نامه های «احسان طبری» به «ژاله اصفهانی»
بومکتوبلارین موضو لاری تام ادبیات دیر خصوصیله تنقید ادبیات سئونلر بو آچیدان(ادبی تنقید) باخیمیندان بو نامه لرین هرهفته چهارشنبه گونوبیرینی نشر ائده جک اومود ائدیریک سایین اوخوجولاریمیزا فایدالی اولا.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
بومکتوبلارین موضو لاری تام ادبیات دیر خصوصیله تنقید ادبیات سئونلر بو آچیدان(ادبی تنقید) باخیمیندان بو نامه لرین هرهفته چهارشنبه گونوبیرینی نشر ائده جک اومود ائدیریک سایین اوخوجولاریمیزا فایدالی اولا.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
نامه های« احسان طبری» به« ژاله اصفهانی»
بدون تاریخ (فایل ۵۵)
رفیقِ محترم،
نامۀ اخیرتان را دریافت داشتم. چند روز پیشاز دریافتِ نامه، رفیق ممّداُف منظومۀ اخیرتان را راجع به زندگی یک کلخوز* و مقایسهاش با زندگی در یک دهِ ایرانی به من داده بود. قرائتِ منظومه مرا به نگارشِ نامهای برانگیخته بود، ولی هنوز نامه را ننوشته بودم که نامۀ محبّتآمیزتان را دریافت داشتم.
بلافاصله به بحث دربارۀ منظومۀ "احمد و ایوان" بپردازیم:
این بدونِ شکّ بسیار خوب است که شاعرۀ ما بهجای سخن در کلّیات، وقایعِ مشخّص را لمس میکند. بهجای دِه و دهقانِ کلّی، آلتی آقاج و ایوان و احمدِ زنده حقیقی در مقابلِ او هستند و او آنها را وصف میکند. من از خواندنِ شعرِ شما بسیار خوشم آمد، آنرا جداگانه برای چند نفر از رفقا خواندم.
راهِ درست را یافتهاید. دربارۀ شعرها باید بگویم روان و سهل و دلپذیر است، فصاحت مراعات شده. دربارۀ طرزِ ترکیب یا کمپوزیسیونِ مطلب، باید بگویم شامل نکتهها و باریکاندیشیهایی است، ولی اجازه بدهید از ذکرِ کلّیات بگذریم و به ذکرِ مواردِ مشخّص بپردازیم. لنینِ کبیر مشخّصبودن را بارها و بارها تاکید کرده و از جملهپرداز و کلّیباف (یا: فرازُر) [Новины] نفرت داشته است.
چه چیزهایی را در این شعر پسندیدم و چه چیزهایی را نپسندیدم؟
۱- چه چیزهایی را نپسندیدم:
شما در این منظومۀ خود سه وزن انتخاب کردید:
۱- صبح با چهرۀ درخشنده (وزنِ عروضی: فاعلاتن مفاعلن فعلن)
۲- تاواریش** ایوان اجازه دارم (فاعلاتن فاعلاتن فع)
۳- دیدهام بر احمد و ایوان دلم جای دگر (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن)
این تحوّلِ وزن را گویا برای آنکه بین وزن و موضوع هماهنگی ایجاد کنید اجراء نمودید. وزنِ اول توصیفی است، وزنِ دوم برای محاوره، وزنِ سوم سنگین و اندوهناک است، ولی با اینحال من با این کار موافق نبودم. برخی از شعرا و از آنجمله رفیق لاهوتی این کار را میکنند ولی تصوّر نمیرود سودمند باشد. تازه اگر هم در یک منظومه تحوّلِ وزن رخ دهد، باید مانندِ تحریر در آواز بر اساسِ اوزانِ همآهنگ باشد. مثلا اگر بشود تحوّل وزن ۱ را به ۲ تحمّل کرد، تحمّل ۲ به ۳ را نمیتوان. اثرِ عمومیِ شعر را زائل میکند، خوب نیست.
شما در این منظومه گاه قواعدِ معقول و غیرِ متکلّفانۀ قافیه را به هم زدید. در شیوۀ قافیۀ فارسی نمیتوان دو فعل را قافیه کرد، مگر آنکه حرفرَوی (یعنی حرفِ قبلاز پِیافزودِ فعل) مراعات شود.
