This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر امیر طاهری :
نهاد سلطنتی کانون عطف و اتحاد همه ایرانیان است
شاه، متعلق به یک حزب خاص نیست و نمیتواند موضع گیری خاصی داشته باشد
نباید قاضی همدیگر باشیم.
@AmirTaheri4
نهاد سلطنتی کانون عطف و اتحاد همه ایرانیان است
شاه، متعلق به یک حزب خاص نیست و نمیتواند موضع گیری خاصی داشته باشد
نباید قاضی همدیگر باشیم.
@AmirTaheri4
دکتر نصر اصفهانی :وقتی که خود رهبر اشغالگران آقای خمینی که گفته من خدعه کردم بنابراین این حکومت اشغالگر جمهوری اسلامی بر مبنای خدعه پی ریزی شده
و چون به طور کلی هرچیزی از نظر حقوقی بر مبنای اجبار و فشار باشه از نظر حقوقی باطل هست آیا میشه به استناد همین دلایل به خصوص این تظاهراتی که انجام شده و شکایاتی که به سازمان ملل متحد شده آیا امکان ابطال این قرارداد بعد از ساقط شدن این حکومت هست؟
دکتر امیرطاهری :
بله امکانپذیر هست قبل از اینکه بگم اجازه بدید دو نکته دیگر هم بگم
در این تبلیغاتی که جمهوری اسلامی و هوادارانش یا مشاطه گرانش راه انداختن به خصوص در خارج دوتا موضوع رو مطرح میکنن یکی اینکه در هیچ یک از قراردادهایی که ایران با روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی داشت ذکر نشده که حاکمیت دریای مازندران پنجاه پنجاه هست میگن چون ننوشته پنجاه پنجاه بنابراین شما چطور آقای امیر طاهری شما میآید میگید ما حاکمیت مشترک داشتیم! ولی شما اگه نگاه بکنید بین سی دریاچه بزرگ دنیا سیزده تاشون دریاچههایی هستن که بین کشورهای مختلف بعضی وقتی دو کشور یا سه کشور یا چهار کشور تقسیم شدن و حاکمیت بر این دریاچهها به صورت مشاع انجام میشه یعنی هیچ جا نمینویسن مثلا دریاچهای که بین ایالات متحده و کانادا هست پنجاه درصد مال ایناست پنجاه درصد مال اوناست! وقتی شما دوتا حاکم بیشتر ندارید خب معلومه صد تقسیم بر دو میشه پنجاه! بنابراین این یکی از چیزهایی هست که راه انداختن که این دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی و همچنین سخنگویانشون در خارج میگن چون این رقم پنجاه پنجاه نیومده ما نمیتونیم ادعایی بکنیم! که این درست نیست
نکته دوم که میگن و باید بهش پاسخ داد اینکه بین حاکمیت و مالکیت اینها اشتباه میکنن حاکمیت یک چیزه و مالکیت یک چیز دیگه مثلاً شما در کالیفرنیا زندگی میکنید یک خونه دارید در اونجا شما مالک اون خونه هستید ولی حاکمیت اون خیابان و شهری که توش زندگی میکنید مال ایالاتمتحده آمریکا است! بنابراین اینجا مسئله مالکیت نیست مسئله حاکمیت هستش! زیاد اتفاق میافته که یک دولتی بر یک جایی حاکمیت داره که حتی هم مرزش هم نیست! مثلاً جمهوری ازبکستان حاکم هست بر منطقه شاه مردان که درست وسط جمهوری قرقیزستان واقع شده! بنابراین اینها حتی هم مرز هم نیستن! بین فرانسه و ایتالیا منطقه والداسته قرار داره که حاکمیتش مال یک کشوره و مالکیتش مال یک کشور دیگه یعنی میدونید مسئله حاکمیت و مالکیت دو مسئله جدا از هم هستن بنابراین آنچه ما میگیم ایران و روسیه و بعدش اتحاد جماهیر شوروی با هم حاکمیت مشاع داشتن بر دریای مازندران یا خزر حالا اگر میخواید این وضع عوض بکنید یک پرنسیپ یا اصل قانون بینالمللی وجود داره که بهش میگن ریبوس استنتیتوس یعنی حالا که وضع عوض شده چیکار کنیم برای اینکه از این اصل و پرنسیپ استفاده بکنیم باید اول بگیم وضع موجود چیه! شما اگه وضع موجود نمیدونید چیه چطوری میخواید عوضش کنید! و این متنی که روسیه به ایران تحمیل کرده کوچکترین اشارهای به وضع موجود نداره یعنی به حاکمیت مشترک دو کشور این عیب اولش هست
عیب دومش این است که در ماده اولش من همش اینجا دارم خواهش میکنم از هموطنان عزیز که اینو بخونن! البته هم فارسیش و انگلیسیش پر از اغلاط زیادی هستش ولی این ۲۴بندش بایستی بخونید!
در متن اولش میگه که این سند در قسمت دریایی و کشتیرانی و اقیانوس شناسی وزارت دفاع روسیه ادرسش هم داده! در اونجا تهیه شده بنابراین یک سند روس هستش یک سند بینالمللی نیست!درحالیکه اگه قرار بود یک سند بینالمللی باشه باید میگفت این سند بر اساس قوانین بینالمللی دریایی که از طرف سازمان ملل شناخته شده کنوانسیون جامریکا کنوانسیون شیکاگو و کنوانسیون های دیگه که میدونید خود ایران هم در زمان شاه نقش بسیار مهمی در اینها داشته! یکی از دیپلمات های ما فریدون زندفر یکی از تهیهکنندگان پیش نویس قوانین بینالمللی مربوط به دریاها بود! بنابراین اگر قرار یک وضع جدیدی رو با وضع موجود یعنی حاکمیت مشترک ایران و شوروی بر دریای مازندران بزاریم بایستی این وضع جدید متکی باشه بر قوانین بینالمللی دریایی که الان وجود دارند!
اون موقعی که مثلا در قرن نوزدهم ایران با روسیه قرارداد امضا میکرد این قوانین وجود نداشته ولی الان دارن، اینکار نشد!
نکته دیگهای که به نظر من اهمیت داره این است که در متن روسی که به ما تحمیل شده! تمام اصطلاحات ماخد و منابع همش مال خود روسیه هست!! یعنی به طور کلی جوری درست کردن که قوانین بینالمللی به طور کلی نادیده گرفته بشه! در نتیجه خودشون هم نویسنده این متن هستند هم خودشون قاضی این متن هستند هم اصطلاحات این متن!!
