من ز تنهایی به خون غرق و تو پهلوی کسان
خون من در گردن آن کَس که در پهلوی تست
#امیرخسرودهلوی

من و آزردگی از عشقِ او حاشا معاذلله
دلی کز مهر پُر باشد در او آزار کی گنجد
#وحشی_بافقی

روز و شب از بسکه محو آن میان گردیده‌ام
موی می‌ترسم برآید عاقبت از دیده‌ام ...
#کلیم_کاشانی

بیگانه کُند در غمِ ما خنده ، ولی ما
با چشم خودی در غمِ بیگانه بگرییم
#شهریار

نکشیدیم شبی سیمبری در بر خویش
دست ما همچو سبو ماند به زیر سر خویش
#صائب_تبریزی

کَس به چشمم درنمی‌آید که گویم مثلِ اوست
خود به چشم عاشقان صورت نبندد مثلِ دوست
#سعدی

شبی زِ قدِ تو افتاد سایه بر دیوار
هنوز عاشقِ بیچاره رو به دیوار است
#آصفی_هروی

چل سال رنج و غصّه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دوساله بود ...
#حافظ

زِ سر تا پا نیازم چون هلال از دولت نازت ...
#حزین_لاهیجی

#یاباقرالعلوم‌‌ع
گنج مراد خویش نجُستم زِ هیچکس
الّا تویی که مدحِ تو را در تکلّمم ...
#حسین_منزوی

#صلی‌الله‌علیک‌یا‌اباعبدالله
گر نمی‌ارزم به وصلت ز آرزو منعم مکُن
در دلِ عاشق هزاران مطلب نایاب هست
#عرفی_شیرازی

هر کس که دید روی تو بوسید چشمِ من
کاری که کرد دیده من بی‌نظر نکرد ...
#حافظ

آغوشم از کشاکش حسرت چو گُل درید
شاخِ گُلی ندید شبی در کنار خویش ...
#صائب_تبریزی‌

چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکُن
#سعدى

تو در عالم نمی‌گُنجی زِ خوبی
مرا هرگز کجا گُنجی در آغوش
#سعدی

#سه‌سال‌بی‌‌مادری 🕯🖤
• ممنون میشم برای شادی روح مادر مهربانم ،
فاتحه‌ای قرائت بفرمایید •
برقرار باشید 🙏🏻🌷
#به‌وقت‌آسمانی‌شدنش

صبح دیدم شبنمی بر برگ گُل غلطان به ناز
یادم آمد طفلی و دامانِ مادر ، سوختم ...
#دانش_مشهدی

گر چه از آغوش تو سهمی ندارم جُز خیال
بوی گیسوی تو را می‌جویم از پیراهنم ...
#فاضل_نظری

بر ما که بی‌کَسیم کسی مرحمت نکرد
از آشنا و غیر ببینم ستم هنوز ...
#محمد_سهرابی

از تو چون مشتاق تا کی باشد آغوشم تهی
یکره آخر در بَرَم سروِ روانِ من بیا ...
#مشتاق_اصفهانی

هرکه ما را کُند آزاد زِ خود قبله‌ی ماست
#صائب