از «کارتا» تا «چرت»: حملات تازه به مشروطیت
از «کارتا» تا «چرت»: حملات تازه به مشروطیت
در حالی که گفتمان مشروطه ایرانی روز به روز توجه بیشتری جلب میکند، مخالفان گوناگون آن هر روز با ترفندی تازه علیه آن به میدان میآیند. تازهترین ترفند، معرفی مشروطه به عنوان یک مفهوم وارداتی است با این ادعای تلویحی که صادر کنندهاش انگلستان است.
نخستین بار که این ادعا مطرح شد خرداد ماه گذشته بود که یکی از شرکت کنندگان در سمیناری درباره رضا شاه کبیر در تهران از «نقش انگلستان در نهضت مشروطه» سخن گفت هنگامی که مشروطهخواهان در نبرد علیه استبداد صغیر، در محل سفارت انگلیس بست نشستند. پس از آن یک نویسنده ناشناس با نام مستعار اشکانی، پس از معرفی خود به عنوان یک پادشاهیخواه دو آتش ادعا کرد که مشروطه ریشه بیگانه دارد و هدف آن کاستن از شکوه و قدرت شاهنشاهی ایرانزمین بوده است. او تاکید کرد که واژه مشروطه از واژه فرانسوی شارت(CHART) گرفته شده و پیش از آن در زبان فارسی جایی نداشته است.
فایل صوتی
@AmirTaheri4
در حالی که گفتمان مشروطه ایرانی روز به روز توجه بیشتری جلب میکند، مخالفان گوناگون آن هر روز با ترفندی تازه علیه آن به میدان میآیند. تازهترین ترفند، معرفی مشروطه به عنوان یک مفهوم وارداتی است با این ادعای تلویحی که صادر کنندهاش انگلستان است.
نخستین بار که این ادعا مطرح شد خرداد ماه گذشته بود که یکی از شرکت کنندگان در سمیناری درباره رضا شاه کبیر در تهران از «نقش انگلستان در نهضت مشروطه» سخن گفت هنگامی که مشروطهخواهان در نبرد علیه استبداد صغیر، در محل سفارت انگلیس بست نشستند. پس از آن یک نویسنده ناشناس با نام مستعار اشکانی، پس از معرفی خود به عنوان یک پادشاهیخواه دو آتش ادعا کرد که مشروطه ریشه بیگانه دارد و هدف آن کاستن از شکوه و قدرت شاهنشاهی ایرانزمین بوده است. او تاکید کرد که واژه مشروطه از واژه فرانسوی شارت(CHART) گرفته شده و پیش از آن در زبان فارسی جایی نداشته است.
فایل صوتی
@AmirTaheri4
Forwarded from Amir Taheri امیر طاهری
⚡زبان فارسی و دشمنان نادان
هر زبانی که زبان مادری یک تبعه ایران باشد، زبان ایرانی به حساب میآید و شایسته آن است که از احترام لازم برخوردار باشد
در فلیت استریت قدیم، خیابانی در مرکز لندن که قلب مطبوعات بریتانیا به شمار میرفت ماه اوت در میان تابستان به عنوان «فصل سفاهت» شناخته میشد - فصلی که در آن اخبار جدی جای خود را به خبرهای شگفتانگیز و در عین حال خندهآور میداد. با تعطیلی پارلمان و سفر تعطیلاتی نخستوزیر برای ماهیگیری، صورت غذایی که روزنامهها عرضه میکردند، به ناچار، شکلی متفاوت میگرفت. حتی اعراب و اسراییل هم در ماه اوت جنگ نمیکردند و رهبران چالشگر کرملین نیز برای برنزه شدن به سوچی میرفتند. بدینسان، جا برای خبرهای غیر عادی باز میشد- مثلا تولد یک گوسفند دو سر در استرالیا، پیدا کردن ردپای یک لرد فراری در قطب شمال، حرکت دو ستاره هالیوود به سوی طلاق و پیدا شدن شبح یک مارکیز قرن هجدهم در یکی از هتلهای شیک لندن.
چیزی که این تصویر«فصل سفاهت» را به یاد آورد خبری بود درباره برگزاری سمیناری یک روزه در یکی از پایتختهای خاورمیانه، که بهتر است بینام بماند، درباره «سرکوب زبانهای قومی در ایران». از آن جا که رژیم کنونی ایران استاد دشمنتراشی برای میهن ماست، شگفتیآور نیست که بعضی این دشمنان تراشیده شده، که قبلا جزو دوستان ایران بودند، سنگ پرتابشده از سوی رژیم خمینیگرای تهران را با کلوخ خشم و عناد پاسخ دهند. این دشمنان تازه تراشیده شده، همواره چند تن از هممیهنانمان را نیز برای پرتاب کلوخهای مورد نظر استخدام میکنند. بدین سان، این بار هم با نام کسانی روبهرو شدیم که حمله به ایران و زبان فارسی را به صورت یک شغل تمام وقت تلقی میکنند. از دید آنان ایران «زندان ملل» است و زبان فارسی نهنگ دائما گرسنهای است که دیگر «زبانهای مادری» در کشور را مانند ماهیان خود میبلعد.*
در سمینار مورد نظر قرار بود تکیه کار بر «سیاست بیرحمانه ایران پیش از انقلاب و پس از آن علیه زبان عربی» قرار بگیرد و بدین سان، زبان قرآن در نقش قربانی زبان عجمها یا گبرها ظاهر شود.
آیا ایران «زندان ملل» و زبان فارسی بلعنده زبانهای دیگر بوده است؟
برای کسانی که با واقعیات تاریخ ایران آشنا هستند، حتی طرح این پرسش میتواند شگفتیآور باشد؟ چگونه میتوان کشوری را که سابقه ۲۵ قرن شاهنشاهی دارد و براساس همزیستی و همدلی اقوام گوناگون و زبانها و فرهنگهای گوناگون به شکل کنونی خود به عنوان یک دسته گل واحد رسیده است، به سطح یک نبرد قومی مبتذل، از نوعی که در یوگسلاوی قدیم دیدیم، تنزل دهد؟
کی و کجا زبان عربی در ایران ممنوع یا محدود شد و چه کسی این کار را کرد؟ بدیهی است که این پرسش نمیتواند پاسخی داشته باشد. طی سدههای متمادی نویسندگان، فیلسوفان و دانشپژوهان ایرانی از زبان قرآن همان استفاده را میکردند که همگنان اروپاییشان از زبان لاتین. البته زبان عربی به مراتب وسیعتر از قرآن است که مجموعه واژگانش از ۲۴۰۰ لغت فراتر نمیرود. برای مقایسه میتوان گفت که یک فیلسوف عرب و فارابی فیلسوف ایرانی بیش از ۳۰ هزار لغت در آثار خود به کار بردهاند در فرهنگ متوسط فارسی، ما بیش از ۱۲ هزار واژه وام گرفته از عربی داریم. در واقع فارسی را میتوان به دو سبک نوشت: یک سبک با فارسی ناب و مانند شاهنامه فردوسی، با کمتر از پنج درصد لغات عربی و یک سبک دیگر مانند دوره نادری که ۷۰ تا ۷۵ درصد واژگانش عربی است.
