Akskhaneh - عکسخانه
1K subscribers
179 photos
29 videos
6 files
169 links
Download Telegram
Forwarded from کتابهای حرفه هنرمند
عکاسی مد
دیوید بیلی -1
دیوید روی‌استون بیلی عکاس برجسته‌ی انگلیسی در حوزه‌ی پرتره و مد است که از دهه‌ی 1960 به شهرتی فراگیر و جهانی رسید. او در محله‌ی لی‌تن‌استون در زمان جنگ جهانی دوم و ایام بمباران لندن به دنیا آمد. خانه‌ی آنها در جریان بمباران از بین رفت. دیوید سه ساله بود و پدرش برشکار خیاطی و مادرش چرخکار. پدر خانواده را ترک کرد و سرپرستی بچه‌ها را مادر به عهده گرفت.
بیلی در کودکی ناتوانی آموزشی داشت و از آنجا که در آن زمان متوجه این گونه مشکلات کودکان نبودند، او به همین خاطر در مدرسه آسیب فراوان دید و همیشه از آنجا فراری بود. زمانی که به ناتوانی او پی بردند به مدرسه‌ای خصوصی در ایفورد فرستاده شد که به گفته‌ی خودش در آنجا بیش از حد متعارف آن مدرسه، آموزش دید. در پانزده‌ سالگی مدرسه را ترک کرد و به کارهای سبک و معمولی مشغول شد تا در هجده سالگی به خدمت سربازی فرا خوانده شد و در نیروی هوایی سلطنتی در سال 1957 در سنگاپور خدمت کرد.
او به تاریخ طبیعی علاقمند بود و کشش خود به عکاسی را از این علاقه می‌داند.
در سال 1958 و پس از مرخص شدن از نیروی هوایی با خرید یک دوربین عکاسی رولی فلکس تصمیم به عکاسی گرفت. قصد داشت تا به مدرسه‌ی چاپگری لندن برود اما به دلیل سوابق تحصیلی این امکان برایش فراهم نشد. در عوض به عنوان دستیار دوم دیوید اولینز در روزنامه‌ی شارلوت نیوز مشغول به کار شد.
کمی بعد پس از مصاحبه با جان فرنچ(عکاس شهیر آن زمان) توانست به عنوان کار عکاسی جان فرنچ در کارگاهش مشغول به کار شود.

فرهنگ عکاسان جهان
تورج حمیدیان، شهریار توکلی
انتشارات حرفه هنرمند
#کتاب_نوشت
Forwarded from کتابهای حرفه هنرمند
David Bailey | Andy Warhol and the Gang | 1965
اسکن و چاپ لابراتوار دیجیتال «Ag»
لابراتوار دیجیتال «Ag» با تعیین وقت قبلی، خدمات چاپ و اسکن را ارائه می‌دهد.
http://akskhaneh.com/story/ag-7

—-------

نمایشگاه مائده نوروزی با عنوان «در حوالی زمستان»
نمایشگاه عکس «در حوالی زمستان» از هشتم اسفند در نگارخانه‌ی ملل فرهنگسرای ملل، افتتاح می‌شود.
http://akskhaneh.com/story/maedeh-norouzi-exhibition

—------—
انتشار کتاب «دیده و درون»
کتاب «دیده و درون» حاصل گفتگوی کورش ادیم است با یازده تن از اصحاب هنر، ادبیات و علوم انسانی پیرامون عکس و عکاسی که جز دو مورد مابقی طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۷ انجام شده است .
http://akskhaneh.com/story/dideh-va-daroun

—------—
کارگاه دو روزه با حضور کامران عدل و کاوه فرزانه در موزه عکسخانه شهر
موزه عکسخانه شهر در کارگاهی دو روزه میزبان کامران عدل و کاوه فرزانه است.
http://akskhaneh.com/story/kamran-adle-kaveh-farzaneh-workshop
—----------

سالانه عکس دانشجویان عکاسی دانشگاه تهران
نخستین سالانه عکس دانشجویان رشته عکاسی دانشگاه تهران در هفته دوم اسفند ماه ۹۵ و از هشتم تا یازدهم این ماه در نگارخانه‌ی تهران واقع در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران به همت دانشجویان این رشته برگزار خواهد شد.
http://akskhaneh.com/story/annual-photography-student-exhibition

—----------
رونمایی از کتاب عکس «نیمه تراوا» در رشت
به دعوت خانه فرهنگ گیلان، نمایشگاه عکس نیمه تراوا، آثار کیارنگ علایی با حضور عکاس در رشت برگزار می‌شود. در این مراسم علاوه بر افتتاح این نمایشگاه عکس، از کتاب این پروژه که توسط انتشارات فرهنگ ایلیا منتشر شده رونمایی و این کتاب برای نخستین بار در ایران عرضه می‌گردد.
http://akskhaneh.com/story/kiarang-alaei-book

—---------—
برگزاری نمایشگاه عکس‌های ورزشی سجاد ايمانيان
نمایشگاه عکس‌های ورزشی سجاد ایمانیان در تالار آموزش مجموعه ورزشی مرحوم دهداری آبادان برگزار می‌شود.
http://akskhaneh.com/story/sajad-imanian-exhibition

—-------------

برگزاری حراج عکس گالری شماره شش
حراج سه‌روزه‌ی آثار بیش از هشتاد عکاس در گالری شماره شش برگزار می‌شود.
http://akskhaneh.com/story/6-gallery-sale
—--------------

⁣اعلام نامزدهای جایزه عکس سونی ۲۰۱۷

⁣نامزدهای دور نهایی و تقدیر‌شدگان جایزه عکاسی سونی ۲۰۱۷ معرفی شدند.



اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/sony-world-photography-awards-2017-shortlist



---


⁣نمايشگاه عكس گروهی «هفت نگاه»
⁣نمايشگاه گروهي «هفت نگاه؛ مجموعه‌عكس‌هاي منتخبي از دانشجويان عكاسي دانشگاه پيام نور، تبريز» در روز شنبه، 14 اسفندماه 1395 در گالري مجتمع سينمايي ۲۲ بهمن تبريز گشايش مي‌يابد.


اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/haftnegah-exhibition



---


⁣انتشار كتاب عكس نمايشگاه «هفت نگاه»
⁣كتاب عكس نمايشگاه «هفت نگاه؛ مجموعه‌عكس‌هاي منتخبي از دانشجويان عكاسي دانشگاه پيام نور، تبريز» با همكاري انتشارات كتاب پرگار و شركت مهر رايان چاپ تبريز منتشر شد.

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/haftnegah-book-published



---


⁣نمایشگاه گروهی «روزهای زندگی ۵»
مراسم گشایش نمایشگاه عکس «روزهای زندگی 5» به دبیری سعید فدائیان چهارشنبه ۱۴ اسفند ۹۵ در گالری فرهنگ‌سرای اخلاق در تهران برگزار می‌شود.

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/roozhayezendegi-5-exhibition



---
⁣نمایشگاه گروهی «از نگاه من»
نمايشگاه گروهي با عنوان «از نگاه من» روز پنجشنبه، ٥ اسفندماه در نگار خانه قوام الدين اردبيلي مجتمع فرهنگي هنري فدك افتتاح شد.

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/from-my-viewpoint-exhibition



---
⁣نمایشگاه «انسان معاصر» در فرهنگسرای آیینه اراک
نمایشگاه عکس «انسان معاصر» منتخبی از آثار اعضای انجمن عکاسان استان مرکزی از روز شنبه 7 اسفندماه در گالری استاد آشتیانی فرهنگسرای آیینه اراک گشایش می‌یابد.

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/contemporary-human-exhibition


---

عکس: ⁣سعید مریدی، نامزد نهایی، پرتره - ⁣جایزه عکس سونی ۲۰۱۷


@akskhaneh
⁣راهنمای شرکت در پروژه عکاسی ۲۴ ساعت


⁣راهنمای شرکت در پروژه عکاسی ۲۴ ساعت
پروژه سال ۲۰۱۷ در روز شنبه ،‌ یک آوریل (۱۲ فروردین) از ساعت ۰۰:۰۰ بامداد شروع می‌شود و تا ساعت ۲۳:۵۹ (براساس منطقه زمانی شهر خودتان) ادامه دارد. گفتنی‌ست عکس‌ها می‌بایست در روز یک آوریل ثبت شوند.
چگونه می توانم در پروژه ۲۴ ساعت شرکت کنم؟
به این منظور ابتدا در سایت ثبت نام کنید. با ثبت نام ، اعلام آمادگی برای شرکت در پروژه به صورت خودکار اعلام و اعمال می‌شود.


