یا صاحب الزمان (عج)
لطفِ خداست شاملِ حالم شده که من
از لحظه ی نخست امامِ زمانی ام
جانم فدات نور زمین ای بهاره من
کوریه چشمه دشمنه تو جمکرانی ام
#فرشید_فقیه(نبی)
🍇 @Aliabotorab110
لطفِ خداست شاملِ حالم شده که من
از لحظه ی نخست امامِ زمانی ام
جانم فدات نور زمین ای بهاره من
کوریه چشمه دشمنه تو جمکرانی ام
#فرشید_فقیه(نبی)
🍇 @Aliabotorab110
امام جواد (ع) مدح و ولادت
عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
عشق می آید که بعد از شب سحر پیدا شود
عشق گاهی می رسد تا یک نفر بابا شود
یک نفر امّا دو عالم بنده ی سلطانی اش
بنده نه ، قربانی قربانی قربانی اش
مهربانی که تمام مهربانان فانی اش
دعوتند امشب همه افلاک در مهمانی اش
با حضور انبیاء و اولیاء و ابر و باد
آدرس : مشهد ؛ حرم ؛ پشت درِ باب الجواد
عرشیان هستند در مهمان سرای حضرتی
در صف خدمت گذاری با غذای حضرتی
آب سقا خانه جام کاسه های حضرتی
بعد از آن هم شاعرانند و ردای حضرتی
جبرئیل از میهمانان میزبانی می کند
بعد دعبل میرسد اُرجوزه خوانی می کند
ای زمین از عرش بر فرش آسمانت را ببین
ای پرستوی مهاجر آشیانت را ببین
ای دل غمگین امام شادمانت را ببین
امشب ای سلطان ولیعهد جوانت را ببین
ای امام مهربان باب المرادت آمده
میوه ی قلبت دل آرامت جوادت آمده
مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر
میشود طفلی که از او نیست طفلی خوب تر
سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر
کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر
کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو
مردمان ری فدای روی گندمگون تو
سبط موسی هستی و کار مسیحا میکنی
مثل عیسایی که در گهواره لب وا میکنی
با عصایت معجزه مانند موسی میکنی
دیده ی کور منافق را تو بینا میکنی
بر حقیری بنی عباس دامن میزنی
پور اکثم را به تیغ عِلم گردن میزنی
آن خدایی که به تقدیرم گدایی را نوشت
در مرام نام تو مشکل گشایی را نوشت
ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت
مهربانی علی موسی الرضایی را نوشت
در میان تیرگی ها آفتاب من شدی
تو قسم های همیشه مستجاب من شدی
چون به سائل میدهی از هرچه بهتر ، بیشتر
میخورد باب المراد خانه ات در ، بیشتر
گرچه نام تو شده حاجت بر آور بیشتر
لیک حساس است بابایت به مادر بیشتر
پس قسم خوردیم بعد از تو به حق فاطمه
تا که امضا گردد امشب کربلای ما همه
#محمد_بیابانی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
عشق می آید که بعد از شب سحر پیدا شود
عشق گاهی می رسد تا یک نفر بابا شود
یک نفر امّا دو عالم بنده ی سلطانی اش
بنده نه ، قربانی قربانی قربانی اش
مهربانی که تمام مهربانان فانی اش
دعوتند امشب همه افلاک در مهمانی اش
با حضور انبیاء و اولیاء و ابر و باد
آدرس : مشهد ؛ حرم ؛ پشت درِ باب الجواد
عرشیان هستند در مهمان سرای حضرتی
در صف خدمت گذاری با غذای حضرتی
آب سقا خانه جام کاسه های حضرتی
بعد از آن هم شاعرانند و ردای حضرتی
جبرئیل از میهمانان میزبانی می کند
بعد دعبل میرسد اُرجوزه خوانی می کند
ای زمین از عرش بر فرش آسمانت را ببین
ای پرستوی مهاجر آشیانت را ببین
ای دل غمگین امام شادمانت را ببین
امشب ای سلطان ولیعهد جوانت را ببین
ای امام مهربان باب المرادت آمده
میوه ی قلبت دل آرامت جوادت آمده
مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر
میشود طفلی که از او نیست طفلی خوب تر
سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر
کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر
کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو
مردمان ری فدای روی گندمگون تو
سبط موسی هستی و کار مسیحا میکنی
مثل عیسایی که در گهواره لب وا میکنی
با عصایت معجزه مانند موسی میکنی
دیده ی کور منافق را تو بینا میکنی
بر حقیری بنی عباس دامن میزنی
پور اکثم را به تیغ عِلم گردن میزنی
آن خدایی که به تقدیرم گدایی را نوشت
در مرام نام تو مشکل گشایی را نوشت
ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت
مهربانی علی موسی الرضایی را نوشت
در میان تیرگی ها آفتاب من شدی
تو قسم های همیشه مستجاب من شدی
چون به سائل میدهی از هرچه بهتر ، بیشتر
میخورد باب المراد خانه ات در ، بیشتر
گرچه نام تو شده حاجت بر آور بیشتر
لیک حساس است بابایت به مادر بیشتر
پس قسم خوردیم بعد از تو به حق فاطمه
تا که امضا گردد امشب کربلای ما همه
#محمد_بیابانی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
امام جواد (ع) مدح و ولادت
باز دلتنگ، قلم می گیرم
راه دیدار حرم می گیرم
متوسل به شمایم ،اغلب
دامن قافیه کم می گیرم
کاسۀ خالی خود را تنها
سوی ارباب کرم می گیرم
همه را مست شما می سازم
بر سر دوش علم می گیرم
همۀ عمر به عشق نظرت
شور تو دارم و دم می گیرم
جلوۀ جود خدا ادرکنی
یا جواد ابن رضا ادرکنی
قصد دارم سفری تازه کنم
فکر چشمان تری تازه کنم
قصد دارم به هوای کویت
رکعتی در سحری تازه کنم
قصد دارم که خوش آمد گویان
بر جمالت نظری تازه کنم
با توکل به پر قنداقت
همت بال و پری تازه کنم
قصدم اینست که ان شاءالله
پیش پای تو سری تازه کنم
از غمت زار شدن می ارزد
کشتۀ یار شدن می ارزد
ای قدت نخله ی طوبای رضا
چشم تو ساغر و مینای رضا
ای لبت کوثر خیرات، جواد
اشبه الناس به زهرای رضا
ای ولیعهد، جناب سلطان!
