هوالقــــــ🔸ــــــــادر
پدرم گفت خدا را به خدا در عالم
آنکه اول به تو رو کرد فقط میفهمد
شانه ی زخمی ات از عشق حکایت دارد
#پینه_ی_دست_تورا_مرد_فقط_میفهمد
🍃🌺
پدرم گفت خدا را به خدا در عالم
آنکه اول به تو رو کرد فقط میفهمد
شانه ی زخمی ات از عشق حکایت دارد
#پینه_ی_دست_تورا_مرد_فقط_میفهمد
🍃🌺
هوالظاهــــــ🔸ـــــــر
پدرم گفت همانند پیمبر هستی
جان خود میدهی و مال امانت را نه
پدرم گفت چه بسیار یلان از دستت
تیغ خوردند ولی زخم زبانت را نه....
🍃🌺
پدرم گفت همانند پیمبر هستی
جان خود میدهی و مال امانت را نه
پدرم گفت چه بسیار یلان از دستت
تیغ خوردند ولی زخم زبانت را نه....
🍃🌺
هویاعلــــــے مدد🔸
هرکسی پیش من از وصف خدا میگوید
اصلاً انگار فقط از تو به من میگوید
پدرم گفت نبی در شب معراج شنید
که #شبیه_تو_خداوند سخن میگوید😍
#محسن_کاویانی
🍃🌺
هرکسی پیش من از وصف خدا میگوید
اصلاً انگار فقط از تو به من میگوید
پدرم گفت نبی در شب معراج شنید
که #شبیه_تو_خداوند سخن میگوید😍
#محسن_کاویانی
🍃🌺
#شعر_غزل_ولادت_امام_جواد(ع)
تو مهمان نمودی مرا یک غزل
نشاندی به دل عشق خود از ازل
تو بی مثل و همتایی و بی بدل
تو نوری تو نوری تو خیرالعمل
که شیرین بود از تو کام عسل
مرید توام من مراد منی
به یاد توام من به یاد منی
دلم تنگ صحن و سرای رضا
همه جان عالم فدای رضا
پس از سالیانی خدای رضا
تو را آفریده برای رضا
تو هستی به پیری عصای رضا
شما آمدی و رضا جان گرفت
رضا نه که دین خدا جان گرفت
به یادت زمستان ما شد بهار
به نازی ربودی ز دستم قرار
به تیغ نظر کشته ای بی شمار
چه سرها به عشقت شده روی دار
به صحرای خشک دل من ببار
به پایت نشسته ذلیخا هنوز
اسیر تو چشمان لیلا هنوز
ز بوی تو مستند باغ انگورها
چه خوش می نوازند تنبورها
سلیمانی و ما به گردت مورها
چه نزدیک میشود با شما دورها
کرامتتان را نبینند کورها
بهشتی شود هر کجا پا نهی
روی و کرامت ز خود جا نهی
شده قبله ام سمت چشمان تو
که جانم بود بسته بر جان تو
وجودم شده پر ز ایمان تو
منم از تبار غلامان تو
همیشه گدایم سر خوان تو
نما پر تو این کیسه خالی ام
که جزء گدایان هر سالی ام
به دلواپسی ها قرارم شدی
به غمها شما غمگسارم شدی
تو مهتاب شبهای تارم شدی
کسی را ندارم تو یارم شدی
تمامی دار و ندارم شدی
گدایی در خانه تو خوش است
و مستی به میخانه تو خوش است
به جام دل من شرابی بریز
نه یک جرعه ای نه حسابی بریز
به حلقوم خشکیده آبی بریز
به شب زادگان آفتابی بریز
سر این حسودان عذابی بریز
دهان وا نموده به بی حرمتی
جوابش بده تو به یک ضربتی
سیه پوش داغ تو شد مادرت
اگر داده زهر جفا همسرت
نخندیده اشکی به چشم ترت
نزد تازیانه کسی دخترت
نزد بر سر نیزه دیگر سرت
علی اکبر شاه طوسی جواد
گل پرپر شاه طوسی جواد
#میلاد_یعقوبی_اراک
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
تقدیم به ساحت مطهر ائمه اطهار (صلوات الله علیهم اجمعین)
این خانواده ذاتاً اهلِ بذل و جودند
اهلِ کرم بین رکوع ، حتی سُجودند
از اولِ خلقت به عالم بذل کردند
در آن زمانی که به ظاهر هم نبودند!
روزیِ دنیا میرسد از دست آنها
بانیِ خیر و برکت و رزقِ وجودند
مرآتِ رب لَم یَزَل روی زمیناند
در خیمهگاهِ دینِ حق هر یک عمودند
یوسف اگر دل از زلیخا برده ، اینها
با گوشه چشمی از عَوالم دل ربودند
نوریست واحد خلقتِ ایشان ، ولیکن
هر یک مُلقب به صفاتی خاص بودند
اینجا گدا اصلاً مُعذب نیست ، زیرا
جاری و بی آلایش ، همچون آبِ رودند
گاهی حَمایل کرده سیف و در قیامند
گاهی به لب مُهر سکوت و در قُعودند
خاری بوَد در چشم دشمن رتبههاشان
از بس که آنها با کریمان در عَنودند...
