«درگیر احساسات نشو!» این اولین درسی بود که باید میگرفتم و میآموختم وقتی که در دهه هفتاد قرن پیش خبرنگاری جوان بودم و برای پوشش «رویدادها» به کشورهای دور اعزام میشدم.
این گونه بیانها احساسات جنگها، انقلابها، تصفیههای نژادی، گرسنگیها و در نسخه کم ضررتر آن کودتاها را پوشاند که عاملی در جلب پوتینهای نظامی بودند که عینکهای آفتابی را به کرسی قدرت میرساندند.
یکی از اولین این «رویدادها» انتخابات عمومی پاکستان بود که درآن زمان کشوری یکپارچه بود.
اول شب به شهر دکا رسیدم و بعد به هتلی در اطراف پایتخت وسیع که آن زمان پاکستان شرقی خوانده میشد رفتم. بعد از دوشی مختصر به لابی هتل رفتم و ماشینی کرایه کردم تا به مرکز شهر بروم.
تحقیقات مطبوعاتی من سرو صدایی به راه انداخت. به من گفته شد« شاید درست نبود» بعد از غروب آفتاب به شهر بروم و بهتر است تا صبح روز بعد صبرکنم. به هرحال تاکسیهای هتل پس از نماز عشا کار نمیکردند. صحبتم با کارمند هتل را مرد نحیف و بلند قامتی قطع کرد که به من پیشنهاد داد مرا با «ریکشا» برساند؛ یگ گاری کوچک سه چرخ.
برای من حسابی خوب بود و راه افتادیم. وقتی به اطراف شهر رسیدیم حس کردم غرق در جهان کاملاً متفاوتی شدم.
رو به رویم صحنه آشوبی ناب بود با تعداد بیشماری آدم که اکثرشان نیمه عریان و بدون لباس و تقریبا پا برهنه بودند و مشخص بود از کمبود تغذیه رنج میبرند و میان گاریهای ریکشا و سه چرخهها میچرخیدند. در میان گروه زیادی از گدایان و کودکان بازیگوش و جوانان ولگرد و مردانی با لباسهای مختلف نظامی یا پلیس که از فضای تقریباً همیشه خاکی اطراف آلوده شدهاند، شوالهای سنگینی را به دوش میکشیدند.
چند ساعت دیدن آن صحنه کافی بود تا خسته و کوفته بشوم و لازم شد به سرعت به هتل فاخری که درآن ساکن بودم برگردم که حالا به نظر میرسید دروغ بزرگی است که حقیقت بی رحمی را پنهان میساخت. احساس کردم خوشبینی ترد و شکننده جوانانهام درباره آینده بشریت رو به متلاشی شدن و نابودی میرود؛ چون هنوز براین باور بودم که شدیدترین درجات فقر ویرانگر را میتوان شکست داد؛ با تکنولوژی یا ایدئولوژی. همان اولین رفتنم به قلب شهر دکا کافی بود تا کشیدهای به این تصور بخورد و خوشبینی کاملاً ویران بشود. بعد با خویی خشمگین که رنگ و بوی بزدلی شدید داشت به این فکرکردم که با اولین هواپیما که کشور را ترک میکند فرارکنم.
بعد یاد موعد دو روز بعدی افتادم که برای مصاحبه با شیخ مجیب الرحمن داشتم، شخصیتی که رهبران پاکستان شرقی-که چند روز پیش ازآن با آنها دیدار کرده بودم- او را «شخصیت خطرناک و جنجالی» توصیف میکردند.
شیخ مجیب، آن طور که اینجا همه دوست دارند اینگونه بنامند، ماشین «استودبیکر» امریکایی عتیقه مدل1951 فرستاد تا مرا به خانهاش ببرد؛ یک ویلایی که با همه معیارهای معروف تا حدودی ساده بود، اما درآن لحظهها مانند واحهای از آرامش در میان باغی لطیف از گلها و گیاهان زیبا به نظر رسید.
پس از چند فنجان بی انتهای چای و نیم دوجین شرینی خوشمزه که برای تازه وارد ناشناخته است، نتیجه گرفتن شیخ مجیب با توصیفات آدم جنجالی بسیار فاصله دارد؛ شیخ یکی از شخصیتهای رؤیاداری بود که صحبتهای طولانی و حرفهای زیادی درباره تمایل مردمش برای دردست داشتن سرنوشت کشورشان میگفت، مسئلهای که به معنای تقسیم پاکستان بود.
چه کسی میتواند نهاد نظامی قوی پاکستانی را از کشور کنار بزند؟ آیا «قدرتهای درگیر» با مسئله از جمله هند، چین، ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی و ایران که شاه بسیار بلندپرواز برآن حکمرانی میکرد آیا اجازه میدادند یا با چنین زلزله ژئو-سیاسی قوی کنارمیآمدند؟
شیخ مجیب از من پرسید دوست دارم در بعضی سفرهای انتخاباتی با او همراه شوم تا فضاها را خوب لمس کنم.
در روزهای بعد دیدن راهپیماییهای انتخاباتی در دکا، بازار بزرگ کاکس و شهر چیتاگونگ حسابی مرا به هم ریخت؛ چرا که نیروی مثبتی که شیخ مجیب به جمعیت رأی دهندگان میداد واقعاً حیرت آور بود. جمعیت «هیکلهای بزرگ ضعیف» مردم درآنجا به طور ناگهانی به توپهای بزرگ آتشین تبدیل شدند. با این وجود احساس عجیبی مرا فراگرفت که همه اینها به مصیبتی هولناک منتهی میشوند.
و واقعاً شیخ مجیب با اکثریت بسیار بالا پیروز انتخاباتی شد که در سراسر پاکستان برگزار شد حال آنکه از تشکیل دولت پاکستان متحد محروم شد. رهبری پاکستان تصمیم گرفت دست به حملهای همه جانبه و بیرحمانه بزند که شامل به زندان انداختن شیخ مجیب و اعلام
https://persian.aawsat.com/home/article/2897771/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C/%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%A7%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D8%B5%D9%88%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86
@AmirTaheri4
این گونه بیانها احساسات جنگها، انقلابها، تصفیههای نژادی، گرسنگیها و در نسخه کم ضررتر آن کودتاها را پوشاند که عاملی در جلب پوتینهای نظامی بودند که عینکهای آفتابی را به کرسی قدرت میرساندند.
یکی از اولین این «رویدادها» انتخابات عمومی پاکستان بود که درآن زمان کشوری یکپارچه بود.
اول شب به شهر دکا رسیدم و بعد به هتلی در اطراف پایتخت وسیع که آن زمان پاکستان شرقی خوانده میشد رفتم. بعد از دوشی مختصر به لابی هتل رفتم و ماشینی کرایه کردم تا به مرکز شهر بروم.
تحقیقات مطبوعاتی من سرو صدایی به راه انداخت. به من گفته شد« شاید درست نبود» بعد از غروب آفتاب به شهر بروم و بهتر است تا صبح روز بعد صبرکنم. به هرحال تاکسیهای هتل پس از نماز عشا کار نمیکردند. صحبتم با کارمند هتل را مرد نحیف و بلند قامتی قطع کرد که به من پیشنهاد داد مرا با «ریکشا» برساند؛ یگ گاری کوچک سه چرخ.
برای من حسابی خوب بود و راه افتادیم. وقتی به اطراف شهر رسیدیم حس کردم غرق در جهان کاملاً متفاوتی شدم.
