#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
همین که بادها خواندند با هوهو سرودش را
ملائک مژده آوردند در عالم ورودش را
زنان مصر دست خویش را با دیدن یوسف...
ولی کعبه به شوق دیدن حیدر وجودش را...
بجز مولای ما دیگر امیری نیست در تاریخ
که خود زحمت کشید اما به مردم داد سودش را
نه ملاها و عالمها، نه سائلها و مسکینها
ندانستند قدرش را، نفهمیدند جودش را
زمین و آسمان و منبر و محراب دلتنگاند
رکوعش را، سجودش را، قیامش را، قعودش را
فراز مطلق دنیاست وقتی در تمام عمر
ندیده هیچکس جز لحظهی سجده فرودش را
خودش را مرکب طفل یتیمی میکند مردی
که شمشیر آرزو دارد ببیند رنگ خودش را
کسی که حق او را ناجوانمردانه غاصب شد
گناهی کرد و در چشم دوعالم کرد دودش را
چهمیکردیم اگر این ذکر در دنیایمان کم بود؟
جهان بینام زیبای "علی" مثل جهنم بود
اگر حتی بیفتد در زوایای جهان آتش
نمیسوزم که از عشق علی دارم به جان آتش
به آتش میکشم خود را و از خود میزنم بیرون
که دنیای تعلق را بسوزاند همان آتش
خودش عمریست که در شعلههای کینه میسوزد
کسی که آرزو دارد برای دیگران آتش
اگر از هرکسی -غیر از علی- دم میزدم، بیشک
به چشم خویش میدیدم که دارم بر زبان آتش
کجا آتش گلستان بقا میشد بر ابراهیم
اگر مولا نمیفرمود اذنش را بر آن آتش
همین که ذوالفقارش را به عزم رزم بردارد
میاندازد به ضربی در زمین و در زمان آتش
اگر از اهل دوزخ یکنفر یک یاعلی میگفت؛
به یُمن نام او خاموش میشد ناگهان آتش
برای دوستانش میشود عرش خدا تزیین
برای دشمنانش میشود هفتآسمان آتش
ندارد هیچکس غیر از تو این شانوشجاعت را
قرائت کن برای خلق آیات برائت را
بساط غصه را از هر دلی برچیدهای مولا
که دنیا شادشد هربار که خندیدهای مولا
زمین درگیر تاریکی مطلق مانده بود اما
تو مثل ماه بر شبهای آن تابیدهای مولا
از آن روزی که در کعبه به دنیا آمدی دیگر
در عالم قبلهی دلهای ما گردیدهای مولا
تو عینالله ناظر بودهای یعنی به چشم دل
خدا را قبل و بعد هر عبادت دیدهای مولا
کسی با دستخالی رد نشد از آستان تو
که حتی در نماز انگشتری بخشیدهای مولا
لباس تازه پوشیدند از لطف تو سائلها
اگرچه خود عبایی کهنه را پوشیدهای مولا
چه شبها که دعای خیر کردی آن کسانی را
که عمری بابت رفتارشان رنجیدهای مولا
نخواهد دید مانند تو را دیگر، که بعد از این
تو در چشم جهان خواب خوش نادیدهای مولا
جهان و هرچه درآن هست پیش تو اضافی بود
برای تو دو قرص نان، دو رخت کهنه کافی بود
رها کن جسم را یکلحظه و جان را تماشا کن
علی را بنگر و آیات قرآن را تماشا کن
در اخلاص علی، حلم علی، راز و نیاز او
صفا بنگر، فتوت بین و ایمان را تماشا کن
علی گندم نخورده در تمام عمر ای آدم!
تجلّی "وفا بر عهد و پیمان" را تماشا کن
چو دیدی نعرهی"هل مِن مبارز؟"میزند در جنگ
یلان ساکت و سر در گریبان را تماشا کن
یکی پرسید از پیغمبر خاتم؛ عبادت چیست؟
علی را دیده و فرمود؛ ایشان را تماشا کن
کمی از ماجرای دشت ارژن را اگر خواندی
هر آیینه کمال بهت سلمان را تماشا کن
برای دیدن پیغمبران دلتنگ اگر بودی
علیجان را، علیجان را، علیجان را تماشا کن
از آن روزی که فرمودی تو را با مرگ میبینیم
برای مرگ ما شوق دوچندان را تماشا کن
برای دیدن مولا هزاران بار میمیریم
اگر هرشب بهشوق وعدهی دیدار میمیریم
نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه
که بالا میرود دست تو تا بالاترین نقطه
به اذنالله یاری از تو میجوییم و میگوییم؛
ایاک نعبد نقطه، ایاک نستعین نقطه
نه مانده حرفی از هر علم در نزد تو نامعلوم
نه دور از چشم تو در آسمان و در زمین نقطه
اگر هم خطبهی بینقطه و هم بیالف داری
پر است این آستینت از الف، آن آستین نقطه
تویی آن نقطهای که رفته زیر با بسمالله
که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه
فراوان است جای زخم و پینه بر تنت، اما
نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه
تویی اول، تویی آخر، که در محشر سوالی را
جوابی نیست جز نام؛ امیرالمومنین .
میآید یکنفر مثل تو از نسل تو ای مولا
نخواهد شد کموبیش از همه ارکان دین نقطه
میآید تا جهان یکبار دیگر با علی باشد
شعار مردم سرتاسر دنیا علی باشد.
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
همین که بادها خواندند با هوهو سرودش را
ملائک مژده آوردند در عالم ورودش را
زنان مصر دست خویش را با دیدن یوسف...
ولی کعبه به شوق دیدن حیدر وجودش را...