مثلاً: هستید و مینشینید قافیه نمیشود، زیرا اگر شده پِیافزودِ فعلی یعنی (ید) را بیاندازید، باقی میماند هست و مینشین که با هم قافیه نمیشود.
هستید با رَستید و گسستید و غیره، مینشینید با میگزینید و غیره قافیه می شود. این غلطِ قافیه در دو جا تکرار شده است:
۱- شما یک نفر کلخوزی هستید؟
- بله پس چرا نمینشینید؟
۲- دُنیا در شهر تحصیل میکند
- دو سالِ دیگر دکتر میشود (جای دیگر قافیۀ هستید و ملّتید که این هم غلط است) حال آنکه میکند تنها با میزند، و میشود با میرود هم قافیه است.
عیبِ قافیه به این محدود نیست. هاء ملفوظ را که مثل h فرانسه است و هاء غیرِ ملفوظ را که تنها صدای ə روسی میدهد نمیتوان قافیه کرد. یعنی دِه (deh) را با ساده (sadé یا cagə) نمیتوان قافیه کرد و شما کردید:
مگر من کهام؟ دهقانی "ساده"
بالاتر از من هستند در این "ده" (همچنین کمی دورتر قافیۀ ده با خانواده)
گمانم خواهید گفت: باید تابع مقرّراتِ جامد قافیهسازانِ کهن نشد و رسمی نو آورد، آهنگ کلّی لفظ در قافیه کافیاست.
این نوآوری به نظرم درست نیست. شعر به وزن و قافیه زنده است، مگر آنکه بخواهیم شعرِ سفید بگوییم. قواعدِ وزن و قافیه را باید مراعات کرد تا در واقع تکنیکِ شاعری دچارِ هرجومرج نشود. مثلاً در زبانِ روسی قوّافیِ فعلی (گلاگول) گرچه مرسوم است، سخیف محسوب میشود. ما طرفدارِ "کمالِ تکنیکی در هنر" هستیم و با هرگونه تذلیل و (Опошление) [ابتذالِ] آن جدا مخالفیم. بگذارید هنرِ شما بر موازینِ محکمِ ادبی و هنری استوار باشد تا نه تنها زیبا، بلکه دارای صلابتِ واقعی یک اثرِ محکمِ هنری باشد.
شما در این مجموعه گاهی به کارِ سرسری (خالتور)*** پرداختید و حال آنکه با قریحۀ بسیار خوبی که دارید، میتوان منصفانه توقّع داشت با اندک زحمتی از این خالتورها خلاص میشدید. مثلاً:
ناگه از زیرِ سبزهها سگِ چاق (؟)
میرود پیش و میکند واق واق.
یا مثلاً:
بچه خرگوش گرمِ طنّازی (این خوب است)
مینماید قایم موشکبازی (؟)
خواهید گفت: میخواستم تشبیهاتِ ساده مردمفهم را واردِ اثرِ ادبی کنم. این بسیار خوب است، ولی هر کار در حدودش و با حفظِ ذوق و مراعاتِ موازینِ زیبایی هنری پسندیده است، والّا سگِ چاق و قایم موشکبازی کمکی به رشدِ ادبیّات و ارتقاءِ هنر نمیکند.
بدون تاریخ (فایل ۵۵)
رفیقِ محترم،
نامۀ اخیرتان را دریافت داشتم. چند روز پیشاز دریافتِ نامه، رفیق ممّداُف منظومۀ اخیرتان را راجع به زندگی یک کلخوز* و مقایسهاش با زندگی در یک دهِ ایرانی به من داده بود. قرائتِ منظومه مرا به نگارشِ نامهای برانگیخته بود، ولی هنوز نامه را ننوشته بودم که نامۀ محبّتآمیزتان را دریافت داشتم.
بلافاصله به بحث دربارۀ منظومۀ "احمد و ایوان" بپردازیم:
این بدونِ شکّ بسیار خوب است که شاعرۀ ما بهجای سخن در کلّیات، وقایعِ مشخّص را لمس میکند. بهجای دِه و دهقانِ کلّی، آلتی آقاج و ایوان و احمدِ زنده حقیقی در مقابلِ او هستند و او آنها را وصف میکند. من از خواندنِ شعرِ شما بسیار خوشم آمد، آنرا جداگانه برای چند نفر از رفقا خواندم.
