بیهوشی شراب نگاهت نیافتم
وقتی خبر شدم که دل از کار برده بود
#اسیر‌_شهرستانی

گرچه از افسردگی‌ها چون چراغ کشته‌ام
می‌تواند یک نگاه گرم گیراندن مرا ...
#صائب_تبریزی

ایمان و کفر من همه رخسار و زلف توست
در بند کفر مانده و ایمانم آرزوست ...
#عراقی

شمع را باید از این خانه به در بردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی ...
#سعدی

در دلش از من غباری هست ، پنداری که باز
آب چشمم از برای عذرخواهی می‌رود ...
#سلیم_تهرانی

#صلی‌الله‌علیک‌یا‌اباعبدالله
من کربلا ندیده به کَس جان نمی‌دهم
آخر مرا وصال تو بر دار می‌کند ...
#معنی_زنجانی

تا دور از آن لب شکرین همچو نی شدیم
ترجیع‌بند ناله بُوَد ، بند بند ما ...
#صائب_تبریزی‌

آتشکده را گرمی آغوش تو نیست ...
#رهی_معیری

‏تقصیرِ فلک نیست که ما بی‌سر و پاییم
چون ابر پریشانی ما از کرمِ ماست ...
#صیدی_طهرانی

جان و خاطر با تو دارم روز و شب
نقش بر دل نام بر انگشتری ...
#سعدی

نجف گفتم به انگشترفروشان ذکر می‌‌خواهم
همه گفتند : بر دُر غیر "یا حیدر" نمی‌‌آید ...
#حامد_عسکری

آرام و خواب خلق جهان را سبب تویی
زان شد کنار دیده و دل تکیه‌گاه تو ...
#حافظ

یا من ناصبور را سوی خود از وفا طلب
یا تو که پاکدامنی صبر من از خدا طلب
#اهلی_شیرازی

آشفته مثل گیسوی بیدیم و مانده‌ایم
آن شانه‌ای که خواب بر آن می‌شود کجاست ؟
#حامد_عسکری

در سینه‌ام ملائک تو سینه می‌زنند
داری برای گریه مکان می‌کنی مرا
#محمد_سهرابی

خواهم شوَمَت دچار امّا
در خواب که دربَرَت کشم تنگ
#محتشم_کاشانی

به بوسه‌ای نزدی مُهر بر لبم هرگز
همیشه لطف تو با دوستان زبانی بود
#صائب_تبریزی

ای زلف یار تا کی با شانه همزبانی
ما نیز سینه‌چاکیم رحمی به حال ما هم
#بیدل_دهلوی

بدانی تا که شهد زندگانی نیست بی‌تلخی
خدا در سال عمرت داده جا ماه محرم را
#کلیم_کاشانی

#صلی‌الله‌علیک‌یا‌اباعبدالله
هفت عضوم زِ غم عشق تو خون می‌گریند
اشک خونین به جز از چشم مَمَرها دارد ...
#سیف_فراغانی

#محرم‌‌۱۴۰۱ 🏴
ما ز داغش پای ‌تا ‌سر در سیاهی رفته‌ایم ...
#انیسی_شاملو