توضیحات بیشتر:




http://akskhaneh.com/story/24-hour-project



---


⁣اسکن و چاپ لابراتوار دیجیتال «Ag»
⁣لابراتوار دیجیتال «Ag» با تعیین وقت قبلی، خدمات چاپ و اسکن را ارائه می‌دهد.

http://akskhaneh.com/story/ag-8







@akskhaneh
کیوان کریمی از زندان اوین آزاد شد
کیوان کریمی فیلمساز ایرانی که از سوم آذر سال نود و پنج جهت اجرای حکم یکسال زندان خود در بند هشت زندان اوین بسر میبرد امروز سی ام فروردین ماه با تائید حکم آزادی مشروط ایشان توسط شعبه ۵۴ تجدید نظر دادگاه انقلاب از زندان اوین آزاد شد.
اطلاعات بیشتر:

http://akskhaneh.com/story/keywan-karimi-8

——

نمایشگاه پرنیان فردوسی با عنوان «من، سفر»
گالری Ag اولین نمایشگاه انفرادی پرنیان فردوسی را با عنوان «من، سفر» برگزار می‌کند.

اطلاعات بیشتر:

http://akskhaneh.com/story/parnian-ferdossi-i-travel-exhibition-ag-galerie

——

نمایشگاه محمد زرقی با عنوان «پاره‌های زمین»
نمایشگاه عکس‌های محمد زرقی با عنوان «پاره‌های زمین» به مناسبت روز زمین پاک از روز جمعه 1 اردیبهشت 96 در گالری فرزاد مشهد افتتاح می‌شود.

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/mohammad-zaraghi-exhibition
ماخولیای مِهتری
یادداشت فرشید رحیمی در باب سخنان فرشید آذرنگ، در سالانه عکس دانشگاه تهران.

«اسفندماه گذشته و در خلال سلسله نشست‌های سالانه عکس دانشگاه تهران، فرشید آذرنگ در باب «فلسفه و عکاسی» سخنرانی و جلسه پرسش و پاسخی را ایراد کرد که این نشست ورای سخنان عجیب ایشان درباره فلسفه، مزیّن به حکم تاریخی مهمّی هم، در باب مرگ عکاسی و نفی اهم دستاوردهای معاصر عکاسی ایران بود، و تمامی ظرفیت‌های جاری، زنده و در حال شکل گیری عکاسی در ایران در خلال این جلسه، مردود و مرده اعلام شد.»

«کسانی در ایران، همواره علاقه دارند نقش یک آگهی ترحیم را ایفاکنند. اعلان‌های متداول، ابتدا با مدح و توصیف متوفی آغاز می‌گردد و باذکر نشانی و زمان مراسم ترحیم، با امضاء و ذکر نام بستگان در انتهای اعلان به انجام می‌رسد. دعواهای پرهیاهویی هم برسر تقدم و تأخر نام بستگان همواره در جریان است.

در مواردی همچون اعلام مرگ مقولات، هنرها و جریا‌‌ن‌های فرهنگی، غالبا آگهی تک امضاء و این افتخار بزرگ، تقسیم ناشدنی است و اعلام کننده، در حکم تنها وارث، مشقّت تدفین و ترحیم متوفی را بدون اشاره‌ای به دلیل مرگ، بدوش می‌کشد تا همه مراجعات عمومی به متوفی زین پس به دکّان او شود. کسان بسیاری در سال‌های اخیر می‌کوشند تا با اعلام مرگ جامعه‌شناسی، فلسفه، هنر و یا مقولات دیگر علوم انسانی، زمینه تبلیغ و ترویج جایگز‌ین‌های تولیدی خویش را فراهم کنند و در این رهگذار همه امکان‌های انتقادی موجود در بطن جریان‌های ریشه‌دار فکری و اجتماعی را خوار و منحط جلوه دهند.

اعلام مرگ عکاسی و اینکه تاریخ عکاسی ایران وجود ندارد و «از ما عکاس درنمیاد، عکاسی کار یک قوم است» نیز در دایره همان محصولات بداهه پردازی زبانی است.

منظور آذرنگ از «قوم» چیست؟ تلقی او از تاریخ عکاسی ناموجود کدام است؟ و یا اینکه «مکتب دوسلدورف بوجود نخواهد آمد چراکه سطح سوادش را نداریم» یعنی چه؟ و اصلا چرا اساسا لازم است مکتبی همچون دوسلدورف برای بار دوم احیاناً با نامی ملهم از قُری و قصبات این حوالی، در ایران به وجود آید؟ چرا تحقق عظمت در عکاسی را کسی در دهه دوم قرن بیست و یکم به سبک آمریکایِ نیم قرن پیش انتظار میکشد؟ و اگر از «ما» عکاس درنمی‌اید، پس در کتاب ایشان و کتاب جناب توکلی، چه محتوایی، آن انفجار آرتیستیک را موجب شده است؟ و اگر در آن دو کتاب عکسی وجود دارد، عکاسانش از کدام قوم‌اند؟(تعدادی تصویر، در حدود هواکش و ملحقات آن در پشت بام و تلاش خلاقانه برای اتصال آنها با متونی گزینشی از قربانیانی همچون سوزانا تامارو، جیمزجویس، ملای رومی و کمی فیلم پدرخوانده را باید در جایی دیگر و در سوگِ کلمه «آرتیستیک»، به نقد نشست.)»

برای مطالعه این مطلب به لینک زیر مراجعه کنید:
http://akskhaneh.com/story/farshid-rahmi-note-farshid-azarang
هیستری نقد، پوپولیسم انتقادی؛ یادداشتی بر یک یادداشت - هادی آذری

این‌که در مناقشه بر سر اظهارات فرشید آذرنگ در نشست «عکاسی و فلسفه»، طرف کدام جناح را می‌گیرید، به احتمال قریب به یقین، نه با این نوشته و نه با هیچ نوشته دیگری تغییر نمی‌کند؛ ما پیشاپیش موضع خود را گرفته‌ایم؛ ما پیشاپیش به دلایلی مختلف حساب‌مان را وضعیت عکاسی و در کل هنر ایران مشخص کرده‌ایم. با این حال، این که عکاسی ما چیزی هست یا نه؛ این که عکاسی ما زنده است یا مرده؛ مساله نیست (حداقل در این لحظه مشخص)؛ مساله اصلی نحوه مواجهه با نقد و اظهارنظر و فراتر از آن با افراد است؛ مشکل، کشاکش میان اسطوره سازی و هیچ‌انگاری است. با علم به این که نقد و مکالمه می‌تواند نه تنها برای عکاسی بلکه برای جامعه ما راهگشا باشد، می‌کوشم خطاهای یادداشت «ماخولیای مهتری» را برشمرم.

نوشتار فوق‌الذکر بیش از هر چیز از همان چیزی رنج می‌برد که نگارنده، فرشید آذرنگ را به همان دلیل به نقد می‌کشد؛ به عبارتی، این نوشتار در حالی آذرنگ را به خاطر ندیدن بالقوگی‌های عکاسی ایران مورد عتاب قرار می دهد که خود او نیز بالقوگی‌ها، نقاط مثبت و تاثیرات آذرنگ را در مقام عکاس، منتقد، مترجم، مدرس و ناشر به کل نادیده گرفته و او را به یک نقطه سیاه و یک مازاد صرف فرومی کاهد. از دیگر سو، در‌حالی‌که آذرنگ یک کلیت را خطاب قرار می‌دهد، رحیمی می‌کوشد با یک ساده‌سازی پوپولیستی، آذرنگ را در مقام دشمن و معضل عکاسی تصویر کند؛ تصویری که در آن به شکلی ناخواسته، نگارنده را در مقام منجی وضعیت کنونی قرار می دهد. در ادامه بیشتر در این خصوص توضیح خواهم داد.

