بودم بر آن که عشق تو پنهان کنم ولیک
شهری تمام غلغله و ماجرای توست ...
#سعدی

ناله خوش‌کرده‌ست امشب آشیان زخم را
#بیدل

من‌ نغمه‌ی نی بودم و چون مویه‌ی عشاق
با آه درآمیخته شد ، بود و نبـودم ...
#فاضل_نظری

#یا‌قمربنی‌هاشم
عباس خفته است كه برپاست حرمله
اين فتنه از خسوف قمر آب ميخورد ...
#محمد_سهرابی

طریقِ عشق ، جفا بردن است و جانبازی
#سعدی

به همدلی ، همه‌کس دست می‌دهد اوّل
‏فدای همّت مردی که داد آخر دست ...
#زرویی_نصرآباد

#حسین‌جان 🏴
حدّ تو رثا نیست ، عزای تو حماسه‌ست
ای کاسته شأن تو از این معرکه‌گیران
#حسین_منزوی

#حسین‌جان 🏴
مقصود ما زِ خلق جهان جلوۀ تو بود
بعد از تو خاک بر سر این عالم خراب
#نیر_تبریزی

بگذار با غم تو بسوزیم روز و شب‌ ...
#علیرضا_قزوه

#یازینب 🏴
دو چشم از گریه همچون ابر خسته
زِ دست صبرِ زینب ، صبر خسته ...
#قیصرامین‌پور

ای خُفته خوش به بستر خون! دیده باز کُن
احوال ما ببین و سپس خوابِ ناز کن ....
#نیر_تبریزی

در قتل عامِ هجر تو ، از ضعفِ کشتگان
یک برگِ گُل توان کفنِ صد شهید کرد
#طالب_آملی

دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت
شبی سیاهم و در آرزوی طلعت مـاهت
#شهریار

اگر بهِ رنگ عَقیق است اشک من چه عجب
که مُهر خاتمِ چشمم لبی‌ست هَمچو عَقیق
#حافظ

سجده بالینیم‌، از سامان راحتها مپرس
همچو اشک خود جبین در زیر سر داریم‌ ما
#بیدل_دهلوی

‌تشخیص دردِ من به دلِ خود حواله کن
آه ! ای طبیب درد فروشِ جوانِ من ...
#حسین_منزوی

بدین یأسی که امشب دادم از کف دامن او را
مگر در خواب بینم تا ببوسم گردن او را ...
#معنی_زنجانی

‌نه امیدی به غریبی و نه روی وطنی
حرفِ بیرون زِ دهن آمده را می‌مانم
#نجیب_کاشانی

گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
تا سحرگه زِ کنار تو جوان برخیزم ...
#حافظ

قسم به "درد" که از هرطرف که می‌بینیش
یکی‌ست، خیره از آن‌سان که حالِ "نادان" است
#حسین_جنتی

باید که تنم گردد چون موی به باریکی
شاید به کنار من آن موی میان آید ...
#فروغی_بسطامی