عفو بين الملل
3.31K subscribers
878 photos
214 videos
217 files
708 links
Download Telegram
📢 نامه‌های رسمی درز کرده‌ای که به دست عفو بین‌الملل رسیده نشان می‌دهد که دولت ایران درخواست‌های مکرر مقامات ارشد سازمان زندان‌ها برای تأمین امکانات مورد نیاز برای مهار شیوع ویروس کرونا و درمان زندانیان مبتلا شده را نادیده گرفته‌اند.
🔺 عفو بین‌الملل نسخه‌هایی از چهار نامه را رویت و برای اولین بار منتشر کرده که از طرف مقامات سازمان زندان‌ها که زیر نظر قوۀ قضانیه فعالیت می‌کند، به وزارت بهداشت نوشته شده و زنگ خطر را دربارۀ کمبود شدید تجهیزات حفاظتی شخصی، مواد ضدعفونی کننده و تجهیزات و لوازم پزشکی کلیدی به صدا درآورده است.
🔺 وزارت بهداشت این درخواست‌ها را بی‌پاسخ گذاشته و زندان‌های ایران هم‌چنان در مقابل شیوع بیماری‌های واگیردار به شکلی فاجعه‌بار فاقد تجهیزات لازم هستند.
🔺 دیانا الطحاوی، معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بین‌الملل گفت: «این نامه‌های رسمی مستنداتی رسوا کننده از قصور فاجعه‌بار دولت ایران در زمینه محافظت از زندانیان را به دست می‌دهند. درخواست‌های مکرر برای تامین اقلام ضروری از جمله مواد ضدعفونی کننده، تجهیزات حفاظتی شخصی و لوازم پزشکی نادیده گرفته شده‌اند‌. این وضعیت به ویژه خطرناک‌ است چون همان طور که در نامه‌ها نیز اذعان شده، گروه‌های به شدت آسیب‌پذیر در زندان‌های ایران محبوس هستند.»
🔺 او افزود: «تراکم جمعیتی بالا و بیش از ظرفیت، تهویۀ هوای بد، فقدان شرایط بهداشتی و تجهیزات پزشکی، و بی‌توجهی عامدانه به مشکلات پزشکی زندانیان، زندان‌های ایران را به محلی خطرناک برای شیوع ویروس کرونا تبدیل کرده است. مقامات ایرانی باید انکار این بحران سلامتی در زندان‌‌ها را کنار بگذارند و فوراً گام‌های ضروری برای حفظ سلامتی و جان زندانیان بردارند.»