ادامه گفتگو در تلگراف
https://t.me/AmirTaheri4/145
@AmirTaheri4
و چون به طور کلی هرچیزی از نظر حقوقی بر مبنای اجبار و فشار باشه از نظر حقوقی باطل هست آیا میشه به استناد همین دلایل به خصوص این تظاهراتی که انجام شده و شکایاتی که به سازمان ملل متحد شده آیا امکان ابطال این قرارداد بعد از ساقط شدن این حکومت هست؟
دکتر امیرطاهری :
بله امکانپذیر هست قبل از اینکه بگم اجازه بدید دو نکته دیگر هم بگم
در این تبلیغاتی که جمهوری اسلامی و هوادارانش یا مشاطه گرانش راه انداختن به خصوص در خارج دوتا موضوع رو مطرح میکنن یکی اینکه در هیچ یک از قراردادهایی که ایران با روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی داشت ذکر نشده که حاکمیت دریای مازندران پنجاه پنجاه هست میگن چون ننوشته پنجاه پنجاه بنابراین شما چطور آقای امیر طاهری شما میآید میگید ما حاکمیت مشترک داشتیم! ولی شما اگه نگاه بکنید بین سی دریاچه بزرگ دنیا سیزده تاشون دریاچههایی هستن که بین کشورهای مختلف بعضی وقتی دو کشور یا سه کشور یا چهار کشور تقسیم شدن و حاکمیت بر این دریاچهها به صورت مشاع انجام میشه یعنی هیچ جا نمینویسن مثلا دریاچهای که بین ایالات متحده و کانادا هست پنجاه درصد مال ایناست پنجاه درصد مال اوناست! وقتی شما دوتا حاکم بیشتر ندارید خب معلومه صد تقسیم بر دو میشه پنجاه! بنابراین این یکی از چیزهایی هست که راه انداختن که این دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی و همچنین سخنگویانشون در خارج میگن چون این رقم پنجاه پنجاه نیومده ما نمیتونیم ادعایی بکنیم! که این درست نیست
نکته دوم که میگن و باید بهش پاسخ داد اینکه بین حاکمیت و مالکیت اینها اشتباه میکنن حاکمیت یک چیزه و مالکیت یک چیز دیگه مثلاً شما در کالیفرنیا زندگی میکنید یک خونه دارید در اونجا شما مالک اون خونه هستید ولی حاکمیت اون خیابان و شهری که توش زندگی میکنید مال ایالاتمتحده آمریکا است! بنابراین اینجا مسئله مالکیت نیست مسئله حاکمیت هستش! زیاد اتفاق میافته که یک دولتی بر یک جایی حاکمیت داره که حتی هم مرزش هم نیست! مثلاً جمهوری ازبکستان حاکم هست بر منطقه شاه مردان که درست وسط جمهوری قرقیزستان واقع شده! بنابراین اینها حتی هم مرز هم نیستن! بین فرانسه و ایتالیا منطقه والداسته قرار داره که حاکمیتش مال یک کشوره و مالکیتش مال یک کشور دیگه یعنی میدونید مسئله حاکمیت و مالکیت دو مسئله جدا از هم هستن بنابراین آنچه ما میگیم ایران و روسیه و بعدش اتحاد جماهیر شوروی با هم حاکمیت مشاع داشتن بر دریای مازندران یا خزر حالا اگر میخواید این وضع عوض بکنید یک پرنسیپ یا اصل قانون بینالمللی وجود داره که بهش میگن ریبوس استنتیتوس یعنی حالا که وضع عوض شده چیکار کنیم برای اینکه از این اصل و پرنسیپ استفاده بکنیم باید اول بگیم وضع موجود چیه! شما اگه وضع موجود نمیدونید چیه چطوری میخواید عوضش کنید! و این متنی که روسیه به ایران تحمیل کرده کوچکترین اشارهای به وضع موجود نداره یعنی به حاکمیت مشترک دو کشور این عیب اولش هست
عیب دومش این است که در ماده اولش من همش اینجا دارم خواهش میکنم از هموطنان عزیز که اینو بخونن! البته هم فارسیش و انگلیسیش پر از اغلاط زیادی هستش ولی این ۲۴بندش بایستی بخونید!
در متن اولش میگه که این سند در قسمت دریایی و کشتیرانی و اقیانوس شناسی وزارت دفاع روسیه ادرسش هم داده! در اونجا تهیه شده بنابراین یک سند روس هستش یک سند بینالمللی نیست!درحالیکه اگه قرار بود یک سند بینالمللی باشه باید میگفت این سند بر اساس قوانین بینالمللی دریایی که از طرف سازمان ملل شناخته شده کنوانسیون جامریکا کنوانسیون شیکاگو و کنوانسیون های دیگه که میدونید خود ایران هم در زمان شاه نقش بسیار مهمی در اینها داشته! یکی از دیپلمات های ما فریدون زندفر یکی از تهیهکنندگان پیش نویس قوانین بینالمللی مربوط به دریاها بود! بنابراین اگر قرار یک وضع جدیدی رو با وضع موجود یعنی حاکمیت مشترک ایران و شوروی بر دریای مازندران بزاریم بایستی این وضع جدید متکی باشه بر قوانین بینالمللی دریایی که الان وجود دارند!
اون موقعی که مثلا در قرن نوزدهم ایران با روسیه قرارداد امضا میکرد این قوانین وجود نداشته ولی الان دارن، اینکار نشد!
نکته دیگهای که به نظر من اهمیت داره این است که در متن روسی که به ما تحمیل شده! تمام اصطلاحات ماخد و منابع همش مال خود روسیه هست!! یعنی به طور کلی جوری درست کردن که قوانین بینالمللی به طور کلی نادیده گرفته بشه! در نتیجه خودشون هم نویسنده این متن هستند هم خودشون قاضی این متن هستند هم اصطلاحات این متن!!
ادامه گفتگو در تلگراف
https://t.me/AmirTaheri4/145
@AmirTaheri4
Telegraph
Ebtal konvasion khazar
و یک مقدار زیادی هم اصطلاحات شاعرانه اختراع کردن به جای اصطلاحات حقوقی شناخته شده! مثلا اصطلاح تالویک هم میدونن چیه اینها به جاش یک چیز روسی برای خودشون درست کردن به طور شاعرانه! از نظر دریاها و دریاچهها د نظام به طور بینالمللی وجود داره یکی نظام مربوطه…
Forwarded from پادشاهیخواهان توئیتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
واقعیت رو از زبان دکتر امیر طاهری بشنویم.#تحریم_انتخابات..خزر فروشی نیست. جمهوری اسلامی دیگه وقت رفتن.چهل سال نشون دادین ایران وایرانی کمترین ارزشی برای شما اخوندها نداره.پس کشورو به نمایندگان واقعی ملت شاهزاده پهلوی سوم بسپارید..
Shadi123458
@TwitterMamnoe
Shadi123458
@TwitterMamnoe
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر امیر طاهری :
نمره کارنامه خامنه (#رهبر_حقیر)
به خاطر صدمات جبران ناپذیری که به ایران و ایرانی وارد آورد ، زیر صفر است ، صدماتی که این موجود به ایران وارد آورد، نسل ها طول میکشد تا ترمیم بشود.
@AmirTaheri4
نمره کارنامه خامنه (#رهبر_حقیر)
به خاطر صدمات جبران ناپذیری که به ایران و ایرانی وارد آورد ، زیر صفر است ، صدماتی که این موجود به ایران وارد آورد، نسل ها طول میکشد تا ترمیم بشود.
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر امیر طاهری
"اختاپوسی بنام سپاه پاسداران در کنار
یک سیستم ملوک الطوایفی بنام رژیم خمینیسم"
@AmirTaheri4
"اختاپوسی بنام سپاه پاسداران در کنار
یک سیستم ملوک الطوایفی بنام رژیم خمینیسم"
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر امیر طاهری :
خامنه ای بدون اینکه در مورد سونامی نقدینگی و دیگر مسائل مهم مملکت صحبت کنه مدام در حال صحبت کردن از طباخی اسلامی ، شعر ، آداب زناشوئی، رمان های میشل زواکو و الکساندر دوما ، هستند.
#رهبر_حقیر
@AmirTaheri4
خامنه ای بدون اینکه در مورد سونامی نقدینگی و دیگر مسائل مهم مملکت صحبت کنه مدام در حال صحبت کردن از طباخی اسلامی ، شعر ، آداب زناشوئی، رمان های میشل زواکو و الکساندر دوما ، هستند.
#رهبر_حقیر
@AmirTaheri4
آیا می تواند این سال شعر فارسی باشد؟
هرچه ممکن است درباره ایران فکر کنید ، احتمالاً آن را به عنوان یکی از قدیمی ترین وطن های شعر تصدیق کرده اید. هر لیست از شاعران برتر از سراسر جهان احتمالاً حداقل یک یا دو نام فارسی را شامل می شود - می گویند عمر خیام یا مولوی (رومی). گوته معتقد بود که شعر با حافظ شیراز به اوج زیبایی خود رسیده است. من فقط از دو کشور ایران و روسیه می دانم ، جایی که شعر هنوز مخاطبان توده ای پیدا می کند و شاعران می توانند به مقام مشهور دست یابند. از هر ایرانی بپرسید که افرادی که بیشتر آنها را تحسین می کنند چیست و احتمالاً اخیراً لیستی از شاعران را می شنوید - از قرن ها قبل از فردوسی و سعدی گرفته تا ایرج میرزا و فروغ فرخزاد. برای یک ایرانی معمولی ، شاعر نه تنها خالق زیبایی بلکه حافظ وجدان ملت است. ایران یکی از معدود کشورهایی در جهان است که لیست افراد مشهور در هر زمان معینی شامل تعدادی از شاعران می شود و جایی که خواندن اشعار جمعیتی را به نمایش می گذارد که با کنسرت های موسیقی پاپ رقابت می کند. بخاطر همین استناد به شعر ، شعرای ایرانی غالباً موفق به فرار از بدترین تأثیرات سرکوب در طول قرنها حکومت استبدادی شدند. هیچ استبدادی ، نه قدرتمند ، جرات نمی کند شاعر را به زندان بفرستد ، چه رسد به اینکه او را کشته باشد.
