امیر طاهری: ایران و پاکستان؛ گلدان زیبای لبپَر شده
Unika
امیر طاهری: ایران و پاکستان؛ گلدان زیبای لبپَر شده
چطور و چگونه ملاها، روابط دوستانه چندین و چند سالهی ایران و پاکستان را به مرز درگیری و دشمنی کشاندند؟ چگونه شد که ایران به عنوان بزرگترین حامی مالی و نظامی پاکستان، حتی نجات بخش این کشور از فروپاشی در پی جنگهای پیدرپی با هندوستان، تبدیل به هدفی برای تعرض ارتش این کشور به بخشهایی از خاک ایران شد؟ آیا پاکستانیها فراموش کردهاند که این شاه ایران بود که آنها را چندین و چند بار از سقوط و فروپاشی نجات داد؟ آیا پاکستانیها دورانی که با وامهای چندصد میلیوندلاری ایران در زمان محمدرضا شاه پهلوی توانستند خود را از ورطه فقر و شکست و ناکامی بیرون بکشند فراموش کردهاند؟ همه اینها و پرسشهایی دیگر از این دست موضوع جدیدترین تحلیل امیر طاهری، روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی است که با عنوان اصلی «ایران و پاکستان: گلدان زیبای لَبپَر شده» در نشریه چند زبانه شرقالاوسط منتشر شده است.
عنوان اصلی در شرقالاوسط:
فایل صوتی
@AmirTaheri4
چطور و چگونه ملاها، روابط دوستانه چندین و چند سالهی ایران و پاکستان را به مرز درگیری و دشمنی کشاندند؟ چگونه شد که ایران به عنوان بزرگترین حامی مالی و نظامی پاکستان، حتی نجات بخش این کشور از فروپاشی در پی جنگهای پیدرپی با هندوستان، تبدیل به هدفی برای تعرض ارتش این کشور به بخشهایی از خاک ایران شد؟ آیا پاکستانیها فراموش کردهاند که این شاه ایران بود که آنها را چندین و چند بار از سقوط و فروپاشی نجات داد؟ آیا پاکستانیها دورانی که با وامهای چندصد میلیوندلاری ایران در زمان محمدرضا شاه پهلوی توانستند خود را از ورطه فقر و شکست و ناکامی بیرون بکشند فراموش کردهاند؟ همه اینها و پرسشهایی دیگر از این دست موضوع جدیدترین تحلیل امیر طاهری، روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی است که با عنوان اصلی «ایران و پاکستان: گلدان زیبای لَبپَر شده» در نشریه چند زبانه شرقالاوسط منتشر شده است.
عنوان اصلی در شرقالاوسط:
فایل صوتی
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استاد #امیر_طاهری:
فدرالیسم به معنای دور هم جمع شدن دولت هایی است که مجزا هستند، بعد دور هم جمع می شوند یک فدراسیون تشکیل می دهند. در نتیجه برای اینکه یک ایرانِ فدرال درست کنیم باید اول ایران را تیکه تیکه کنیم بعد این تیکه ها بیایند با هم جمع شوند فدراسیون تشکیل دهند. ایران همیشه، لااقل در ۲۵۰۰ و اندی سال گذشته، دارای یک دولت مرکزی بوده با انواع و اقسام اقوام و ادیان و زبان ها و … .
#پاينده_ایران_یکپارچه
——
@AmirTaheri4
فدرالیسم به معنای دور هم جمع شدن دولت هایی است که مجزا هستند، بعد دور هم جمع می شوند یک فدراسیون تشکیل می دهند. در نتیجه برای اینکه یک ایرانِ فدرال درست کنیم باید اول ایران را تیکه تیکه کنیم بعد این تیکه ها بیایند با هم جمع شوند فدراسیون تشکیل دهند. ایران همیشه، لااقل در ۲۵۰۰ و اندی سال گذشته، دارای یک دولت مرکزی بوده با انواع و اقسام اقوام و ادیان و زبان ها و … .
#پاينده_ایران_یکپارچه
——
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استاد #امیر_طاهری:
نصیحت من به کسانی که با دید مشروطه خواهی مخالف هستند اینستکه بجای حمله به مشروطیت، جنس خودتون رو عرضه کنید.
بیایید بگویید منظور شما از دموکراسی و حقوق بشر چیست؟ آیا چیزی غیر از مشروطه است؟ مشروطه می گوید حاکمیت ملی. توضیح دهید شاید من هم قانع بشوم.
یعنی بجای اینکه دیگران را بزنیم خودمون رو نشون بدهیم و دفاع کنیم از افکار خویش. من متواضعانه سعی کردم این کار را انجام دهم، شما نشنیدید من به شخصی حمله کنم.
مسئله تبادل افکار و نظریات و پیشنهادهایی است که خریدار و داور نهایی اش، مردم ایران هستند.
@AmirTaheri4
نصیحت من به کسانی که با دید مشروطه خواهی مخالف هستند اینستکه بجای حمله به مشروطیت، جنس خودتون رو عرضه کنید.
بیایید بگویید منظور شما از دموکراسی و حقوق بشر چیست؟ آیا چیزی غیر از مشروطه است؟ مشروطه می گوید حاکمیت ملی. توضیح دهید شاید من هم قانع بشوم.
یعنی بجای اینکه دیگران را بزنیم خودمون رو نشون بدهیم و دفاع کنیم از افکار خویش. من متواضعانه سعی کردم این کار را انجام دهم، شما نشنیدید من به شخصی حمله کنم.
مسئله تبادل افکار و نظریات و پیشنهادهایی است که خریدار و داور نهایی اش، مردم ایران هستند.
@AmirTaheri4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امیر طاهری بار دیگر سران رژیم را خطاب قرار داد: دارید ایران را به جای بدی میبرید!
امیر طاهری، روزنامهنگار ارشد روز چهارشنبه چهارم بهمن در گفتوگو با برنامه «تفسیر خبر» از شبکه تلویزیونی «ایران فردا»، نسبت به بحرانهای فزاینده در کشور هشدار داد و گفت: ایران مدتهاست که دارد به مرحلهای میرسد که ادامهاش برای کل موجودیت این کشور خطرناک است.
این تحلیلگر ارشد با اشاره به جنگ اسرائیل با غزه، عنوان کرد: آقای خامنهای گفته است جنگ غزه باید ادامه پیدا کند و آتشبس قبول نیست؛ چراکه به گفته او، آنچه در غزه میگذرد خواست خداست و پیروزی حتمی.
طاهری در بخش دیگری از صحبتهایش، افزود: جمهوری اسلامی به سرکوب و کشتار متکی شده و چیز تازهای برای عرضه ندارد. کشتن محمد قبادلو یکی از نمونههای این ناتوانی است. به نطر من، این اعدام نیست «قتلِ نفس» است.
