زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کَند ما یکلا قبایان را
#شهریار

کیست جز او که همسری ، با شَه لافتی کُند؟
#مظلوم‌مقتدر

از بسکه بی‌تو شب همه شب گریه می‌کنم
شرمنده‌ام زِ دیده شب‌‌زنده‌دار خویش ...
#اهلی_شیرازی

کَس دل نمی‌دهد به حبیبی که بی‌وفاست
اوّل حبیبِ من به‌ خدا بی‌وفا نبود ...
#شهریار

#یازهرا‌ 🏴
جارو نکن عزیز من این خانه را به زور
بر دامنت نگیر دو دردانه را به زور
بگذار موی دخترمان را چنان که هست
دستت نگیر فاطمه‌جان شانه را به زور
بنشین کنار بی‌کسی‌ام چون نمی‌شود
آباد کرد خانه‌ی ویرانه را به زور
پژمرده‌ای و از همه‌ی اسم‌های تو
یادآور است روی تو "ریحانه" را به زور
مردی که کنده بود در قلعه را زِ جا
وا می‌کند پس از تو در خانه را به زور
ساقی پُر است جامِ نفس بعد فاطمه
دیگر نزن تعارف پیمانه را به زور ...
#حسین_زحمتکش

‌اَللّهُمَّ صَلّ عَلی
فاطمَة وَ اَبیها
وَ بَعْلِها وَ بَنیها
وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها
بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ ...♡

کوه طاقت بودم امّا تا فراقت رو نمود
هر سرِ مویم تو گوئی تیشه فرهاد داشت
#کلیم_کاشانی

غلامِ مردمِ چشمم که با سیاه‌دلی
هزار قطره بِبارَد چو دردِ دل شِمُرَم
#حافظ

چون صبح زندگی را هرکس دَمی شمارد
هرگز جدا نسازد از خویشتن کفن را ...
#تأثیر_تبریزی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
محبت تو دم مرگ دستگیر بود ...
#سلیم_تهرانی

ما هیچ متاعان خجل از قدرِ رواجیم
در کشورِ ما رونقِ بازار کسادی‌ست ...
#طالب_آملی

مهمان یک دو روزهٔ این بزم عشرتیم
غافل مشو که صحبت ما بس غنیمت است
#طالب_آملی

دودی سیه به جای نفس می‌رود زِ حلق ...
#نزاری_قهستانی

من سَر نمی‌نهم مگر آن‌جا که پای یار ...
#سعدی

از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند
تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنند
#فاضل_نظری

نکرد آن غنچه لب در مستی‌ام هر چند کوتاهی
خیال نرگسش مستی دوچندان می‌دهد ما را
#حزین_لاهیجی

برخاستم که در پی‌اش اُفتم ، به ناز گفت
بنشین که در خیال محال اوفتاده‌ای ...
#میلی_مشهدی