همه سرمایه ی فردای رضا
پیش چشمان پدر راه برو
ای علی اکبر لیلای رضا
یا جوادابن جواد ابن جواد
یوسف خوش قد و بالای رضا
لب ما و لب پیمانۀ تو
سرما و در میخانۀ تو
بَرِکت آمده با آمدنت
دست تطهیر خدا شسته تنت!
چشمۀ آب حیات است مگر؟
لب نهاده است پدر بر دهنت!
مهد تو باغ انارِ بابا
خواب رفته است کنار چمنت
مثل یعقوب کشد بر دیده
وای از معجزۀ پیرهنت
نوۀ موسیِ جعفر! موسی
رفته از هوش ز طرز سخنت
خضر دامان تو را می گیرد
دامنت را بکشی می میرد
جود از نام و نشانت پیداست
لطف از لحن بیانت پیداست
اینکه فرزند رضا هستی از...
محشر کنج لبانت پیداست
هیچ کس چون تو گدا پرور نیست
از برون مهر نهانت پیداست
سفره داری تو از روی خوش و
مزه ی تازۀ نانت پیداست
سرخی صورت زردی درهم...
پشت پلک نگرانت پیداست
ای شب وروز به یاد زهرا
کوثر عشق جواد زهرا
دلبر مه وش شهر آشوبم
نازنین، ناز ادای خوبم
تا سر از پنجره بیرون آری
سرِ خود بر در تو می کوبم
مه جبین فکر لبت کشت مرا
چاره ای کن صنم محبوبم
گوشه ای گوش بده می خوانم
ای شفا بخش دل معیوبم
همچوخاکم،... ز لباست متکان
هرچه هستم به شما منسوبم
بگذارید هم اینجا باشم
نوکری باشم و آقا باشم
ای امیدم به دل نومیدی
روی ماهت همه شب خورشیدی
چه سحرها که صدایت کردم؟
و تو زاری دلم را دیدی
آه که جای نوازش جانا
ناز کردی... به رخم خندیدی!
جرات شعر مرا می بخشی
خواستم تا که بگیرم عیدی
هیچکس حال مرا درک نکرد
این تو بودی که مرا فهمیدی
بیقرارانه تو را می خوانم
تو دوای دلمی می دانم
هرکه با توست دلش بی غم تر
دست لطفت ز همه محکم تر
پدر تو ز همه عیسی تر
مادر تو ز همه مریم تر
درد دلهای مرا گوش بده
هیچکس نیست ز تو محرم تر
به خدا غربتی قرب توام
دوری از این دل ما کن کم تر
شستشو کن دل رسوای مرا
نیست از اشک شما زمزم تر
چاره سازا کرمی... کاری کن
دل طوفان زده را یاری کن
از نگاه تو کرم می ریزد
لطف تو روی سرم می ریزد
شب میلاد تو مشتاقانه
اشک از چشم ترم می ریزد
و خداوند به یمن قدمت
فیض جاری به دلم می ریزد
غم لب تشنگی شاه شهید
در دلت کاسۀ غم می ریزد
همسر سنگ دلت با چه دلی
در دل ناز تو سم می ریزد
آه ای کشته تزویر زنت
کشته ما را نفس یا حسنت
#مجتبی_روشن_دل
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
باز دلتنگ، قلم می گیرم
راه دیدار حرم می گیرم
متوسل به شمایم ،اغلب
دامن قافیه کم می گیرم
کاسۀ خالی خود را تنها
سوی ارباب کرم می گیرم
همه را مست شما می سازم
بر سر دوش علم می گیرم
همۀ عمر به عشق نظرت
شور تو دارم و دم می گیرم
جلوۀ جود خدا ادرکنی
یا جواد ابن رضا ادرکنی
قصد دارم سفری تازه کنم
فکر چشمان تری تازه کنم
قصد دارم به هوای کویت
رکعتی در سحری تازه کنم
قصد دارم که خوش آمد گویان
بر جمالت نظری تازه کنم
با توکل به پر قنداقت
همت بال و پری تازه کنم
قصدم اینست که ان شاءالله
پیش پای تو سری تازه کنم
از غمت زار شدن می ارزد
کشتۀ یار شدن می ارزد
ای قدت نخله ی طوبای رضا
چشم تو ساغر و مینای رضا
ای لبت کوثر خیرات، جواد
اشبه الناس به زهرای رضا
ای ولیعهد، جناب سلطان!
همه سرمایه ی فردای رضا
پیش چشمان پدر راه برو
ای علی اکبر لیلای رضا
یا جوادابن جواد ابن جواد
یوسف خوش قد و بالای رضا
لب ما و لب پیمانۀ تو
سرما و در میخانۀ تو
بَرِکت آمده با آمدنت
دست تطهیر خدا شسته تنت!
چشمۀ آب حیات است مگر؟
لب نهاده است پدر بر دهنت!
مهد تو باغ انارِ بابا
خواب رفته است کنار چمنت
مثل یعقوب کشد بر دیده
وای از معجزۀ پیرهنت
نوۀ موسیِ جعفر! موسی
رفته از هوش ز طرز سخنت
خضر دامان تو را می گیرد
دامنت را بکشی می میرد
جود از نام و نشانت پیداست
لطف از لحن بیانت پیداست
اینکه فرزند رضا هستی از...
محشر کنج لبانت پیداست
هیچ کس چون تو گدا پرور نیست
از برون مهر نهانت پیداست
سفره داری تو از روی خوش و
مزه ی تازۀ نانت پیداست
سرخی صورت زردی درهم...