شاعر"بابک رضایی۹۶/۱/۱۵"
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
این خانواده ذاتاً اهلِ بذل و جودند
اهلِ کرم بین رکوع ، حتی سُجودند
از اولِ خلقت به عالم بذل کردند
در آن زمانی که به ظاهر هم نبودند!
روزیِ دنیا میرسد از دست آنها
بانیِ خیر و برکت و رزقِ وجودند
مرآتِ رب لَم یَزَل روی زمیناند
در خیمهگاهِ دینِ حق هر یک عمودند
یوسف اگر دل از زلیخا برده ، اینها
با گوشه چشمی از عَوالم دل ربودند
نوریست واحد خلقتِ ایشان ، ولیکن
هر یک مُلقب به صفاتی خاص بودند
اینجا گدا اصلاً مُعذب نیست ، زیرا
جاری و بی آلایش ، همچون آبِ رودند
گاهی حَمایل کرده سیف و در قیامند
گاهی به لب مُهر سکوت و در قُعودند
خاری بوَد در چشم دشمن رتبههاشان
از بس که آنها با کریمان در عَنودند...
شاعر"بابک رضایی۹۶/۱/۱۵"
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
یا مهدی (عج)
باید برایِ فتح مدینه قُشون کشید
آن شهر را ز تیغِ تو بر خاک و خون کشید
باید برای کشتن وهابیانِ پَست
شمشیر رویِ تک تکِ این قومِ دون کشید
باید برایِ داغِ دلت، داغِ مادرت
در کوچه ها به یادِ تو آه از درون کشید
ای کاش تو بیایی و یک روز بشنویم
دستی ز قبر، آن سه نفر را بُرون کشید
#فرشید_فقیه(نبی)
🍇 @Aliabotorab110
باید برایِ فتح مدینه قُشون کشید
آن شهر را ز تیغِ تو بر خاک و خون کشید
باید برای کشتن وهابیانِ پَست
شمشیر رویِ تک تکِ این قومِ دون کشید
باید برایِ داغِ دلت، داغِ مادرت
در کوچه ها به یادِ تو آه از درون کشید
ای کاش تو بیایی و یک روز بشنویم
دستی ز قبر، آن سه نفر را بُرون کشید
#فرشید_فقیه(نبی)
🍇 @Aliabotorab110
یا صاحب الزمان (عج)
لطفِ خداست شاملِ حالم شده که من
از لحظه ی نخست امامِ زمانی ام
جانم فدات نور زمین ای بهاره من
کوریه چشمه دشمنه تو جمکرانی ام
#فرشید_فقیه(نبی)
🍇 @Aliabotorab110
لطفِ خداست شاملِ حالم شده که من
از لحظه ی نخست امامِ زمانی ام
جانم فدات نور زمین ای بهاره من
کوریه چشمه دشمنه تو جمکرانی ام
#فرشید_فقیه(نبی)
🍇 @Aliabotorab110
امام جواد (ع) مدح و ولادت
عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
عشق می آید که بعد از شب سحر پیدا شود
عشق گاهی می رسد تا یک نفر بابا شود
یک نفر امّا دو عالم بنده ی سلطانی اش
بنده نه ، قربانی قربانی قربانی اش
مهربانی که تمام مهربانان فانی اش
دعوتند امشب همه افلاک در مهمانی اش
با حضور انبیاء و اولیاء و ابر و باد
آدرس : مشهد ؛ حرم ؛ پشت درِ باب الجواد
عرشیان هستند در مهمان سرای حضرتی
در صف خدمت گذاری با غذای حضرتی
آب سقا خانه جام کاسه های حضرتی
بعد از آن هم شاعرانند و ردای حضرتی
جبرئیل از میهمانان میزبانی می کند
بعد دعبل میرسد اُرجوزه خوانی می کند
ای زمین از عرش بر فرش آسمانت را ببین
ای پرستوی مهاجر آشیانت را ببین
ای دل غمگین امام شادمانت را ببین
امشب ای سلطان ولیعهد جوانت را ببین
ای امام مهربان باب المرادت آمده
میوه ی قلبت دل آرامت جوادت آمده
مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر
میشود طفلی که از او نیست طفلی خوب تر
سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر
کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر
کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو
مردمان ری فدای روی گندمگون تو
سبط موسی هستی و کار مسیحا میکنی
مثل عیسایی که در گهواره لب وا میکنی
با عصایت معجزه مانند موسی میکنی
دیده ی کور منافق را تو بینا میکنی
بر حقیری بنی عباس دامن میزنی
پور اکثم را به تیغ عِلم گردن میزنی
آن خدایی که به تقدیرم گدایی را نوشت
در مرام نام تو مشکل گشایی را نوشت
ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت
مهربانی علی موسی الرضایی را نوشت
در میان تیرگی ها آفتاب من شدی
تو قسم های همیشه مستجاب من شدی
چون به سائل میدهی از هرچه بهتر ، بیشتر
میخورد باب المراد خانه ات در ، بیشتر
گرچه نام تو شده حاجت بر آور بیشتر
لیک حساس است بابایت به مادر بیشتر
پس قسم خوردیم بعد از تو به حق فاطمه
تا که امضا گردد امشب کربلای ما همه
#محمد_بیابانی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