راهِ درست را یافتهاید. دربارۀ شعرها باید بگویم روان و سهل و دلپذیر است، فصاحت مراعات شده. دربارۀ طرزِ ترکیب یا کمپوزیسیونِ مطلب، باید بگویم شامل نکتهها و باریکاندیشیهایی است، ولی اجازه بدهید از ذکرِ کلّیات بگذریم و به ذکرِ مواردِ مشخّص بپردازیم. لنینِ کبیر مشخّصبودن را بارها و بارها تاکید کرده و از جملهپرداز و کلّیباف (یا: فرازُر) [Новины] نفرت داشته است.
چه چیزهایی را در این شعر پسندیدم و چه چیزهایی را نپسندیدم؟
۱- چه چیزهایی را نپسندیدم:
شما در این منظومۀ خود سه وزن انتخاب کردید:
۱- صبح با چهرۀ درخشنده (وزنِ عروضی: فاعلاتن مفاعلن فعلن)
۲- تاواریش** ایوان اجازه دارم (فاعلاتن فاعلاتن فع)
۳- دیدهام بر احمد و ایوان دلم جای دگر (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن)
این تحوّلِ وزن را گویا برای آنکه بین وزن و موضوع هماهنگی ایجاد کنید اجراء نمودید. وزنِ اول توصیفی است، وزنِ دوم برای محاوره، وزنِ سوم سنگین و اندوهناک است، ولی با اینحال من با این کار موافق نبودم. برخی از شعرا و از آنجمله رفیق لاهوتی این کار را میکنند ولی تصوّر نمیرود سودمند باشد. تازه اگر هم در یک منظومه تحوّلِ وزن رخ دهد، باید مانندِ تحریر در آواز بر اساسِ اوزانِ همآهنگ باشد. مثلا اگر بشود تحوّل وزن ۱ را به ۲ تحمّل کرد، تحمّل ۲ به ۳ را نمیتوان. اثرِ عمومیِ شعر را زائل میکند، خوب نیست.
شما در این منظومه گاه قواعدِ معقول و غیرِ متکلّفانۀ قافیه را به هم زدید. در شیوۀ قافیۀ فارسی نمیتوان دو فعل را قافیه کرد، مگر آنکه حرفرَوی (یعنی حرفِ قبلاز پِیافزودِ فعل) مراعات شود.
مثلاً: هستید و مینشینید قافیه نمیشود، زیرا اگر شده پِیافزودِ فعلی یعنی (ید) را بیاندازید، باقی میماند هست و مینشین که با هم قافیه نمیشود.
هستید با رَستید و گسستید و غیره، مینشینید با میگزینید و غیره قافیه می شود. این غلطِ قافیه در دو جا تکرار شده است:
۱- شما یک نفر کلخوزی هستید؟
- بله پس چرا نمینشینید؟
۲- دُنیا در شهر تحصیل میکند
- دو سالِ دیگر دکتر میشود (جای دیگر قافیۀ هستید و ملّتید که این هم غلط است) حال آنکه میکند تنها با میزند، و میشود با میرود هم قافیه است.
عیبِ قافیه به این محدود نیست. هاء ملفوظ را که مثل h فرانسه است و هاء غیرِ ملفوظ را که تنها صدای ə روسی میدهد نمیتوان قافیه کرد. یعنی دِه (deh) را با ساده (sadé یا cagə) نمیتوان قافیه کرد و شما کردید:
مگر من کهام؟ دهقانی "ساده"
بالاتر از من هستند در این "ده" (همچنین کمی دورتر قافیۀ ده با خانواده)
گمانم خواهید گفت: باید تابع مقرّراتِ جامد قافیهسازانِ کهن نشد و رسمی نو آورد، آهنگ کلّی لفظ در قافیه کافیاست.
این نوآوری به نظرم درست نیست. شعر به وزن و قافیه زنده است، مگر آنکه بخواهیم شعرِ سفید بگوییم. قواعدِ وزن و قافیه را باید مراعات کرد تا در واقع تکنیکِ شاعری دچارِ هرجومرج نشود. مثلاً در زبانِ روسی قوّافیِ فعلی (گلاگول) گرچه مرسوم است، سخیف محسوب میشود. ما طرفدارِ "کمالِ تکنیکی در هنر" هستیم و با هرگونه تذلیل و (Опошление) [ابتذالِ] آن جدا مخالفیم. بگذارید هنرِ شما بر موازینِ محکمِ ادبی و هنری استوار باشد تا نه تنها زیبا، بلکه دارای صلابتِ واقعی یک اثرِ محکمِ هنری باشد.