————————————
@AmirTaheri4
امیر طاهری، روزنامهنگار ارشد روز چهارشنبه چهارم بهمن در گفتوگو با برنامه «تفسیر خبر» از شبکه تلویزیونی «ایران فردا»، نسبت به بحرانهای فزاینده در کشور هشدار داد و گفت: ایران مدتهاست که دارد به مرحلهای میرسد که ادامهاش برای کل موجودیت این کشور خطرناک است.
این تحلیلگر ارشد با اشاره به جنگ اسرائیل با غزه، عنوان کرد: آقای خامنهای گفته است جنگ غزه باید ادامه پیدا کند و آتشبس قبول نیست؛ چراکه به گفته او، آنچه در غزه میگذرد خواست خداست و پیروزی حتمی.
طاهری در بخش دیگری از صحبتهایش، افزود: جمهوری اسلامی به سرکوب و کشتار متکی شده و چیز تازهای برای عرضه ندارد. کشتن محمد قبادلو یکی از نمونههای این ناتوانی است. به نطر من، این اعدام نیست «قتلِ نفس» است.
————————————
@AmirTaheri4
امیر طاهری بار دیگر سران رژیم را خطاب قرار داد: دارید ایران را به…
شبكه رسانه ای بیان
امیر طاهری بار دیگر سران رژیم را خطاب قرار داد: دارید ایران را به جای بدی میبرید!
امیر طاهری، روزنامهنگار ارشد روز چهارشنبه چهارم بهمن در گفتوگو با برنامه «تفسیر خبر» از شبکه تلویزیونی «ایران فردا»، نسبت به بحرانهای فزاینده در کشور هشدار داد و گفت: ایران مدتهاست که دارد به مرحلهای میرسد که ادامهاش برای کل موجودیت این کشور خطرناک است.
این تحلیلگر ارشد با اشاره به جنگ اسرائیل با غزه، عنوان کرد: آقای خامنهای گفته است جنگ غزه باید ادامه پیدا کند و آتشبس قبول نیست؛ چراکه به گفته او، آنچه در غزه میگذرد خواست خداست و پیروزی حتمی.
طاهری در بخش دیگری از صحبتهایش، افزود: جمهوری اسلامی به سرکوب و کشتار متکی شده و چیز تازهای برای عرضه ندارد. کشتن محمد قبادلو یکی از نمونههای این ناتوانی است. به نطر من، این اعدام نیست «قتلِ نفس» است.
————————————
فایل صوتی
@AmirTaheri4
امیر طاهری، روزنامهنگار ارشد روز چهارشنبه چهارم بهمن در گفتوگو با برنامه «تفسیر خبر» از شبکه تلویزیونی «ایران فردا»، نسبت به بحرانهای فزاینده در کشور هشدار داد و گفت: ایران مدتهاست که دارد به مرحلهای میرسد که ادامهاش برای کل موجودیت این کشور خطرناک است.
این تحلیلگر ارشد با اشاره به جنگ اسرائیل با غزه، عنوان کرد: آقای خامنهای گفته است جنگ غزه باید ادامه پیدا کند و آتشبس قبول نیست؛ چراکه به گفته او، آنچه در غزه میگذرد خواست خداست و پیروزی حتمی.
طاهری در بخش دیگری از صحبتهایش، افزود: جمهوری اسلامی به سرکوب و کشتار متکی شده و چیز تازهای برای عرضه ندارد. کشتن محمد قبادلو یکی از نمونههای این ناتوانی است. به نطر من، این اعدام نیست «قتلِ نفس» است.
————————————
فایل صوتی
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استاد #امیر_طاهری:
به نظر من مهم ترین آزمایش انسانیت، میهن دوستی و میهن پرستی است. کسی که به میهن خودش عشق ندارد و پرستار میهن خود نیست، هیچ نظامی را نمی تواند پرستاری کند و بهش کمک بکند.
شروع کار، وفاداری و عشق و تعهد به میهن تون است.
#آرمیتا_گراوند
#مهسا_امینی
#آیدا_رستمی
——
@AmirTaheri4
HosseinHVJ)
@AmirTaheri4
به نظر من مهم ترین آزمایش انسانیت، میهن دوستی و میهن پرستی است. کسی که به میهن خودش عشق ندارد و پرستار میهن خود نیست، هیچ نظامی را نمی تواند پرستاری کند و بهش کمک بکند.
شروع کار، وفاداری و عشق و تعهد به میهن تون است.
#آرمیتا_گراوند
#مهسا_امینی
#آیدا_رستمی
——
@AmirTaheri4
HosseinHVJ)
@AmirTaheri4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در شب آخر فعالیت من و تو برای آخرین بار میزبان امیر طاهری بودیم و تعریف منوتو رو از دید ایشان شنیدیم.
@AmirTaheri4
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جاوید نام هویدا مسلط به زبانهایِ انگلیسی، فرانسوی و عربی؛ نخست وزیرِ میهنپرست💙
غیرِ قابلِ مقایسه با تمامِ ۵۷ تیها و تفالههایِ بازمانده🔥
#جاویدشاه
ForadiMohammad)
@AmirTaheri4
غیرِ قابلِ مقایسه با تمامِ ۵۷ تیها و تفالههایِ بازمانده🔥
#جاویدشاه
ForadiMohammad)
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگاه غرب به ایران از دیدگاه امیر طاهری
کانون فرهنگی پارس (کانون ایران سابق) جمعه ۲۶ ژانویه۲۰۲۴ میزبان امیر طاهری روزنامهنگار بینالمللی و تحلیلگر سیاسی بود. شمار زیادی از هموندان کانون و ایرانیان علاقمند حضور یافتند تا به سخنان وی گوش دهند.
امیر طاهری در مورد بُعد تاریخی نگاه غرب به ایران صحبت کرد. در ارتباط با ضرورت بررسی ابعاد دیگری از این موضوع، امیر طاهری قول داد که در جلسهای دیگر در مورد بُعد فلسفی رابطه ایران و غرب و به ویژه شیفتگی ایرانیان به افکار سقراط صحبت کند.
کیهان لندن گزارشی همراه با گفتگو با امیر طاهری و برخی از حاضران در این برنامه تهیه کرده است.
@AmirTaheri4
در وبسایت:
https://kayhan.london/1402/11/12/341290/
در یوتیوب:
https://youtu.be/YuTGs_DptCo
KayhanLondon کیهان لندن
@AmirTaheri4
کانون فرهنگی پارس (کانون ایران سابق) جمعه ۲۶ ژانویه۲۰۲۴ میزبان امیر طاهری روزنامهنگار بینالمللی و تحلیلگر سیاسی بود. شمار زیادی از هموندان کانون و ایرانیان علاقمند حضور یافتند تا به سخنان وی گوش دهند.
امیر طاهری در مورد بُعد تاریخی نگاه غرب به ایران صحبت کرد. در ارتباط با ضرورت بررسی ابعاد دیگری از این موضوع، امیر طاهری قول داد که در جلسهای دیگر در مورد بُعد فلسفی رابطه ایران و غرب و به ویژه شیفتگی ایرانیان به افکار سقراط صحبت کند.