رحیمی یکی از نقدهای وارده به سخنان آذرنگ را این می‌داند که چرا او به جای پرداختن به رابطه میان «فلسفه و عکاسی»، به بحث نقد و کتاب تری برت می‌پردازد. شاید دلیل این چرخش را بتوان این طور توضیح داد که در سال‌های گذشته فلسفه بیشتر از کانال نقد با عکاسی پیوند خورده است؛ به عبارتی، فلسفه در دست منتقد حکم دستاویزی برای پر کردن خلایی نظری و مفهومی در آثار را پیدا کرده است؛ چیزی که در عکس وجود ندارد، از طریق نقد و به مدد فلسفه به آن تزریق می‌شود. از این گذشته، در پاسخ به این پرسش که چرا کتاب «نقد عکس» تری برت راه به جایی نمی‌برد، باید گفت که این کتاب به جز چند جمله و مصداق، بیشتر به ارائه توضیحات و توصیفاتی درباره عکاسان پرداخته و به درک شما از عکاسی و نقد عکس کمک چندانی نمی‌کند. به عنوان مثال، هیچ‌گاه مشخص نمی‌شود که دسته بندی عکس‌ها قرار است چه کمکی به نقد عکس بکند؟ شکل که از دسته بندی که به اعتراف خود برت یک عکس ممکن است در چند یا تمامی آن دسته‌بندی‌ها جای بگیرد. گذشته از این رویکرد «زیرآبی» کتاب نقد عکس آنجا عیان می شود که خود برت با توسل به همان فن «زیرآبی» از پاسخ گفتن به چرایی اعطاء جایزه اول به عکس محمد غزالی در دوسالانه نهم طفره می‌رود.

معضل دیگر این نوشته مواجهه هیستریک او به اظهارات آذرنگ است که باعث می‌شود از یک سو بدون آن که بداند، در جای‌جای نوشته همان حرف‌های آذرنگ را به شکل و سیاقی دیگر تکرار کند و از سوی دیگر و از قضا مهم‌ترین بخش‌های صحبت او را نشنیده بگیرد یعنی همان بدل‌کردن مفاهیم به غریزه. تحلیل هیستریک رحیمی باعث می‌شود تا دقیق‌ترین نکات برای رشد و تعالی فعالیت هنری یعنی همان «باج ندادن، وفادار بودن، شرم، دروغ نگفتن، استفاده از تجارب دوران بلوغ و عدم مصلحت‌جویی شخصی»، به نصیحت‌هایی مشفقانه تقلیل یابند؛ همان نکات و مولفه‌های که نقطه مشترک تمامی هنرمندان بزرگ تاریخ بوده است. پیکاسو و براک اگر چه نقد قوه داروی کانت را نخوانده بودند ولی می‌دانستند که نباید برای صرف نمایش و دیده شدن دست به خلق اثر بزنند. رحیمی در حالی این اظهارات را نصیحت‌هایی مشفقانه می‌خواند که اندکی بعد به همان شکل مشفقانه آذرنگ را به مطالعه بیشتر پند می‌دهد (چه نقد سازنده و کوبنده‌ای!). پیش‌داوری نگارنده تا بدان حد چشمان رحیمی عزیز ما را بر واقعیت می‌بندد که نمی‌تواند بشنود یا ببیند که آذرنگ، دو کتاب خود و شهریار توکلی را تنها کتاب های جدی عکاسی در آن دوران بر می‌شمارد و نه تمامی دوران‌ها. این‌که واقعیت تاریخی را بخواهیم با تحریف گزاره‌ها به خودپسندی و خودبزرگ بینی بدل کنیم، نه تنها امری نقادانه بلکه امری اخلاقی نیز نیست.

ادامه مطلب:
http://akskhaneh.com/story/hadi-azari-farshid-rahimi-note
از ماخولیای مُراد، تا لمپنیزمِ مریدان
یادداشتی درباب فحاشی مُریدان، در پی بندهایی که مرادِ مایوس بر آب داد.
فرشید رحیمی

«... اذرنگ برای جلب توجه، به هزاران دشمن محتاج است. شعار مبارزه با مافیای هنر، همان فرآیندی است که امروز مافیای دیگری را سامان داده است. همان سیستم تولیدی که متصدیانش در توهم جبهه‌ای که «ما» نام می‌گیرد، می‌کوشند بندهای بر آب داده استاد را یکایک توجیه کند. جریانی به ظاهر ضد مافیایی که کوچکترین ارگانش یک انتشارات است و اتکای دیگرش دانشگاه. جناب آذری حرف‌های من تکرار سخنان آذرنگ نبود، خطاب به آذرنگ بود، معنای ساده‌اش هم این است که دل‌درد شما از شدت خیرجویی و اصلاح هنر و فرهنگ نیست، مشکلتان، دیده شدن و خیز بلندی برای برساختن و ساختاربخشی به یک صنعتِ وسیع فرهنگی است. این آب گل‌آلود و جایگاهی که من را طالب آن می‌دانید، ماهی که چه عرض کنم لنگه کفش هم در خود ندارد. قیاس من هم با ( ا.ن ) و تشبیه آذرنگ به شیخ مرحوم هم چنگ‌اندازی به همه چیز برای برگرداندن آن آب رفته به جوی است و این امثال برای استاد شما و تشت افتاده از بامش دردی را دوا نمی‌کند.

من همچون شما عضو دسته و گروهی نیستم که فریاد «ما» سر دهم و از پیر خود دفاع کنم، دعوای میان مهاجر و آذرنگ بیشتر مطلوب مریدان و شاگردانی است که ضعف قوه تشخیص و هم کاستی‌های شخصیتی خود را در سرسپردگی به افراد جبران می‌کنند و عموما صله‌ای هم در کاربست‌هایی همچون نمایشگاه، سفارش ترجمه و ... در انتظارشان خواهد بود.»

لینک مطلب:
http://akskhaneh.com/story/farshid-rahimi-note-hadi-azari
لابراتوار ديجيتال Ag: اسكن نگاتيو، چاپ ديجيتال، پرس عكس

لابراتوار دیجیتال «Ag» با تعیین وقت قبلی، خدمات چاپ و اسکن را ارائه می‌دهد.

اطلاعات بیشتر:


http://akskhaneh.com/story/ag-9

—-

نمایشگاه محمدرضا میرزایی با عنوان «اگر که نگفت دوستت دارد»
نمایشگاه تازه‌ای از محمدرضا میرزایی با عنوان «اگر که نگفت دوستت دارد»، روز جمعه ۱۵ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۶ در گالری واکس پاپیولی در شهر فیلادلفیا در آمریکا افتتاح خواهد شد.

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/mohammadreza-mirzaei-if-he-didnt-say-he-loved-you

—-

انتشار کتاب «عکسی مقدماتی»
کتاب «عکاسی مقدماتی» جلدنوشته‌ی اسماعیل عباسی توسط نشر «کتاب پرگار» منتشر شد.

اطلاعات بیشتر:

http://akskhaneh.com/story/esmaeilabbasi-pargarbook

—-

انتشار کتاب دو جلدی «فتوژورنالیسم»
کتاب «فتوژورنالیسم» جلد یک و دو، نوشته‌ی کنت کوبر و ترجمه و تدوین اسماعیل عباسی توسط نشر «کتاب پرگار» منتشر شد.

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/photojournalism-pargarbook

—-

نمایشگاه اسلاوها و تاتارها با عنوان «دماغ به دماغ»
بنیاد پژمان: کارخانه آرگو، نخستین نمایشگاه اسلاوها و تاتارها در ایران را با عنوان «دماغ به دماغ» برگزار می‌کند.

