گورباچف، پایان شوم یک رمانتیک
«مردی خوب در یک نظام بد» را امروز شاید بتوان اینطور بازنویسی کرد «مردی خودفریب در یک نظام فریبکار!» یا شاید، اگر اهل موسیقی باشیم، تقابل «روکوکو» با «باروک»
امیر طاهری جمعه ۱۱ شهریور ۱۴۰۱ برابر با ۲ سِپتامبر ۲۰۲۲ ۴:۰۰
او مانند بسیاری از «اصلاحطلبان» در دیگر نظامهای اصلاحناپذیر، نمیخواست یا نمیتوانست بپذیرد که اگر بحرانی در پیش است، علت اصلی آن را میبایستی در طبیعت نظام تمامیتخواه (توتالیتر) جستوجو کرد-Alexander NEMENOV / AFP
«خوب! چه فکر میکنید؟» این پرسشی بود که پیتر گالینو، مدیر وقت انستیتوی بینالمللی مطبوعات (IPI) در فوریه ۱۹۸۸، پس از یک ملاقات تشریفاتی با میخاییل گورباچف، رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، در کرملین از ما پرسید. منظور از «ما» در اینجا پنج تن از اعضای هیئت اجرایی انستیتو است که برای اجرای یک برنامه آموزشی مطبوعاتی به مسکو رفته بودیم.
پاسخ من در آن زمان این بود: یک مرد خوب، در یک نظام بد.
سیوچهار سال بعد، با مرگ گورباچف در محاق سیاسی، آیا نباید آن اظهارنظر را بازبینی کرد؟
به گمان من، پاسخ یک آری محتاطانه است. گورباچف به آن خوبی که فکر میکردیم نبود و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نیز بیتردید بدتر از آن بود که میپنداشتیم.
در دیدار کرملین، گورباچف از «ارزشهای انسانی جهانی» سخن میگفت و مدعی بود سیاست «شفافسازی» (گلاسنوست) او راه را برای آزادی مطبوعات باز کرده است. این واقعیت که شوروی در آن زمان اجازه داده بود که آیپیآی دورههای آموزشی برای روزنامهنگاران شوروی و کشورهای وابستهاش ترتیب دهد، نشانهای از موفقیت «شفافسازی» قلمداد میشد.
در روزهای اخیر، رسانههای غربی کوشیدهاند تا تصویری رمانتیک از گورباچف عرضه کنند: مردی که عاشق همسرش رایسا بود، نکتورنهای شوپن را دوست داشت و فرق ویسکی گراوس و ویسکی شیواس ریگال را میشناخت. گورباچف مانند یوری آندروپف، مردی که میخاییل را بهسرعت از پلکان حزب و دولت بالا برد، خوشتیپ، شیکپوش و خوشذوق بود. لباسهای او را یک خیاط ایتالیایی میدوخت و کفشهای دستدوز او از شهرکی نزدیک میلان میآمد.
برای ترسیم یک تصویر کمتر رمانتیک از گورباچف باید دو پرسش را مطرح کنیم. نخست، هدف او چه بود؟ و دوم، وسایلی که برای رسیدن به این هدف به کار گرفت کدام بودند؟
هدف گورباچف بیتردید حفظ اتحاد شوروی و انحصار قدرت در دست حزب کمونیست بود. او، به گمان من، همراه با آندروپف، به این نتیجه رسیده بود که اتحاد شوروی در مسیر یک بحران بزرگ تاریخی قرار گرفته است و حزب کمونیست چارهای جز تغییر بعضی روشهای خود ندارد. در همان حال، گورباچف برخلاف نظر حامیان تئوری توطئه، به دنبال انحلال اتحاد شوروی و حزب کمونیست نبود. در دیدار در کرملین، روی این نکته تکیه میکرد که همه برنامههای او «در چارچوب سوسیالیسم» و «برای حفظ دستاوردهای سوسیالیسم» تنظیم شده است.
بدینسان، او مانند بسیاری از «اصلاحطلبان» در دیگر نظامهای اصلاحناپذیر، نمیخواست یا نمیتوانست بپذیرد که اگر بحرانی در پیش است، علت اصلی آن را میبایستی در طبیعت نظام تمامیتخواه (توتالیتر) جستوجو کرد. او متوجه نبود این کمونیسم است، همانطور که دو سال بعد بوریس یلتسین پذیرفت، که اتحاد شوروی را به بنبست کشانده است.
واقعیت این بود که نظام شوروی مکانیسمی برای اصلاح خود نداشتــ این واقعیت در برنامه «اصلاحات» گورباچف بهخوبی منعکس بود. گورباچف، مانند همه کمونیستها، برنامهای فکر میکرد و سیاستگذاری را مسیری بالا به پایین میپنداشت. همانطور که حزب برنامهریزی میکرد که مثلا تولید زغالسنگ را افزایش دهد، حزب میتوانست برنامهریزی کند که فضای سیاسی بسته کشور اندکی باز شود.
