#امام_حسن_علیه_السلام
#کریم_اهل_بیت_علیهمالسلام
دل بیشکیب از غم فصل جدایی است
جان، بیقرار لحظهٔ وصل خدایی است
این شامِ هجر نیست، که باشد شب وصال
این روزِ مرگ نیست، که روز رهایی است
این زهر نیست، شربتِ شیرین آرزوست
این کوزه نیست، چشمهٔ حاجتروایی است
هرگز ننالم از غمِ بیگانه، ای دریغ
رنجی که من کشیدهام از آشنایی است
شد روزگارِ من، سپری سالهای سال
با همسری، که شیوهٔ او بیوفایی است
من در وطن غریبم و تنها، کسی نگفت
این شاهد شهید مدینه، کجایی است
یارانِ من، ز باغ وفا گل نچیدهاند!
آیینِ مهرورزیِ آنان، ریایی است
در تنگنای سینهٔ من، این دل صبور
آیینهٔ مجسّمِ صبرِ خدایی است
دارم هزار عقده به دل، باز طبعِ من
مثل نسیم، عاشق مشکلگشایی است
فرمود با برادر خود: غنچهٔ مرا
با خود بِبَر، که بوی خوش آشنایی است
تو باغبانِ گلشنِ عشق و شهادتی
این ارغوانِ عاشقِ من، کربلایی است
فردا که تیر، بوسه به تابوت من زند
بال و پرِ بلندِ عروجِ نهایی است
دانی که در بقیع چرا چلچراغ نیست
خورشید بینیاز ز هر روشنایی است
#محمدجواد_غفورزاده_شفق
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#کریم_اهل_بیت_علیهمالسلام
دل بیشکیب از غم فصل جدایی است
جان، بیقرار لحظهٔ وصل خدایی است
این شامِ هجر نیست، که باشد شب وصال
این روزِ مرگ نیست، که روز رهایی است
این زهر نیست، شربتِ شیرین آرزوست
این کوزه نیست، چشمهٔ حاجتروایی است
هرگز ننالم از غمِ بیگانه، ای دریغ
رنجی که من کشیدهام از آشنایی است
شد روزگارِ من، سپری سالهای سال
با همسری، که شیوهٔ او بیوفایی است
من در وطن غریبم و تنها، کسی نگفت
این شاهد شهید مدینه، کجایی است
یارانِ من، ز باغ وفا گل نچیدهاند!
آیینِ مهرورزیِ آنان، ریایی است
در تنگنای سینهٔ من، این دل صبور
آیینهٔ مجسّمِ صبرِ خدایی است
دارم هزار عقده به دل، باز طبعِ من
مثل نسیم، عاشق مشکلگشایی است
فرمود با برادر خود: غنچهٔ مرا
با خود بِبَر، که بوی خوش آشنایی است
تو باغبانِ گلشنِ عشق و شهادتی
این ارغوانِ عاشقِ من، کربلایی است
فردا که تیر، بوسه به تابوت من زند
بال و پرِ بلندِ عروجِ نهایی است
دانی که در بقیع چرا چلچراغ نیست
خورشید بینیاز ز هر روشنایی است
#محمدجواد_غفورزاده_شفق
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام
صد ره از هوش رَوَم چون رسد از کوی تو باد
آن قدر بیخودی ازبوی تو دارم که مپرس
#محتشم_كاشانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
صد ره از هوش رَوَم چون رسد از کوی تو باد
آن قدر بیخودی ازبوی تو دارم که مپرس
#محتشم_كاشانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام
شکار میکند و با اسیر میآید
غرورِ فتح به چشمانِ شیر میآید
به نازِ خویش گرفته نگاهِ دنیا را
همه بهگوش ! که یک بینظیر میآید
ز تیرهای مژه ، سویما بیاندازید
که خونِ سرخ به اندامِ تیر میآید
حسین،خوبیِ محضاست و خوب میدانم
که تاجِ سلطنتش از غدیر میآید
قیاسِ عشق نکن، آبروی ما رفته
گناه ، از لبِ ما ناگزیر میآید
به قطرهای که ز چشمم فتاد دل گرمم
ازین پیاله ، مرا خمره گیر میآید
خمیرمایهی عشاق را حسین آمیخت
به دستِ شاطرِ عالم ، خمیر میآید
سرم فدای سرش، افتخار هم دارد
که دربِ خانهی سلطان ، فقیر می آید
به کربلا نرسیدی رفیق؟ جاماندی؟
غمت مباد که نعمالامیر میآید
#نجما_رضوی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
شکار میکند و با اسیر میآید
غرورِ فتح به چشمانِ شیر میآید
به نازِ خویش گرفته نگاهِ دنیا را
همه بهگوش ! که یک بینظیر میآید
ز تیرهای مژه ، سویما بیاندازید
که خونِ سرخ به اندامِ تیر میآید
حسین،خوبیِ محضاست و خوب میدانم
که تاجِ سلطنتش از غدیر میآید
قیاسِ عشق نکن، آبروی ما رفته
گناه ، از لبِ ما ناگزیر میآید
به قطرهای که ز چشمم فتاد دل گرمم
