثانیه قبل از ارضاء شدن
#خداناباور نیست!
برهان ارگاسم
Argument from orgasm
۱- عواطف بازتاب باور واقعی بشر است.
۲- عقل عواطف را کنترل میکند.
۳- در لحظه زائل شدن عقل، عواطف و باورها در خالصترین شکل ظهور پیدا میکنند.
۴- ارگاسم لحظه زائل شدن عقل و اوج خلوص
باور است.
۵- مردم در لحظه ارگاسم میگویند "آه خدای من".
در نتیجه #خدا وجود دارد!😕
⚛️@Andishekonim
#خداناباور نیست!
برهان ارگاسم
Argument from orgasm
۱- عواطف بازتاب باور واقعی بشر است.
۲- عقل عواطف را کنترل میکند.
۳- در لحظه زائل شدن عقل، عواطف و باورها در خالصترین شکل ظهور پیدا میکنند.
۴- ارگاسم لحظه زائل شدن عقل و اوج خلوص
باور است.
۵- مردم در لحظه ارگاسم میگویند "آه خدای من".
در نتیجه #خدا وجود دارد!😕
⚛️@Andishekonim
اگر کسی مدعی شد که بوسیله علم وجود روح ثابت شده است، به سخن آن اعتنایی نکنید.
کسی که از علم و دانش آگاهی داشته باشد اینگونه سخنان را نمیزند، مگر اینکه منظوری داشته باشد.
پس اگر ادعاهای ماوراء طبیعی در علم وارد شود، آن مبحث دیگر ارزش علمی ندارد.
در هیچ کتاب دانشیک و علمی نمیبینید که از خدا و جن و ارواح سخن رفته باشد.
هیچ دانشمندی نمیگوید زمین کروی است و به دور خورشید میگردد چرا که خدا خواسته است !
البته به شرط آنکه آن کتاب در مجامع معتبر علمی و نه در بلاد اسلامی و زیر دست دکتر نماها و استاد نماهای آنان نوشته شده باشد.
علم اگر در مورد پدیدهای اطلاعات کافی ندارد، میگوید فعلن آن را نمیدانم ولی تلاش میکنم که بدانم.
بر خلاف دین که از نادانیهای بشر سوء استفاده کرده است و آنها را به نفع خود مصادره کرده و به همین نادانی خود هم نادان است و به اصطلاح در جهل مرکب گرفتار است.
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim
کسی که از علم و دانش آگاهی داشته باشد اینگونه سخنان را نمیزند، مگر اینکه منظوری داشته باشد.
پس اگر ادعاهای ماوراء طبیعی در علم وارد شود، آن مبحث دیگر ارزش علمی ندارد.
در هیچ کتاب دانشیک و علمی نمیبینید که از خدا و جن و ارواح سخن رفته باشد.
هیچ دانشمندی نمیگوید زمین کروی است و به دور خورشید میگردد چرا که خدا خواسته است !
البته به شرط آنکه آن کتاب در مجامع معتبر علمی و نه در بلاد اسلامی و زیر دست دکتر نماها و استاد نماهای آنان نوشته شده باشد.
علم اگر در مورد پدیدهای اطلاعات کافی ندارد، میگوید فعلن آن را نمیدانم ولی تلاش میکنم که بدانم.
بر خلاف دین که از نادانیهای بشر سوء استفاده کرده است و آنها را به نفع خود مصادره کرده و به همین نادانی خود هم نادان است و به اصطلاح در جهل مرکب گرفتار است.
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim
#کرمچالهها میتوانند پارادوکس
مشهور #سیاهچاله را حل کنند.