اما در همه موارد، خط قرمز حفظ نظام و قبضه انحصاری قدرت در دست حزب کمونیست بود. این برنامه شباهت دارد به برنامه یک پزشک برای رساندن ویتامین به بیماری که سرطان مهلک او را به مراحل نهایی نزدیک میکند.
در دوران رمانتیک گورباچف، هرگاه ناراضیان از نظام به خط قرمز نزدیک میشدند، دستگاه سرکوب که از زمان لنین شکل گرفته بود با بیرحمی به کار میافتاد. کشتار معترضان و ناراضیان در قزاقستان در سال ۱۹۸۶، حمله هوایی و دریایی به تظاهراتکنندگان در باکو در سال ۱۹۸۷،دستگیریهای گسترده در لتونی و لیتوانی در تمامی دهه ۱۹۸۰ نمونههایی از به کار گرفتن ماشین سرکوب به شمار میروند
@AmirTaheri4
«مردی خوب در یک نظام بد» را امروز شاید بتوان اینطور بازنویسی کرد «مردی خودفریب در یک نظام فریبکار!» یا شاید، اگر اهل موسیقی باشیم، تقابل «روکوکو» با «باروک»
امیر طاهری جمعه ۱۱ شهریور ۱۴۰۱ برابر با ۲ سِپتامبر ۲۰۲۲ ۴:۰۰
او مانند بسیاری از «اصلاحطلبان» در دیگر نظامهای اصلاحناپذیر، نمیخواست یا نمیتوانست بپذیرد که اگر بحرانی در پیش است، علت اصلی آن را میبایستی در طبیعت نظام تمامیتخواه (توتالیتر) جستوجو کرد-Alexander NEMENOV / AFP
«خوب! چه فکر میکنید؟» این پرسشی بود که پیتر گالینو، مدیر وقت انستیتوی بینالمللی مطبوعات (IPI) در فوریه ۱۹۸۸، پس از یک ملاقات تشریفاتی با میخاییل گورباچف، رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، در کرملین از ما پرسید. منظور از «ما» در اینجا پنج تن از اعضای هیئت اجرایی انستیتو است که برای اجرای یک برنامه آموزشی مطبوعاتی به مسکو رفته بودیم.
پاسخ من در آن زمان این بود: یک مرد خوب، در یک نظام بد.
سیوچهار سال بعد، با مرگ گورباچف در محاق سیاسی، آیا نباید آن اظهارنظر را بازبینی کرد؟
به گمان من، پاسخ یک آری محتاطانه است. گورباچف به آن خوبی که فکر میکردیم نبود و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نیز بیتردید بدتر از آن بود که میپنداشتیم.
در دیدار کرملین، گورباچف از «ارزشهای انسانی جهانی» سخن میگفت و مدعی بود سیاست «شفافسازی» (گلاسنوست) او راه را برای آزادی مطبوعات باز کرده است. این واقعیت که شوروی در آن زمان اجازه داده بود که آیپیآی دورههای آموزشی برای روزنامهنگاران شوروی و کشورهای وابستهاش ترتیب دهد، نشانهای از موفقیت «شفافسازی» قلمداد میشد.
در روزهای اخیر، رسانههای غربی کوشیدهاند تا تصویری رمانتیک از گورباچف عرضه کنند: مردی که عاشق همسرش رایسا بود، نکتورنهای شوپن را دوست داشت و فرق ویسکی گراوس و ویسکی شیواس ریگال را میشناخت. گورباچف مانند یوری آندروپف، مردی که میخاییل را بهسرعت از پلکان حزب و دولت بالا برد، خوشتیپ، شیکپوش و خوشذوق بود. لباسهای او را یک خیاط ایتالیایی میدوخت و کفشهای دستدوز او از شهرکی نزدیک میلان میآمد.
برای ترسیم یک تصویر کمتر رمانتیک از گورباچف باید دو پرسش را مطرح کنیم. نخست، هدف او چه بود؟ و دوم، وسایلی که برای رسیدن به این هدف به کار گرفت کدام بودند؟
هدف گورباچف بیتردید حفظ اتحاد شوروی و انحصار قدرت در دست حزب کمونیست بود. او، به گمان من، همراه با آندروپف، به این نتیجه رسیده بود که اتحاد شوروی در مسیر یک بحران بزرگ تاریخی قرار گرفته است و حزب کمونیست چارهای جز تغییر بعضی روشهای خود ندارد. در همان حال، گورباچف برخلاف نظر حامیان تئوری توطئه، به دنبال انحلال اتحاد شوروی و حزب کمونیست نبود. در دیدار در کرملین، روی این نکته تکیه میکرد که همه برنامههای او «در چارچوب سوسیالیسم» و «برای حفظ دستاوردهای سوسیالیسم» تنظیم شده است.