با این حال ، این آیین افتخارآمیز توسط رژیم "اسلامی" فعلی ایران ایجاد شده توسط مرحوم آیت الله روح الله خمینی در سال 1979 شکسته شده است. به نظر می رسد که خمینی یک شاعر صغیر ، نسبت به شاعران کینه ای داشته است. یکی از اولین اقدامات رژیم او این بود که شاعر جوان سعید سلطان پور ، از مراسم عروسی خود ربوده شود ، و به اتهام فجیع "ستیزه جویی کمونیستی" اعدام شود. روزنامه نگار برجسته ، در یکی از زندانهای خمینی تحت شکنجه و درگذشت. در زمان رئیس جمهور هاشمی رفسنجانی ، طرحی برای کشته شدن اتوبوس شاعران ایرانی در راه رسیدن به جشنواره در ارمنستان در آخرین لحظه شکست خورد. با این وجود ، رفسنجانی موفق شد بیش از ده ها نویسنده و شاعر را از بین ببرد. بدترین حوادث قتل در زمان رئیس جمهور محمد خاتمی اتفاق افتاد ، هنگامی که بیش از 80 روشنفکر از جمله شاعران محمد مختاری و محمدجعفر پوینده توسط مأموران امنیتی رژیم اسلامی به قتل رسیدند.
شاعرانی که از زندان یا مرگ فرار کرده اند ، تحت فشار روانی قرار گرفته اند ، از جمله ممنوعیت انتشار کار آنها. شاعر سیمین بهبهانی غالباً توسط "امنیت اسلامی" به خاطر "یک گفتگوی غیررسمی" ، ترفندی برای فشارهای روانی ، توسط امنیت اسلامی فراخوانده می شد. مهدی اخوان ، یکی از چهره های برجسته شعر فارسی در 100 سال گذشته ، دچار ارعاب مشابهی شد.
مقاله دکتر امیر طاهری در الشرق الاوسط انگلیسی
خواندن ادامه مقاله در تلگراف
@AmirTaheri4
هرچه ممکن است درباره ایران فکر کنید ، احتمالاً آن را به عنوان یکی از قدیمی ترین وطن های شعر تصدیق کرده اید. هر لیست از شاعران برتر از سراسر جهان احتمالاً حداقل یک یا دو نام فارسی را شامل می شود - می گویند عمر خیام یا مولوی (رومی). گوته معتقد بود که شعر با حافظ شیراز به اوج زیبایی خود رسیده است. من فقط از دو کشور ایران و روسیه می دانم ، جایی که شعر هنوز مخاطبان توده ای پیدا می کند و شاعران می توانند به مقام مشهور دست یابند. از هر ایرانی بپرسید که افرادی که بیشتر آنها را تحسین می کنند چیست و احتمالاً اخیراً لیستی از شاعران را می شنوید - از قرن ها قبل از فردوسی و سعدی گرفته تا ایرج میرزا و فروغ فرخزاد. برای یک ایرانی معمولی ، شاعر نه تنها خالق زیبایی بلکه حافظ وجدان ملت است. ایران یکی از معدود کشورهایی در جهان است که لیست افراد مشهور در هر زمان معینی شامل تعدادی از شاعران می شود و جایی که خواندن اشعار جمعیتی را به نمایش می گذارد که با کنسرت های موسیقی پاپ رقابت می کند. بخاطر همین استناد به شعر ، شعرای ایرانی غالباً موفق به فرار از بدترین تأثیرات سرکوب در طول قرنها حکومت استبدادی شدند. هیچ استبدادی ، نه قدرتمند ، جرات نمی کند شاعر را به زندان بفرستد ، چه رسد به اینکه او را کشته باشد.
با این حال ، این آیین افتخارآمیز توسط رژیم "اسلامی" فعلی ایران ایجاد شده توسط مرحوم آیت الله روح الله خمینی در سال 1979 شکسته شده است. به نظر می رسد که خمینی یک شاعر صغیر ، نسبت به شاعران کینه ای داشته است. یکی از اولین اقدامات رژیم او این بود که شاعر جوان سعید سلطان پور ، از مراسم عروسی خود ربوده شود ، و به اتهام فجیع "ستیزه جویی کمونیستی" اعدام شود. روزنامه نگار برجسته ، در یکی از زندانهای خمینی تحت شکنجه و درگذشت. در زمان رئیس جمهور هاشمی رفسنجانی ، طرحی برای کشته شدن اتوبوس شاعران ایرانی در راه رسیدن به جشنواره در ارمنستان در آخرین لحظه شکست خورد. با این وجود ، رفسنجانی موفق شد بیش از ده ها نویسنده و شاعر را از بین ببرد. بدترین حوادث قتل در زمان رئیس جمهور محمد خاتمی اتفاق افتاد ، هنگامی که بیش از 80 روشنفکر از جمله شاعران محمد مختاری و محمدجعفر پوینده توسط مأموران امنیتی رژیم اسلامی به قتل رسیدند.
شاعرانی که از زندان یا مرگ فرار کرده اند ، تحت فشار روانی قرار گرفته اند ، از جمله ممنوعیت انتشار کار آنها. شاعر سیمین بهبهانی غالباً توسط "امنیت اسلامی" به خاطر "یک گفتگوی غیررسمی" ، ترفندی برای فشارهای روانی ، توسط امنیت اسلامی فراخوانده می شد. مهدی اخوان ، یکی از چهره های برجسته شعر فارسی در 100 سال گذشته ، دچار ارعاب مشابهی شد.
مقاله دکتر امیر طاهری در الشرق الاوسط انگلیسی
خواندن ادامه مقاله در تلگراف
@AmirTaheri4
Telegraph
Could this Be the Year of Persian Poetry?
آیا می تواند این سال شعر فارسی باشد؟ هرچه ممکن است درباره ایران فکر کنید ، احتمالاً آن را به عنوان یکی از قدیمی ترین وطن های شعر تصدیق کرده اید. هر لیست از شاعران برتر از سراسر جهان احتمالاً حداقل یک یا دو نام فارسی را شامل می شود - می گویند عمر خیام یا مولوی…
پس از یک قرن: نبرد مشروعه و #مشروطه در ایران
هدف #انقلاب_مشروطیت ایران، ایجاد یک جامعه درازمدت متکی بر مردم بود
زندگی سیاسی ایران در ۱۵۰ سال گذشته، یعنی از هنگامی که ایرانیان با روبروشدن با چالش غرب دریافتند که از مرکز تمدن به حاشیه رانده شدهاند، با یک نظم ادواری درگیر بوده است. در این نظم ادواری دو جهان بینی، یعنی ملیگرایی از یک سو و اسلامگرایی از سوی دیگر، در رقابت با هم گاه در فراز و گاه در نشیب بودهاند. در آغاز این دو جهانبینی همانند دوقلوهای سیاسی بهم چسپیده بودند به طوری که کنشهایشان در دو جهت مخالف نتیجهای جز توقف ایران در یک نقطه صفر تاریخی نبود.
از دید صوفیان، این نقطه صفر برابر است با نیروانای هندوان، یعنی جایگاهی که در آن انسان به توازن کامل میان جسم و روح رسیده است. اصطلاح فارسی این نقطه «سکینه» است، یعنی محل سکون ابدی. اما مسأله اینجاست که یک جامعه هرگز نمیتواند برای همیشه در«سکینه» زندگی کند. قانون اصلی خلقت دگرگونی دائمی و اجتناب ناپذیر است. در ۱۸۸۰ میلادی که نخستین کنگره بزرگ «جدیدیان»، یعنی مسلمانانی که خواستار اصلاحات سیاسی، فرهنگی و مذهبی بودند، در اوفا، پایتخت ایالت باشکیرستان در روسیه تزاری برگزاری شد، معدودی از روشنفکران ایرانی به خوبی میدیدند که میهنشان، یعنی «کشور داریوش» که روزی ۴۴ در صد از ربع مسکون را در بر میگرفت، اکنون در کمتر از یک صد از جهان زندانی باورها، سنتها و تمشیدات اجتماعی است که در دنیای جدید نمیتوانند جایی داشته باشند.