تقریبا همه شاعران نامدار ایرانی، به زبان عربی نیز طبعآزمایی کردهاند -از جمله سعدی و حافظ. در بعضی موارد، مانند منوچهری، اشعار عربی شاعران ایرانی همتراز یا حتی برتر از آثار بسیار شاعران عرب است. از این گذشته شاعرانی نیز داریم که به جای سروده به زبان مادری خود یعنی فارسی، عربی را برگزیدهاند. از میان آنان میتوان از ابونواس اهل اصفهان و چهار دیلمی اهل مازندران نام برد. یک ادامهدهنده این سنت، جواهری شاعر ملی عراق است که تمامی اشعار خود را به عربی سروده است.
نقش ایرانیان در شکل دادن به دستور زبان عربی آن قدر شناخته شده است که نیازی به یادآوری در اینجا نداشته باشیم.
از این گذشته، اگر ایرانیان دشمن زبان عربیاند چگونه است که آموختن این زبان برای بیش از ۱۳ قرن جزو الزامات آموزشی آنان بوده است -الزامی که در ۱۳۰۸ خورشیدی با شکل گرفتن آموزش اجباری به هزینه دولت، در زمان رضا شاه، جنبه قانونی نیز پیدا کرد.آیا یک ایرانی که در طی سالها، بسیار ساعات را صرف آموزش عربی میکرد. دشمن آن زبان به شمار میرود؟
زبان مادری نخستین همسر محمد رضا شاه، والاحضرت فوزیه، عربی بود. در میان ۲۵ نخست وزیر دوران شاه تنها چهار یا پنج تن عربی نمیدانستند در حالی که بسیاری از آنان، از جمله احمد قوام، عبدالحسین هژیر و امیر عباس هویدا، در عربی کلاسیک به مرحله استادی رسیده بودند.
Independentpersian
@AmirTaheri4
هر زبانی که زبان مادری یک تبعه ایران باشد، زبان ایرانی به حساب میآید و شایسته آن است که از احترام لازم برخوردار باشد
در فلیت استریت قدیم، خیابانی در مرکز لندن که قلب مطبوعات بریتانیا به شمار میرفت ماه اوت در میان تابستان به عنوان «فصل سفاهت» شناخته میشد - فصلی که در آن اخبار جدی جای خود را به خبرهای شگفتانگیز و در عین حال خندهآور میداد. با تعطیلی پارلمان و سفر تعطیلاتی نخستوزیر برای ماهیگیری، صورت غذایی که روزنامهها عرضه میکردند، به ناچار، شکلی متفاوت میگرفت. حتی اعراب و اسراییل هم در ماه اوت جنگ نمیکردند و رهبران چالشگر کرملین نیز برای برنزه شدن به سوچی میرفتند. بدینسان، جا برای خبرهای غیر عادی باز میشد- مثلا تولد یک گوسفند دو سر در استرالیا، پیدا کردن ردپای یک لرد فراری در قطب شمال، حرکت دو ستاره هالیوود به سوی طلاق و پیدا شدن شبح یک مارکیز قرن هجدهم در یکی از هتلهای شیک لندن.
چیزی که این تصویر«فصل سفاهت» را به یاد آورد خبری بود درباره برگزاری سمیناری یک روزه در یکی از پایتختهای خاورمیانه، که بهتر است بینام بماند، درباره «سرکوب زبانهای قومی در ایران». از آن جا که رژیم کنونی ایران استاد دشمنتراشی برای میهن ماست، شگفتیآور نیست که بعضی این دشمنان تراشیده شده، که قبلا جزو دوستان ایران بودند، سنگ پرتابشده از سوی رژیم خمینیگرای تهران را با کلوخ خشم و عناد پاسخ دهند. این دشمنان تازه تراشیده شده، همواره چند تن از هممیهنانمان را نیز برای پرتاب کلوخهای مورد نظر استخدام میکنند. بدین سان، این بار هم با نام کسانی روبهرو شدیم که حمله به ایران و زبان فارسی را به صورت یک شغل تمام وقت تلقی میکنند. از دید آنان ایران «زندان ملل» است و زبان فارسی نهنگ دائما گرسنهای است که دیگر «زبانهای مادری» در کشور را مانند ماهیان خود میبلعد.*
در سمینار مورد نظر قرار بود تکیه کار بر «سیاست بیرحمانه ایران پیش از انقلاب و پس از آن علیه زبان عربی» قرار بگیرد و بدین سان، زبان قرآن در نقش قربانی زبان عجمها یا گبرها ظاهر شود.
آیا ایران «زندان ملل» و زبان فارسی بلعنده زبانهای دیگر بوده است؟
برای کسانی که با واقعیات تاریخ ایران آشنا هستند، حتی طرح این پرسش میتواند شگفتیآور باشد؟ چگونه میتوان کشوری را که سابقه ۲۵ قرن شاهنشاهی دارد و براساس همزیستی و همدلی اقوام گوناگون و زبانها و فرهنگهای گوناگون به شکل کنونی خود به عنوان یک دسته گل واحد رسیده است، به سطح یک نبرد قومی مبتذل، از نوعی که در یوگسلاوی قدیم دیدیم، تنزل دهد؟
کی و کجا زبان عربی در ایران ممنوع یا محدود شد و چه کسی این کار را کرد؟ بدیهی است که این پرسش نمیتواند پاسخی داشته باشد. طی سدههای متمادی نویسندگان، فیلسوفان و دانشپژوهان ایرانی از زبان قرآن همان استفاده را میکردند که همگنان اروپاییشان از زبان لاتین. البته زبان عربی به مراتب وسیعتر از قرآن است که مجموعه واژگانش از ۲۴۰۰ لغت فراتر نمیرود. برای مقایسه میتوان گفت که یک فیلسوف عرب و فارابی فیلسوف ایرانی بیش از ۳۰ هزار لغت در آثار خود به کار بردهاند در فرهنگ متوسط فارسی، ما بیش از ۱۲ هزار واژه وام گرفته از عربی داریم. در واقع فارسی را میتوان به دو سبک نوشت: یک سبک با فارسی ناب و مانند شاهنامه فردوسی، با کمتر از پنج درصد لغات عربی و یک سبک دیگر مانند دوره نادری که ۷۰ تا ۷۵ درصد واژگانش عربی است.