رو به رویم صحنه آشوبی ناب بود با تعداد بیشماری آدم که اکثرشان نیمه عریان و بدون لباس و تقریبا پا برهنه بودند و مشخص بود از کمبود تغذیه رنج میبرند و میان گاریهای ریکشا و سه چرخهها میچرخیدند. در میان گروه زیادی از گدایان و کودکان بازیگوش و جوانان ولگرد و مردانی با لباسهای مختلف نظامی یا پلیس که از فضای تقریباً همیشه خاکی اطراف آلوده شدهاند، شوالهای سنگینی را به دوش میکشیدند.
چند ساعت دیدن آن صحنه کافی بود تا خسته و کوفته بشوم و لازم شد به سرعت به هتل فاخری که درآن ساکن بودم برگردم که حالا به نظر میرسید دروغ بزرگی است که حقیقت بی رحمی را پنهان میساخت. احساس کردم خوشبینی ترد و شکننده جوانانهام درباره آینده بشریت رو به متلاشی شدن و نابودی میرود؛ چون هنوز براین باور بودم که شدیدترین درجات فقر ویرانگر را میتوان شکست داد؛ با تکنولوژی یا ایدئولوژی. همان اولین رفتنم به قلب شهر دکا کافی بود تا کشیدهای به این تصور بخورد و خوشبینی کاملاً ویران بشود. بعد با خویی خشمگین که رنگ و بوی بزدلی شدید داشت به این فکرکردم که با اولین هواپیما که کشور را ترک میکند فرارکنم.
بعد یاد موعد دو روز بعدی افتادم که برای مصاحبه با شیخ مجیب الرحمن داشتم، شخصیتی که رهبران پاکستان شرقی-که چند روز پیش ازآن با آنها دیدار کرده بودم- او را «شخصیت خطرناک و جنجالی» توصیف میکردند.
شیخ مجیب، آن طور که اینجا همه دوست دارند اینگونه بنامند، ماشین «استودبیکر» امریکایی عتیقه مدل1951 فرستاد تا مرا به خانهاش ببرد؛ یک ویلایی که با همه معیارهای معروف تا حدودی ساده بود، اما درآن لحظهها مانند واحهای از آرامش در میان باغی لطیف از گلها و گیاهان زیبا به نظر رسید.
پس از چند فنجان بی انتهای چای و نیم دوجین شرینی خوشمزه که برای تازه وارد ناشناخته است، نتیجه گرفتن شیخ مجیب با توصیفات آدم جنجالی بسیار فاصله دارد؛ شیخ یکی از شخصیتهای رؤیاداری بود که صحبتهای طولانی و حرفهای زیادی درباره تمایل مردمش برای دردست داشتن سرنوشت کشورشان میگفت، مسئلهای که به معنای تقسیم پاکستان بود.
چه کسی میتواند نهاد نظامی قوی پاکستانی را از کشور کنار بزند؟ آیا «قدرتهای درگیر» با مسئله از جمله هند، چین، ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی و ایران که شاه بسیار بلندپرواز برآن حکمرانی میکرد آیا اجازه میدادند یا با چنین زلزله ژئو-سیاسی قوی کنارمیآمدند؟
شیخ مجیب از من پرسید دوست دارم در بعضی سفرهای انتخاباتی با او همراه شوم تا فضاها را خوب لمس کنم.
در روزهای بعد دیدن راهپیماییهای انتخاباتی در دکا، بازار بزرگ کاکس و شهر چیتاگونگ حسابی مرا به هم ریخت؛ چرا که نیروی مثبتی که شیخ مجیب به جمعیت رأی دهندگان میداد واقعاً حیرت آور بود. جمعیت «هیکلهای بزرگ ضعیف» مردم درآنجا به طور ناگهانی به توپهای بزرگ آتشین تبدیل شدند. با این وجود احساس عجیبی مرا فراگرفت که همه اینها به مصیبتی هولناک منتهی میشوند.
و واقعاً شیخ مجیب با اکثریت بسیار بالا پیروز انتخاباتی شد که در سراسر پاکستان برگزار شد حال آنکه از تشکیل دولت پاکستان متحد محروم شد. رهبری پاکستان تصمیم گرفت دست به حملهای همه جانبه و بیرحمانه بزند که شامل به زندان انداختن شیخ مجیب و اعلام
https://persian.aawsat.com/home/article/2897771/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C/%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%A7%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D8%B5%D9%88%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86
@AmirTaheri4
الشرق الاوسط فارسی
مشکل خبرنگار میان ناامیدی و تصور کردن
«درگیر احساسات نشو!» این اولین درسی بود که باید میگرفتم و میآموختم وقتی که در دهه هفتاد قرن پیش خبرنگاری جوان بودم و برای پوشش «رویدادها» به کشورهای دور اعزام میشدم. این گونه بیانها احساسات جنگها، انقلابها، تصفیههای نژادی، گرسنگیها و در نسخه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ نخستین پادکست ایندیپندنت فارسی با محوریت بررسی جنبههای مختلف روابط ایران و آمریکا منتشر شد.
♦️ در این پادکست کاملیا انتخابی فرد سردبیر ایندیپندنت فارسی همراه با امیر طاهری نویسنده و روزنامهنگار پیشکسوت، با نگاهی به فراز و نشیبهای رابطه دو کشور ایران و آمریکا،موانع عادی سازی روابط این دو کشور را بررسی میکنند.
لینک پخش پادکست ایندیپندنت فارسی
@AmirTaheri4
♦️ در این پادکست کاملیا انتخابی فرد سردبیر ایندیپندنت فارسی همراه با امیر طاهری نویسنده و روزنامهنگار پیشکسوت، با نگاهی به فراز و نشیبهای رابطه دو کشور ایران و آمریکا،موانع عادی سازی روابط این دو کشور را بررسی میکنند.
لینک پخش پادکست ایندیپندنت فارسی
@AmirTaheri4
Audio
در این گلچین و بازتاب ویژه ۱۰ دقیقهای که از بیانات استاد طاهری برای لذت سمع (کی صدای گرم، گیرا، و آرامش دهندهی ایشان را دوست ندارد؟…) و بسط معلوماتتان تهیه کردهام و قصد دارم بیشتر هم بکنم، ایشان خیلی عالی و تاریخ بندی شده به روابط بین ایران و آمریکا میپردازند و بعد به همان جمهوری اسلامی.
پیالهچی نهایت تشکر و قدردانی را نه تنها از زحمات دکتر طاهری، بلکه همچنین از سایت ایندپندنت فارسی دارد که منبع این گلچین بود.
@AmirTaheri4
پیالهچی نهایت تشکر و قدردانی را نه تنها از زحمات دکتر طاهری، بلکه همچنین از سایت ایندپندنت فارسی دارد که منبع این گلچین بود.
@AmirTaheri4
⚡️امیر طاهری - ایران در میان توهم و واقعیت
خامنهای صحبت از «توطئهای» میکند تا ایران به یک « کشور طبیعی» مانند همه کشورهای دیگر تبدیل بشود... او تعهد داد هرگز اجازه نمیدهد چنین اتفاقی بیفتد
متن قدیمی باز از میان پروندههای غبار گرفته بیرون آمد و دکورها به نظر درخشان و پرتلألؤ آمدند درحالی که مسئول شروع کرد به حرکت دادن عروسکها تا نخها و خم و راست کردن انگشتهایش را امتحان کند. با این حال هنوز یک چیز کم است: عروسک جدید برای افزودن به جذابیت نمایش برای کسانی که پیش از این نمایش را صدها بار دیدهاند.