بجز مولای ما دیگر امیری نیست در تاریخ
که خود زحمت کشید اما به مردم داد سودش را
نه ملاها و عالمها، نه سائلها و مسکینها
ندانستند قدرش را، نفهمیدند جودش را
زمین و آسمان و منبر و محراب دلتنگاند
رکوعش را، سجودش را، قیامش را، قعودش را
فراز مطلق دنیاست وقتی در تمام عمر
ندیده هیچکس جز لحظهی سجده فرودش را
خودش را مرکب طفل یتیمی میکند مردی
که شمشیر آرزو دارد ببیند رنگ خودش را
کسی که حق او را ناجوانمردانه غاصب شد
گناهی کرد و در چشم دوعالم کرد دودش را
چهمیکردیم اگر این ذکر در دنیایمان کم بود؟
جهان بینام زیبای "علی" مثل جهنم بود
اگر حتی بیفتد در زوایای جهان آتش
نمیسوزم که از عشق علی دارم به جان آتش
به آتش میکشم خود را و از خود میزنم بیرون
که دنیای تعلق را بسوزاند همان آتش
خودش عمریست که در شعلههای کینه میسوزد
کسی که آرزو دارد برای دیگران آتش
اگر از هرکسی -غیر از علی- دم میزدم، بیشک
به چشم خویش میدیدم که دارم بر زبان آتش
کجا آتش گلستان بقا میشد بر ابراهیم
اگر مولا نمیفرمود اذنش را بر آن آتش
همین که ذوالفقارش را به عزم رزم بردارد
میاندازد به ضربی در زمین و در زمان آتش
اگر از اهل دوزخ یکنفر یک یاعلی میگفت؛
به یُمن نام او خاموش میشد ناگهان آتش
برای دوستانش میشود عرش خدا تزیین
برای دشمنانش میشود هفتآسمان آتش
ندارد هیچکس غیر از تو این شانوشجاعت را
قرائت کن برای خلق آیات برائت را
بساط غصه را از هر دلی برچیدهای مولا
که دنیا شادشد هربار که خندیدهای مولا
زمین درگیر تاریکی مطلق مانده بود اما
تو مثل ماه بر شبهای آن تابیدهای مولا
از آن روزی که در کعبه به دنیا آمدی دیگر
در عالم قبلهی دلهای ما گردیدهای مولا
تو عینالله ناظر بودهای یعنی به چشم دل
خدا را قبل و بعد هر عبادت دیدهای مولا
کسی با دستخالی رد نشد از آستان تو
که حتی در نماز انگشتری بخشیدهای مولا
لباس تازه پوشیدند از لطف تو سائلها
اگرچه خود عبایی کهنه را پوشیدهای مولا
چه شبها که دعای خیر کردی آن کسانی را
که عمری بابت رفتارشان رنجیدهای مولا
نخواهد دید مانند تو را دیگر، که بعد از این
تو در چشم جهان خواب خوش نادیدهای مولا
جهان و هرچه درآن هست پیش تو اضافی بود
برای تو دو قرص نان، دو رخت کهنه کافی بود
رها کن جسم را یکلحظه و جان را تماشا کن
علی را بنگر و آیات قرآن را تماشا کن
در اخلاص علی، حلم علی، راز و نیاز او
صفا بنگر، فتوت بین و ایمان را تماشا کن
علی گندم نخورده در تمام عمر ای آدم!
تجلّی "وفا بر عهد و پیمان" را تماشا کن
چو دیدی نعرهی"هل مِن مبارز؟"میزند در جنگ
یلان ساکت و سر در گریبان را تماشا کن
یکی پرسید از پیغمبر خاتم؛ عبادت چیست؟
علی را دیده و فرمود؛ ایشان را تماشا کن
کمی از ماجرای دشت ارژن را اگر خواندی
هر آیینه کمال بهت سلمان را تماشا کن
برای دیدن پیغمبران دلتنگ اگر بودی
علیجان را، علیجان را، علیجان را تماشا کن
از آن روزی که فرمودی تو را با مرگ میبینیم
برای مرگ ما شوق دوچندان را تماشا کن
برای دیدن مولا هزاران بار میمیریم
اگر هرشب بهشوق وعدهی دیدار میمیریم
نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه
که بالا میرود دست تو تا بالاترین نقطه
به اذنالله یاری از تو میجوییم و میگوییم؛
ایاک نعبد نقطه، ایاک نستعین نقطه
نه مانده حرفی از هر علم در نزد تو نامعلوم
نه دور از چشم تو در آسمان و در زمین نقطه
اگر هم خطبهی بینقطه و هم بیالف داری
پر است این آستینت از الف، آن آستین نقطه
تویی آن نقطهای که رفته زیر با بسمالله
که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه
فراوان است جای زخم و پینه بر تنت، اما
نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه
تویی اول، تویی آخر، که در محشر سوالی را
جوابی نیست جز نام؛ امیرالمومنین .
میآید یکنفر مثل تو از نسل تو ای مولا
نخواهد شد کموبیش از همه ارکان دین نقطه
میآید تا جهان یکبار دیگر با علی باشد
شعار مردم سرتاسر دنیا علی باشد.
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
علی چون آمد از کعبه، شد آنجا قبله ای مردم
علی از هر طرف آید همانجا قبله میباشد
.
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
🍃
علی چون آمد از کعبه، شد آنجا قبله ای مردم
علی از هر طرف آید همانجا قبله میباشد
.
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
🍃
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
بعدِ عمری لبفروبستن، فقط یکمرتبه
کعبه لب وا کرد و از آن بوتراب آمد برون
#محسن_قاسمی_غریب
🍃
بعدِ عمری لبفروبستن، فقط یکمرتبه
کعبه لب وا کرد و از آن بوتراب آمد برون
#محسن_قاسمی_غریب
🍃
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
پر از فراز و فرود است در خم دو دمش
به رقص آمده عالم به ساز زیر و بمش
به شوق آمدنش خاک راه باید شد
کسی که کعبه گریبان دریده در قدمش
برای خلقت انسان علی وساطت کرد
به پیشگاه خداوندگار از کرمش
وگرنه ما همه باید که خاک می خوردیم
هنوز گوشه ی پستوی خلوت عدمش
نگاه مختصری کرد و خاک آدم شد
بگو مسیح ننازد به معجزات دمش
و عشق بارقه ای از شکوه عین علی است
که عقل گم شده در گیر و دار پیج و خمش
به خون کشیده و ویرانه کرده است و خراب
چه کرده با دل دیوانه! ناز شست غمش..