ازین پیاله ، مرا خمره گیر میآید
خمیرمایهی عشاق را حسین آمیخت
به دستِ شاطرِ عالم ، خمیر میآید
سرم فدای سرش، افتخار هم دارد
که دربِ خانهی سلطان ، فقیر می آید
به کربلا نرسیدی رفیق؟ جاماندی؟
غمت مباد که نعمالامیر میآید
#نجما_رضوی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#امام_حسین_علیه_السلام
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند.
فرزند و عیال و خانمان را چه کند. دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی. دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند.
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند.
فرزند و عیال و خانمان را چه کند. دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی. دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند.
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#جا_مانده
#حسرت_زیارت_اربعین
باز باید سر کنم با خاطرات اربعین
خاطرات گریه در صحن یل ام البنین
از مرور خاطراتش نیز لذت می برم
می نشستم رو به ایوان امیرالمومنین
خوب یادم هست هر موکب که رفتم، پهن بود
زیر پای زائرانت بالِ جبریل امین
با چه شوقی تاول پاهای خود را می شمرد
زائری که بود گویا با ملائک هم نشین
دسته دسته وارد کرببلایت می شدیم
گوئیا بودیم دستان خدا در آستین
این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت
هاتفی می گفت با ما: "فادخلوها خالدین"
من تمام سال را با اربعینت زنده ام
ادعایی هم ندارم؛ عاشقی یعنی همین
***
با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد
در میان راه هر جایی که میخوردم زمین
#احسان_نرگسی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حسرت_زیارت_اربعین
باز باید سر کنم با خاطرات اربعین
خاطرات گریه در صحن یل ام البنین
از مرور خاطراتش نیز لذت می برم
می نشستم رو به ایوان امیرالمومنین
خوب یادم هست هر موکب که رفتم، پهن بود
زیر پای زائرانت بالِ جبریل امین
با چه شوقی تاول پاهای خود را می شمرد
زائری که بود گویا با ملائک هم نشین
دسته دسته وارد کرببلایت می شدیم
گوئیا بودیم دستان خدا در آستین
این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت
هاتفی می گفت با ما: "فادخلوها خالدین"
من تمام سال را با اربعینت زنده ام
ادعایی هم ندارم؛ عاشقی یعنی همین
***
با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد
در میان راه هر جایی که میخوردم زمین
#احسان_نرگسی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#زیارت_اربعین
میروی دریا دل من! دست خالی برنگردی
از میان دردها با بیخیالی برنگردی
خاطر آشفتۀ من! میروی یادت بماند
تا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی
با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیست
از بیابانها اگر با خستهحالی برنگردی
با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانش
تا نسوزد آتش عشق از تو بالی برنگردی
خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کی!
میشود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟
ماهی تنگ بلورم! ای دل بیتاب و تنگم
میروی و کاشکی از آن زلالی برنگردی
#حسن_زرنقی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
میروی دریا دل من! دست خالی برنگردی
از میان دردها با بیخیالی برنگردی
خاطر آشفتۀ من! میروی یادت بماند
تا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی
با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیست
از بیابانها اگر با خستهحالی برنگردی
با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانش
تا نسوزد آتش عشق از تو بالی برنگردی
خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کی!