متوجه مسئله شدید؟ صحبت من اینجا از انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران است که قرار است ماه ژوئن آینده برگزار شود، اما تا بدین جا موفق به جلب توجه چندانی نشده است. در نسخهها قبلی نمایش عروسکی انتخاباتی، توجه به نمایش از دو سال قبل روز انتخابات با تلاش گروههای رقیب درون نظام برای بسیج و کشاندن مردم برای رسیدن به جایزه مورد نظر یا دستکم گذاشتن اثر ملموس شروع میشد. دستکم در دو مناسبت شیره این مسخرگی گرفته شده است؛ یک بار در نتیجهای که شگفتی مسرت بخشی آفرید و یک بار در نتیجه هولناکی که کسی انتظارش را نداشت. در مورد سوم هم این مسخرگی منشأ جنبشی در سطح کشور شد که نظام خمینی را تا لبه پرتگاه برد.
اما برای کسانی که همچنان این شکلکبازی انتخاباتی را توهینی به شعور انسان میدانند، به دو دلیل به آن اهمیت میدهند.
اول: تصویر مختصری از توازن جریانهای درون اردوگاه خمینی ارائه میکند. دوم: انتخابات در لایههای خود نشانههای روشنی از قدرت نظام بر جذب شمار بسیاری از رأی دهندگان برای شرکت در رأی دادن دارد.
دوست دارم از طرف خود دلیل سومی اضافه کنم که از سوی برخی ناظران که شتابزده رأی صادر میکنند خیلی با مخالفت روبه رو شده: امکان -هرچند هم ضعیف- تصحیح مسیری که کشور به سمت آن حرکت میکند، اگرچه اندک باشد.
با این حال، به نظرنمیرسد هریک از این دلایل این بار اهمیت قابل ذکری داشته باشند.
آنچه روشن است اینکه توازن قوا به سود کسانی چرخید که چکیده چهاردهه تجربه انقلابی با آن آمیزه ایدئولوژیک از افکار مغلوط «شیعه» و تحریف شده از«کمونیسم» درستایشی که به مرز تقدیس خود آیت الله خامنهای رسید را دارند که خود را به عنوان «رهبر معظم» منصوب کرد.
براین اساس، اتفاقی نیست که آیت الله خاتمی یکی از مشهورترین ملاهای داخل نظام تأکید میکند، انتخابات ژوئن آینده رأی دادن به «رهبر معظم» و نظام به طور کلی است.
امروز دیگر آن دوره گذشته که محمد جواد ظریف درآن توانست خود را وزیرخارجه ایران بدون نام بردن از «جمهوری اسلامی» یا حتی خود «اسلام» معرفی کند و با داستانی که برای اعضای بلند پایه «شورای روابط خارجه» درباره گروه «معتدل» طرفدار ایالات متحده که با گروه مخالف آن در ایران برسرقدرت رقابت میکند تسلی خاطر بدهد.
درباره آمار رأی دهندگان شرکت کننده در انتخابات اما، ما اکنون میدانیم نظام صحنه را برای یک «رویداد تاریخی» مهیا ساخته است. فرمانده «سپاه پاسداران» حسن سلامی اعلام کرد، «رهبر معظم» دستوراتی برای تحقق « استقال تاریخی» از سوی رأی دهندگان صادر کرد؛ مسئلهای که نیروی «سپاه پاسداران» در بسیج آن کمک میکند.
روشن به نظرمیرسد که «رهبر معظم» درمقابل کمترین انحراف از مسیری که برای انقلاب که ادعا میکند روز به روز قویتر میشود تعیین کرده کوتاه نمیآید.
از سوی دیگر دکتر حسن عباسی که به او لقب «دکتر کسینجر اسلام» داده میشود گفت:« امروز ما قویتریم و امریکا ضعیفتر است و امریکا تبدیل به قدرتی شده که خورشیدش رو به افول میرود درحالی که ما قدرتی هستیم که آفتابش درخشان است»!
سال گذشته، برخی پیشبینیها درباره صدور دستور خامنهای به راه افتاد که درآن اجازه داده یکی از ژنرالهای جوان «سپاه پاسداران» ریاست جمهوری را به عهده بگیرد تا با این کار عمامه به سرها به جز خودش را به عقب بکشاند. با این حال شگفتی در این بود که کسی از فرماندهان برجسته «سپاه پاسداران» برای قبول این نقش پاپیش ننهاد.
از سوی دیگر، یکی از وزرای سابق دفاع بدون آنکه اکثریت توجهی به حضورش بکنند پا در رینگ گذاشت. دلیل اصلی که برای صلاحیت انقلابی خود ارائه میکند، دور این میچرخد که او یکی از «دانشجویانی» بود که دیپلماتهای امریکایی را 41 سال پیش به گروگان گرفتند. یک بریگاد ژنرال کوچکتری هم به او پیوست که شهرتش در ساختن خطوط آهنی است که به جایی نمیرسند و پلهایی که پیش از افتتاح فرومیریزند.
مسئول سومی در «سپاه پاسداران» به رینگ رقابت پرید که پیش از این ریاست سازمان رادیو و تلویزیون دولتی را به عهده داشت و در مدت مسئولیتش کارنامه تقریباً بینظیری برجای گذاشت: در سایه مدیریت او شبکهها دولتی 70 درصد از مخاطبان خود را از دست دادند.
از سوی
@AmirTaheri4
خامنهای صحبت از «توطئهای» میکند تا ایران به یک « کشور طبیعی» مانند همه کشورهای دیگر تبدیل بشود... او تعهد داد هرگز اجازه نمیدهد چنین اتفاقی بیفتد
متن قدیمی باز از میان پروندههای غبار گرفته بیرون آمد و دکورها به نظر درخشان و پرتلألؤ آمدند درحالی که مسئول شروع کرد به حرکت دادن عروسکها تا نخها و خم و راست کردن انگشتهایش را امتحان کند. با این حال هنوز یک چیز کم است: عروسک جدید برای افزودن به جذابیت نمایش برای کسانی که پیش از این نمایش را صدها بار دیدهاند.
متوجه مسئله شدید؟ صحبت من اینجا از انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران است که قرار است ماه ژوئن آینده برگزار شود، اما تا بدین جا موفق به جلب توجه چندانی نشده است. در نسخهها قبلی نمایش عروسکی انتخاباتی، توجه به نمایش از دو سال قبل روز انتخابات با تلاش گروههای رقیب درون نظام برای بسیج و کشاندن مردم برای رسیدن به جایزه مورد نظر یا دستکم گذاشتن اثر ملموس شروع میشد. دستکم در دو مناسبت شیره این مسخرگی گرفته شده است؛ یک بار در نتیجهای که شگفتی مسرت بخشی آفرید و یک بار در نتیجه هولناکی که کسی انتظارش را نداشت. در مورد سوم هم این مسخرگی منشأ جنبشی در سطح کشور شد که نظام خمینی را تا لبه پرتگاه برد.
اما برای کسانی که همچنان این شکلکبازی انتخاباتی را توهینی به شعور انسان میدانند، به دو دلیل به آن اهمیت میدهند.
اول: تصویر مختصری از توازن جریانهای درون اردوگاه خمینی ارائه میکند. دوم: انتخابات در لایههای خود نشانههای روشنی از قدرت نظام بر جذب شمار بسیاری از رأی دهندگان برای شرکت در رأی دادن دارد.
دوست دارم از طرف خود دلیل سومی اضافه کنم که از سوی برخی ناظران که شتابزده رأی صادر میکنند خیلی با مخالفت روبه رو شده: امکان -هرچند هم ضعیف- تصحیح مسیری که کشور به سمت آن حرکت میکند، اگرچه اندک باشد.
با این حال، به نظرنمیرسد هریک از این دلایل این بار اهمیت قابل ذکری داشته باشند.