چه اتفاقی برای اطلاعات پس از عبور از #افق_رویداد یک #سیاهچاله رخ میدهد؟ براساس برخی فرضیهها هندسهی #کرم_چاله میتواند به حل این مسئله کمک کند اما حل آن از نظر ریاضی بسیار دشوار است. تیمی بینالمللی از فیزیکدانها در مقالهای جدید به راهحلی برای درک بهتر این مسئله رسیدند و نشان دادند سیاهچالهی درحال فروپاشی چگونه میتواند از شکستن قوانین بنیادی #فیزیک_کوانتوم اجتناب کند. پژوهش فوق کاملاً تئوری است بااینحال نشان میدهد احتمالاً چیزهایی وجود دارند که در جستوجوی راهحل نسبیت عام با مکانیک کوانتوم آنها را نادیده گرفتهایم. به گفتهی کاناتو گوتو، فیزیکدان دانشگاه کرنل و RIKEN در ژاپن:
هندسهی فضازمان جدیدی را با ساختار کرمچاله کشف کردیم که در محاسبات معمولی از آن چشمپوشی شده است. آنتروپی محاسبهشده با این هندسهی جدید نتیجهی کاملاً متفاوتی را ارائه میدهد.
پارادوکس اطلاعات سیاهچاله یکی از اختلافات حلنشدهی بین نظریهی #نسبیت_عام #اینشتین و مکانیک کوانتوم است. براساس نظریهی نسبیت عام، افق رویداد سیاهچاله نقطهای بدون بازگشت است. هر چیز که از این نقطهی بحرانی عبور کند به شکلی بیرحمانه توسط گرانش سیاهچاله مکیده میشود و هیچ سرعتی در جهان، حتی نور درحال حرکت در خلأ برای گریز از سیاهچاله کافی نیست. هر چیزی که از این افق رد شود برای همیشه از بین رفته و بازگشتناپذیر است.
#استیون_هاوکینگ در دههی ۱۹۷۰ نشان داد با در نظر گرفتن مکانیک کوانتوم، سیاهچالهها میتوانند پرتوهایی را از خود منتشر کنند. براساس نظریه، این اتفاق حاصل تداخل سیاهچاله با ویژگیهای موجمانند ذرات اطراف است و با افزایش دما و کوچکتر شدن سیاهچاله درخشش آن بیشتر میشود. در نهایت، این درخشش باعث میشود سیاهچاله به هیچ تبدیل شود. به گفتهی گوتو:
به این فرایند تبخیر سیاهچاله گفته میشود زیرا سیاهچاله مانند قطرهی آب در حال تبخیر کوچک میشود.
ازآنجاکه درخشش به مرور حالت اولیهی خود را از دست میدهد درنتیجه میتوان گفت هر چیزی که وارد سیاهچاله میشود برای همیشه از بین رفته است. اما براساس مکانیک کوانتوم، اطلاعات بهراحتی از جهان محو نمیشود. به عقیدهی بسیاری از فیزیکدانها این اطلاعات به شکل تابش هاوکینگ درمیآیند. گوتو و تیم او میخواهند از دیدگاه ریاضی و با محاسبهی آنتروپی تابش هاوکینگ در اطراف سیاهچاله به بررسی فرضیهی فوق بپردازند. آنتروپی یک مقیاس بینظمی در سامانه است که میتوان از آن برای تشخیص اتلاف اطلاعاتی در تابش هاوکینگ استفاده کرد.
براساس مقالهای که توسط فیزیکدانی به نام دان پیج در سال ۱۹۹۳ منتشر شد، در صورتی که بینظمی معکوس شود و آنتروپی با محو شدن سیاهچاله به صفر نزدیک شود، پارادوکس اتلاف اطلاعات اجتنابپذیر است. متأسفانه هیچ چیز در مکانیک کوانتومی وجود ندارد که امکان این روند معکوس را بدهد.
با ورود به کرمچاله یا حداقل نسخهی ریاضی آن در مدلهای خاص جهانی میتوان به این سؤال پاسخ داد. کرمچاله به راه ارتباطی بین دو منطقه از منحنی بستهی فضازمانی گفته میشود که بیشتر مانند پلی بین دو دره عمل میکند. بدینترتیب میتوان به روشی متفاوت برای محاسبهی آنتروپی تابش هاوکینگ رسید. به گفتهی گوتو: «کرمچاله فضای داخلی سیاهچاله و تابش خارج از آن را مانند یک پل به یکدیگر وصل میکند.»