🔹 دانلود فایل پی‌دی‌اف بیانیه مطبوعاتی عفو بین‌الملل به فارسی (۵ صفحه)
https://t.me/Amnesty_International/1704
🔹 لینک مشاهده نامه‌ها
https://www.amnesty.org/en/documents/mde13/2811/2020/en/
با این که نامه‌ها تعداد زندان‌هایی که نیازمند این امکانات هستند را مشخص نکرده‌اند، اما ارقام ذکر شده در آن به نگرانی درباره‌ی میزان جدی کمبودها در زندان‌های سرتاسر کشور دامن می‌زند.
این نامه‌های رسمی مستنداتی رسوا کننده از قصور فاجعه‌بار دولت ایران در زمینه محافظت از زندانیان را به دست می‌دهند. درخواست‌های مکرر برای تامین اقلام ضروری از جمله مواد ضدعفونی کننده، تجهیزات حفاظتی شخصی و لوازم پزشکی نادیده گرفته شده‌اند‌. این وضعیت به ویژه خطرناک‌ است چون همان طور که در نامه‌ها نیز اذعان شده، گروه‌های به شدت آسیب‌پذیر در زندان‌های ایران محبوس هستند.
https://t.me/Amnesty_International/1706
اجرای حکم اعدام مصطفی صالحی علیرغم نگرانی‌ها جدی در خصوص دادرسی ناعادلانه
عفو بین الملل اعدام مصطفی صالحی را که بامداد سه‌شنبه در زندان اصفهان اجرا شد، محکوم می‌کند. این حکم در حالی اجرا شد که نگرانی‌های جدی در خصوص دادرسی ناعادلانه از جمله شکنجه و سایر بدرفتاری‌ها و محرومیت از دسترسی به وکیل انتخابی در مرحله تحقیقات وجود داشت.
مصطفی صالحی به قتل یکی از اعضای سپاه پاسداران در جریان اعتراضات سراسری دی ماه ۱۳۹۶ محکوم شد. او بر بی‌گناهی خود اصرار کرد و گزارش‌های رسانه‌های مستقل حاکی از آن است که مقامات دادستانی نتوانستند مدرکی درباره مجرم بودن وی ارائه دهند.
مقامات ایرانی در استفاده از مجازات اعدام سوابق ناگواری دارند. اعدام مصطفی صالحی بار دیگر نشان می دهد كه مقامات ایران بیشتر به دنبال انتقام جویی هستند، نه عدالت.
اعدام مصطفی صالحی نگرانی از سرنوشت محمد بسطامی، هادی کیانی، عباس محمدی، مجید نظری و مهدی صالحی، .پنج معترض دیگر را كه در رابطه با اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ محكوم به اعدام شده‌اند، افزایش می‌دهد.
عفو بین‌الملل از مقامات ایرانی می خواهد كه بی‌درنگ احكام اعدام آن‌ها را لغو كرده و برای آن‌ها فرصت دادرسی عادلانه بدون توسل به مجازات اعدام را فراهم کنند. مقامات ایران باید هر کسی که به خاطر مشارکت مسالمت‌آمیز در اعتراضات بازداشت شده را آزاد کنند.
🔶 عفو بین‌الملل، بدون در نظر گرفتن ماهیت یا شرایط جرم، مجرم بودن یا نبودن و یا نحوه اجرای حکم، در هر موردی و بدون استثناء با مجازات اعدام مخالف است. این سازمان برای لغو کامل مجازات اعدام تلاش می‌کند.
فاطمه داوند از معترضان آبان ۱۳۹۸ برای اجرای حکم به زندان رفت
روز جاری، فاطمه داوند، زن کرد ایرانی برای سپری کردن محکومیت ۳ سال و ۹ ماه زندان خود که در رابطه با مشارکت مسالمت‌آمیز در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ صادر شده، به زندان ارومیه احضار شد. او پیش‌تر ۵ ماه را در رابطه با اعتراضات در زندان سپری کرده بود.
فاطمه داوند پس از یک محاکمه ناعادلانه که در آن به «اعترافات» او استناد شده و او گزارش کرده که بر اثر شکنجه و سایر بدفتاری‌ها به دست آمده، به زندان محکوم شده است.
عفو بین الملل از مقامات ایرانی می‌خواهد که فاطمه دادوند را آزاد کنند، چرا که او تنها به دلیل استفاده صلح‌آمیز از حقوق خود از طریق حق آزادی تجمعات و «اعترافات» اجباری زندانی شده است.
«اسرار به خون آغشته؛ کشتار ۶۷ - جنایتی علیه بشریت که همچنان ادامه دارد»
بخش اول - ناپدیدسازی زندانیان

