پس از اینکه عمان، تحت فرمان سلطان جدید، از ملاها فاصله گرفت، قطر به عنوان رابط بین تهران و واشنگتن وارد عمل شد.
امیر قطر در حالی وارد تهران میشود که ملاها پیامی را برای جوبایدن در مورد آمادگی برای ورود به مذاکرات مستقیم آماده میکنند.
صحبت با "شیطان بزرگ" دیگر تابو نیست!
@AmirTaheri4
امیر قطر در حالی وارد تهران میشود که ملاها پیامی را برای جوبایدن در مورد آمادگی برای ورود به مذاکرات مستقیم آماده میکنند.
صحبت با "شیطان بزرگ" دیگر تابو نیست!
@AmirTaheri4
برجام متنی شیطانی برای تحمیل استعمار نو بر ایران بود.
هر متن جدیدی بدتر خواهد بود زیرا جمهوریاسلامی در ضعیفترین وضعیت خود تاکنون، مذاکره میکند.
اگر روحانی و «پسران نیویورکی» او خائن بودند، رئیسی و «بچههای آربات*» او چطور؟
*اشاره به اسم رمان آناتولی ریباکوف و کنایه از روسیه
@AmirTaheri4
هر متن جدیدی بدتر خواهد بود زیرا جمهوریاسلامی در ضعیفترین وضعیت خود تاکنون، مذاکره میکند.
اگر روحانی و «پسران نیویورکی» او خائن بودند، رئیسی و «بچههای آربات*» او چطور؟
*اشاره به اسم رمان آناتولی ریباکوف و کنایه از روسیه
@AmirTaheri4
منابع خبری در تهران گزارش دادند که نوری المالکی، نخستوزیر سابق عراق، در نامهای به علی خامنهای شکایت کرده که سردار قاآنی، فرمانده سپاه قدس، به اندازه کافی تلاش نکرده که او پست بزرگی در دولت بعدی عراق داشته باشد.
راه حل: خامنهای میتواند به او شغلی در جمهوریاسلامی خود بدهد.
@AmirTaheri4
راه حل: خامنهای میتواند به او شغلی در جمهوریاسلامی خود بدهد.
@AmirTaheri4
خبرگزاری فارسنیوزِ سپاه ادعا میکند که #ولادیمیر_پوتین از رئیسی، بهتر از #اردوغان استقبال کرد.
میگوید: «در کرملین، درب دفتر پوتین با ورود آیتالله دکتر #رئیسی باز بود، اما زمانی که اردوغان به ملاقات رسمی او رفت، مجبور شد ۱۰ دقیقه پشت در بسته منتظر بماند.
@AmirTaheri4
میگوید: «در کرملین، درب دفتر پوتین با ورود آیتالله دکتر #رئیسی باز بود، اما زمانی که اردوغان به ملاقات رسمی او رفت، مجبور شد ۱۰ دقیقه پشت در بسته منتظر بماند.
@AmirTaheri4
هرگونه توافقی با گروه ۱+۵ علیه عزت ملی ما، پوچ و باطل خواهد بود.
تیم مذاکره کننده خامنهای، هر متنی را قبل از نهایی شدن، منتشر کند تا مردم ایران در مورد آن اظهار نظر کنند.
توافق مبهمی که توسط «پسران نیویورکی» روحانی سر هم شد، نباید تکرار شود.
@AmirTaheri4
تیم مذاکره کننده خامنهای، هر متنی را قبل از نهایی شدن، منتشر کند تا مردم ایران در مورد آن اظهار نظر کنند.
توافق مبهمی که توسط «پسران نیویورکی» روحانی سر هم شد، نباید تکرار شود.
@AmirTaheri4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در گفتگوی دکتر امیر طاهری با برنامه رمز پیروزی؛
اگر موضوعاتی پیدا کنیم مربوط به منافع ملی درازمدت کشور ما، میتواند هماهنگی لازم را بین گروه های مختلف سیاسی بوجود آورد مانند: اعتراض و محکومیت واگذاری امتیازات ۲۵ ساله جمهوری اسلامی به چین توسط اکثریت گروه های سیاسی ...
@AmirTaheri4
اگر موضوعاتی پیدا کنیم مربوط به منافع ملی درازمدت کشور ما، میتواند هماهنگی لازم را بین گروه های مختلف سیاسی بوجود آورد مانند: اعتراض و محکومیت واگذاری امتیازات ۲۵ ساله جمهوری اسلامی به چین توسط اکثریت گروه های سیاسی ...
@AmirTaheri4
Ramze Pirouzi 01 25 22 رمز پیروزی
در گفتگوی دکتر امیر طاهری با برنامه رمز پیروزی؛
اگر موضوعاتی پیدا کنیم مربوط به منافع ملی درازمدت کشور ما، میتواند هماهنگی لازم را بین گروه های مختلف سیاسی بوجود آورد مانند: اعتراض و محکومیت واگذاری امتیازات ۲۵ ساله جمهوری اسلامی به چین توسط اکثریت گروه های سیاسی ...
نسخه صوتی
@AmirTaheri4
اگر موضوعاتی پیدا کنیم مربوط به منافع ملی درازمدت کشور ما، میتواند هماهنگی لازم را بین گروه های مختلف سیاسی بوجود آورد مانند: اعتراض و محکومیت واگذاری امتیازات ۲۵ ساله جمهوری اسلامی به چین توسط اکثریت گروه های سیاسی ...
نسخه صوتی
@AmirTaheri4
«فرمول اسلو» و آینده افغانستان
این خطر وجود دارد که دموکراسیهای غربی با شناسایی دوفاکتوی طالبان، یک پدیده موقت را به واقعیتی بادوام ارتقا دهند
را که هفته پیش در اسلو، پایتخت نروژ، به صدا درآمد حتما شنیدهاید. کدام خطر؟ اینکه گروهی از کشورهای غربی میخواهند اندکاندک زمینه را برای شناسایی رسمی طالبان بهعنوان دولت جدید افغانستان آماده کنند بیآنکه آنان را به پذیرفتن حداقلی از رفتار یک دولت قانونمند وادار سازند.