شما در این مجموعه گاهی به کارِ سرسری (خالتور)*** پرداختید و حال آنکه با قریحۀ بسیار خوبی که دارید، میتوان منصفانه توقّع داشت با اندک زحمتی از این خالتورها خلاص میشدید. مثلاً:
ناگه از زیرِ سبزهها سگِ چاق (؟)
میرود پیش و میکند واق واق.
یا مثلاً:
بچه خرگوش گرمِ طنّازی (این خوب است)
مینماید قایم موشکبازی (؟)
خواهید گفت: میخواستم تشبیهاتِ ساده مردمفهم را واردِ اثرِ ادبی کنم. این بسیار خوب است، ولی هر کار در حدودش و با حفظِ ذوق و مراعاتِ موازینِ زیبایی هنری پسندیده است، والّا سگِ چاق و قایم موشکبازی کمکی به رشدِ ادبیّات و ارتقاءِ هنر نمیکند.
باز هم آنچه نپسندیدم آن است که اوزانِ مخدوش به کرّات در شعر دیده میشود. غالبا وزن خوب حفظ شده و بسیار خوشطنین و جاافتاده است. مثلا:
اینهم کاتیا - کاتیا بیا
میآید دختری طنّاز و زیبا
قامتش چون سرو، گردناش چون قو
با موهای طلایی تا پُشتِ زانو
پوشیده جامۀ نو عنّابی
به زلفاش بافته روبانِ آبی.
بسیار خوب. امّا در این اشعار وزن مخدوش است:
فاشیسمِ وحشی خطر بود و شرّ
"بهرِ نجاتِ بشر زین خطر"
(که باید اینطور خواند: بهرِ نجاتِ / بشر زین خطر - کسره در مورد حفظِ وزن نقشِ بدی بازی میکند).
یا: سالِ ۴۵ بود که از آلمان
(که باید خواند: سالِ چهل و/ پنج بود که از آلمان - که بازهم ضَمّه در اینجا رُلِ بدی دارد و وزن مخدوش است).
از اینها که نارساییهای لفظی بود بگذریم. عیبِ عمده درمنظومۀ شما آناست که سادگیِ غیرِهنری، توصیفاتِ زیادی در آن وجود دارد سادگی خوب است، ولی نه تا آنجا که اثرِ هنری را کُپیِ زندگی کند. هنر به هر جهت باید هنر بماند، یعنی بر اساسِ زیبایی و استهتیکِ هنری استوار باشد.
ببینید این خوب است:
گوجه فرنگی داریم در این باغ
گوجه فرنگی "مانندِ چراغ"
چند روزِ دیگر میرسد انگور
"انگور چه انگور دانۀ بلور"
ولی این دیگر دچارِ سادگیِ غیرِهنری و تفصیلِ زیادی شده است:
دو اتاق دارم یک آشپزخانه
برای مرغها است آن لانه
حمّام و انبار و زیرزمین هم هست
آنجا هم آغُلِ گاو وُ گوسفند است.
به نظر سادهلوحانه و (Новины) میرسد. باید بینِ سادگی (Простота) که مطلوب است، و سادهلوحانه بودن (Наивность) که بسیار نامطلوب است فرق گذاشت. در شعرِ شما این عیب وجود دارد، بهعلاوه گفتوگوی ایوان و جعفر کمی طولانی و دارای حرفهای زائد است.
۲- چه چیزهایی را پسندیدم:
آیا با ایرادهای خود شما رنجاندم؟ مطمئناً نه. میدانم که شما بهخوبی میدانید انتقادِ بهجا جلای قریحۀ شاعر است. ژنِ شاعر و ادیب در زیرِ تازیانۀ انتقاد بیدار میشود. من بسیار خوشحالام که منظومۀ "احمد و ایوانِ" شما پاسخ به توقّعاتی است که در نامۀ پیشین مطرح کردم. نزدِ خود گفتم: ها، ایناست آن هنرمندی که میخواهد پیش برود زیرا خود را بهمقصدرسیده نمیپندارد. "عُجبِ مرگِ هنر و هنرمند است."