https://t.me/Amnesty_International/1714
در اوایل مرداد ۱۳۶۷، فعالیت‌های مرسوم در زندان‌های سراسر ایران به حال تعلیق در آمد. مسئولان ملاقات هزاران مخالف سیاسی که در زندان‌های نقاط مختلف ایران به سر می‌بردند را با خانواده‌های‌شان بدون ارائه‌ هیچ توضیحی متوقف کردند و تا ماه‌ها، اطلاعی از سرنوشت زندانیان در دست نبود.
زندانیان شامل پزشکان و پرستاران، مهندسان، معلمان و دانشگاهیان، کارگران و همچنین افرادی می‌شدند که در زمان دستگیری‌شان دانش‌آموز دبیرستانی یا دانشجو بودند.
اکثر زندانیان اعضا یا هواداران سازمان مجاهدین خلق بودند که به دلیل اعتقادات سیاسی و فعالیت‌های مسالمت‌آمیزی نظیر پخش کردن روزنامه‌ و جزوه‌، شرکت در تظاهرات، جمع‌آوری کمک‌های مالی برای خانواده‌های زندانیان، یا مراوده با فعالان سیاسی به زندان افتاده بودند.
باقی زندانیان به گروه‌های مختلف سکولار و چپ گرایش داشتند و به شکل مشابه، به دلیل اعتقادات مذهبی و سیاسی صلح‌آمیزشان زندانی شده بودند.
بعضی از زندانیان، بدون این که اصلاً محاکمه و محکوم شده باشند، خودسرانه در زندان نگه داشته شده بودند؛ بعضی از آنان دوره‌های حبس ناعادلانه‌ای، از حبس ابد تا دوره‌های کوتاه‌ترِ دو سه ساله، را سپری می‌کردند؛ برخی از زندانیان نیز دوره محکومیت‌شان را سپری کرده و قرار بود به زودی آزاد شوند، یا به آن‌ها گفته شده بود که چون به راستی «توبه» نکرده‌اند همچنان در زندان نگه‌شان می‌دارند.
بعضی دیگر از ناپدیدشدگان از زندانیان سابقی بودند که از زندان آزاد شده بوده اما در اواخر تیرماه ۱۳۶۷ و یا مدت کوتاهی پس از حمله ‌مسلحانه‌ سازمان مجاهدین خلق در ۳ مرداد آن سال، دوباره دستگیر شده بودند. بسیاری از این افراد بلافاصله بعد از دستگیری‌شان قهرا ناپدید شدند، و مقام‌ها و مسئولان از ارائه هرگونه اطلاعاتی درباره سرنوشت آنان یا محل نگه‌داری‌شان خودداری کردند.
ناپدیدسازی‌های قهری گسترده این هراس را در دل خانواده‌های زندانیان افکند که مقام‌ها و مسئولان در حال برنامه‌ریزی برای بهره‌برداری از حمله مسلحانه سازمان مجاهدین خلق به عنوان بهانه‌ای برای انتقام‌گیری از زندانیان‌اند. خانواده‌های دل‌نگران بارها به زندان‌ها، نهادهای قضایی و سایر دستگاه‌های دولتی مراجعه کرده و بدون دریافت اطلاعات دقیقی بازگشته بودند. بعضی از خانواده‌ها با خودشان لباس، غذا، دارو و پول آورده بودند، به این امید که رسیدِ امضاشده‌ای از بستگان زندانی‌شان، مبنی بر دریافت این اقلام، بگیرند و به این ترتیب از زنده بودن آن‌ها مطمئن شوند. مسئولان زندان اغلب این این اقلام را تحویل می‌گرفتند، بدون این که به زنده بودن یا نبودن زندانی اشاره کنند.
در برخی نقاط، مسئولان به دروغ به خانواده‌های زندانیان گفته بودند که بستگان‌شان به زندان‌های استان‌های دیگر منتقل شده‌اند، و خانواده‌ها به سفرهای طولانی و بی‌نتیجه‌ای رفته بودند. در موارد دیگر، مقام‌ها و مسئولان با توهین به خانواده‌های زندانیان و بدرفتاری با آنان، تهدید کرده بودند که در صورت ادامه‌ی پافشاری‌شان بر دریافت اطلاعات بازداشت می‌شوند. بعضی از خانواده‌ها ساعاتی بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفته بودند.