چند دهه پیش، نروژ با میزبانی مذاکرات محرمانه بین اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین، آنچه را بعدا «دیپلماسی اسلو» خوانده شد عرضه کرد. هدف این سبک از دیپلماسی منجمد کردن مسائلی است که از دید درگیران در آن، مسائل حلنشدنی به نظر میرسند. با بهرهگیری از این سبک، یک وضع موجود نامطلوب جای خود را به وضع موجود تازهای میدهد که کمتر نامطلوب است. «صلح اسلو» هیچیک از خواستههای اصلی اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین را برآورده نکرد اما به هر دو طرف امکان داد که با شکل دادن به وضع موجود تازهای، فتیله بحران را اندکی پایین بکشند. در این میان، البته، بازنده نهایی مردم اسرائیل و اهالی کرانه غربی اردن بودهاند. برندگان اصلی، از یک سو، هزاران کادر حرفهای سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) هستند که با به دست آوردن مشاغل خوب و با حمایت اسرائیل و قدرتهای غربی، زیر نورافکن قرار گرفتهاند. در طرف اسرائیلی، برندگان شهرکسازانیاند که بدون حمایت اکثریت اسرائیلیان نقش استخوان لای زخم را بازی میکنند. دیپلماسی اسلو صلح عرضه نکرد، آنچه عرضه کرد انجماد تاریخی دو جامعه همسایه در مرز جنگ و صلح است.
به کار بردن همان روش در افغانستان میتواند نتایجی بس وخیمتر داشته باشد. آیا تصادفی است که هتل سوریا موریا، که میزبان بخشی از مذاکرات محرمانه اسرائیل و یاسر عرفات بود، این بار میزبان گفتوگو میان هیئت طالبان به ریاست امیرخان متقی با نمایندگان آمریکا، بریتانیا، آلمان، اتحادیه اروپا و نروژ بود؟ تپه پوشیده از برف که از پنجره هتل دیده میشود شاید طالبان را به یاد هندوکش برفپوش بیندازد. اما افقی که در این مذاکرات ترسیم شد ارغوانی، بهرنگ خون، دیده میشود.
برنامه قدرتهای غربی این است که با تغییر صورت مسئله افغانستان، راهحلهایی را عرضه کنند که ماهی را در آب غرق میکند. مسئله امروز افغانستان این است که پس از نزدیک به چهار دهه جنگ و بحران، تبدیل شده است به یک سرزمین بیدولت. بدینسال، حل این مسئله بدون بازسازی ساختار یک دولت ممکن نخواهد بود. توماس وست، نماینده آمریکا در گفتوگوهای سوریا موریا، بهخوبی میداند که طالبان در شکل کنونیشان، حتی اگر بخواهند، نمیتوانند این مسئله را با تشکیل یک دولت قابلقبول در کابل حل کنند. برتران لورتولاری، نماینده فرانسه، معتقد است که باید به طالبان وقت داد تا در این مسیر حرکت کنند.
اما واقعیت این است که طالبان شرایط لازم برای حرکت در این مسیر را ندارند. نخست، آنان از یک پایگاه مردمی وسیع، پایگاهی که شرط اول ایجاد یک دولت ملی است، محروماند. همانطور که ترکیب هیئت ۱۵ نفره طالبان در اسلو نشان داد، گروه امیر هبتالله آخوندزاده در یک یا دو قبیله از طایفه پشتون، آن هم با برتری دو یا سه خانواده، خلاصه میشود.
دوم، طالبان ممکن است رزمندگان خوبی باشندــ گو اینکه هم در سالهای ۱۹۹۰ و هم ماه اوت گذشته، بیآنکه در جنگی پیروز شده باشند به قدرت رسیدند. اما یک جنگجوی خوب، در بهترین شرایط، احتمالا یک دولتمرد خوب نیست. تعداد کادرهای سیاسی، اداری و قضایی در میان ۷۵ هزار عضو طالبان اندکتر از آن است که نیازهای یک دولت فراگیر ملی را برآورده کند.
سوم، طالبان هرگز دارای یک برنامه سیاسی و اقتصادی نبوده و نشان داده است که افق دید رهبرانش از تبعیض علیه زنان، ایجاد فضای اختناق فرهنگی و اجتماعی و پرداختن به ظواهر بهاصطلاح مذهبی فراتر نمیرود. تقریبا شش ماه پس از بهاصطلاح فتح کابل، طالبان هنوز نتوانستهاند فرودگاه کابل را راه بیندازند یا حداقل یک اداره دولتی را به حرکت درآورند. امید آنان این است که با کمک «طرح اسلو»، جنبه اداری و فنی بسیاری از کارها را به «مشاوران» بیگانه واگذار کنندــ مشاورانی که کار را انجام میدهند تا امیران طالبان امارت کنند. هماکنون، مشاورانی از ترکیه، پاکستان و قطر در همین زمینه به کار گرفته شدهاند.
این فرمول در جاهای دیگر نیز امتحان شده است. در سومالی، لیبی و سوریه، سه کشور دیگر که مانند افغانستان «سرزمین بیدولت» به شمار میآیندــ هزاران مشاور و کمکدهنده خارجی حداقلی از خدمات اداری و فنی را به نام اشباحی که خود را دولت میخوانند، ارائه میدهند.
@AmirTaheri4
این خطر وجود دارد که دموکراسیهای غربی با شناسایی دوفاکتوی طالبان، یک پدیده موقت را به واقعیتی بادوام ارتقا دهند
را که هفته پیش در اسلو، پایتخت نروژ، به صدا درآمد حتما شنیدهاید. کدام خطر؟ اینکه گروهی از کشورهای غربی میخواهند اندکاندک زمینه را برای شناسایی رسمی طالبان بهعنوان دولت جدید افغانستان آماده کنند بیآنکه آنان را به پذیرفتن حداقلی از رفتار یک دولت قانونمند وادار سازند.
