هیچ چشمی لایقِ دیدارِ گیسوی تو نیست...
من محمدخانم و این شهر کرمانِ من است...
#حسین_زحمتکش

دلم نازک چو خوی دلبران گردیده ای هَمدم
ندارم طاقتِ حرفِ بلند ْ آهسته آهسته...
#طالب_آملی

خوش دولتی‌ست با دوست ، شامی سَحر نمودن
با شیشه‌هایِ پُر مِی، در خانه‌های خالی...
#نوعی_خبوشانی

سِیرِ تقویم جلالی به جَمال تو خوش‌ است
فصل‌ها را همه با فاصله‌ات سنجیدند ...
#قیصرامین‌پور

کاهگل چون تَر شود بوی خوش آید بر مشام
این رقم زد عشق بر رویِ غبارآلودِ ما
#طالب_آملی

عالم پُر است از تو و خالی است جای تو ...
#صائب

اگر به ساحلِ امنی رِسَم در این شبِ هول
همان کنار ِتو ؛ آری ، همان کناره‌ی توست
#حسین_منزوی

تو را این قطره‌های اشک روزی نَرم خواهدکرد
که آب آهسته و آرام می‌پوساند آهن را
#حسین_زحمتکش

با خود مگو که گیسوی مَستانه ریخته
بختِ سیاهِ ماست بر آن شانه ریخته...
#محمد_سهرابی

روی دیوار دلم سایه‌ای از قامت توست
مثلِ تنهایی من قدِ بلندی داری ‌‌‌....
#سیده‌تکتم‌حسینی

بی تــو تاريك نشـستم،تـو چراغِ که شدی؟
#اوحدی

در انتظار جمالی نشسته‌ام به خیالی ؛
تحیّر از مژه آغوش‌ها گشوده به هر سو
#بیدل

کسی بدون تو باور نکرده است مرا
که با تو نسبتِ من چون "دروغ" با "قسم" است
#فاضل_نظری

بس‌که از هر زخم من خونی به راه افتاده‌است
مُهر در زیر جَبینم کربلایی می‌شود
#اشرف_مازندرانی

چند خود را زِ خیال تو بـه خواب اندازم؟
#صائب

همیشه خواسـته‌ام از خدا فقط او را
چنان که خسته تنی چایِ قند پهلو را
#علیرضا_بدیع

مثل آن شیشه که در همهمه‌ی باد شکست
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد شکست ...
#سیدتقی‌سیدی

موی‌ تو بر روی تو شامی‌ست بر رُخسـار صبح
روی‌ تو در موی‌ تو صُبحی‌ست در آغوش‌ شام
#قاآنی

حرفی بزن به لَهجه‌ی باران که مُدتی‌ست
این بغضِ کهنه منتظر یک اشاره است ...
#جواد_منفرد

هرکس که لب گرفت زِما ، لب‌گزیده شد
در بزمِ می زِ کاسه‌ی لب‌پَر چه فایده ؟!
#معنی_زنجانی

سینه‌ام مجمر و عشق آتش و دل چون عود است
این نفس نیست که بَر می‌کشم از دل دود است
#یغمای_جندقی