تقریبا همه شاعران نامدار ایرانی، به زبان عربی نیز طبعآزمایی کردهاند -از جمله سعدی و حافظ. در بعضی موارد، مانند منوچهری، اشعار عربی شاعران ایرانی همتراز یا حتی برتر از آثار بسیار شاعران عرب است. از این گذشته شاعرانی نیز داریم که به جای سروده به زبان مادری خود یعنی فارسی، عربی را برگزیدهاند. از میان آنان میتوان از ابونواس اهل اصفهان و چهار دیلمی اهل مازندران نام برد. یک ادامهدهنده این سنت، جواهری شاعر ملی عراق است که تمامی اشعار خود را به عربی سروده است.
نقش ایرانیان در شکل دادن به دستور زبان عربی آن قدر شناخته شده است که نیازی به یادآوری در اینجا نداشته باشیم.
از این گذشته، اگر ایرانیان دشمن زبان عربیاند چگونه است که آموختن این زبان برای بیش از ۱۳ قرن جزو الزامات آموزشی آنان بوده است -الزامی که در ۱۳۰۸ خورشیدی با شکل گرفتن آموزش اجباری به هزینه دولت، در زمان رضا شاه، جنبه قانونی نیز پیدا کرد.آیا یک ایرانی که در طی سالها، بسیار ساعات را صرف آموزش عربی میکرد. دشمن آن زبان به شمار میرود؟
زبان مادری نخستین همسر محمد رضا شاه، والاحضرت فوزیه، عربی بود. در میان ۲۵ نخست وزیر دوران شاه تنها چهار یا پنج تن عربی نمیدانستند در حالی که بسیاری از آنان، از جمله احمد قوام، عبدالحسین هژیر و امیر عباس هویدا، در عربی کلاسیک به مرحله استادی رسیده بودند.
Independentpersian
@AmirTaheri4
Telegraph
زبان فارسی و دشمنان نادان
زبان فارسی و دشمنان نادان هر زبانی که زبان مادری یک تبعه ایران باشد، زبان ایرانی به حساب میآید و شایسته آن است که از احترام لازم برخوردار باشد جمعه ۱۷ مرداد ۱۳۹۹ برابر با ۷ اوت ۲۰۲۰
Forwarded from Amir Taheri امیر طاهری
در ۱۳۲۶ کابینه قوام طرحی را برای آموزش پنج کلاس اول ابتدایی به زبانهای عربی، آذری و کردی عرضه کرد. اما این طرح، علیرغم کوششهای عیسی صدیق و دیگر وزرای فرهنگ با چهار مشکل اجرایی بزرگ روبهرو شد. نخستین مشکل فقدان پول بود. دولتی که نمیتوانست حقوق کارمندان خود را بپردازد، بودجهای برای استخدام و تربیت دهها هزار آموزگار به زبانهای مورد بحث نداشت. در آن زمان میشود گفت تا سالهای ۱۳۴۰ دولت ایران امکانات مالی، اداری و پرسنلی لازم را برای اجرای آن طرح نداشت. مشکل دوم این بود که عربی، آذری و کردی تنها زبانهای مادری غیرفارسی نبودند. در واقع ایران زادگاه و خاستگاه ۱۸ زبان مادری است از ارمنی و آشوری گرفته تا بلوچی تا طالشی و مراتی -تازه آن هم به شرط آن که «گویشها»ی گوناگون مانند لری، گیلکی، مازندرانی(مازنی) و دزفولی را نادیده بگیریم.
بدین سان از نظر تساوی حقوقی شهروندان نمیشد آموزش به زبان مادری را به عربی، آذری و کردی محدود کرد و دیگران را نادیده گرفت.
مشکل سوم یافتن نسخهای واحد مورد قبول همه از سه زبان مورد بحث بود. در ایران، در آن زمان دستکم چهار نوع متفاوت از عربی، دو نوع متفاوت از کردی و دستکم چهار نوع متفاوت از آذری یا ترکی آذربایجانی، وجود داشت.
ایرانیانی که یکی از انواع ترکی را زبان مادری خود میدانند محدود به استانهای شمال غربی ایران نیستند. در کرمان، قیچاقها نوع ترکی خود را دارند و در فارسی قشقاییها نوعی دیگر را به کار میبرند. گروههای کوچکتر در چند نقطه خراسان، ازبک، تاتار و قرقیز را ریشههای تاریخی خود میدانند. ترکمانان ایران نیز دستکم دو زبان متفاوت هر چند نزدیک به هم دارند. برگزیدن هر یک این انواع زبانها به عنوان زبان آموزشی واحد میتوانست به تلخیها، کدورتها و احیانا اعتراضات گسترده منجر شود وبه جای حل یک مشکل، مشکلی تازه بیافریند.
چهارمین مشکل، فقدان کتابهای درسی بود. فراموش نکنیم که ایران در زمینه آموزش امروزی سازمان یافته، از صفر شروع کرد. حتی تا سالهای ۱۳۴۰ بسیاری از کتابهای درسی به ویژه در قلمرو علوم، ترجمههایی بود از کتابهای درسی فرانسه. بدین ترتیب ما در سطح کتابهای درسی به زبان فارسی بسیار فقیر بودیم چه رسد به عرضه کتابهای درسی به عربی، آذری یا کردی.
البته غربگرایان افراطی ممکن است بگویند، میشد کتابهای درسی را از یک کشور عربی قرض کرد. اما گرفتاری این بود که در آن زمان تنها چند کشور عربزبان مستقل بودند -عراق و عربستان در همسایگی ما و مصر اندکی دورتر. اردن و یمن شمالی نیز استقلال ظاهری داشتند اما خود فاقد یک نظام آموزشی منظم بودند و مانند دیگر کشورهای ذکر شده نیروی انسانی آموزشی برای صدور نداشتند.
واقعیت این است که جامعه ایرانی و نظامهای مسلط بر ایران، دستکم در ۱۵۰ سال گذشته، هرگز سیاست سرکوب دیگر زبانهای مادری ایرانیان را اتخاذ نکردهاند. نخستین فرهنگ لغات کردی و نخستین دستور زبان آذری در ایران تالیف شد و به چاپ رسید.
