سجده بر سنگ تو زین العابدینم می کند
از خودت در این حرم، سجاده می خواهم علی
از خودت در این حرم، سجاده می خواهم علی
یاد آن «ذاکر» بخیر این شعر را می خواند اگر
با یقین می گفت: «من قلاده می خواهم علی»
با یقین می گفت: «من قلاده می خواهم علی»
مولا...
تا بر لبت «یَمُتیَرَنِي» آشکار شد
حلقوم عاشقان همه مشتاقِ دار شد
🍃
تا بر لبت «یَمُتیَرَنِي» آشکار شد
حلقوم عاشقان همه مشتاقِ دار شد
🍃
#امیرالمومنین_علیه_السلام
بنای خانهٔ کعبه خلیلُ لَّه نهاد اما،
علی در کعبه ظاهر گشت و
صاحبخانه پیدا شد !
#صغیر_اصفهانی
🍃
بنای خانهٔ کعبه خلیلُ لَّه نهاد اما،
علی در کعبه ظاهر گشت و
صاحبخانه پیدا شد !
#صغیر_اصفهانی
🍃
#مولا
هرکسی پیش من از وصف خدا میگوید
اصلاً انگار فقط از تو به من میگوید
پدرم گفت نبی در شب معراج شنید
که شبیه تو خداوند سخن میگوید
#محسن_کاویانی
🍃
هرکسی پیش من از وصف خدا میگوید
اصلاً انگار فقط از تو به من میگوید
پدرم گفت نبی در شب معراج شنید
که شبیه تو خداوند سخن میگوید
#محسن_کاویانی
🍃
نماهنگ کریم کریمان
علیرضا نژاد حسین
بندگی بی بلا نمیچسبد....
🎙 #علیرضا_نژاد_حسین
✳️ #جدید
#️⃣ #مناجات_با_امام_رضا_ع
#پیشنهاد_دانلود🎙😢
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
🎙 #علیرضا_نژاد_حسین
✳️ #جدید
#️⃣ #مناجات_با_امام_رضا_ع
#پیشنهاد_دانلود🎙😢
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام
جنس بی قیمت و افتاده ته بازارم
تو بیا باز ضرر کن، بخرم، بردارم
جز ضرر گرچه برای تو ندارم اما
چون همیشه پدری کن، به کسی نسپارم
تو چنان بودهای ای عشق، که من از اینکه
به کسی جز تو بدهکار شوم بیزارم
ما که گفتیم غلامیم، شما هم مولا
لطف کن بین غلامان خودت بشمارم
پسرم از پدرم نوکریات برده به ارث
پدرم، من، پسرم، عاشق این تکرارم
آنچنانم که بدون تو بهشتم نروم
فکر بی تو شدنم سخت دهد آزارم
چندمین مرتبهاش نیست به یادم که چه خوب
دست پُر مهر تو برداشت گره از کارم
از ضریحت دو سه تا بوسه طلبکارم من
تا ضریحت طلبم را ندهد، بیمارم
#حسن_کردی
#شب_جمعه
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
جنس بی قیمت و افتاده ته بازارم
تو بیا باز ضرر کن، بخرم، بردارم
جز ضرر گرچه برای تو ندارم اما
چون همیشه پدری کن، به کسی نسپارم
تو چنان بودهای ای عشق، که من از اینکه
به کسی جز تو بدهکار شوم بیزارم
ما که گفتیم غلامیم، شما هم مولا
لطف کن بین غلامان خودت بشمارم
پسرم از پدرم نوکریات برده به ارث
پدرم، من، پسرم، عاشق این تکرارم
آنچنانم که بدون تو بهشتم نروم
فکر بی تو شدنم سخت دهد آزارم
چندمین مرتبهاش نیست به یادم که چه خوب
دست پُر مهر تو برداشت گره از کارم
از ضریحت دو سه تا بوسه طلبکارم من
تا ضریحت طلبم را ندهد، بیمارم
#حسن_کردی
#شب_جمعه
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_زمان_عج
من از این چشمهای خیرهسر خِیری نمیبینم
هر از گاهی دلم میخواست، نابینا کنم خود را
"الٰهی لا تَرُدَّ حاجَتی"، تو حاجتم هستی
جز این هر خواهشی کردم، بگو دعوا کنم خود را
#بردیا_محمدی
#جمعه_های_انتظار
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
من از این چشمهای خیرهسر خِیری نمیبینم
هر از گاهی دلم میخواست، نابینا کنم خود را
"الٰهی لا تَرُدَّ حاجَتی"، تو حاجتم هستی
جز این هر خواهشی کردم، بگو دعوا کنم خود را
#بردیا_محمدی
#جمعه_های_انتظار
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام
یاعلی گفتم در ایوانش عجب ماندم چرا
انعکاس یا علی هر دفعه یاهو می شود
#مهدی_قنبری
🍃
یاعلی گفتم در ایوانش عجب ماندم چرا
انعکاس یا علی هر دفعه یاهو می شود
#مهدی_قنبری
🍃
#امیرالمومنین_علیه_السلام
امیرعرب شاعرش که عجم شد
نوشتم علی و اتاقم حرم شد
چنان حمل این نام عرشی گران بود