پشت پلک نگرانت پیداست
ای شب وروز به یاد زهرا
کوثر عشق جواد زهرا
دلبر مه وش شهر آشوبم
نازنین، ناز ادای خوبم
تا سر از پنجره بیرون آری
سرِ خود بر در تو می کوبم
مه جبین فکر لبت کشت مرا
چاره ای کن صنم محبوبم
گوشه ای گوش بده می خوانم
ای شفا بخش دل معیوبم
همچوخاکم،... ز لباست متکان
هرچه هستم به شما منسوبم
بگذارید هم اینجا باشم
نوکری باشم و آقا باشم
ای امیدم به دل نومیدی
روی ماهت همه شب خورشیدی
چه سحرها که صدایت کردم؟
و تو زاری دلم را دیدی
آه که جای نوازش جانا
ناز کردی... به رخم خندیدی!
جرات شعر مرا می بخشی
خواستم تا که بگیرم عیدی
هیچکس حال مرا درک نکرد
این تو بودی که مرا فهمیدی
بیقرارانه تو را می خوانم
تو دوای دلمی می دانم
هرکه با توست دلش بی غم تر
دست لطفت ز همه محکم تر
پدر تو ز همه عیسی تر
مادر تو ز همه مریم تر
درد دلهای مرا گوش بده
هیچکس نیست ز تو محرم تر
به خدا غربتی قرب توام
دوری از این دل ما کن کم تر
شستشو کن دل رسوای مرا
نیست از اشک شما زمزم تر
چاره سازا کرمی... کاری کن
دل طوفان زده را یاری کن
از نگاه تو کرم می ریزد
لطف تو روی سرم می ریزد
شب میلاد تو مشتاقانه
اشک از چشم ترم می ریزد
و خداوند به یمن قدمت
فیض جاری به دلم می ریزد
غم لب تشنگی شاه شهید
در دلت کاسۀ غم می ریزد
همسر سنگ دلت با چه دلی
در دل ناز تو سم می ریزد
آه ای کشته تزویر زنت
کشته ما را نفس یا حسنت
#مجتبی_روشن_دل
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
حضرت علی اصغر (ع)ولادت
چشم يعقوب مسيل نيل است
کودکي در بغل راحيل است
مي توان خواند ز پيشاني طفل
چون مسيحا نفس انجيل است
آيه ها مي چکد از لعل لبش
گريه اش لحن خوش ترتيل است
بال فطرس شده گهواره ي او
سايه بانش پر جبرائيل است
علوي زاده اي از نسل خليل
اين پسر کنيه اش اسماعيل است
خنده اش روح غزل هاي بهار
خنده اش شعر پر از تمثيل است
عرشيان سر خوش آهنگ و طرب
تار و دف در کف اسرافيل است
ريسه آويخته از عرش به فرش
اين هنرمندي ميکائيل است
مات و مبهوت ملائک ديدند
خنده اي بر لب عزرائيل است
رونقي داده به بازار شعف
حجره ي غصه و غم تعطيل است
صدقه مي دهد امشب آقا
دست هر حور و ملک زنبيل است
چه صف طول و درازي دارند!
آخرين کس ته صف هابيل است
هاتفي گفت به ارباب بهشت
پسرت مايه ي فخر ايل است
وقت کوچ است، برو قافله دار
نفرات سفرت تکميل است
#وحید_قاسمی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
چشم يعقوب مسيل نيل است
کودکي در بغل راحيل است
مي توان خواند ز پيشاني طفل
چون مسيحا نفس انجيل است
آيه ها مي چکد از لعل لبش
گريه اش لحن خوش ترتيل است
بال فطرس شده گهواره ي او
سايه بانش پر جبرائيل است
علوي زاده اي از نسل خليل
اين پسر کنيه اش اسماعيل است
خنده اش روح غزل هاي بهار
خنده اش شعر پر از تمثيل است
عرشيان سر خوش آهنگ و طرب
تار و دف در کف اسرافيل است
ريسه آويخته از عرش به فرش
اين هنرمندي ميکائيل است
مات و مبهوت ملائک ديدند
خنده اي بر لب عزرائيل است
رونقي داده به بازار شعف
حجره ي غصه و غم تعطيل است
صدقه مي دهد امشب آقا
دست هر حور و ملک زنبيل است
چه صف طول و درازي دارند!