از خاقانی شروانی گرفته تا محمدحسین شهریار که شاعر ملی ایران به شمار میآید. در سال ۱۳۵۰در دیداری که با فکرت ایروف، آهنگساز نامدار آذربایجانی، داشتم او تبریز را قلب زندگی فرهنگی خود میدانست و هنوز از تنها فرهنگ آذری-فارسی تدوین شده در ایران استفاده میکرد.
رادیو ایران از آغاز تاسیس در زمان رضا شاه به برنامههای آذری، کردی و عربی توجه داشته -سنتی که در دوران محمدرضا شاه و با گسترش وسایل ارتباط جمعی تازه مانند تلویزیون در سطحی وسیعتر ادامه یافت.
در صد سال گذشته کوششهای زیادی برای بهرهگیری از عربی و آذری و دیگر زبانهای مادری ایرانیان در رسانههای گروهی صورت گرفته است. جعفر پیشهوری، رهبر فرقه دموکرات آذربایجان و مدیر روزنامه «آژیر» برای مدتی کوتاه کوشید تا نشریه خود را به زبان آذری عرضه کند اما با سرعت ناچار شد که این طرح را به خاطر نبودن بازار کنار بگذارد. البته پیشهوری، که خود اهل گیلان بود، تسلط کافی بر زبان آذری نداشت اما به زبان فارسی روزنامهنگاری، زبردست بود. سالها بعد، رحیم زهتاب خرد، روزنامهنگار آذری برجسته دیگر، کوشید تا نشریه «اراده آذربایجان» را به زبان آذری نیز عرضه کند اما با فقدان آذرینویسان و خوانندگان، این طرح را رها کرد.
کوششها برای آفریدن مطبوعات عربیزبان در ایران نیز چندان موفقیتی نداشت. حزب سعادت خوزستان، به رهبری احمد عامری و عبدالله وزیری، چند شماره از روزنامه ارگان خود را به عربی عرضه کرد اما با نبودن خواننده و خریدار برنامه را تعطیل کرد. حسن عرب، ناشر «پرچم خاورمیانه» نیز تجربهای مشابه داشت. در سالهای۱۳۵۰ موسسه کیهان نیز برنامهای برای یک هفتهنامه به زبان عربی مطرح کرد. اما این بار هم فقدان نویسنده و خواننده علاوه بر فقدان آگهیدهنده، طرح را مدفون کرد.
@AmirTaheri4
بدین سان از نظر تساوی حقوقی شهروندان نمیشد آموزش به زبان مادری را به عربی، آذری و کردی محدود کرد و دیگران را نادیده گرفت.
مشکل سوم یافتن نسخهای واحد مورد قبول همه از سه زبان مورد بحث بود. در ایران، در آن زمان دستکم چهار نوع متفاوت از عربی، دو نوع متفاوت از کردی و دستکم چهار نوع متفاوت از آذری یا ترکی آذربایجانی، وجود داشت.
ایرانیانی که یکی از انواع ترکی را زبان مادری خود میدانند محدود به استانهای شمال غربی ایران نیستند. در کرمان، قیچاقها نوع ترکی خود را دارند و در فارسی قشقاییها نوعی دیگر را به کار میبرند. گروههای کوچکتر در چند نقطه خراسان، ازبک، تاتار و قرقیز را ریشههای تاریخی خود میدانند. ترکمانان ایران نیز دستکم دو زبان متفاوت هر چند نزدیک به هم دارند. برگزیدن هر یک این انواع زبانها به عنوان زبان آموزشی واحد میتوانست به تلخیها، کدورتها و احیانا اعتراضات گسترده منجر شود وبه جای حل یک مشکل، مشکلی تازه بیافریند.
چهارمین مشکل، فقدان کتابهای درسی بود. فراموش نکنیم که ایران در زمینه آموزش امروزی سازمان یافته، از صفر شروع کرد. حتی تا سالهای ۱۳۴۰ بسیاری از کتابهای درسی به ویژه در قلمرو علوم، ترجمههایی بود از کتابهای درسی فرانسه. بدین ترتیب ما در سطح کتابهای درسی به زبان فارسی بسیار فقیر بودیم چه رسد به عرضه کتابهای درسی به عربی، آذری یا کردی.
البته غربگرایان افراطی ممکن است بگویند، میشد کتابهای درسی را از یک کشور عربی قرض کرد. اما گرفتاری این بود که در آن زمان تنها چند کشور عربزبان مستقل بودند -عراق و عربستان در همسایگی ما و مصر اندکی دورتر. اردن و یمن شمالی نیز استقلال ظاهری داشتند اما خود فاقد یک نظام آموزشی منظم بودند و مانند دیگر کشورهای ذکر شده نیروی انسانی آموزشی برای صدور نداشتند.
واقعیت این است که جامعه ایرانی و نظامهای مسلط بر ایران، دستکم در ۱۵۰ سال گذشته، هرگز سیاست سرکوب دیگر زبانهای مادری ایرانیان را اتخاذ نکردهاند. نخستین فرهنگ لغات کردی و نخستین دستور زبان آذری در ایران تالیف شد و به چاپ رسید.
از خاقانی شروانی گرفته تا محمدحسین شهریار که شاعر ملی ایران به شمار میآید. در سال ۱۳۵۰در دیداری که با فکرت ایروف، آهنگساز نامدار آذربایجانی، داشتم او تبریز را قلب زندگی فرهنگی خود میدانست و هنوز از تنها فرهنگ آذری-فارسی تدوین شده در ایران استفاده میکرد.
رادیو ایران از آغاز تاسیس در زمان رضا شاه به برنامههای آذری، کردی و عربی توجه داشته -سنتی که در دوران محمدرضا شاه و با گسترش وسایل ارتباط جمعی تازه مانند تلویزیون در سطحی وسیعتر ادامه یافت.
در صد سال گذشته کوششهای زیادی برای بهرهگیری از عربی و آذری و دیگر زبانهای مادری ایرانیان در رسانههای گروهی صورت گرفته است. جعفر پیشهوری، رهبر فرقه دموکرات آذربایجان و مدیر روزنامه «آژیر» برای مدتی کوتاه کوشید تا نشریه خود را به زبان آذری عرضه کند اما با سرعت ناچار شد که این طرح را به خاطر نبودن بازار کنار بگذارد. البته پیشهوری، که خود اهل گیلان بود، تسلط کافی بر زبان آذری نداشت اما به زبان فارسی روزنامهنگاری، زبردست بود. سالها بعد، رحیم زهتاب خرد، روزنامهنگار آذری برجسته دیگر، کوشید تا نشریه «اراده آذربایجان» را به زبان آذری نیز عرضه کند اما با فقدان آذرینویسان و خوانندگان، این طرح را رها کرد.