#سیده_تکتم_حسینی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
پر از فراز و فرود است در خم دو دمش
به رقص آمده عالم به ساز زیر و بمش
به شوق آمدنش خاک راه باید شد
کسی که کعبه گریبان دریده در قدمش
برای خلقت انسان علی وساطت کرد
به پیشگاه خداوندگار از کرمش
وگرنه ما همه باید که خاک می خوردیم
هنوز گوشه ی پستوی خلوت عدمش
نگاه مختصری کرد و خاک آدم شد
بگو مسیح ننازد به معجزات دمش
و عشق بارقه ای از شکوه عین علی است
که عقل گم شده در گیر و دار پیج و خمش
به خون کشیده و ویرانه کرده است و خراب
چه کرده با دل دیوانه! ناز شست غمش..
#سیده_تکتم_حسینی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
چه میکِشد آن پرنده ای که، در آسمانت رها نباشد
در این حرم آشیان نگیرد، به گِرد صحن شما نگردد
رفیق کهنه شرابمان کن، بساز و دائم خرابمان کن
دعا کن و مستحابمان کن، که بی تو حاجت، روا نگردد
نباشد عشقت اگر که در دل، چگونه سالِک رسد به منزل
چگونه کشتی رسد به ساحل، اگر علی ناخدا نگردد
شب آمد و منجلی شدی تو، سکوت کردی، جلی شدی تو
شکوه نادعلی شدی تو، دلم اسیرت، چرا نگردد
خموش گردد دم مسیحا، عصا می افتد ز دست موسی
نمی رهد نوح از آن بلایا، اگر اسیر شما نگردد
چرا که در دل بدون نورت، بدون عشقت، بدون یادت
ضیا نباشد، صفا نباشد، دل آشنا با دعا نگردد
نجف مدینه، نجف خراسان، نجف قم است و نجف گلستان
ز دیدگاه حرم شناسان، نجف چرا کربلا نگردد؟
در این میانه، چه عاشقانه، طواف کردم به دور خانه
قبول حجّ کسی نگردد، که دور ایوان طلا نگردد
علی امیر و علی موحد، علی دلیر و علی مجاهد
چگونه ممکن شود به مسجد،دری از این خانه وا نگردد؟
علیست شمسِ هماره روشن، در آستانِ به جنگ رفتن
به جان مولا قسم که دشمن، حریف نون لنا نگردد
حریف حیدر نبوده مردی،نموده طوفان به هر نبردی
عقیده دارم که هیچ دردی، بدون نامش دوا نگردد
چه خانهای و چه خانواری،چه جایگاهی، چه اعتباری
محیط رشد چنین تباری، چگونه دارالشفا نگردد؟
چگونه مالک از او نگوید؟ قدوم بوذر رهش نپوید
نگاه سلمان علی نجوید، چگونه میثم فدا نگردد؟
الهی از غم جهان بسوزد، زمین بخشکد، قمر بمیرد
ستاره از آسمان بیفتد، اگر علی مقتدا نگردد
غمش چنان مبتلا کند که، مرا اسیر بلا کند که
به خود بگویم خدا کند که، خدا نکرده خدا نگردد
فدای یک جلوه از جمالش، پر است شعر من از خیالش
خدا کند لحظهی وصالش، که بند بندم جدا نگردد
نبیست اول، زکیّه دوم، علیست سوم، حسن چهارم
حسین پنجم، به غیر از اینها کسی شریکِ کسا نگردد
به پای عشقش نشستهام من، سفالیام دل شکسته ام من
اگر چه وصف جناب دریا، میان این کوزه جا نگردد
جنون گرفتم در این هیاهو، به حقّ یا حیّ به حق یا هو
الهی از ریشه دشمن او، چنان بیفتد که پا نگردد
قَسیم نار و قَسیم جنت، زلال سرچشمهی ولایت
امام عشق و امام رحمت، کسی به جز مرتضا نگردد
ابوتراب این کتاب ناطق، ابوتراب این امیر عاشق
به سرزمین دل خلایق، چگونه فرمانروا نگردد؟
منی که عشقی جز او ندارم، به غیر از این آرزو ندارم
برای یک لحظه دستهایم، ز دست مولا جدا نگردد
کسی که با او سفر نکرده، به کهکشانش گذر نکرده
برای وصلش خطر نکرده، به عشق او مبتلا نگردد
اگر مرام علی نباشد، شکوه نام علی نباشد
شهیدی از کربلا نیاید، سری جدا از قفا نگردد
زمان تدفین یاس شب بو، چه ها گذشته به حضرت او
که تا زمان ظهور مهدی، حقیقتش برملا نگردد
#احمدعلوی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
چه میکِشد آن پرنده ای که، در آسمانت رها نباشد
در این حرم آشیان نگیرد، به گِرد صحن شما نگردد
رفیق کهنه شرابمان کن، بساز و دائم خرابمان کن
دعا کن و مستحابمان کن، که بی تو حاجت، روا نگردد
نباشد عشقت اگر که در دل، چگونه سالِک رسد به منزل
چگونه کشتی رسد به ساحل، اگر علی ناخدا نگردد
شب آمد و منجلی شدی تو، سکوت کردی، جلی شدی تو
شکوه نادعلی شدی تو، دلم اسیرت، چرا نگردد
خموش گردد دم مسیحا، عصا می افتد ز دست موسی
نمی رهد نوح از آن بلایا، اگر اسیر شما نگردد
چرا که در دل بدون نورت، بدون عشقت، بدون یادت
ضیا نباشد، صفا نباشد، دل آشنا با دعا نگردد
نجف مدینه، نجف خراسان، نجف قم است و نجف گلستان
ز دیدگاه حرم شناسان، نجف چرا کربلا نگردد؟
در این میانه، چه عاشقانه، طواف کردم به دور خانه
قبول حجّ کسی نگردد، که دور ایوان طلا نگردد
علی امیر و علی موحد، علی دلیر و علی مجاهد
چگونه ممکن شود به مسجد،دری از این خانه وا نگردد؟
علیست شمسِ هماره روشن، در آستانِ به جنگ رفتن
به جان مولا قسم که دشمن، حریف نون لنا نگردد
حریف حیدر نبوده مردی،نموده طوفان به هر نبردی