🔹 با گذشت ۳۲ سال از کشتار ۶۷ ، اکثریت عظیم خانواده‌ها همچنان از سرنوشت و محل دفن عزیزان‌شان اطلاع ندارند.
برای اطلاع بیش‌تر از جنایتی که از سال ۶۷ آغاز شده و تا به امروز همچنان ادامه دارد، گزارش تحقیقی عفو بین‌الملل را بخوانید؛ «اسرار به خون آغشته؛ کشتار ۶۷ - جنایتی علیه بشریت که همچنان ادامه دارد»
https://www.amnesty.org/download/Documents/MDE1394212018PERSIAN.PDF
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در سال ۶۷ مقامات ایران هزاران مخالف سیاسی را قهرا ناپدید و مخفیانه اعدام کردند. با گذشت سه دهه، خانواده‌ها و جان به در بردگان هنوز در جستجوی حقیقت و عدالت هستند.
کنار آن‌ها می‌ایستیم.
#کشتار۶۷

https://www.amnesty.org/download/Documents/MDE1394212018PERSIAN.PDF
«پدرم سکته کرد و از دنیا رفت»؛ روایت اردشیر صحت، برادر اردوان صحت از جانباختگان #کشتار۶۷ در اردبیل
اردشیر صحت و اعضای خانواده‌اش ماه‌ها در جست‌وجوی برادر او، اردوان صحت، بودند که در حدود اوایل مرداد ۱۳۶۷ در زندان مرکزی اردبیل قهرا ناپدید شد.
اردوان صحت در حال گذراندن دوره‌ی محکومیت خود به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق بود. اردشیر صحت به عفو بین‌الملل می‌گوید:
تا ماه‌ها، این‌ها [مسئولان زندان] به خانواده‌ی من دروغ می‌گفتند. بعضی وقت‌ها می‌گفتند برادرام به زندان تبریز فرستاده شده؛ بعضی وقت‌ها می‌گفتند به زندان اوین منتقل شده. عمدا خانواده‌ام را معطل نگه می‌داشتند. پدرم سکته کرد و در زمستان ۱۳۶۷ از دنیا رفت.
بعد از تقریبا یک سال در به دری که مادرم به خیلی شهرها رفت ... آخر سر معلوم شد که برادرم در همان یک کیلومتری خانه خودمان در قبرستان علی آباد در یک گور جمعی دفن شده است.
مهدی عبدالرحیمی، از بازماندگان کشتارها که بعد از آزادی از زندان در زمستان ۱۳۶۷ با خانواده‌ی اردوان صحت ملاقات کرده، به عفو بین‌الملل می‌گوید که مسئولان حکومتی حتی مادر اردوان صحت را چندین روز بازداشت کرده بودند تا او را از دنبال کردن سرنوشت پسرش منصرف کنند. به گفته‌ی مهدی عبدالرحیمی، مادر اردوان صحت تا اواسط بهار ۱۳۶۸ از اعدام پسرش با خبر نشده بود.
🔹 «اسرار به خون آغشته؛ کشتار ۶۷ - جنایتی علیه بشریت که همچنان ادامه دارد»
https://www.amnesty.org/download/Documents/MDE1394212018PERSIAN.PDF