کوششها برای آفریدن مطبوعات عربیزبان در ایران نیز چندان موفقیتی نداشت. حزب سعادت خوزستان، به رهبری احمد عامری و عبدالله وزیری، چند شماره از روزنامه ارگان خود را به عربی عرضه کرد اما با نبودن خواننده و خریدار برنامه را تعطیل کرد. حسن عرب، ناشر «پرچم خاورمیانه» نیز تجربهای مشابه داشت. در سالهای۱۳۵۰ موسسه کیهان نیز برنامهای برای یک هفتهنامه به زبان عربی مطرح کرد. اما این بار هم فقدان نویسنده و خواننده علاوه بر فقدان آگهیدهنده، طرح را مدفون کرد.
@AmirTaheri4
Forwarded from Amir Taheri امیر طاهری
تنها موسسه اطلاعات غول دوم مطبوعات ایران موفق شد ماهنامه عربی خود را به عنوان «الاخا» به سردبیری نذیر فنسه، دولتمرد تبعیدی سوری، برای سالها، با نویسندگان و خوانندگان غیر ایرانی، زنده نگاه دارد -آن هم با دریافت «یارانه» سخاوتمندانه از وزارت اطلاعات شاهنشاهی.
هر زبانی که زبان مادری یک تبعه ایران باشد، زبان ایرانی به حساب میآید و شایسته آن است که از احترام و نتیجه لازم برخوردار باشد. در سالهای اخیر با حضور صدها هزار ایرانی به عنوان دانشجو در غرب، در زمان شاه و سپس استقرار میلیونها ایرانی تبعیدی در چهار دهه گذشته، ازدواج ایرانیان با اتباع دیگر ملل، زبانهای مادری بسیاری را با ایران پیوند داده است. حتی پیش از انقلاب نیز ما مدارسی به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی، فرانسوی، ارمنی و ترکی استانبولی داشتیم که علاوه بر فرزندان دیپلماتها و بازرگانان خارجی، بسیاری از کودکان ایرانی را نیز تعلیم میدادند.
در بعضی موارد گروههای زبانی کوچکتر، از نظر تعداد، با تکیه بر انرژی مثبت خود مدارس و مطبوعات دیرپای به وجود آوردند. روزنامه «آلیک» (موج) به زبان ارمنی و آشوری به مدیریت ویلسون بیت منصور، به زبان کلدانی همواره از احترام ویژهای برخوردار بودند.
کسانی که بر اثر نادانی یا اغراض شخصی زبان فارسی و حتی ایرانی بودن را دشمن میدانند، بیش از آن چه به فارسی و به ایران صدمه میزنند به خود و زبان مورد نظرشان لطمه وارد میکنند. در ایران دیروز یا امروز یا آینده، اگر میخواهید به زبانی جز فارسی بنویسید یا حرف بزنید کسی مانعتان نمیشود. چطور است که هیچ یک از شوونیستهای پر سر و صدا به جای سخنرانی در این یا آن سمینار یا حضور در وسایل ارتباط جمعی ضدایرانی در پی خلق آثار ادبی نیستند؟ چرا به عربی یا ترکی یا کردی یا قیچاقی شعر نمیگویند و رمان نمینویسند؟ در دنیای بیمرز امروز آثار ادبی قابل عرضه به هر زبان که باشند جای خود را پیدا میکنند. بسیار نویسندگان ایرانی با زبان مادری فارسی ترجیح دادهاند به فرانسه، انگلیسی یا آلمانی شعر بگویند و رمان بنویسند -از جمله فریدون هویدا، فریدون رهنما، سرژ رضوانی، تقی مدرسی، مصطفی فرزانه، یاسمن رضا، شهردخت جوان و دهها آفریننده جوانتر از آنان -مانند سالار عبده- در ایالات متحده.
با کینه و عناد و دروغ نمیتوان زبان مادری را حفظ کرد چه رسد به پیش برد. من از هموطنانی که زبان مادریشان زبانی غیر از فارسی است، خواهش میکنم که اگر فکر میکنند فارسی نمیتواند نیازهای ادبی، فلسفی و علمی آنان را برآورده کند، به زبان مادری خودشان بنویسند و نتیجه را به بازار باز جهانی، از جمله خود ایران، عرضه کنند. افزودن بر فضای ادبی هر ۱۸ زبان مادری ایرانیان، افزون بر ثروت فرهنگی تمامی ایران است – ایران زادگاه، خاستگاه و میهن ماست و همه ما را به یکسان دوست میدارد.
دشمنی با زبان فارسی تاریخی طولانی دارد -از کوشش امویان برای نابودی زبان عجم تا تلاش مذبوحانه امپراتوری عثمانی که پس از قرنها پذیرفتن فارسی به عنوان زبان ادبی و اداری، ناگهان به بهانه اختلاف شیعه و سنی فارسیزبانان را دشمن معرفی کرد. در قرن نوزدهم نیز کمپانی هند شرقی برای تثبیت تسلط خود بر هندوستان طرحی بزرگ را برای حذف زبان فارسی، که طی سه قرن زبان ادبی و سیاسی آن سرزمین بود، به مرحله اجرا درآورد و با حمایت امپراتوری خورشید زبان انگلیسی را بر دومین کشور پرجمعیت جهان مسلط کرد.
دشمنی با ایران سابقهای باز هم طولانیتر دارد – سابقهای که نزدیک به چهار قرن نبرد میان ایران و امپراتوری روم را در بر میگیرد. در این نبرد طولانی و الاکلنگی گاه ایران بالا بود، گاه روم. بسیاری از نامدارترین ژنرالهای رومی، از جمله پمپی، کراسوس و مارکوس آنتونیوس در جنگ با ایران شکست خوردند. کراسوس مانند امپراتور روم جولیانوس مرتد در جنگ با ایرانیان کشته شد.یک امپراتور دیگر، والرین، به اسارت ایرانیان درآمد.
اکتاویوس اگوستوس که به گمان بسیاری بزرگترین امپراتور روم بود، در بستر مرگ به جانشین خود تیبریوس گفت: «من تنها یک نصیحت برای تو دارم: با ایران در نیافت!»