عشق می آید که بعد از شب سحر پیدا شود
عشق گاهی می رسد تا یک نفر بابا شود
یک نفر امّا دو عالم بنده ی سلطانی اش
بنده نه ، قربانی قربانی قربانی اش
مهربانی که تمام مهربانان فانی اش
دعوتند امشب همه افلاک در مهمانی اش
با حضور انبیاء و اولیاء و ابر و باد
آدرس : مشهد ؛ حرم ؛ پشت درِ باب الجواد
عرشیان هستند در مهمان سرای حضرتی
در صف خدمت گذاری با غذای حضرتی
آب سقا خانه جام کاسه های حضرتی
بعد از آن هم شاعرانند و ردای حضرتی
جبرئیل از میهمانان میزبانی می کند
بعد دعبل میرسد اُرجوزه خوانی می کند
ای زمین از عرش بر فرش آسمانت را ببین
ای پرستوی مهاجر آشیانت را ببین
ای دل غمگین امام شادمانت را ببین
امشب ای سلطان ولیعهد جوانت را ببین
ای امام مهربان باب المرادت آمده
میوه ی قلبت دل آرامت جوادت آمده
مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر
میشود طفلی که از او نیست طفلی خوب تر
سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر
کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر
کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو
مردمان ری فدای روی گندمگون تو
سبط موسی هستی و کار مسیحا میکنی
مثل عیسایی که در گهواره لب وا میکنی
با عصایت معجزه مانند موسی میکنی
دیده ی کور منافق را تو بینا میکنی
بر حقیری بنی عباس دامن میزنی
پور اکثم را به تیغ عِلم گردن میزنی
آن خدایی که به تقدیرم گدایی را نوشت
در مرام نام تو مشکل گشایی را نوشت
ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت
مهربانی علی موسی الرضایی را نوشت
در میان تیرگی ها آفتاب من شدی
تو قسم های همیشه مستجاب من شدی
چون به سائل میدهی از هرچه بهتر ، بیشتر
میخورد باب المراد خانه ات در ، بیشتر
گرچه نام تو شده حاجت بر آور بیشتر
لیک حساس است بابایت به مادر بیشتر
پس قسم خوردیم بعد از تو به حق فاطمه
تا که امضا گردد امشب کربلای ما همه
#محمد_بیابانی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
امام جواد (ع) مدح و ولادت
باز دلتنگ، قلم می گیرم
راه دیدار حرم می گیرم
متوسل به شمایم ،اغلب
دامن قافیه کم می گیرم
کاسۀ خالی خود را تنها
سوی ارباب کرم می گیرم
همه را مست شما می سازم
بر سر دوش علم می گیرم
همۀ عمر به عشق نظرت
شور تو دارم و دم می گیرم
جلوۀ جود خدا ادرکنی
یا جواد ابن رضا ادرکنی
قصد دارم سفری تازه کنم
فکر چشمان تری تازه کنم
قصد دارم به هوای کویت
رکعتی در سحری تازه کنم
قصد دارم که خوش آمد گویان
بر جمالت نظری تازه کنم
با توکل به پر قنداقت
همت بال و پری تازه کنم
قصدم اینست که ان شاءالله
پیش پای تو سری تازه کنم
از غمت زار شدن می ارزد
کشتۀ یار شدن می ارزد
ای قدت نخله ی طوبای رضا
چشم تو ساغر و مینای رضا
ای لبت کوثر خیرات، جواد
اشبه الناس به زهرای رضا
ای ولیعهد، جناب سلطان!
همه سرمایه ی فردای رضا
پیش چشمان پدر راه برو
ای علی اکبر لیلای رضا
یا جوادابن جواد ابن جواد
یوسف خوش قد و بالای رضا
لب ما و لب پیمانۀ تو
سرما و در میخانۀ تو
بَرِکت آمده با آمدنت
دست تطهیر خدا شسته تنت!
چشمۀ آب حیات است مگر؟
لب نهاده است پدر بر دهنت!
مهد تو باغ انارِ بابا
خواب رفته است کنار چمنت
مثل یعقوب کشد بر دیده
وای از معجزۀ پیرهنت
نوۀ موسیِ جعفر! موسی
رفته از هوش ز طرز سخنت
خضر دامان تو را می گیرد
دامنت را بکشی می میرد
جود از نام و نشانت پیداست
لطف از لحن بیانت پیداست
اینکه فرزند رضا هستی از...
محشر کنج لبانت پیداست
هیچ کس چون تو گدا پرور نیست
از برون مهر نهانت پیداست
سفره داری تو از روی خوش و
مزه ی تازۀ نانت پیداست
سرخی صورت زردی درهم...
پشت پلک نگرانت پیداست
ای شب وروز به یاد زهرا
کوثر عشق جواد زهرا
دلبر مه وش شهر آشوبم
نازنین، ناز ادای خوبم
تا سر از پنجره بیرون آری
سرِ خود بر در تو می کوبم
مه جبین فکر لبت کشت مرا
چاره ای کن صنم محبوبم
گوشه ای گوش بده می خوانم
ای شفا بخش دل معیوبم
همچوخاکم،... ز لباست متکان
هرچه هستم به شما منسوبم
بگذارید هم اینجا باشم
نوکری باشم و آقا باشم
ای امیدم به دل نومیدی
روی ماهت همه شب خورشیدی
چه سحرها که صدایت کردم؟
و تو زاری دلم را دیدی
آه که جای نوازش جانا
ناز کردی... به رخم خندیدی!