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/nose-to-nose-slavs-and-tatars-pejman-foundation

—-

⁣نقدی بر نمایشگاه «من، سفر»
⁣پریسا رفیعی



⁣نمایش عکس‌های پرنیان فردوسی با عنوان «من، ،سفر» در گالری Ag با ارائه این توضیحات درباره‌ی معنا و مفهوم‌ مرز آغاز می‌شود: «مرزها همان‌طور که‌ سرزمین‌ها را از جنبه‌ی جغرافیایی- سیاسی تفکیک می‌کنند به‌مثابه‌ی خطوط جداسازی ایدئولوژی‌ها و نظام‌ها نیز عمل می‌نمایند. این خطوط در عین حال راهنمای شناسایی هویت اشخاص ساکن در محدوده آن‌ها از جنبه‌های انسانی علوم ‌مختلفه و نیز نظام‌های حاکم می‌باشند.»
خطوط جداسازی ایدئولوژی‌ها و نظام‌ها در ادامه به عنوان «راه‌های شناسایی و تفکیک هویت اقتصادی و اجتماعی افراد و جوامع» و عامل تغییر نقش انسان‌ها از «یک شهروند به یک گردشگر»، «از یک فرد بومی به یک‌ خارجی» ، «از یک اکثریت به یک اقلیت» و غیره معرفی‌ می گردد. عناوین و موقعیت‌های متغیری که وقتی عکاس «انگشت خود را بر اسکنر» می گذارد، نمی داند «چه چیزهایی را بر مامورین آشکار می‌سازد» و در نهایت این مساله لحظاتی سرشار از «ترس و سردرگمی» را برای او می‌آفریند.
در جملات پایانی استیتمنت، این‌گونه اعلام می‌کند که «من،سفر ما را به اندیشیدن درباره چگونگی شکل گیری مرز‌های جغرافیایی سیاسی و زیستی فرا می‌خواند و بر آن است تا ذات تصنعی مرز‌ها و‌ چگونگی گنجانده شدنشان در چشم انداز زندگیمان را فاش کند».
در وهله‌ی اول بدیهی می‌نماید که جملات در تلاشند مسئله‌ای به غایت سیاسی اجتماعی را در ارتباط با مسئله هویت انسان‌ها بسنجند و بر اهمیت نقش مرزها در زندگی انسان‌ها که برگرفته از سیاست‌های حاکمان است تاکید کنند. عکس‌ها اما زبانی فارغ از بداهت توضیحات ابتدایی نمایشگاه دارند و واژگان دیگری را برای تعریف معنای مرز اتخاذ کرده‌اند. یک مجموعه عکس‌های دوتایی از محیط‌های کاملا طبیعی که در کنار هم چسبانده شده اند و اثر انگشتی واحد آن دو را به یکدیگر پیوند می‌دهد. با دیدن مجموعه این پرسش مطرح می‌شود که این نقش‌ها کجا و چگونه تعابیر سیاسی اجتماعی مشروح در استیتمنت را می‌نمایند؟ پیوند بین دو طبیعتِ متفاوت، آمیخته با اثر انگشت عکاس‌ چگونه نمایاننده ذات تصنعی مرزهاست و از کجا ترس و سردرگمی عکاس را در عبور از یک مرز به دیگری شرح می‌دهد؟
عکاس ، فاصله گرفته از محیط اجتماعی که نزاع‌ها و ارتباطات میان انسان‌ها در بستر آن رخ می‌دهد با اثر انگشت خود که می‌بایست رد پای بیولوژیکی باشد که به گونه‌ای متناقض حامل اطلاعاتی به غایت سیاسی و فرهنگی است دو چشم‌انداز طبیعی را به‌هم پیوند می‌دهد، پیوندی که معلوم نیست چگونه رویکرد انتقادی بیانیه نمایشگاه درباره معنای مرز را در دل خود می‌پرورد و «تفکیک هویت اقتصادی و اجتماعی افراد و جوامع» که بدان اشاره می‌کند را چگونه در چرخشی ناگهانی به تصاویر آسمان و دریا و اقلیم‌ های طبیعی گوناگون بازمی‌نماید.


ادامه‌ی مطلب:
http://akskhaneh.com/story/parisa-rafie-note-on-parnian-ferdossi-exhibition-ag-galerie



@akskhaneh
انتشار کتاب «مفاهیم عکاسی» نوشته‌ی دیوید بیت، با ترجمه‌ی محمدرضارئیسی و مارال زیاری و با سرپرستی فرشید آذرنگ در مجموعۀ «هنر، ادبیات، فلسفه» نشر حرفه نویسنده

کتاب مفاهیم عکاسی، راهنمای ایده‌آلی است برای توضیح جایگاه عکاسی در جامعه‌ی ما و نیز طیف بسیار گسترده ای از ژانرها. این کتاب بر پایه‌ی کاربرد عکاسی، با طرح تاریخ عکاسی و تشریح نظریۀ آن خواننده را به حیطۀ مستند، پرتره، منظره، طبیعت بی‌جان، هنر و عکاسی جهانی می برد و برخی از تصاویر قدیمی تر و معاصر را به بحث می گذارد. از این رو مطالعۀ این کتاب برای همۀ علاقه‌مندان جدی عکاسی راهگشاست.

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/photography-concept-herfeh-nevisandeh

—-

انتشار کتاب «بیماری به‌مثابه استعاره» به قلم سوزان سونتاگ و ترجمۀ احسان کیانی‌خواه

در بخشی از کتاب آمده است:

«ابتلا به بیماری را تفسیر نکنید. بیماری چیزی نیست جز همان بیماری. این همه اسطوره و فانتزی را به آن نبندید ... تا هنگامی که بیماریِ «جسمی» را یک بیماریِ «روحی» قلمداد کنند، از واقعیت آن بیماری به نوعی کاسته می شود ــ اما، در عوض، گیراتر می شود... هیچ کیفری سنگین تر از این نیست که معنایی را به یک بیماری نسبت دهند و آن معنا هم همواره معنایی اخلاقی باشد.»

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/susan-sontag-herfeh-nevisandeh

—-

انتشار کتاب «سوزان سونتاگ: متن کامل گفت‌و‌گوی مجلۀ رولینگ استون» - ترجمه‌ی فرشیده میربغدادآبادی
سوزان سونتاگ، یکی از پرآوازه‌ترین و بحث‌برانگیزترین روشنفکران نیمه‌ی پایانی قرن بیستم، همچنان موثر و الهام‌بخش است. درسال 1978، جاناتان کات، مقاله‌نویس و سرویراستار مجله‌ی رولینگ استون، ابتدا در پاریس و سپس در نیویورک با او مصاحبه کرد. اما تنها یک‌سوم از مکالمه‌ی دوازده ساعته‌ی آن‌ها به‌چاپ رسید. اینک پس از گذشت بیش از سه دهه، انتشارات دانشگاه ییل متن کامل گفت‌وگوی درخشان سونتاگ را همراه با مقدمه و خاطرات کات به‌چاپ رسانده است.

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/susansontag-rolling-stone-herfeh-nevisandeh

—-

انتشار کتاب «در ستایش سایه‌ها» به قلم جونیچیرو تانیزاکی، و با ترجمه‌ی محمد دارابی در مجموعه‌ی «هنر، ادبیات، فلسفه» نشر حرفه نویسنده

این کتاب جستار مسحورکننده ای درباره‌ی زیباشناسی به قلم یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان ژاپن است. در این کتاب، چشمان جونیچیرو تانیزاکی از معماری گرفته تا غذا پرسه می‌زند و آمیزه ای از درک فضاهای معماری، توصیف نور، جلای شمع و حضور زنان در تاریکی خانه ارائه می دهد. نتیجه، وصف کلاسیکی است از جدال میان سایه در اندرونی های سنتی ژاپنی و نور خیره کننده‌ی دوران مدرن.

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/inpraiseofshadow-herfeh-nevisandeh

——

انتشار کتاب «آوار خواب»
کتاب «آوار خواب» به قلم ژان لوک نانسی، در قطع رقعی، ۸۰ صفحه و با قیمت ۱۰ هزار تومان، با ترجمه‌ی احسان کیانی‌خواه در مجموعه‌ی «هنر، ادبیات، فلسفه» نشر حرفه نویسنده به چاپ رسیده است.
«آوارِ خواب» از کتاب‌های خاص و غریب ژان-لوک نانسی است: غریب هم به‌معنای عجیب یا شگفت و هم به‌معنای بیگانه و ناآشنا. نثر شاعرانه‌ی او با پیشینه‌های فکری که همواره از آرای کانت، روانکاوی فروید و به‌خصوص لاکانی، واسازی دریدا و البته هستی‌شناسی هایدگر الهام می‌گیرد به سراغ موضوعی رفته که شاید کم‌تر در فلسفه از آن بحثی به‌میان آمده باشد: خواب.

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/the-fall-of-sleep-herfeh-nevisandeh

—-


انتشار کتاب «بر سر نقد هنری چه آمد؟»
این کتاب به قلم جیمز الکینز ، در قطع رقعی، ۱۲۰ صفحه و با قیمت ۱۲ هزار تومان، با ترجمه‌ی مهسا فرهادی کیا در مجموعۀ «هنر، ادبیات، فلسفه» نشر حرفه نویسنده به چاپ رسیده است.
الکینز در این کتاب جایگاهی جدی‌تر، مهم‌تر و قابل استناد‌تر برای منتقد طلب می‌کند: جایگاهی که در آن منتقد هم به نقد و داوری‌هایی بلندنظرانه از یک نمایشگاه نظر داشته‌باشد: مانند داوری درباره‌ی جریان‌های مهم تاریخ هنر و بالطبع بالاتررفتن جایگاه خود نقد، طوری که بتواند به‌عنوان بخشی از تاریخ هنر مورد ارجاع و مطالعه قرار بگیرد و در متون آکادمیک‌ نیز به آن ارجاع داده شود. این جایگاه بلندمرتبه و پراهمیت به دست نمی‌آید مگر با کسب دانش و مطالعه و تعمق و بلندپروازی که منتقد در آن جایگاه و اهمیت حرفۀ خود را به‌عنوان یک عمل روشنفکرانه جدی بگیرد.