بدینسان، او مانند بسیاری از «اصلاحطلبان» در دیگر نظامهای اصلاحناپذیر، نمیخواست یا نمیتوانست بپذیرد که اگر بحرانی در پیش است، علت اصلی آن را میبایستی در طبیعت نظام تمامیتخواه (توتالیتر) جستوجو کرد. او متوجه نبود این کمونیسم است، همانطور که دو سال بعد بوریس یلتسین پذیرفت، که اتحاد شوروی را به بنبست کشانده است.
واقعیت این بود که نظام شوروی مکانیسمی برای اصلاح خود نداشتــ این واقعیت در برنامه «اصلاحات» گورباچف بهخوبی منعکس بود. گورباچف، مانند همه کمونیستها، برنامهای فکر میکرد و سیاستگذاری را مسیری بالا به پایین میپنداشت. همانطور که حزب برنامهریزی میکرد که مثلا تولید زغالسنگ را افزایش دهد، حزب میتوانست برنامهریزی کند که فضای سیاسی بسته کشور اندکی باز شود.
اما در همه موارد، خط قرمز حفظ نظام و قبضه انحصاری قدرت در دست حزب کمونیست بود. این برنامه شباهت دارد به برنامه یک پزشک برای رساندن ویتامین به بیماری که سرطان مهلک او را به مراحل نهایی نزدیک میکند.
در دوران رمانتیک گورباچف، هرگاه ناراضیان از نظام به خط قرمز نزدیک میشدند، دستگاه سرکوب که از زمان لنین شکل گرفته بود با بیرحمی به کار میافتاد. کشتار معترضان و ناراضیان در قزاقستان در سال ۱۹۸۶، حمله هوایی و دریایی به تظاهراتکنندگان در باکو در سال ۱۹۸۷،دستگیریهای گسترده در لتونی و لیتوانی در تمامی دهه ۱۹۸۰ نمونههایی از به کار گرفتن ماشین سرکوب به شمار میروند
@AmirTaheri4
Telegram
attach 📎
«شفافسازی» یا گلاسنوست یکی از دو همزاد دوقلوی گورباچف بود. همزاد دیگر پروسترویکا (بازسازی) نام داشت. اما در اینجا نیز هدف اعلامشده یعنی امروزیسازی اقتصاد اتحاد شوروی، با هدف حفظ کنترل نظام بر مجموعه زندگی امپراتوری در تضاد بود. در عمل، پروسترویکا به گرفتن وامهای سرسامآور از قدرتهای غربی، بهویژه ایالات متحده و آلمان فدرال، و تسلط بیشتر چهرههای حزبی بر واحدهای تولیدی دولتی، بهصورت پیشقراولان آنچه بعد «الیگارشی» خوانده شد، انجامید. در همان حال، گورباچف با پذیرفتن وحدت دو آلمان، در ازای چکهای چند رقمی که هلموت کوهل برای مسکو امضا میکرد، امیدوار بود که با رها کردن تکههایی از امپراتوری، مانند کشورهای بالتیک، و پس از آن لهستان، مجارستان و چکسلواکی، خواهد توانست امالقرای کمونیسم جهانی را نجات دهد.
این سیاست گورباچف همان سیاستی بود که لنین در جریان جنگ جهانی اول با امضای قرارداد برستـلیتوفسک با آلمان به اجرا گذاشت: خندقها را رها کن تا قلعه را حفظ کنی!
در چارچوب همین سیاست بود که گورباچف با خروج شتابزده از افغانستان، الگویی به وجود آورد که سال گذشته جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده، از آن برای فرار مالایطاق از کابل به کار گرفت. البته تصمیم به خروج از افغانستان ظاهرا در آغاز متعلق به آندری گرومیکو، دیپلمات کهنهکار و رئیسجمهوری کوتاهمدت اتحاد شوروی، خوانده شده است. با این حال، تصمیم به خروج در زمان گورباچف رسما به محمد نجیبالله، رئیسجمهوری وقت افغانستان، ابلاغ شد و بهسرعت به اجرا درآمد. جالب اینجا است که خروج شوروی از افغانستان پس از تحمل تلفات نزدیک به ۱۵ هزار کشته و دهها هزار زخمی، زمانی گرفته شد که دولت بهاصطلاح کمونیستی در کابل با کمک میلیشیای (شبهنظامیان) ازبک توانسته بود فرش را از زیر پای مجاهدین بکشد. بستن همه درها بر روی نجیبالله و قطع همه کمکهای نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک سقوط نظام کمونیستی کابل را تسریع کرد.
یکی از امیدهای گورباچف این بود که دموکراسیهای غربی سرانجام اتحاد شوروی را بهعنوان عضوی از باشگاه بسته خود بپذیرند. مشاطهگران گورباچف میگویند غربیها، از خانم تاچر، نخستوزیر وقت بریتانیا، تا فرانسوا میتران، رئیسجمهوری وقت فرانسه، و جورج بوش پدر، رئیسجمهوری وقت آمریکا، رهبر شوروی را فریب دادند. اما واقعیت این است که هیچ فریبی بدون وجود طرفی که حاضر است فریب بخورد، رخ نخواهد داد.