برای آنان، مانند بسیار صاحبان اندیشه در دیگر سرزمینهای مسلمان نشین، این پرسش مطرح بود: آیا راه نجات در تثبیت هویت اسلامی ماست یا در تعریف مجدد ما به عنوان ملتها؟
پاسخ اسلامگرایان به شکل شورشهای ضد امپریالیسم غربی به رهبری روحانیون، یا روحانینمایان، داده شد - از آخوند سوات گرفته تا مهدی در سودان، ملا حسن در سومالی و شاگردان محمد عبدالوهاب در شبه قاره هند و شبه جزیره عرب. در ایران، روحانیت شعیه، در ائتلافی تنگاتنگ با زمینداران بزرگ و بازرگانان، جبهه مقاومت را رهبری میکرد و دستکم تا پایان قرن نوزدهم مقام مسلط را داشت.
اما پس از آن، با چرخش آونگ به سوی روشنفکران غیرمذهبی، یا مسلکی، آرمانگرایی در رقابت با اسلامگرایی در مرکز صحنه قرار گرفت. به گمان ملیگرایان، دولتهای اروپایی بر اثر باز تعریف خود به عنوان یک ملت - دولت، نه یک جامعه دینی، به پیشرفت و قدرت دست یافتند. بنا براین مسلمانان نیز میبایستی جوامع خود را با سازماندهی تازهای در ردیف ملت-دولتهای جهان معاصر قرار دهند.
در آغاز سده بیستم اندیشه بازتعریف جوامع اسلامی به صورت ملت-دولتها هم در ایران، زیر حکومت دودمان قاجار و هم در امپراتوری عثمانی به سوی یک دوئل تاریخی با اندیشه تاکید و تثبیت هویت اسلامی حرکت میکرد. در عثمانی، جدیدیان در چارچوب نهضت تنظیمات و با « خط شریف گلخانه» خود را در صف اول یک انقلاب سیاسی-اجتماعی قرار دادند و سرانجام چند دهه بعد، پس از فروپاشی امپراتوری و انحلال خلافت، کنترل کامل گفتمان و کردمان را در ترکیه نوبنیاد به دست گرفتند.
در ایران، دو همزاد سیاسی – ملیگرایی و اسلامگرایی، در جریان انقلاب مشروطیت، که در این ماه یکصد و سیزدهمین سال آن را جشن گرفتیم، با دو برچسب رقیب «مشروعه» و «مشروطه» روبروی هم قرار گرفتند. در ایران نیز، مانند امپراتوری عثمانی، پیروزی نصیب ملیگرایان یا مشروطهخواهان شد. اما در ایران برخلاف ترکیه نوزاد، طرف پیروز نکوشید تا طرف مغلوب را به کلی حذف کند. در ایران، بر خلاف عثمانی – ترکیه، مشروطیت یک جنبش انضمامی بود نه یک حرکت حذفی. در مشروطه ایران هم برای سلطنت دیرینه، البته در چارچوب یک بازتعریف اساسی، جا بود و هم برای دین اسلام که آشکارا قابلیت عرضه گفتمانی تازه را از دست داده بود.
ادامه مقاله دکتر امیرطاهری در تلگراف
@AmirTaheri4
هدف #انقلاب_مشروطیت ایران، ایجاد یک جامعه درازمدت متکی بر مردم بود
زندگی سیاسی ایران در ۱۵۰ سال گذشته، یعنی از هنگامی که ایرانیان با روبروشدن با چالش غرب دریافتند که از مرکز تمدن به حاشیه رانده شدهاند، با یک نظم ادواری درگیر بوده است. در این نظم ادواری دو جهان بینی، یعنی ملیگرایی از یک سو و اسلامگرایی از سوی دیگر، در رقابت با هم گاه در فراز و گاه در نشیب بودهاند. در آغاز این دو جهانبینی همانند دوقلوهای سیاسی بهم چسپیده بودند به طوری که کنشهایشان در دو جهت مخالف نتیجهای جز توقف ایران در یک نقطه صفر تاریخی نبود.
از دید صوفیان، این نقطه صفر برابر است با نیروانای هندوان، یعنی جایگاهی که در آن انسان به توازن کامل میان جسم و روح رسیده است. اصطلاح فارسی این نقطه «سکینه» است، یعنی محل سکون ابدی. اما مسأله اینجاست که یک جامعه هرگز نمیتواند برای همیشه در«سکینه» زندگی کند. قانون اصلی خلقت دگرگونی دائمی و اجتناب ناپذیر است. در ۱۸۸۰ میلادی که نخستین کنگره بزرگ «جدیدیان»، یعنی مسلمانانی که خواستار اصلاحات سیاسی، فرهنگی و مذهبی بودند، در اوفا، پایتخت ایالت باشکیرستان در روسیه تزاری برگزاری شد، معدودی از روشنفکران ایرانی به خوبی میدیدند که میهنشان، یعنی «کشور داریوش» که روزی ۴۴ در صد از ربع مسکون را در بر میگرفت، اکنون در کمتر از یک صد از جهان زندانی باورها، سنتها و تمشیدات اجتماعی است که در دنیای جدید نمیتوانند جایی داشته باشند.
برای آنان، مانند بسیار صاحبان اندیشه در دیگر سرزمینهای مسلمان نشین، این پرسش مطرح بود: آیا راه نجات در تثبیت هویت اسلامی ماست یا در تعریف مجدد ما به عنوان ملتها؟
پاسخ اسلامگرایان به شکل شورشهای ضد امپریالیسم غربی به رهبری روحانیون، یا روحانینمایان، داده شد - از آخوند سوات گرفته تا مهدی در سودان، ملا حسن در سومالی و شاگردان محمد عبدالوهاب در شبه قاره هند و شبه جزیره عرب. در ایران، روحانیت شعیه، در ائتلافی تنگاتنگ با زمینداران بزرگ و بازرگانان، جبهه مقاومت را رهبری میکرد و دستکم تا پایان قرن نوزدهم مقام مسلط را داشت.
اما پس از آن، با چرخش آونگ به سوی روشنفکران غیرمذهبی، یا مسلکی، آرمانگرایی در رقابت با اسلامگرایی در مرکز صحنه قرار گرفت. به گمان ملیگرایان، دولتهای اروپایی بر اثر باز تعریف خود به عنوان یک ملت - دولت، نه یک جامعه دینی، به پیشرفت و قدرت دست یافتند. بنا براین مسلمانان نیز میبایستی جوامع خود را با سازماندهی تازهای در ردیف ملت-دولتهای جهان معاصر قرار دهند.
در آغاز سده بیستم اندیشه بازتعریف جوامع اسلامی به صورت ملت-دولتها هم در ایران، زیر حکومت دودمان قاجار و هم در امپراتوری عثمانی به سوی یک دوئل تاریخی با اندیشه تاکید و تثبیت هویت اسلامی حرکت میکرد. در عثمانی، جدیدیان در چارچوب نهضت تنظیمات و با « خط شریف گلخانه» خود را در صف اول یک انقلاب سیاسی-اجتماعی قرار دادند و سرانجام چند دهه بعد، پس از فروپاشی امپراتوری و انحلال خلافت، کنترل کامل گفتمان و کردمان را در ترکیه نوبنیاد به دست گرفتند.
در ایران، دو همزاد سیاسی – ملیگرایی و اسلامگرایی، در جریان انقلاب مشروطیت، که در این ماه یکصد و سیزدهمین سال آن را جشن گرفتیم، با دو برچسب رقیب «مشروعه» و «مشروطه» روبروی هم قرار گرفتند. در ایران نیز، مانند امپراتوری عثمانی، پیروزی نصیب ملیگرایان یا مشروطهخواهان شد. اما در ایران برخلاف ترکیه نوزاد، طرف پیروز نکوشید تا طرف مغلوب را به کلی حذف کند. در ایران، بر خلاف عثمانی – ترکیه، مشروطیت یک جنبش انضمامی بود نه یک حرکت حذفی. در مشروطه ایران هم برای سلطنت دیرینه، البته در چارچوب یک بازتعریف اساسی، جا بود و هم برای دین اسلام که آشکارا قابلیت عرضه گفتمانی تازه را از دست داده بود.
