MTVLinks
205 subscribers
836 photos
341 videos
44 files
15 links
Download Telegram
📝درباره‌ی درک ما از ولایت‌ فقیه | #مجتبی_نامخواه


یکی از عناصر مقوم در انقلابیگری و حزب‌اللهی بودن، مقوله ولایت فقیه و باور به آن است. اگر «امت» را در معنای دقیق خود و به مثابه جامعه‌ی معطوف به هدف تصویر و تعریف کنیم، در این صورت است که «امام» به مثابه پیشران و محور، در نظم مدنی امت، موضوعیت می‌یابد.[1] پنج دهه‌ای هست که ظرفیت‌ها و ذخیره‌های حکمی و فقهی شیعه، با بازطرح مفهوم ولایت‌فقیه، امکان امت شدن و حزب‌اللهی بودنِ ما را فراهم آورده است. با این همه در تمام این 5 دهه چالش اصلی این نظریه و مفهوم با «ضد»های آن بوده است. دینامیسم این مفهوم آن‌چنان پرقدرت بوده که از زمان طرح در موقعیتی اپوزیسیونی (48-57)، تا امروز که 4 دهه از قرار داشتن در موقعیت حکمرانی آن تاریخ می‌گذرد، همواره زمینه‌ای برای یکی از دوگانه‌های اصلی در صورت‌بندی‌ نیروهای سیاسی- اجتماعی بوده است؛ دوگانه‌ی ولایت‌ فقیه/ ضد ولایت ‌فقیه.

این وضعیت و دوگانه باعث شده حزب‌الله کمتر به مسئله‌ی درک و تصویر خود از ولایت فقیه بیاندیشد. شناخت ولایت فقیه، همواره در نسبت با طرف دیگر دوگانه‌ سنجیده می­شده و ما هیچ وقت شناخت خودمان از این دوگانه را زیر ذره‌بین نبرده‌ایم. ولایت فقیه آری؛ اما کدام درک و تصویر و تفسیر از ولایت فقیه؟ منظور بحث‌هایی که گوشه و کنار، درباره‌ی دایره‌ی اختیارات ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی نیست؛ مراد درک ما از اصل ولایت فقیه است؛ و در این میان آن چه تاکنون مسئله‌ی ما نبوده و مغفول مانده نسبت «ولایت فقیه» و «انقلاب اسلامی» است. این نسبت موضوعی است که «کنش‌گران اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی» بدان نپرداخته‌اند؛ در حالی که دایره‌ی اختیارات ولایت فقیه، همواره موضوع بحث «کنش‌گران سیاسی معطوف به قدرت در نظام جمهوری اسلامی» بوده است.

بی‌آن‌که بخواهیم مقدمات لازم را مرور کنیم؛ جا دارد بپرسیم امروز در میان ده‌ها و بلکه صدها کلاس و حلقه و کارگاهی که درباره‌ی ولایت فقیه برگزار می‌شوند، متن چند درصدشان اصل کتابِ ولایت فقیه امام‌خمینی است؟ پاسخ درصد کمی را شامل می‌شود. چرا؟؛ آیا این تغییر منبع یک تغییر صرفاً آموزشی از کتابی مرجع به درسنامه‌هایی تدوین یافته است و یا دست کم بخشی از این تغییر، ریشه در مباحث سلیقه‌ای و فکری داشته و یا دست‌کم در این حوزه هم مؤثر بوده است؟

اگر بنیان‌گذاری مفهوم ولایت فقیه را با کتاب ولایت فقیه امام خمینی در نظر بگیریم؛ می‌دانیم در کل این کتاب، و دست‌کم در حدود سی درصد از حجم آغازین و پایانی آن، درگیری معرفتی شدید با تحجر نهفته است[2]؛ کتاب هم در کل رویکردی پیشرو (به معنای انقلابی در برابر انفعالی و پاسخ به شبهاتی) و فعال دارد. این توأمان بودنِ «طرح ولایت فقیه» با «درگیری با تحجر» و رویکرد فعال، از سر یک اتفاق و مبتنی بر اقتضائات زمینه‌ای نیست بلکه بر یک استلزام معرفت‌شناختی استوار است. ولایت فقیه مانند اصل انقلاب، همان میزانی که در برابر تجددزدگی قرار دارد، در برابر تحجر و مقدس‌مآبی نیز قد علم می کند. حال کافی است نگاهی گذرا بیاندازیم به متونی که ما، نسل ما در انواع و اقسام طرح‌های بصیرتی درباره ولایت فقیه خوانده و می‌خواند. یک و فقط یک خط هم در نفی و حتی نقد و طعن به تحجر ندارد. رویکردهای کلان این متون هم کاملا پاسخ به شبهاتی و منفعل است.