اطلاعات بیشتر:

http://akskhaneh.com/story/what-happened-herfeh-nevisandeh

—-
انتشار کتاب «چرا همه‌چیز تاکنون ناپدید نشده؟»
کتاب «چرا همه‌چیز تاکنون ناپدید نشده؟» به قلم ژن بودریار، در قطع رقعی، ۹۶ صفحه و با قیمت ۱۰ هزار تومان، با ترجمه‌ی احسان کیانی خواه در مجموعه‌ی «هنر، ادبیات، فلسفه» نشر حرفه نویسنده به چاپ رسیده است.
ژان بودریار (1929-2007) نظریه‌پرداز فرانسوی، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های روشنفکری در عصر حاضر بود که در آثارش، فلسفه و نظریة اجتماعی و نوعی متافیزیک فرهنگی منحصربه‌فرد در هم می‌آمیزند تا درباره‌ی رویدادهای اساسی دوران تاملی صورت گیرد.

بودریار در این کتاب، که یکی از آخرین نوشته‌های او پیش از مرگش در مارس ۲۰۰۷ است، نگاه تیزبینانه‌ای به مسئله‌ی ناپدیدی دارد: ناپدیدشدن «دنیای واقعی» و سوژه‌ی انسانی که در تلاش و تقلای مدرنیته برای دستیابی به دانش عینی و ابژه‌بنیاد و تسلط تکنولوژیکی رقم خورده؛ او در این اثر با نگاهی کلان‌تر، «ناپدیدی» را با وجوه بازنمایانه و مفهوم‌پردازانة زبان هم در پیوند می‌بیند. بودریار نتیجه‌ی شکاف بین سوژه و «دنیای طبیعی» را بیگانگیِ مطلقی می‌داند که در آن هر دو طرف این معادله نیست می‌شوند. او روند پیش رو را جدا از هرگونه مسیر تکاملی بشر می‌بیند و ادعا می‌کند این ناپدیدی بیشتر از آنکه طبیعی باشد روان‌شناختی یا متافیزیکی است. اما جالب‌تر اینکه گفته‌های بودریار درباره‌ی فاصله‌ی بین انسان و ساحت طبیعی در شواهدی از دنیای هنر و به‌خصوص حوزه‌ی عکاسی تجلی پیدا می‌کنند و به عبارتی یادآورمان می‌شوند که: «در پس هر تصویر، چیزی ناپدید شده...».

اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/baudrillard-herfeh-nevisandeh

—-
انتشار هشتمین شماره‌ی نشریه «کالوتیپ»

پرونده این شماره «نمایش آثار عکاسان ایرانی در خارج از کشور» است.

برای دانلود و اطلاع از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید:
http://akskhaneh.com/story/8th-calotype-published
⁠⁣زیرنویس، زبان گویا و بیان‌کننده بخش خاموش عکس‌ها؛ یا چرا باید برای عکس‌ها زیرنویس نوشت؟ - مرتضی نیکوبذل


«... ⁣در تصویر شماره یک و شماره دو که توسط آژانس عکس گتی ایمیجز منتشر شده، فردی را می‌بینیم که اسلحه به‌دست در یکی از پنجره‌های ساختمان مجلس شورای اسلامی دیده می‌شود. در زیر‌نویس عکس که در سایت گتی ایمیجز منتشر شده، این‌گونه نوشته شده است: «یک پلیس ایرانی اسلحه‌ای را نگه داشته در حالی‌که در یکی از پنجره های مجلس شورای اسلامی در شهر تهران ایستاده است.» و در زیرنویس تصویر شماره دو می خوانیم: «یک پلیس ایرانی اسلحه‌ای را نگه داشته در حالی‌که نفر دیگر از پنجره‌ای در مجلس شورای اسلامی در شهر تهران با دست اشاره می کند.»
همین دو عکس در سایت خبرگزاری فارس منتشر شده‌اند و تنها چیزی که زیر تصاویر نوشته شده این جمله تکراری برای هر دو فریم است: «حمله مسلحانه به مجلس»

نبود زیرنویس درست در خبرگزاری‌های فارس‌، تسنیم، ایسنا و ایلنا (تا جایی که من دنبال کرده‌ام) باعث شده که یک کانال تلگرامی به راحتی آن‌چیزی را عنوان کند و به‌ عنوان زیرنویس به‌کار ببرد که علاقه داشته و نه حقیقت موجود در تصاویر را.»

متن کامل یادداشت:
http://akskhaneh.com/story/morteza-nikoubazl-note-2



@akskhaneh
⁣عُقده های سرکوب‌شده؛ لورِتا لوکس / صمد قربان‌زاده




⁣آثار او شامل کودکانی است که انگار هیچ علاقه‌ای به ما ندارند و قصد هم ندارند تا ما را شیفته و مجذوب خود کنند. آنها در حالتی منزوی و غرق در رویا به سر می‌برند و در عین حال موجوداتی معصوم‌اند که مارا با تمامی فوق‌العادگی خود به وجد می‌آورند اما در عین حال موجب ترس هم می شوند.



لینک مطلب:
http://akskhaneh.com/story/loretta-lux-paulin-samad-ghorbanzadeh



---


⁣کارگاه‌های کوتاه‌مدت عکاسی
⁣زمان برگزاری این کارگاه‌ها از ۹۶/۴/۱۰ تا ۹۶/۶/۲ است. فهرست کارگاه‌های کوتاه‌مدت عکاسی که توسط گالری «Ag» برگزار می‌شود در لینک زیر موجود است:
http://akskhaneh.com/story/ag-10


---


⁣کارگاه «عکس مستند معاصر» امید صالحی
⁣در این کارگاه تاکید بر روی بخشی از عکاسی است که در آن موضوع مستند است. این نوع عکاسی مستند در مورد زندگی انسان است و بیشتر به بهبود شرایط انسانی توجه دارد. زمانی جای این نوع عکاسی در مجلات بوده ولی امروزه در کتاب و یا گالری هم ارائه می‌شود.


