امیرکلا | AmirKola
1.93K subscribers
15.8K photos
1.59K videos
99 files
7.11K links
اولین و بزرگ ترین کانال اطلاع رسانی #امیرکلا
"با اعضا و بازدید واقعی"


بدون وابستگی به هیچ ارگان خاص

تاسیس ۱۳مهر۹۴

تبلیغات
@AmirkolaAds

ارسال سوژه
@AmirKolaiiha

گروه تلگرام
@AmirKolaGP

اینستاگرام
@Amirkolaiiha


AmirKolaiiha.ir
Download Telegram
#داستان_کوتاه_روز
آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید
تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت
وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار
@amirkola
منتظر عکس های شما هستیم
@amirkola .::. @amirkolaiiha
حضرت محمد(صلی الله علیه و آله):
درخت بکارید وکشاورزی کنید،که هیچ عملی از آن حلال تر و پاکیزه تر نیست 😊
@amirkola .::. @amirkolaiiha
۴ : عضو و منشی اول شوراء

نام و نام خانوادگی : محمد حسن نقویان
فرزند : -
تاریخ تولد : -
وضعیت تاهل : متاهل
محل تولد : بابل

📡 سوابق اجرایی :

- آموزگار دبستان بمدت ۲ سال
- مدیر مدرسه ابتدائی بمدت ۲ سال
- مسئول دفتر ریاست آموزش و پرورش وقت بمدت ۱ سال
- مدیر مدرسه راهنمائی بمدت ۸ سال
 - مسئول گزینش اداره آموزش و پرورش شهرستان بابل بمدت ۱ سال
- دبیر دبیرستان بمدت ۲ سال
- معاون دبیرستان عادی بمدت ۳ سال
- معاون دبیرستان بزرگسالان بمدت ۲ سال
- معاون هنرستان امام خمینی (ره) شهرستان بابل بمدت ۴ سال
- معاون دبیرستان غیرانتفاعی شهید توسلی بمدت ۱ سال
- معاون اداره کل بازرسی و نظارت استان مازندران و گلستان بمدت ۱ سال
- سرپرست اداره کل بازرسی و نظارت استان مازندران و گلستان بمدت ۱ سال
- افتخار حضور در جبهه های جنگ و دفاع مقدس بمدت حدود ۳ ماه 
- تجربه ۲۴ سال مدیریت در دوران ۳۰ سال خدمات اداری

✔️ نویسنده : A.F.A

@amirkola .::. @amirkolaiiha

http://goo.gl/nqCxAC
زیارت آل یاسین، سه‌شنبه 18 اسفند، با یاد 6 شهید شهر امیرکلا
@amirkola .::. @amirkolaiiha
#خبر #فوری

جناب آقای مهندس حاجی اسماعیلی به سمت بخشدار مرکزی برگزیده شده اند .
برای ایشان آرزوی موفقیت و بهروزی داریم 😊
#شهرداری #امیرکلا

@amirkola .::. @amirkolaiiha

http://goo.gl/RYlfN8
گرامیداشت هفته منابع طبیعی،همراه با کاشت درخت در محوطه پردیس دانشگاه علوم و فناوری آریان توسط دانشجویان دانشگاه
@amirkola .::. @amirkolaiiha
این عکس رو فوروارد کنین به دوستای امیرکلاییتون تا اون هام به کانال امیرکلا بپیوندن و جمعمون جمع شه @amirkola
هرگز نمیتوانی به گذشته برگردی و دوباره شروع کنی...
امامیتوانی امروز شروع کنی و پایانی متفاوت بسازی ....
روزتون قشنگ 😍

@amirkola
#یک_دقیقه_مطالعه

محمودنامنی:
اگر مي خواهيد دشمنتان را ناراحت كنيد ، سكوت كنيد و او را تنها بگذاريد !
يادت باشد : يك دوست شاد ، شمعي است در محفل ياران .
يادت باشد : بي نظمي ، مخالف آرامش است . نظم ، فضاي آرامي را براي شما مهيا مي كند و در آن احساس آرامش مي كنيد !
ببينيد چه چيزي در زندگي شما مهم است ; پول ، مقام ، روابط و بر اساس آن زندگي را الويت بندي كنيد.پس از آن ديگر در انجام كارهاي روزانه ، نگران چيزهاي بي اهميت نخواهيد بود !
يادت باشد : كردار خوب ، از نيت خوب بهتر است !
فراموش مكن : همواره انديشه و قلمي از طلا داشته باشيد !
به ياد بسپار : وقتي بدترينها را پذيرفته ايم ، چيزي براي از دست دادن نداريم . نتيجه : آرامش ذهني !
براي شاد بودن به آنچه داريد بينديشيد و پيوسته بگوييد : شُكر ، شُكر ، شُكر !
به ياد بسپار : خنده ، نوع ديگر نيايش است !
باتشکرازکانال کتابخوانی

@amirkola
@amirkolaiiha
ارسالی : علیرضا محمدیان
منتظر عکس های شما هستیم
@amirkola .::. @amirkolaiiha
بوی عیدی ...
نوروز ۹۵ در راه است ...☺️
@amirkola .::. @amirkolaiiha
عزاداری فاطمیه دوم به روایت ۹۵ روز
@amirkola .::. @amirkolaiiha
بدرقه مادر
@amirkola .::. @amirkolaiiha
دو زشتی در یک مسیر!!!
لطفا رسیدگی کنید...
@amirkola .::. @amirkolaiiha
حیفم اومد که این سقانفار جالب رو توی درزی نقیب نبینید....
@amirkola .::. @amirkolaiiha
از دیروز فقط سطل رو از حالت خوابیده بلند کردن و کار دیگه ای انجام نشده......
مسئولین رسیدگی کنید
@amirkola .::. @amirkolaiiha
#داستان_کوتاه_روز
مرد جوانی، از دانشگاه فارغ التحصیل شد. ماه ها بود که ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشه‏ های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان، از پدرش خواسته بود که برای هدیه فارغ التحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد. او می دانست که پدر توانایی خرید آن را دارد. بلأخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فراخواند و به او گفت:...
من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم. سپس یک جعبه به دست او داد. پسر، کنجکاو ولی نا امید، جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا، که روی آن نام او طلاکوب شده بود، یافت. با عصبانیت فریادی بر سر پدر کشید و گفت: با تمام مال و دارایی که داری، یک انجیل به من می دهی؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک کرد.

سال ها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد. خانه زیبایی داشت و خانواده ای فوق العاده. یک روز به این فکر افتاد که پدرش، حتماً خیلی پیر شده و باید سری به او بزند. از روز فارغ التحصیلی دیگر او را ندیده بود. اما قبل از اینکه اقدامی بکند، تلگرامی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و حاکی از این بود که پدر، تمام اموال خود را به او بخشیده است. بنابراین لازم بود فوراً خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید. هنگامی که به خانه پدر رسید، در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد. اوراق و کاغذهای مهم پدر را گشت و آنها را بررسی نمود و در آنجا، همان انجیل قدیمی را باز یافت. در حالیکه اشک می ریخت انجیل را باز کرد و صفحات آن را ورق زد و کلید یک ماشین را پشت جلد آن پیدا کرد. در کنار آن، یک برچسب با نام همان نمایشگاه که ماشین مورد نظر او را داشت، وجود داشت. روی برچسب تاریخ روز فارغ التحصیلی اش بود و روی آن نوشته شده بود: تمام مبلغ پرداخت شده است.
نیمه ی اول بازی خونه به خونه و خیبر با تساوی بدون گل به پایان رسید...
@amirkola