ادامه مقاله دکتر امیرطاهری در تلگراف
@AmirTaheri4
Telegraph
Nabrd Mshrouteh va Mashroue
پس از یک قرن: نبرد مشروعه و مشروطه در ایران هدف انقلاب مشروطیت ایران، ایجاد یک جامعه درازمدت متکی بر مردم بود امیر طاهری جمعه 25 مرداد 1398 برابر با 16 اوت 2019 ماهنامه کارایی اقتصادی زندگی سیاسی ایران در ۱۵۰ سال گذشته، یعنی از هنگامی که ایرانیان با روبروشدن…
Forwarded from Amir Taheri امیر طاهری
🔖 بزرگترین افسانهپردازی تاریخ معاصر ایران
نقدی بر کتاب میهنپرست ایران؛ محمد مصدق و کودتای تراژیک انگلیسی- آمریکایی
کریستوفر دی بلیگ Christopher De Bellaigue
انتشارات هارپر؛ نیویورک و لندن
منتقد: امیر طاهری - کیهان لندن
سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۷ برابر با ۲۱ اوت ۲۰۱۸
بخش نخست:
این ادعا که «سازمان سیا در دموکراسی که در ایران حاکم بود، دخالت کرده است» حقیقت ندارد. ایران دارای دموکراسی نبود ولی یک پادشاهی مشروطه داشت که در آن شاه دارای حق انتصاب و عزل نخست وزیر بود. شاه بارها نخستوزیران مختلف را برکنار و عزل کرد و هیچکدام «کودتا» قلمداد نشد!
- به نظر میرسد نویسندهی این کتاب، هیچ چیز درباره صدها کتاب و هزاران مقالهای که درباره رویدادهای ایران نوشته شده نمیداند. او فرض را بر این گذاشته که ایرانیان نمیتوانند هیچ روایت معتبری از تاریخ خود ارائه کنند.
هنگام نوشتن از جوامع غیرغربی در قرن گذشته یا پیشتر از آن، بسیاری از مورخان و مترجمان کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی یکی از دو نگرش را اتخاذ میکنند.
نگرش نخست را میتوان زیر عنوان «امپریالیسم متکبّر» توصیف کرد. در این نگرش گفته میشود هر چیز خوبی که در جوامع غیرغربی رخ میدهد ناشی ازعملکرد سخاوتمندانه قدرتهای غربی است که مأموریتش عمران و صدور تمدن به جوامع عقبافتاده است. مردم چنین جوامعی به عنوان بومیان معرفی میشوند که خودشان نمیتوانند شرایط بهتری را برای خودشان مهیا کنند.
نگرش دوم را میتوان «امپریالیسمِ گناهکار» خواند که در آن هر رخداد بدی که برای «بومیان» اتفاق میافتد، خطایی است که از سوی استعمارگران و یا قدرتهای امپریالیستی حادث شده. در این دیدگاه، بومیان هرگز به خودشان آسیبی نمیرسانند و هر چه هست از طرف استعمار است.
برای دههها بحث در مورد ایران در ایالات متحده و اروپای غربی منجر به چیره شدن اندیشه «امپریالیسم گناهکار» شد. در قلب این اندیشه، افسانهای وجود دارد که یک اشرافزادهی پیر نقش مرکزی را در آن بر عهده دارد.
افسانه از این قرار است که در اوت ۱۹۵۳ (مرداد ۳۲) سازمان سیا یک کودتا را برنامهریزی و هدایت کرد که منجر به سرنگونی دموکراسی و دولت منتخب ایران شد و این عمل آمریکا راه را برای به قدرت گرفتن آخوندها در ۲۶ سال بعد هموار کرد. قهرمان این افسانه نیز دکتر محمد مصدق است که برای بار دوم در سال ۱۳۳۱ (۱۹۵۲) توسط محمدرضاشاه پهلوی به نخست وزیری منصوب شده بود.
این افسانه تقریبا یک دهه پس از رخدادهایی که در آن اعتبار سازمان سیا در «خلیج خوکها» [حملهی شکست خورده به کوبا] خدشهدار گشت متولد شد. زمانی که سازمان سیا به شدت دنبال ایجاد یک اتفاق موفقیتآمیز بود. ولی سازمان اطلاعاتی بریتانیا به آمریکاییها اجازه نداد تا همه دستاوردها را به تنهایی از آن خود کند.
کریستوفر دی بلیگ نویسندهی کتاب «میهنپرست ایران» تلاش کرده هر دو- هم طرف آمریکایی و هم طرف انگلیسی- را راضی نگه دارد. از همین رو، نسخه آمریکایی کتاب تیتر دومی تحت عنوان «کودتای تراژیک انگلیسی- آمریکایی» دارد اما تیتر دوم نسخه انگلیسی مختصرتر است:
«یک کودتای تمامانگلیسی»!
بر پایه افسانهای که توسط نویسندهی این کتاب تکرار شده، مهره اصلی کودتا «کرمیت روزولت» است که اگر دی بلیگ به نقش وی واقعا باور داشته باشد، نابغهای است در حد هنرهای شعبدهبازی. چرا که او در تاریخ ۱۹ ژوییه به تهران میرسد و در فاصله فقط یک ماه مصدق را سرنگون میکند و بعد راهی لندن میشود تا با چرچیل ناهار بخورد! برای کمک به کرمیت روزولت در این حادثهی ماجراجویانه، سیا امکاناتی در اختیار داشت از جمله کنت لاو گزارشگر نیویورک تایمز و یک خبرنگار آزاد ایرانیتبار از یونایتدپرس.
در سال ۱۹۷۷ (۱۳۵۶) به واسطهی دوستم احمد تهرانی سفیر ایران در آفریقای جنوبی با کرمیت روزولت در تهران دیدار کردم. این آمریکایی به ایران آمده بود تا یک بیوگرافی از شاه بنویسد که قرار بود از آن روایتی مصور نیز برای دانشآموزان مدارس تهیه شود. وی بعدا نظرش را تغییر داد و با استفاده از فرصت کتابی نوشت که در آن خودش را قهرمان اصلی این ماجراجویی معرفی کرد و کریستوفر دی بلیگ هم در کتاب خود همان را تکرار میکند.
تصویری که دی بلیگ از ایرانیان مخالف مصدق ترسیم میکند کاملا هراسناک است. وی طرفداران مصدق را «مردم» یا «تودههای خلق» خطاب میکند و همزمان مخالفان او را «زاغهنشینهایی» قلمداد میکند که «در برابر کابینه وزیری ایستادهاند که از فرانسه دکترایش را گرفته است.» دی بلیگ نمیتواند تصور کند حداقل برخی از ایرانیان عادی مصدق را دوست ندارند. او میگوید فقط کودنها و مباشران و مزدوران هستند که علیه «دکتر» هستند!
ادامه مقاله دکتر امیرطاهری
@AmirTaheri4
نقدی بر کتاب میهنپرست ایران؛ محمد مصدق و کودتای تراژیک انگلیسی- آمریکایی
کریستوفر دی بلیگ Christopher De Bellaigue
انتشارات هارپر؛ نیویورک و لندن
منتقد: امیر طاهری - کیهان لندن
سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۷ برابر با ۲۱ اوت ۲۰۱۸
بخش نخست:
این ادعا که «سازمان سیا در دموکراسی که در ایران حاکم بود، دخالت کرده است» حقیقت ندارد. ایران دارای دموکراسی نبود ولی یک پادشاهی مشروطه داشت که در آن شاه دارای حق انتصاب و عزل نخست وزیر بود. شاه بارها نخستوزیران مختلف را برکنار و عزل کرد و هیچکدام «کودتا» قلمداد نشد!
- به نظر میرسد نویسندهی این کتاب، هیچ چیز درباره صدها کتاب و هزاران مقالهای که درباره رویدادهای ایران نوشته شده نمیداند. او فرض را بر این گذاشته که ایرانیان نمیتوانند هیچ روایت معتبری از تاریخ خود ارائه کنند.