کیهان لندن گزارشی همراه با گفتگو با امیر طاهری و برخی از حاضران در این برنامه تهیه کرده است.
@AmirTaheri4
در وبسایت:
https://kayhan.london/1402/11/12/341290/
در یوتیوب:
https://youtu.be/YuTGs_DptCo
KayhanLondon کیهان لندن
@AmirTaheri4
توئیت سال ۱۳۹۶ استاد امیر طاهری:
دوشنبه - دولت #تاجیک جشن ایرانیان پیش از اسلام، #سده را مجاز دانست و به ممنوعیت اعمال شده توسط شوروی در سال ۱۳۰۰ خورشیدی پایان داد. دهها هزار نفر جشن میگیرند.
@AmirTaheri4
دوشنبه - دولت #تاجیک جشن ایرانیان پیش از اسلام، #سده را مجاز دانست و به ممنوعیت اعمال شده توسط شوروی در سال ۱۳۰۰ خورشیدی پایان داد. دهها هزار نفر جشن میگیرند.
@AmirTaheri4
«مبارزان متعهد» و بیماری دشمنی با شاه
ناصر تقوایی از شکست اعتصاب کارگران، به تقلید از همینگوی، سخن میگوید و نمیتواند تصور کند که تضاد منافع، نظرات و آرمانهای یک جامعه را در تضادهایی که طبیعی و اجتنابناپذیرند، میتوان از راهی بهجز نبرد طبقاتی حلوفصل کرد
امیر طاهری شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ برابر با ۳ فِورِیه ۲۰۲۴ ۱۹:۴۵
مبلغان ادیان ابراهیمی علیرغم بیشمار اختلافات فقهی با یکدیگر همواره با به کار بردن یک واژه یا عبارت خاص خود را بهعنوان عضو خانواده بزرگ مومنان معرفی میکنند. این رمز عبور را در اصطلاح فقهی شیبولت میخوانند. به کار برنده این رمز ممکن است در بسیار موارد با همدینان خود یکدل و یکزبان نباشد، اما به کاربردن شیبولت در واقع علامت میدهد که سرانجام از دایره اعتقادات مشترک فراتر نمیرود.
از دید کلبیون (Cynics) انسان مانند سگی است بسته به ارابه سرنوشت که هرگز نمیتواند از مسیری که طنابهای بسته به گردن او تعیین میکند دورتر برود. بدینسان هم فقیهان ادیان ایمانی و هم مومنان به مذاهب زمینی مانند مارکسیسم-لنینیسم اسیر رشتهای هستند که «دوست» یعنی قادر متعال یا مرشد سیاسی بر گردنشان فکنده و میبردشان به هر کجا که خاطرخواه اوست.
این اسارت فکری یا به گفته آندره ژدانف، تئوریسین استالینیسم ادبی، «تعهد» را در بسیار فرهنگها میتوان یافت. کاتو، سناتور رومی، سخنرانیهای خود را با عبارت «کارتاژ باید نابود شود» پایان میداد. سناتور مککارتی، سیاستمدار آمریکایی که جنگ صلیبی علیه «سرخها» را در واشینگتن سالهای ۱۹۵۰ رهبری میکرد نیز شیبولت خود را داشت: برای «سرخها» جایی نیست!
ژدانف، مبدع مکتب «واقعبینی سوسیالیستی»، مدعی بود که حقیقت بهخودیخود هیچ ارزشی ندارد. مسئله چگونه به کار بردن حقیقت در خدمت پرولتاریا و سوسیالیسم و علیه سرمایهداری و امپریالیسم است. از دیدگاه ژدانف و شاگردان جوانترش الکساندر فادیف و میخائیل سوسلف، نویسنده یا شاعر «مبارز و متعهد»، سربازی است در نبرد طبقاتی. در یکی از فیلمهای تبلیغاتی دوران استالین که برای پوشاندن جنایات او در جریان تحمیل نظام کلخوزی یا کلکتیواسیون بر کشاورزان اتحاد شوروی تهیه شده بود، تعدادی تراکتور و خرمنکوب ساخته آمریکا -از شرکتهای مسی فرگوسن و جان دیر- دیده میشد. این ماشینآلات کشاورزی جزو کمکهای آمریکا به اتحاد شوروی در دوران جنگ علیه هیتلر بود - کمکهایی که با هدف تغذیه ارتش سرخ و جلوگیری از قحطی عرضه شد.
اما ژدانف فیلم را که به کارگردانی سرگئی یوتکویچ تهیه شده بود توقیف کرد، زیرا جنگ با هیتلر تمام شده بود و نشان دادن ماشینآلات آمریکایی در خدمت کلخوزهای شوروی خدمت به امپریالیسم تلقی میشد. راهحلی که پیدا شد این بود که برچسبهای «ساخت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» روی ماشینآلات فرگوسن و جان دیر بچسباند و صحنههای مشکلدار را از نو فیلمبرداری کنند. ازآنجاکه هدف وسیله را توجیه میکند، عرضه یک دروغ بهعنوان حقیقت یک عمل انقلابی بود.
این ادعا که هدف وسیله را توجیه میکند همراه با فهمی ناقص از مارکسیسم در سالهای آغازین سده بیستم و پس از آن با الهام از کودتای بلشویکی ۱۹۱۷ میلادی به ایران رسید و با آغاز جنگ سرد در سالهای ۱۹۵۰ میلادی بهصورت یک بیماری بومی درآمد که بخشی از دو نسل از شاعران و نویسندگان ما را قربانی گرفت. در سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۷۰ میلادی، ایران با پذیرفتن یک سلسله اصلاحات در مسیر رشد اقتصادی و تحولات اجتماعی و در سطح محدودتر آزادیهای فرهنگی و سیاسی قرار گرفت. بدینسان میشد انتظار داشت که شاعران و نویسندگان «مبارز و متعهد» ما از موضوع «آری، اما» در عین انتقاد از سیاستهای عرضهشده به ادامه مسیر کمک کنند.
متاسفانه این انتظار برآورده نشد. بسیاری از شاعران و نویسندگان «مبارز و متعهد» نتوانستند خود را از ژدانفیسم (Zhdanovism) وارداتی برهانند و درنتیجه، مسئولیت تاریخی خود را در سیاهنمایی تحولات جامعه ایران پنداشتند.
در ایران یک برنامه بلندپروازانه اصلاحات ارضی ارائه و اجرا شد - برنامهای که به نظام ارباب-رعیتی پایان داد و نزدیک به سه میلیون کشاورز بیزمین را زمیندار کرد. این نو زمینداران، در واقع وارد اقتصاد سرمایهداری میشدند، زیرا با عرضه قبالههای مالکیت میتوانستند از بانکها وام بگیرند و به توسعه تولید خود با خرید ماشینآلات و کودهای شیمیایی بپردازند. البته برنامه خالی از اشکال نبود و در همان زمان چندین پژوهنده دانشگاهی و دیوانی به ارزیابی اقتصادی آن همت گماشتند، اما از دید ژدانفیستهای ما اصلاحات ارضی شایسته انتقاد علمی نبود - آنچه اردوگاه سوسیالیسم نیاز داشت تخطئه کامل برنامهای بود که یک نظام متحد با امپریالیسم عرضه میکرد.