آنچه روشن است اینکه توازن قوا به سود کسانی چرخید که چکیده چهاردهه تجربه انقلابی با آن آمیزه ایدئولوژیک از افکار مغلوط «شیعه» و تحریف شده از«کمونیسم» درستایشی که به مرز تقدیس خود آیت الله خامنهای رسید را دارند که خود را به عنوان «رهبر معظم» منصوب کرد.
براین اساس، اتفاقی نیست که آیت الله خاتمی یکی از مشهورترین ملاهای داخل نظام تأکید میکند، انتخابات ژوئن آینده رأی دادن به «رهبر معظم» و نظام به طور کلی است.
امروز دیگر آن دوره گذشته که محمد جواد ظریف درآن توانست خود را وزیرخارجه ایران بدون نام بردن از «جمهوری اسلامی» یا حتی خود «اسلام» معرفی کند و با داستانی که برای اعضای بلند پایه «شورای روابط خارجه» درباره گروه «معتدل» طرفدار ایالات متحده که با گروه مخالف آن در ایران برسرقدرت رقابت میکند تسلی خاطر بدهد.
درباره آمار رأی دهندگان شرکت کننده در انتخابات اما، ما اکنون میدانیم نظام صحنه را برای یک «رویداد تاریخی» مهیا ساخته است. فرمانده «سپاه پاسداران» حسن سلامی اعلام کرد، «رهبر معظم» دستوراتی برای تحقق « استقال تاریخی» از سوی رأی دهندگان صادر کرد؛ مسئلهای که نیروی «سپاه پاسداران» در بسیج آن کمک میکند.
روشن به نظرمیرسد که «رهبر معظم» درمقابل کمترین انحراف از مسیری که برای انقلاب که ادعا میکند روز به روز قویتر میشود تعیین کرده کوتاه نمیآید.
از سوی دیگر دکتر حسن عباسی که به او لقب «دکتر کسینجر اسلام» داده میشود گفت:« امروز ما قویتریم و امریکا ضعیفتر است و امریکا تبدیل به قدرتی شده که خورشیدش رو به افول میرود درحالی که ما قدرتی هستیم که آفتابش درخشان است»!
سال گذشته، برخی پیشبینیها درباره صدور دستور خامنهای به راه افتاد که درآن اجازه داده یکی از ژنرالهای جوان «سپاه پاسداران» ریاست جمهوری را به عهده بگیرد تا با این کار عمامه به سرها به جز خودش را به عقب بکشاند. با این حال شگفتی در این بود که کسی از فرماندهان برجسته «سپاه پاسداران» برای قبول این نقش پاپیش ننهاد.
از سوی دیگر، یکی از وزرای سابق دفاع بدون آنکه اکثریت توجهی به حضورش بکنند پا در رینگ گذاشت. دلیل اصلی که برای صلاحیت انقلابی خود ارائه میکند، دور این میچرخد که او یکی از «دانشجویانی» بود که دیپلماتهای امریکایی را 41 سال پیش به گروگان گرفتند. یک بریگاد ژنرال کوچکتری هم به او پیوست که شهرتش در ساختن خطوط آهنی است که به جایی نمیرسند و پلهایی که پیش از افتتاح فرومیریزند.
مسئول سومی در «سپاه پاسداران» به رینگ رقابت پرید که پیش از این ریاست سازمان رادیو و تلویزیون دولتی را به عهده داشت و در مدت مسئولیتش کارنامه تقریباً بینظیری برجای گذاشت: در سایه مدیریت او شبکهها دولتی 70 درصد از مخاطبان خود را از دست دادند.
از سوی
@AmirTaheri4
الشرق الاوسط فارسی
ایران در میان توهم و واقعیت
متن قدیمی باز از میان پروندههای غبار گرفته بیرون آمد و دکورها به نظر درخشان و پرتلألؤ آمدند درحالی که مسئول شروع کرد به حرکت دادن عروسکها تا نخها و خم و راست کردن انگشتهایش را امتحان کند. با این حال هنوز یک چیز کم است: عروسک جدید برای افزودن به ج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از زبان استاد امیر طاهری برسیم @AmirTaheri4 به درک واقعی از مفهوم و کاربرد شعار کلیدی #روحت_شاد_رضاشاه
DRJJ
@AmirTaheri4
DRJJ
@AmirTaheri4
دوستان، نوش…
با اوج افتخار و نهایت قدردانی از زحمات آقای چالنگی و کانال یوتیوب ایران فردا، تازه ترین گلچینی از روشنگری های ناب استاد امیرطاهری را به حضورتان تقدیم میکنم.
در این پادکست، استاد به موارد زیر میپردازند:
ظرفیت و توانایی حاکمیت آنهایی که در حکومتند،
لزوم بدبختی کشیدن ایرانیان،
مسئله هستهای در زاویه بیمنطقی حکومت ولایی،
سطح اختیار تصمیمگیری خامنهای،
خریدهای تسلیحاتی همسایگان ایران،
نزدیکی اعراب و اسرائیل،
تحول جامعه عرب،
برخورد با رژیم خمینیست به مثابه یک مریض جذامی،
درک دیر، ولی اجتناب ناپذیر اروپایی ها از ماهیت وصله ناجور رژیم خمینیست،
فشارها و عملیات ایذایی علیه ج.اس. توسط دیگران،
ج.اس. به مثابه گاوشیرده چین و نوکر بی اجر روسیه،
سفر لاوروف به ایران و تکلیف منافع ایران در خزر،
حسن نیت اوباما نسبت به ج.اس. و جعل فتوا،
مذاکرات عقیم وین و برجام و برجامچ،
خرتوخری حاکم بر سیستم پراکنده اطلاعاتی-امنیتی رژیم،
وضعیت مرزها،
قبض قدرت توسط مردم به هنگام سقوط سیستمیک حکومت،
اشتباه مردم سوریه پیش از ویرانی آنجا،
کوشش باید و شاید ایرانیان مقیم خارج از ایران،
و نیز خاطرنشان میسازند که:
هیچ عربی با یک جو عقل نمیخواهد زندگیاش را ریسک نابودی اسرائیل بکند،
دیگر اروپا هم فهمیده وصله ناجور حکومت خمینیست جور شدنی نیست،
اگر خودمان همت علاج کنیم، دنیا به ما کمک خواهد کرد،
نه چین نه روسیه، هیچکس روی اسب مرده و یا در حال جان کندن شرطبندی نمیکند،
و اینکه مسئله اصلی ما بازگشت ایران به عنوان یک ملت-دولت است.
پیالهچی
@AmirTaheri4
با اوج افتخار و نهایت قدردانی از زحمات آقای چالنگی و کانال یوتیوب ایران فردا، تازه ترین گلچینی از روشنگری های ناب استاد امیرطاهری را به حضورتان تقدیم میکنم.