عقیده دارم که هیچ دردی، بدون نامش دوا نگردد
چه خانهای و چه خانواری،چه جایگاهی، چه اعتباری
محیط رشد چنین تباری، چگونه دارالشفا نگردد؟
چگونه مالک از او نگوید؟ قدوم بوذر رهش نپوید
نگاه سلمان علی نجوید، چگونه میثم فدا نگردد؟
الهی از غم جهان بسوزد، زمین بخشکد، قمر بمیرد
ستاره از آسمان بیفتد، اگر علی مقتدا نگردد
غمش چنان مبتلا کند که، مرا اسیر بلا کند که
به خود بگویم خدا کند که، خدا نکرده خدا نگردد
فدای یک جلوه از جمالش، پر است شعر من از خیالش
خدا کند لحظهی وصالش، که بند بندم جدا نگردد
نبیست اول، زکیّه دوم، علیست سوم، حسن چهارم
حسین پنجم، به غیر از اینها کسی شریکِ کسا نگردد
به پای عشقش نشستهام من، سفالیام دل شکسته ام من
اگر چه وصف جناب دریا، میان این کوزه جا نگردد
جنون گرفتم در این هیاهو، به حقّ یا حیّ به حق یا هو
الهی از ریشه دشمن او، چنان بیفتد که پا نگردد
قَسیم نار و قَسیم جنت، زلال سرچشمهی ولایت
امام عشق و امام رحمت، کسی به جز مرتضا نگردد
ابوتراب این کتاب ناطق، ابوتراب این امیر عاشق
به سرزمین دل خلایق، چگونه فرمانروا نگردد؟
منی که عشقی جز او ندارم، به غیر از این آرزو ندارم
برای یک لحظه دستهایم، ز دست مولا جدا نگردد
کسی که با او سفر نکرده، به کهکشانش گذر نکرده
برای وصلش خطر نکرده، به عشق او مبتلا نگردد
اگر مرام علی نباشد، شکوه نام علی نباشد
شهیدی از کربلا نیاید، سری جدا از قفا نگردد
زمان تدفین یاس شب بو، چه ها گذشته به حضرت او
که تا زمان ظهور مهدی، حقیقتش برملا نگردد
#احمدعلوی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
من علی ام، اولین ولی خدایم
من علی ام، اولین وصیِ پیمبر
من علی ام، جفتِ سورۀ توحید
من علی ام، کفوِ سورۀ کوثر
حجت پروردگارِ هر دو جهانم
شاهد هر روزگار، شاهِ شهانم
در افق شمسِ روی ختم رسولان
من همه جا ماه، در کنار محمد
همنفسِ جان و رازدارِ دلِ او
در همه احوال، جان و یار محمد
لحظه ای از او جدا نبود حضورم
ذره ای از او جلو نبود عبورم
کودکی و فصل نوجوانی و رشدم
دامن پاک رسول خانۀ من بود
دوستیِ مرتضی نشانۀ او بود
دوستیِ مصطفی نشانۀ من بود
همچو من از هیچ فرد یاد نمیکرد
جز به علی بر کس اعتماد نمیکرد
خلوتِ ما بود قبل و بعدِ نمازش
وقت قیام و قعود و ذکر و سجودش
صبح و شب و نیمه شب، سه نوبت و اوقات
بود مرا بهره از علوم وجودش
گفت: علی باب و من، چو شهر معارف
کس نرسد بی علی به بحر معارف
شاهدِ هر آنم از پیمبریِ او
کاتبِ وحی و نزول، آیه به آیه
از نفحاتش گرفته تا شب معراج
در بر او لحظه لحظه، سایه به سایه
بوده ام از لطف و هم ارادۀ سرمد
در دلِ غار حرا کنار محمد
او ز همان ابتدا مرا به وصایت
پیش همه قوم، جانشین خودش خواند
قبل غدیر و پس از رسیدن بعثت
زود مرا هم، امام دین خودش خواند
کار من از ابتدا به حکم خدا بود
کار نبی بر علی، همیشه دعا بود
بعد رسالت خدا به حکم صریحش
امر بفرمود در مسیر هدایت
خاتم پیغمبری رسیده و اینک
بر همه باشد علی امیر ولایت
این سخنِ وحی چون بگوش من آمد
بار ولایت به روی دوش من آمد
جانِ من از ابتدا که حامی او بود
در همۀ جنگها سپر به نبی شد
در دلِ باران سنگ، گم شد و جانم
زیر همه سنگها سپر به نبی شد
در دل هر غار و شعب و جنگ و سریه
باز خریدم به جان خویش، بلیه
فاتح بدر و حنین و خیبر و خندق
چونکه شدم، خود نشان شادیِ حق شد
اوج دفاع از نبی مرا به سما برد
زمزمۀ لافتی، منادیِ حق شد
منکه نبی را در آن محاصره دیدم
زخم اُحد را به جان خویش خریدم
گفت نبی یاعلی که بعد من اصلاً
خندۀ شادی به روی تو نرسد هیچ
با زدنِ همسرت به پیش نگاهت
آب خوشی بر گلوی تو نرسد هیچ
بر گُل تو خَش کشیده میشود، آری
خانه به آتش کشیده میشود، آری
حرمت تو بشکنند، اهل سقیفه
بی نظر رأفتی بر این غم زهرا
حقِ ترا میبرند، اهل نفاق و
خانه نشین میشوی ز ماتم زهرا
میشود از کینه های اهل قساوت
کار تو چندین دهه، سکوت و قضاوت
باز بتو رو کنند مردم از آن پس
تا به نوایی رسند از غم دنیا
چونکه تو حاکم شوی، خواص نمانند
دورِ تو جز اندکی ز عدۀ آنها
جمعی از آنان به شک و شبهه بمانند
جمعی از آنان میان جبهه بمانند
آنچه نبی گفت، جمله بر سرم آمد
مقصدشان بود، جز روال خداوند
چونکه به مالِ حرام و شبهه رسیدند
دست کشیدند از حلال خداوند
جمعی از آنان شدند غرق حوائج
جمعی از آنان شدند صید خوارج
مرده دلان صف زنان، مقابل ایمان
جنگ جمل شد در این مقابله تحمیل
سَفسَطۀ نهروانیان که شد آغاز
دین خدا شد در این مقاتله تعطیل
دست خوارج رسید تا حکمیَت
عزتِ صفین، رفت با حکمیت
ای همۀ شیعیان، تمامِ محبین!