@AmirTaheri4
ناصر تقوایی از شکست اعتصاب کارگران، به تقلید از همینگوی، سخن میگوید و نمیتواند تصور کند که تضاد منافع، نظرات و آرمانهای یک جامعه را در تضادهایی که طبیعی و اجتنابناپذیرند، میتوان از راهی بهجز نبرد طبقاتی حلوفصل کرد
امیر طاهری شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ برابر با ۳ فِورِیه ۲۰۲۴ ۱۹:۴۵
مبلغان ادیان ابراهیمی علیرغم بیشمار اختلافات فقهی با یکدیگر همواره با به کار بردن یک واژه یا عبارت خاص خود را بهعنوان عضو خانواده بزرگ مومنان معرفی میکنند. این رمز عبور را در اصطلاح فقهی شیبولت میخوانند. به کار برنده این رمز ممکن است در بسیار موارد با همدینان خود یکدل و یکزبان نباشد، اما به کاربردن شیبولت در واقع علامت میدهد که سرانجام از دایره اعتقادات مشترک فراتر نمیرود.
از دید کلبیون (Cynics) انسان مانند سگی است بسته به ارابه سرنوشت که هرگز نمیتواند از مسیری که طنابهای بسته به گردن او تعیین میکند دورتر برود. بدینسان هم فقیهان ادیان ایمانی و هم مومنان به مذاهب زمینی مانند مارکسیسم-لنینیسم اسیر رشتهای هستند که «دوست» یعنی قادر متعال یا مرشد سیاسی بر گردنشان فکنده و میبردشان به هر کجا که خاطرخواه اوست.
این اسارت فکری یا به گفته آندره ژدانف، تئوریسین استالینیسم ادبی، «تعهد» را در بسیار فرهنگها میتوان یافت. کاتو، سناتور رومی، سخنرانیهای خود را با عبارت «کارتاژ باید نابود شود» پایان میداد. سناتور مککارتی، سیاستمدار آمریکایی که جنگ صلیبی علیه «سرخها» را در واشینگتن سالهای ۱۹۵۰ رهبری میکرد نیز شیبولت خود را داشت: برای «سرخها» جایی نیست!
ژدانف، مبدع مکتب «واقعبینی سوسیالیستی»، مدعی بود که حقیقت بهخودیخود هیچ ارزشی ندارد. مسئله چگونه به کار بردن حقیقت در خدمت پرولتاریا و سوسیالیسم و علیه سرمایهداری و امپریالیسم است. از دیدگاه ژدانف و شاگردان جوانترش الکساندر فادیف و میخائیل سوسلف، نویسنده یا شاعر «مبارز و متعهد»، سربازی است در نبرد طبقاتی. در یکی از فیلمهای تبلیغاتی دوران استالین که برای پوشاندن جنایات او در جریان تحمیل نظام کلخوزی یا کلکتیواسیون بر کشاورزان اتحاد شوروی تهیه شده بود، تعدادی تراکتور و خرمنکوب ساخته آمریکا -از شرکتهای مسی فرگوسن و جان دیر- دیده میشد. این ماشینآلات کشاورزی جزو کمکهای آمریکا به اتحاد شوروی در دوران جنگ علیه هیتلر بود - کمکهایی که با هدف تغذیه ارتش سرخ و جلوگیری از قحطی عرضه شد.
اما ژدانف فیلم را که به کارگردانی سرگئی یوتکویچ تهیه شده بود توقیف کرد، زیرا جنگ با هیتلر تمام شده بود و نشان دادن ماشینآلات آمریکایی در خدمت کلخوزهای شوروی خدمت به امپریالیسم تلقی میشد. راهحلی که پیدا شد این بود که برچسبهای «ساخت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» روی ماشینآلات فرگوسن و جان دیر بچسباند و صحنههای مشکلدار را از نو فیلمبرداری کنند. ازآنجاکه هدف وسیله را توجیه میکند، عرضه یک دروغ بهعنوان حقیقت یک عمل انقلابی بود.
این ادعا که هدف وسیله را توجیه میکند همراه با فهمی ناقص از مارکسیسم در سالهای آغازین سده بیستم و پس از آن با الهام از کودتای بلشویکی ۱۹۱۷ میلادی به ایران رسید و با آغاز جنگ سرد در سالهای ۱۹۵۰ میلادی بهصورت یک بیماری بومی درآمد که بخشی از دو نسل از شاعران و نویسندگان ما را قربانی گرفت. در سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۷۰ میلادی، ایران با پذیرفتن یک سلسله اصلاحات در مسیر رشد اقتصادی و تحولات اجتماعی و در سطح محدودتر آزادیهای فرهنگی و سیاسی قرار گرفت. بدینسان میشد انتظار داشت که شاعران و نویسندگان «مبارز و متعهد» ما از موضوع «آری، اما» در عین انتقاد از سیاستهای عرضهشده به ادامه مسیر کمک کنند.
متاسفانه این انتظار برآورده نشد. بسیاری از شاعران و نویسندگان «مبارز و متعهد» نتوانستند خود را از ژدانفیسم (Zhdanovism) وارداتی برهانند و درنتیجه، مسئولیت تاریخی خود را در سیاهنمایی تحولات جامعه ایران پنداشتند.
در ایران یک برنامه بلندپروازانه اصلاحات ارضی ارائه و اجرا شد - برنامهای که به نظام ارباب-رعیتی پایان داد و نزدیک به سه میلیون کشاورز بیزمین را زمیندار کرد. این نو زمینداران، در واقع وارد اقتصاد سرمایهداری میشدند، زیرا با عرضه قبالههای مالکیت میتوانستند از بانکها وام بگیرند و به توسعه تولید خود با خرید ماشینآلات و کودهای شیمیایی بپردازند. البته برنامه خالی از اشکال نبود و در همان زمان چندین پژوهنده دانشگاهی و دیوانی به ارزیابی اقتصادی آن همت گماشتند، اما از دید ژدانفیستهای ما اصلاحات ارضی شایسته انتقاد علمی نبود - آنچه اردوگاه سوسیالیسم نیاز داشت تخطئه کامل برنامهای بود که یک نظام متحد با امپریالیسم عرضه میکرد.