گورباچف چنان اسیر اوهام خود بود، اوهامی که شاید با نیت خوب شکل گرفته بود، که نمیتوانست بفهمد که بلوک قدرتهای سرمایهداری هرگز اتحاد شوروی را بدون کمونیسمزدایی نخواهند پذیرفت. خانم تاچر پس از دیدار با گورباچف در سال ۱۹۸۴ گفته بود: «این مردی است که میتوانیم با او کار کنیم!» اما هیچگاه روشن نکرد منظورش چه کاری است. پس از کودتای یانائف علیه گورباچف، فقط شش ساعت طول کشید تا میتران در تلویزیون پاریس ظاهر شد و آمادگی خود را برای «ادامه همکاری» با دولت جدید، یعنی کودتاگران، اعلام کرد. همان میتران چند ماه پیش از آن، گورباچف را «دولتمردی بزرگ» و «اصلاحگری تاریخی» خوانده بود.
البته، قدرتهای غربی با دعوت از گورباچف برای شرکت در گروه هفت، چنان وانمود کردند که اتحاد شوروی را بهعنوان یک شریک قابل اعتماد میپذیرند. اما در عمل، هیچیک از هفت قدرت بزرگ صنعتیــ آمریکا، آلمان، فرانسه، بریتانیا، ژاپن، کانادا و ایتالیاــ قدمی برای بازسازی اقتصاد محتضر اتحاد شوروی برنداشتند. ارائه تسهیلات بیشتر برای گرفتن ویزا و سفر به جهان غرب در ظاهر نمونهای از موفقیتهای گورباچف بود. اما در واقع، نتیجهای عکس داشت: میلیونها تبعه اتحاد شوروی با سفر به کشورهای غربی متوجه شدند که جور دیگری هم میشود زندگی کرد. اینکه جور دیگری هم میشود زندگی کرد برای همه نظامهای استبدادی و انحصاری خطرناک است و برای شوروی گورباچف نیز خطرناک بود.
در سه سال آخر دولت گورباچف، من برای پژوهش برای کتابم درباره مسلمانان شوروی، سفرهای متعددی انجام دادم و در هر سفر دامنه نفوذ فرهنگ غرب را گستردهتر دیدم. تاشکند سال ۱۹۸۶، مثلا، با تاشکند ۱۹۷۲ در نخستین سفرم بهعنوان روزنامهنگار از تهران، قابل مقایسه نبود. ظهور کافههای شبهپاریسی در مسکو و سنپترزبورگ، رژه دوشیزگان و نوجوانان با شلوارهای جین و جلیقههای الویس پریسلی در محله آربات مسکو، ظهور مغازههایی که اجناس غربی را در برابر دلار یا مارک آلمان عرضه میکردند، حتی در آلماتی، نشانه گرایش طبقه متوسط شوروی به «جور دیگری زندگی کردن» بود.
گورباچف این نزدیکی با غرب را جزو موفقیتهای بزرگ خود میدانست زیرا تصور میکرد، یا چنین وانمود میکرد که سوسیالیسم در اتحاد شوروی چنان ریشه دارد که با وزش باد از غرب متزلزل نخواهد شد.
@AmirTaheri4
این سیاست گورباچف همان سیاستی بود که لنین در جریان جنگ جهانی اول با امضای قرارداد برستـلیتوفسک با آلمان به اجرا گذاشت: خندقها را رها کن تا قلعه را حفظ کنی!
در چارچوب همین سیاست بود که گورباچف با خروج شتابزده از افغانستان، الگویی به وجود آورد که سال گذشته جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده، از آن برای فرار مالایطاق از کابل به کار گرفت. البته تصمیم به خروج از افغانستان ظاهرا در آغاز متعلق به آندری گرومیکو، دیپلمات کهنهکار و رئیسجمهوری کوتاهمدت اتحاد شوروی، خوانده شده است. با این حال، تصمیم به خروج در زمان گورباچف رسما به محمد نجیبالله، رئیسجمهوری وقت افغانستان، ابلاغ شد و بهسرعت به اجرا درآمد. جالب اینجا است که خروج شوروی از افغانستان پس از تحمل تلفات نزدیک به ۱۵ هزار کشته و دهها هزار زخمی، زمانی گرفته شد که دولت بهاصطلاح کمونیستی در کابل با کمک میلیشیای (شبهنظامیان) ازبک توانسته بود فرش را از زیر پای مجاهدین بکشد. بستن همه درها بر روی نجیبالله و قطع همه کمکهای نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک سقوط نظام کمونیستی کابل را تسریع کرد.
یکی از امیدهای گورباچف این بود که دموکراسیهای غربی سرانجام اتحاد شوروی را بهعنوان عضوی از باشگاه بسته خود بپذیرند. مشاطهگران گورباچف میگویند غربیها، از خانم تاچر، نخستوزیر وقت بریتانیا، تا فرانسوا میتران، رئیسجمهوری وقت فرانسه، و جورج بوش پدر، رئیسجمهوری وقت آمریکا، رهبر شوروی را فریب دادند. اما واقعیت این است که هیچ فریبی بدون وجود طرفی که حاضر است فریب بخورد، رخ نخواهد داد.