چند دهه پیش، نروژ با میزبانی مذاکرات محرمانه بین اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین، آنچه را بعدا «دیپلماسی اسلو» خوانده شد عرضه کرد. هدف این سبک از دیپلماسی منجمد کردن مسائلی است که از دید درگیران در آن، مسائل حلنشدنی به نظر میرسند. با بهرهگیری از این سبک، یک وضع موجود نامطلوب جای خود را به وضع موجود تازهای میدهد که کمتر نامطلوب است. «صلح اسلو» هیچیک از خواستههای اصلی اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین را برآورده نکرد اما به هر دو طرف امکان داد که با شکل دادن به وضع موجود تازهای، فتیله بحران را اندکی پایین بکشند. در این میان، البته، بازنده نهایی مردم اسرائیل و اهالی کرانه غربی اردن بودهاند. برندگان اصلی، از یک سو، هزاران کادر حرفهای سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) هستند که با به دست آوردن مشاغل خوب و با حمایت اسرائیل و قدرتهای غربی، زیر نورافکن قرار گرفتهاند. در طرف اسرائیلی، برندگان شهرکسازانیاند که بدون حمایت اکثریت اسرائیلیان نقش استخوان لای زخم را بازی میکنند. دیپلماسی اسلو صلح عرضه نکرد، آنچه عرضه کرد انجماد تاریخی دو جامعه همسایه در مرز جنگ و صلح است.
به کار بردن همان روش در افغانستان میتواند نتایجی بس وخیمتر داشته باشد. آیا تصادفی است که هتل سوریا موریا، که میزبان بخشی از مذاکرات محرمانه اسرائیل و یاسر عرفات بود، این بار میزبان گفتوگو میان هیئت طالبان به ریاست امیرخان متقی با نمایندگان آمریکا، بریتانیا، آلمان، اتحادیه اروپا و نروژ بود؟ تپه پوشیده از برف که از پنجره هتل دیده میشود شاید طالبان را به یاد هندوکش برفپوش بیندازد. اما افقی که در این مذاکرات ترسیم شد ارغوانی، بهرنگ خون، دیده میشود.
برنامه قدرتهای غربی این است که با تغییر صورت مسئله افغانستان، راهحلهایی را عرضه کنند که ماهی را در آب غرق میکند. مسئله امروز افغانستان این است که پس از نزدیک به چهار دهه جنگ و بحران، تبدیل شده است به یک سرزمین بیدولت. بدینسال، حل این مسئله بدون بازسازی ساختار یک دولت ممکن نخواهد بود. توماس وست، نماینده آمریکا در گفتوگوهای سوریا موریا، بهخوبی میداند که طالبان در شکل کنونیشان، حتی اگر بخواهند، نمیتوانند این مسئله را با تشکیل یک دولت قابلقبول در کابل حل کنند. برتران لورتولاری، نماینده فرانسه، معتقد است که باید به طالبان وقت داد تا در این مسیر حرکت کنند.
اما واقعیت این است که طالبان شرایط لازم برای حرکت در این مسیر را ندارند. نخست، آنان از یک پایگاه مردمی وسیع، پایگاهی که شرط اول ایجاد یک دولت ملی است، محروماند. همانطور که ترکیب هیئت ۱۵ نفره طالبان در اسلو نشان داد، گروه امیر هبتالله آخوندزاده در یک یا دو قبیله از طایفه پشتون، آن هم با برتری دو یا سه خانواده، خلاصه میشود.
دوم، طالبان ممکن است رزمندگان خوبی باشندــ گو اینکه هم در سالهای ۱۹۹۰ و هم ماه اوت گذشته، بیآنکه در جنگی پیروز شده باشند به قدرت رسیدند. اما یک جنگجوی خوب، در بهترین شرایط، احتمالا یک دولتمرد خوب نیست. تعداد کادرهای سیاسی، اداری و قضایی در میان ۷۵ هزار عضو طالبان اندکتر از آن است که نیازهای یک دولت فراگیر ملی را برآورده کند.
سوم، طالبان هرگز دارای یک برنامه سیاسی و اقتصادی نبوده و نشان داده است که افق دید رهبرانش از تبعیض علیه زنان، ایجاد فضای اختناق فرهنگی و اجتماعی و پرداختن به ظواهر بهاصطلاح مذهبی فراتر نمیرود. تقریبا شش ماه پس از بهاصطلاح فتح کابل، طالبان هنوز نتوانستهاند فرودگاه کابل را راه بیندازند یا حداقل یک اداره دولتی را به حرکت درآورند. امید آنان این است که با کمک «طرح اسلو»، جنبه اداری و فنی بسیاری از کارها را به «مشاوران» بیگانه واگذار کنندــ مشاورانی که کار را انجام میدهند تا امیران طالبان امارت کنند. هماکنون، مشاورانی از ترکیه، پاکستان و قطر در همین زمینه به کار گرفته شدهاند.
این فرمول در جاهای دیگر نیز امتحان شده است. در سومالی، لیبی و سوریه، سه کشور دیگر که مانند افغانستان «سرزمین بیدولت» به شمار میآیندــ هزاران مشاور و کمکدهنده خارجی حداقلی از خدمات اداری و فنی را به نام اشباحی که خود را دولت میخوانند، ارائه میدهند.
