ساغر می چو دهی بوسه زِ پی نیز بده
به ندامت بکشم گر که کُنندم به بهشت
#عرفی_شیرازی

فرامشی زِ فراموشیِ تو می‌خیزد
اگر تو یاد کنی، یاد می‌کنیم ترا
#صائب_تبریزی

یابد چگونه راه در آن زلف دست ما؟
جایی که شانه می‌گزد از دور پشت دست
#صائب_تبریزی

شرابِ عشقم اگر بو کنند محشریان
سوال روزِ قیامت فتد به روز دگر
#عرفی_شیرازی

خواب با دیدهٔ بختم چو نشست
رسم آسایش از آن هم برخاست
#فصیحی_هروی

گَرَت هزار بدیع‌الجمال پیش آید
ببین و بگذر و خاطر به هیچکس مسپار
#سعدی

#حسین‌جان 🏴
من از حکایت عشق تو بس کُنم هیهات
مگر اجل که ببندد زبان گفتارم ...
#سعدى

#اربعین 🏴
چه آتشی‌ست که دل‌های خلق کرده کباب
مگر که شعلهٔ آتش به خیمه‌هاست هنوز
#ترکی_شیرازی

🗣 امین‌تارخ

🎧چه‌ کربلاست که آدم به‌ هوش می‌آید
هنوز ناله‌ی زینب به‌ گوش می‌آید 🩶
‌

هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
#حافظ

در چارچوب تن اثر گریه رخنه کرد
شادم که می‌کشم زِ غم دوست نم هنوز
#معنی_زنجانی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
در آن نفس که مرا از لحد برانگیزند
حدیث عشق تو باشد نوشته بر کفنم
#خواجوی_کرمانی‌

رفتی و غم‌ها در دلم، خوش آنکه باز آیی و من
گویم غم دل یک‌به‌یک، با غمگساری همچو تو
#هاتف_اصفهانی

جُرم مَنست پیشِ تو گر قدر من کم است
خود کرده‌ام پسند خریدارِ خویش را ...
#نظیری_نیشابوری

یکی است محرم و بیگانه پیشِ غیرتِ من
تُرا نهفته زِ خود در کنار می‌خواهم ...
#صائب_تبریزی

پا زِ نازک‌خانهٔ‌دل چون کِشد آن عطرفام؟
همچو می جایی ندارد بهتر از مینا گلاب
#طغری_مشهدی

ربطِ ما و تو نهان تا به کی از بیم رقیبان
گو بداند همه کس ما زِ توییم و تو زِ مایی
#هاتف_اصفهانی

از تیغ ابروی تو زِ بس زخم خورده‌ام
جرأت نمی‌کنم که به محراب رو کُنم
#کلیم_کاشانی

بگذار دستت رازِ دستم را بداند
بی‌هیچ پروایی که دستِ عشق با ماست
#حسین_منزوی