جرات شعر مرا می بخشی
خواستم تا که بگیرم عیدی
هیچکس حال مرا درک نکرد
این تو بودی که مرا فهمیدی
بیقرارانه تو را می خوانم
تو دوای دلمی می دانم
هرکه با توست دلش بی غم تر
دست لطفت ز همه محکم تر
پدر تو ز همه عیسی تر
مادر تو ز همه مریم تر
درد دلهای مرا گوش بده
هیچکس نیست ز تو محرم تر
به خدا غربتی قرب توام
دوری از این دل ما کن کم تر
شستشو کن دل رسوای مرا
نیست از اشک شما زمزم تر
چاره سازا کرمی... کاری کن
دل طوفان زده را یاری کن
از نگاه تو کرم می ریزد
لطف تو روی سرم می ریزد
شب میلاد تو مشتاقانه
اشک از چشم ترم می ریزد
و خداوند به یمن قدمت
فیض جاری به دلم می ریزد
غم لب تشنگی شاه شهید
در دلت کاسۀ غم می ریزد
همسر سنگ دلت با چه دلی
در دل ناز تو سم می ریزد
آه ای کشته تزویر زنت
کشته ما را نفس یا حسنت
#مجتبی_روشن_دل
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
باز دلتنگ، قلم می گیرم
راه دیدار حرم می گیرم
متوسل به شمایم ،اغلب
دامن قافیه کم می گیرم
کاسۀ خالی خود را تنها
سوی ارباب کرم می گیرم
همه را مست شما می سازم
بر سر دوش علم می گیرم
همۀ عمر به عشق نظرت
شور تو دارم و دم می گیرم
جلوۀ جود خدا ادرکنی
یا جواد ابن رضا ادرکنی
قصد دارم سفری تازه کنم
فکر چشمان تری تازه کنم
قصد دارم به هوای کویت
رکعتی در سحری تازه کنم
قصد دارم که خوش آمد گویان
بر جمالت نظری تازه کنم
با توکل به پر قنداقت
همت بال و پری تازه کنم
قصدم اینست که ان شاءالله
پیش پای تو سری تازه کنم
از غمت زار شدن می ارزد
کشتۀ یار شدن می ارزد
ای قدت نخله ی طوبای رضا
چشم تو ساغر و مینای رضا
ای لبت کوثر خیرات، جواد
اشبه الناس به زهرای رضا
ای ولیعهد، جناب سلطان!
همه سرمایه ی فردای رضا
پیش چشمان پدر راه برو
ای علی اکبر لیلای رضا
یا جوادابن جواد ابن جواد
یوسف خوش قد و بالای رضا
لب ما و لب پیمانۀ تو
سرما و در میخانۀ تو
بَرِکت آمده با آمدنت
دست تطهیر خدا شسته تنت!
چشمۀ آب حیات است مگر؟
لب نهاده است پدر بر دهنت!
مهد تو باغ انارِ بابا
خواب رفته است کنار چمنت
مثل یعقوب کشد بر دیده
وای از معجزۀ پیرهنت
نوۀ موسیِ جعفر! موسی
رفته از هوش ز طرز سخنت
خضر دامان تو را می گیرد
دامنت را بکشی می میرد
جود از نام و نشانت پیداست
لطف از لحن بیانت پیداست
اینکه فرزند رضا هستی از...
محشر کنج لبانت پیداست
هیچ کس چون تو گدا پرور نیست
از برون مهر نهانت پیداست
سفره داری تو از روی خوش و
مزه ی تازۀ نانت پیداست
سرخی صورت زردی درهم...
پشت پلک نگرانت پیداست
ای شب وروز به یاد زهرا
کوثر عشق جواد زهرا
دلبر مه وش شهر آشوبم
نازنین، ناز ادای خوبم
تا سر از پنجره بیرون آری
سرِ خود بر در تو می کوبم
مه جبین فکر لبت کشت مرا
چاره ای کن صنم محبوبم
گوشه ای گوش بده می خوانم
ای شفا بخش دل معیوبم
همچوخاکم،... ز لباست متکان
هرچه هستم به شما منسوبم
بگذارید هم اینجا باشم
نوکری باشم و آقا باشم
ای امیدم به دل نومیدی
روی ماهت همه شب خورشیدی
چه سحرها که صدایت کردم؟
و تو زاری دلم را دیدی
آه که جای نوازش جانا
ناز کردی... به رخم خندیدی!