اهل بصیرت اگر شدید چه بهتر
وَرنه کند اختلاف، مکرِ منافق
بینِ شما تا برَد وجاهتِ رهبر
چونکه مراقب شوید، دین خدا را
نصرتِ و عزت دهد تمام شما را
فرق مرا چون شکافتند خوارج
مسجد و محراب هم امان نگرفتند
چون به حسن تاختند اهل تکاثر
جز دلِ زینب دگر نشان نگرفتند
لَختِ جگر چون درون طشت بلا شد
راسِ دگر در میان طشت طلا شد
کرب و بلا ارثِ کوفه و شام است
داغ شهیدانِ ما و زخم اسیران
رأسِ شهیدان به روی نیزۀ کوفی
روی اسیران کجا و چشم سفیران
گر نچشد شیعه طعمِ حیدر کرار
کرب و بلا میرسد دوباره به تکرار
#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
من علی ام، اولین ولی خدایم
من علی ام، اولین وصیِ پیمبر
من علی ام، جفتِ سورۀ توحید
من علی ام، کفوِ سورۀ کوثر
حجت پروردگارِ هر دو جهانم
شاهد هر روزگار، شاهِ شهانم
در افق شمسِ روی ختم رسولان
من همه جا ماه، در کنار محمد
همنفسِ جان و رازدارِ دلِ او
در همه احوال، جان و یار محمد
لحظه ای از او جدا نبود حضورم
ذره ای از او جلو نبود عبورم
کودکی و فصل نوجوانی و رشدم
دامن پاک رسول خانۀ من بود
دوستیِ مرتضی نشانۀ او بود
دوستیِ مصطفی نشانۀ من بود
همچو من از هیچ فرد یاد نمیکرد
جز به علی بر کس اعتماد نمیکرد
خلوتِ ما بود قبل و بعدِ نمازش
وقت قیام و قعود و ذکر و سجودش
صبح و شب و نیمه شب، سه نوبت و اوقات
بود مرا بهره از علوم وجودش
گفت: علی باب و من، چو شهر معارف
کس نرسد بی علی به بحر معارف
شاهدِ هر آنم از پیمبریِ او
کاتبِ وحی و نزول، آیه به آیه
از نفحاتش گرفته تا شب معراج
در بر او لحظه لحظه، سایه به سایه
بوده ام از لطف و هم ارادۀ سرمد
در دلِ غار حرا کنار محمد
او ز همان ابتدا مرا به وصایت
پیش همه قوم، جانشین خودش خواند
قبل غدیر و پس از رسیدن بعثت
زود مرا هم، امام دین خودش خواند
کار من از ابتدا به حکم خدا بود
کار نبی بر علی، همیشه دعا بود
بعد رسالت خدا به حکم صریحش
امر بفرمود در مسیر هدایت
خاتم پیغمبری رسیده و اینک
بر همه باشد علی امیر ولایت
این سخنِ وحی چون بگوش من آمد
بار ولایت به روی دوش من آمد
جانِ من از ابتدا که حامی او بود
در همۀ جنگها سپر به نبی شد
در دلِ باران سنگ، گم شد و جانم
زیر همه سنگها سپر به نبی شد
در دل هر غار و شعب و جنگ و سریه
باز خریدم به جان خویش، بلیه
فاتح بدر و حنین و خیبر و خندق
چونکه شدم، خود نشان شادیِ حق شد
اوج دفاع از نبی مرا به سما برد
زمزمۀ لافتی، منادیِ حق شد
منکه نبی را در آن محاصره دیدم
زخم اُحد را به جان خویش خریدم
گفت نبی یاعلی که بعد من اصلاً
خندۀ شادی به روی تو نرسد هیچ
با زدنِ همسرت به پیش نگاهت
آب خوشی بر گلوی تو نرسد هیچ
بر گُل تو خَش کشیده میشود، آری
خانه به آتش کشیده میشود، آری
حرمت تو بشکنند، اهل سقیفه
بی نظر رأفتی بر این غم زهرا
حقِ ترا میبرند، اهل نفاق و
خانه نشین میشوی ز ماتم زهرا
میشود از کینه های اهل قساوت
کار تو چندین دهه، سکوت و قضاوت
باز بتو رو کنند مردم از آن پس
تا به نوایی رسند از غم دنیا
چونکه تو حاکم شوی، خواص نمانند
دورِ تو جز اندکی ز عدۀ آنها
جمعی از آنان به شک و شبهه بمانند
جمعی از آنان میان جبهه بمانند
آنچه نبی گفت، جمله بر سرم آمد
مقصدشان بود، جز روال خداوند
چونکه به مالِ حرام و شبهه رسیدند
دست کشیدند از حلال خداوند
جمعی از آنان شدند غرق حوائج
جمعی از آنان شدند صید خوارج
مرده دلان صف زنان، مقابل ایمان
جنگ جمل شد در این مقابله تحمیل
سَفسَطۀ نهروانیان که شد آغاز
دین خدا شد در این مقاتله تعطیل
دست خوارج رسید تا حکمیَت
عزتِ صفین، رفت با حکمیت
ای همۀ شیعیان، تمامِ محبین!