در این پادکست، استاد به موارد زیر میپردازند:
ظرفیت و توانایی حاکمیت آنهایی که در حکومتند،
لزوم بدبختی کشیدن ایرانیان،
مسئله هستهای در زاویه بیمنطقی حکومت ولایی،
سطح اختیار تصمیمگیری خامنهای،
خریدهای تسلیحاتی همسایگان ایران،
نزدیکی اعراب و اسرائیل،
تحول جامعه عرب،
برخورد با رژیم خمینیست به مثابه یک مریض جذامی،
درک دیر، ولی اجتناب ناپذیر اروپایی ها از ماهیت وصله ناجور رژیم خمینیست،
فشارها و عملیات ایذایی علیه ج.اس. توسط دیگران،
ج.اس. به مثابه گاوشیرده چین و نوکر بی اجر روسیه،
سفر لاوروف به ایران و تکلیف منافع ایران در خزر،
حسن نیت اوباما نسبت به ج.اس. و جعل فتوا،
مذاکرات عقیم وین و برجام و برجامچ،
خرتوخری حاکم بر سیستم پراکنده اطلاعاتی-امنیتی رژیم،
وضعیت مرزها،
قبض قدرت توسط مردم به هنگام سقوط سیستمیک حکومت،
اشتباه مردم سوریه پیش از ویرانی آنجا،
کوشش باید و شاید ایرانیان مقیم خارج از ایران،
و نیز خاطرنشان میسازند که:
هیچ عربی با یک جو عقل نمیخواهد زندگیاش را ریسک نابودی اسرائیل بکند،
دیگر اروپا هم فهمیده وصله ناجور حکومت خمینیست جور شدنی نیست،
اگر خودمان همت علاج کنیم، دنیا به ما کمک خواهد کرد،
نه چین نه روسیه، هیچکس روی اسب مرده و یا در حال جان کندن شرطبندی نمیکند،
و اینکه مسئله اصلی ما بازگشت ایران به عنوان یک ملت-دولت است.
پیالهچی
@AmirTaheri4
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاهزاده رضا پهلوی اخیرا در یک فایل صوتی اشاره کردند جمهوری را به جای یک سلطنت موروثی انتخاب میکنند.
این اظهارات پرسشهای مهمی را به وجود آورده.
امیر طاهری مهمان ما هستند و پاسخ به این سوال:
نقش شاهزاده در دوران گذار چیست؟
۱۱ شب به وقت تهران
#پهلوی
@pouriazeraati
@AmirTaheri4
تلویزیون منوتو
@AmirTaheri4
این اظهارات پرسشهای مهمی را به وجود آورده.
امیر طاهری مهمان ما هستند و پاسخ به این سوال:
نقش شاهزاده در دوران گذار چیست؟
۱۱ شب به وقت تهران
#پهلوی
@pouriazeraati
@AmirTaheri4
تلویزیون منوتو
@AmirTaheri4
⚡️تزار ولادیمیر و جاخالی دادنهای آیتالله
در چهار دهه گذشته، رهبران جمهوری اسلامی در گریز از تعهد آشکار، امضا دادن و تصویب کردن، متخصص شدهاند؛ اما آیا این بار نیز میتوانند جاخالی دهند؟ تزار ولادیمیر، آنان را زیر نظر دارد
جمعه ۲۷ فروردین ۱۴۰۰ برابر با ۱۶ آوریل ۲۰۲۱ ۷:۴۵
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در یکی از سخنرانیهای اخیر خود تاکید کرد که دولت کنونی ایران دستکم برای ۱۰ سال آینده نیازمند اتکا به چین و روسیه است. آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، نیز بارها از آرزوی خود برای ایجاد مثلث پکن-مسکو-تهران برای مبارزه با«شیطان بزرگ» آمریکایی، سخن گفته است. بدینسان آیا میتوان گفت که رهبران جمهوری اسلامی دیگر امیدی به همزیستی با جهان غرب ندارند؟ آیا میتوان گفت که جناح «آمریکوفیل» (دوستدار آمریکا) یعنی «بچههای نیویورک» اکنون به جناح روسوفیل (دوستدار روسها) پیوستهاند؟
در حالی که مذاکرات غیرمستقیم با دولت جدید آمریکا هنوز جریان دارد، پاسخگویی به این پرسشها آسان نیست. رویای رسیدن به یک توافق با «شیطان بزرگ»، هنوز کاملا فراموش نشده است. با این حال، به نظر میرسد که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، به این نتیجه رسیده است که رهبران جمهوری اسلامی اکنون چارهای جز پذیرفتن یک چرخش فرابردی تاریخی به سمت مسکو ندارند.
بر اساس این نتیجهگیری بود که آقای پوتین، وزیر خارجه خود، سرگئی لاوروف، را هفته پیش به تهران فرستاد تا چرخش آغازین را تسریع کند. در سفر آقای لاوروف، دو موضوع بهعنوان محکهای این چرخش مطرح شد؛ موضوع نخست که جنبه تاکتیکی دارد، بازداشتن جمهوری اسلامی از هرگونه اقدام تلافیجویانه علیه اسرائیل است. تنها ۴۸ ساعت بعد از انفجار در مرکز هستهای نطنز، انفجاری که رهبران تهران، اسرائیل را مسئول آن خواندند، آقای لاوروف آشکارا «خویشتنداری» و دوری از هرگونه اقدام ثباتزدا را خواستار شد. به عبارت دیگر، مسکو از تهران میخواهد که به «صبر استراتژیک» خود ادامه دهد و همانطور که در برابر «شهادت» صدها نظامی خود در حملات اسرائیل به مواضع ایران در سوریه، سکوت کرده، این بار نیز یا سکوت پیشه کند یا از حد شعارهای توخالی، فراتر نرود.
برای مسکو، ایرانی مفید و جالب است که به نبرد نابرابر خود با آمریکا و اسرائیل ادامه دهد اما خط قرمزهای این نبرد را هم بشناسد. درگیری در یک نبرد آشکار و تمامعیار با آمریکا و اسرائیل، بهای حمایت از جمهوری اسلامی را بیش از حد مورد قبول مسکو، بالا خواهد برد.
خواست دوم آقای پوتین از رهبران جمهوری اسلامی، پایان دادن به الاکلنگ دیپلماتیک در مورد دریای مازندران (خزر) است که نزدیک به ربع قرن پیش، پس از سقوط اتحاد شوروی آغاز شد. تحلیلگران و سیاستسازان آمریکایی غالبا میپندارند که پوتین در پی احیای اتحاد شوروی است اما به گمان من، چنین نیست.
هدف پوتین، احیای امپراتوری تزاری است؛ البته به شکلی تازه و با پذیرفتن بعضی واقعیات تغییرناپذیر امروز. در این چارچوب، نگاه مسکو به ایران، همان نگاهی که اتحاد جماهیر شوروی داشت، نخواهد بود.
در شوروی و به ویژه در دوران جنگ سرد، ایران میبایست «فنلاندیزه» میشد یا دستکم به الگوی بیطرفی فنلاندی نزدیک میشد. البته ایران هرگز کاملا فنلاندیزه نشد و با ادامه مناسبات نزدیک با جهان غرب، استقلال عمل خود را تا حد زیادی حفظ کرد. با اینحال، ایران زمان شاه، برخلاف ترکیه آن زمان، به یک پیمان نظامی سفت و سخت، مانند پیمان آتلانتیک شمالی، وارد نشد. (پیمان سنتو با شرکت ترکیه، پاکستان و بریتانیا شکل گرفت با ایالاتمتحده بهعنوان عضو وابسته) از همه مهمتر، ایران حاضر نشد پایگاه نظامی در اختیار ایالاتمتحده یا متحدان آن قرار دهد. همچنین باز برخلاف ترکیه، در جنگ کره به ایالات متحد نپیوست و در جنگ ویتنام هم شرکت نکرد.
درزمینه اقتصادی نیز، ایران زمان شاه، بیسروصدا از هرگونه سرمایهگذاری قدرتهای غربی در مناطق شمالی ایران، بهویژه درزمینه نفت و گاز دوری جست تا کمترین بهانهای به دست «خرس بزرگ» ندهد.
اما نگاه روسیه به ایران در دوران تزاری، متفاوت بود. تزار، تسلط مستقیم یا غیرمستقیم بر ایران را یک ضرورت فرابردی برای روسیه میدانست. ضمیمه کردن بخشهای بزرگ خاک ایران در قرن نوزدهم، در مسیر اجرای این ضرورت شکل گرفت.