«مادری که به سوی جنون می‌رفت»؛ روایت اسداالله نبوی، از جان‌به‌دربردگان #کشتار۶۷ در سمنان
اسدالله نبوی از بازماندگان کشتارهای مرداد تا شهریور ۱۳۶۷ در سمنان است. در آن سال، او در حال گذراندن دوران حبس بلندمدت خود در زندان مرکزی این شهر، به دلیل هواداری‌اش از سازمان مجاهدین خلق بود. نبوی به عفو بین‌الملل می‌گوید که تعلیق ملاقات‌ها بسیاری از خانواده‌های زندانیان را دچار حمله‌های عصبی کرده بود.
او می‌گوید در اواسط مرداد ۱۳۶۷ به سلول انفرادی منتقل شده و تا آذر ۱۳۶۸، بدون هیچ‌گونه ارتباطی با دنیای خارج، در آن‌جا حبس بوده و بعد از آن به زندان اوین انتقال یافته است. او حال پریشان خانواده‌اش را چنین وصف می‌کند:
پدرم پاییز ۱۳۶۷ دچار حمله‌ی قلبی شد. تقریبا تا آستانه مرگ پیش رفت چون اصلا خبری نداشت. مسئولان دادستانی سمنان به خانواده می‌گفتند ما خبر نداریم و بروید از مسئولان زندان اوین تهران بپرسید. اوین می‌رفتند و آنجا مسئولان می‌گفتند ما خبر نداریم و پرونده دست ما نیست.
اسدالله نبوی همچنین از حال پریشان مادر یکی از قربانیان زندان سمنان به نام محمدرضا احمدی می‌گوید:
مادر محمدرضا به طور ثابت برایش هویج می‌آورد چون او به مادرش گفته بود که در زندان چشم آدم به شدت ضعیف می‌شود... حالا این را از این جهت می‌گویم که ببینید نظام با این خانواده‌ها چه رفتاری می‌کرد. این مادر تا دو سال بعد از ‌آن کشتارها همچنان هر دوشنبه با زنبیلی به زندان سمنان می‌آمد. آن همه راه از روستای ریکان، نزدیک گرمسار، می‌آمد؛ با اتوبوس دو ساعت راه بود. هر بار، ]مسئولان زندان[ می‌گفتند که خبر نداریم و برود و بعدا به او ]از وضعیت پسرش[ می‌گویند. این مادر وضعیتش دیگر تقریبا به شکل روانی شدن پیش می‌رفت.
🔹 «اسرار به خون آغشته؛ کشتار ۶۷ - جنایتی علیه بشریت که همچنان ادامه دارد»
https://www.amnesty.org/download/Documents/MDE1394212018PERSIAN.PDF
وضعیت وخیم جسمانی مدافع حقوق بشر در پی اعتصاب غذای طولانی
📢 وضعیت جسمانی مدافع حقوق بشر و زندانی عقیدتی زرتشت احمدی‌راغب در شصت و چهارمین روز از اعتصاب غذایش رو به وخامت رفته است. مقامات ایرانی باید او را بی‌درنگ و بدون قید و شرط آزاد کنند و تا زمان آزادی، دسترسی وی به خدمات درمانی مناسب را تضمین کنند.