آخرين کس ته صف هابيل است
هاتفي گفت به ارباب بهشت
پسرت مايه ي فخر ايل است
وقت کوچ است، برو قافله دار
نفرات سفرت تکميل است
#وحید_قاسمی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
حضرت علی اصغر(ع) مدح ولادت
باز هم شهر نبی معدن اسرار شده
غنچه ای با برکت هدیه به گلزار شده
باز هم نام علی بر لب آقا گل کرد
باز هم حضرت ارباب پسر دار شده
روزۀ ماه رجب به که به آقا چسبید
تا سحر مست از این لحظۀ دیدار شده
غنچۀ ناز رباب است به قدری زیباست
چقدر گل که به پاس قدمش خار شده
بسکه نورانیت از چهره او می بارد
بی سبب نیست که هر آینه ای تار شده
سفرۀ حیدریونِ رجب امشب پهن است
در دهش سیزده انگار که تکرار شده
پسر حیدری یوسف زهرا آمد
آخرین حیدر ارباب به دنیا آمد
این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند
همه مستند ولی مست می کوثری اند
اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی
فرصت جنگ بیافتد همه شان حیدری اند
غیرت الله جهانند علی های حسین
مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند
سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند
در روایتگری دین همه شان منبری اند
علیِ اکبر و اوسط خودشان محشری اند
ولی انگار که مست علی آخری اند
علی اصغر دل این چند علی را برده
روی پیشانی او بوسۀ زینب خورده
هیبت چهره اش ازبس که به مولا رفته
با نگاهش غم و درد از دل بابا رفته
بی سبب نیست رقیه علمی آورده
چونکه بی واسطه بازوش به سقا رفته
نوه حیدر و زهراست در این شکی نیست
در ملاحت به علی اکبر لیلا رفته
اختر و ماه در آغوش هم اند آنجا که
از سردوش شه علقمه بالا رفته
چقدر پاقدم این پسر با برکت
نامۀ شخص گرفتار به امضا رفته
عمه اسفند میارد نخورد چشم علی
فکر زینب طرف محسن زهرا رفته
دل بی بی طرف باغ جنان پر می زد
جای محسن چقدر بوسه به اصغر می زد
این دو شش ماهه یکی باده یکی ساغر شد
علت مستی شیعه ز می کوثر شد
یکی از عشق فدای حرم حیدر شد
یکی از عشق فدای پدر بی سر شد
یکی از بغض و عداوت به علی٬خونین شد
یکی از بغض حسین ابن علی پر پر شد
یکی از ضربه مسمار به جانان پیوست
یکی از تیر سه پر کشته بی حنجر شد
آن یکی آیه مظلومیت زهرا شد
این یکی سوره مظلومیت حیدر شد
آن یکی آبروی دشمن حیدر را برد
این یکی کشته بی غیرتی لشگر شد
این دو شش ماهه شفیعان قیامت هستند
این دو شش ماهه دو اسباب شفاعت هستند
#مهدی_نظری
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
باز هم شهر نبی معدن اسرار شده
غنچه ای با برکت هدیه به گلزار شده
باز هم نام علی بر لب آقا گل کرد
باز هم حضرت ارباب پسر دار شده
روزۀ ماه رجب به که به آقا چسبید
تا سحر مست از این لحظۀ دیدار شده
غنچۀ ناز رباب است به قدری زیباست
چقدر گل که به پاس قدمش خار شده
بسکه نورانیت از چهره او می بارد
بی سبب نیست که هر آینه ای تار شده
سفرۀ حیدریونِ رجب امشب پهن است
در دهش سیزده انگار که تکرار شده
پسر حیدری یوسف زهرا آمد
آخرین حیدر ارباب به دنیا آمد
این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند
همه مستند ولی مست می کوثری اند
اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی
فرصت جنگ بیافتد همه شان حیدری اند
غیرت الله جهانند علی های حسین
مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند
سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند
در روایتگری دین همه شان منبری اند
علیِ اکبر و اوسط خودشان محشری اند
ولی انگار که مست علی آخری اند
علی اصغر دل این چند علی را برده
روی پیشانی او بوسۀ زینب خورده
هیبت چهره اش ازبس که به مولا رفته
با نگاهش غم و درد از دل بابا رفته
بی سبب نیست رقیه علمی آورده
چونکه بی واسطه بازوش به سقا رفته
نوه حیدر و زهراست در این شکی نیست
در ملاحت به علی اکبر لیلا رفته
اختر و ماه در آغوش هم اند آنجا که
از سردوش شه علقمه بالا رفته
چقدر پاقدم این پسر با برکت
نامۀ شخص گرفتار به امضا رفته
عمه اسفند میارد نخورد چشم علی
فکر زینب طرف محسن زهرا رفته
دل بی بی طرف باغ جنان پر می زد
جای محسن چقدر بوسه به اصغر می زد
این دو شش ماهه یکی باده یکی ساغر شد
علت مستی شیعه ز می کوثر شد
یکی از عشق فدای حرم حیدر شد
یکی از عشق فدای پدر بی سر شد
یکی از بغض و عداوت به علی٬خونین شد
یکی از بغض حسین ابن علی پر پر شد
یکی از ضربه مسمار به جانان پیوست
یکی از تیر سه پر کشته بی حنجر شد
آن یکی آیه مظلومیت زهرا شد
این یکی سوره مظلومیت حیدر شد
آن یکی آبروی دشمن حیدر را برد
این یکی کشته بی غیرتی لشگر شد
این دو شش ماهه شفیعان قیامت هستند
این دو شش ماهه دو اسباب شفاعت هستند
#مهدی_نظری
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
جااانمعلـــــــــے !!
این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند
همه مستند ولی مست می کوثری اند
اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی
فرصت جنگ بیافتد همه شان #حیدری_اند
#مهدی_نظری
🍇 @Aliabotorab110
این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند
همه مستند ولی مست می کوثری اند
اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی
فرصت جنگ بیافتد همه شان #حیدری_اند
#مهدی_نظری
🍇 @Aliabotorab110
یا علی اصغر (ع)
#غیرت_الله_جهانند_علی_های_حسین
مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند
سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند
در روایتگری دین همه شان منبری اند
علیِ اکبر و اوسط خودشان محشری اند
(ولی انگار که مست علی آخری اند) !!
#مهدی_نظری
🍇 @Aliabotorab110
#غیرت_الله_جهانند_علی_های_حسین
مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند
سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند
در روایتگری دین همه شان منبری اند
علیِ اکبر و اوسط خودشان محشری اند
(ولی انگار که مست علی آخری اند) !!