در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و تا پیش از باز شدن فصل جنگ سرد، استالین سیاست خود در قبال ایران را با همان دید تزاری شکل داد. سیاستی که کوشش برای بلعیدن بخشهایی از شمال باختری ایران را هدف قرار داده بود اما با آغاز جنگ سرد، اتحاد شوروی به ناچار سیاست تزاری در قبال ایران را رها کرد و به بیطرفی نیمبند تهران راضی شد.
امروز پوتین این بیطرفی نیمبند را کافی نمیداند. اصرار در بهرهگیری از پایگاههای هوایی ایران برای حملات متعدد به سوریه، در
@AmirTaheri4
در چهار دهه گذشته، رهبران جمهوری اسلامی در گریز از تعهد آشکار، امضا دادن و تصویب کردن، متخصص شدهاند؛ اما آیا این بار نیز میتوانند جاخالی دهند؟ تزار ولادیمیر، آنان را زیر نظر دارد
جمعه ۲۷ فروردین ۱۴۰۰ برابر با ۱۶ آوریل ۲۰۲۱ ۷:۴۵
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در یکی از سخنرانیهای اخیر خود تاکید کرد که دولت کنونی ایران دستکم برای ۱۰ سال آینده نیازمند اتکا به چین و روسیه است. آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، نیز بارها از آرزوی خود برای ایجاد مثلث پکن-مسکو-تهران برای مبارزه با«شیطان بزرگ» آمریکایی، سخن گفته است. بدینسان آیا میتوان گفت که رهبران جمهوری اسلامی دیگر امیدی به همزیستی با جهان غرب ندارند؟ آیا میتوان گفت که جناح «آمریکوفیل» (دوستدار آمریکا) یعنی «بچههای نیویورک» اکنون به جناح روسوفیل (دوستدار روسها) پیوستهاند؟
در حالی که مذاکرات غیرمستقیم با دولت جدید آمریکا هنوز جریان دارد، پاسخگویی به این پرسشها آسان نیست. رویای رسیدن به یک توافق با «شیطان بزرگ»، هنوز کاملا فراموش نشده است. با این حال، به نظر میرسد که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، به این نتیجه رسیده است که رهبران جمهوری اسلامی اکنون چارهای جز پذیرفتن یک چرخش فرابردی تاریخی به سمت مسکو ندارند.
بر اساس این نتیجهگیری بود که آقای پوتین، وزیر خارجه خود، سرگئی لاوروف، را هفته پیش به تهران فرستاد تا چرخش آغازین را تسریع کند. در سفر آقای لاوروف، دو موضوع بهعنوان محکهای این چرخش مطرح شد؛ موضوع نخست که جنبه تاکتیکی دارد، بازداشتن جمهوری اسلامی از هرگونه اقدام تلافیجویانه علیه اسرائیل است. تنها ۴۸ ساعت بعد از انفجار در مرکز هستهای نطنز، انفجاری که رهبران تهران، اسرائیل را مسئول آن خواندند، آقای لاوروف آشکارا «خویشتنداری» و دوری از هرگونه اقدام ثباتزدا را خواستار شد. به عبارت دیگر، مسکو از تهران میخواهد که به «صبر استراتژیک» خود ادامه دهد و همانطور که در برابر «شهادت» صدها نظامی خود در حملات اسرائیل به مواضع ایران در سوریه، سکوت کرده، این بار نیز یا سکوت پیشه کند یا از حد شعارهای توخالی، فراتر نرود.
برای مسکو، ایرانی مفید و جالب است که به نبرد نابرابر خود با آمریکا و اسرائیل ادامه دهد اما خط قرمزهای این نبرد را هم بشناسد. درگیری در یک نبرد آشکار و تمامعیار با آمریکا و اسرائیل، بهای حمایت از جمهوری اسلامی را بیش از حد مورد قبول مسکو، بالا خواهد برد.
خواست دوم آقای پوتین از رهبران جمهوری اسلامی، پایان دادن به الاکلنگ دیپلماتیک در مورد دریای مازندران (خزر) است که نزدیک به ربع قرن پیش، پس از سقوط اتحاد شوروی آغاز شد. تحلیلگران و سیاستسازان آمریکایی غالبا میپندارند که پوتین در پی احیای اتحاد شوروی است اما به گمان من، چنین نیست.
هدف پوتین، احیای امپراتوری تزاری است؛ البته به شکلی تازه و با پذیرفتن بعضی واقعیات تغییرناپذیر امروز. در این چارچوب، نگاه مسکو به ایران، همان نگاهی که اتحاد جماهیر شوروی داشت، نخواهد بود.
در شوروی و به ویژه در دوران جنگ سرد، ایران میبایست «فنلاندیزه» میشد یا دستکم به الگوی بیطرفی فنلاندی نزدیک میشد. البته ایران هرگز کاملا فنلاندیزه نشد و با ادامه مناسبات نزدیک با جهان غرب، استقلال عمل خود را تا حد زیادی حفظ کرد. با اینحال، ایران زمان شاه، برخلاف ترکیه آن زمان، به یک پیمان نظامی سفت و سخت، مانند پیمان آتلانتیک شمالی، وارد نشد. (پیمان سنتو با شرکت ترکیه، پاکستان و بریتانیا شکل گرفت با ایالاتمتحده بهعنوان عضو وابسته) از همه مهمتر، ایران حاضر نشد پایگاه نظامی در اختیار ایالاتمتحده یا متحدان آن قرار دهد. همچنین باز برخلاف ترکیه، در جنگ کره به ایالات متحد نپیوست و در جنگ ویتنام هم شرکت نکرد.
درزمینه اقتصادی نیز، ایران زمان شاه، بیسروصدا از هرگونه سرمایهگذاری قدرتهای غربی در مناطق شمالی ایران، بهویژه درزمینه نفت و گاز دوری جست تا کمترین بهانهای به دست «خرس بزرگ» ندهد.
اما نگاه روسیه به ایران در دوران تزاری، متفاوت بود. تزار، تسلط مستقیم یا غیرمستقیم بر ایران را یک ضرورت فرابردی برای روسیه میدانست. ضمیمه کردن بخشهای بزرگ خاک ایران در قرن نوزدهم، در مسیر اجرای این ضرورت شکل گرفت.
در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و تا پیش از باز شدن فصل جنگ سرد، استالین سیاست خود در قبال ایران را با همان دید تزاری شکل داد. سیاستی که کوشش برای بلعیدن بخشهایی از شمال باختری ایران را هدف قرار داده بود اما با آغاز جنگ سرد، اتحاد شوروی به ناچار سیاست تزاری در قبال ایران را رها کرد و به بیطرفی نیمبند تهران راضی شد.
امروز پوتین این بیطرفی نیمبند را کافی نمیداند. اصرار در بهرهگیری از پایگاههای هوایی ایران برای حملات متعدد به سوریه، در
@AmirTaheri4
Telegraph
تزار ولادیمیر و جاخالی دادنهای آیتالله
تزار ولادیمیر و جاخالی دادنهای آیتالله در چهار دهه گذشته، رهبران جمهوری اسلامی در گریز از تعهد آشکار، امضا دادن و تصویب کردن، متخصص شدهاند؛ اما آیا این بار نیز میتوانند جاخالی دهند؟ تزار ولادیمیر، آنان را زیر نظر دارد جمعه ۲۷ فروردین ۱۴۰۰ برابر با ۱۶…
امیر طاهری - ایالات متحده، چین، روسیه و « تله توسیدید»
وقتی جو بایدن ریاست جمهوری خود را با شعار « بازگشت دیپلماسی» آغاز کرد، برخی درباره معنای آن از منظر سیاست خارجه یکپارچه پرسیدند. دیپلماسی همانگونه که دانشآموز کلاس ششم ابتدایی میداند، یکی از ابزار متعدد اجرای سیاست است. یا ابراز جانبداری است آنگونه که به طور آکادمیک تدریس میشود یا اینکه مرادفی دیگر برای کلمه نمایش است و منظور در اینجا نمایش بر روی صحنه است.