از آن‌جا که ما در میدان نظریِ ولایت فقیه با تحجر درگیر نبودیم، همان نگاه «شاه شیعه است»ِ متحجران، به صورت رقیق‌تر وارد این میدان از اندیشه ما شده و خود را در لباسی جدید بازسازی کرده است. فراموش نکنیم تحجر یک مسئله‌ی صفر و صدی نیست و امام خمینی حتی در مورد فقهای شورای نگهبان هم این احتمال و هشدار را می‌دهند که «حواستان را جمع کنید که نکند یکمرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه‌ای‌ها همه چیزتان را نابود کرده‌اند.»[3] همین عدم درگیری با تحجر در مسئله‌ی ولایت فقیه، کم‌کم حساسیت‌ها را به انگاره‌های متحجرانه کم کرده و باعث شده این نگرش، آرام و بی‌سر وصدا، وارد میدان درک ما از ولی فقیه شود و در نتیجه امروز تصویر و تفسیر غلطی که بسیاری از نظریه‌ها و افراد و به ویژه اهالی قدرت و سیاست­ از ولی‌فقیه دارند، همان درکی است که از شاه داشتند؛ البته یک شاه مجتهد و عادل و خوب! گزاره‌ی «شاه شیعه است» تبدیل شده به «شاه شیعه­ی مجتهد (فقیه) است» یا «شاه ولی فقیه است». (همین درک زمینه به دست لبه‌ی دیگر این قیچی، یعنی متجددان داده و می‌دهد که بگویند «ولی‌فقیه شاه است».)
#ادامه

منظور از درک راکد و ایستا از ولی‌فقیه چیست؟ ولی فقیه، رهبرِ «انقلاب» است. انقلاب اسلامی چیست؟ حسب تفسیری که امام خمینی و دیگر متفکرین انقلاب داشته‌اند؛ انقلاب اسلامی عبارت است از معنویت‌خواهی، عدالت خواهی و آزادی خواهی توأمان[4]. یا عبارت دیگر عدالت‌خواهی(به معنای عام و شامل آزادی) از خاستگاه و توأمان با معنویت. آیا ما ولی فقیه و دیگر مباحث مرتبط با آن را در این نسبت و راستا می‌فهمیم؟ آیا ما مشروعیت ولی فقیه را در این راستا می‌فهمیم یا به «حرف‌های زیادی» در این زمینه بسنده و عادت کرده‌ایم: «الان درباره‌ی مشروعیت حرفهای زیادی زده می‌شود، بنده هم از این حرفها بلدم؛ اما حقیقت قضیه این است که اگر ما دنبال عدالت نباشیم، حقیقتاً من که این‌جا نشسته‌ام، وجودم نامشروع خواهد بود؛ یعنی هرچه اختیار دارم و هرچه تصرّف کنم، تصرّف نامشروع خواهد بود؛ دیگران هم همین‌طور. ما برای عدالت و رفع تبعیض آمده‌ایم.»[5]

فهم ما و فهم نسل ما از ولی فقیه، در سطحی گسترده، فاقد سویه های ضد تحجر بوده و با توضیح پیش‌گفته، درکی راکد و شاهنشاهی است. منظومه‌ی درک ما از ولایت فقیه، به مانند اغلب دیگر موضوعات، در اثر تبلیغات قبیله‌ های سیاسی و حزبی شکل گرفته است. در این فضای راکد، تصویری که از نقش ولی فقیه ارائه می‌شود، تصویر یک رهبر یک انقلاب عدالت‌خواهانه و تجسم آرمان‌های انقلاب نیست. بلکه به سان یک رئیس قبیله است. در واقع در نظر احزاب و قبائل سیاسی، نقش ولی‌فقیه همان شیخوخیت حاکم بر قبائل سیاسی است اما در سطح بالاتر و تمام‌کننده‌تر.[6]

درست در این فضاست که د‌ه‌ها ایده و استدلال صریح رهبری رها می‌شود؛ و کُد‌ها موضوعیت می‌یابند. اگر رهبری بارها از عدالت‌خواهی و تبعیض و اشرافیت بگویند، در عمل و نظر قبائل تفاوت و مابه‌ازاء عینی‌ای ایجاد نمی‌شود. چون این حرف‌ها از موضع رهبری «انقلاب» بیان شده است. کُد اما از آن‌جا که دقیقا مطابق تصویری است که ما از نقش رهبری ساخته‌ایم؛ نه فقط همواره مورد استقبال است؛ بلکه تولید هم می‌شود. چه بسیار تحلیل‌گرانی که درباره‌ی مطالبات صریح و اندیشه‌های رهبری چیزی نمی‌گویند و حتی نمی‌دانند اما یک تنه، خطِ تولید کُد‌هایی از خصوصی‌ترین جلسات رهبر انقلاب هستند! ما با کُدگرایانی مواجهیم که اطلاعات بولتنی‌شان را بگیریم؛ دو کلمه حرف حساب ندارند اما همواره بازارشان پر رونق است. امت در نسبت با امام شکل می‌گیرد. امام، شاهِ خوب نیست؛ بلکه انقلابی‌ترین انسان است. تا امام را درست نفهمیم، امت نمی‌شویم و تا امت نشویم، بازار کُدبازها و مسئله‌فرعی ‌فروشان و دیگران خواهیم بود.

[1] در این باره ن. ک به طرح کلیاندیشه اسلامی در قرآن، ص 529.

