گم كرده‌ام بدون تو راهِ نجات را
خضرم كه داده‌ام زِ كف آبِ حيات را
#نفیسه‌سادات‌موسوی

غم‌های مُرده‌ در دلِ من زنده کرد هجر
گویی شب فراق تو صبح قیامت است
#فصیحی_هروی

#یازهرا‌ 🏴
سینه‌ای کز معرفت گنجینۀ اسرار بود
کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود؟
#غروی‌_اصفهانی

دل و دامان شب آنگونه زِ سوز دَم او سوخت
که گریبان سحر تا به ابد چاک بماند ...
#قیصرامین‌پور

غلام آن سبک‌روحم که با من سر گران دارد
جوابش تلخ و پنداری شکر زیر زبان دارد ...
#سعدی

بغل بگشا و با آغوشِ خود گستاخ کُن دستم
که من بسیار محجوبم هم ‌آغوشی نمی‌دانم
#طالب_آملی

زلفِ ماتم‌دیدگان را شانه‌ای در کار نیست
دست کوته‌دار ای مهر ، از شب یلدای من
#صائب_تبریزی

حال دلم حواله به دیوان خواجه باد
یار آن زمان که خواسته فال مراد از او
#شهریار

شب هجرانت ای دلبر ، شب یلداست پنداری
#اوحدی_مراغه‌ای

کام ما نیست بجُز رخصت بوسی زِ لبش
ما به یک حرف از آن میمِ دهن ساخته‌ایم
#واعظ_قزوینی

از بهر خدا زلف مَپیرای که ما را
شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست
#حافظ

عالمی بی‌زخم خار از بوی ما آسوده‌اند
در سفال عالم خاکی چو ریحانیم ما ...
#صائب_تبریزی

#صلی‌الله‌علیک‌یا‌اباعبدالله
کشته‌ی غمزه‌ی خود را به زیارت دریاب
زآنکه بیچاره همان دل‌نگرانست که بود
#حافظ

بگشای در سینه‌ی ما را به رخ خویش
شاید که دلم میل سفر داشته باشد
#محمد_سهرابی

دیدارِ تو گر صبحِ ابد هم دهَدَم دست
من سرخوشم از لذتِ این چشم به راهی
#فریدون_مشیری

دَم روح‌القدس زد چاک در پیراهنِ مریم
نمایان شد میان مهد زرّین ، طلعتِ عیسی
#هاتف_اصفهانی

خانه ما خاکساران بر سر راه صباست
شب نمی‌سوزد چراغ از پستی دیوار ما
#نظیری_نیشابوری

انفاس روح می‌دمد از باد صبحدم
گوئی که بوی عیسی مریم گرفته است
#خواجوی_کرمانی

با دلی پُر شده از زخـــم نمک می‌خوردیم
دوش وقت سحر از غُصّه تَرَک می‌خوردیم
#حامد_عسکری
#بم

سخن بلند چو شد دودِ آن رود در چشم
زبانِ شعله­‌ورم را چراغ می­‌فهمد ...
#محمد_سهرابی