@AmirTaheri4
بعضی شاعران و نویسندگان «مبارز و متعهد» ما با تقلید از نارودنیکهای روسیه تزاری به بعضی روستاها سفر کردند، اما از آنجا که شیشه کبود بر چشم داشتند چیزی جز کبودی ندیدند. جلال آل احمد، یکی از مرشدان آن جمع در «مدیر مدرسه» و «نفرین زمین» تراکتور، موتور برقی، آسیاب موتوری و چاههای آرتزین را مظاهر شر میداند. او با فرستادن آموزگاران شهری به روستا نیز مخالف است و از قول یک مکتبدار روستایی میگوید: «ما مکتبداران بلد بودیم بچههای مردم را در همین زمین نگه داریم اما تو (یعنی آموزگار شهری) بگو کدامیک از این بچههای مدرسهات توی این ده بند میشود؟»
از این دید، هرچه روستاییان را از زندگی سنتی خود دور کند به نفرین زمین میانجامد. در نتیجه خراب کردن آسیاب موتوری، آتش زدن مرغداری مدرن و پر کردن چاه آرتزین برای سابوتاژ کردن برنامه مدرنسازی بهعنوان اعمال قهرمانانه عرضه میشود.
احمد محمود در «برخورد» شورش روستاییان علیه تراکتور را بهصورت کاریکاتوری از نبرد رستم و دیو سیاه عرضه میکند. یک نسخه بهتر نوشتهشده از همان دیدگاه را در «پای غول» نوشته ناصر شاهینپر مییابیم که روستاییان را به جنگ با تراکتور میفرستد.
نبردهای خیالی روستاییان با ماشینآلات کشاورزی مدرن شاید یادآور نبرد دون کیشوت با آسیابهای بادی باشد. اما «د لا مانچا» -یعنی دون کیشوت- با چشمکی نیزه میانداخت در حالی ژدانفیستهای ما با جدیتی عصا قورتداده با اصلاحات ارضی و به قول آل احمد «از بین رفتن کشاورزی سنتی» مخالفت کردند.
Narodniks نارودنیکها (مردمگرایان) روسیه تزاری خواستار بردن شهر به روستاهای قرون وسطایی بودند - سرزمینهای افتاده در حاشیه تاریخ با موژیک (دهاتی) های غرق در نادانی و فقر. اما ناردونیکهای ما خواستار حفظ موژیکهای ما در دهات خود بودند.
ناصر ایرانی در «نورآباد» روستای آرمانی خود را منجمد در قرونوسطی رسم میکند - سرزمینی که اهالی آن رفتن به شهر را نوعی سفر به دوزخ میپندارند.
حسن میرکاظمی در «تلار» مخالف کشاندن راهآهن به روستاهاست، زیرا آنان را مجبور به ترک ده میکند. در همان حال ماشینآلات کشاورزی مدرن نیز زیانبارند، زیرا «شیهه باستانی» اسبهایشان در سروصدای موتور تراکتورها میمیرد.
تقی مدرسی، نویسنده پراستعدادی که نخستین رمانش «یکلیا و تنهایی او» جزو کلاسیکهای ادبیات امروزی ماست، در «شریف جان، شریف جان» به سطح جلال آل احمد سقوط میکند. فسوسان برای جامعه پدرسالاری و ترس از بیپدری در آثار محمود دولتآبادی نیز طنینافکن است. از دید او، ایرانی، راه فراری ندارد زیرا رفتن از روستا به شهر مانند پریدن از ماهیتابه به آتش است. مینویسد: «در شهر خون میفروشند. زنان فاحشهاند و مردان کلاش. خلاصه هر آدم انبانی است از نجاست.»
عدنان غریفی با الهام از ویلیام فاکنر از آمدن خانههای سیمانی بهجای خشت و گلی با حمام ابراز وحشت میکند. زیرا برای ساختنشان یکی از نخلستانهای محل را به تبر سپردهاند.
در شهر نیز آنچه میبینیم سیاه و وحشتناک است. ناصر تقوایی از شکست اعتصاب کارگران، به تقلید از همینگوی، سخن میگوید و نمیتواند تصور کند که تضاد منافع، نظرات و آرمانهای یک جامعه را در تضادهایی که طبیعی و اجتنابناپذیرند، میتوان از راهی بهجز نبرد طبقاتی حلوفصل کرد.
در «لحظه صید» عظیم خلیلی برنامههای صنعتی دوران شاه را «برخورد فرهنگ ملی و فرهنگهای استعماری» میخواند و مینویسد صنایع وابسته، صنایع مونتاژ همهجا هست. (البته امروز میدانیم که تقریبا همه صنایع مدرن بر اساس مونتاژ یا قطعات ساختهشده گاه در دهها کشور شکل گرفتهاند)
پاسخ غلامحسین ساعدی به «دوران سیاه» پرتاب یک بمب به یک نفتکش غولآساست که البته صدمهای هم نمیزند. (کاری که این روزها حوثیها در یمن انجام میدهند.)
ناصر موذن در «شبهای دوبهچی» مینویسد: آهنگ چرخش پمپها، موتورها، کمپرسورها گویی با نتی پولادین به رشته تحریر درآمده بود. پرده سنگینی این آهن یکنواخت و دایرهوار سرتاسر شب کارخانه را در خود میپیچید. او از «نسل شکستخورده» سخن میگوید بیآنکه بگوید در کدام جنگ.
حسین دولتآبادی در «سرزمین موعود» مینویسد: همه دشمن هماند. الکل، بچهبازی، فحشا. دلش از اینهمه پلشتی، سردرگمی، اندوه و تنهایی چرکین بود. همهچیز کبود و نامانوس بود. ذرهای عاطفه، محبت و عشق در جایی نمییافت، اگر هم مییافت آلوده بود و بیرنگ. زندگی انگار در شریان مردم گندیده بود. راه نجات؟ فرار به آن سوی خلیج فارس یعنی شیخنشینهایی که در آن زمان از آب و برق و مدرسه و بیمارستان محروم بودند.
@AmirTaheri4
از این دید، هرچه روستاییان را از زندگی سنتی خود دور کند به نفرین زمین میانجامد. در نتیجه خراب کردن آسیاب موتوری، آتش زدن مرغداری مدرن و پر کردن چاه آرتزین برای سابوتاژ کردن برنامه مدرنسازی بهعنوان اعمال قهرمانانه عرضه میشود.
احمد محمود در «برخورد» شورش روستاییان علیه تراکتور را بهصورت کاریکاتوری از نبرد رستم و دیو سیاه عرضه میکند. یک نسخه بهتر نوشتهشده از همان دیدگاه را در «پای غول» نوشته ناصر شاهینپر مییابیم که روستاییان را به جنگ با تراکتور میفرستد.
نبردهای خیالی روستاییان با ماشینآلات کشاورزی مدرن شاید یادآور نبرد دون کیشوت با آسیابهای بادی باشد. اما «د لا مانچا» -یعنی دون کیشوت- با چشمکی نیزه میانداخت در حالی ژدانفیستهای ما با جدیتی عصا قورتداده با اصلاحات ارضی و به قول آل احمد «از بین رفتن کشاورزی سنتی» مخالفت کردند.
Narodniks نارودنیکها (مردمگرایان) روسیه تزاری خواستار بردن شهر به روستاهای قرون وسطایی بودند - سرزمینهای افتاده در حاشیه تاریخ با موژیک (دهاتی) های غرق در نادانی و فقر. اما ناردونیکهای ما خواستار حفظ موژیکهای ما در دهات خود بودند.