میشود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟
ماهی تنگ بلورم! ای دل بیتاب و تنگم
میروی و کاشکی از آن زلالی برنگردی
#حسن_زرنقی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#اربعین
می روم تا عقده ی دل وا کنم در کربلا
اربعین در سوگ او غوغا کنم در کربلا
می روم پای پیاده از نجف با عاشقان
تا که یاد زینب کبری کنم در کربلا
از تمام شهرها مهمان به اینجا آمده
باید این تن را دوباره جا کنم در کربلا
لحظه لحظه خاطرات کربلا شیرین تر است
کی سزد امروز را فردا کنم در کربلا
در میان سیل جمعیت اگر دقت کنم
می توانم عشق را پیدا کنم در کربلا
آمدم تا جان به جانانم سپارم، همچنین..
..این دل آشفته را شیدا کنم در کربلا
چندخطی روضه ی مقتل بخوانم در حرم
چشم بارانی خود دریا کنم در کربلا
سوی دشت علقمه با هروله راهی شوم
یاد مشک و بیرق سقا کنم در کربلا
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
می روم تا عقده ی دل وا کنم در کربلا
اربعین در سوگ او غوغا کنم در کربلا
می روم پای پیاده از نجف با عاشقان
تا که یاد زینب کبری کنم در کربلا
از تمام شهرها مهمان به اینجا آمده
باید این تن را دوباره جا کنم در کربلا
لحظه لحظه خاطرات کربلا شیرین تر است
کی سزد امروز را فردا کنم در کربلا
در میان سیل جمعیت اگر دقت کنم
می توانم عشق را پیدا کنم در کربلا
آمدم تا جان به جانانم سپارم، همچنین..
..این دل آشفته را شیدا کنم در کربلا
چندخطی روضه ی مقتل بخوانم در حرم
چشم بارانی خود دریا کنم در کربلا
سوی دشت علقمه با هروله راهی شوم
یاد مشک و بیرق سقا کنم در کربلا
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#اربعین
چنان شاهی که در صبح ظفر، با باده میخوابد
گدا با قاب عکس کربلایت ساده میخوابد
به عزرائیل گفتم کربلا جان میدهم تنها
چنان طفلی که جایش چون شود آماده میخوابد
خوشم با یاد غسلی در فرات، آن روز نزدیک است
مگر این آتشی که در دلم افتاده میخوابد؟
فدای آنکه با پای پیاده اربعین ها را
میاید کربلا، از خستگی در جاده میخوابد
زده قید هتل را در عراقت، زائر بیدل
همانجایی که دل دست دو گنبد داده میخوابد
اذان کربلایت مثل لالائی ست، شیرین است
بلال آرام میگیرد...موذن زاده میخوابد
#مسعود_یوسف_پور
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
چنان شاهی که در صبح ظفر، با باده میخوابد
گدا با قاب عکس کربلایت ساده میخوابد
به عزرائیل گفتم کربلا جان میدهم تنها
چنان طفلی که جایش چون شود آماده میخوابد
خوشم با یاد غسلی در فرات، آن روز نزدیک است
مگر این آتشی که در دلم افتاده میخوابد؟
فدای آنکه با پای پیاده اربعین ها را
میاید کربلا، از خستگی در جاده میخوابد
زده قید هتل را در عراقت، زائر بیدل
همانجایی که دل دست دو گنبد داده میخوابد
اذان کربلایت مثل لالائی ست، شیرین است
بلال آرام میگیرد...موذن زاده میخوابد
#مسعود_یوسف_پور
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیر_المومنین_علیه_السلام
گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت
در را نه که با دست که با شست نگه داشت
در را نه فقط لشکری از مرحبیان را
در پشت در قلعه به پیوست نگه داشت
ازبسکه علی بود و ولی بود به والله
در سایه ی اسمش همه را پست نگه داشت
نازم به دهانم که به شادی و به غصه
یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت
پرونده ی اعمال مرا دید و خوشم که؛
حتی اگر از روی غضب بست، نگه داشت
تا دید که من گریه کن فاطمه هستم
می خواست مرا خط بزند، دست نگه داشت
از هستِ خودش فاطمه دل کند و به این شکل؛
یک عمر برای من و تو هست نگه داشت
درپشت در سوخته در روضه اش آخر
مارا ته آن کوچه ی بن بست نگه داشت
#مهدی_رحیمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت
در را نه که با دست که با شست نگه داشت
در را نه فقط لشکری از مرحبیان را