@AmirTaheri4
هر زبانی که زبان مادری یک تبعه ایران باشد، زبان ایرانی به حساب میآید و شایسته آن است که از احترام و نتیجه لازم برخوردار باشد. در سالهای اخیر با حضور صدها هزار ایرانی به عنوان دانشجو در غرب، در زمان شاه و سپس استقرار میلیونها ایرانی تبعیدی در چهار دهه گذشته، ازدواج ایرانیان با اتباع دیگر ملل، زبانهای مادری بسیاری را با ایران پیوند داده است. حتی پیش از انقلاب نیز ما مدارسی به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی، فرانسوی، ارمنی و ترکی استانبولی داشتیم که علاوه بر فرزندان دیپلماتها و بازرگانان خارجی، بسیاری از کودکان ایرانی را نیز تعلیم میدادند.
در بعضی موارد گروههای زبانی کوچکتر، از نظر تعداد، با تکیه بر انرژی مثبت خود مدارس و مطبوعات دیرپای به وجود آوردند. روزنامه «آلیک» (موج) به زبان ارمنی و آشوری به مدیریت ویلسون بیت منصور، به زبان کلدانی همواره از احترام ویژهای برخوردار بودند.
کسانی که بر اثر نادانی یا اغراض شخصی زبان فارسی و حتی ایرانی بودن را دشمن میدانند، بیش از آن چه به فارسی و به ایران صدمه میزنند به خود و زبان مورد نظرشان لطمه وارد میکنند. در ایران دیروز یا امروز یا آینده، اگر میخواهید به زبانی جز فارسی بنویسید یا حرف بزنید کسی مانعتان نمیشود. چطور است که هیچ یک از شوونیستهای پر سر و صدا به جای سخنرانی در این یا آن سمینار یا حضور در وسایل ارتباط جمعی ضدایرانی در پی خلق آثار ادبی نیستند؟ چرا به عربی یا ترکی یا کردی یا قیچاقی شعر نمیگویند و رمان نمینویسند؟ در دنیای بیمرز امروز آثار ادبی قابل عرضه به هر زبان که باشند جای خود را پیدا میکنند. بسیار نویسندگان ایرانی با زبان مادری فارسی ترجیح دادهاند به فرانسه، انگلیسی یا آلمانی شعر بگویند و رمان بنویسند -از جمله فریدون هویدا، فریدون رهنما، سرژ رضوانی، تقی مدرسی، مصطفی فرزانه، یاسمن رضا، شهردخت جوان و دهها آفریننده جوانتر از آنان -مانند سالار عبده- در ایالات متحده.
با کینه و عناد و دروغ نمیتوان زبان مادری را حفظ کرد چه رسد به پیش برد. من از هموطنانی که زبان مادریشان زبانی غیر از فارسی است، خواهش میکنم که اگر فکر میکنند فارسی نمیتواند نیازهای ادبی، فلسفی و علمی آنان را برآورده کند، به زبان مادری خودشان بنویسند و نتیجه را به بازار باز جهانی، از جمله خود ایران، عرضه کنند. افزودن بر فضای ادبی هر ۱۸ زبان مادری ایرانیان، افزون بر ثروت فرهنگی تمامی ایران است – ایران زادگاه، خاستگاه و میهن ماست و همه ما را به یکسان دوست میدارد.
دشمنی با زبان فارسی تاریخی طولانی دارد -از کوشش امویان برای نابودی زبان عجم تا تلاش مذبوحانه امپراتوری عثمانی که پس از قرنها پذیرفتن فارسی به عنوان زبان ادبی و اداری، ناگهان به بهانه اختلاف شیعه و سنی فارسیزبانان را دشمن معرفی کرد. در قرن نوزدهم نیز کمپانی هند شرقی برای تثبیت تسلط خود بر هندوستان طرحی بزرگ را برای حذف زبان فارسی، که طی سه قرن زبان ادبی و سیاسی آن سرزمین بود، به مرحله اجرا درآورد و با حمایت امپراتوری خورشید زبان انگلیسی را بر دومین کشور پرجمعیت جهان مسلط کرد.
دشمنی با ایران سابقهای باز هم طولانیتر دارد – سابقهای که نزدیک به چهار قرن نبرد میان ایران و امپراتوری روم را در بر میگیرد. در این نبرد طولانی و الاکلنگی گاه ایران بالا بود، گاه روم. بسیاری از نامدارترین ژنرالهای رومی، از جمله پمپی، کراسوس و مارکوس آنتونیوس در جنگ با ایران شکست خوردند. کراسوس مانند امپراتور روم جولیانوس مرتد در جنگ با ایرانیان کشته شد.یک امپراتور دیگر، والرین، به اسارت ایرانیان درآمد.
اکتاویوس اگوستوس که به گمان بسیاری بزرگترین امپراتور روم بود، در بستر مرگ به جانشین خود تیبریوس گفت: «من تنها یک نصیحت برای تو دارم: با ایران در نیافت!»
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استاد #امیر_طاهری:
همه این ها (مهاجرها) از ایران میان بیرون اما ایران ازشون نمیاد بیرون.
ایران یک جذابیتی دارد که همه فرزندان خودش را همیشه دور خودش نگه خواهد داشت و در طول تاریخ هم نگه داشته است.
فرزندان ایران به ایران بر می گردند.
#آرمیتا_گراوند
#مهسا_امینی
#آیدا_رستمی
——
@AmirTaheri4
HosseinHVJ
@AmirTaheri4
همه این ها (مهاجرها) از ایران میان بیرون اما ایران ازشون نمیاد بیرون.
ایران یک جذابیتی دارد که همه فرزندان خودش را همیشه دور خودش نگه خواهد داشت و در طول تاریخ هم نگه داشته است.
فرزندان ایران به ایران بر می گردند.
#آرمیتا_گراوند
#مهسا_امینی
#آیدا_رستمی
——
@AmirTaheri4
HosseinHVJ
@AmirTaheri4
Forwarded from توییتر ممنوعه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امیر طاهری: ترامپ دوم و دستور کار ۴۷
با آنکه همیشه باید مراقب پیش بینیها توسط مطبوعات بود، اما این بار پیش بینی مطبوعات درباره بازگشت ترامپ به قدرت را میبایست جدی گرفت. ترامپ اکنون در تلاش است تا با ارائهی یک برنامه، پیروز انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا و دورهی دوم ریاست جمهوری خود باشد. او در این دستور کار که ۴۷ نامیده، معتقد است که مارکسیست ها و سایر «چپ گراهای دیوانه»، کنترل دانشگاه های ایالات متحده را به دست گرفتهاند و به لطف کمک های خصوصی معاف از مالیات و بودجهی عمومی، در حال شستشوی مغزی کامل نسل ها هستند. او همچنین با قضاوت بر اساس آنچه مشاوران دربارهی خاورمیانه آماده میکنند، بر «روابط نزدیک تر» با متحدان، از جمله اسرائیل، تمرکز خواهد کرد و اگر دوباره برگردد دیگر «لطفی» به جمهوری اسلامی و ترکیهی رجب طیب اردوغان نخواهد داشت.