گورباچف چنان اسیر اوهام خود بود، اوهامی که شاید با نیت خوب شکل گرفته بود، که نمیتوانست بفهمد که بلوک قدرتهای سرمایهداری هرگز اتحاد شوروی را بدون کمونیسمزدایی نخواهند پذیرفت. خانم تاچر پس از دیدار با گورباچف در سال ۱۹۸۴ گفته بود: «این مردی است که میتوانیم با او کار کنیم!» اما هیچگاه روشن نکرد منظورش چه کاری است. پس از کودتای یانائف علیه گورباچف، فقط شش ساعت طول کشید تا میتران در تلویزیون پاریس ظاهر شد و آمادگی خود را برای «ادامه همکاری» با دولت جدید، یعنی کودتاگران، اعلام کرد. همان میتران چند ماه پیش از آن، گورباچف را «دولتمردی بزرگ» و «اصلاحگری تاریخی» خوانده بود.
البته، قدرتهای غربی با دعوت از گورباچف برای شرکت در گروه هفت، چنان وانمود کردند که اتحاد شوروی را بهعنوان یک شریک قابل اعتماد میپذیرند. اما در عمل، هیچیک از هفت قدرت بزرگ صنعتیــ آمریکا، آلمان، فرانسه، بریتانیا، ژاپن، کانادا و ایتالیاــ قدمی برای بازسازی اقتصاد محتضر اتحاد شوروی برنداشتند. ارائه تسهیلات بیشتر برای گرفتن ویزا و سفر به جهان غرب در ظاهر نمونهای از موفقیتهای گورباچف بود. اما در واقع، نتیجهای عکس داشت: میلیونها تبعه اتحاد شوروی با سفر به کشورهای غربی متوجه شدند که جور دیگری هم میشود زندگی کرد. اینکه جور دیگری هم میشود زندگی کرد برای همه نظامهای استبدادی و انحصاری خطرناک است و برای شوروی گورباچف نیز خطرناک بود.
در سه سال آخر دولت گورباچف، من برای پژوهش برای کتابم درباره مسلمانان شوروی، سفرهای متعددی انجام دادم و در هر سفر دامنه نفوذ فرهنگ غرب را گستردهتر دیدم. تاشکند سال ۱۹۸۶، مثلا، با تاشکند ۱۹۷۲ در نخستین سفرم بهعنوان روزنامهنگار از تهران، قابل مقایسه نبود. ظهور کافههای شبهپاریسی در مسکو و سنپترزبورگ، رژه دوشیزگان و نوجوانان با شلوارهای جین و جلیقههای الویس پریسلی در محله آربات مسکو، ظهور مغازههایی که اجناس غربی را در برابر دلار یا مارک آلمان عرضه میکردند، حتی در آلماتی، نشانه گرایش طبقه متوسط شوروی به «جور دیگری زندگی کردن» بود.
گورباچف این نزدیکی با غرب را جزو موفقیتهای بزرگ خود میدانست زیرا تصور میکرد، یا چنین وانمود میکرد که سوسیالیسم در اتحاد شوروی چنان ریشه دارد که با وزش باد از غرب متزلزل نخواهد شد.
@AmirTaheri4
در دیدار کرملین، گورباچف از «جنبه علمی و منطقی سوسیالیسم» سخن میگفت. او متوجه نبود که سوسیالیسم، مانند هر ایدئولوژی دیگر، نه میتواند علمی باشد و نه منطقی. در علم، هدف همواره به چالش کشیدن دانستهها و روشهای کنونی است، در حالی که ایدئولوژی در پی چارچوبسازی و محصور کردن باورها و کردارها است. در منطق، همه پدیدهها منطق درونی خود را دارند و تا زمانی که از آن تخطی نکردهاند، به حیات خود ادامه میدهند. ایدئولوژی، از سوی دیگر، بر این فرض بنا شده است که یک منطق فراگیر و کائناتی وجود دارد به نام کمونیسم، سوسیالیسم، مسیحیت، اسلام، هندوییسم و ... همه این ایسمها و ادیان منطق درونی خود را دارند، اما بهمحض اصرار در حذف دیگر منطقها، بهویژه در چارچوب سیاسی، در موضع ضعف قرار میگیرند. گورباچف در پایان عمر خود یکی از منفورترین رجال روسیه شده بود.
بعضی دوستان گورباچف میگویند شکست او در ایجاد یک «سوسیالیسم با چهره انسانی» ناشی از عقبماندگی فرهنگی ملل اتحاد شوروی و دودوزهبازی قدرتهای سرمایهداری غرب بود.