منظومۀ "ایوان و احمد" روان، رسا، دلپذیر است. چِفتوبستِ مذاکرات خوب و گاه ماهرانه است. وصفِ زندگیِ دو دِه (شوروی و ایرانی) واقعی و نمونهوار است. منظومه رویهمرفته موفّقیتآمیز است. تقاضای من این است که آنرا طبقِ انتقاداتی که کردهام، یکبارِدیگر جدا دستکاری (Обработка) کنید. وزنِ یکسان، قافیۀ محکم، تفصیلاتِ زائد حذف. سادگیِ غیرِهنری برطرف شود. منظومۀ بسیار خوبی به دست میآید.
این بهاختصار دربارۀ منظومۀ اخیرتان.
امّا دربارۀ سوالاتِ شما:
۱- واژۀ (Народ) باید خلق یا مردم ترجمه شود. مردم دلپذیرتر است، ولی در همۀ ترکیبات درست در نمیآید. لذا مانعی ندارد از خلق مدد بگیریم.
۲- واژۀ Scéne فرانسه را ما صحنه ترجمه میکنیم که نمایش روی آن انجام میگیرد، ولی آنچه شما آنرا از اجزاءِ act شمردهاید و در نمایشنامهها مینویسید "مجلس" ترجمه میشود. (مثلاً مجلس یک: ایوان، کاتیا، جعفر بعدا وارد میشود). ولی نوشین در کتابِ خود همان سِن گذاشته است. بهنظرِ من مجلس بهتر است.
۳- واژۀ Образ [obraz – اُبراز] این لغتِ غنیِ روسی دارای مفهومِ بغرنج و متنوّعی است و یافتن لفظِ نظیری در فارسی که به تمام معنی Образ جواب دهد، مقدور نیست. Образ در درام بیشتر در فارسی پِرسوناژ یا "اشخاص" ترجمه میشود. در مواضیعِ هنری میتوان آنرا تعابیر، تصاویر، استعارات و نظیرِ آن ترجمه کرد. منظورِ شما در "دراماتورژی"**** است که همان "اشخاص" یا پِرسوناژ است.
اینک خواهشها: نظرِ خود را درباره انتقاداتِ من آشکارا بیان دارید و در صورتیکه با آن موافقید، منظومه خود را اصلاح کنید.
در "ژانرِ" این منظومه به ایجادِ آثاری از لحاظِهنری و بغرنجتر و عالیتر دستبزنید. حتما موفّق خواهید شد.
سلامِ مرا به شوهرِ محترمتان ابلاغ کنید.
آذر به شما سلام میگوید.
با تقدیمِ بهترین درودها – پرویز
* کُلخوز یا کالخوز (به روسی колхо́з) = مزرعۀ اشتراکی، گونهای مزرعهداری اشتراکی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود که پساز پیروزی انقلاب اکتبر کبیر سال 1917به عنوان روشی تازه در کنار روشِ مزرعهداری دولتی(سُوْخوز) برپا شده بود. واژۀ کُلخوز، درهمکشیدهای از عبارت коллекти́вное хозя́йство (کُلِکتیوْنوئه خوزیایْسْتوو) به معنی خانهداری اشتراکی است.
** تاواریش (Товарищ) = در زبانِ روسی به معنی رفیق.
اینهم کاتیا - کاتیا بیا
میآید دختری طنّاز و زیبا
قامتش چون سرو، گردناش چون قو
با موهای طلایی تا پُشتِ زانو
پوشیده جامۀ نو عنّابی
به زلفاش بافته روبانِ آبی.
بسیار خوب. امّا در این اشعار وزن مخدوش است:
فاشیسمِ وحشی خطر بود و شرّ
"بهرِ نجاتِ بشر زین خطر"
(که باید اینطور خواند: بهرِ نجاتِ / بشر زین خطر - کسره در مورد حفظِ وزن نقشِ بدی بازی میکند).
یا: سالِ ۴۵ بود که از آلمان
(که باید خواند: سالِ چهل و/ پنج بود که از آلمان - که بازهم ضَمّه در اینجا رُلِ بدی دارد و وزن مخدوش است).
از اینها که نارساییهای لفظی بود بگذریم. عیبِ عمده درمنظومۀ شما آناست که سادگیِ غیرِهنری، توصیفاتِ زیادی در آن وجود دارد سادگی خوب است، ولی نه تا آنجا که اثرِ هنری را کُپیِ زندگی کند. هنر به هر جهت باید هنر بماند، یعنی بر اساسِ زیبایی و استهتیکِ هنری استوار باشد.