جرات شعر مرا می بخشی
خواستم تا که بگیرم عیدی
هیچکس حال مرا درک نکرد
این تو بودی که مرا فهمیدی
بیقرارانه تو را می خوانم
تو دوای دلمی می دانم
هرکه با توست دلش بی غم تر
دست لطفت ز همه محکم تر
پدر تو ز همه عیسی تر
مادر تو ز همه مریم تر
درد دلهای مرا گوش بده
هیچکس نیست ز تو محرم تر
به خدا غربتی قرب توام
دوری از این دل ما کن کم تر
شستشو کن دل رسوای مرا
نیست از اشک شما زمزم تر
چاره سازا کرمی... کاری کن
دل طوفان زده را یاری کن
از نگاه تو کرم می ریزد
لطف تو روی سرم می ریزد
شب میلاد تو مشتاقانه
اشک از چشم ترم می ریزد
و خداوند به یمن قدمت
فیض جاری به دلم می ریزد
غم لب تشنگی شاه شهید
در دلت کاسۀ غم می ریزد
همسر سنگ دلت با چه دلی
در دل ناز تو سم می ریزد
آه ای کشته تزویر زنت
کشته ما را نفس یا حسنت
#مجتبی_روشن_دل
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
حضرت علی اصغر (ع)ولادت
چشم يعقوب مسيل نيل است
کودکي در بغل راحيل است
مي توان خواند ز پيشاني طفل
چون مسيحا نفس انجيل است
آيه ها مي چکد از لعل لبش
گريه اش لحن خوش ترتيل است
بال فطرس شده گهواره ي او
سايه بانش پر جبرائيل است
علوي زاده اي از نسل خليل
اين پسر کنيه اش اسماعيل است
خنده اش روح غزل هاي بهار
خنده اش شعر پر از تمثيل است
عرشيان سر خوش آهنگ و طرب
تار و دف در کف اسرافيل است
ريسه آويخته از عرش به فرش
اين هنرمندي ميکائيل است
مات و مبهوت ملائک ديدند
خنده اي بر لب عزرائيل است
رونقي داده به بازار شعف
حجره ي غصه و غم تعطيل است
صدقه مي دهد امشب آقا
دست هر حور و ملک زنبيل است
چه صف طول و درازي دارند!
آخرين کس ته صف هابيل است
هاتفي گفت به ارباب بهشت
پسرت مايه ي فخر ايل است
وقت کوچ است، برو قافله دار
نفرات سفرت تکميل است
#وحید_قاسمی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
چشم يعقوب مسيل نيل است
کودکي در بغل راحيل است
مي توان خواند ز پيشاني طفل
چون مسيحا نفس انجيل است
آيه ها مي چکد از لعل لبش
گريه اش لحن خوش ترتيل است
بال فطرس شده گهواره ي او
سايه بانش پر جبرائيل است
علوي زاده اي از نسل خليل
اين پسر کنيه اش اسماعيل است
خنده اش روح غزل هاي بهار
خنده اش شعر پر از تمثيل است
عرشيان سر خوش آهنگ و طرب
تار و دف در کف اسرافيل است
ريسه آويخته از عرش به فرش
اين هنرمندي ميکائيل است
مات و مبهوت ملائک ديدند
خنده اي بر لب عزرائيل است
رونقي داده به بازار شعف
حجره ي غصه و غم تعطيل است
صدقه مي دهد امشب آقا
دست هر حور و ملک زنبيل است
چه صف طول و درازي دارند!
آخرين کس ته صف هابيل است
هاتفي گفت به ارباب بهشت
پسرت مايه ي فخر ايل است
وقت کوچ است، برو قافله دار
نفرات سفرت تکميل است
#وحید_قاسمی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
حضرت علی اصغر(ع) مدح ولادت
باز هم شهر نبی معدن اسرار شده
غنچه ای با برکت هدیه به گلزار شده
باز هم نام علی بر لب آقا گل کرد
باز هم حضرت ارباب پسر دار شده
روزۀ ماه رجب به که به آقا چسبید
تا سحر مست از این لحظۀ دیدار شده
غنچۀ ناز رباب است به قدری زیباست
چقدر گل که به پاس قدمش خار شده
بسکه نورانیت از چهره او می بارد
بی سبب نیست که هر آینه ای تار شده
سفرۀ حیدریونِ رجب امشب پهن است
در دهش سیزده انگار که تکرار شده
پسر حیدری یوسف زهرا آمد
آخرین حیدر ارباب به دنیا آمد
این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند
همه مستند ولی مست می کوثری اند
اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی
فرصت جنگ بیافتد همه شان حیدری اند
غیرت الله جهانند علی های حسین
مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند
سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند
در روایتگری دین همه شان منبری اند
علیِ اکبر و اوسط خودشان محشری اند
ولی انگار که مست علی آخری اند
علی اصغر دل این چند علی را برده
روی پیشانی او بوسۀ زینب خورده
هیبت چهره اش ازبس که به مولا رفته
با نگاهش غم و درد از دل بابا رفته
بی سبب نیست رقیه علمی آورده
چونکه بی واسطه بازوش به سقا رفته
نوه حیدر و زهراست در این شکی نیست
در ملاحت به علی اکبر لیلا رفته
اختر و ماه در آغوش هم اند آنجا که
از سردوش شه علقمه بالا رفته
چقدر پاقدم این پسر با برکت
نامۀ شخص گرفتار به امضا رفته
عمه اسفند میارد نخورد چشم علی
فکر زینب طرف محسن زهرا رفته
دل بی بی طرف باغ جنان پر می زد
جای محسن چقدر بوسه به اصغر می زد
این دو شش ماهه یکی باده یکی ساغر شد
علت مستی شیعه ز می کوثر شد
یکی از عشق فدای حرم حیدر شد
یکی از عشق فدای پدر بی سر شد
یکی از بغض و عداوت به علی٬خونین شد
یکی از بغض حسین ابن علی پر پر شد
یکی از ضربه مسمار به جانان پیوست
یکی از تیر سه پر کشته بی حنجر شد
آن یکی آیه مظلومیت زهرا شد
این یکی سوره مظلومیت حیدر شد
آن یکی آبروی دشمن حیدر را برد
این یکی کشته بی غیرتی لشگر شد
این دو شش ماهه شفیعان قیامت هستند
این دو شش ماهه دو اسباب شفاعت هستند
#مهدی_نظری
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