هنگام نوشتن از جوامع غیرغربی در قرن گذشته یا پیشتر از آن، بسیاری از مورخان و مترجمان کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی یکی از دو نگرش را اتخاذ میکنند.
نگرش نخست را میتوان زیر عنوان «امپریالیسم متکبّر» توصیف کرد. در این نگرش گفته میشود هر چیز خوبی که در جوامع غیرغربی رخ میدهد ناشی ازعملکرد سخاوتمندانه قدرتهای غربی است که مأموریتش عمران و صدور تمدن به جوامع عقبافتاده است. مردم چنین جوامعی به عنوان بومیان معرفی میشوند که خودشان نمیتوانند شرایط بهتری را برای خودشان مهیا کنند.
نگرش دوم را میتوان «امپریالیسمِ گناهکار» خواند که در آن هر رخداد بدی که برای «بومیان» اتفاق میافتد، خطایی است که از سوی استعمارگران و یا قدرتهای امپریالیستی حادث شده. در این دیدگاه، بومیان هرگز به خودشان آسیبی نمیرسانند و هر چه هست از طرف استعمار است.
برای دههها بحث در مورد ایران در ایالات متحده و اروپای غربی منجر به چیره شدن اندیشه «امپریالیسم گناهکار» شد. در قلب این اندیشه، افسانهای وجود دارد که یک اشرافزادهی پیر نقش مرکزی را در آن بر عهده دارد.
افسانه از این قرار است که در اوت ۱۹۵۳ (مرداد ۳۲) سازمان سیا یک کودتا را برنامهریزی و هدایت کرد که منجر به سرنگونی دموکراسی و دولت منتخب ایران شد و این عمل آمریکا راه را برای به قدرت گرفتن آخوندها در ۲۶ سال بعد هموار کرد. قهرمان این افسانه نیز دکتر محمد مصدق است که برای بار دوم در سال ۱۳۳۱ (۱۹۵۲) توسط محمدرضاشاه پهلوی به نخست وزیری منصوب شده بود.
این افسانه تقریبا یک دهه پس از رخدادهایی که در آن اعتبار سازمان سیا در «خلیج خوکها» [حملهی شکست خورده به کوبا] خدشهدار گشت متولد شد. زمانی که سازمان سیا به شدت دنبال ایجاد یک اتفاق موفقیتآمیز بود. ولی سازمان اطلاعاتی بریتانیا به آمریکاییها اجازه نداد تا همه دستاوردها را به تنهایی از آن خود کند.
کریستوفر دی بلیگ نویسندهی کتاب «میهنپرست ایران» تلاش کرده هر دو- هم طرف آمریکایی و هم طرف انگلیسی- را راضی نگه دارد. از همین رو، نسخه آمریکایی کتاب تیتر دومی تحت عنوان «کودتای تراژیک انگلیسی- آمریکایی» دارد اما تیتر دوم نسخه انگلیسی مختصرتر است:
«یک کودتای تمامانگلیسی»!
بر پایه افسانهای که توسط نویسندهی این کتاب تکرار شده، مهره اصلی کودتا «کرمیت روزولت» است که اگر دی بلیگ به نقش وی واقعا باور داشته باشد، نابغهای است در حد هنرهای شعبدهبازی. چرا که او در تاریخ ۱۹ ژوییه به تهران میرسد و در فاصله فقط یک ماه مصدق را سرنگون میکند و بعد راهی لندن میشود تا با چرچیل ناهار بخورد! برای کمک به کرمیت روزولت در این حادثهی ماجراجویانه، سیا امکاناتی در اختیار داشت از جمله کنت لاو گزارشگر نیویورک تایمز و یک خبرنگار آزاد ایرانیتبار از یونایتدپرس.
در سال ۱۹۷۷ (۱۳۵۶) به واسطهی دوستم احمد تهرانی سفیر ایران در آفریقای جنوبی با کرمیت روزولت در تهران دیدار کردم. این آمریکایی به ایران آمده بود تا یک بیوگرافی از شاه بنویسد که قرار بود از آن روایتی مصور نیز برای دانشآموزان مدارس تهیه شود. وی بعدا نظرش را تغییر داد و با استفاده از فرصت کتابی نوشت که در آن خودش را قهرمان اصلی این ماجراجویی معرفی کرد و کریستوفر دی بلیگ هم در کتاب خود همان را تکرار میکند.
تصویری که دی بلیگ از ایرانیان مخالف مصدق ترسیم میکند کاملا هراسناک است. وی طرفداران مصدق را «مردم» یا «تودههای خلق» خطاب میکند و همزمان مخالفان او را «زاغهنشینهایی» قلمداد میکند که «در برابر کابینه وزیری ایستادهاند که از فرانسه دکترایش را گرفته است.» دی بلیگ نمیتواند تصور کند حداقل برخی از ایرانیان عادی مصدق را دوست ندارند. او میگوید فقط کودنها و مباشران و مزدوران هستند که علیه «دکتر» هستند!
ادامه مقاله دکتر امیرطاهری
@AmirTaheri4
Telegraph
Afsaneh Mosadeq
افسانهپردازی تاریخ معاصر ایران - این ادعا که «سازمان سیا در دموکراسی که در ایران حاکم بود، دخالت کرده است» حقیقت ندارد. ایران دارای دموکراسی نبود ولی یک پادشاهی مشروطه داشت که در آن شاه دارای حق انتصاب و عزل نخست وزیر بود. شاه بارها نخستوزیران مختلف را…
Forwarded from پادشاهیخواهان توئیتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از برنامه شطرنج| امیر طاهری: جمهوری اسلامی بخواهد مذاکره کند، نیازی به ظریف ندارد
VOA Farsi
@TwitterMamnoe
VOA Farsi
@TwitterMamnoe
آیا ایران عملا دست روس هاست؟
دکتر امیر طاهری :
نه ایران عملا دست روسها نیستش جمهوری اسلامی بر اثر مشکلاتی که خودش برای خودش درست کرده به هر حال به هر دری میزنه که یک دوست متحدی پیدا بکنه ولى روسیه در حال حاضر داره از بدبختی ایران استفاده میکنه ولی حاضر نیست کوچکترین امتیازی به جمهوری اسلامی بده! مثلاً جمهوری اسلامی در اتحادیه اقتصادی یوریشیا راه نمیدن سالهاست که جمهوری اسلامی تقاضای عضویت کرده گفتن شما عضو وابسته میتونید بشید عضو پیوسته نمیتونید بشید! در گروه شانگهای که چینی ها درست کردن روسها نمیزارن جمهوری اسلامی به عنوان عضو دائمی بیاد! جریان دریای خزر میدونید دیگه این کنوانسیونی که تحمیل کردن به جمهوری اسلامی از همون بند اولش که بخونید نشون میده که میخوان دریای مازندران به عنوان یک دریاچه روسی برای خودشون قلمداد کنن! قراربود ویزا برای ایرونی ها رو لغو بکنن زدن زیرش! قرار بود پنج میلیارد دلار برای ایران اعتبار باز کنن زدن زیرش! قرار بود شهر دربند که تنها شهری است در روسیه که اکثریت شیعه داره به روی جمهوری اسلامی باز بکنن اونجا حوزه علمیه درست کنن زدن زیرش! قرار بود یک راه دریایی از طریق رودخانه ولگا بین اروپا و دریای خزر و ایران باز بکنن زدن زیرش! هیچ یک از سلاح مدرن خودشون حاضر نیستن به جمهوری اسلامی بدن! سلاحهایی که به ترکیه و هند فروختن ولی به جمهوری اسلامی حاضر نیستن بدن! روس ها جمهوری اسلامی مثل یک گاوشیرده ای میدونن که ازش باید شیر گرفت و یک لگد هم بهش زد!!