ببینید این خوب است:
گوجه فرنگی داریم در این باغ
گوجه فرنگی "مانندِ چراغ"
چند روزِ دیگر میرسد انگور
"انگور چه انگور دانۀ بلور"
ولی این دیگر دچارِ سادگیِ غیرِهنری و تفصیلِ زیادی شده است:
دو اتاق دارم یک آشپزخانه
برای مرغها است آن لانه
حمّام و انبار و زیرزمین هم هست
آنجا هم آغُلِ گاو وُ گوسفند است.
به نظر سادهلوحانه و (Новины) میرسد. باید بینِ سادگی (Простота) که مطلوب است، و سادهلوحانه بودن (Наивность) که بسیار نامطلوب است فرق گذاشت. در شعرِ شما این عیب وجود دارد، بهعلاوه گفتوگوی ایوان و جعفر کمی طولانی و دارای حرفهای زائد است.
۲- چه چیزهایی را پسندیدم:
آیا با ایرادهای خود شما رنجاندم؟ مطمئناً نه. میدانم که شما بهخوبی میدانید انتقادِ بهجا جلای قریحۀ شاعر است. ژنِ شاعر و ادیب در زیرِ تازیانۀ انتقاد بیدار میشود. من بسیار خوشحالام که منظومۀ "احمد و ایوانِ" شما پاسخ به توقّعاتی است که در نامۀ پیشین مطرح کردم. نزدِ خود گفتم: ها، ایناست آن هنرمندی که میخواهد پیش برود زیرا خود را بهمقصدرسیده نمیپندارد. "عُجبِ مرگِ هنر و هنرمند است."
منظومۀ "ایوان و احمد" روان، رسا، دلپذیر است. چِفتوبستِ مذاکرات خوب و گاه ماهرانه است. وصفِ زندگیِ دو دِه (شوروی و ایرانی) واقعی و نمونهوار است. منظومه رویهمرفته موفّقیتآمیز است. تقاضای من این است که آنرا طبقِ انتقاداتی که کردهام، یکبارِدیگر جدا دستکاری (Обработка) کنید. وزنِ یکسان، قافیۀ محکم، تفصیلاتِ زائد حذف. سادگیِ غیرِهنری برطرف شود. منظومۀ بسیار خوبی به دست میآید.
این بهاختصار دربارۀ منظومۀ اخیرتان.
امّا دربارۀ سوالاتِ شما:
۱- واژۀ (Народ) باید خلق یا مردم ترجمه شود. مردم دلپذیرتر است، ولی در همۀ ترکیبات درست در نمیآید. لذا مانعی ندارد از خلق مدد بگیریم.
۲- واژۀ Scéne فرانسه را ما صحنه ترجمه میکنیم که نمایش روی آن انجام میگیرد، ولی آنچه شما آنرا از اجزاءِ act شمردهاید و در نمایشنامهها مینویسید "مجلس" ترجمه میشود. (مثلاً مجلس یک: ایوان، کاتیا، جعفر بعدا وارد میشود). ولی نوشین در کتابِ خود همان سِن گذاشته است. بهنظرِ من مجلس بهتر است.
۳- واژۀ Образ [obraz – اُبراز] این لغتِ غنیِ روسی دارای مفهومِ بغرنج و متنوّعی است و یافتن لفظِ نظیری در فارسی که به تمام معنی Образ جواب دهد، مقدور نیست. Образ در درام بیشتر در فارسی پِرسوناژ یا "اشخاص" ترجمه میشود. در مواضیعِ هنری میتوان آنرا تعابیر، تصاویر، استعارات و نظیرِ آن ترجمه کرد. منظورِ شما در "دراماتورژی"**** است که همان "اشخاص" یا پِرسوناژ است.
اینک خواهشها: نظرِ خود را درباره انتقاداتِ من آشکارا بیان دارید و در صورتیکه با آن موافقید، منظومه خود را اصلاح کنید.
در "ژانرِ" این منظومه به ایجادِ آثاری از لحاظِهنری و بغرنجتر و عالیتر دستبزنید. حتما موفّق خواهید شد.
سلامِ مرا به شوهرِ محترمتان ابلاغ کنید.
آذر به شما سلام میگوید.