از آنجا که تاریخ را با هزاران «اما» و «اگر» میتوان بازنویسی کرد، این ادعا را نیز نمیبایستی نادیده گرفت. با این حال، عبارت «مردی خوب در یک نظام بد» را امروز شاید بتوان اینطور بازنویسی کرد «مردی خودفریب در یک نظام فریبکار!» یا شاید، اگر اهل موسیقی باشیم، تقابل «روکوکو» با «باروک».
@AmirTaheri4
بعضی دوستان گورباچف میگویند شکست او در ایجاد یک «سوسیالیسم با چهره انسانی» ناشی از عقبماندگی فرهنگی ملل اتحاد شوروی و دودوزهبازی قدرتهای سرمایهداری غرب بود.
از آنجا که تاریخ را با هزاران «اما» و «اگر» میتوان بازنویسی کرد، این ادعا را نیز نمیبایستی نادیده گرفت. با این حال، عبارت «مردی خوب در یک نظام بد» را امروز شاید بتوان اینطور بازنویسی کرد «مردی خودفریب در یک نظام فریبکار!» یا شاید، اگر اهل موسیقی باشیم، تقابل «روکوکو» با «باروک».
@AmirTaheri4
امیر طاهری: مکرون و ابرهای گذران
Unika
امیر طاهری: مکرون و ابرهای گذران
چنانچه در کتاب بزرگ «گیلگمش» میبینیم، تمدنهایی که از رشد میترسیدند، از نوآوری دوری میکردند، به عقبنشینی و بازگشت علاقه نشان میدادند و امیال را مهار میکردند، محکوم به زوال و مرگ بودند.
@AmirTaheri4
@Unikador
https://www.youtube.com/watch?v=aHDXlnvvR1I&ab_channel=Unika
@AmirTaheri4
چنانچه در کتاب بزرگ «گیلگمش» میبینیم، تمدنهایی که از رشد میترسیدند، از نوآوری دوری میکردند، به عقبنشینی و بازگشت علاقه نشان میدادند و امیال را مهار میکردند، محکوم به زوال و مرگ بودند.
@AmirTaheri4
@Unikador
https://www.youtube.com/watch?v=aHDXlnvvR1I&ab_channel=Unika
@AmirTaheri4
تلاش مقامات جمهوریاسلامی برای بستن پرونده جان باختن #مهسا_امینی، زن ۲۲ سالهای که به دلیل «بد حجابی» تحت بازداشت بود، به سختی تلاش میکنند.
هیچ کالبد شکافی و تحقیق مستقلی انجام نشد، در حالی که به کارکنان بیمارستانی که او در آن فوت کرده دستور داده شد که سکوت کنند.
@AmirTaheri4
هیچ کالبد شکافی و تحقیق مستقلی انجام نشد، در حالی که به کارکنان بیمارستانی که او در آن فوت کرده دستور داده شد که سکوت کنند.
@AmirTaheri4
رسانههای رسمی اسلامی خواستار ادامه سرکوب زنانی «بد حجاب» هستند.
فارسنیوز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میگوید: مرگ #مهسا_امینی نباید ما را از حفظ حجاب، یعنی دفاع از اسلام در برابر کسانی که از سال ۱۳۰۷ (در زمان رضاشاه) در صدد لغو آن بودهاند، باز دارد.
@AmirTaheri4
فارسنیوز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میگوید: مرگ #مهسا_امینی نباید ما را از حفظ حجاب، یعنی دفاع از اسلام در برابر کسانی که از سال ۱۳۰۷ (در زمان رضاشاه) در صدد لغو آن بودهاند، باز دارد.
@AmirTaheri4
اگرچه به کارکنان بیمارستان محل فوت #مهسا_امینی دستور داده شده که شرایط درگذشت وی را فاش نکنند، اما چند تن از آنها با اعضای خانواده متوفی صحبت کردهاند.
هرچند، مقامات اسلامی از انتشار یک بیانیه معمول توسط بیمارستان جلوگیری کردند.
@AmirTaheri4
هرچند، مقامات اسلامی از انتشار یک بیانیه معمول توسط بیمارستان جلوگیری کردند.
@AmirTaheri4
رسانههای رسمی اسلامی تاکید میکنند که پلیس اسلامی به طور کامل ثابت کرده است که علت فوت #مهسا_امینی در اثر سکته قلبی بوده و او مورد تعرض فیزیکی قرار نگرفته است.
با این حال، رئیسجمهور رئیسی دستور «بررسی ویژه» برای اثبات حقایق را صادر کرده است.
رئیسی به پلیس اسلامی اعتماد ندارد؟
@AmirTaheri4
با این حال، رئیسجمهور رئیسی دستور «بررسی ویژه» برای اثبات حقایق را صادر کرده است.
رئیسی به پلیس اسلامی اعتماد ندارد؟
@AmirTaheri4
اعتراضات به قتل #مهسا_امینی توسط پلیس اسلامی، در سراسر ایران ادامه دارد.
این حادثه غمانگیز، موجب اندوه و خشم عمیق ایرانیان بدون توجه به اختلافات سیاسی شده است.
