می‌خواستم بگویمش امّا گریستم
آری! همیشه بارِ زبان را کشید چشم ...
#عاصی_خراسانی

زآن تشنگان هنوز به عيّوق مى‌رسد
فرياد العطش زِ بيابان كربلا ....
#محتشم_کاشانی

میهمانِ خسته‌ای داری در آغوشش بگیر
امشب ای آتش ، شبِ مهمان نوازی‌های توست
#فاضل_نظری

در خون دل از بَس به هوای تو تپیدم
باقی‌است به پیکر سر و خوانند شهیدم
#معنی_زنجانی

هزارسال گذشت از حکایت مجنون
هنوز مردم صحرانشین سیه‌پوشند
#باباشاه‌اصفهانی

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی‌روی؟ ره زِکه‌پرسی؟ چه‌کنی؟ چون‌باشی؟
#حافظ

هر که را ضربتِ عشقِ تو فرو برده به خاک
گر ببوئیم گِلش، بوی ارادت شنویم ...
#طالب_آملی

‏ما روضه‌ی سنگین وداعیم که عمری‌ست
هرجا که دری خورده‌به‌هم سینه‌زن ماست
#حامد_عسکری

چشمِ ما از سُرمهٔ شامِ غریبان روشن است ...
#صائب

ز دیده‌ام همه عالم پُرآب و من لب‌خشک
فُرات ِعالمم و کربلای خویشتنم ...
#طاهرعطارمشهدی

#یاحسین‌جان 🏴
به عشقِ روی تو روزی که‌ از جهان بِرَوَم
زِ تُربتم بدمَد سرخ‌گُل به جای گیاه ...
#حافظ

‌خیالت داند و چشم من و غم
که هرشب در چه‌ کارم با دل خویش ...
#امیرخسرودهلوی

گریه امانِ دیدن روی تو را نداد
این آب را جمالِ تو بر خود حجاب کرد
#محمد_سهرابی

هیچ آفریده چشم به راهِ کسى مباد ...
#صائب

می‌خواهمت چنان که شبِ‌ خسته خواب را
می‌جویمت چنان که لبِ تشنه آب را ...
#قیصرامین‌پور

با شوقِ تو تعیینِ مکان شرطِ ادب نیست
چون باد به هر جا که رسیدیم وطن شد
#نوعی_خبوشانی

سیلی خورِ دهرِ خشک‌دستم ؛ گویی
از خاک تیمم آفریدند مرا ...
#ناظم_هروی

مرو به خواب که خوابت زِ چشم برباید
گرت مشاهده‌ی خویش در خیال آید ...
#سعدی

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیــرم ...
#فاضل_نظری

گُـلِ داغ از طرفی ، سنبلِ آه از طرفی
عشق در باغِ دلم کرده چه گُل کاریها
#واعظ_قزوینی

بوی تو می‌دهد آغوش خالی‌ام
ای واقعيّتِ عشقِ خيالی‌ام ...
#افشين_يداللهی