در پشت در قلعه به پیوست نگه داشت
ازبسکه علی بود و ولی بود به والله
در سایه ی اسمش همه را پست نگه داشت
نازم به دهانم که به شادی و به غصه
یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت
پرونده ی اعمال مرا دید و خوشم که؛
حتی اگر از روی غضب بست، نگه داشت
تا دید که من گریه کن فاطمه هستم
می خواست مرا خط بزند، دست نگه داشت
از هستِ خودش فاطمه دل کند و به این شکل؛
یک عمر برای من و تو هست نگه داشت
درپشت در سوخته در روضه اش آخر
مارا ته آن کوچه ی بن بست نگه داشت
#مهدی_رحیمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#اربعین
میان خیل تو از یادها فراموشم
شبیه شمع مزاری غریب، خاموشم
به چشمهای که به دریا نمیرسد رحمی
قسم به جان تو با دوریات نمیجوشم
فقط نه ماه محرم که هجر هم داغیست
من از فراق تو گاهی سیاه میپوشم
دلم شکست و به حالم دل ضریحت سوخت
به خوابم آمد و گفتا بیا در آغوشم
به روضه میروم و تازه میشود داغم
دلم نمیشود آرام، هر چه میکوشم
ببین شکستهدلانت چه عالمی دارند
در استکان ترکخورده چای مینوشم
به هر دری زدهام تا به کربلا برسم
فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم
#اربعین
#سید_میلاد_حسنی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
میان خیل تو از یادها فراموشم
شبیه شمع مزاری غریب، خاموشم
به چشمهای که به دریا نمیرسد رحمی
قسم به جان تو با دوریات نمیجوشم
فقط نه ماه محرم که هجر هم داغیست
من از فراق تو گاهی سیاه میپوشم
دلم شکست و به حالم دل ضریحت سوخت
به خوابم آمد و گفتا بیا در آغوشم
به روضه میروم و تازه میشود داغم
دلم نمیشود آرام، هر چه میکوشم
ببین شکستهدلانت چه عالمی دارند
در استکان ترکخورده چای مینوشم
به هر دری زدهام تا به کربلا برسم
فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم
#اربعین
#سید_میلاد_حسنی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
هر چند بعيد است سوادت برسد
فکرت به گذرگاهِ معادت برسد
ای آنکه به اربعینِ ما معترضی
در روز جزا خدا به دادت برسد
#احسان_نرگسی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
فکرت به گذرگاهِ معادت برسد
ای آنکه به اربعینِ ما معترضی
در روز جزا خدا به دادت برسد
#احسان_نرگسی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
همهشب راه میروم در خواب
پای رویای من پُر آبله است
مگر از آسمانِ خانهی ما
تا ضریحت چقدر فاصله است؟!
تا در این شاهراه گم نشوم
باز با چشم بسته بیدارم
چند شب مانده است تا خورشید
چند صد تا ستاره بشمارم؟!
از مزارِ پدر به سمت پسر
در مسیری که شببهشب رفتم
تا ضریحت به احترام نجف
جادهها را عقبعقب رفتم
روزها با شمارشِ معکوس
میگذشتند زود، تا برسم
ساعتم را عقب کشیدم تا
سرِ ساعت به کربلا برسم
یکهزار و چهارصد منزل
یکهزار و چهارصد سال است
سرِ این جاده در زمان ظهور
انتهای مسیر، گودال است
مقتلت را ورق زدم؛ میگفت
ته این جاده صحبت از جنگ است
یاریام کن که زودتر برسم
پای رویای من اگر لنگ است
هر شب این دلهرهست کابوسم
که مبادا دوباره دیر شود
نکند آسمان غروب کند
نکند خواهرت اسیر شود
نکند آب تا حرم نرسد
ساقیات از خجالت آب شود
«روی نیزه بخواب مادر جان!»
ذکر لالایی رباب شود
یاریام کن به یاریات برسم
دستِ خنجر به حنجرت نرسد
تا سواری به گَرد پاهای
دخترِ نازپرورت نرسد
قطره قطره به هم گره خوردیم
تا به دریای سرختان برسیم
تا سرِ ساعتِ طلوع سرت
پلهپله به آسمان برسیم
مثل تسبیح، سوی آغوشِ
ذکرِ «هلمنمعینت» آمدهایم
گرچه دیر است، جای روز دهم
یاری اربعینت آمدهایم
پیشمرگانِ آسمان بودن
آخرِ راهِ ما زمینیهاست
روی زانوی تو شهید شدن
همهشب خوابِ اربعینیهاست
#رضا_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#اربعین
همهشب راه میروم در خواب
پای رویای من پُر آبله است
مگر از آسمانِ خانهی ما
تا ضریحت چقدر فاصله است؟!