اهل بصیرت اگر شدید چه بهتر
وَرنه کند اختلاف، مکرِ منافق
بینِ شما تا برَد وجاهتِ رهبر
چونکه مراقب شوید، دین خدا را
نصرتِ و عزت دهد تمام شما را
فرق مرا چون شکافتند خوارج
مسجد و محراب هم امان نگرفتند
چون به حسن تاختند اهل تکاثر
جز دلِ زینب دگر نشان نگرفتند
لَختِ جگر چون درون طشت بلا شد
راسِ دگر در میان طشت طلا شد
کرب و بلا ارثِ کوفه و شام است
داغ شهیدانِ ما و زخم اسیران
رأسِ شهیدان به روی نیزۀ کوفی
روی اسیران کجا و چشم سفیران
گر نچشد شیعه طعمِ حیدر کرار
کرب و بلا میرسد دوباره به تکرار
#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#مدح
فراتر از عبادات خلایق حد ایمانش
نبی بعد از نبی بودند از آدم مسلمانش
به منبر خطبه خواندن های او محشرتر از محشر
قیامت جلوهای از لحظهی رفتن به میدانش
اگر شوق بهشتی هست در ما، بس همین علت
که دور حوض کوثر جرعهای باشیم مهمانش
دلم با زلف تو در توی او دارد شباهت ها
خوشم با اینکه، قلبم بوده از اول پریشانش
به قربان علی رفتن فقط در شأن زهرا بود
کسی چون من نهایت میشود قربان سلمانش
مرا یک آرزو باشد اگر در این جهان این بس
که باشم خاک زیر پای سگهای نگهبانش
فقط کافیست یا حیدر بگویی بین جمعیت
به گوشت از تمامی دهان ها میرسد «جان»ش
اگر با مدح حیدر میپرد هوش از سرت، حتما
بغل کن مادرت را بابت پاکی دامانش
به شیرینی دلچسب دهین های نجف سوگند
که دل بستن به هر کس جز علی تلخ است پایانش
#میثم_کاوسی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح
فراتر از عبادات خلایق حد ایمانش
نبی بعد از نبی بودند از آدم مسلمانش
به منبر خطبه خواندن های او محشرتر از محشر
قیامت جلوهای از لحظهی رفتن به میدانش
اگر شوق بهشتی هست در ما، بس همین علت
که دور حوض کوثر جرعهای باشیم مهمانش
دلم با زلف تو در توی او دارد شباهت ها
خوشم با اینکه، قلبم بوده از اول پریشانش
به قربان علی رفتن فقط در شأن زهرا بود
کسی چون من نهایت میشود قربان سلمانش
مرا یک آرزو باشد اگر در این جهان این بس
که باشم خاک زیر پای سگهای نگهبانش
فقط کافیست یا حیدر بگویی بین جمعیت
به گوشت از تمامی دهان ها میرسد «جان»ش
اگر با مدح حیدر میپرد هوش از سرت، حتما
بغل کن مادرت را بابت پاکی دامانش
به شیرینی دلچسب دهین های نجف سوگند
که دل بستن به هر کس جز علی تلخ است پایانش
#میثم_کاوسی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#مدح
خدا یکی و نبی یک تن و امیر یکی است
پس از رسول خدا رحمت کثیر یکی است
نگاه شیعه همیشه به پرچم علوی است
برای اهل یقین تا ابد مسیر یکی است
اگر تمام حقیقت به یک نفر برسد
امیر لایق این لفظ دلپذیر یکی است
خبر همین که علی برگزیدهی ازلی است
خبر همین که پسندیدهی غدیر یکی است
به واژه واژهی آیات بینات قسم
که در کتاب خدا منذر و بشیر یکی است
علی است جان نبی و نبی است جان علی
برای "اَنْفُسَنا" مرجع ضمیر یکی است
دم طواف ادب کن که خانه خانهی اوست
به مستجار بگو منجی و مجیر یکی است
حدیث منزلت این نکته را به عالم گفت
برای سرور افلاکیان وزیر یکی است
سپرد هستی خود را به ساقی کوثر
که کفو فاطمه آن چشمهی حریر یکی است
هنوز تکیهی اسلام بر وجود علی است
میان حادثهها جوشن کبیر یکی است
بگو به اهل تغابن خیال بد نکنند
که همچنان اسداللهِ بی نظیر یکی است
اُحُد به فتنه گران گفت هیچ دم نزنید
که کوه غیرتی ورطهی خطیر یکی است
چنان که ضربهی خندق به اهل خیبر گفت
هنوز هم که هنوز است آن دلیر یکی است
بگو به دشمن او آن یلی که از پایش
طبیب وقت عبادت کشیده تیر یکی است
کسی که از غم طفل یتیم و آه فقیر
به قدر وعدهی نانی نخورده سیر یکی است
دلا گدای علی شو که در طریقت او
مقام و منزلت شاه با فقیر یکی است
هزار وعدهی خوبان یکی وفا نکند
کسی که وعدهی خود را نکرده دیر یکی است
بگیر دامن او را که شرط بندگی است
مرو به سوی دگر، شاهِ دستگیر یکی است
#حسن_شیرزاد
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح
خدا یکی و نبی یک تن و امیر یکی است
پس از رسول خدا رحمت کثیر یکی است
نگاه شیعه همیشه به پرچم علوی است
برای اهل یقین تا ابد مسیر یکی است
اگر تمام حقیقت به یک نفر برسد
امیر لایق این لفظ دلپذیر یکی است
خبر همین که علی برگزیدهی ازلی است
خبر همین که پسندیدهی غدیر یکی است
به واژه واژهی آیات بینات قسم
که در کتاب خدا منذر و بشیر یکی است