پژوهشگرها محاسبات خود را با مدل کرمچاله انجام دادند؛ نتایج به دستآمده منطبق با منحنی آنتروپی پیج بودند. درنتیجه اطلاعات آن سوی افق رویداد سیاهچاله برای همیشه از بین نمیروند. اما بازهم پرسشهایی باقی میمانند. تا زمانی که این پرسشها بیپاسخ بمانند نمیتوان پاسخی قطعی را به پارادوکس اطلاعات سیاهچاله ارائه داد. گوتو میگوید:
هنوز نمیدانیم مکانیزم اولیهی انتقال اطلاعات به وسیلهی تابش چگونه است. برای حل این معما نیاز به نظریهی گرانش کوانتومی داریم.
این پژوهش در مجلهی
High Energy Physics
منتشر شد.
⚛ @AndisheKonim
مشهور #سیاهچاله را حل کنند.
چه اتفاقی برای اطلاعات پس از عبور از #افق_رویداد یک #سیاهچاله رخ میدهد؟ براساس برخی فرضیهها هندسهی #کرم_چاله میتواند به حل این مسئله کمک کند اما حل آن از نظر ریاضی بسیار دشوار است. تیمی بینالمللی از فیزیکدانها در مقالهای جدید به راهحلی برای درک بهتر این مسئله رسیدند و نشان دادند سیاهچالهی درحال فروپاشی چگونه میتواند از شکستن قوانین بنیادی #فیزیک_کوانتوم اجتناب کند. پژوهش فوق کاملاً تئوری است بااینحال نشان میدهد احتمالاً چیزهایی وجود دارند که در جستوجوی راهحل نسبیت عام با مکانیک کوانتوم آنها را نادیده گرفتهایم. به گفتهی کاناتو گوتو، فیزیکدان دانشگاه کرنل و RIKEN در ژاپن:
هندسهی فضازمان جدیدی را با ساختار کرمچاله کشف کردیم که در محاسبات معمولی از آن چشمپوشی شده است. آنتروپی محاسبهشده با این هندسهی جدید نتیجهی کاملاً متفاوتی را ارائه میدهد.
پارادوکس اطلاعات سیاهچاله یکی از اختلافات حلنشدهی بین نظریهی #نسبیت_عام #اینشتین و مکانیک کوانتوم است. براساس نظریهی نسبیت عام، افق رویداد سیاهچاله نقطهای بدون بازگشت است. هر چیز که از این نقطهی بحرانی عبور کند به شکلی بیرحمانه توسط گرانش سیاهچاله مکیده میشود و هیچ سرعتی در جهان، حتی نور درحال حرکت در خلأ برای گریز از سیاهچاله کافی نیست. هر چیزی که از این افق رد شود برای همیشه از بین رفته و بازگشتناپذیر است.
#استیون_هاوکینگ در دههی ۱۹۷۰ نشان داد با در نظر گرفتن مکانیک کوانتوم، سیاهچالهها میتوانند پرتوهایی را از خود منتشر کنند. براساس نظریه، این اتفاق حاصل تداخل سیاهچاله با ویژگیهای موجمانند ذرات اطراف است و با افزایش دما و کوچکتر شدن سیاهچاله درخشش آن بیشتر میشود. در نهایت، این درخشش باعث میشود سیاهچاله به هیچ تبدیل شود. به گفتهی گوتو:
به این فرایند تبخیر سیاهچاله گفته میشود زیرا سیاهچاله مانند قطرهی آب در حال تبخیر کوچک میشود.
ازآنجاکه درخشش به مرور حالت اولیهی خود را از دست میدهد درنتیجه میتوان گفت هر چیزی که وارد سیاهچاله میشود برای همیشه از بین رفته است. اما براساس مکانیک کوانتوم، اطلاعات بهراحتی از جهان محو نمیشود. به عقیدهی بسیاری از فیزیکدانها این اطلاعات به شکل تابش هاوکینگ درمیآیند. گوتو و تیم او میخواهند از دیدگاه ریاضی و با محاسبهی آنتروپی تابش هاوکینگ در اطراف سیاهچاله به بررسی فرضیهی فوق بپردازند. آنتروپی یک مقیاس بینظمی در سامانه است که میتوان از آن برای تشخیص اتلاف اطلاعاتی در تابش هاوکینگ استفاده کرد.