چرا باید بهش لگد بزنن!؟ به آیندش امیدوار نیستن!؟
به سه دلیل! اولا میدونن که این نظامی که الان در تهران سرکار هست از دوراه خارج نیست یا مدت طولانی تری سرکار خواهد بود که در این صورت همیشه یک خطری هست برای خود روسیه که ۲۵درصد از جمعیتش مسلمانها هستن که میدونید جنگ های ضد اسلامی در چچن داشتیم الان در داغستان داریم و غیرو بنابراین به هیچ وجه نمیخوان این تصور بوجود بیاد که میشه یک دولت موفق اسلامی تشکیل داد این از نظر ایدیولوژیک دویست ساله که برای روسها مطرح بوده و الانم هست.
نکته دوم این است که روسیه میدونه که توازن قوای دموگرافیک یعنی جمعیتی در سی چهل سال آینده به ضد روسیه است! چون روسیه یکی از کشورهایی است که جمعیتش داره کم میشه چون بچه زیاد تولید نمیکنن! جمهوری اسلامی هم به همون مسیر میره ولی با توجه به اینکه روسیه ۱۴۰ میلیون جمعیت داره و جمهوری اسلامی ۸۵ میلیون این توازن قوا به تدریج به نفع ایران حالا چه جمهوری اسلامی باشه یا نباشه عوض خواهد شد! از این گذشته روسیه نمیخواد در وضعی قرار بگیره که بیمهنامه جمهوری اسلامی بشه! جمهوری اسلامی که ممکن یه موقعی دربیفته با قدرتهای بزرگ غربی و بقیه کشور منطقه! روسیه میخواد از جمهوری اسلامی استفاده بکنه ولی حاضر نیست تمام ژتون هاش روی جمهوری اسلامی بزاره!
@AmirTaheri4
دکتر امیر طاهری :
نه ایران عملا دست روسها نیستش جمهوری اسلامی بر اثر مشکلاتی که خودش برای خودش درست کرده به هر حال به هر دری میزنه که یک دوست متحدی پیدا بکنه ولى روسیه در حال حاضر داره از بدبختی ایران استفاده میکنه ولی حاضر نیست کوچکترین امتیازی به جمهوری اسلامی بده! مثلاً جمهوری اسلامی در اتحادیه اقتصادی یوریشیا راه نمیدن سالهاست که جمهوری اسلامی تقاضای عضویت کرده گفتن شما عضو وابسته میتونید بشید عضو پیوسته نمیتونید بشید! در گروه شانگهای که چینی ها درست کردن روسها نمیزارن جمهوری اسلامی به عنوان عضو دائمی بیاد! جریان دریای خزر میدونید دیگه این کنوانسیونی که تحمیل کردن به جمهوری اسلامی از همون بند اولش که بخونید نشون میده که میخوان دریای مازندران به عنوان یک دریاچه روسی برای خودشون قلمداد کنن! قراربود ویزا برای ایرونی ها رو لغو بکنن زدن زیرش! قرار بود پنج میلیارد دلار برای ایران اعتبار باز کنن زدن زیرش! قرار بود شهر دربند که تنها شهری است در روسیه که اکثریت شیعه داره به روی جمهوری اسلامی باز بکنن اونجا حوزه علمیه درست کنن زدن زیرش! قرار بود یک راه دریایی از طریق رودخانه ولگا بین اروپا و دریای خزر و ایران باز بکنن زدن زیرش! هیچ یک از سلاح مدرن خودشون حاضر نیستن به جمهوری اسلامی بدن! سلاحهایی که به ترکیه و هند فروختن ولی به جمهوری اسلامی حاضر نیستن بدن! روس ها جمهوری اسلامی مثل یک گاوشیرده ای میدونن که ازش باید شیر گرفت و یک لگد هم بهش زد!!
چرا باید بهش لگد بزنن!؟ به آیندش امیدوار نیستن!؟
به سه دلیل! اولا میدونن که این نظامی که الان در تهران سرکار هست از دوراه خارج نیست یا مدت طولانی تری سرکار خواهد بود که در این صورت همیشه یک خطری هست برای خود روسیه که ۲۵درصد از جمعیتش مسلمانها هستن که میدونید جنگ های ضد اسلامی در چچن داشتیم الان در داغستان داریم و غیرو بنابراین به هیچ وجه نمیخوان این تصور بوجود بیاد که میشه یک دولت موفق اسلامی تشکیل داد این از نظر ایدیولوژیک دویست ساله که برای روسها مطرح بوده و الانم هست.
نکته دوم این است که روسیه میدونه که توازن قوای دموگرافیک یعنی جمعیتی در سی چهل سال آینده به ضد روسیه است! چون روسیه یکی از کشورهایی است که جمعیتش داره کم میشه چون بچه زیاد تولید نمیکنن! جمهوری اسلامی هم به همون مسیر میره ولی با توجه به اینکه روسیه ۱۴۰ میلیون جمعیت داره و جمهوری اسلامی ۸۵ میلیون این توازن قوا به تدریج به نفع ایران حالا چه جمهوری اسلامی باشه یا نباشه عوض خواهد شد! از این گذشته روسیه نمیخواد در وضعی قرار بگیره که بیمهنامه جمهوری اسلامی بشه! جمهوری اسلامی که ممکن یه موقعی دربیفته با قدرتهای بزرگ غربی و بقیه کشور منطقه! روسیه میخواد از جمهوری اسلامی استفاده بکنه ولی حاضر نیست تمام ژتون هاش روی جمهوری اسلامی بزاره!
@AmirTaheri4
Telegram
attach 📎
استکهلم ،ظریف: اگر اتحادیه اروپا به تعهد خود عمل کند ، جمهوری اسلامی مجدداً اجرای کامل برجام را از سر می گیرد ، حتی اگر ایالات متحده از این کار خودداری کند.
(تهران سالانه 15 میلیارد دلار از اتحادیه اروپا درخواست معادلات میکند این طرحی است که هفته آینده در اجلاس سران G7 مطرح است)
@AmirTaheri4
(تهران سالانه 15 میلیارد دلار از اتحادیه اروپا درخواست معادلات میکند این طرحی است که هفته آینده در اجلاس سران G7 مطرح است)
@AmirTaheri4
"راهنمای عالی" #خامنهای خطاب به روحانی و کابینه امروز وی: "درآمد آسان از نفت باعث سد راه ایران شده و مانع توسعه آن شده است. ملل دیگر با قطره ای از نفت پیشرفت نکرده اند." (آیا او از #ترامپ تشکر می کند که درآمد نفت ایران را 70 درصد کاهش داده است؟!)
@AmirTaheri4
@AmirTaheri4
امروز خامنه ای: از دیدگاه اسلام هدف اقتصاد نمی تواند ملت را ثروتمند کند. این مبارزه با بی عدالتی های اجتماعی است. در غیر این صورت ما می توانیم مانند آمریکا شویم: بسیار غنی اما دچار بی عدالتی. (نگران نباشید! با شما (ایرانیان) مسوولین ایران (جمهوری اسلامی) بدون پولدار شدن بی عدالتی خواهند کرد!)
@AmirTaheri4
@AmirTaheri4
تهران - گزارش اتاق بازرگانی اسلامی امروز: اقتصاد ایران با وضعیت دشواری روبرو است که هنگام دکتر مصدق نخست وزیر بود. او موفق شد در برابر تحریم ها مقاومت کند. دلیلی ندارد که جمهوری اسلامی نتواند همین کار را انجام دهد. (بازگشت به آینده؟ مصدق به عنوان الگوی جدید اسلامی؟)
@AmirTaheri4
@AmirTaheri4
شمخانی نمی داند که هیچ کس "معامله اتمی اوباما" (برجام یا CJPOA) را امضا نکرد ، زیرا هیچ کس نمی خواست مسئولیت یک معامله جعلی را به عهده بگیرد. اوباما امضا نکرد زیرا از ترس کنگره ایالات متحده و روحانی و باند وی امضا نکردند زیرا آنها از مجازات آینده می ترسند.
@AmirTaheri4
@AmirTaheri4
اتحادیه اروپا برای اجلاس سران G7 در فرانسه تحت فشار قرار می دهد تا جمهوری اسلامی اجازه دهد 15 میلیارد دلار ارزش نفت را به اعضای اتحادیه اروپا در سال بفروشد. رقمی که از سوی ظریف به اتحادیه اروپا داده شده است به عنوان یک چهارم حداقل جمهوری اسلامی برای تأمین هزینه های اصلی خود. بقیه از فروش به کشورهای دیگر است.