تا در این شاهراه گم نشوم
باز با چشم بسته بیدارم
چند شب مانده است تا خورشید
چند صد تا ستاره بشمارم؟!
از مزارِ پدر به سمت پسر
در مسیری که شببهشب رفتم
تا ضریحت به احترام نجف
جادهها را عقبعقب رفتم
روزها با شمارشِ معکوس
میگذشتند زود، تا برسم
ساعتم را عقب کشیدم تا
سرِ ساعت به کربلا برسم
یکهزار و چهارصد منزل
یکهزار و چهارصد سال است
سرِ این جاده در زمان ظهور
انتهای مسیر، گودال است
مقتلت را ورق زدم؛ میگفت
ته این جاده صحبت از جنگ است
یاریام کن که زودتر برسم
پای رویای من اگر لنگ است
هر شب این دلهرهست کابوسم
که مبادا دوباره دیر شود
نکند آسمان غروب کند
نکند خواهرت اسیر شود
نکند آب تا حرم نرسد
ساقیات از خجالت آب شود
«روی نیزه بخواب مادر جان!»
ذکر لالایی رباب شود
یاریام کن به یاریات برسم
دستِ خنجر به حنجرت نرسد
تا سواری به گَرد پاهای
دخترِ نازپرورت نرسد
قطره قطره به هم گره خوردیم
تا به دریای سرختان برسیم
تا سرِ ساعتِ طلوع سرت
پلهپله به آسمان برسیم
مثل تسبیح، سوی آغوشِ
ذکرِ «هلمنمعینت» آمدهایم
گرچه دیر است، جای روز دهم
یاری اربعینت آمدهایم
پیشمرگانِ آسمان بودن
آخرِ راهِ ما زمینیهاست
روی زانوی تو شهید شدن
همهشب خوابِ اربعینیهاست
#رضا_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
زینب رسید کشته بی سر قیام کن
باز از رگ بریده به خواهر سلام کن
یک اربعین که حرمت من را نداشتند
تو لااقل به پیری من احترام کن
آغوش توقرار دلم بودازآن نخست
دستی برآرو صبر مرا مستدام کن
《من خون گرم خویش حلال تو کرده ام
خواهی به شیشه افکن و خواهی به جام کن》
نیمی زجان گرفته ای از من در آن غروب
برخیز و کار نیمه خود را تمام کن
جان داده ام ولی نخ معجر نداده ام
برخیز و یک نظر به رخ نیل فام کن
سایه ندیده سایه او را بلند شو
خورشید را برای ربابت حرام کن
از حرمله نمی گذرم که به خنده گفت
هان ای رباب بر سر طفلت سلام کن
مرهم شدم برای همه مانده ام خودم
برخیز و زخمهای مرا التیام کن
هر گز نشد به اشک تو راضی شوم ولی
اینبار گریه بر من و بازار شام کن
#موسی_علیمرادی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
زینب رسید کشته بی سر قیام کن
باز از رگ بریده به خواهر سلام کن
یک اربعین که حرمت من را نداشتند
تو لااقل به پیری من احترام کن
آغوش توقرار دلم بودازآن نخست
دستی برآرو صبر مرا مستدام کن
《من خون گرم خویش حلال تو کرده ام
خواهی به شیشه افکن و خواهی به جام کن》
نیمی زجان گرفته ای از من در آن غروب
برخیز و کار نیمه خود را تمام کن
جان داده ام ولی نخ معجر نداده ام
برخیز و یک نظر به رخ نیل فام کن
سایه ندیده سایه او را بلند شو
خورشید را برای ربابت حرام کن
از حرمله نمی گذرم که به خنده گفت
هان ای رباب بر سر طفلت سلام کن
مرهم شدم برای همه مانده ام خودم
برخیز و زخمهای مرا التیام کن
هر گز نشد به اشک تو راضی شوم ولی
اینبار گریه بر من و بازار شام کن
#موسی_علیمرادی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#اربعین
ساقیا برخیز مستان آمدند
جمله پیمانه به دستان آمدند
مقصد و مقصودشان از می تویی
مرهم سیلی و کعب نی تویی