🔺 زرتشت احمدی‌راغب از تاریخ ۳۰ خرداد ماه ۱۳۹۹ در اعتراض به حبس ناعادلانه‌اش دست به اعتصاب غذا زده است. او طی این مدت چندین بار بیهوش شده و دچار کاهش وزن، ضعف جسمانی شدید، افت فشار خون، کم سویی چشم و خونریزی معده شده است. مسئولان چندین بار او را در پی خونریزی معده و وخامت حال جسمی به بهداری زندان تهران بزرگ منتقل کرده‌اند، اما هربار بعد از چند ساعت او را به بند بازگردانده‌اند.

🔺 زرتشت احمدی راغب روز ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ جهت تحمل حکم ۹ ماه حبس‌ بازداشت و به زندان تهران برزگ (معروف به فشافویه) منتقل شد. این حکم در اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ توسط دادگاه انقلاب شهریار به اتهام «تبلیغ علیه نظام» صادر شد. اساس این اتهام فعالیت‌های مدنی مسالمت‌آمیز زرتشت احمدی راغب در دفاع از حقوق بشر از جمله نوشتن و امضای بیانیه در دفاع از زندانیان عقیدتی و سیاسی و نشر مطالب انتقادی در فضای مجازی بوده است.

🔺 در روند قضایی منتهی به صدور حکم، مقامات اصول حاکم بر دادرسی عادلانه را نقض کرده‌اند. زرتشت احمدی راغب در روز ۲۳ آبان ۱۳۹۵ توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. او به مدت یک ماه در یکی از سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین نگاه داشته شد که نقض اصل ممنوعیت شکنجه و سایر رفتارهای بی‌رحمانه و غیرانسانی است. بازجویی‌هایی او در غیاب وکیل صورت گرفت و همراه با تهدید، فحاشی و آزار روانی و فشار برای اخذ اعترافات اجباری ویدیویی بود. او در تاریخ ۱۹ دی ماه ۱۳۹۵ به دنبال یک اعتصاب غذای طولانی و با تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی به طور موقت تا زمان رسیدگی به اتهامات از زندان آزاد شد. در مرحله محاکمه زرتشت احمدی راغب از در اختیار داشتن وکیل محروم شد و درخواست او برای تعویق جلسه‌ی محاکمه به منظور در اختیار گرفتن وکیل مدافع از سوی دادگاه رد شد.
🔺 درخواست تجدیدنظرخواهی او از سه سال پیش بی‌پاسخ مانده و او نه ابلاغیه رسمی مبنی بر رد یا تایید درخواست تجدیدنظرش و نه نسخه‌ای از رای دادگاه تجدیدنظر را دریافت کرده است. او در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ احضاریه‌ای دریافت کرد که در آن درج شده بود که ظرف کمتر از ۱۰ روز خود را به شعبه ۴ واحد اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار معرفی کند. وی روز ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ در پی حضور در شعبه مذکور به طور ناگهانی و غیرمنتظره بازداشت شد.

🔺 زرتشت احمدی راغب پیش از این نیز بارها به دلیل فعالیت‌های مسالمت‌آمیز حقوق بشری توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و تحت شکنجه و بدرفتاری و تعقیب و آزار قضایی قرار گرفته است.

🔺 از جمله این موارد پرونده‌ای از بهمن ماه سال ۹۴ است که در آن شعبه اول دادگاه انقلاب شهریار زرتشت احمدی راغب را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» از طریق نشر مطالب انتقاد آمیز در صفحه شخصی فیسبوک‌ خود به تحمل شش ماه حبس محکوم کرده است. این حکم تا به امروز به اجرا نگذاشته شده است.

🔺 زرتشت احمدی راغب سال گذشته نیز در روز ۵ شهریور به طور خشونت‌آمیز بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. این بازداشت به دلیل امضای بیانیه‌ای بود که در آن وی به همراه ۱۳ نفر دیگر خواستار استعفای علی خامنه‌ای و تغییرات اساسی در نظام سیاسی حاکم بر ایران شده بود. او پس از حدود یک ماه نگهداری در سلول انفرادی، به بند عمومی زندان اوین منتقل و سرانجام پس از ۵ ماه، در تاریخ ۲۳ دی ماه با تودیع وثیقه از زندان آزاد شد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محسن محمدپور یک کودک بود.
او امروز ۱۸ ساله می‌شد.
نیروهای امنیتی در جریان اعتراضات روز ۲۵ #آبان۹۸ در شهر خرمشهر محسن را کشتند.

به بچه‌های‌مان شلیک کردند
کشتار کودکان در اعتراضات آبان ۱۳۹۸
https://www.amnesty.org/en/documents/mde13/1894/2020/en/
در اوایل مرداد ۶۷، با قطع ناگهانی ملاقات‌ زندانیان، خانواده‌‌های نگران با عفو بین‌الملل تماس می‌گیرند. در ۲۵مرداد و ۱۱ شهریور ۱۳۶۷، این سازمان با انتشار دو اقدام فوری خطاب به دولت و قوه قضاییه از احتمال آغاز «موج جدیدی از اعدام‌های سیاسی» اعلام نگرانی می‌کند.

از تاریخ ۲۵ مرداد۶۷، فعالان عفو بین‌الملل در سراسر جهان با ارسال هزاران تلگراف، تلکس و نامه‌ به مقامات ایرانی از جمله حسن ابراهیم حبیبی، وزیر دادگستری دولت #میرحسین موسوی و سفرای دولت در کشورهای مختلف خواهان «توقف فوری اعدام‌های سیاسی» می‌شوند.