#مهدی_نظری
🍇 @Aliabotorab110
امام جواد (ع)
#مــــــــــــــــےکده
دلگیرتر از سینهی تنگم قفسی نیست
در خانهی تنهایی من همنفسی نیست
تنهاتر از این بیكسِ دلمرده كسی نیست
من یكسره فریادم و فریادرسی نیست
در حسرت آغاز بهار است كویرم
وقتی كه به موی تو مسیر دلم افتاد
صدها گرهی كور سرِ مشكلم افتاد
شور لب تو بر بدن ساحلم افتاد
صد شكر كه در خانهی تو منزلم افتاد
در پیچ و خم عشق تو در آمده پیرم
آغاز بهار است صدای قدم تو
جنگل شدم از آب و هوای قدم تو
سر میدود از شوق برای قدم تو
چشمان مدینه شده جای قدم تو
از هرچه به غیر از قد و بالای تو سیرم
جان همهی شهر به گیسوی تو بسته است
نان همه بر همت بازوی تو بسته است
بند دل عیسی به دم هوی تو بسته است
طاقی است دل ما كه به ابروی تو بسته است
با دست تو ورز آمد از آغاز خمیرم
با آمدنت ختم شده غصهی بابا
لبخند تو شد ساحل آرامش دریا
شد بسته در تهمت بیپایه و بیجا
مبهوت شد از ذرهای از علم تو یحیی*
گفتی كه من از طایفهی علم غدیرم
خورشید شدی ساقی این نور علی شد
نوری نبوی آمد و منشور علی شد
آتش خودِ حق بود، ولی طور علی شد
تأكید به مستی شد و انگور علی شد
از عقل جدا شد سرِ این كوچه مسیرم
حرف از علی و آینهها شد، چه بهجا شد
دستم پُر باران دعا شد، چه بهجا شد
غم، پشت سرم آبلهپا شد، چه بهجا شد
این شعر فقط صرف خدا شد، چه بهجا شد
از شعلهی این راز گُل انداخت ضمیرم
*یحیی بن اَکثَم: وی بزرگترین قاضی در عهد مامون بود. مامون مناظرهای را میان او و امام جواد(ع) ترتیب داد که حضرت او را شکست داد و مایه حیرت همه حضار شد.
#محمد_بختیاری
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
#مــــــــــــــــےکده
دلگیرتر از سینهی تنگم قفسی نیست
در خانهی تنهایی من همنفسی نیست
تنهاتر از این بیكسِ دلمرده كسی نیست
من یكسره فریادم و فریادرسی نیست
در حسرت آغاز بهار است كویرم
وقتی كه به موی تو مسیر دلم افتاد
صدها گرهی كور سرِ مشكلم افتاد
شور لب تو بر بدن ساحلم افتاد
صد شكر كه در خانهی تو منزلم افتاد
در پیچ و خم عشق تو در آمده پیرم
آغاز بهار است صدای قدم تو
جنگل شدم از آب و هوای قدم تو
سر میدود از شوق برای قدم تو
چشمان مدینه شده جای قدم تو
از هرچه به غیر از قد و بالای تو سیرم
جان همهی شهر به گیسوی تو بسته است
نان همه بر همت بازوی تو بسته است
بند دل عیسی به دم هوی تو بسته است
طاقی است دل ما كه به ابروی تو بسته است
با دست تو ورز آمد از آغاز خمیرم
با آمدنت ختم شده غصهی بابا
لبخند تو شد ساحل آرامش دریا
شد بسته در تهمت بیپایه و بیجا
مبهوت شد از ذرهای از علم تو یحیی*
گفتی كه من از طایفهی علم غدیرم
خورشید شدی ساقی این نور علی شد
نوری نبوی آمد و منشور علی شد
آتش خودِ حق بود، ولی طور علی شد
تأكید به مستی شد و انگور علی شد
از عقل جدا شد سرِ این كوچه مسیرم
حرف از علی و آینهها شد، چه بهجا شد
دستم پُر باران دعا شد، چه بهجا شد
غم، پشت سرم آبلهپا شد، چه بهجا شد
این شعر فقط صرف خدا شد، چه بهجا شد
از شعلهی این راز گُل انداخت ضمیرم
*یحیی بن اَکثَم: وی بزرگترین قاضی در عهد مامون بود. مامون مناظرهای را میان او و امام جواد(ع) ترتیب داد که حضرت او را شکست داد و مایه حیرت همه حضار شد.
#محمد_بختیاری
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
تقدیم به حضرت جوادالائمه (صلوات الله علیه)
فوق العاده زیبا 🎉🌺🍃
ستاره ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
تمامِ جودِ خداوند در زمین حس شد
رسید باغ و بهاری به دامنِ سلطان
مدینه مملوِ از عطر یاس و نرگس شد
به یُمنِ پاقدمش شاد شد امامِ رئوف
به خلوتِ دل بابای خویش مونس شد
هزار حاتمِ طاعی که شُهره در بذل است
به پای دستِ کریم و عَطاش مُفلس شد
چقدر پُر جَنَم و دلرُباست این آقا
علیِ اکبرِ موسی الرضاست این آقا...
به بندِ دورِ قُماطش دخیل جبرائیل
وَ اِن یَکاد بخواند براش میکائیل
ز بس که ذوق زده ، دست و پای را گم کرد
گمان کنم که به صورش دمید اسرافیل!
قیامتی شده بر پا به دورِ گهواره
رسیده با عجله پای مَهد ، عزرائیل
کنار حضرتِ موسی الرضا ، خلیل الله
به رسم عرض ادب ، پا به پاش اسماعیل
رسید آدم و نوح و شعیب و هم موسی
جناب خضر پیَمبر ، یوسف و عیسی...
خدا دوباره به عالم خودی نشان داده
عبای جود و کرم را تکان تکان داده
به لطفِ حضرتتان ، ای امامِ خوبیها
به هر گدا که رسیده ، خودش امان داده
تو باب رحمت و لطف و مرادِ دلهایی
به مستمندِ دَرَت رَب چه بیکران داده
اگر کسی بدهد یک قسم "به جانِ جواد"
هر آنچه را که طلب کرده ، او همان داده
دخیل دستِ تواَم ، چون تویی تو ایمانم
یکی ز خیلِ گدایانت از خراسانم...
به قدرِ قم و خراسان برو بیا داری
یقین نگاهِ خاصتری نسبتِ به ما داری
شبیهِ صحن عقیق و شبیهِ گوهرشاد
برای زائرت آقا همیشه جا داری
هوای کرب و بلا کردهام ، پریشانم
برای دردِ دلِ من شما دوا داری؟
بده اجازه که یک خط روضه بنویسم
اگر که حالِ اشاراتِ روضه را داری؟!؟
"هوا ز جورِ مخالف چو قیرگون گردید"
"عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید"...