علی است جان نبی و نبی است جان علی
برای "اَنْفُسَنا" مرجع ضمیر یکی است
دم طواف ادب کن که خانه خانهی اوست
به مستجار بگو منجی و مجیر یکی است
حدیث منزلت این نکته را به عالم گفت
برای سرور افلاکیان وزیر یکی است
سپرد هستی خود را به ساقی کوثر
که کفو فاطمه آن چشمهی حریر یکی است
هنوز تکیهی اسلام بر وجود علی است
میان حادثهها جوشن کبیر یکی است
بگو به اهل تغابن خیال بد نکنند
که همچنان اسداللهِ بی نظیر یکی است
اُحُد به فتنه گران گفت هیچ دم نزنید
که کوه غیرتی ورطهی خطیر یکی است
چنان که ضربهی خندق به اهل خیبر گفت
هنوز هم که هنوز است آن دلیر یکی است
بگو به دشمن او آن یلی که از پایش
طبیب وقت عبادت کشیده تیر یکی است
کسی که از غم طفل یتیم و آه فقیر
به قدر وعدهی نانی نخورده سیر یکی است
دلا گدای علی شو که در طریقت او
مقام و منزلت شاه با فقیر یکی است
هزار وعدهی خوبان یکی وفا نکند
کسی که وعدهی خود را نکرده دیر یکی است
بگیر دامن او را که شرط بندگی است
مرو به سوی دگر، شاهِ دستگیر یکی است
#حسن_شیرزاد
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#ولادت
نه تنها شاعرانِ مست ، میکائیل و جبرائیل
نبوده جز خدا در مدح مولاشان دگر تمثیل
علی شد نقطه ی نام خدا یعنی که بسمه الله
چه مدحی می کند آیات ، او را لحظه ی ترتیل
فقط قران ادا کرده ست حق مطلب او را
و گر نه رتبه اش را می دهد وصف دگر تنزیل
جواهر، خاک پایش را به سرمه می کشد،من هم
طلا را می دهم تا که به خاک خود کند تبدیل
به قدر ریگ ها باید برای فضه مدح آورد
به وصف قنبرش بابد بیارد جوهرش را نیل
گدایی کن به قدر کاسه ای ، هم ظرف دریاها
که اربابان در این صف می گذارند ای گدا زنبیل
رکوع ما هر آنجائیست که یاد علی هستیم
به هر جا که علی گفتیم ایوان می شود تشکیل
قیامت قدرت حق را به وجه الله می بینند
و محشر بر همین برپاست مولا را کند تجلیل
سوال ذوالفقار این بود در میدانِ جولانش
که بر کشته شدن لشکر چرا پس می کند تعجیل؟
#حامد_آقایی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
نه تنها شاعرانِ مست ، میکائیل و جبرائیل
نبوده جز خدا در مدح مولاشان دگر تمثیل
علی شد نقطه ی نام خدا یعنی که بسمه الله
چه مدحی می کند آیات ، او را لحظه ی ترتیل
فقط قران ادا کرده ست حق مطلب او را
و گر نه رتبه اش را می دهد وصف دگر تنزیل
جواهر، خاک پایش را به سرمه می کشد،من هم
طلا را می دهم تا که به خاک خود کند تبدیل
به قدر ریگ ها باید برای فضه مدح آورد
به وصف قنبرش بابد بیارد جوهرش را نیل
گدایی کن به قدر کاسه ای ، هم ظرف دریاها
که اربابان در این صف می گذارند ای گدا زنبیل
رکوع ما هر آنجائیست که یاد علی هستیم
به هر جا که علی گفتیم ایوان می شود تشکیل
قیامت قدرت حق را به وجه الله می بینند
و محشر بر همین برپاست مولا را کند تجلیل
سوال ذوالفقار این بود در میدانِ جولانش
که بر کشته شدن لشکر چرا پس می کند تعجیل؟
#حامد_آقایی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#مدح
ای فاتح غدیر که رایت به دست توست
سرچشمه ی هرآنچه کرامت به دست توست
بالا گرفت دست تو را شهر علم و گفت
تا هست حق، کلید سعادت به دست توست
در انما ولیکم الله دیده ام
انگشتر عقیق ولایت به دست توست
تو فاتحی و علت آن ذوالفقار نیست
در کارزار تیغ شهامت به دست توست
هم خود کتاب ناطق و هم کاتبی علی
قرآن تویی و کار کتابت به دست توست
من بیگناه نیستم اما به لطف حق
در دادگاه حشر قضاوت به دست توست
#عاطفه_جعفری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح
ای فاتح غدیر که رایت به دست توست
سرچشمه ی هرآنچه کرامت به دست توست
بالا گرفت دست تو را شهر علم و گفت
تا هست حق، کلید سعادت به دست توست
در انما ولیکم الله دیده ام
انگشتر عقیق ولایت به دست توست
تو فاتحی و علت آن ذوالفقار نیست
در کارزار تیغ شهامت به دست توست
هم خود کتاب ناطق و هم کاتبی علی
قرآن تویی و کار کتابت به دست توست
من بیگناه نیستم اما به لطف حق
در دادگاه حشر قضاوت به دست توست
#عاطفه_جعفری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
'مدح
سخن با نامِ آنکس که خدا خوانده ست جانانش
همان شیری که این بیشه از اول بود حیرانش
تنِ خاکیِ ما دلبسته ی بابای خود، حیدر
سَرِ دیوانه را امشب کشاندم روی دامانش
ز کَف دادند همراهانِ حیدر، من اگر بودم