@AmirTaheri4
Telegram
attach 📎
چهارم، طالبان هرگز نخواهند توانست اقتصاد از ریل خارجشده افغانستان را به ریل بازگردانند، امید آنان این است که «فرمول اسلو» حداقل لازم برای ادامه بقای افغانستان را عرضه کند. هر جامعه امکانات محدود و معینی برای تامین نیازهای ناگزیر خود دارد، نیازهایی مانند غذا، مسکن، بهداشت و درمان، آموزش و البته امنیت. اگر «فرمول اسلو» در افغانستان اعمال شود، نیازهایی مانند خوراک و پوشاک، بهداشت و درمان، آموزش و حتی مسکن، البته در سطح حداقل، از طریق کمکهای مالی، کالایی و انسانی تامین خواهد شد. بدینسان، طالبان خواهند توانست منابع مالی و انسانی بیشتری را صرف خرید سلاح و سربازگیری برای ادامه حکومت خود با اتکا به خشونت تخصیص دهند. به عبارت دیگر، کمکهای بینالمللی به تقویت طالبان خواهد انجامید و هرچه طالبان قویتر شوند، احتمال ساختن یک دولت فراگیر ملی بهمعنای متعارف بینالمللی کمتر خواهد شدــ تجربه کمکهای بینالمللی در مناطق زیر کنترل الشباب در سومالی نشان میدهد که این کمکها نتیجهای جز تقویت گروههای تروریست ندارد. این گروهها با کنترل کمکهای خارجی، سه امتیاز به دست میآورند. نخست، میتوانند منابعی را که میبایستی صرف تامین نیازهای انسانی اولیه میشد، در مسیر تقویت نیروهای نظامی خود به کار گیرند. سپس، با کنترل کمکهای خارجی، بهویژه غذا و دارو، میتوانند منابع درآمد تازهای به دست آورند. سرانجام، حمایت مسلحانه از بیگانگانی که برای توزیع کمکها آمدهاند، منبع درآمد دیگری عرضه میکند.
بدیهی است که شناسایی طالبان بهعنوان یک دولت مشروع از سوی دموکراسیهای غربی کار آسانی نیست. در غالب دموکراسیها، طالبان، دستکم در افکار عمومی، منفور و مطرودند. از این روی، نمایش سوریا موریا با مضمون «جلوگیری از فاجعه انسانی» شکل گرفت. نایجل کیسی، نماینده بریتانیا، میگوید هدف مذاکرات اسلو یافتن راهی برای جلوگیری از قحطی و مرگ صدها هزار افغان در اثر گرسنگی بود. اما او فراموش میکند که این حضور طالبان است که خطر قحطی و گرسنگی میلیونی را به افغانستان آورده است. حتی یک روز پیش از ورود طالبان به کابل، چنین خطری وجود نداشت.
برای خالی نبودن عریضه، دیپلماتهای غربی مسائلی مانند «احترام به حقوق بشر»، «تساوری زن و مرد»، و «تفاهم اقوام و طوایف» را مطرح کردند. اما این مفاهیم هرگز در فرهنگ طالبان جایی نداشتهاند و نمیتوانند داشته باشند. طالبانی که به حقوق بشر احترام بگذارد، زن و مرد را مساوی بداند و خواستار برتری قبیله و طایفه خود نباشد طالبان نیست.
بدینسان، هر وعدهای را که امیرخان متقی و لعبتباز او یعنی انیس حقانی در سوریا موریا عرضه کرده باشند هرگز نمیتوان جدی گرفت.
دموکراسیها هنوز هم میتوانند کارتهایی را که در دست دارند با هوشمندی بیشتر بازی کنند. هیچکس خواستار حذف کامل طالبان از زندگی ملی افغانستان نیست. بر اساس بهترین دادههای موجود، طالبان از حمایت فعال یا ضمنی دستکم ۱۳ تا ۱۵ درصد مردم افغانستان برخوردارند و میباید در همان حد در زندگی سیاسی کشور سهیم باشند. پذیرفتن آنان بهعنوان تنها نماینده ملت افغانستان هم خطاست و هم ناعادلانه. دیپلماسی به سبک اسلو موقعی میتواند مفید باشد که دموکراسیهای غربی در نقش میانجی میان همه اقوام و طوایف و گروههای سیاسی افغان قرار گیرندــ آن هم در مسیر تشکیل یک دولت فراگیر برای سرزمینی بیدولت.
آنان که به تئوری توطئه معتقدند ادعا میکنند که بعضی قدرتهای غربی ترجیح میدهند که طالبان را بهصورت یک نیروی ایذایی در منطقه نگه دارندــ نیرویی که میتواند برای اعمال فشار بر بعضی کشورهای منطقه به کار گرفته شود. اگر چنین نیت ماکیاولیستی واقعیت داشته باشد، نباید امید داشت که گفتوگوهای محرمانه اسلو نتیجهای به سود ملت افغان عرضه کند.
شناسایی طالبان کارتی است که نباید بیهوده خرج شود. فرمول اسلو موقعی موثر خواهد بود که فهرستی از اقدامهای لازم و قابل راستیآزمایی به طالبان عرضه شودــ مثلا تشکیل یک کابینه ائتلافی با حضور دیگر اقوام و طوایف و زنان، تشکیل یک لویه جرگه فراگیر در مدتی معین برای طراحی قانون اساسی جدید، آزادی زندان و اسیران طالبان، بازگشایی مرزها برای تردد عادی تجارتی و مسافرتی، و ایجاد تسهیلات برای گروههای غیردولتی امدادگر خارجی برای کمک رساندن مستقیم به نیازمندان در افغانستان.
متاسفانه گفتوگوهای هفته اخیر در اسلو نمایانگر مسیری درست نبود. این خطر وجود دارد که دموکراسیهای غربی با شناسایی دوفاکتوی طالبان، یک پدیده موقت را به واقعیتی بادوام ارتقا دهند. خلاصه کردن ملت افغان با میلیونها زن و مرد کاردان و عزتمند در یک گروه کوچک که توجیه اصلیاش در داشتن یک کلاشنیکوف خلاصه میشود، اعتباری برای «فرمول اسلو» کسب نخواهد کرد.
@AmirTaheri4
بدیهی است که شناسایی طالبان بهعنوان یک دولت مشروع از سوی دموکراسیهای غربی کار آسانی نیست. در غالب دموکراسیها، طالبان، دستکم در افکار عمومی، منفور و مطرودند. از این روی، نمایش سوریا موریا با مضمون «جلوگیری از فاجعه انسانی» شکل گرفت. نایجل کیسی، نماینده بریتانیا، میگوید هدف مذاکرات اسلو یافتن راهی برای جلوگیری از قحطی و مرگ صدها هزار افغان در اثر گرسنگی بود. اما او فراموش میکند که این حضور طالبان است که خطر قحطی و گرسنگی میلیونی را به افغانستان آورده است. حتی یک روز پیش از ورود طالبان به کابل، چنین خطری وجود نداشت.