رژیم اسلامی با کشتن مهسا بار دیگر چهره واقعی خود را به عنوان دشمن ایران، نشان داد.
@AmirTaheri4
این حادثه غمانگیز، موجب اندوه و خشم عمیق ایرانیان بدون توجه به اختلافات سیاسی شده است.
رژیم اسلامی با کشتن مهسا بار دیگر چهره واقعی خود را به عنوان دشمن ایران، نشان داد.
@AmirTaheri4
گزارش ها از چندین شهر در سراسر ایران نشان می دهد که صدها زن در اعتراض به قتل #مهسا_امینی توسط گشت ارشاد حجاب اجباری از سر برداشتند.
این امر سبب دلگرمی است اما وظیفه واقعی ما انحلال جمهوری اسلامی و بازگرداندن حاکمیت ملی است.
@AmirTaheri4
این امر سبب دلگرمی است اما وظیفه واقعی ما انحلال جمهوری اسلامی و بازگرداندن حاکمیت ملی است.
@AmirTaheri4
امیر طاهری: چرا خمینیگرایان بر طبل جنگ میکوبند؟
Unika
امیر طاهری: چرا خمینیگرایان بر طبل جنگ میکوبند؟
یک توصیه ی قدیمی این است که : «دو صد گفته چون نیم کردار نیست!» اما قهرمانان چاخان و لافزن «انقلاب اسلامی»، قهرمان پرحرفی و فخر فروشی هستند. آیا اینها همانند همان مردی نیستند که وقتی شبها از خیابان تاریکی می گذرد، برای غلبه بر ترس خود، سوت می زند؟
Why is Tehran Beating the War Drum?
نویسنده: امیر طاهری، روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی
منبع: شرقالاوسط
#امیر_طاهری
#سیاست
#قهرمانان_پوشالی
@Unikador
https://www.youtube.com/watch?v=rZXAF_BxRGw&ab_channel=Unika
@AmirTaheri4
یک توصیه ی قدیمی این است که : «دو صد گفته چون نیم کردار نیست!» اما قهرمانان چاخان و لافزن «انقلاب اسلامی»، قهرمان پرحرفی و فخر فروشی هستند. آیا اینها همانند همان مردی نیستند که وقتی شبها از خیابان تاریکی می گذرد، برای غلبه بر ترس خود، سوت می زند؟
Why is Tehran Beating the War Drum?
نویسنده: امیر طاهری، روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی
منبع: شرقالاوسط
#امیر_طاهری
#سیاست
#قهرمانان_پوشالی
@Unikador
https://www.youtube.com/watch?v=rZXAF_BxRGw&ab_channel=Unika
@AmirTaheri4
امیر طاهری: نظام پادشاهی شاقول یک جامعه است
Unika
امیر طاهری: نظام پادشاهی شاقول یک جامعه است
نظام پادشاهی شاقول یک جامعه است و حضورش سبب میشود تا همه اجزایی که به اتفاق کل جامعه را تشکیل میدهند در حیطه صلاحیت و مفید بودنشان کار کنند. در نظام جمهوری این خطر وجود دارد که اجزای مورد بحث از حدود لازم و مطلوب فراتر بروند و در چارچوب کورپوراتیسم سیاسی و شکافهای مسلکی، قومی، دینی، تراژدی و مذهبی جامعه را در لبه پرتگاه جنگ داخلی بیپایان نگاه دارند.
نویسنده: امیر طاهری، روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی
منبع: ایندیپندنت فارسی
#امیر_طاهری
#سیاست
#پادشاهی_مشروطه
@Unikador
https://www.youtube.com/watch?v=tTYWa_sTWwo&ab_channel=Unika
@AmirTaheri4
نظام پادشاهی شاقول یک جامعه است و حضورش سبب میشود تا همه اجزایی که به اتفاق کل جامعه را تشکیل میدهند در حیطه صلاحیت و مفید بودنشان کار کنند. در نظام جمهوری این خطر وجود دارد که اجزای مورد بحث از حدود لازم و مطلوب فراتر بروند و در چارچوب کورپوراتیسم سیاسی و شکافهای مسلکی، قومی، دینی، تراژدی و مذهبی جامعه را در لبه پرتگاه جنگ داخلی بیپایان نگاه دارند.
نویسنده: امیر طاهری، روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی
منبع: ایندیپندنت فارسی
#امیر_طاهری
#سیاست
#پادشاهی_مشروطه
@Unikador
https://www.youtube.com/watch?v=tTYWa_sTWwo&ab_channel=Unika
@AmirTaheri4
رئیس جمهوری اسلامی در مجمع عمومی سازمان ملل:
ملت ایران وارث یک تمدن بزرگ است، همیشه آزاده و مبارز علیه استبداد بوده است.
او ناگهان به جای «امت» اسلامی «ملت ایران» را کشف کرد.
همچنین اعتراف میکند که ما قبل از اسلام آزاد بودیم و تمدن بزرگی داشتیم.