شاعر"بابک رضایی۹۶/۱/۱۸"
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
فوق العاده زیبا 🎉🌺🍃
ستاره ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
تمامِ جودِ خداوند در زمین حس شد
رسید باغ و بهاری به دامنِ سلطان
مدینه مملوِ از عطر یاس و نرگس شد
به یُمنِ پاقدمش شاد شد امامِ رئوف
به خلوتِ دل بابای خویش مونس شد
هزار حاتمِ طاعی که شُهره در بذل است
به پای دستِ کریم و عَطاش مُفلس شد
چقدر پُر جَنَم و دلرُباست این آقا
علیِ اکبرِ موسی الرضاست این آقا...
به بندِ دورِ قُماطش دخیل جبرائیل
وَ اِن یَکاد بخواند براش میکائیل
ز بس که ذوق زده ، دست و پای را گم کرد
گمان کنم که به صورش دمید اسرافیل!
قیامتی شده بر پا به دورِ گهواره
رسیده با عجله پای مَهد ، عزرائیل
کنار حضرتِ موسی الرضا ، خلیل الله
به رسم عرض ادب ، پا به پاش اسماعیل
رسید آدم و نوح و شعیب و هم موسی
جناب خضر پیَمبر ، یوسف و عیسی...
خدا دوباره به عالم خودی نشان داده
عبای جود و کرم را تکان تکان داده
به لطفِ حضرتتان ، ای امامِ خوبیها
به هر گدا که رسیده ، خودش امان داده
تو باب رحمت و لطف و مرادِ دلهایی
به مستمندِ دَرَت رَب چه بیکران داده
اگر کسی بدهد یک قسم "به جانِ جواد"
هر آنچه را که طلب کرده ، او همان داده
دخیل دستِ تواَم ، چون تویی تو ایمانم
یکی ز خیلِ گدایانت از خراسانم...
به قدرِ قم و خراسان برو بیا داری
یقین نگاهِ خاصتری نسبتِ به ما داری
شبیهِ صحن عقیق و شبیهِ گوهرشاد
برای زائرت آقا همیشه جا داری
هوای کرب و بلا کردهام ، پریشانم
برای دردِ دلِ من شما دوا داری؟
بده اجازه که یک خط روضه بنویسم
اگر که حالِ اشاراتِ روضه را داری؟!؟
"هوا ز جورِ مخالف چو قیرگون گردید"
"عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید"...
شاعر"بابک رضایی۹۶/۱/۱۸"
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
شعر ولادت حضرت امیرالمومنین علی(ع)
گدای شیر یزدانم فقیر شاه مردانم
نمک پروده ی سلطان عالم پیر سلمانم
گهی مانند جبریل است و گاهی همچو پیغمبر(ص)
از این گونه تجلّی های او عمریست حیرانم
خدا باید بخوانم یا که عبد خالقش خوانم
علی رب گشته یا رب مرتضی من که نمیدانم(ع)
عجب زیبا حدیثی را رسول الله(ص) فرموده:
که من هم بی ولای مرتضی(ع)بی دین و ایمانم
اگر کوه گهر را هم به من روزی خدا بخشد
نمی ارزد به آن لحظه که من در زیر ایوانم
نگو کفر است این مطلب بیا قدری تأمل کن
غلام حیدرم(ع)اما برابر با رسولانم
به هر سویی نظر کردم امیرالمومنین(ع)دیدم
و فهمیدم `تولوا...” را میان ختم قرآنم
خودم را در کنار حضرت معشوق میبینم
روایاتی از آن دلبر سحرها تا که میخوانم
به گوشم مانده آوایش که بابایم چنین میگفت:
بدون او خس و خارم ولی با او گلستانم
چه عذری آورم فرادی محشر نزد صدیقه (س)
اگر افتد ز لبهایم دمی ذکر علی جانم
#ابراهیم_لآلی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
گدای شیر یزدانم فقیر شاه مردانم
نمک پروده ی سلطان عالم پیر سلمانم
گهی مانند جبریل است و گاهی همچو پیغمبر(ص)
از این گونه تجلّی های او عمریست حیرانم
خدا باید بخوانم یا که عبد خالقش خوانم
علی رب گشته یا رب مرتضی من که نمیدانم(ع)
عجب زیبا حدیثی را رسول الله(ص) فرموده:
که من هم بی ولای مرتضی(ع)بی دین و ایمانم
اگر کوه گهر را هم به من روزی خدا بخشد
نمی ارزد به آن لحظه که من در زیر ایوانم
نگو کفر است این مطلب بیا قدری تأمل کن
غلام حیدرم(ع)اما برابر با رسولانم
به هر سویی نظر کردم امیرالمومنین(ع)دیدم
و فهمیدم `تولوا...” را میان ختم قرآنم
خودم را در کنار حضرت معشوق میبینم
روایاتی از آن دلبر سحرها تا که میخوانم
به گوشم مانده آوایش که بابایم چنین میگفت:
بدون او خس و خارم ولی با او گلستانم
چه عذری آورم فرادی محشر نزد صدیقه (س)
اگر افتد ز لبهایم دمی ذکر علی جانم
#ابراهیم_لآلی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت_حضرت_علی_علیه_السلام
باز هم آمد شبِ حیران شدن
وقتِ جنون وقتِ پریشان شدن
شُکر نوشتند برایِ دلم
آیِنهای گوشهی ایوان شدن
کارِ من و حضرت جبریل شد
تا به ابد دست به دامان شدن
پرده بر اُفتاده خدا خواسته
با همهی خویش نمایان شدن
تازه از امروز به پیغمبران
واجبِ عینی است مسلمان شدن
-
فصلِ شراب است به ما واجب است
قبلهی ما ابن ابی طالب است
-
هست مرا حسرتِ تمارها
شیعه شدم شیعهی این دارها
مادرِ من تا که مرا شیر داد
نادِعلی خوانده مرا بارها
نامِ تو گفتیم بزرگی کنیم
سایهی گُل هست بر این خارها
ما نه فقط ریخته پیغمبران
پیش کشِ تو سر و دستارها
تا که پیمبر شب معراج دید
روی تو را در همه تالارها
-
بر لبِ او نامِ تو سوگند شد
نام تو چون نام خداوند شد