برای خالی نبودن عریضه، دیپلماتهای غربی مسائلی مانند «احترام به حقوق بشر»، «تساوری زن و مرد»، و «تفاهم اقوام و طوایف» را مطرح کردند. اما این مفاهیم هرگز در فرهنگ طالبان جایی نداشتهاند و نمیتوانند داشته باشند. طالبانی که به حقوق بشر احترام بگذارد، زن و مرد را مساوی بداند و خواستار برتری قبیله و طایفه خود نباشد طالبان نیست.
بدینسان، هر وعدهای را که امیرخان متقی و لعبتباز او یعنی انیس حقانی در سوریا موریا عرضه کرده باشند هرگز نمیتوان جدی گرفت.
دموکراسیها هنوز هم میتوانند کارتهایی را که در دست دارند با هوشمندی بیشتر بازی کنند. هیچکس خواستار حذف کامل طالبان از زندگی ملی افغانستان نیست. بر اساس بهترین دادههای موجود، طالبان از حمایت فعال یا ضمنی دستکم ۱۳ تا ۱۵ درصد مردم افغانستان برخوردارند و میباید در همان حد در زندگی سیاسی کشور سهیم باشند. پذیرفتن آنان بهعنوان تنها نماینده ملت افغانستان هم خطاست و هم ناعادلانه. دیپلماسی به سبک اسلو موقعی میتواند مفید باشد که دموکراسیهای غربی در نقش میانجی میان همه اقوام و طوایف و گروههای سیاسی افغان قرار گیرندــ آن هم در مسیر تشکیل یک دولت فراگیر برای سرزمینی بیدولت.
آنان که به تئوری توطئه معتقدند ادعا میکنند که بعضی قدرتهای غربی ترجیح میدهند که طالبان را بهصورت یک نیروی ایذایی در منطقه نگه دارندــ نیرویی که میتواند برای اعمال فشار بر بعضی کشورهای منطقه به کار گرفته شود. اگر چنین نیت ماکیاولیستی واقعیت داشته باشد، نباید امید داشت که گفتوگوهای محرمانه اسلو نتیجهای به سود ملت افغان عرضه کند.
شناسایی طالبان کارتی است که نباید بیهوده خرج شود. فرمول اسلو موقعی موثر خواهد بود که فهرستی از اقدامهای لازم و قابل راستیآزمایی به طالبان عرضه شودــ مثلا تشکیل یک کابینه ائتلافی با حضور دیگر اقوام و طوایف و زنان، تشکیل یک لویه جرگه فراگیر در مدتی معین برای طراحی قانون اساسی جدید، آزادی زندان و اسیران طالبان، بازگشایی مرزها برای تردد عادی تجارتی و مسافرتی، و ایجاد تسهیلات برای گروههای غیردولتی امدادگر خارجی برای کمک رساندن مستقیم به نیازمندان در افغانستان.
متاسفانه گفتوگوهای هفته اخیر در اسلو نمایانگر مسیری درست نبود. این خطر وجود دارد که دموکراسیهای غربی با شناسایی دوفاکتوی طالبان، یک پدیده موقت را به واقعیتی بادوام ارتقا دهند. خلاصه کردن ملت افغان با میلیونها زن و مرد کاردان و عزتمند در یک گروه کوچک که توجیه اصلیاش در داشتن یک کلاشنیکوف خلاصه میشود، اعتباری برای «فرمول اسلو» کسب نخواهد کرد.
@AmirTaheri4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امیر طاهری: غرب؛ سیاست «انجماد بحران» در مرز جنگ و صلح
غرب که اکنون در حل بحرانهای خودساخته در سراسر دنیا ناتوان مانده، به سیاست «انجماد بحران» در مرز جنگ و صلح روی آورده است...
#تحلیل_سیاسی
#امیر_طاهری
#سیاست_غرب
@unikador
@AmirTaheri4
https://www.youtube.com/watch?v=QY7TVJd72Io
@AmirTaheri4
غرب که اکنون در حل بحرانهای خودساخته در سراسر دنیا ناتوان مانده، به سیاست «انجماد بحران» در مرز جنگ و صلح روی آورده است...
#تحلیل_سیاسی
#امیر_طاهری
#سیاست_غرب
@unikador
@AmirTaheri4
https://www.youtube.com/watch?v=QY7TVJd72Io
@AmirTaheri4
امیر طاهری: غرب؛سیاست «انجماد بحران» در مرز جنگ و صلح
Patrick Patrikios
امیر طاهری: غرب؛ سیاست «انجماد بحران» در مرز جنگ و صلح
غرب که اکنون در حل بحرانهای خودساخته در سراسر دنیا ناتوان مانده، به سیاست «انجماد بحران» در مرز جنگ و صلح روی آورده است...
#تحلیل_سیاسی
#امیر_طاهری
#سیاست_غرب
نسخه صوتی
@AmirTaheri4
غرب که اکنون در حل بحرانهای خودساخته در سراسر دنیا ناتوان مانده، به سیاست «انجماد بحران» در مرز جنگ و صلح روی آورده است...
#تحلیل_سیاسی
#امیر_طاهری
#سیاست_غرب
نسخه صوتی
@AmirTaheri4
Audio
رژیم اسلامی محکوم به فناست – امیر طاهری
با به کار بردن آنالوژی «واکسن» برای چهل سال زجری که کشیدیم، و با روشنگری های خوب دیگرشان، استاد امیر طاهری بار دیگر در این پادکست کولاک میکند. نوش…
از حضور محترمتان، دوستان، دعوت میکنم که به بحث آموزنده و بسیار شنیدنی استاد نازنینمان پیرامون سه محور زیر و دیگر نکات مطرح به پردازید:
عقب نشینی تاکتیکی جمهوری اسلامی نسبت به مذاکره با آمریکا
آمادگی جمهوری اسلامی برای نوشیدن جام زهر
تکلیف ما با این رژیم
امیر طاهری @AmirTaheri4: کشورهای «پادشاهی»، طبق پروتُکل، همیشه یک درجه بالاتر از کشورهای «جمهوری» حساب میشوند.