باز هم شهر نبی معدن اسرار شده
غنچه ای با برکت هدیه به گلزار شده
باز هم نام علی بر لب آقا گل کرد
باز هم حضرت ارباب پسر دار شده
روزۀ ماه رجب به که به آقا چسبید
تا سحر مست از این لحظۀ دیدار شده
غنچۀ ناز رباب است به قدری زیباست
چقدر گل که به پاس قدمش خار شده
بسکه نورانیت از چهره او می بارد
بی سبب نیست که هر آینه ای تار شده
سفرۀ حیدریونِ رجب امشب پهن است
در دهش سیزده انگار که تکرار شده
پسر حیدری یوسف زهرا آمد
آخرین حیدر ارباب به دنیا آمد
این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند
همه مستند ولی مست می کوثری اند
اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی
فرصت جنگ بیافتد همه شان حیدری اند
غیرت الله جهانند علی های حسین
مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند
سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند
در روایتگری دین همه شان منبری اند
علیِ اکبر و اوسط خودشان محشری اند
ولی انگار که مست علی آخری اند
علی اصغر دل این چند علی را برده
روی پیشانی او بوسۀ زینب خورده
هیبت چهره اش ازبس که به مولا رفته
با نگاهش غم و درد از دل بابا رفته
بی سبب نیست رقیه علمی آورده
چونکه بی واسطه بازوش به سقا رفته
نوه حیدر و زهراست در این شکی نیست
در ملاحت به علی اکبر لیلا رفته
اختر و ماه در آغوش هم اند آنجا که
از سردوش شه علقمه بالا رفته
چقدر پاقدم این پسر با برکت
نامۀ شخص گرفتار به امضا رفته
عمه اسفند میارد نخورد چشم علی
فکر زینب طرف محسن زهرا رفته
دل بی بی طرف باغ جنان پر می زد
جای محسن چقدر بوسه به اصغر می زد
این دو شش ماهه یکی باده یکی ساغر شد
علت مستی شیعه ز می کوثر شد
یکی از عشق فدای حرم حیدر شد
یکی از عشق فدای پدر بی سر شد
یکی از بغض و عداوت به علی٬خونین شد
یکی از بغض حسین ابن علی پر پر شد
یکی از ضربه مسمار به جانان پیوست
یکی از تیر سه پر کشته بی حنجر شد
آن یکی آیه مظلومیت زهرا شد
این یکی سوره مظلومیت حیدر شد
آن یکی آبروی دشمن حیدر را برد
این یکی کشته بی غیرتی لشگر شد
این دو شش ماهه شفیعان قیامت هستند
این دو شش ماهه دو اسباب شفاعت هستند
#مهدی_نظری
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
جااانمعلـــــــــے !!
این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند
همه مستند ولی مست می کوثری اند
اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی
فرصت جنگ بیافتد همه شان #حیدری_اند
#مهدی_نظری
🍇 @Aliabotorab110
این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند
همه مستند ولی مست می کوثری اند
اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی
فرصت جنگ بیافتد همه شان #حیدری_اند
#مهدی_نظری
🍇 @Aliabotorab110
یا علی اصغر (ع)
#غیرت_الله_جهانند_علی_های_حسین
مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند
سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند
در روایتگری دین همه شان منبری اند
علیِ اکبر و اوسط خودشان محشری اند
(ولی انگار که مست علی آخری اند) !!
#مهدی_نظری
🍇 @Aliabotorab110
#غیرت_الله_جهانند_علی_های_حسین
مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند
سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند
در روایتگری دین همه شان منبری اند
علیِ اکبر و اوسط خودشان محشری اند
(ولی انگار که مست علی آخری اند) !!
#مهدی_نظری
🍇 @Aliabotorab110
امام جواد (ع)
#مــــــــــــــــےکده
دلگیرتر از سینهی تنگم قفسی نیست
در خانهی تنهایی من همنفسی نیست
تنهاتر از این بیكسِ دلمرده كسی نیست
من یكسره فریادم و فریادرسی نیست
در حسرت آغاز بهار است كویرم
وقتی كه به موی تو مسیر دلم افتاد
صدها گرهی كور سرِ مشكلم افتاد
شور لب تو بر بدن ساحلم افتاد
صد شكر كه در خانهی تو منزلم افتاد
در پیچ و خم عشق تو در آمده پیرم
آغاز بهار است صدای قدم تو
جنگل شدم از آب و هوای قدم تو
سر میدود از شوق برای قدم تو
چشمان مدینه شده جای قدم تو
از هرچه به غیر از قد و بالای تو سیرم
جان همهی شهر به گیسوی تو بسته است
نان همه بر همت بازوی تو بسته است
بند دل عیسی به دم هوی تو بسته است
طاقی است دل ما كه به ابروی تو بسته است
با دست تو ورز آمد از آغاز خمیرم
با آمدنت ختم شده غصهی بابا
لبخند تو شد ساحل آرامش دریا
شد بسته در تهمت بیپایه و بیجا
مبهوت شد از ذرهای از علم تو یحیی*
گفتی كه من از طایفهی علم غدیرم
خورشید شدی ساقی این نور علی شد
نوری نبوی آمد و منشور علی شد
آتش خودِ حق بود، ولی طور علی شد
تأكید به مستی شد و انگور علی شد
از عقل جدا شد سرِ این كوچه مسیرم
حرف از علی و آینهها شد، چه بهجا شد
دستم پُر باران دعا شد، چه بهجا شد
غم، پشت سرم آبلهپا شد، چه بهجا شد
این شعر فقط صرف خدا شد، چه بهجا شد
از شعلهی این راز گُل انداخت ضمیرم
*یحیی بن اَکثَم: وی بزرگترین قاضی در عهد مامون بود. مامون مناظرهای را میان او و امام جواد(ع) ترتیب داد که حضرت او را شکست داد و مایه حیرت همه حضار شد.