-
کعبه گرفته به کَفَش جانِ خویش
خاکِ شده خاکِ سلیمان خویش
صاحبِ خانه به درِ خانه بود
کعبه پس از این شده مهمان خویش
با همه بُتهای خودش سجده کرد
بر قدمِ حضرتِ سلطان خویش
کعبه به خود گفت که آخر رسید
آنکه تو را ساخته دربان خویش
باید از این راه نیاید امیر
راه گشا راه به دستانِ خویش
-
کعبه قدم بر سرِ افلاک زد
پیشِ علی سینهی خود چاک زد
-
تا رُخت ای ماه پدیدار شد
یوسفِ یعقوب گرفتار شد
کعبه فقط خاک و گِل و سنگ بود
آمدی و معدنِ اسرار شد
کعبه در آغوشِ زمین خوابِ خواب
با نَفَسِ قدسِ تو بیدار شد
کعبه نمیخواست که بیرون شَوی
چشمِ نبی دیده و ناچار شد
کعبه درِ بستهی خود باز کرد
معنی توحید پدیدار شد
-
آمدی از عرش خبر میرسد
تَن تنهی کَیفَ بشر میرسد
-
وقتِ نبردت شد و پروردگار
باز به وجد آمد از این تار و مار
ماندهام اینجا که تویی وقت رزم
یا که خدا آمده در کارزار
وای که حتیٰ ملک الموت هم
میکند از پیش نگاهت فرار
پشت ندارد زرهات پشتِ تو
نیست به جز یک سر سنگ مزار
خصم به میدان نزده شد دو نیم
بَه بَه از این حیدر و این ذوالفقار
-
نقشِ به پیشانیِ تو فاطمه است
ذکرِ رجز خوانیِ تو فاطمه است
-
نیست غمی شوق شما تا که هست
هست گدا سفرهی آقا که هست
گفت به مجنون که چه داری برو
گفت در این دل غمِ لیلا که هست
هرچه بلا هست چه غم باک نیست
بر سر ما سایهی مولا که هست
پیشِ تو گیریم نداریم جای
خُب قسمِ حضرتِ زهرا که هست
خصم کجا و حرم دخترش
بر سرِ آن پرچم سقا که هست
-
شُکر امیر آمد و نعم الامیر
دست تهی آمده دستم بگیر
-
آنکه سَری پایِ شما داشته
آبرویی در همه جا داشته
با تو حسینی حسنی زادهایم
با تو دلِ ما همه را داشته
دست سرِ جمع یتیمان بکش
خانهات از قبل گدا داشته
حق بده آقا به دلم سوخته
حسرتِ ایوان طلا داشته
حالِ مرا هرکه چنین دید گفت:
آرزوی کرببلا داشته...
قسمت او شد به نجف بال زد
آنکه براتی زِ رضا داشته...
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی زِ گناهم بده...
(حسن لطفی)
#دکتر_حسن_لطفی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
باز هم آمد شبِ حیران شدن
وقتِ جنون وقتِ پریشان شدن
شُکر نوشتند برایِ دلم
آیِنهای گوشهی ایوان شدن
کارِ من و حضرت جبریل شد
تا به ابد دست به دامان شدن
پرده بر اُفتاده خدا خواسته
با همهی خویش نمایان شدن
تازه از امروز به پیغمبران
واجبِ عینی است مسلمان شدن
-
فصلِ شراب است به ما واجب است
قبلهی ما ابن ابی طالب است
-
هست مرا حسرتِ تمارها
شیعه شدم شیعهی این دارها
مادرِ من تا که مرا شیر داد
نادِعلی خوانده مرا بارها
نامِ تو گفتیم بزرگی کنیم
سایهی گُل هست بر این خارها
ما نه فقط ریخته پیغمبران
پیش کشِ تو سر و دستارها
تا که پیمبر شب معراج دید
روی تو را در همه تالارها
-
بر لبِ او نامِ تو سوگند شد
نام تو چون نام خداوند شد
-
کعبه گرفته به کَفَش جانِ خویش
خاکِ شده خاکِ سلیمان خویش
صاحبِ خانه به درِ خانه بود
کعبه پس از این شده مهمان خویش
با همه بُتهای خودش سجده کرد
بر قدمِ حضرتِ سلطان خویش
کعبه به خود گفت که آخر رسید
آنکه تو را ساخته دربان خویش
باید از این راه نیاید امیر
راه گشا راه به دستانِ خویش
-
کعبه قدم بر سرِ افلاک زد
پیشِ علی سینهی خود چاک زد
-
تا رُخت ای ماه پدیدار شد
یوسفِ یعقوب گرفتار شد
کعبه فقط خاک و گِل و سنگ بود
آمدی و معدنِ اسرار شد
کعبه در آغوشِ زمین خوابِ خواب
با نَفَسِ قدسِ تو بیدار شد
کعبه نمیخواست که بیرون شَوی
چشمِ نبی دیده و ناچار شد
کعبه درِ بستهی خود باز کرد
معنی توحید پدیدار شد
-
آمدی از عرش خبر میرسد
تَن تنهی کَیفَ بشر میرسد
-
وقتِ نبردت شد و پروردگار
باز به وجد آمد از این تار و مار
ماندهام اینجا که تویی وقت رزم
یا که خدا آمده در کارزار
وای که حتیٰ ملک الموت هم
میکند از پیش نگاهت فرار
پشت ندارد زرهات پشتِ تو
نیست به جز یک سر سنگ مزار
خصم به میدان نزده شد دو نیم
بَه بَه از این حیدر و این ذوالفقار
-
نقشِ به پیشانیِ تو فاطمه است
ذکرِ رجز خوانیِ تو فاطمه است
-
نیست غمی شوق شما تا که هست
هست گدا سفرهی آقا که هست
گفت به مجنون که چه داری برو
گفت در این دل غمِ لیلا که هست
هرچه بلا هست چه غم باک نیست
بر سر ما سایهی مولا که هست
پیشِ تو گیریم نداریم جای
خُب قسمِ حضرتِ زهرا که هست
خصم کجا و حرم دخترش
بر سرِ آن پرچم سقا که هست
-
شُکر امیر آمد و نعم الامیر
دست تهی آمده دستم بگیر
-
آنکه سَری پایِ شما داشته
آبرویی در همه جا داشته
با تو حسینی حسنی زادهایم
با تو دلِ ما همه را داشته
دست سرِ جمع یتیمان بکش
خانهات از قبل گدا داشته
حق بده آقا به دلم سوخته
حسرتِ ایوان طلا داشته
حالِ مرا هرکه چنین دید گفت:
آرزوی کرببلا داشته...