تحلیلی از امیر طاهری، رونامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی با عنوان اصلی زیر در شرقالاوسط:
Don’t Dismiss Trump II
#امیر_طاهری
#تحلیل_سیاسی
#ترامپ
@Unikador
https://www.youtube.com/watch?v=r2pB7AXQddM
@AmirTaheri4
با آنکه همیشه باید مراقب پیش بینیها توسط مطبوعات بود، اما این بار پیش بینی مطبوعات درباره بازگشت ترامپ به قدرت را میبایست جدی گرفت. ترامپ اکنون در تلاش است تا با ارائهی یک برنامه، پیروز انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا و دورهی دوم ریاست جمهوری خود باشد. او در این دستور کار که ۴۷ نامیده، معتقد است که مارکسیست ها و سایر «چپ گراهای دیوانه»، کنترل دانشگاه های ایالات متحده را به دست گرفتهاند و به لطف کمک های خصوصی معاف از مالیات و بودجهی عمومی، در حال شستشوی مغزی کامل نسل ها هستند. او همچنین با قضاوت بر اساس آنچه مشاوران دربارهی خاورمیانه آماده میکنند، بر «روابط نزدیک تر» با متحدان، از جمله اسرائیل، تمرکز خواهد کرد و اگر دوباره برگردد دیگر «لطفی» به جمهوری اسلامی و ترکیهی رجب طیب اردوغان نخواهد داشت.
تحلیلی از امیر طاهری، رونامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی با عنوان اصلی زیر در شرقالاوسط:
Don’t Dismiss Trump II
#امیر_طاهری
#تحلیل_سیاسی
#ترامپ
@Unikador
https://www.youtube.com/watch?v=r2pB7AXQddM
@AmirTaheri4
امیر طاهری: ترامپ دوم و دستور کار ۴۷
Unika
امیر طاهری: ترامپ دوم و دستور کار ۴۷
با آنکه همیشه باید مراقب پیش بینیها توسط مطبوعات بود، اما این بار پیش بینی مطبوعات درباره بازگشت ترامپ به قدرت را میبایست جدی گرفت. ترامپ اکنون در تلاش است تا با ارائهی یک برنامه، پیروز انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا و دورهی دوم ریاست جمهوری خود باشد. او در این دستور کار که ۴۷ نامیده، معتقد است که مارکسیست ها و سایر «چپ گراهای دیوانه»، کنترل دانشگاه های ایالات متحده را به دست گرفتهاند و به لطف کمک های خصوصی معاف از مالیات و بودجهی عمومی، در حال شستشوی مغزی کامل نسل ها هستند. او همچنین با قضاوت بر اساس آنچه مشاوران دربارهی خاورمیانه آماده میکنند، بر «روابط نزدیک تر» با متحدان، از جمله اسرائیل، تمرکز خواهد کرد و اگر دوباره برگردد دیگر «لطفی» به جمهوری اسلامی و ترکیهی رجب طیب اردوغان نخواهد داشت.
تحلیلی از امیر طاهری، رونامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی با عنوان اصلی زیر در شرقالاوسط:
Don’t Dismiss Trump II
فایل صوتی
@AmirTaheri4
با آنکه همیشه باید مراقب پیش بینیها توسط مطبوعات بود، اما این بار پیش بینی مطبوعات درباره بازگشت ترامپ به قدرت را میبایست جدی گرفت. ترامپ اکنون در تلاش است تا با ارائهی یک برنامه، پیروز انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا و دورهی دوم ریاست جمهوری خود باشد. او در این دستور کار که ۴۷ نامیده، معتقد است که مارکسیست ها و سایر «چپ گراهای دیوانه»، کنترل دانشگاه های ایالات متحده را به دست گرفتهاند و به لطف کمک های خصوصی معاف از مالیات و بودجهی عمومی، در حال شستشوی مغزی کامل نسل ها هستند. او همچنین با قضاوت بر اساس آنچه مشاوران دربارهی خاورمیانه آماده میکنند، بر «روابط نزدیک تر» با متحدان، از جمله اسرائیل، تمرکز خواهد کرد و اگر دوباره برگردد دیگر «لطفی» به جمهوری اسلامی و ترکیهی رجب طیب اردوغان نخواهد داشت.
تحلیلی از امیر طاهری، رونامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی با عنوان اصلی زیر در شرقالاوسط:
Don’t Dismiss Trump II
فایل صوتی
@AmirTaheri4
امروز ۷۸ امین سالگرد نبرد آپسالا در منطقه خلخال در آذربایجان شرقی است.
گروهی از جنگجویان قبیله ای از ارشق، مشکین و مغان، واحدهای تجزیه طلب فرقه دموکرات را که توسط ارتش شوروی حمایت می شد شکست دادند و آنها را مجبور به عقب نشینی سریع کردند...
در آن زمان یگان های اشغالگر ارتش سرخ، ارتش ملی ایران را در قزوین متوقف کرده بودند و از رسیدن آنها به آذربایجان برای بازگرداندن حاکمیت ملی جلوگیری کردند.
15 مبارز قبیله ای میهن پرست در جنگ جان باختند.
سربازان مزدور شوروی کنترل مسیرهای جنوب شرقی استان را از دست دادند...
نبرد کپسالا الهام بخش سایر قیام های قبیله ای علیه واحدهای تحت حمایت شوروی بود و وظیفه ارتش ملی برای بازگرداندن نظم و قانون را تسهیل کرد.
شوروی استالین مستبد این پیام را دریافت کرد که نمی تواند مانند چندین کشور ایران را بخشی از اقمار شوروی کند
@AmirTaheri4
گروهی از جنگجویان قبیله ای از ارشق، مشکین و مغان، واحدهای تجزیه طلب فرقه دموکرات را که توسط ارتش شوروی حمایت می شد شکست دادند و آنها را مجبور به عقب نشینی سریع کردند...
در آن زمان یگان های اشغالگر ارتش سرخ، ارتش ملی ایران را در قزوین متوقف کرده بودند و از رسیدن آنها به آذربایجان برای بازگرداندن حاکمیت ملی جلوگیری کردند.
15 مبارز قبیله ای میهن پرست در جنگ جان باختند.