با تقدیمِ بهترین درودها – پرویز
* کُلخوز یا کالخوز (به روسی колхо́з) = مزرعۀ اشتراکی، گونهای مزرعهداری اشتراکی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود که پساز پیروزی انقلاب اکتبر کبیر سال 1917به عنوان روشی تازه در کنار روشِ مزرعهداری دولتی(سُوْخوز) برپا شده بود. واژۀ کُلخوز، درهمکشیدهای از عبارت коллекти́вное хозя́йство (کُلِکتیوْنوئه خوزیایْسْتوو) به معنی خانهداری اشتراکی است.
** تاواریش (Товарищ) = در زبانِ روسی به معنی رفیق.
www.duhoctrungquoc.vn
سوخوز - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد - فارسی Wiki - Study in China 2023
سُوخوز (به روسی: совхоз، تلفظ: sovkhoz) (ساخوز هم نوشتهاند) یا مزرعه دولتی، گونهای از روشهای مزرعهداری در اتحاد جماهیر شوروی بود.
*** خالتور از واژۀ روسیِ "خالتورا" (халтура) = به معنیِ "کارِ بیارزش"، "کارِ (هنری یا ادبیِ) با کیفیتِ پایین"، "کارِ سرِهمبندیشده"، آشغال و بُنجُل و مبتذل، و اصطلاحی است که در ایران به موسیقیِ مطربی اطلاق میشود. در زبانِ روسی به کسانی که غیررسمی و فقط با گرفتنِ چیزکی به عنوانِ پولِ چائی، کاری را برای کسی باسمهای انجام میدهند "خالتورشیک" گفته میشود.
**** دراماتورژی Dramaturgie = نمایشپردازی یا نمایشنامهشناسی. در فرهنگِ زبانِ وِبستِر، این واژه از واژۀ یونانی "دراماتوروگییا" به معنای درامنویس آمده و نویسندۀ درام -کمدی یا تراژدی-را در آغاز به معنی "دراماتورژ" میگفتند. واژۀ "نمایشپردازی" نیز در معنی، مطالعه و تحلیل و تفسیرِ نمایشنامه برای اجراهای جدید با توجه به مخاطب و زمان و مکان به کار میرود و شکسپیر را مهمترین نمونۀ یک "دراماتورژ" میشناسند. واژۀ اخیر به حرفۀ محققّ یا مشاورِ ادبی و تئاتری هم که با یک گروه تئاتری کار میکند اطلاق میشود و از این منظر "لِسینگ" اوّلین دراماتورژی است که در سال 1767 در "تئاترِ ملّیِ هامبورگ" به گردآوریِ نقدها، بررسیها و تئوریهای تئاتری پرداخت و کتاب "دراماتورژیِ هامبورگ" شامل بحثهای انتقادی و استهتیک دربارۀ اندیشههای تئوریک در تئاتر را انتشار داد.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
**** دراماتورژی Dramaturgie = نمایشپردازی یا نمایشنامهشناسی. در فرهنگِ زبانِ وِبستِر، این واژه از واژۀ یونانی "دراماتوروگییا" به معنای درامنویس آمده و نویسندۀ درام -کمدی یا تراژدی-را در آغاز به معنی "دراماتورژ" میگفتند. واژۀ "نمایشپردازی" نیز در معنی، مطالعه و تحلیل و تفسیرِ نمایشنامه برای اجراهای جدید با توجه به مخاطب و زمان و مکان به کار میرود و شکسپیر را مهمترین نمونۀ یک "دراماتورژ" میشناسند. واژۀ اخیر به حرفۀ محققّ یا مشاورِ ادبی و تئاتری هم که با یک گروه تئاتری کار میکند اطلاق میشود و از این منظر "لِسینگ" اوّلین دراماتورژی است که در سال 1767 در "تئاترِ ملّیِ هامبورگ" به گردآوریِ نقدها، بررسیها و تئوریهای تئاتری پرداخت و کتاب "دراماتورژیِ هامبورگ" شامل بحثهای انتقادی و استهتیک دربارۀ اندیشههای تئوریک در تئاتر را انتشار داد.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
Telegram
ادبیات سئونلر
بوکانال ادبیات سئونلر قوروپونون سئچیلمیش اثرلری دیر
کانالدا کی یازیلاری کانالین لینکینی وئرمک شرطی ایله پایلاشماق اولار.
کانالدا کی یازیلاری کانالین لینکینی وئرمک شرطی ایله پایلاشماق اولار.