قسمت او شد به نجف بال زد
آنکه براتی زِ رضا داشته...
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی زِ گناهم بده...
(حسن لطفی)
#دکتر_حسن_لطفی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
🍃🌺
"باب المرادی" تو به من هم اجازه داد ...
تا پشت درب خانه تان معتکف شوم
#ا_علےعلیخانے
#یا_جوادالائمه_ادرکنی
🍇 @Aliabotorab110
"باب المرادی" تو به من هم اجازه داد ...
تا پشت درب خانه تان معتکف شوم
#ا_علےعلیخانے
#یا_جوادالائمه_ادرکنی
🍇 @Aliabotorab110
مولی....
پای تو حیف بود که روی زمین رسد
#کعبه شکاف خورد و در آن پاگشا شدی
#یا_علـــــــــــــــــے_مولا
🍇 @Aliabotorab110
پای تو حیف بود که روی زمین رسد
#کعبه شکاف خورد و در آن پاگشا شدی
#یا_علـــــــــــــــــے_مولا
🍇 @Aliabotorab110
حضرت علی علیه السلام
#مهدی_جهاندار
در کسوت آیات مزامیری داوود
در شوکت ابیات حماسی و غم آلود
هم اوّل و هم آخر و هم باطن و ظاهر
هم حاضر و هم ناظر و هم شاهد و مشهود
در دست کلیمُ الله و در باور فرعون
در جان خلیل الله و در آتش نمرود
اغراق اگر نیست أنا العبد أنا الهیچ
یا کفر اگر هست هو العابد و معبود
تو در "دل حوّایی" و ابلیس چه خوش گفت: –
من برترم از آب و گل آدم مسجود
ای مژده ی أکملتُ لکم دینکم ای عشق
جبریل پر و بال زنان آمد و فرمود:
مَن ماتَ علی حُبِّ علی ماتَ شهیدا
تا هست علی باشد و تا بود علی بود
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
#مهدی_جهاندار
در کسوت آیات مزامیری داوود
در شوکت ابیات حماسی و غم آلود
هم اوّل و هم آخر و هم باطن و ظاهر
هم حاضر و هم ناظر و هم شاهد و مشهود
در دست کلیمُ الله و در باور فرعون
در جان خلیل الله و در آتش نمرود
اغراق اگر نیست أنا العبد أنا الهیچ
یا کفر اگر هست هو العابد و معبود
تو در "دل حوّایی" و ابلیس چه خوش گفت: –
من برترم از آب و گل آدم مسجود
ای مژده ی أکملتُ لکم دینکم ای عشق
جبریل پر و بال زنان آمد و فرمود:
مَن ماتَ علی حُبِّ علی ماتَ شهیدا
تا هست علی باشد و تا بود علی بود
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
حضرت علی (ع)
رطب لعل لب یار چشیدن دارد
در پس پرده رخ یار چه دیدن دارد
در هوایی که در آن بوی علی می آید
سنگ هم گر بزند باز پریدن دارد
جام اگر پر شود از باده ناب علوی
لب ِ تشنه پی این جام دویدن دارد
باده از کوثر اگر باشد و ساقی حیدر
منت حیدر کرار کشیدن دارد
" اشهد ان علیا ولی الله " آری
صد و ده مرتبه این نام شنیدن دارد
می زند مرغ دل امشب ز سر شور و شعف
بوسه ای بر ترک کعبه و بر صحن نجف
امشب از عالم بالا خبری می آید
در پی تیرگی شب سحری می آید
هر کسی ز عالم بالا اثری می خواهد
گو بیاید که ز بالا اثری می آید
حرم کعبه ترک خورد و بهم باز آمد
همه گفتند که او از چه دری می آید؟
به خدا آینه آمد به جهان روی علی
که از آن ناحیه خیر البشری می آید
" چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی "
که در آن بر همه عالم پدری می آید
به دل اهل ولا عشق علی پا برجاست
به خدا در دو جهان پرچم حیدر بالاست
ناصر شهریاری
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
رطب لعل لب یار چشیدن دارد
در پس پرده رخ یار چه دیدن دارد
در هوایی که در آن بوی علی می آید
سنگ هم گر بزند باز پریدن دارد
جام اگر پر شود از باده ناب علوی
لب ِ تشنه پی این جام دویدن دارد
باده از کوثر اگر باشد و ساقی حیدر
منت حیدر کرار کشیدن دارد
" اشهد ان علیا ولی الله " آری
صد و ده مرتبه این نام شنیدن دارد
می زند مرغ دل امشب ز سر شور و شعف
بوسه ای بر ترک کعبه و بر صحن نجف
امشب از عالم بالا خبری می آید
در پی تیرگی شب سحری می آید
هر کسی ز عالم بالا اثری می خواهد
گو بیاید که ز بالا اثری می آید
حرم کعبه ترک خورد و بهم باز آمد
همه گفتند که او از چه دری می آید؟
به خدا آینه آمد به جهان روی علی
که از آن ناحیه خیر البشری می آید
" چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی "
که در آن بر همه عالم پدری می آید
به دل اهل ولا عشق علی پا برجاست
به خدا در دو جهان پرچم حیدر بالاست
ناصر شهریاری
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110