دلم در سینه تا پَر می‌زند چشمش خبر دارد
نمی‌دانم کجا آورده این حاضرجوابی را ...
#اسیر_شهرستانی

چه خارها که زِ حسرت شکست در دلِ ریشم
چو دیدمت که چو گُل سر به سینه‌ی دگرانی
#هوشنگ_ابتهاج

ترسم بهشت هم نبَرد خستگی زِ من
از بس که بار محنت دنیا کشیده‌ام
#امیری_فیروزکوهی

مرا زِ یاد تو برد و تو را زِ خاطر من
ستم زمانه ازین بیشتر چه خواهد کرد؟
#صائب_تبریزی

روی گرمی چو نبینیم به‌کَس وا نشویم
نخلِ مومیم بجز شعله نچیند بر ما ...
#کلیم_کاشانی

عجب در آن سر زلفِ مُعَنبَر مفتول
که در کنار تو خُسبد ، چرا پریشان است؟
#سعدی

در زیرِ ابرویت صفِ مژگان زِ راهِ کفر
برگشته‌اند و روی به محراب کرده‌اند
#قصاب_کاشانی

نخواهد بعد مُردن هم غبارم دامنش گیرد
به ناز از تربتم چون بگذرد دامان برافشاند
#قدسی_مشهدی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
تاثیر خون توست که با خاک شد عجین
زان روست خاک قبر تو هر درد را شفاست
#ترکی_شیرازی

دلم به هیچ تسلی نمی‌شود بی تو
به مدح شاه دهم خویش را مگر تسکین
#سلیم_تهرانی

من آن مسکین کنعان‌مَسکنم کز یوسف‌اندامی
زند گر بر مشامم باد بوی پیرهن میرم ...
#محتشم_کاشانی

هزار بار قسم خورده‌ام که نام تو را
نیاورم به لب امّا قسم به نام تو بود
#فصیحی_هراتی

کمال فضل به تحصیل عاشقیست، خوش آن‌دم
که در مطالعهٔ صفحهٔ جمالِ تو باشم ...
#هلالی_جغتایی

نه همزبانی، که من زمانی، باو شمارم، غمی که دارم
نه نیک‌خواهی، که گاهگاهی، زِ من بپرسد، غم که داری
#محتشم_کاشانی

تو حرفی نذر لب کُن تا دلی خالی‌ کُنم من هم
که بر خود همچو کوه از بی‌صدایی بار می‌گردم
#بیدل_دهلوی

هر چه بود از دل بغیر از نقش ابروی تو رفت
عاقبت زین مسجد ویران همین محراب ماند
#کلیم_کاشانی

گفتم میانه‌ی دو لبت چیست؟ گفت هیچ
ای من ببوسم آن لبِ شیرین جواب را
#نیر_تبریزی

زنده می‌گردم پس از مُردن چو بر من بگذری
می‌شود بیدار چون برخفته اُفتد آفتاب ...
#فصیحی_هروی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
نشد زِ کوی تو محروم هیچ کس که زِ وسعت
طریق عشقِ تو بیرون شدن زِ راه ندارد ...
#واعظ_قزوینی

بر دل من زِ بس که جا تنگ شد از جدائیت
بی‌تو به دست خویشتن سینهٔ خود شکافتم
#هاتف_اصفهانی