عتباتِ کلمات
1.86K subscribers
66 photos
34 videos
75 links
بسكه‌ دايم‌ حبّ اهل‌ بيت‌ دست ‌آويز ماست
در پی تسبيح‌ خاك‌ كربلا افتاده‌ایم ...

#فانی_كشميری
🔍اشعار کهن ، معاصر
:
💌 t.me/HidenChat_Bot?start=113357248
Download Telegram
با خیالت غربتم صد ناز دارد بر وطن
جان فدای بی‌کسی‌ها کز توام تنها نکرد
#بیدل‌_دهلوی
#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
یاقوت تشنگی شِکند از چه گشت خشک
آن لب که یک ترشّح از او چشمهٔ بقاست

#وحشی_بافقی
ذوق وصال می‌گزد از دور پشتِ دست
گرم است بس‌که صحبتِ من با خیالِ تو
#صائب_تبريزی
چه آتشی تو؟ ندانیم و این چه تأثیر است
که هرکه دورتر است از تو بیشتر سوزد
#روشنی_همدانی
چو آشنای تو شد دل زِ من بُرید آری
تو را کسی که به‌ دست آورد مرا چه کُند ؟
#محتشم_کاشانی
دوش گستاخانه زلفش را گرفتم در خیال
دستم از دهشت چو بید امروز می‌لرزد هنوز
#محتشم_کاشانی
گویند‌ بو‌کشیدن‌ گُل‌ مرگ‌ِ مؤمن‌ است
بوی خوشِ دهانِ تو جانِ مرا گرفت
#محمد_سهرابی
تو فرقِ زاهد و ظالم دراین زمانه ندانی
مریز اشک، که رازِ خطای دیدِ تو این است
مرا مقابلِ آیینه بُرد و گفت که بنگر
اگر حسینِ زمان نیستی یزیدِ تو این است
#حسین_جنتی
#یاعلی‌اصغر‌ 🥀
بلبلی برگ گُلی خوش رنگ در منقار داشت
واندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
#حافظ
گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست
خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا ...
#محتشم_کاشانی
چه آمدت به سر ای مُصحفِ ورق ورقم
که آی‍ه‌آیه شدی باز در برابر مـن ... 🥀
بریده باد دو دستی که با امید امان
به روز واقعه بَردارد از برادر دست
#زرویی‌نصرآباد
آتش‌دلیم و غمزده، یا ساقی، «العطش»
#اوحدی
دردا که تر نشد لبِ خشکت به نیم نم
چندان که رفت سیل سرشک از کنار ما
#صفایی_جندقی
#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکيد
خاتم زِ قحط آب سلیمان کربلا ...
#محتشم_کاشانی
اَلسَّلامُ‌ عَلَى‌الْمَظْلُومِ‌ بِلاناصِرٍ
ســلام بر ستمديده بــى‏‌ياور
حدّ تو رثا نیست، عزای تو حماسه‌ست
ای کاسته شأن تو از این معرکه‌گیران
#حسین_منزوی
بر نِی زده‌ای تکیه عجب حال غریبی
کِی تکیه کند کوه به هر لاغر خالی ؟
ای محترم مکّه چه سرخ است رَه تو
خون است به زیر قدمت یا گُلِ قالی؟
#محمد_سهرابی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همین ‌که روز بر آن دشت طرحی از شب ریخت
هزار کوه مصیبت به دوش زینب ریخت ...