از میان سنگها و خارها
جانب میخانه آن هشیارها
در هوای باده و جام آمدند
تشنه با اندوه ایام آمدند
تشنگان با صد هزاران آرزو
با مزار باده نوشان روبرو
هر یکی در گوشه ای با دلبری
زین سفر میگفت شرح دیگری
دخت حیدر گفت با دلدار خویش
از غم و درد دل خونبار خویش
دست بسته رفته ام باز آمدم
بزم مِی رفتم سرافراز آمدم
یک بیابان رنج و ماتم داشتم
زان همه یکشب سرت کم داشتم
شاهد بزم می و آواز من
غرق درد و اشک و سوز و ساز من
سرفرازم ای عزیز مادرم
دست نامردان ندادم معجرم
گر چه رفتم دست بسته سوی شام
روز شامی را نمودم همچو شام
آب گشتم لیک آب آورده ام
ای گل عطشان گلاب آورده ام
خاطرت آسوده از معجر مپرس
شرمگینت هستم از دختر مپرس
در حمایت از تبار فاطمه
دخترت شد جان نثار فاطمه
گر چه آوایی به جز بابا نداشت
خواهرت او را خرابه جا گذاشت
قد کمان و خسته و جان بر لبم
دیده وا کن ای برادر زینبم
دیده واکن گرد غربت را ببین
قامتِ خم اشک حسرت را ببین
ای هلال ابروی زینب کن نظر
چون هلالم کرده ای ای همسفر
ناتوان بر خاک تو افتاده ام
دل که بردی جان بِبَر آماده ام
در کنارت اشک ریزم یا حسین
کن دعا از جا نخیزم یا حسین
#داریوش_جعفری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
ساقیا برخیز مستان آمدند
جمله پیمانه به دستان آمدند
مقصد و مقصودشان از می تویی
مرهم سیلی و کعب نی تویی
از میان سنگها و خارها
جانب میخانه آن هشیارها
در هوای باده و جام آمدند
تشنه با اندوه ایام آمدند
تشنگان با صد هزاران آرزو
با مزار باده نوشان روبرو
هر یکی در گوشه ای با دلبری
زین سفر میگفت شرح دیگری
دخت حیدر گفت با دلدار خویش
از غم و درد دل خونبار خویش
دست بسته رفته ام باز آمدم
بزم مِی رفتم سرافراز آمدم
یک بیابان رنج و ماتم داشتم
زان همه یکشب سرت کم داشتم
شاهد بزم می و آواز من
غرق درد و اشک و سوز و ساز من
سرفرازم ای عزیز مادرم
دست نامردان ندادم معجرم
گر چه رفتم دست بسته سوی شام
روز شامی را نمودم همچو شام
آب گشتم لیک آب آورده ام
ای گل عطشان گلاب آورده ام
خاطرت آسوده از معجر مپرس
شرمگینت هستم از دختر مپرس
در حمایت از تبار فاطمه
دخترت شد جان نثار فاطمه
گر چه آوایی به جز بابا نداشت
خواهرت او را خرابه جا گذاشت
قد کمان و خسته و جان بر لبم
دیده وا کن ای برادر زینبم
دیده واکن گرد غربت را ببین
قامتِ خم اشک حسرت را ببین
ای هلال ابروی زینب کن نظر
چون هلالم کرده ای ای همسفر
ناتوان بر خاک تو افتاده ام
دل که بردی جان بِبَر آماده ام
در کنارت اشک ریزم یا حسین
کن دعا از جا نخیزم یا حسین
#داریوش_جعفری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین
انگشترت از قوم اعدا پس گرفتم
با خون دل عمامه ات را پس گرفتم
هر چیز را بردند آوردم ، ولیکن
پیراهنت را سوختم تا پس گرفتم
#داریوش_جعفری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#اربعین
انگشترت از قوم اعدا پس گرفتم
با خون دل عمامه ات را پس گرفتم
هر چیز را بردند آوردم ، ولیکن
پیراهنت را سوختم تا پس گرفتم
#داریوش_جعفری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110