پیاله چی
@AmirTaheri4
با به کار بردن آنالوژی «واکسن» برای چهل سال زجری که کشیدیم، و با روشنگری های خوب دیگرشان، استاد امیر طاهری بار دیگر در این پادکست کولاک میکند. نوش…
از حضور محترمتان، دوستان، دعوت میکنم که به بحث آموزنده و بسیار شنیدنی استاد نازنینمان پیرامون سه محور زیر و دیگر نکات مطرح به پردازید:
عقب نشینی تاکتیکی جمهوری اسلامی نسبت به مذاکره با آمریکا
آمادگی جمهوری اسلامی برای نوشیدن جام زهر
تکلیف ما با این رژیم
امیر طاهری @AmirTaheri4: کشورهای «پادشاهی»، طبق پروتُکل، همیشه یک درجه بالاتر از کشورهای «جمهوری» حساب میشوند.
پیاله چی
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرداد سال ۵۷ و سوال امیر طاهری در مورد براندازی و «نقشه ایرانستان»، و پاسخ شاهنشاه آریامهر
@AmirTaheri4
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاه رفت، دشمن آمد ...
"شاه، مهربان مودب و از همه مهمتر ایراندوست بود.
کمتر کسی را در زندگیام دیدهام که چنین عشقی به ایران داشته باشد. روز و شب شاه معطوف به این عشق بود...
در آخرین ماههای زندگی شاه در ایران شاهد تحلیل رفتن ایشان بودم..."
@AmirTaheri4
"شاه، مهربان مودب و از همه مهمتر ایراندوست بود.
کمتر کسی را در زندگیام دیدهام که چنین عشقی به ایران داشته باشد. روز و شب شاه معطوف به این عشق بود...
در آخرین ماههای زندگی شاه در ایران شاهد تحلیل رفتن ایشان بودم..."
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مردم فراموش میکنند که برای ۶۰۰ سال زبان فرهنگی و ادبی هندوستان، زبان فارسی بود."
"فراموش نکنیم برای ۳۰۰ سال زبان رسمی و ادبی و فرهنگی امپراتوری عثمانی، زبان فارسی بود."
@AmirTaheri4
"فراموش نکنیم برای ۳۰۰ سال زبان رسمی و ادبی و فرهنگی امپراتوری عثمانی، زبان فارسی بود."
@AmirTaheri4
امیر طاهری: پوتین؛ بازی میان دوست و دشمن
Density & Time
امیر طاهری: پوتین؛ بازی میان دوست و دشمن
برگردان فارسی تحلیلی به قلم امیر طاهری، روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی با عنوان اصلی زیر در شرقالاوسط:
Putin’s Game between Friend and Foe
با توجه به خط مشی جدیدی که روسیه پوتین در پیش گرفته شاید بتوان گفت که او هوس خود نمایی و توجه کرده است. یا شاید، با احساس اینکه ستارهاش دیگر در خانه طلوع نخواهد کرد، به دنبال انحراف اذهان است. به هر حال، عاقلانه ترین کار این است که به آهنگ او نرقصید و در نمایش بحرانی که او ایجاد کرده شرکت نکرد.
#امیر_طاهری
#پوتین
#اوکراین
@Unikador
https://www.youtube.com/watch?v=764mlGI-DkI
@AmirTaheri4
برگردان فارسی تحلیلی به قلم امیر طاهری، روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی با عنوان اصلی زیر در شرقالاوسط:
Putin’s Game between Friend and Foe
با توجه به خط مشی جدیدی که روسیه پوتین در پیش گرفته شاید بتوان گفت که او هوس خود نمایی و توجه کرده است. یا شاید، با احساس اینکه ستارهاش دیگر در خانه طلوع نخواهد کرد، به دنبال انحراف اذهان است. به هر حال، عاقلانه ترین کار این است که به آهنگ او نرقصید و در نمایش بحرانی که او ایجاد کرده شرکت نکرد.
#امیر_طاهری
#پوتین
#اوکراین
@Unikador
https://www.youtube.com/watch?v=764mlGI-DkI
@AmirTaheri4
Forwarded from Amir Taheri امیر طاهری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پرسشی که اکنون برای مخالفان دیرینه فرقه خمینیه مطرح است این است: آیا این تغییر نظر بریدگان از رژیم جدی است و اگر چنین است، آیا باید راه را برای پیوستن آنان باز کنیم یا نه؟
در حال حاضر، عکسالعمل اکثریت مخالفان دیرین رژیم منفی بوده است.
@AmirTaheri4
https://t.me/AmirTaheri4/2450
Independent Persian
@AmirTaheri4
در حال حاضر، عکسالعمل اکثریت مخالفان دیرین رژیم منفی بوده است.
@AmirTaheri4
https://t.me/AmirTaheri4/2450
Independent Persian
@AmirTaheri4
Forwarded from Amir Taheri امیر طاهری
⚡️ایران و موج نو «بریدگان» از انقلاب
«انقلاب اسلامی فاجعهای بود برای ملت ایران و نمیتوانست چیزی جز جنگ، ویرانی، فساد و ستم سازمانیافته عرضه کند»
در حالی که در علوم تجربی تغییر نظر و جهت بر اساس تغییر دادهها از زمره الزامات است، در دنیای سیاست هرگونه تغییر موضع میتواند با بدترین عکسالعملها روبهرو شود. در دنیای سیاست و دین، که البته خود نوعی سیاست است، کسی که نظر یا موضع خود را تغییر میدهد با القابی چون «دو دوزه باز»، «حربا صفت»، «بوقلمون»، «بادسنج»، «قبا عوضکرده» و «نفوذی» توصیف میشود.