«اسرار به خون آغشته؛ کشتار ۶۷ - جنایتی علیه بشریت که همچنان ادامه دارد»
https://www.amnesty.org/download/Documents/MDE1394212018PERSIAN.PDF
روال کار «هیأت‌های مرگ» در کشتار ۶۷
چند روز بعد از حمله‎ ‌مسلحانه‌ سازمان مجاهدین خلق در ۳ مرداد ۱۳۶۷، مقام‌ها و مسئولان، هزاران زندانی سیاسی را در نقاط مختلف کشور به شکل سازمان‌یافته از سلول‌های خود فراخوانده و به جای دیگری بردند. از اکثر این زندانیان دیگر هیچ اثری دیده نشد.
بازماندگان کشتار‌ تابستان ۶۷ پیوسته گفته‌اند که بعد از احضار زندانیان به آن‌ها چشم‌بند می‌زدند و آن‎ها را برای بازجویی مقابل هیأت‌‌هایی حاضر می‌کردند که اعضایشان را حاکمان شرع و نمایندگانی از دفتر دادستانی و وزارت اطلاعات تشکیل می‌دادند. این هیأت‌‌ها، که بازماندگان با عنوان «هیأت‌‌های مرگ» از آن‌ها یاد می‌کنند، شباهتی به دادگاه نداشت و روال کار آن‌ها چنان عجولانه و خودسرانه بود که نمی‌شد آن را یک فرایند قضایی واقعی دانست.

از جمله سؤالاتی که «هیأت‌‌های مرگ» برای تعیین سرنوشت زندانیان می‌پرسیدند این‌ها بود:
🔸 آیا حاضرید «منافقین» و رهبران آن را محکوم کنید؟
🔸 آیا حاضرید در مورد عقاید و فعالیت‌های سیاسی خود ابراز ندامت کنید؟
🔸 آیا به جمهوری اسلامی اعلام وفاداری می‌کنید؟
🔸 آیا آماده‌اید برای کمک به نیروهای نظامی جمهوری اسلامی پا به میدان مین بگذارید؟
🔸 آیا آماده‌اید برای جنگیدن با «منافقین» به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ملحق شوید؟
🔸 آیا حاضرید در مورد رفقای سابق‌تان جاسوسی کنید و با مأموران اطلاعاتی همکاری کنید؟
🔸 آیا حاضرید عضو جوخه‌های اعدام شوید؟
🔸 آیا حاضرید یک «منافق» را دار بزنید؟
🔸 آیا مسلمان هستید؟
🔸 آیا نماز می‌خوانید؟
🔸 آیا قرآن می‌خوانید؟
🔸 آیا پدرتان نماز و قرآن می‌خوانده؟

به زندانیان گفته نمی‌شد چرا چنین سؤالاتی از آن‌ها می‌پرسند و گفته نمی‌شد که جواب‌هایشان ممکن است به صدور حکم مرگ برای‌شان منجر شود. بعضی از زندانیان تحت این تصور اشتباه بودند که در برابر «کمیته عفو» قرار گرفته‌اند.به زندانیان تا مدت کوتاهی قبل از اعدام‌شان اطلاع نمی‌دادند که به مرگ محکوم شده‌اند؛ گاهی فقط وقتی از سرنوشت ناگزیر خود باخبر می‌شدند که کاغذ و قلمی به آن‌ها داده می‌شد تا وصیت‌نامه خود را بنویسند. حتی در آن زمان هم زندانیان نمی‌دانستند که چه موقع و چگونه کشته خواهند شد، تا این که آن‌ها را مقابل جوخه اعدام قرار می‌دادند و یا طناب دار را به دور گردن‌شان می‌انداختند.
بر اساس تحقیقات عفو ‌بین‌الملل، در تابستان ۶۷، در زندان‌های ۳۲ شهر ایران، مخالفان و دگراندیشان سیاسی قربانی موج گسترده ناپدیدسازی‌های‌ قهری و اعدام‌های‌ فراقضایی شدند.
🔹 «اسرار به خون آغشته؛ کشتار ۶۷ - جنایتی علیه بشریت که همچنان ادامه دارد»
https://www.amnesty.org/download/Documents/MDE1394212018PERSIAN.PDF