عتباتِ کلمات
1.85K subscribers
66 photos
34 videos
75 links
بسكه‌ دايم‌ حبّ اهل‌ بيت‌ دست ‌آويز ماست
در پی تسبيح‌ خاك‌ كربلا افتاده‌ایم ...

#فانی_كشميری
🔍اشعار کهن ، معاصر
:
💌 t.me/HidenChat_Bot?start=113357248
Download Telegram
مژده ای لب‌تشنگان دشتِ بی‌آب جنون
گریه‌ای دارم‌ که خواهد شد درین ایّام یَم
#بیدل_دهلوی
ما را به دست رشک مَده خود بکش به جور
اینست از مروّت تو التماس ما ...
#وحشی_بافقی
یگانه‌ای در دل می‌زند به دست ارادت
که جای موکب حُسنش زِ طرف ماست زیادت
#محتشم_کاشانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🏴 «عالم مُحرّم است و سلامٌ علی الحسین» 🏴
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرّم است
#محتشم_کاشانی
ای دوستان؛ چو نام لبِ خشک من بَرید
بر یاد من زِ خون جگر دیده تَر کنید
هر گه کنید یاد لبِ چون عقیق من
از اشکِ دیده دامن خود پرگهر کنید
هر سال چون هلال محرم شود پدید
بنشسته در مصیبت من گریه سر کنید
هر ماتمی که تا به قیامت فرا رسد
در صبر آن به واقعة من نظر کنید
در محنت مصیبت دور و دراز من
هر محنتی که روی دهد مختصر کنید
#فیاض_لاهیجی
با خیالت غربتم صد ناز دارد بر وطن
جان فدای بی‌کسی‌ها کز توام تنها نکرد
#بیدل‌_دهلوی
#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
یاقوت تشنگی شِکند از چه گشت خشک
آن لب که یک ترشّح از او چشمهٔ بقاست

#وحشی_بافقی
ذوق وصال می‌گزد از دور پشتِ دست
گرم است بس‌که صحبتِ من با خیالِ تو
#صائب_تبريزی
چه آتشی تو؟ ندانیم و این چه تأثیر است
که هرکه دورتر است از تو بیشتر سوزد
#روشنی_همدانی
چو آشنای تو شد دل زِ من بُرید آری
تو را کسی که به‌ دست آورد مرا چه کُند ؟
#محتشم_کاشانی
دوش گستاخانه زلفش را گرفتم در خیال
دستم از دهشت چو بید امروز می‌لرزد هنوز
#محتشم_کاشانی
گویند‌ بو‌کشیدن‌ گُل‌ مرگ‌ِ مؤمن‌ است
بوی خوشِ دهانِ تو جانِ مرا گرفت
#محمد_سهرابی
تو فرقِ زاهد و ظالم دراین زمانه ندانی
مریز اشک، که رازِ خطای دیدِ تو این است
مرا مقابلِ آیینه بُرد و گفت که بنگر
اگر حسینِ زمان نیستی یزیدِ تو این است
#حسین_جنتی
#یاعلی‌اصغر‌ 🥀
بلبلی برگ گُلی خوش رنگ در منقار داشت
واندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
#حافظ
گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست
خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا ...
#محتشم_کاشانی
چه آمدت به سر ای مُصحفِ ورق ورقم
که آی‍ه‌آیه شدی باز در برابر مـن ... 🥀
بریده باد دو دستی که با امید امان
به روز واقعه بَردارد از برادر دست
#زرویی‌نصرآباد