ناصر ایرانی در «نورآباد» روستای آرمانی خود را منجمد در قرونوسطی رسم میکند - سرزمینی که اهالی آن رفتن به شهر را نوعی سفر به دوزخ میپندارند.
حسن میرکاظمی در «تلار» مخالف کشاندن راهآهن به روستاهاست، زیرا آنان را مجبور به ترک ده میکند. در همان حال ماشینآلات کشاورزی مدرن نیز زیانبارند، زیرا «شیهه باستانی» اسبهایشان در سروصدای موتور تراکتورها میمیرد.
تقی مدرسی، نویسنده پراستعدادی که نخستین رمانش «یکلیا و تنهایی او» جزو کلاسیکهای ادبیات امروزی ماست، در «شریف جان، شریف جان» به سطح جلال آل احمد سقوط میکند. فسوسان برای جامعه پدرسالاری و ترس از بیپدری در آثار محمود دولتآبادی نیز طنینافکن است. از دید او، ایرانی، راه فراری ندارد زیرا رفتن از روستا به شهر مانند پریدن از ماهیتابه به آتش است. مینویسد: «در شهر خون میفروشند. زنان فاحشهاند و مردان کلاش. خلاصه هر آدم انبانی است از نجاست.»
عدنان غریفی با الهام از ویلیام فاکنر از آمدن خانههای سیمانی بهجای خشت و گلی با حمام ابراز وحشت میکند. زیرا برای ساختنشان یکی از نخلستانهای محل را به تبر سپردهاند.
در شهر نیز آنچه میبینیم سیاه و وحشتناک است. ناصر تقوایی از شکست اعتصاب کارگران، به تقلید از همینگوی، سخن میگوید و نمیتواند تصور کند که تضاد منافع، نظرات و آرمانهای یک جامعه را در تضادهایی که طبیعی و اجتنابناپذیرند، میتوان از راهی بهجز نبرد طبقاتی حلوفصل کرد.
در «لحظه صید» عظیم خلیلی برنامههای صنعتی دوران شاه را «برخورد فرهنگ ملی و فرهنگهای استعماری» میخواند و مینویسد صنایع وابسته، صنایع مونتاژ همهجا هست. (البته امروز میدانیم که تقریبا همه صنایع مدرن بر اساس مونتاژ یا قطعات ساختهشده گاه در دهها کشور شکل گرفتهاند)
پاسخ غلامحسین ساعدی به «دوران سیاه» پرتاب یک بمب به یک نفتکش غولآساست که البته صدمهای هم نمیزند. (کاری که این روزها حوثیها در یمن انجام میدهند.)
ناصر موذن در «شبهای دوبهچی» مینویسد: آهنگ چرخش پمپها، موتورها، کمپرسورها گویی با نتی پولادین به رشته تحریر درآمده بود. پرده سنگینی این آهن یکنواخت و دایرهوار سرتاسر شب کارخانه را در خود میپیچید. او از «نسل شکستخورده» سخن میگوید بیآنکه بگوید در کدام جنگ.
حسین دولتآبادی در «سرزمین موعود» مینویسد: همه دشمن هماند. الکل، بچهبازی، فحشا. دلش از اینهمه پلشتی، سردرگمی، اندوه و تنهایی چرکین بود. همهچیز کبود و نامانوس بود. ذرهای عاطفه، محبت و عشق در جایی نمییافت، اگر هم مییافت آلوده بود و بیرنگ. زندگی انگار در شریان مردم گندیده بود. راه نجات؟ فرار به آن سوی خلیج فارس یعنی شیخنشینهایی که در آن زمان از آب و برق و مدرسه و بیمارستان محروم بودند.
@AmirTaheri4
این نفرت از خویش را در «قرعه آخر» منوچهر شفیانی نیز مییابیم از دید او روستاهای جنوبی ایران «زشت، مرده، خرافاتی» و در نتیجه نجات نادادنی هستند!
محمد عزیزی در «سایه سنگو» و علی محمد افغانی نویسنده با استعداد «شوهر آهو خانم» در دومین رمان خود «شادکامان دره قرهسو» همان ترس از تغییر و همان نفرت از خویش را عرضه میکند.
محمود کیانوش که در زمان نوشتن «در یک شب سیاه» پیش از ۲۰ سال اقامت در لندن پشت سر داشت، روستاییان ایران را اسیر «بیچارگی و اندوه و علیل و ناقصالعضو» ترسیم میکند. او مانند افغانی اصلاحات ارائهشده را نمک پاشیدن بر زخم مینمایاند - حتی بستن سد باعث میشود که زمین بعضی روستاییان خشک شود.
قهرمان امین فقیری از شهر به روستا میگریزد، اما آنجا نیز با «خرافات، خشونت و گرسنگی» روبرو میگردد.
در « گازولیک»، علیاشرف درویشیان نیز با ذکر مصیبت درباره «جهل تیرهروزی، بدبختی و خرافهپرستی» در واقع پشت تریبون تبلیغ مارکسیسم بد فهمیده شده «روشنفکران» نسل خود قرار میگیرد.
منصور یاقوتی در «گل خاص» با تقلید از چخوف در «باغ آلبالو» ورود تراکتور، خرمنکوب و کامیون را پیشدرآمد بیگانگی از خویش عرضه میکند.
قهرمان نادر ابراهیمی در «صدا که میپیچد» در تلاش برای حفظ زمین خود جان میسپارد. در «قهوهخانه کنار جاده» شاپور قریب، یک روستایی پسرکش را کور میکند تا هر دو بتوانند با گدایی به زندگی ادامه دهند.
از دید ژدانفیستهای ما اصلاحات ارضی به گفته آل احمد یک «اغتشاش» بود که «فروش املاک به اسم اصلاحات ارضی» را قالب میکرد. یکی از قهرمانان آل احمد درد عشق و «بازگشت به عرفان» را راهچاره میداند و مبارزه با «غربزدگی» و «ماشینیسم» را توصیه میکند. از دید آل احمد، اصلاحات ارضی شاه هدفی جز «امحای کشاورزی سنتی نداشت و راه مبارزه با آن بازگشت به زندگی ناب اسلامی بود.»
در «بعد از درس»، ناصر نظمی از کودکان بلوچ میگوید که در زنگ تفریح به چرای علفهای زمین مدرسه میروند تا از گرسنگی نمیرند. (شایعهای که ژدانفیستهای ما به راه انداختند بیآنکه متوجه شوند اگر در جای علف میروید لابد هم زمین هست و هم آب. پس گندم، ذرت یا ارزن هم میشود کاشت!
در «مهمان ناخوانده»، منوچهر پاکزاد ادعای آل احمد را تکرار میکند. آمریکا و شاه میخواهند با اصلاحات ارضی کشاورزی ایران را از بین ببرند تا ما بازارمان را برای کشاورزی آمریکایی بگشاییم. همه این مصائب پس از «جریانات ۲۸ مرداد» رخ داد و در نتیجه، دشمن شماره یک «مبارزان متعهد» به اسلام یا استالینیسم یا در واقع «استالینیسم اسلامی» کسی نبود جز محمدرضا شاه پهلوی.
