ای دوستان؛ چو نام لبِ خشک من بَرید
بر یاد من زِ خون جگر دیده تَر کنید
هر گه کنید یاد لبِ چون عقیق من
از اشکِ دیده دامن خود پرگهر کنید
هر سال چون هلال محرم شود پدید
بنشسته در مصیبت من گریه سر کنید
هر ماتمی که تا به قیامت فرا رسد
در صبر آن به واقعة من نظر کنید
در محنت مصیبت دور و دراز من
هر محنتی که روی دهد مختصر کنید
#فیاض_لاهیجی
بر یاد من زِ خون جگر دیده تَر کنید
هر گه کنید یاد لبِ چون عقیق من
از اشکِ دیده دامن خود پرگهر کنید
هر سال چون هلال محرم شود پدید
بنشسته در مصیبت من گریه سر کنید
هر ماتمی که تا به قیامت فرا رسد
در صبر آن به واقعة من نظر کنید
در محنت مصیبت دور و دراز من
هر محنتی که روی دهد مختصر کنید
#فیاض_لاهیجی
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
یاقوت تشنگی شِکند از چه گشت خشک
آن لب که یک ترشّح از او چشمهٔ بقاست
#وحشی_بافقی
یاقوت تشنگی شِکند از چه گشت خشک
آن لب که یک ترشّح از او چشمهٔ بقاست
#وحشی_بافقی
تو فرقِ زاهد و ظالم دراین زمانه ندانی
مریز اشک، که رازِ خطای دیدِ تو این است
مرا مقابلِ آیینه بُرد و گفت که بنگر
اگر حسینِ زمان نیستی یزیدِ تو این است
#حسین_جنتی
مریز اشک، که رازِ خطای دیدِ تو این است
مرا مقابلِ آیینه بُرد و گفت که بنگر
اگر حسینِ زمان نیستی یزیدِ تو این است
#حسین_جنتی
#یاعلیاصغر 🥀
بلبلی برگ گُلی خوش رنگ در منقار داشت
واندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
#حافظ
بلبلی برگ گُلی خوش رنگ در منقار داشت
واندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
#حافظ
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکيد
خاتم زِ قحط آب سلیمان کربلا ...
#محتشم_کاشانی
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکيد
خاتم زِ قحط آب سلیمان کربلا ...
#محتشم_کاشانی