در بسیاری موارد، تغییر نظر و موضع سیاسی بر اساس محاسبات کوردلانه فردی صورت میگیرد. در موارد دیگر، این تغییر حاصل تغییر خوانش نظر اولیه است. در جریان «انقلاب اسلامی» و شکلگیری نظام خمینیگرا شاهد هر دو نوع تغییر بودهایم. در نخستین سالهای انقلاب، پاریسنشینان اجباری هر روز شاهد ورود گروهی از فراریان از رژیم خمینیگرا بودند. همه این فراریان مدعی بودند که برای کمک به سرنگونی آیتالله به تبعید آمدهاند زیرا درک کردهاند که «حکومت آخوندی» حاصلی جز نابودی ایران نخواهد داشت. اما از آغاز روشن بود که یک جای کار این فراریان عیب دارد: همه آنان در حالی که رژیم جدید را «فاجعه» مینامیدند، حاضر نبودند مادر آن رژیم یعنی «انقلاب اسلامی» را محکوم کنند. افسانه «انقلاب دزدیدهشده» یکی از مضامین دایمی گفتمان این بریدگان از رژیم بود.
این بریدگان از رژیم شاید ناخودآگاهانه فکر میکردند که انقلاب بیشتر یک گاردن پارتی است تا صحنهای برای اعدامهای دستهجمعی، پر کردن زندانها، بیرون راندن میلیونها از خانه و کاشانه، و سرانجام، تحمیل بردگیمسلکی بر جامعه.
امروز، چهار دهه بعد از «انقلاب اسلامی» شاهد فرار گروهی روز به روز بزرگتر از اردوگاه خمینیگرایان هستیم. اما این بار، این گریز جنبه فیزیکی ندارد. گریز جاری در سطح فکری و فعالیتی، هم در داخل و هم در خارج ایران، در حال شکل گرفتن است. شکستهای پیدرپی رژیم در همه زمینهها، بحران اقتصادی جاری، قیامهای مردمی، فاجعه کرونای همهگیر و فساد رو به گسترش در ستون فقرات رژیم محرک این گریز هستند. فراریان فکری امروز، هر یک به شکلی، میکوشند تا جدایی یا دستکم برائت خود را از رژیم، گاه به زبان بیزبانی، اعلام کنند. روزی نمیگذرد که در آن یک یا چند تن از مسئولان یا مشاطهگران رژیم سرخوردگی خود را از اوضاع کنونی کشور ابراز نکنند. این ابراز سرخوردگی هم از راه تماسهای خصوصی با مخالفان شناخته شده رژیم و هم با اظهارنظرهای گاه آلوده به تقیه در فضای مجازی صورت میگیرد.
پرسشی که اکنون برای مخالفان دیرینه فرقه خمینیه مطرح است این است: آیا این تغییر نظرها جدی است و اگر چنین است، آیا باید راه را برای پیوستن آنان که میخواهند از رژیم ببرند باز کنیم یا نه؟
در حال حاضر، عکسالعمل اکثریت مخالفان دیرین رژیم منفی بوده است. برای بسیاری از آنان، تغییر نظر و جهت ادعایی مخالفان نوپا یا جنبه تاکتیکی دارد یا با هدف حفظ و کسب منافع فردی عرضه میشود.
در هر نبرد سیاسی، هدف شرکتکنندگان پیروز شدن در صحنه گفتمان و در نتیجه، افزودن بر شماره هواداران گفتمان خویش است. بر این اساس، آنچه اهمیت دارد موضع اینجا اکنون هر فعال سیاسی است. تغییر عقیده اگر حاصل تغییر دادهها، ارزیابیهای مجدد یا شواهد ملموس باشد، نه تنها مذموم نیست بلکه میتواند انرژی تازهای به گفتمان مخالف وضع موجود بدهد.
در طول تاریخ، بسیار مخالفان سرسخت یک گفتمان سرانجام در هیئت سرسختترین مبلغان آن بازتعریف شدهاند. پل قدیس دشمن شماره یک مسیحیت بود اما با تغییر نظر در طی سفرش به دمشق، ناگهان تبدیل شد به مبلغ یا مشاطهگر دین جدید و به نظر تاریخنویسان، مهمترین عامل در گسترش آن دین در امپراتوری روم. عمر بن خطاب نیز در آغاز از دشمنان محمد (ص) و اسلام بود اما بعد، در نقش یار و مشاور پیامبر و سرانجام دومین خلیفه، مهمترین نقش را در گسترش دین جدید بازی کرد. مهاتما گاندی در دوران زندگیاش در آفریقای جنوبی، مدافع امپراتوری بریتانیا و تحقیرکننده سیاهپوستان بود اما در طول زمان تبدیل شد به بزرگترین رهبر ضداستعمار و مدافع برابری نژادها و احترام به همه ادیان.
در ایران خودمان، البته در سطحی و متنی متفاوت، سه تن از چهار نماینده مجلس موسسان که علیه سلطنت رضا شاه رای دادند در طول زمان تبدیل شدند به خدمتگزاران رژیم جدید پهلوی. محمد مصدق و حسین علاء به نخستوزیری رسیدند و سیدحسن تقیزاده در نقش ریشسفید قوم ریاست مجلس سنا را بر عهده گرفت. نفر چهارم، سیدحسن مدرس، به مقام دولتی نرسید اما در مبارزه با نفوذ خارجی، بهویژه روس و انگلیس، در مسیر سیاست کلی پهلوی قرار داشت.
https://t.me/AmirTaheri4/2452
@AmirTaheri4
«انقلاب اسلامی فاجعهای بود برای ملت ایران و نمیتوانست چیزی جز جنگ، ویرانی، فساد و ستم سازمانیافته عرضه کند»
در حالی که در علوم تجربی تغییر نظر و جهت بر اساس تغییر دادهها از زمره الزامات است، در دنیای سیاست هرگونه تغییر موضع میتواند با بدترین عکسالعملها روبهرو شود. در دنیای سیاست و دین، که البته خود نوعی سیاست است، کسی که نظر یا موضع خود را تغییر میدهد با القابی چون «دو دوزه باز»، «حربا صفت»، «بوقلمون»، «بادسنج»، «قبا عوضکرده» و «نفوذی» توصیف میشود.