هفته پیش شاهد دیپلماسی آنگونه که دولت جدید درقالب جانبداری و نمایش اعمال کرد، بودیم. در تیتر اصلی « امریکا به توافق اقلیمی پاریس برگشت؛ خبری که واشنگتن اعلام کرد و مایه جلب توجه شد، دیپلماسی به عنوان جانبداری ظهور یافت.
با این حال ما اکنون میدانیم که «بازگشت» همراه با «شرطها و ملاحظاتی» است تا جایی که فرانسویها که در ابتدا با صدای بلند دست زدند شروع به طرح این پرسش کردند که آیا با فاکتور کالاهایی به فروش رفتهاند.
نمونه دیگر از خلال اختلاف ملال آور پیرامون «معامله هستهای» با ملاهای تهران عرضه شد. رئیس جمهوری بایدن به بازگشت سریع به روندی که رئیس جمهوری اسبق باراک اوباما ترسیم کرده بود، اشاره کرد. براساس این فرض، وزیرخارجه بریتانیایی دومنیک راب سناریویی را در ذهن خود تصور کرد که میتواند از طریق ایجاد راه حل دائمی برای «مشکل ایران» که اکنون عمری 42 سال دارد به چیدن ناخن ملاها منجر شود.
با وجود این، اکنون میدانیم که راب شاید پیشدستی کرده چرا که هنوز تیم بایدن میپرسند درباره معاملهای که رابرت مالی، دیپلمات مسئول پرونده ایران آن را معیوب توصیف کرد، چه باید بکنند؟
از منظر وسیعتر به چیزها این دو نمونه اندکی لطمه وارد میکنند. توافق پاریس درباره تغییرات اقلیمی بیش از آنکه استراتژی باشد یک بلندپروازی است حال آنکه مشکل سلاح اتمی ایران همیشه ابزاری برای دوری گزیدن از مشکل حقیقی بود که درخطری که ایران بر صلح و ثبات منطقهای ایجاد میکرد، نمود مییابد.
با این حال در نسخه نمایشی، باور دولت بایدن -اگر بتوان چنین نامگذاری کرد- موجب زیان رساندن میشود چرا که به روابط با چین و روسیه ارتباط دارد. در باره چین دولت جدید برگزاری نشست وزارتی درآلاسکا را انتخاب کرد تا مهری تأییدی بر سردی پیش آمده در روابط بزند. و درس مهمی از درسهای دیپلماسی یعنی « با تو آشنا بشوم» را نادیده گرفت و وزیر خارجه آنتونی بلینکن فرصت دیدار را برای خوانش سریالی از محنتها غنیمت شمرد و چینیها را با پرسشهایی درباره هدف نشستی در چنین سطح بالایی تنها رها کرد چرا که جز آنچه هر روز در رسانههای امریکایی میبینیم چیزی ارائه نکرد.
چینیها با اظهار رنجش بیشتر از ایالات متحده و عادت آن در ایراد سخنرانی برای دیگران پاسخ دادند. آنچه معما باقی ماند این است که دولت بایدن واقعاً چگونه به جمهوری خلق چین نگاه میکند به خصوص در زمانی که چین سرگرم باز تعریف نقش خود در جهانی است که به سرعت تغییر میکند.
چین؛ رقیب متحد، منازع یا دشمن؟
آیا ایالات متحده به سمت جنگ سرد یا نیمه گرم و حتی گرم با چین میرود؟ خطری که برخی منتقدان بایدن در جریان هجوم چین به تایوان و کشاندن ایالات متحده به ورود در جنگ منطقهای از آن سخن گفتند تا چه حد درست است؟
از سوی دیگر، منتقدان دیگر چطور، از جمله هنری کسینجر و گروههای فشار چینی دیگر در واشنگتن که تلاش میکنند به راه حل موقتی با پکن دستیابند یا اینکه آن را جدای از توافق تغییرات اقلیمی پاریس شریک احتمالی در حل مشکلات خود با دیگر کشورها مانند کره شمالی، ایران و برمه ببینند؟
شاید اعضای هیئت چینی هنگام برگشت از شهر «انکوریج» آلاسکا به وطن نفس راحتی کشیدند چرا که «طوفان زبانی بلینکن» پرده از دستپاچگی برداشت و از شدت تهدید به تحریمها کاسته شد. حقیقت اینکه رئیس جمهوری بایدن سیاستی در قبال چین ندارد و اشارهاش به آشوب به سطح اتخاذ موضع سیاسی نمیرسد.
گام مقدماتی دولت در باره روسیه مشکلدارتر بود. در زمانی که رئیس جمهوری بایدن رئیس جمهوری روسیه ولادمیر پوتین را به «قاتل» توصیف میکرد، دیپلمات مستقل واشنگتن زلمای خلیلزاد برای برگزاری نشست معروف به صلح افغانستان «به کمک شریک روس ما» در مسکو به سرمیبرد. اعضای تیم رئیس جمهوری امریکا ادعا میکنند، روسیه در انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری برای تضمین پیروزی دونالد ترامپ دخالت کرد و عبارت «روسیه تلاش میکند دموکراسی ما را ویران کند» به تفکر حاکم بایدن تبدیل شده است. با این وجود روسیه خود به عنوان یک شریک برای تحقق ثبات در لیبی و ترسیم آینده سوریه و کمک به ماندن در بندهای ملایان دعوت شده است.
یکی از « علایم مقاصد نیک» اولیه بایدن همان ازسرگیری کار بر پیمان کاهش گسترش سلاح بود که مشمول زمان شد و ترامپ از آن دست کشید. معاون وزیر خا https://persian.aawsat.com/node/2885956
Amir Taheri
@AmirTaheri4
وقتی جو بایدن ریاست جمهوری خود را با شعار « بازگشت دیپلماسی» آغاز کرد، برخی درباره معنای آن از منظر سیاست خارجه یکپارچه پرسیدند. دیپلماسی همانگونه که دانشآموز کلاس ششم ابتدایی میداند، یکی از ابزار متعدد اجرای سیاست است. یا ابراز جانبداری است آنگونه که به طور آکادمیک تدریس میشود یا اینکه مرادفی دیگر برای کلمه نمایش است و منظور در اینجا نمایش بر روی صحنه است.
هفته پیش شاهد دیپلماسی آنگونه که دولت جدید درقالب جانبداری و نمایش اعمال کرد، بودیم. در تیتر اصلی « امریکا به توافق اقلیمی پاریس برگشت؛ خبری که واشنگتن اعلام کرد و مایه جلب توجه شد، دیپلماسی به عنوان جانبداری ظهور یافت.
با این حال ما اکنون میدانیم که «بازگشت» همراه با «شرطها و ملاحظاتی» است تا جایی که فرانسویها که در ابتدا با صدای بلند دست زدند شروع به طرح این پرسش کردند که آیا با فاکتور کالاهایی به فروش رفتهاند.