Forwarded from ادبیات سئونلر
گل گوروشک سئوگیلیم!
دکتر حسن ریاضی«ایلدیریم» ین آدگونو موناسیبتیله خاطیره آخشامی
ادبیات سئونلر گوزگوسونده
زمان: یکشنبه: 1401/11/30
ساعات: 21
دانیشانلار
ابراهیم دارابی، حبیب فرشباف
احمد پوری، پرویز حبیب پور
کیومرث کیاست، نریمان ناظم
عاشیق حسن اسکندری، عاشیق چنگیز مهدی پور
هادی قارا چای، حسین شهرک
مرتضی مجدفر، ائلدار موغانلی
آپاریجی:«کریم قربانزاده»
ادبیات سئونلر، آذری مجله سی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
دکتر حسن ریاضی«ایلدیریم» ین آدگونو موناسیبتیله خاطیره آخشامی
ادبیات سئونلر گوزگوسونده
زمان: یکشنبه: 1401/11/30
ساعات: 21
دانیشانلار
ابراهیم دارابی، حبیب فرشباف
احمد پوری، پرویز حبیب پور
کیومرث کیاست، نریمان ناظم
عاشیق حسن اسکندری، عاشیق چنگیز مهدی پور
هادی قارا چای، حسین شهرک
مرتضی مجدفر، ائلدار موغانلی
آپاریجی:«کریم قربانزاده»
ادبیات سئونلر، آذری مجله سی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
گل گوروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(1)
آپاریجی:«کریم قربانزاده»1401/11/30
ادبیات سئونلر، آذری مجله سی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(1)
آپاریجی:«کریم قربانزاده»1401/11/30
ادبیات سئونلر، آذری مجله سی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
Audio
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(2)
1401/11/30
اوستاد حسن ریاضینین حیاتی اؤز دیلیندن
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(2)
1401/11/30
اوستاد حسن ریاضینین حیاتی اؤز دیلیندن
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(3)
1401/11/30
کلیپ: اوستاد حسن ایلدیریم، سن یاشا دونیا
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(3)
1401/11/30
کلیپ: اوستاد حسن ایلدیریم، سن یاشا دونیا
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
Audio
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(4)
1401/11/30
اوستاد ابراهیم دارابینین دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(4)
1401/11/30
اوستاد ابراهیم دارابینین دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(5)
1401/11/30
یادگار شکیللر
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(5)
1401/11/30
یادگار شکیللر
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
Audio
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(6)
1401/11/30
اوستاد پرویز حبیبپورون دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(6)
1401/11/30
اوستاد پرویز حبیبپورون دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
Audio
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(7)
1401/11/30
سس و سؤز: اوستاد حسن ایلدیریم
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(7)
1401/11/30
سس و سؤز: اوستاد حسن ایلدیریم
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
Audio
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(8)
1401/11/30
اوستاد حبیب فرشبافین دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(8)
1401/11/30
اوستاد حبیب فرشبافین دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(9)
1401/11/30
اوستاد احمد پورینین دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(9)
1401/11/30
اوستاد احمد پورینین دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
New Recording 43
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(10)
1401/11/30
اوستاد کیومرث کیاستین دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(10)
1401/11/30
اوستاد کیومرث کیاستین دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(11)
1401/11/30
اوستاد عاشیق حسن اسکندرینین دانیشیغی و ایفاسی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(11)
1401/11/30
اوستاد عاشیق حسن اسکندرینین دانیشیغی و ایفاسی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
Audio
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(12)
1401/11/30
اوستاد نریمان ناظیمین دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(12)
1401/11/30
اوستاد نریمان ناظیمین دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(13)
1401/11/30
اوستاد چنگیز مهدیپورون دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(13)
1401/11/30
اوستاد چنگیز مهدیپورون دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(14)
1401/11/30
شعیر و سس: اوستاد حسن ایلدیریم
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(14)
1401/11/30
شعیر و سس: اوستاد حسن ایلدیریم
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
Audio
گل گؤروشک سئوگیلیم
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(15)
1401/11/30
اوستاد میرزا شهرکین دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar
حسن ریاضی ادبیات سئونلر گوزگوسونده(15)
1401/11/30
اوستاد میرزا شهرکین دانیشیغی
ادبیات سئونلر، آذری مجلهسی، ساهر انجومنی، ایشیق سایتی.
https://t.me/Adabiyyatsevanlar