اطلاعات بیشتر:
http://akskhaneh.com/story/omid-salehi-workshop-2

---





@akskhaneh
به بهانه پايان يک نمايشگاه
چرا شورشي آواز سر مي‌دهد
هادي آذري: نيوشا توکليان عکاس خودآموخته و پرتلاشي است که از ١٦سالگي دوربين به دست داشته است. سر نترسي هم دارد؛ هنگام حمله آمريکا به عراق، آنجا بوده و به‌تازگي نيز براي عکاسي از زنان و دختراني که با ترس نقص عضو زندگي مي‌کنند، به نقطه‌اي دوردست در آفريقا سفر کرده است. همين عکس‌ها و عکس‌هايي ديگر، زمينه برپايي نمايشگاهي از او شده است. نمايشگاه را ولي محلوجي با چند ماه سروکله‌زدن با آثار توکليان ترتيب داده است؛ اما نتيجه به‌جاي آنکه نگاهي خاص به آثار توکليان ارائه کند، آش درهم جوشي است که هرچه بجوشد، بيشتر وا مي‌رود. در نگاه نخست، نحوه چيدمان و بهره‌گيري از شيوه‌هاي مختلف عکس، بدون اينکه توجيه مشخصي داشته باشد، ما را به ياد عکس- چيدمان‌هاي ولفگانگ تيلمانز مي‌اندازد که او هم ازقضا آثارش را در اندازه‌هاي متفاوت و حتي به شکل ويتريني به نمايش مي‌گذارد؛ اما مشخص نيست چگونه عکس‌هاي خبري يک جوان بيست‌و‌چندساله مي‌توانند در مقام اثر هنري قرار بگيرند و باز مشخص نيست چرا اين تصاوير روزنامه‌اي، به‌جاي عکس در قالب همان روزنامه‌هاي قديمي بر ديوار جا خوش کرده‌اند. در اينجا دو فرضيه وجود دارد؛ فرضيه اول: محلوجي خواسته سير کاري توکليان را به تصوير بکشد که البته جاي خالي بسياري از آثار او، به‌سرعت اين فرضيه را در نطفه رد مي‌کند؛ اما فرضيه دوم: محلوجي مي‌خواسته با اين کار و بر ديوار قراردادن تصاويري که در روزنامه‌هايي معتبر چاپ شده‌اند، مخاطب را مرعوب کند: شما با يک عکاس جدي روبه‌رو هستيد؛ عکس‌هاي روزنامه‌ها، گواه اين مدعا هستند.
از بحث نمايش‌گرداني که بگذريم، بايد سراغ خود عکس‌ها و توکليان برويم. توکليان شايد قلب مهربان و سر نترسي داشته باشد؛ اما اين دو، شرط لازم و کافي براي خلق اثر هنري نيست. بگذاريد با مجموعه او از «خانه امن» دختران آفريقايي شروع کنيم. پرسش اصلي اين است: اساسا اين عکس‌ها چرا گرفته شده و چرا به ما نشان داده مي‌شوند؟ به نظر نمي‌رسد ما از خود عکس‌ها به درد و رنج اين زنان پي ببريم. نخست اينکه درد و رنج آن آدم‌ها در پسِ عکس‌هاي خوش آب‌و‌رنگ توکليان پنهان مي‌شود؛ آيا اين چيزي جز همان مفهوم زيبايي‌پرستي‌زدگي در نزد سونتاگ است؟ البته اگر عکس‌ها سياه و سفيد هم بودند و دختران و زنان هم در عکس‌ها خون گريه مي‌کردند، باز هم فرقي نمي‌کرد؛ وقتي تجربه زيسته‌اي در کار نباشد. وقتي به‌مثابه توريست و به قصد شکار، با سوژه و عکاسي مواجه شويم، نتيجه چيزي بهتر از اين نخواهد شد. اصلا مشخص نيست يک مأموريت سفارشي ٢٠روزه چرا بايد به عنوان اثر هنري قلمداد شود. به نظر، شبکه‌هاي اجتماعي در پاسخ به همين نياز ايجاد شده‌اند؛ اينکه ما بتوانيم عکس‌هاي‌ خود را از سفرهاي چندروزه، با ديگران به اشتراک بگذاريم؛ هرچند ديوارهاي گالري‌هاي ما نيز مدت‌هاست تفاوت چنداني با صفحات اينستاگرام ندارند. به نمايشگاه برگرديم. «خانه امن» در بهترين حالت، نه يک مطالعه تصويري بلکه يک گزارش تصويري است. بنا بر گفته خود عکاس، او حتي شب‌ها را نيز با اين دختران نمي‌گذرانده است. به همين خاطر است که تصاوير او چيزي جز کليشه در معناي واقعي آن نيستند.

ادامه مطلب:
http://bit.ly/2tA0Ri1
⁣ﻋﮑﺎﺳﯽ ﺧﺒﺮی ، رﺳﺎﻧﻪ ، ﺑﺤﺮان؛ ﺑﺎ ﻣﺮوري در آﺛﺎر رﺿﺎ دﻗﺘﯽ
⁣ﻫﺎدی ﻟﺰﯾﺮی