نمونه دیگر از خلال اختلاف ملال آور پیرامون «معامله هستهای» با ملاهای تهران عرضه شد. رئیس جمهوری بایدن به بازگشت سریع به روندی که رئیس جمهوری اسبق باراک اوباما ترسیم کرده بود، اشاره کرد. براساس این فرض، وزیرخارجه بریتانیایی دومنیک راب سناریویی را در ذهن خود تصور کرد که میتواند از طریق ایجاد راه حل دائمی برای «مشکل ایران» که اکنون عمری 42 سال دارد به چیدن ناخن ملاها منجر شود.
با وجود این، اکنون میدانیم که راب شاید پیشدستی کرده چرا که هنوز تیم بایدن میپرسند درباره معاملهای که رابرت مالی، دیپلمات مسئول پرونده ایران آن را معیوب توصیف کرد، چه باید بکنند؟
از منظر وسیعتر به چیزها این دو نمونه اندکی لطمه وارد میکنند. توافق پاریس درباره تغییرات اقلیمی بیش از آنکه استراتژی باشد یک بلندپروازی است حال آنکه مشکل سلاح اتمی ایران همیشه ابزاری برای دوری گزیدن از مشکل حقیقی بود که درخطری که ایران بر صلح و ثبات منطقهای ایجاد میکرد، نمود مییابد.
با این حال در نسخه نمایشی، باور دولت بایدن -اگر بتوان چنین نامگذاری کرد- موجب زیان رساندن میشود چرا که به روابط با چین و روسیه ارتباط دارد. در باره چین دولت جدید برگزاری نشست وزارتی درآلاسکا را انتخاب کرد تا مهری تأییدی بر سردی پیش آمده در روابط بزند. و درس مهمی از درسهای دیپلماسی یعنی « با تو آشنا بشوم» را نادیده گرفت و وزیر خارجه آنتونی بلینکن فرصت دیدار را برای خوانش سریالی از محنتها غنیمت شمرد و چینیها را با پرسشهایی درباره هدف نشستی در چنین سطح بالایی تنها رها کرد چرا که جز آنچه هر روز در رسانههای امریکایی میبینیم چیزی ارائه نکرد.
چینیها با اظهار رنجش بیشتر از ایالات متحده و عادت آن در ایراد سخنرانی برای دیگران پاسخ دادند. آنچه معما باقی ماند این است که دولت بایدن واقعاً چگونه به جمهوری خلق چین نگاه میکند به خصوص در زمانی که چین سرگرم باز تعریف نقش خود در جهانی است که به سرعت تغییر میکند.
چین؛ رقیب متحد، منازع یا دشمن؟
آیا ایالات متحده به سمت جنگ سرد یا نیمه گرم و حتی گرم با چین میرود؟ خطری که برخی منتقدان بایدن در جریان هجوم چین به تایوان و کشاندن ایالات متحده به ورود در جنگ منطقهای از آن سخن گفتند تا چه حد درست است؟
از سوی دیگر، منتقدان دیگر چطور، از جمله هنری کسینجر و گروههای فشار چینی دیگر در واشنگتن که تلاش میکنند به راه حل موقتی با پکن دستیابند یا اینکه آن را جدای از توافق تغییرات اقلیمی پاریس شریک احتمالی در حل مشکلات خود با دیگر کشورها مانند کره شمالی، ایران و برمه ببینند؟
شاید اعضای هیئت چینی هنگام برگشت از شهر «انکوریج» آلاسکا به وطن نفس راحتی کشیدند چرا که «طوفان زبانی بلینکن» پرده از دستپاچگی برداشت و از شدت تهدید به تحریمها کاسته شد. حقیقت اینکه رئیس جمهوری بایدن سیاستی در قبال چین ندارد و اشارهاش به آشوب به سطح اتخاذ موضع سیاسی نمیرسد.
گام مقدماتی دولت در باره روسیه مشکلدارتر بود. در زمانی که رئیس جمهوری بایدن رئیس جمهوری روسیه ولادمیر پوتین را به «قاتل» توصیف میکرد، دیپلمات مستقل واشنگتن زلمای خلیلزاد برای برگزاری نشست معروف به صلح افغانستان «به کمک شریک روس ما» در مسکو به سرمیبرد. اعضای تیم رئیس جمهوری امریکا ادعا میکنند، روسیه در انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری برای تضمین پیروزی دونالد ترامپ دخالت کرد و عبارت «روسیه تلاش میکند دموکراسی ما را ویران کند» به تفکر حاکم بایدن تبدیل شده است. با این وجود روسیه خود به عنوان یک شریک برای تحقق ثبات در لیبی و ترسیم آینده سوریه و کمک به ماندن در بندهای ملایان دعوت شده است.
یکی از « علایم مقاصد نیک» اولیه بایدن همان ازسرگیری کار بر پیمان کاهش گسترش سلاح بود که مشمول زمان شد و ترامپ از آن دست کشید. معاون وزیر خا https://persian.aawsat.com/node/2885956
Amir Taheri
@AmirTaheri4
الشرق الاوسط فارسی
ایالات متحده، چین، روسیه و « تله توسیدید»
وقتی جو بایدن ریاست جمهوری خود را با شعار « بازگشت دیپلماسی» آغاز کرد، برخی درباره معنای آن از منظر سیاست خارجه یکپارچه پرسیدند. دیپلماسی همانگونه که دانشآموز کلاس ششم ابتدایی میداند، یکی از ابزار متعدد اجرای سیاست است. یا ابراز جانبداری است آنگونه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«کارنامه سلطنت مشروطه مشخص است؛
نمیشود مردم را به یک چیز مجهول و نامشخص دعوت کرد»
امیر طاهری روزنامهنگار ارشد
@AmirTaheri4
نمیشود مردم را به یک چیز مجهول و نامشخص دعوت کرد»
امیر طاهری روزنامهنگار ارشد
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«سلطنت به خانواده پهلوی و خانواده پهلوی هم به شاهزاده رضا خلاصه نمیشود»
امیر طاهری روزنامهنگار ارشد
#پهلوی
@AmirTaheri4
امیر طاهری روزنامهنگار ارشد
#پهلوی
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از برهههای سختتر از این گذشتیم از این هم خواهیم گذشت.
امروز ایران از نظر انسانی به مراتب نیرومندتر از ۵۰سال پیشه. یک ملت پرشور، افراد باسواد، افراد دلسوز زیاد داریم، فقط یک رژیم بد داریم، این رژیم بد عوض بشه بقیه مشکلات ما به سرعت حل خواهد شد.
@AmirTaheri4
امروز ایران از نظر انسانی به مراتب نیرومندتر از ۵۰سال پیشه. یک ملت پرشور، افراد باسواد، افراد دلسوز زیاد داریم، فقط یک رژیم بد داریم، این رژیم بد عوض بشه بقیه مشکلات ما به سرعت حل خواهد شد.
@AmirTaheri4
Audio
Video 530. April 18, 2021 - Amir Taheri, Iman Ansari
فایل صوتی برنامه تلویزیونی جبهه هماهنگ مبارزان ایران-
آقایان امیر طاهری و ایمان انصاری.
١ - گفتگو درباره برجام
٢- توافق نامه 25 ساله با چین
٣- غنی سازی 60 درصدی
٤- حادثه در نیروگاه نطنز
مشاهده این برنامه در یوتیوب
https://youtu.be/Rr4yDRoRhiY
@AmirTaheri4
فایل صوتی برنامه تلویزیونی جبهه هماهنگ مبارزان ایران-
آقایان امیر طاهری و ایمان انصاری.
١ - گفتگو درباره برجام
٢- توافق نامه 25 ساله با چین
٣- غنی سازی 60 درصدی
٤- حادثه در نیروگاه نطنز
مشاهده این برنامه در یوتیوب
https://youtu.be/Rr4yDRoRhiY
@AmirTaheri4