کفن میساختم بهرِ تنم از کیسه ی نانش
به بلبل میدهد تعلیمِ خواندن، بالِ بالیدن
خجالت میدهد داوود را آوای قرآنش
سلیمان را نگین از ریگِ صحرای نجف داده
رهایی داده بر نوحِ نبی از شَرّ طوفانش
عصای مُرده در دستانِ موسی، یاعلی گفته
شهادت میدهم موسای عمران هست قربانش
خدا از خلقتِ حیدر، به خود عمریست میبالد
که میخوانند این مردم، خدای شاهِ مردانش
به میکائیل روزی میدهد از سفره ی نانش
سکونت میکند جبرییل هم در کوه ایمانش
برای سوخته، جز میلِ آتش نیست در سینه
خدا قسمت کند باشیم ما هم شمعِ ایوانش
قیامت میشود، عالم دگرگون ، صحنه پر آتش
علی میماند و پیمانه و جمع خمارانش
#نجما_رضوی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
'مدح
سخن با نامِ آنکس که خدا خوانده ست جانانش
همان شیری که این بیشه از اول بود حیرانش
تنِ خاکیِ ما دلبسته ی بابای خود، حیدر
سَرِ دیوانه را امشب کشاندم روی دامانش
ز کَف دادند همراهانِ حیدر، من اگر بودم
کفن میساختم بهرِ تنم از کیسه ی نانش
به بلبل میدهد تعلیمِ خواندن، بالِ بالیدن
خجالت میدهد داوود را آوای قرآنش
سلیمان را نگین از ریگِ صحرای نجف داده
رهایی داده بر نوحِ نبی از شَرّ طوفانش
عصای مُرده در دستانِ موسی، یاعلی گفته
شهادت میدهم موسای عمران هست قربانش
خدا از خلقتِ حیدر، به خود عمریست میبالد
که میخوانند این مردم، خدای شاهِ مردانش
به میکائیل روزی میدهد از سفره ی نانش
سکونت میکند جبرییل هم در کوه ایمانش
برای سوخته، جز میلِ آتش نیست در سینه
خدا قسمت کند باشیم ما هم شمعِ ایوانش
قیامت میشود، عالم دگرگون ، صحنه پر آتش
علی میماند و پیمانه و جمع خمارانش
#نجما_رضوی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#مدح
نوح؛ آنکه آرمیده به ایوانِ حیدر است
یعقوب؛ گَردِ کلبهٔ احزانِ حیدر است
یوسف اسیر چاه زنخدان حیدر است
عیسی به عرش رفته و مهمان حیدر است
پایانِ انبیا همه دامانِ حیدر است
تا کردگار، خط به وجود عدم کشید
ذکر تو را صبیحهٔ هربازدم کشید
هر هفت تخت و نه فلکاش «بر تو خم» کشید
چشمانِ باوقار تو را صبحدم کشید
خورشید جلوه ای ز دو چشمان حیدر است
شش روز صرف خلق علی شد قوای او
در فکر پیچ و تاب و خط و خال و روی و مو
در انتهای شوکت و هیبت به خُلق و خو
بر آفریدگارِ چُنین آفرین بگو
نازم به آن خدای که یزدان حیدر است
معیار خیر و شرّ و قضا و قَدَر تویی
در روزِ حَشْر بر همگان دادگر تویی
از کارگاه کُون و مَکان باخبر تویی
بر آسمان، زمین، همهدم کارگر تویی
اَنجُم صنیعه ای ز دو دستان حیدر است
یا نافِذَالبَصیر، ای انوارِ هر بصر
سِرِّ نَبأ، عَظیم، خَبیرٌ بِما خَبَر
ای از پیمبرانِ خداوند علیمتر
موسی، خلیل، عیسیٖ و آدمابوالبشر
هرچار، یک رباعیِ دیوانِ حیدر است
ای ابتدا، به نامِ تو آغازِ مدح من
ای انتها، به نام تو پایانِ هر سخن
ای ساکنِ نجف، دلِ مخمور را وطن
ای صاحبِ رجب، به دلش وصله ای بزن
«مجذوب» کز ازل ز فقیرانِ حیدر است
#محمد_حقانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح
نوح؛ آنکه آرمیده به ایوانِ حیدر است
یعقوب؛ گَردِ کلبهٔ احزانِ حیدر است
یوسف اسیر چاه زنخدان حیدر است
عیسی به عرش رفته و مهمان حیدر است
پایانِ انبیا همه دامانِ حیدر است
تا کردگار، خط به وجود عدم کشید
ذکر تو را صبیحهٔ هربازدم کشید
هر هفت تخت و نه فلکاش «بر تو خم» کشید
چشمانِ باوقار تو را صبحدم کشید
خورشید جلوه ای ز دو چشمان حیدر است
شش روز صرف خلق علی شد قوای او
در فکر پیچ و تاب و خط و خال و روی و مو
در انتهای شوکت و هیبت به خُلق و خو
بر آفریدگارِ چُنین آفرین بگو
نازم به آن خدای که یزدان حیدر است
معیار خیر و شرّ و قضا و قَدَر تویی
در روزِ حَشْر بر همگان دادگر تویی
از کارگاه کُون و مَکان باخبر تویی
بر آسمان، زمین، همهدم کارگر تویی
اَنجُم صنیعه ای ز دو دستان حیدر است
یا نافِذَالبَصیر، ای انوارِ هر بصر
سِرِّ نَبأ، عَظیم، خَبیرٌ بِما خَبَر
ای از پیمبرانِ خداوند علیمتر
موسی، خلیل، عیسیٖ و آدمابوالبشر
هرچار، یک رباعیِ دیوانِ حیدر است
ای ابتدا، به نامِ تو آغازِ مدح من
ای انتها، به نام تو پایانِ هر سخن
ای ساکنِ نجف، دلِ مخمور را وطن
ای صاحبِ رجب، به دلش وصله ای بزن
«مجذوب» کز ازل ز فقیرانِ حیدر است
#محمد_حقانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110