#محمد_بختیاری
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
#مــــــــــــــــےکده
دلگیرتر از سینهی تنگم قفسی نیست
در خانهی تنهایی من همنفسی نیست
تنهاتر از این بیكسِ دلمرده كسی نیست
من یكسره فریادم و فریادرسی نیست
در حسرت آغاز بهار است كویرم
وقتی كه به موی تو مسیر دلم افتاد
صدها گرهی كور سرِ مشكلم افتاد
شور لب تو بر بدن ساحلم افتاد
صد شكر كه در خانهی تو منزلم افتاد
در پیچ و خم عشق تو در آمده پیرم
آغاز بهار است صدای قدم تو
جنگل شدم از آب و هوای قدم تو
سر میدود از شوق برای قدم تو
چشمان مدینه شده جای قدم تو
از هرچه به غیر از قد و بالای تو سیرم
جان همهی شهر به گیسوی تو بسته است
نان همه بر همت بازوی تو بسته است
بند دل عیسی به دم هوی تو بسته است
طاقی است دل ما كه به ابروی تو بسته است
با دست تو ورز آمد از آغاز خمیرم
با آمدنت ختم شده غصهی بابا
لبخند تو شد ساحل آرامش دریا
شد بسته در تهمت بیپایه و بیجا
مبهوت شد از ذرهای از علم تو یحیی*
گفتی كه من از طایفهی علم غدیرم
خورشید شدی ساقی این نور علی شد
نوری نبوی آمد و منشور علی شد
آتش خودِ حق بود، ولی طور علی شد
تأكید به مستی شد و انگور علی شد
از عقل جدا شد سرِ این كوچه مسیرم
حرف از علی و آینهها شد، چه بهجا شد
دستم پُر باران دعا شد، چه بهجا شد
غم، پشت سرم آبلهپا شد، چه بهجا شد
این شعر فقط صرف خدا شد، چه بهجا شد
از شعلهی این راز گُل انداخت ضمیرم
*یحیی بن اَکثَم: وی بزرگترین قاضی در عهد مامون بود. مامون مناظرهای را میان او و امام جواد(ع) ترتیب داد که حضرت او را شکست داد و مایه حیرت همه حضار شد.
#محمد_بختیاری
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
تقدیم به حضرت جوادالائمه (صلوات الله علیه)
فوق العاده زیبا 🎉🌺🍃
ستاره ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
تمامِ جودِ خداوند در زمین حس شد
رسید باغ و بهاری به دامنِ سلطان
مدینه مملوِ از عطر یاس و نرگس شد
به یُمنِ پاقدمش شاد شد امامِ رئوف
به خلوتِ دل بابای خویش مونس شد
هزار حاتمِ طاعی که شُهره در بذل است
به پای دستِ کریم و عَطاش مُفلس شد
چقدر پُر جَنَم و دلرُباست این آقا
علیِ اکبرِ موسی الرضاست این آقا...
به بندِ دورِ قُماطش دخیل جبرائیل
وَ اِن یَکاد بخواند براش میکائیل
ز بس که ذوق زده ، دست و پای را گم کرد
گمان کنم که به صورش دمید اسرافیل!
قیامتی شده بر پا به دورِ گهواره
رسیده با عجله پای مَهد ، عزرائیل
کنار حضرتِ موسی الرضا ، خلیل الله
به رسم عرض ادب ، پا به پاش اسماعیل
رسید آدم و نوح و شعیب و هم موسی
جناب خضر پیَمبر ، یوسف و عیسی...
خدا دوباره به عالم خودی نشان داده
عبای جود و کرم را تکان تکان داده
به لطفِ حضرتتان ، ای امامِ خوبیها
به هر گدا که رسیده ، خودش امان داده
تو باب رحمت و لطف و مرادِ دلهایی
به مستمندِ دَرَت رَب چه بیکران داده
اگر کسی بدهد یک قسم "به جانِ جواد"
هر آنچه را که طلب کرده ، او همان داده
دخیل دستِ تواَم ، چون تویی تو ایمانم
یکی ز خیلِ گدایانت از خراسانم...
به قدرِ قم و خراسان برو بیا داری
یقین نگاهِ خاصتری نسبتِ به ما داری
شبیهِ صحن عقیق و شبیهِ گوهرشاد
برای زائرت آقا همیشه جا داری
هوای کرب و بلا کردهام ، پریشانم
برای دردِ دلِ من شما دوا داری؟
بده اجازه که یک خط روضه بنویسم
اگر که حالِ اشاراتِ روضه را داری؟!؟
"هوا ز جورِ مخالف چو قیرگون گردید"
"عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید"...