⁣سودای اﺻﻼح ﺟﻬﺎن را در ﺳﺮ ﻣﯽ‌ﭘﺮوراﻧَﺪ، ﺑﻪ ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی‌ﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﻋﺘﺮاض دارد، از ﻓﻘﺮ و ﺑﯿﻤﺎری ﻣﻨﺰﺟﺮ اﺳﺖ ، ﺟﻨﮓ را ﻣﻬﻠﮏ ﻣﯽ‌داﻧﺪ، از سیاست ﺑﯿﺰار و ﺳﯿﺎﺳﺘ‌‌‌ﻤﺪاران را شیاد ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪ، اﯾﺪه‌آﻟﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺟﻨﮓ ﻧﺮم را برای رﺳﯿﺪن ﺑﻪ آرﻣﺎن‌ﻫﺎﯾﺶ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه، او دورﺑﯿﻦ را وسیله‌ای ﺑﺮاي پیشبرد اﻫﺪاﻓش، برای ﺗﻤﺮﮐﺰ ﻣﺮدم ﺟﻬﺎن ﺑﺮ موضوعاتی ﮐﻪ آزارش می‌دهند در دست ﮔﺮﻓﺘﻪ، وﻗﺘﯽ درﺑﺎره ﻋﮑﺲ‌ﻫﺎﯾﺶ ﺣﺮف ﻣﯽ‌زﻧﺪ دﻧﯿﺎﯾﯽ از ﺣﺮف‌ﻫﺎی ﺗﮑﺎن‌دﻫﻨﺪه و ﺗﺎﺛﺮﺑﺮاﻧﮕﯿﺰ در آﺳﺘﯿﻦ دارد ﮐﻪ ﻋﮑﺲ‌ﻫﺎﯾﺶ از رواﯾﺖ‌ﺷﺎن ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪه‌اﻧﺪ، ﻣﺤﺎﮐﺎﺗﯽ از وﻗﺎﯾﻊ ﺗﻠﺦ ﮐﻪ ﻫﺮﺷﺐ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﻮاب آزارﺷﺎن ﻣﯽ‌دﻫﺪ اﻣﺎ راه رﺳﺘﮕﺎري را در پایداری ﺑﺮ ﻣﻮاﺿﻊ ﺧﻮد ﻣﯽ‌داﻧﺪ.
اﻏﻠﺐ عکاسان خبری ﺣﺎﯾﺰ اﯾﻦ وﯾﮋﮔﯽ‌ﻫﺎ ﻫﺴـﺘﻨﺪ، اﻣﺎ ﺗﺎ ﭼﻪ ﻣﯿﺰان اﻫﺪاف ﻋﺎﻟﯿﻪ آﻧﻬﺎ ﻣﺤﻘﻖ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ و آﯾﺎ ﻋﮑﺎﺳﯽ ﺧﺒﺮي ﺑه‌ﻮﯾﮋه ﺟﻨﮓ، ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ ﺑﺤﺮان‌ﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ را در ﺟﻬﺎن ﺧﻨﺜﯽ ﮐﻨﺪ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ آﺛﺎر ﻣﺨﺮب ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪاران ﺟﻨﮓ‌ﻃﻠﺐ را ﮐﺎﻫﺶ دﻫﺪ؟
دهه‌ی ۵۰ بستری بود ﺑﺮاي دﻣﻮﮐﺮاﺗﯿﺰه‌ﺷﺪن رﺳﺎﻧﻪ ﻋﮑﺎﺳﯽ.ﻋﺮﺻﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎن ﺑﻪ ﻣﺤﻠﯽ ﺑﺮای زورآزﻣﺎﯾﯽ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ و ﻣﺮدم ﺑﺪل شده ﺑﻮد و ﮐﻢ ﻧﺒﻮدﻧﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ‌ﮐﻪ ﺑﺎ اﻧﺪك ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ ﻋﮑﺎﺳﯽ و ﺧﻮاﻧﺪن ﺟﺰوه اي در ﺑﺎب آﻣﻮزش ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﯽ ﻋﮑﺎﺳﯽ، ﺑﺎ دورﺑﯿﻦ و ﭼﻨﺪ ﺣﻠﻘﻪ ﻓﯿﻠﻢ راﻫﯽ ﺧﯿﺎﺑﺎن ﻫﺎ ﻣﯽ‌ﺷﺪﻧﺪ.
ﻓﻀـﺎي اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژﯾﮏ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﺧﺸﻢ و اﻧﺰﺟﺎر از ﺳﺮﮐﻮب ﻣﺨﺎﻟﻔﺎن ﺗﻮﺳﻂ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ و اﺗﻔﺎﻗﺎت ﻧﺎﻣﺘﻌﺎرف و ﻫﯿﺠﺎن‌زا، اﻧﮕﯿﺰه‌ﻫﺎی ﻻزم را ﺑﺮاي ﻋﮑﺎﺳﺎن آﻣﺎﺗﻮر ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﺮد ﺗﺎ ﺑﻪ ﺷﯿﻮه‌ای ﺧﻮدﺟﻮش و ﺑﺪون اﻧﺪﯾﺸﯿﺪن در ﺑﺎب رﺳﺎﻧﻪ و ﻋﺮﺿﻪ و ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻋﮑﺲ‌ﻫﺎ، رﺳﺎﻟﺖ ﺧﻮد را در ﻣﺴﺘﻨﺪﺳﺎزی ﻇﻠﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﺮدم ﮐﺸﻮرﺷﺎن ﻣﯽ‌رود و ﺗﻼش‌های آرﻣﺎن‌ﮔﺮاﯾﺎﻧﻪ آﻧﻬﺎ ﺑﺮای ﺑﺮاﻧﺪازی ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﻣﺴﺘﺒﺪ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﻨﻨﺪ.
اﯾﻦ ﻋﮑﺲ‌ﻫﺎ به‌واسطه ارزش ﺧﺒﺮی دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ‌ﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ اﯾﺮان، ﻧﺎﮔﺎه ﺳﺮ از ﻧﺸﺮﯾﺎت ﻣﻄﺮح ﺟﻬﺎن درﻣﯽ‌آورﻧﺪ و ﺳﺮدﺑﯿﺮان ﻣﺠﻼت ﻗﺮاردادﻫﺎﯾﯽ ﺑﺎ اﯾﻦ ﻋﮑﺎﺳـﺎن اﻣﻀﺎ ﮐﺮده و ﻣﺎﻣﻮرﯾﺖ‌ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮ آن ﻫﺎ ﻣﺤﻮل ﻣﯽ ﺷﻮد. ﺑﺪﯾﻨﺴﺎن ﻋﮑﺎﺳﯽ ﺧﺒﺮي در اﯾﺮان ﮐﻪ ﭘﯿﺸﺘﺮ در اﻧﺤﺼﺎر درﺑﺎر، اﺧﺒﺎر ﺷﺎه ﯾﺎ ﺳـﻠﺒﺮﯾﺘﯽ‌ها را در نشریات داخلی ﭘﻮﺷﺶ ﻣﯽ‌داد در ﺑﺤﺒﻮﺣﻪ ﺗﺤﻮﻻت ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺗﻮﺳﻂ ﻋﮑﺎﺳﺎن دوره‌ﻧﺪﯾﺪه آﻣﺎﺗﻮر ﺑﺎ روﯾﮑﺮد اﻧﺘﻘﺎدی وارد ﻋﺮﺻﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻣﯽ‌ﺷﻮد.
رﺿـﺎ دﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ار ﻣﺘﻮﻟﺪﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﺟﺪﯾﺪ عکاسی ﺧﺒﺮی اﯾﺮان ﺑﻮد. ﺟﻮان ﭘﺮ ﺷﻮر و ﻣﺎﺟﺮا‌ﺟﻮ ﮐﻪ ﺑﻮاﺳﻄﻪ ﮔﺮاﯾﺶ‌ﻫﺎی ﻣﺎرﮐﺴﯿﺴﺘﯽ‌اش ﺑﯿﻦ ﺳﺎل‌های 1353 ﺗﺎ 1356 ﺗﻮﺳـﻂ ﺣﮑﻮﻣﺖ وﻗﺖ در زﻧﺪان ﺑﻮد، او ﺑﯿﻦ ﺑﺨﺸﻮدﮔﺎن زﻧﺪاﻧﯿﺎن ﺳﯿﺎﺳﯽ در آﺧﺮﯾﻦ ﻣﺎه‌ﻫﺎی ﻣﻨﺘﻬﯽ ﺑﻪ اﻧﻘﻼب از زﻧﺪان آزاد شد و ﺑﺎ اﻧﮕﯿﺰه‌ای زﯾﺎد ﺑﻪ ﭘﻮﺷﺶ وﻗﺎﯾﻊ اﻧﻘﻼب اﯾﺮان ﭘﺮداﺧﺖ. آﺷﻨﺎﯾﯽ او ﺑﺎ عکاسی ﭼﻮن دان ﻣﮏ ﮐﺎﻟﯿﻦ و ﻣﺎرك رﯾﺒﻮ ﭘﺎی ﻋﮑﺲ‌ﻫﺎﯾﺶ را به ﻧﺸﺮﯾﺎﺗﯽ ﭼﻮن ﻧﯿﻮﯾﻮرك‌ﺗﺎﯾﻤﺰ و ﻧﯿﻮزوﯾﮏ ﮔﺸﻮد. رﺿـﺎ در ﺳـﺎل ﻫﺎ‌ی آﻏﺎزﯾﻦ اﻧﻘﻼب ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ اﻧﺘﺸـﺎر عکس‌هایی از ﺳﺮﮐﻮب ﮐﺮدﺳﺘﺎن در ﻧﺸﺮﯾﻪ ﻧﯿﻮزوﯾﮏ، ﺑﺎ دوﻟﺖ اﯾﺮان زاوﯾﻪ ﮔﺮﻓﺖ و ﭘﺲ از ﺗﻬﯿﻪ ﮔﺰارش‌ﻫﺎﯾﯽ از ﺟﻨﮓ اﯾﺮان و ﻋﺮاق ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﻣﺼﺪوﻣﯿﺖ از ﻧﺎﺣﯿﻪ دﺳﺖ برای درﻣﺎن ﻋﺎزم ﭘﺎرس ﺷﺪ و دﯾﮕﺮ ﺑﻪ اﯾﺮان ﺑﺎزﻧﮕﺸﺖ.
ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻋﮑﺲ ﻫﺎي او از اﯾﺮان ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﺷﻐﺎل ﺳﻔﺎرت آﻣﺮﯾﮑﺎ توسط تعدادی از فعالان دانشجویی موسوم به دانشجویان پیرو خط امام در ﺳﺎل 1358 به‌عنوان ﺗﻨﻬﺎ ﻋﮑﺎس ﺣﺎﺿﺮ در آن روﯾﺪاد ﺑﻮد. ﻋﮑﺎﺳـﯽ ﺧﺒﺮي ﺟﻬﺎن در اواﺧﺮ دﻫﻪ 1970 ﺑﺎ رشد رسانه‌هایی ﭼﻮن ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮن، ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻨﯽ ﻓﯿﻠﻢ خبری ﺑﺮ ﻋﮑﺲ و ابهامات اﯾﺠﺎد ﺷﺪه به‌واسطه دست‌کاری‌های ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ در ﺳﻨﺪﯾﺖ ﻋﮑﺲ دﭼﺎر ﺗﺰﻟﺰل ﺷﺪه ﺑﻮد. ﺳﺮدﺑﯿﺮان آژاﻧﺲ ﻫﺎي خبری ﺑﻪ دﻧﺒﺎل راﻫﮑﺎری ﺑﻮدﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ازدﺳﺖ‌رﻓﺘﻪ را ﺑﺎزﺳﺎزي ﮐﻨﻨﺪ. آﻧﻬﺎ، راه ﻧﺠﺎت را در ﮔﺬار از ﺳﻨّﺖ ﺗﮏ‌ﻋﮑﺲ ﻣﺪرﻧﯿﺴﺘﯽ ﺑﻪ رواﯾﺘﮕﺮي ﭘﺴﺖ‌ﻣﺪرﻧﯿﺴﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﺤﻮرﯾﺖ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻋﮑﺲ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ. ﯾﻮﺟﯿﻦ اﺳﻤﯿﺖ و آﯾﻠﯿﻦ اﺳﻤﯿﺖ ﺑﺎ اﺗﺸﺎر ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻣﯿﻨﺎﻣﺎﺗﺎ در ﺳﺎل 1975 ﻣﻘﺪﻣﺎت ﻻزم را ﺑﺮاي اﯾﻦ ﻋﺒﻮر ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﺮدﻧﺪ.
ﻋﮑﺎس ﻣﺠﻠﻪ ﻧﯿﻮزوﯾﮏ در اﯾﺮان، در زمانی اﺧﺒﺎر اﺷﻐﺎل ﺳﻔﺎرت را ﭘﻮﺷﺶ ﻣﯽ‌داد ﮐﻪ ﭼﻬﺎر ﺳﺎل از اﯾﻦ دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ در ﻋﮑﺎﺳﯽ ﺧﺒﺮي ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮد. در ﻣﯿﺎن ﻋﮑﺲ‌های آن ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ عکسی وجود دارد از ﯾﮏ ماکت حاوی تصویر ﮐﺎرﺗﺮ، رﯾﯿﺲ‌ﺟﻤﻬﻮر وﻗﺖ آﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﻪ اﻧﻮرﺳـﺎدات رﯾﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮر ﻣﺼﺮ و محمدرضا پهلوی از بازوانش آوﯾﺰان شده‌اند. (ﻋﮑﺲ 1). در ﻋﮑﺴﯽ دﯾﮕﺮ ﭘﻮﺳﺘﺮی در دﺳﺖ تظاهرات‌کنندگان اﺳﺖ حاوی ﺗﺼﻮﯾﺮ ﮐﺎرﺗﻮﻧﯽ و ﺟﻤﻠﻪ «اﯾﻦ ﮐﺎرﺗﺮ را ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺸـﺖ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻋﺪد ﻣﮕﺲ ﮐﺶ »(ﻋﮑﺲ2) و در ﻋﮑﺴـﯽ دﯾﮕﺮ ﭘﻮﺳﺘﺮی ﺑﺮ درب ﺳﻔﺎرت ﻧﺼﺐ ﺷﺪه ﺣﺎوي دو ﺗﺼﻮﯾﺮ از ﮐﺎرﺗﺮ و ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ ﭘﻬﻠﻮي ﺑﺎ دﺳﺘﺎن ﺑﺴﺘﻪ و ﻋﺒﺎرت «ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺎﺷﮑﻮه» در زﯾﺮ آن درج ﺷﺪه اﺳﺖ.(ﻋﮑﺲ ۳)


