عتباتِ کلمات
1.86K subscribers
66 photos
34 videos
75 links
بسكه‌ دايم‌ حبّ اهل‌ بيت‌ دست ‌آويز ماست
در پی تسبيح‌ خاك‌ كربلا افتاده‌ایم ...

#فانی_كشميری
🔍اشعار کهن ، معاصر
:
💌 t.me/HidenChat_Bot?start=113357248
Download Telegram
بر آن سرم که نیاسایم از مشقت راه
روم به شهر دگر چون هلال اول ماه
#وحشی_بافقی
من و آزردگی از عشقِ او حاشا معاذلله
دلی کز مهر پُر باشد در او آزار کی گنجد
#وحشی_بافقی
تو منکری ولیک به من مهربانیت
می‌بارد از ادای نگاهِ نهانی‌ات ...
#وحشی_بافقی
از برای خاطر اغیار خوارم می‌کنی
من چه کردم کاینچنین بی‌اعتبارم می‌کنی
#وحشی_بافقی
ما گوشه‌نشینان خرابات الستیم
تا بوی مِیی هست در این میکده مستیم
#وحشی_بافقی
چه گفته‌ام که سلامم دگر جواب ندارد ...
#وحشی_بافقی
تویی که عزّت ما می‌بری به کم‌محلی
وگرنه خواری عشقت هلاکِ صحبت ماست
#وحشی_بافقی
چو حدیث من برآید کُند آنچنان تغافل
که مگر به عمر خویشم نشینده نام هرگز
#وحشی_بافقی
رقیبان صد سخن گویند و یک‌یک را کُنی تحسین
چو من یک حرف گویم ، گوییم بسیار می‌گویی
#وحشی_بافقی
ما را به دست رشک مَده خود بکش به جور
اینست از مروّت تو التماس ما ...
#وحشی_بافقی
#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
یاقوت تشنگی شِکند از چه گشت خشک
آن لب که یک ترشّح از او چشمهٔ بقاست

#وحشی_بافقی
میان عاشق و معشوق یک کرشمه بس است
بیانِ حال به کام و زبان نمی‌باشد ...
#وحشی_بافقی
خوش آن غرور که وام دو صد جوابِ سلام
به یک کرشمهٔ ابرو اَدا تواند کرد ...
#وحشی_بافقی
زِ اشک ناامیدی کاش ای دل کور می‌گشتی
که این‌سان غیر را پهلوی او هرگز نمی‌دیدی
#وحشی_بافقی
به آه و نالهٔ شبها اسیرم کرد و فارغ شد
چرا با تیره‌روز خود کسی اینها کند یا رب
#وحشی_بافقی
پُر است شهر زِ ناز بتان، نیاز کم است
مکُن چنانکه شَوَم از تو بی‌نیاز، مکُن
#وحشی_بافقی
آن نازْ چشم کرده سرِ صلح اگر نداشت
از دور ایستادن و خندیدنش چه بود
#وحشی_بافقی
هرکس که آمد غیر ما در بزم وصلش یافت جا
ما بر سر راه فنا با خاک یکسان همچنان ...
#وحشی_بافقی
‏وداعِ جان و تنم استماع رفتن توست
مرو که گر بروی خونِ من به گردنِ توست
#وحشی_بافقی
زیر بار سَرَم این دست بفرساید بِه
زآنکه دستی‌ست که دور است زِ دامانِ کسی
#وحشی_بافقی