شاعر"بابک رضایی۹۶/۱/۱۸"
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
فوق العاده زیبا 🎉🌺🍃
ستاره ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
تمامِ جودِ خداوند در زمین حس شد
رسید باغ و بهاری به دامنِ سلطان
مدینه مملوِ از عطر یاس و نرگس شد
به یُمنِ پاقدمش شاد شد امامِ رئوف
به خلوتِ دل بابای خویش مونس شد
هزار حاتمِ طاعی که شُهره در بذل است
به پای دستِ کریم و عَطاش مُفلس شد
چقدر پُر جَنَم و دلرُباست این آقا
علیِ اکبرِ موسی الرضاست این آقا...
به بندِ دورِ قُماطش دخیل جبرائیل
وَ اِن یَکاد بخواند براش میکائیل
ز بس که ذوق زده ، دست و پای را گم کرد
گمان کنم که به صورش دمید اسرافیل!
قیامتی شده بر پا به دورِ گهواره
رسیده با عجله پای مَهد ، عزرائیل
کنار حضرتِ موسی الرضا ، خلیل الله
به رسم عرض ادب ، پا به پاش اسماعیل
رسید آدم و نوح و شعیب و هم موسی
جناب خضر پیَمبر ، یوسف و عیسی...
خدا دوباره به عالم خودی نشان داده
عبای جود و کرم را تکان تکان داده
به لطفِ حضرتتان ، ای امامِ خوبیها
به هر گدا که رسیده ، خودش امان داده
تو باب رحمت و لطف و مرادِ دلهایی
به مستمندِ دَرَت رَب چه بیکران داده
اگر کسی بدهد یک قسم "به جانِ جواد"
هر آنچه را که طلب کرده ، او همان داده
دخیل دستِ تواَم ، چون تویی تو ایمانم
یکی ز خیلِ گدایانت از خراسانم...
به قدرِ قم و خراسان برو بیا داری
یقین نگاهِ خاصتری نسبتِ به ما داری
شبیهِ صحن عقیق و شبیهِ گوهرشاد
برای زائرت آقا همیشه جا داری
هوای کرب و بلا کردهام ، پریشانم
برای دردِ دلِ من شما دوا داری؟
بده اجازه که یک خط روضه بنویسم
اگر که حالِ اشاراتِ روضه را داری؟!؟
"هوا ز جورِ مخالف چو قیرگون گردید"
"عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید"...
شاعر"بابک رضایی۹۶/۱/۱۸"
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
شعر ولادت حضرت امیرالمومنین علی(ع)
گدای شیر یزدانم فقیر شاه مردانم
نمک پروده ی سلطان عالم پیر سلمانم
گهی مانند جبریل است و گاهی همچو پیغمبر(ص)
از این گونه تجلّی های او عمریست حیرانم
خدا باید بخوانم یا که عبد خالقش خوانم
علی رب گشته یا رب مرتضی من که نمیدانم(ع)
عجب زیبا حدیثی را رسول الله(ص) فرموده:
که من هم بی ولای مرتضی(ع)بی دین و ایمانم
اگر کوه گهر را هم به من روزی خدا بخشد
نمی ارزد به آن لحظه که من در زیر ایوانم
نگو کفر است این مطلب بیا قدری تأمل کن
غلام حیدرم(ع)اما برابر با رسولانم
به هر سویی نظر کردم امیرالمومنین(ع)دیدم
و فهمیدم `تولوا...” را میان ختم قرآنم
خودم را در کنار حضرت معشوق میبینم
روایاتی از آن دلبر سحرها تا که میخوانم
به گوشم مانده آوایش که بابایم چنین میگفت:
بدون او خس و خارم ولی با او گلستانم
چه عذری آورم فرادی محشر نزد صدیقه (س)
اگر افتد ز لبهایم دمی ذکر علی جانم
#ابراهیم_لآلی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
گدای شیر یزدانم فقیر شاه مردانم
نمک پروده ی سلطان عالم پیر سلمانم
گهی مانند جبریل است و گاهی همچو پیغمبر(ص)
از این گونه تجلّی های او عمریست حیرانم
خدا باید بخوانم یا که عبد خالقش خوانم
علی رب گشته یا رب مرتضی من که نمیدانم(ع)
عجب زیبا حدیثی را رسول الله(ص) فرموده:
که من هم بی ولای مرتضی(ع)بی دین و ایمانم
اگر کوه گهر را هم به من روزی خدا بخشد
نمی ارزد به آن لحظه که من در زیر ایوانم
نگو کفر است این مطلب بیا قدری تأمل کن
غلام حیدرم(ع)اما برابر با رسولانم
به هر سویی نظر کردم امیرالمومنین(ع)دیدم
و فهمیدم `تولوا...” را میان ختم قرآنم
خودم را در کنار حضرت معشوق میبینم
روایاتی از آن دلبر سحرها تا که میخوانم
به گوشم مانده آوایش که بابایم چنین میگفت:
بدون او خس و خارم ولی با او گلستانم
چه عذری آورم فرادی محشر نزد صدیقه (س)
اگر افتد ز لبهایم دمی ذکر علی جانم
#ابراهیم_لآلی
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110