گاهی قدم به خانه‌ی چشمم توان گذاشت
بازست روز و شب زِ برای تو در بیا ...
#واقف_لاهوری

به محنتزارِ جانم، ریشه محکم کرده نومیدی
مرا گر آب می‌دادند حسرت می‌دمید از من
#شفایی_اصفهانی

خوشا شبی که به‌خوابم چنان شکفته درآئی
که از خیالِ تو گل‌گل رخِ خیال بخندد ...
#طالب_آملی

یک روز می‌آیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبـر ویرانم ولی چشـم انتظارت نیستم
#افشین_یداللهی

مرو چو بخت من ای چشمِ مست یار به خواب
که در پی است زِ هر سویت آه بیداری ...
#حافظ

هم معنی شکیبم و هم شخص اضطراب
آرام و بی‌قراری من هر دو باهم است
#طالب_آملی

اگر به دامن وصل تو دست ما نرسد
کشیده‌ایم در آغوش آرزوی تو را ...
#حزین_لاهیجی

اگر لبخند شیرین تو کمیاب‌است و مشهور است
چو مروارید پنهان‌ باش چشمِ مردمان شور است
#سجاد_سامانی

زلفت به دستِ شانه و مشّاطه مبتلاست
ما را چه سود از اینکه شبِ دیگران خوش‌ است
#رفیع_مشهدی

غمِ عشق اگر بکوشم كه زِ دوستان بپوشم
سخنان سوزناكم بدهد بـر آن گواهی ...
#سعدی

بازار شام کُن شب‌مان را به موی خود
بگذار دیدنی بشود با تو خلوتم ..‌.
#علیرضا_بدیع

چه عجب كه وقتِ مُردن به مزارِ ما بيايد
كه نيامده است وقتى كه به كارِ ما بيايد
#مشتاق_اصفهانى

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
خوشا باد سحرگاهی که در کوی تو گه‌گاهش
مجال خاک‌بوسی هست و ما را نیست آن یارا
#سلمان_ساوجی

روی اَر به روی ما نکنی حُکم از آنِ توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم ....
#سعدی

به ناز خفته چه داند که دردمند فراق
به شب چه می‌گذراند علی‌الخصوص غریب
#سعدی

نیلوفری‌ست چهره‌ام از سیلیِ سپهر
صد ره چو لاجوردم اگر شست‌و‌شو کنند
#فرج‌الله_شوشتری

شبِ دل کندنت می‌پرسم آیا بازمی‌گردی؟
جوابت هرچه باشد بر سوال خویش می‌گریم
#فاضل_نظری

#یازهرا 🏴
ما را مگو حکایت شادی ، که تا به حشر
مائیم و سینه‌ای که در آن ماجرای توست
#همام_تبریزی

بعد از تو خواب را ندهم رَه به چشم خویش
ای خفته در لحَد تو به شب‌ها چگونه‌ای؟
#معنی_زنجانی

به فراقم از تو زخم است و به وصلم از تو مرهم
که چو دردم از تو آید زِ تو نیز چاره باید ...
#حسین_منزوی