این دشمنی در طی سالها بهصورت یک بیماری مزمن و لاعلاج درآمده است. چند وقت پیش از یک شاعر «مبارز و متعهد» در مدح توماج صالحی، خواننده نامدار «رپ» که در زندان جمهوری اسلامی است، منتشر شد که در آن توماج بهعنوان یک رزمنده هم علیه شاه و هم آیتالله معرفی میشود. این لگدپرانی به شاهی که ۱۷ سال پیش از تولد توماج مرده بود همان شیبولث یا رمز شناسایی مبارزان متعهد است. اصلاحات ارضی محکوم بود، زیرا شاه آن را اجرا کرد. آغاز صنعتی شدن ایران نیز شایسته سرزنش است. باز هم زیرا شاه طراح آن بود. امروز نیز برای آنکه «مبارزان متعهد» شما را از خود بدانند باید نیشی هم به شاه بزنید و سپس به انتقاد از آیتالله بپردازید.
بیماری دشمنی با شاه بخشی از ادبیات معاصر ما را با دروغ آلوده کرد. همین بیماری امروز نیز بخشی از مبارزات مردم را برای پس گرفتن حق حاکمیت ملی آلوده میکند. ادبیات به گفته آندره مالرو، تنها قلمرویی است که در آن تخیل، توهم و فانتزی پذیرفتنی است، اما دروغ هرگز! متاسفانه در شعر «شاعر مبارز و متعهد» دروغ نیز به ادبیات ما راه یافته است.
@AmirTaheri4
محمد عزیزی در «سایه سنگو» و علی محمد افغانی نویسنده با استعداد «شوهر آهو خانم» در دومین رمان خود «شادکامان دره قرهسو» همان ترس از تغییر و همان نفرت از خویش را عرضه میکند.
محمود کیانوش که در زمان نوشتن «در یک شب سیاه» پیش از ۲۰ سال اقامت در لندن پشت سر داشت، روستاییان ایران را اسیر «بیچارگی و اندوه و علیل و ناقصالعضو» ترسیم میکند. او مانند افغانی اصلاحات ارائهشده را نمک پاشیدن بر زخم مینمایاند - حتی بستن سد باعث میشود که زمین بعضی روستاییان خشک شود.
قهرمان امین فقیری از شهر به روستا میگریزد، اما آنجا نیز با «خرافات، خشونت و گرسنگی» روبرو میگردد.
در « گازولیک»، علیاشرف درویشیان نیز با ذکر مصیبت درباره «جهل تیرهروزی، بدبختی و خرافهپرستی» در واقع پشت تریبون تبلیغ مارکسیسم بد فهمیده شده «روشنفکران» نسل خود قرار میگیرد.
منصور یاقوتی در «گل خاص» با تقلید از چخوف در «باغ آلبالو» ورود تراکتور، خرمنکوب و کامیون را پیشدرآمد بیگانگی از خویش عرضه میکند.
قهرمان نادر ابراهیمی در «صدا که میپیچد» در تلاش برای حفظ زمین خود جان میسپارد. در «قهوهخانه کنار جاده» شاپور قریب، یک روستایی پسرکش را کور میکند تا هر دو بتوانند با گدایی به زندگی ادامه دهند.
از دید ژدانفیستهای ما اصلاحات ارضی به گفته آل احمد یک «اغتشاش» بود که «فروش املاک به اسم اصلاحات ارضی» را قالب میکرد. یکی از قهرمانان آل احمد درد عشق و «بازگشت به عرفان» را راهچاره میداند و مبارزه با «غربزدگی» و «ماشینیسم» را توصیه میکند. از دید آل احمد، اصلاحات ارضی شاه هدفی جز «امحای کشاورزی سنتی نداشت و راه مبارزه با آن بازگشت به زندگی ناب اسلامی بود.»
در «بعد از درس»، ناصر نظمی از کودکان بلوچ میگوید که در زنگ تفریح به چرای علفهای زمین مدرسه میروند تا از گرسنگی نمیرند. (شایعهای که ژدانفیستهای ما به راه انداختند بیآنکه متوجه شوند اگر در جای علف میروید لابد هم زمین هست و هم آب. پس گندم، ذرت یا ارزن هم میشود کاشت!
در «مهمان ناخوانده»، منوچهر پاکزاد ادعای آل احمد را تکرار میکند. آمریکا و شاه میخواهند با اصلاحات ارضی کشاورزی ایران را از بین ببرند تا ما بازارمان را برای کشاورزی آمریکایی بگشاییم. همه این مصائب پس از «جریانات ۲۸ مرداد» رخ داد و در نتیجه، دشمن شماره یک «مبارزان متعهد» به اسلام یا استالینیسم یا در واقع «استالینیسم اسلامی» کسی نبود جز محمدرضا شاه پهلوی.
این دشمنی در طی سالها بهصورت یک بیماری مزمن و لاعلاج درآمده است. چند وقت پیش از یک شاعر «مبارز و متعهد» در مدح توماج صالحی، خواننده نامدار «رپ» که در زندان جمهوری اسلامی است، منتشر شد که در آن توماج بهعنوان یک رزمنده هم علیه شاه و هم آیتالله معرفی میشود. این لگدپرانی به شاهی که ۱۷ سال پیش از تولد توماج مرده بود همان شیبولث یا رمز شناسایی مبارزان متعهد است. اصلاحات ارضی محکوم بود، زیرا شاه آن را اجرا کرد. آغاز صنعتی شدن ایران نیز شایسته سرزنش است. باز هم زیرا شاه طراح آن بود. امروز نیز برای آنکه «مبارزان متعهد» شما را از خود بدانند باید نیشی هم به شاه بزنید و سپس به انتقاد از آیتالله بپردازید.
بیماری دشمنی با شاه بخشی از ادبیات معاصر ما را با دروغ آلوده کرد. همین بیماری امروز نیز بخشی از مبارزات مردم را برای پس گرفتن حق حاکمیت ملی آلوده میکند. ادبیات به گفته آندره مالرو، تنها قلمرویی است که در آن تخیل، توهم و فانتزی پذیرفتنی است، اما دروغ هرگز! متاسفانه در شعر «شاعر مبارز و متعهد» دروغ نیز به ادبیات ما راه یافته است.
@AmirTaheri4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«مبارزان متعهد» و بیماری دشمنی با شاه
#ایران #ادیان_ابراهیمی #محمدرضا_شاه
مبلغان ادیان ابراهیمی علیرغم بیشمار اختلافات فقهی با یکدیگر همواره با به کار بردن یک واژه یا عبارت خاص خود را به عنوان عضو خانواده بزرگ مومنان معرفی میکنند. این رمز عبور را در اصطلاح فقهی شیبولث (Shibbolet) میخوانند. به کار برنده این رمز ممکن است در بسیار موارد با همدینان خود یکدل و یکزبان نباشد اما به کاربردن شیبولث در واقع علامت میدهد که سرانجام از دایره اعتقادات مشترک فراتر نمیرود.