که پشت قلم زیر این بار خم شد
نوشتم:مددیاعلی! شعر برخاست
همین را قلم گفت و تیغ دودم شد
از آن پس هر آن یل که آمد به میدان
به یک ضربه از لشکر کفر کم شد
به پا هر که آمدسرش ماند و خود رفت
به پا هر که آمد دو دستش قلم شد
به آن شیرِ خندق چنان ضربه ای زد
که بیجان تر از شیر روی عَلم شد
از آن ضربه تقدیر آیینه ی کفر
همان گونه که سنگ او زد رقم شد
در قلعه را آن چنان کنداز جا
که ویران تر از شهر شومِ ارم شد
عدالت شبی تا ابد بی سحر بود
که خورشید او سرزد و صبحدم شد
امیری که نان جو میخورداما
برای فقیران خدای کرم شد
امیری که از پادشاهی نصیبش
فقط"تاولِ دست"و"پا و ورم"شد
امیری که در حلقه ی جذب و دفعش
غنی ای خجل،مفلسی محترم شد
طنین دو کفش پر از وصله ی او
تکان بر ستون های کاخ ستم شد
دو چشمش که تلفیق خوف و خطر بود
کنار یتیمان پراز اشک ونم شد
نه در کاخ شاهی که در کنج محراب
دچار و گرفتار و مستِ صنم شد
زمانی کشیدند از پای او تیر
که درسجده اش فارغ از دردوغم شد
گدا آمد و ازرکوعش گذرکرد
به هنگام رفتن،گدا محتشم شد
هرآن کس که از راه او تاخدا رفت
مسیر دلش تا خدا یک قدم شد
امامت که با حذف او شد خلافت
عدالت عدم در عدم در عدم شد
پس از او به جای رطب های کوفه
لباس عزا رخت خرمای بم شد
علی کیست؟ این پرسش پر شگفتی
معمای هستی و لوح و قلم شد
علی راخدا میشناسد نه شاعر
به این عجز، شاعر به حق متّهم شد
به توفانِ عشقش که کشتی شکسته ست
چه بیچارهام من که قلبم بلم شد
غزل را به هم میزنم تا دوباره
علی مانَد و شمع دارالاماره
#مهدی_زارعی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
امیرعرب شاعرش که عجم شد
نوشتم علی و اتاقم حرم شد
چنان حمل این نام عرشی گران بود
که پشت قلم زیر این بار خم شد
نوشتم:مددیاعلی! شعر برخاست
همین را قلم گفت و تیغ دودم شد
از آن پس هر آن یل که آمد به میدان
به یک ضربه از لشکر کفر کم شد
به پا هر که آمدسرش ماند و خود رفت
به پا هر که آمد دو دستش قلم شد
به آن شیرِ خندق چنان ضربه ای زد
که بیجان تر از شیر روی عَلم شد
از آن ضربه تقدیر آیینه ی کفر
همان گونه که سنگ او زد رقم شد
در قلعه را آن چنان کنداز جا
که ویران تر از شهر شومِ ارم شد
عدالت شبی تا ابد بی سحر بود
که خورشید او سرزد و صبحدم شد
امیری که نان جو میخورداما
برای فقیران خدای کرم شد
امیری که از پادشاهی نصیبش
فقط"تاولِ دست"و"پا و ورم"شد
امیری که در حلقه ی جذب و دفعش
غنی ای خجل،مفلسی محترم شد
طنین دو کفش پر از وصله ی او
تکان بر ستون های کاخ ستم شد
دو چشمش که تلفیق خوف و خطر بود
کنار یتیمان پراز اشک ونم شد
نه در کاخ شاهی که در کنج محراب
دچار و گرفتار و مستِ صنم شد
زمانی کشیدند از پای او تیر
که درسجده اش فارغ از دردوغم شد
گدا آمد و ازرکوعش گذرکرد
به هنگام رفتن،گدا محتشم شد
هرآن کس که از راه او تاخدا رفت
مسیر دلش تا خدا یک قدم شد
امامت که با حذف او شد خلافت
عدالت عدم در عدم در عدم شد
پس از او به جای رطب های کوفه
لباس عزا رخت خرمای بم شد
علی کیست؟ این پرسش پر شگفتی
معمای هستی و لوح و قلم شد
علی راخدا میشناسد نه شاعر
به این عجز، شاعر به حق متّهم شد
به توفانِ عشقش که کشتی شکسته ست
چه بیچارهام من که قلبم بلم شد
غزل را به هم میزنم تا دوباره
علی مانَد و شمع دارالاماره
#مهدی_زارعی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
#امیرالمومنین_علیه_السلام امیرعرب شاعرش که عجم شد نوشتم علی و اتاقم حرم شد چنان حمل این نام عرشی گران بود که پشت قلم زیر این بار خم شد نوشتم:مددیاعلی! شعر برخاست همین را قلم گفت و تیغ دودم شد از آن پس هر آن یل که آمد به میدان به یک ضربه از لشکر کفر کم شد…
به آن شیرِ خندق چنان ضربه ای زد
که بیجان تر از شیر روی عَلم شد👌
که بیجان تر از شیر روی عَلم شد👌