در بسیاری موارد، تغییر نظر و موضع سیاسی بر اساس محاسبات کوردلانه فردی صورت میگیرد. در موارد دیگر، این تغییر حاصل تغییر خوانش نظر اولیه است. در جریان «انقلاب اسلامی» و شکلگیری نظام خمینیگرا شاهد هر دو نوع تغییر بودهایم. در نخستین سالهای انقلاب، پاریسنشینان اجباری هر روز شاهد ورود گروهی از فراریان از رژیم خمینیگرا بودند. همه این فراریان مدعی بودند که برای کمک به سرنگونی آیتالله به تبعید آمدهاند زیرا درک کردهاند که «حکومت آخوندی» حاصلی جز نابودی ایران نخواهد داشت. اما از آغاز روشن بود که یک جای کار این فراریان عیب دارد: همه آنان در حالی که رژیم جدید را «فاجعه» مینامیدند، حاضر نبودند مادر آن رژیم یعنی «انقلاب اسلامی» را محکوم کنند. افسانه «انقلاب دزدیدهشده» یکی از مضامین دایمی گفتمان این بریدگان از رژیم بود.
این بریدگان از رژیم شاید ناخودآگاهانه فکر میکردند که انقلاب بیشتر یک گاردن پارتی است تا صحنهای برای اعدامهای دستهجمعی، پر کردن زندانها، بیرون راندن میلیونها از خانه و کاشانه، و سرانجام، تحمیل بردگیمسلکی بر جامعه.
امروز، چهار دهه بعد از «انقلاب اسلامی» شاهد فرار گروهی روز به روز بزرگتر از اردوگاه خمینیگرایان هستیم. اما این بار، این گریز جنبه فیزیکی ندارد. گریز جاری در سطح فکری و فعالیتی، هم در داخل و هم در خارج ایران، در حال شکل گرفتن است. شکستهای پیدرپی رژیم در همه زمینهها، بحران اقتصادی جاری، قیامهای مردمی، فاجعه کرونای همهگیر و فساد رو به گسترش در ستون فقرات رژیم محرک این گریز هستند. فراریان فکری امروز، هر یک به شکلی، میکوشند تا جدایی یا دستکم برائت خود را از رژیم، گاه به زبان بیزبانی، اعلام کنند. روزی نمیگذرد که در آن یک یا چند تن از مسئولان یا مشاطهگران رژیم سرخوردگی خود را از اوضاع کنونی کشور ابراز نکنند. این ابراز سرخوردگی هم از راه تماسهای خصوصی با مخالفان شناخته شده رژیم و هم با اظهارنظرهای گاه آلوده به تقیه در فضای مجازی صورت میگیرد.
پرسشی که اکنون برای مخالفان دیرینه فرقه خمینیه مطرح است این است: آیا این تغییر نظرها جدی است و اگر چنین است، آیا باید راه را برای پیوستن آنان که میخواهند از رژیم ببرند باز کنیم یا نه؟
در حال حاضر، عکسالعمل اکثریت مخالفان دیرین رژیم منفی بوده است. برای بسیاری از آنان، تغییر نظر و جهت ادعایی مخالفان نوپا یا جنبه تاکتیکی دارد یا با هدف حفظ و کسب منافع فردی عرضه میشود.
در هر نبرد سیاسی، هدف شرکتکنندگان پیروز شدن در صحنه گفتمان و در نتیجه، افزودن بر شماره هواداران گفتمان خویش است. بر این اساس، آنچه اهمیت دارد موضع اینجا اکنون هر فعال سیاسی است. تغییر عقیده اگر حاصل تغییر دادهها، ارزیابیهای مجدد یا شواهد ملموس باشد، نه تنها مذموم نیست بلکه میتواند انرژی تازهای به گفتمان مخالف وضع موجود بدهد.
در طول تاریخ، بسیار مخالفان سرسخت یک گفتمان سرانجام در هیئت سرسختترین مبلغان آن بازتعریف شدهاند. پل قدیس دشمن شماره یک مسیحیت بود اما با تغییر نظر در طی سفرش به دمشق، ناگهان تبدیل شد به مبلغ یا مشاطهگر دین جدید و به نظر تاریخنویسان، مهمترین عامل در گسترش آن دین در امپراتوری روم. عمر بن خطاب نیز در آغاز از دشمنان محمد (ص) و اسلام بود اما بعد، در نقش یار و مشاور پیامبر و سرانجام دومین خلیفه، مهمترین نقش را در گسترش دین جدید بازی کرد. مهاتما گاندی در دوران زندگیاش در آفریقای جنوبی، مدافع امپراتوری بریتانیا و تحقیرکننده سیاهپوستان بود اما در طول زمان تبدیل شد به بزرگترین رهبر ضداستعمار و مدافع برابری نژادها و احترام به همه ادیان.
در ایران خودمان، البته در سطحی و متنی متفاوت، سه تن از چهار نماینده مجلس موسسان که علیه سلطنت رضا شاه رای دادند در طول زمان تبدیل شدند به خدمتگزاران رژیم جدید پهلوی. محمد مصدق و حسین علاء به نخستوزیری رسیدند و سیدحسن تقیزاده در نقش ریشسفید قوم ریاست مجلس سنا را بر عهده گرفت. نفر چهارم، سیدحسن مدرس، به مقام دولتی نرسید اما در مبارزه با نفوذ خارجی، بهویژه روس و انگلیس، در مسیر سیاست کلی پهلوی قرار داشت.
https://t.me/AmirTaheri4/2452
@AmirTaheri4
Telegraph
ایران و موج نو «بریدگان» از انقلاب
ایران و موج نو «بریدگان» از انقلاب «انقلاب اسلامی فاجعهای بود برای ملت ایران و نمیتوانست چیزی جز جنگ، ویرانی، فساد و ستم سازمانیافته عرضه کند» امیر طاهری جمعه ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ برابر با ۶ اوت ۲۰۲۱ ۴:۰۰ در حالی که در علوم تجربی تغییر نظر و جهت بر اساس تغییر…