از دید کلبیون انسان مانند سگی است بسته به ارابه سرنوشت که هرگز نمیتواند از مسیری که طنابهای بسته به گردن او تعیین میکند دورتر برود. بدینسان هم فقیهان ادیان ایمانی و هم مومنان به مذاهب زمینی مانند مارکسیسم-لننیسم اسیر رشتهای هستند که «دوست» یعنی قادر متعال یا مرشد سیاسی بر گردنشان فکنده و میبردشان به هر کجا که خاطرخواه اوست.
این اسارت فکری یا به گفته آندره ژدانف تئوریسین استالینیسم ادبی «تعهد» را در بسیار فرهنگها میتوان یافت. کاتو، سنا...
@AmirTaheri4
«مبارزان متعهد» و بیماری دشمنی با شاه
«مبارزان متعهد» و بیماری دشمنی با شاه
#ایران #ادیان_ابراهیمی #محمدرضا_شاه
مبلغان ادیان ابراهیمی علیرغم بیشمار اختلافات فقهی با یکدیگر همواره با به کار بردن یک واژه یا عبارت خاص خود را به عنوان عضو خانواده بزرگ مومنان معرفی میکنند. این رمز عبور را در اصطلاح فقهی شیبولث (Shibbolet) میخوانند. به کار برنده این رمز ممکن است در بسیار موارد با همدینان خود یکدل و یکزبان نباشد اما به کاربردن شیبولث در واقع علامت میدهد که سرانجام از دایره اعتقادات مشترک فراتر نمیرود.
از دید کلبیون انسان مانند سگی است بسته به ارابه سرنوشت که هرگز نمیتواند از مسیری که طنابهای بسته به گردن او تعیین میکند دورتر برود. بدینسان هم فقیهان ادیان ایمانی و هم مومنان به مذاهب زمینی مانند مارکسیسم-لننیسم اسیر رشتهای هستند که «دوست» یعنی قادر متعال یا مرشد سیاسی بر گردنشان فکنده و میبردشان به هر کجا که خاطرخواه اوست.
این اسارت فکری یا به گفته آندره ژدانف تئوریسین استالینیسم ادبی «تعهد» را در بسیار فرهنگها میتوان یافت. کاتو، سنا...
فایل صوتی
@AmirTaheri4
#ایران #ادیان_ابراهیمی #محمدرضا_شاه
مبلغان ادیان ابراهیمی علیرغم بیشمار اختلافات فقهی با یکدیگر همواره با به کار بردن یک واژه یا عبارت خاص خود را به عنوان عضو خانواده بزرگ مومنان معرفی میکنند. این رمز عبور را در اصطلاح فقهی شیبولث (Shibbolet) میخوانند. به کار برنده این رمز ممکن است در بسیار موارد با همدینان خود یکدل و یکزبان نباشد اما به کاربردن شیبولث در واقع علامت میدهد که سرانجام از دایره اعتقادات مشترک فراتر نمیرود.
از دید کلبیون انسان مانند سگی است بسته به ارابه سرنوشت که هرگز نمیتواند از مسیری که طنابهای بسته به گردن او تعیین میکند دورتر برود. بدینسان هم فقیهان ادیان ایمانی و هم مومنان به مذاهب زمینی مانند مارکسیسم-لننیسم اسیر رشتهای هستند که «دوست» یعنی قادر متعال یا مرشد سیاسی بر گردنشان فکنده و میبردشان به هر کجا که خاطرخواه اوست.
این اسارت فکری یا به گفته آندره ژدانف تئوریسین استالینیسم ادبی «تعهد» را در بسیار فرهنگها میتوان یافت. کاتو، سنا...
فایل صوتی
@AmirTaheri4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
غرب به ایران چگونه نگاه میکند؟ تحلیلی از امیر طاهری
امیر طاهری، روزنامهنگار ارشد روز شنبه هفتم بهمن در نشستی در لندن با عنوان «نگاه غرب به ایران»، از نگاهی متفاوت به این موضوع پرداخت و جنبههای مختلف روابط تاریخی ایران و غرب را مورد مداقه قرار داد.
در جریان این برنامه فردی معلومالحال با اخلال در صحبتهای امیر طاهری، به توهین و هتاکی به او پرداخت که در ادامه با واکنش متقابل حاضران مواجه شد.
————————————
در برنامه «دیدگاه» از شبکه رسانهای بیان، اندیشمندان، صاحبنظران و کارشناسان به طرح نظرات خود میپردازند و ما با نگاههای مختلف به مسائل روز ایران و جهان، آشنا میشویم.
در این برنامه کارشناسان حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که موضوعات مختلف را به طور تخصصی زیر ذرهبین میبرند و با موشکافی به مسائل ایران و جهان میپرداند، بهروزترین تحلیلها را در اختیار شما قرار میدهند.
@AmirTaheri4
غرب به ایران چگونه نگاه میکند؟ تحلیلی از امیر طاهری
غرب به ایران چگونه نگاه میکند؟ تحلیلی از امیر طاهری
امیر طاهری، روزنامهنگار ارشد روز شنبه هفتم بهمن در نشستی در لندن با عنوان «نگاه غرب به ایران»، از نگاهی متفاوت به این موضوع پرداخت و جنبههای مختلف روابط تاریخی ایران و غرب را مورد مداقه قرار داد.
در جریان این برنامه فردی معلومالحال با اخلال در صحبتهای امیر طاهری، به توهین و هتاکی به او پرداخت که در ادامه با واکنش متقابل حاضران مواجه شد.
————————————
در برنامه «دیدگاه» از شبکه رسانهای بیان، اندیشمندان، صاحبنظران و کارشناسان به طرح نظرات خود میپردازند و ما با نگاههای مختلف به مسائل روز ایران و جهان، آشنا میشویم.
در این برنامه کارشناسان حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که موضوعات مختلف را به طور تخصصی زیر ذرهبین میبرند و با موشکافی به مسائل ایران و جهان میپرداند، بهروزترین تحلیلها را در اختیار شما قرار میدهند.
فایل صوتی
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بی_بی_سی یه مستند از جشن های ۲۵۰۰ ساله پخش کرد و تاکید داشت شام های مهمانی از رستوران پاریس با خرج های سنگین سفارش داده شده
با این ویدیو خواستم یه سلامی خدمت مادر مستند ساز بی بی سی و تمام کارمنداشون بکنم
@BBCPPC_
#شاهنشاه_آريامهر
Ario 𓄂✺
@AmirTaheri4
با این ویدیو خواستم یه سلامی خدمت مادر مستند ساز بی بی سی و تمام کارمنداشون بکنم
@BBCPPC_
#شاهنشاه_آريامهر
Ario 𓄂✺
@AmirTaheri4