@AmirTaheri4
ملت ایران وارث یک تمدن بزرگ است، همیشه آزاده و مبارز علیه استبداد بوده است.
او ناگهان به جای «امت» اسلامی «ملت ایران» را کشف کرد.
همچنین اعتراف میکند که ما قبل از اسلام آزاد بودیم و تمدن بزرگی داشتیم.
@AmirTaheri4
قیام مردمی ایران علیه رژیم اسلامگرا اکنون به سراسر کشور از جمله جزایر خلیج فارس گسترش یافته است.
رسانههای رسمی دیگر نمیتوانند اعتراضات را نادیده بگیرند، اما با این ادعا که تنها چند صد نفر در هر مکان جمع شده بودهاند، سعی میکنند دامنه آن را به حداقل برسانند.
#مهسا_امینی
@AmirTaheri4
رسانههای رسمی دیگر نمیتوانند اعتراضات را نادیده بگیرند، اما با این ادعا که تنها چند صد نفر در هر مکان جمع شده بودهاند، سعی میکنند دامنه آن را به حداقل برسانند.
#مهسا_امینی
@AmirTaheri4
ما اسامی ۱۴ نفر را دریافت کردهایم که توسط نیروهای «امنیتی» خمینیستی در ۴ شهر کشته شدهاند. گزارشهای تایید نشدهای از کشتار بیشتر در ۸ شهر دیگر وجود دارد. در حال تلاش برای تعیین تعداد مجروحان و یا دستگیر شدهها.
قتل #مهسا_امینی توسط پلیس اسلامی قیام مردمی را برانگیخته است.
@AmirTaheri4
قتل #مهسا_امینی توسط پلیس اسلامی قیام مردمی را برانگیخته است.
@AmirTaheri4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تفسیر خبر چهارشنبه 30 شهریور 1401 - آغاز همراهی جهانی با مردم ایران در گفتگو با آقای امیر طاهری
@AmirTaheri4
@AmirTaheri4
Audio
فایل صوتی کم حجم
تفسیر خبر چهارشنبه 30 شهریور 1401 - آغاز همراهی جهانی با مردم ایران در گفتگو با آقای امیر طاهری
@AmirTaheri4
تفسیر خبر چهارشنبه 30 شهریور 1401 - آغاز همراهی جهانی با مردم ایران در گفتگو با آقای امیر طاهری
@AmirTaheri4
خبرنگارانی که در رسانه های رسمی کار می کنند، پیام می دهند که اجازه ندارند خیزش مردمی را به شکل حرفه ای پوشش دهند.
آنها ادعا می کنند که در معرض تهدید هستند و نباید به خاطر سکوتشان سرزنش شوند.
قابل درک است اما قابل توجیه نیست.
آیا همه معترضان در معرض تهدید نیستند؟
@AmirTaheri4
آنها ادعا می کنند که در معرض تهدید هستند و نباید به خاطر سکوتشان سرزنش شوند.
قابل درک است اما قابل توجیه نیست.
آیا همه معترضان در معرض تهدید نیستند؟
@AmirTaheri4
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سرمقاله مدعی شد که قیام سراسری کار «گروههای ثروتمند و سلبریتیهای فاسد» به تحریک «صهیونیستها» است.
نمی دانستم در بیش از 200 شهر ایران این همه ثروتمند و افراد مشهور داریم و صهیونیست ها چنین قدرتی دارند.
@AmirTaheri4
نمی دانستم در بیش از 200 شهر ایران این همه ثروتمند و افراد مشهور داریم و صهیونیست ها چنین قدرتی دارند.
@AmirTaheri4
بالاخره دنیا صدای مردم رنج کشیده اما مبارز ایران را میشنود
از آمریکای لاتین تا ژاپن، اروپا و خاورمیانه، ابراز همدردی و حمایت را، پس از کشته شدن #مهسا_امینی به دست پلیس اسلامی، میشنویم.
با تشکر فراوان برای ابراز حمایت
@AmirTaheri4
از آمریکای لاتین تا ژاپن، اروپا و خاورمیانه، ابراز همدردی و حمایت را، پس از کشته شدن #مهسا_امینی به دست پلیس اسلامی، میشنویم.
با تشکر فراوان برای ابراز حمایت
@AmirTaheri4
دریافت گزارشهایی مبنی بر اینکه معترضان در دهها شهر کنترل ساختمانهای دولتی را در برخی مواقع برای چندین ساعت به دست گرفتند.
به نظر میرسد که مقامات اسلامی به دلیل گستردگی قیام بیثبات شدهاند و در این فکر هستند که چگونه با بزرگترین چالشی که سالها با آن روبرو بودهاند مقابله کنند.
@AmirTaheri4
به نظر میرسد که مقامات اسلامی به دلیل گستردگی قیام بیثبات شدهاند و در این فکر هستند که چگونه با بزرگترین چالشی که سالها با آن روبرو بودهاند مقابله کنند.
@AmirTaheri4