براساس مقالهای که توسط فیزیکدانی به نام دان پیج در سال ۱۹۹۳ منتشر شد، در صورتی که بینظمی معکوس شود و آنتروپی با محو شدن سیاهچاله به صفر نزدیک شود، پارادوکس اتلاف اطلاعات اجتنابپذیر است. متأسفانه هیچ چیز در مکانیک کوانتومی وجود ندارد که امکان این روند معکوس را بدهد.
با ورود به کرمچاله یا حداقل نسخهی ریاضی آن در مدلهای خاص جهانی میتوان به این سؤال پاسخ داد. کرمچاله به راه ارتباطی بین دو منطقه از منحنی بستهی فضازمانی گفته میشود که بیشتر مانند پلی بین دو دره عمل میکند. بدینترتیب میتوان به روشی متفاوت برای محاسبهی آنتروپی تابش هاوکینگ رسید. به گفتهی گوتو: «کرمچاله فضای داخلی سیاهچاله و تابش خارج از آن را مانند یک پل به یکدیگر وصل میکند.»
پژوهشگرها محاسبات خود را با مدل کرمچاله انجام دادند؛ نتایج به دستآمده منطبق با منحنی آنتروپی پیج بودند. درنتیجه اطلاعات آن سوی افق رویداد سیاهچاله برای همیشه از بین نمیروند. اما بازهم پرسشهایی باقی میمانند. تا زمانی که این پرسشها بیپاسخ بمانند نمیتوان پاسخی قطعی را به پارادوکس اطلاعات سیاهچاله ارائه داد. گوتو میگوید:
هنوز نمیدانیم مکانیزم اولیهی انتقال اطلاعات به وسیلهی تابش چگونه است. برای حل این معما نیاز به نظریهی گرانش کوانتومی داریم.
این پژوهش در مجلهی
High Energy Physics
منتشر شد.
⚛ @AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زیر پای شما خیلی سست است. زیرا به جای آن که از طرز کار واقعی طبیعت حرف بزنید، از دانش ما از طبیعت سخن می گویید. در علم تنها چیزی که باید مورد توجه ما باشد طرز کار واقعی طبیعت است.
#آلبرت #انیشتین خطاب به #هایزنبرگ
⚛ @AndisheKonim
#آلبرت #انیشتین خطاب به #هایزنبرگ
⚛ @AndisheKonim
گام جدید #آرتمیس در راه #ماه
امشب موشک عظیم SLS به همراه فضاپیمای Orion از آشیانه خود به سکوی پرتاب مرکز فضایی «جان اِف کندی» منتقل خواهند شد. جرم کل این سامانه ۹.۷ میلیون کیلوگرم است و ارتفاع آن به ۹۸ متر میرسد. موشک SLS اکنون در کنار استارشیپ و Saturn 5 جزو بزرگترین پرتابگرهای دنیاست که برای ماموریت آرتمیس طراحی و ساخته شدهاست.ماموریت بازگشت به ماه در سه مرحله اصلی «آرتمیس ۱-۲-۳» انجام میشود. نخستین پرتاب این ماموریت در مِی ۲۰۲۲ انجام خواهد شد که در جریان آن فضاپیمای بی سرنشین Orion به مدار ماه رفته و سپس به زمین بازمیگردد.
⚛ @AndisheKonim
امشب موشک عظیم SLS به همراه فضاپیمای Orion از آشیانه خود به سکوی پرتاب مرکز فضایی «جان اِف کندی» منتقل خواهند شد. جرم کل این سامانه ۹.۷ میلیون کیلوگرم است و ارتفاع آن به ۹۸ متر میرسد. موشک SLS اکنون در کنار استارشیپ و Saturn 5 جزو بزرگترین پرتابگرهای دنیاست که برای ماموریت آرتمیس طراحی و ساخته شدهاست.ماموریت بازگشت به ماه در سه مرحله اصلی «آرتمیس ۱-۲-۳» انجام میشود. نخستین پرتاب این ماموریت در مِی ۲۰۲۲ انجام خواهد شد که در جریان آن فضاپیمای بی سرنشین Orion به مدار ماه رفته و سپس به زمین بازمیگردد.
⚛ @AndisheKonim