از تبار دیگریم و از بهار دیگریم
می‌شویم آغاز از آنجایی که پایانِ شماست
#شفیعی_کدکنی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
به العطش مگشا لب که خضر وادی عشق
گلوی تشنه به آب حیات و زمزم سوخت
#عرفی_شیرازی

ما را که رَه دهد به سراپردهٔ وصال
ای باد صبحدم خبری دِه زِ ساحتش
#سعدی

آن دَم که با تو باشم یک سال هست روزی
وان دَم که بی‌ تو باشم یک لحظه هست سالی
#حافظ

بُرده‌یی بویی گر از کیفیّت فیضِ سحر
خوشتر است از مستی شبها، خمار صبحگاه
#واعظ_قزوینی

‏هزار نشتر الماس در جگر داریم
سِزد که عشق بنازد به سخت‌جانیِ ما
#حزین_لاهیجی

چشماتو وا کن که سحر، تو چشم تو بیدار بشه
صدام بزن که از صدات، باغ دلم باهار بشه ...
#حسین_منزوی

صد شکایت دارم از گردونِ دون امّا یکی
بر زبانم نیست چون چشمم به احسانِ شماست
#محتشم_کاشانی

با ما سری به وصل درآور که گیسویت
در پا از آن فتاد که با ما سری نداشت
#کمال_خجندی

در عالم نوازش مطلق، کجاست رد؟
بخشیده‌ است بر همه خود را کریمِ ما
#بیدل_دهلوی

من کشته یک پاسخش، او در سخن با دیگران
من مُردهٔ روح‌اللهم، دَم جانب دیگر دمد ...
#امیرخسرودهلوی

لعلِ تو به حرف آمد و دادیم دل از دست
یعنی به سؤ‌الِ تو جواب است دلِ ما ...
#بیدل_دهلوی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد
هزار جانِ گرامی فدای جانانه ...
#حافظ

#یاامیرالمومنین
زبان به توبه نگردد چرا که بگذارد
شفاعت تو گنه زیر بار استغفار ...
#رضی‌الدین‌آرتیمانی

🏴
ای به محراب عبادت کشته از شمشیر کین، یا امیرالمؤمنین
شد سیه‌پوش از غمِ داغ تو جبریل امین، یا امیرالمؤمنین

#صامت_بروجردی

گفتی غمت در آینه‌ی دل چه می‌کند
مشقِ شکسته می‌کند از رنگِ روی ما
#صیدی_تهرانی

جامِ می بر لبم آهسته سحرگه می‌گفت
تو مخور غصٌه که من هم دلِ خونین دارم
#قاآنی

رحمت کردگار را عاشق معصیت کنم
چون به شفاعت آورم، صاحب ذوالفقار را

#بیگانه‌ی_نیشابوری

به یاد شیر یزدان با وضو بنشین که "مصحف" اوست
#معنی_زنجانی