سربازان مزدور شوروی کنترل مسیرهای جنوب شرقی استان را از دست دادند...
نبرد کپسالا الهام بخش سایر قیام های قبیله ای علیه واحدهای تحت حمایت شوروی بود و وظیفه ارتش ملی برای بازگرداندن نظم و قانون را تسهیل کرد.
شوروی استالین مستبد این پیام را دریافت کرد که نمی تواند مانند چندین کشور ایران را بخشی از اقمار شوروی کند
@AmirTaheri4
فارس نیوز امروز :
جنبش انصارالله در یمن که بخشی از جبهه مقاومت به رهبری «رهبر معظم» آیتالله خامنهای است،این جبهه اکنون حاکم بر دریای سرخ است و آن را به روی کشتیهای رژیم صهیونیستی میبندد.
ممکن است این اقدام را برای کشتی دیگر کشورهایی که از صهیونیسم حمایت می کنند نیز تعمیم دهد.
@AmirTaheri4
جنبش انصارالله در یمن که بخشی از جبهه مقاومت به رهبری «رهبر معظم» آیتالله خامنهای است،این جبهه اکنون حاکم بر دریای سرخ است و آن را به روی کشتیهای رژیم صهیونیستی میبندد.
ممکن است این اقدام را برای کشتی دیگر کشورهایی که از صهیونیسم حمایت می کنند نیز تعمیم دهد.
@AmirTaheri4
دیگران را سرزنش کن!
سعید جلیلی، فرستاده ویژه خامنهای: کشورهایی که ادعای دمکراتیک بودن و کشورهای عرب، حتی یک قطعنامه برای محکومیت رژیم صهیونیستی پیشنهاد نکردهاند.
خب، چرا چین و روسیه یا حتی خود جمهوریاسلامی به عنوان یکی از اعضای سازمان ملل این کار را نمیکنند؟
@AmirTaheri4
سعید جلیلی، فرستاده ویژه خامنهای: کشورهایی که ادعای دمکراتیک بودن و کشورهای عرب، حتی یک قطعنامه برای محکومیت رژیم صهیونیستی پیشنهاد نکردهاند.
خب، چرا چین و روسیه یا حتی خود جمهوریاسلامی به عنوان یکی از اعضای سازمان ملل این کار را نمیکنند؟
@AmirTaheri4
سرمقاله امروز فارس نیوز: «حمله ۷ اکتبر به #اسرائیل توسط #حماس لحظهای بود که ملت فلسطین هویت خود را پیدا کرد و نشان داد.»
(مطمئنی؟
حملهای بیدلیل، کشتن غیرنظامیان غیرمسلح، از جمله پیرزنان و نوزادان، سوزاندن اجساد، گروگان گیری؟ هویت؟)
@AmirTaheri4
(مطمئنی؟
حملهای بیدلیل، کشتن غیرنظامیان غیرمسلح، از جمله پیرزنان و نوزادان، سوزاندن اجساد، گروگان گیری؟ هویت؟)
@AmirTaheri4
سردار باقری، رئیس ستاد کل اسلامی،از به آب انداختن دیلمان اولین ناوشکن ایرانی در #دریایخزر تقدیر کرد
گفت خواهان صلح با کشورهای ساحلی هستیم
ناوشکن با تروریستها و دزدان دریایی خواهد جنگید (تروریستها/دزدان دریایی از کجا میآیند در دریاچهای که توسط نیروی دریایی روسیه کنترل میشود؟)
@AmirTaheri4
گفت خواهان صلح با کشورهای ساحلی هستیم
ناوشکن با تروریستها و دزدان دریایی خواهد جنگید (تروریستها/دزدان دریایی از کجا میآیند در دریاچهای که توسط نیروی دریایی روسیه کنترل میشود؟)
@AmirTaheri4
«رهبر» #خامنهای امروز: «من هرگز نگفتم که #یهودیان (اسرائیل) را به دریا میاندازیم. گفتم باید یک کشور فلسطینی بسازیم که رهبرانش تصمیم خواهند گرفت با این افراد چه کنند. ژئوپلیتیک منطقه برای جبهه مقاومت به رهبری جمهوریاسلامی در حال تغییر است».
@AmirTaheri4
@AmirTaheri4
آیا #بایدن با اصرار بر آتشبس طولانی در #غزه، #اسرائیل را به دام میاندازد؟
تهران همچنین خواستار آتشبس است درحالیکه از «قهرمانان فلسطین» برای گشودن جبهه جدیدی در کرانه باختری ستایش میکند. آتشبس در #غزه برای بازیابی #حماس در حالیکه دیگران با اسرائیل در #کرانه_غربی درگیر میشوند
@AmirTaheri4
تهران همچنین خواستار آتشبس است درحالیکه از «قهرمانان فلسطین» برای گشودن جبهه جدیدی در کرانه باختری ستایش میکند. آتشبس در #غزه برای بازیابی #حماس در حالیکه دیگران با اسرائیل در #کرانه_غربی درگیر میشوند
@AmirTaheri4
با این ادعا که «چیزی پیش خواهد آمد» که #اسرائیل محو شود و ج.ا. در خاورمیانه به «ابرقدرت» بدل شود، #خامنهای [تکیه کلام] آقای میکاوبر* را طوطیوار تکرار میکند
واقعیت این است که تنها ج.ا. از حمله تروریستی ۷ اکتبر #حماس تمجید میکند و تنها کسی است که در شکل دادن آینده هیچ کاره است.
@AmirTaheri4
واقعیت این است که تنها ج.ا. از حمله تروریستی ۷ اکتبر #حماس تمجید میکند و تنها کسی است که در شکل دادن آینده هیچ کاره است.
@AmirTaheri4
شرم آور:
جالبست که برخی از تلویزیون های اروپایی در حال پخش مجدد مستندهای مغرضانه درباره ایران هستند تا به شاه فقید اهانت کنندو خمینی را به عنوان رهبر انقلاب ضد امپریالیستی معرفی کنند.مظنونین معمول، چپ های قدیمی صادر شده به غرب، به عنوان متخصص و کارشناس در امور ایران معرفی می شوند.
@AmirTaheri4
جالبست که برخی از تلویزیون های اروپایی در حال پخش مجدد مستندهای مغرضانه درباره ایران هستند تا به شاه فقید اهانت کنندو خمینی را به عنوان رهبر انقلاب ضد امپریالیستی معرفی کنند.مظنونین معمول، چپ های قدیمی صادر شده به غرب، به عنوان متخصص و کارشناس در امور ایران معرفی می شوند.
@AmirTaheri4