میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
10.7K subscribers
6.57K photos
830 videos
48 files
614 links
•°|بنـــــ﷽ــــام نامے مولا|°•

مولاجانم ....

تو می آیی و از نزدیک میبینم تو را آخر
همان وقتی که میمیرم ،عجب میمیرم خوبی

#سید_حمید_رضا_برقعی
#فمن_یمت_یرنی🍇

ارسال شعر
@Ebi_1366_ghafari
Download Telegram
بسم‌الله الرحمن الرحیم
#بستر_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیه‌السلام
#شب_بیست‌و‌یکم

امشب این خانه باز پُر شده از
گریه و سوز و آه دلشوره
حال اُم‌البنین تماشایی است
گاه اشک است و گاه دلشوره

مادری بود سر به زیر و علی
که تَرَک خورده بود احساسش
همه بودند دور بسترش اما
دَمِ در ایستاده عباسش

تا بُریده نَفَس نَفَس میزد
گریه در‌ بینِ خانه می‌اُفتاد
مردِ خیبر مقابلِ زینب
هِی سَرش رویِ شانه می‌اُفتاد

گفت آقا شب وصال است و
دلخوشم با صدایِ زهرایم
همه از دورِ بسترم بروند
همه جز بچه‌های زهرایم

* * *

سر ‌به زیرِ رشیدِ این خانه
سمتِ در داشت جان به لب می‌رفت
دست بر سینه داشت آهسته
رو به بابا عقب عقب می‌رفت

ناگهان گفت جانِ بابا باش
پیشِ من پیشِ خواهرانِ حسین
ای تمامِ وصیتم عباس
جانِ تو جانِ دخترانِ حسین

همه را تا سپرد بر عباس
گفت راحت خیالت ای مادر
در جوابش به گریه اُم‌ِبنین
گفت شیرم حلالت ای مادر

علقمه دید خم شده بر مَشک
آنقدر تیر خورد تا اُفتاد
همه در پشتِ نخلها بودند
همه گفتند مرتضی اُفتاد....

(حسن لطفی)
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#حضرت_عباس_ع
#شب_بیست‌و‌یکم

صورت همینکه بر کفِ پای پدر گذاشت
آتش گرفت از غم و روی جگر گذاشت

سوزانده بود زهر علی را در این دو روز
پا ، بس که داغ بود به رویش اثر گذاشت

چون بچه‌های فاطمه بر گِرد بسترند
او رفت سر به زیر و سرش را به در گذاشت

ام‌البنین به شانه‌ی او گریه می‌کند
از اضطراب ، دستِ دعا روی سر گذاشت

آمد صدای زخمی مولا ؛ تو هم بیا
لب را به گوشِ او پدری محتضر گذاشت

جانِ تو جانِ دخترِ زهرا عزیزِ من
آتش به سینه‌اش ، نفَسی شعله‌ور گذاشت....

کف را به آب برد و نهیبی به آب زد
آبِ فرات سر کفِ پای قمر گذاشت

ناموس مرتضاست به خیمه بیا رویم
خم شد به روی مشک قدم در گذر گذاشت

نگذاشت تا به خیمه رسد مَشک با عمو
زخمی که حرمله به دو چشمان تر گذاشت

تیری که کُشت اهل حرم را  رُباب را
تیری گذشت و فاطمه را خونجگر گذاشت

یک نانجیب تیغ به کتفش زد و گذشت
یک نانجیب بر روی دستش تبر گذاشت

زینب دوید و دخترکان را به خیمه بُرد
وقتی حسین دست به روی کمر گذاشت

زخمِ سه‌شعبه‌ای که عمو را به مَشک دوخت
نفرین به حرمله که به حلق پسر گذاشت

از آن به بعد جای عموجان و شانه‌اش
سر رویِ سنگ  دخترکی دربه‌در گذاشت..‌

#حسن_لطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110