⁣ادامه‌ی مطلب:
http://akskhaneh.com/story/reza-deghati-hadi-laziri


-

@akskhaneh
⁣روایت‌های شبه‌رمانتیک از حسن جنگجو
کوهیار گودرزی



عکس از مشهورترین عکس‌های جنگ هشت‌ ساله‌ی ایران و عراق است. نوجوان ۱۳ ساله‌ای که در قاب تصویر جای گرفته حسن جنگجو نام داشت. وی کمی بعد از عملیات خیبر مفقودالاثر شد و پیکرش در روزهای اخیر به وطن بازگشت و در تبریز تشییع شد.

هم‌زمان روایتی از رسانه‌ها منتشر و توسط بسیاری تکرار شد که مادر شهید پس از ۳۴ سال انتظار و هم‌زمان با تشییع پسرش چشم از جهان فرو بسته. تمامی اجزای روایت در کنار هم نشسته تا تراژدی را برای مخاطب تکمیل کند: نوجوانی که برای دفاع از وطن گل و لای مرداب را به جان خریده، جانش را به پای خاک ایران نهاده و مادری که ۳۴ سال در انتظار جگرگوشه‌اش نشسته تا عاقبت با بازگشت پیکر فرزندش نفس آخر را بکشد. در این میان اما دو نکته هست که صورت کلی روایت را تغییر می‌دهد:

مادر نه هم‌زمان با تشییع پیکر فرزندش، بلکه چند ساعت بعد از تشییع درگذشته و اساساً خبر را نشنیده،‌ برادر شهید در مصاحبه گفته: هیجده روز منتظر بودیم تا حال مادر بهتر شود. در تمام این مدت مادر در آی سی یو بود و هوشیاری نداشت.

در واقع رسانه‌ بخش مفقوده‌ی عناصر درام داستان را با بی‌اخلاقی یا بی‌دقتی به روایت افزوده و مخاطب هم از عادی تا روزنامه‌نگار با کمال میل پذیرفته و بازنشرش داده‌اند.

نکته‌ی دوم و به مراتب مهم‌تر واقعیت حضور حسن جنگجو در جبهه‌ است. نوجوانی که در ۱۳ سالگی به خط مقدم راه یافته و کمی بعد هم شهید/قربانی واقعیت تلخ جنگ می‌شود. روایت رسمی می‌گوید: حسن جنگجو عضو لشکر عاشورا بود. در اعزام اول به غرب با ضمانت مصطفی چمران از آشپزخانه به خط مقدم راه یافت و به گروه جنگ‌های نامنظم پیوست.

حتی به فرض پذیرفتن رضایت نوجوانی در این اصل حضورش در خط مقدم و آن هم گروه جنگ‌های نامنظم غیرقابل پذیرش است. این که چطور آدمی با خلقیات و منش فکری چمران نه تنها چنین اجازه‌ای داده که حتی ضمانت هم کرده که کودکی را از آشپزخانه‌ به وسط میدان جنگ بکشد. اصلی‌ترین حلقه‌ی مفقوده‌ی ماجرا اما روایت عکاس عکس مشهور حسن جنگجوست. آلفرد یعقوب‌زاده در مصاحبه با بی‌بی‌سی در موردش گفته: «یه مقداری ترسیده بود، لحظه‌ای که به جبهه آمده بود آموزش نظامی نداشت، بمباران شروع شد و دیدم این پسر خیلی ترسیده، رفتم طرفش، و منو بغل کرد، تقریباً داشت گریه می‌کرد. گفتم جنگه دیگه و اومدی. گفت: بابام منو آورده.»

در این میان هیچ مصاحبه‌ای از پدر موجود نیست و هیچ روزنامه‌نگاری به دنبال ماجرای حضور حسن در جبهه‌ها نرفته است.

چهره‌ی مهیب جنگ با روایت‌های رمانتیک دوست‌داشتنی نمی‌شود. جنگ مرگ است و ویرانی و تلاشی پوست و گوشت و استخوان. در داستان اخیر بزرگ‌ترین تراژدی نه بازگشت حسن فهمیده‌ی آذربایجان به وطن و نه پرواز مادر ۳۴ سال پس از دوری فرزند که همین نفس حضور و مرگ تلخ نوجوانی ۱۳ ساله در میدان مین و گلوله و ترکش خمپاره‌هاست.

مصاحبه‌ی آلفرد یعقوب زاده با برنامه تماشا، دقیقه ۵:۵۲
https://youtu.be/5_YDnQjCxNk?t=5m52s

مصاحبه‌ی برادرش با خبرگزاری تسنیم
https://goo.gl/BbEjZU

تماشا: آلفرد یعقوب زاده، عکاس جنگ
آلفرد یعقوب زاده در بیست سالگی عازم جبهه های جنگ ایران و عراق شد. گلاره اسدی در گفتگو با او بعضی از خاطراتش را مرور می‌کند.


⁣منبع: فیس‌بوک کوهیار گودرزی
⁣آیا مدِ لباس، مدرن است؟ - ⁣پائلو آنتونلی - میشل میلر فیشر


موزه هنرهای مدرن نیویورک اولین نمایشگاه مد لباس خود را پس از ۷ دهه با تمرکز بر نمادها، افزونه‌های تزیینی (Accessories) و جذابیت‌های پنهان برگزار می‌کند.




برنارد رودوفسکی سال ۱۹۴۴ در خبر رسمی افتتاح نمایشگاه مد لباس موزه هنرهای مدرن نوشته‌بود: «قرار نیست این نمایشگاه، مد لباس عرضه کند. قرار نیست لباسی در آن عرضه شود یا اصلاحات خاصی برای نوع پوشش پیشنهاد شود. هدف این نمایشگاه نگرشی کاملاً نو و تازه به موضوع لباس است.» این دیدگاه به نمایشگاه مد، شاید هدف غایی همه مجموعه‌دارانی بود که بعد از برگزاری نمایشگاه سال ۱۹۴۴ اقدام به برپایی نمایشگاه کردند؛ با این حال همه متفق‌القولند که رودوفسکی با نمایشگاه و مجموعه بی‌نظیری که سال ۱۹۴۴ عرضه کرد، جامعه دوران خودش را وادار کرد که در رابطه‌شان با لباسی که می‌پوشند، طراحانی که لباس را طراحی می‌کنند و نظام‌هایی که آنها را تولید کرده‌اند، تجدید نظر کنند.
حال بعد از گذشت بیش از ۷ دهه دومین تلاش موزه هنرهای مدرن برای نمایش طراحی مد با عنوان «قطعات: آیا مدِ لباس، مدرن است؟» سعی کرده‌است که قطعات، شامل افزونه‌های تزیینی، نمادها، جذابیت‌های پنهان و مواد اولیه تولید انبوهی را که در یک قرن گذشته بر جهان تأثیر به سزایی داشته‌اند به نمایش بگذارد.


⁣ادامه مطلب:
https://akskhaneh.com/story/fashion-modern

---





@akskhaneh