@AmirTaheri4
@AmirTaheri4
آقای پوتین یک بازیگر بسیار محتاط و محافظ کاری هستش و هیچوقت پاش از یه اندازهای جلوتر نمیبره یعنی میگرده دوربر خودش اگه یکجایی امکان برد بود این کار انجام میده و استراتژی کلیش این است که یک وضعی بوجود بیاره که آمریکا دوباره روسیه رو به عنوان یک قدرت بزرگ حالا نه یک ابرقدرت ولی یک بازیگر بزرگه صحنه بینالمللی بپذیره چون میدونید روسیه الان واقعا کاره ای نیستش! از نظر اقتصادی یک اقتصادی داره کوچکتر از اقتصاد هلند یا کرهجنوبی! چیزی برای صادرات نداره به جز نفت و گاز! از نظر ادبیات هنر، موسیقی، فیلم اینها هم شما هیچی نمیبیند در صحنه بینالمللی جذابیتی داشته باشه! و در ضمن تمام همسایگان روسیه باهاش بد هستن! به خاطر تاریخ استعماری و امپریالیستی که از زمان تزارها وجود داشته! بنابراین روسیه الان خودش در خطر میبینه که از یه طرف با خطر چین ربرو هست از نظر دموگرافیکی الان ۳.۵ میلیون چینی در روسیه کار میکنن چون روسیه جمعیت نداره چینی ها صادر میکنن به تدریج سیبری داره چینی میشه! آقای پوتین دوسال پیش اعلام کرد که هر روسی که بخواد به این مناطق سفر بکنه ما هزار هکتار بهشون زمین میدیم ده سال هم وام و معافیت از مالیات میدیم ولی هیشکی نمیره! در نتیجه اینها الان از چین و تا اندازه کمی از کرهشمالی داره آدم میاره به خاطر همین روسیه واقعا خودش در خطر میبینه و در ضمن چون اکثریت شهرنشینان روسیه میخوان جزو اروپا باشن نه اتحادیه اروپا بلکه فرهنگ و تمدن اروپایی باشن که هستن اونجا هم درها به روشون بسته است.
آیا روسها آمادگی اینو دارن کارتهایی رو بدن و شریک بشن با آمریکا دست کم در مورد خاورمیانه!؟
بدون تردید من در این زمینه تردید ندارم اخیرا در جنوب فرانسه که میدونید الان پایگاه خیلی از روسها شده تصادفاً با تعدادی از روسهای روشنفکر اونجا صحبت کردیم و معلوم بود که عشق و شور روسيه این است که دوباره قبول بشه از طرف خانواده ملل غربی یعنی خانوادههای اروپایی و آمریکایی شمالی و خودش تنها نبینه چون روسیه که نمیتونه جزو جهان اسلام بشه باا اینکه ۲۵درصد جمعیتش مسلمان هست! روسیه که نمیتونه جزو جهان آسیایی بشه چون چینی کرهای ژاپنی نیستش! کجا بره!؟ روسیه که نمیتونه عرب بشه! روسیه باید دوباره برگرده به جهان اروپایی! ادامه جهان اروپایی هم در آمریکای شمالی ایالاتمتحده و کانادا هستن. بنابراین در نهایت امر در این شکل گیری مجدد تمدن ها در صحنه بینالمللی روسها دنبال پیدا کردن جای خودشون هستن به همین جهت هی میرن اسرائیل به اسرائیلی ها میگن بله ما با شما برادریم! برای اینکه ۲.۵ میلیون از جمعیت اسرائیل یهودیهای روسی الاصل هستند و اینها پیوندی هستند بین ما وشما! به همین جهت هست که آقای پوتین اینقدر با آقای نتانیاهو دوست شده و چیک تو چیک و گونه به گونه مشغول رقص هستند باهم! سرکوب سپاه پاسداران در سوریه توسط اسرائیل، عملاً روسها نادیده گرفتن!
تصور اینکه آقای پوتین بین نتانیاهو و خامنهای آقای خامنهای بپذیره و ترجیح بده واقعا تصور کودکانه ای است!
@AmirTaheri4
آیا روسها آمادگی اینو دارن کارتهایی رو بدن و شریک بشن با آمریکا دست کم در مورد خاورمیانه!؟
بدون تردید من در این زمینه تردید ندارم اخیرا در جنوب فرانسه که میدونید الان پایگاه خیلی از روسها شده تصادفاً با تعدادی از روسهای روشنفکر اونجا صحبت کردیم و معلوم بود که عشق و شور روسيه این است که دوباره قبول بشه از طرف خانواده ملل غربی یعنی خانوادههای اروپایی و آمریکایی شمالی و خودش تنها نبینه چون روسیه که نمیتونه جزو جهان اسلام بشه باا اینکه ۲۵درصد جمعیتش مسلمان هست! روسیه که نمیتونه جزو جهان آسیایی بشه چون چینی کرهای ژاپنی نیستش! کجا بره!؟ روسیه که نمیتونه عرب بشه! روسیه باید دوباره برگرده به جهان اروپایی! ادامه جهان اروپایی هم در آمریکای شمالی ایالاتمتحده و کانادا هستن. بنابراین در نهایت امر در این شکل گیری مجدد تمدن ها در صحنه بینالمللی روسها دنبال پیدا کردن جای خودشون هستن به همین جهت هی میرن اسرائیل به اسرائیلی ها میگن بله ما با شما برادریم! برای اینکه ۲.۵ میلیون از جمعیت اسرائیل یهودیهای روسی الاصل هستند و اینها پیوندی هستند بین ما وشما! به همین جهت هست که آقای پوتین اینقدر با آقای نتانیاهو دوست شده و چیک تو چیک و گونه به گونه مشغول رقص هستند باهم! سرکوب سپاه پاسداران در سوریه توسط اسرائیل، عملاً روسها نادیده گرفتن!
تصور اینکه آقای پوتین بین نتانیاهو و خامنهای آقای خامنهای بپذیره و ترجیح بده واقعا تصور کودکانه ای است!
@AmirTaheri4
Telegram
attach 📎
Forwarded from پادشاهیخواهان توئیتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این صحبتهای آقای طاهری @AmirTaheri4 عزیز خطاب به کسانیست که هنوز از موضوع #۲۸مرداد بیرون نکشیدهاند وهربار استخوانهایش را از خاک بیرون میآورند وبه جان هم میافتند.
در این ۶۶سال این دوجریان پیوندی هم داشتند پس قابل تعاملند، از آنجا به بعد را بجویید و دربارهاش بنویسید.
Mohsen
@TwitterMamnoe
در این ۶۶سال این دوجریان پیوندی هم داشتند پس قابل تعاملند، از آنجا به بعد را بجویید و دربارهاش بنویسید.
Mohsen
@TwitterMamnoe
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر امیر طاهری، روزنامه نگار ارشد:
در چارچوب نظام کنونی نمی شود از طریق انتخابات به اصلاحات رسید چرا که مکانیزمی برای آن وجود ندارد.
آلترناتیو صندوق رای، برگشت به سنت مشروطیت و ایجاد نظام انتقالی و مجلس موسسان است.
@AmirTaheri4
در چارچوب نظام کنونی نمی شود از طریق انتخابات به اصلاحات رسید چرا که مکانیزمی برای آن وجود ندارد.
آلترناتیو صندوق رای، برگشت به سنت مشروطیت و ایجاد نظام انتقالی و مجلس موسسان است.
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امیر طاهری، روزنامه نگار ارشد:
شش جمهوری اسلامی داریم و همه آنها متکی به فساد هستند.
آیت الله خامنه ای با تعریف هایی که از محمد یزدی و صادق آملی لاریجانی کرده است نمی تواند بگوید چه اشتباهی کرده است و دو دزد سرگردنه را بر مسند قرار داده.
@AmirTaheri4
شش جمهوری اسلامی داریم و همه آنها متکی به فساد هستند.
آیت الله خامنه ای با تعریف هایی که از محمد یزدی و صادق آملی لاریجانی کرده است نمی تواند بگوید چه اشتباهی کرده است و دو دزد سرگردنه را بر مسند قرار داده.
@AmirTaheri4