[2] گزارش ابعاد ضد تحجری کتاب ولایت‌فقیه امام خمینی خود موضوع بررسی مستقلی است اما به عنوان نمونه ن.ک به این کتاب صص 9، 10، 11، 12، 13، 14، 128، 129، 130، 132، 133، 137، 142، 143، 144، 145، 149، 153.

[3] صحیفه امام، ج 21، ص 613

[4] به عنوان نمونه ن.ک به کتاب «آینده انقلاب اسلامی» از شهید مطهری.

[5] بیانات رهبر انقلاب 5/6/1382

[6] به احتمال زیاد اختصار این مطلب مانع بیان همه‌ی ابعاد مسئله شده است. برای مطالعه بیشتر ن. ک به کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قران. بخش ولایت. آیا ترسیمی که آن کتاب از معنای ولایت دارد مبنای درک ما از ولایت فقیه است یا از قضا درکی از ولایت که مورد نقد و نقض این سخنرانی‌هاست، مبادی نگاه مما درباره‌ی ولایت فقیه را فراهم اورده است.
محمدرضا حسینیان مجری صدا و سیما و بنیانگذار تی وی پلاس
تجمع اعتراضی دانشجویان عدالت‌خواه پیرامون پرونده آمرین به معروف و ناهیان منکر
جامعه‌شناسی «ژن خوب»
📝 طبقه مرفه جدید به چه سمت میل می‌کند؟

📌 مجتبی نامخواه دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی

چندی است استدلال فرزند یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی مبنی‌بر «ژن خوب» و «خون خوب» در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود‌ و واکنش‌های متعددی را توام با بهت و نفرت برانگیخته است. فرزند یکی از مسئولان بلندپایه جمهوری اسلامی ایران در سخنانی ضمن نقد انتقاد از مفهوم‌هایی همچون «آقازادگی»، موفقیت اقتصادی خود را محصول ژن خوب و خون خوب خود می‌داند.

فرزند عارف می‌گوید: «آن کسی که توانایی دارد و به جایی رسیده، حتما استعدادهایی داشته، این استعداد، بحث ژن و وراثت است... . بالاخره این خون می‌آید و می‌رسد، همین‌طوری کسی نمی‌تواند ادعا کند اصل و نسب دارد. افتخار می‌کنم این توانایی‌ها از دو تا ژن خوب آمده است.»

واکنش‌ها به این سخنان محدود به رقیبان و مخالفان سیاسی پدرش نبود. برخی هواداران هم‌جبهه با نماینده کنونی مجلس نیز پا‌به‌پای دیگران، بلکه شاید تندتر از دیگران به نقد و هجو این آقازاده پرداخته‌اند. واکنش‌ها اما در عین انتقادی بودن، نوعی استدلال را در خود داشتند که سخنان فرد مذکور را به یک اشتباه بیانی (گاف) ارجاع می‌دادند؛ استدلال اشتباهی که از روی سادگی بیان شده است. مراجعه به فیلم اظهارات اما چیزی خلاف این را ثابت می‌کند. گوینده‌ این سخنان را در چند فراز با یقین کامل بیان می‌کند. تقلیل این استدلال به یک تکیه‌کلام یا اشتباه بیانی درست نیست؛ ما با یک فراتر از اشتباه مواجهیم.

این یادداشت می‌کوشد فارغ از آنچه در متن این رویداد اتفاق افتاده، مروری بر فرامتن اجتماعی آن داشته باشد. استدلال «ژن خوب» فارغ از ساخت متنی و منطق ذهنی و بیانی گوینده که ممکن است درست یا غلط باشد، واجد یک بستر اجتماعی مشخص است. سخن این آقازاده فراتر از یک گفته، نشانه‌ای است از یک وضعیت اجتماعی. اغلب نقدهای نوشته شده درباره‌ مساله‌ ژن خوب، اگر این توفیق را می‌یافت که از تقلیل آن به یک اشتباه بیانی فراتر می‌رفت، آن را از منظر منطقی نقد می‌کرد؛ خلق مفهوم «ژن خوب» در چهارمین دهه پس از انقلاب اما بیش از یک اشتباه یا یک منطق اشتباه، محصول یک وضعیت اجتماعی است و این یادداشت می‌خواهد به مرور این وضعیت بپردازد.

◀️ ژن خوب طبقه مرفه جدید

بخش مهمی از زمینه‌های اجتماعی بروز چنین استدلالی را می‌توان ذیل مفهوم «طبقه مرفه جدید» جست‌وجو کرد؛ طبقه‌ای که رهبر انقلاب دو دهه قبل نسبت به ایجاد هشدار و سپس خبر داده بود. این طبقه اگر‌چه ریشه‌های روشنی در اقتصاد و اقتصاد سیاسی دارد؛ اما منحصر در آن نیست. اگر‌چه «طبقه» در ادبیات و وضعیت رایج، در نسبت با تولید ثروت شکل می‌گیرد اما ریشه ایجاد طبقه مرفه جدید به مثابه یک ناطبقه‌، «انحصار» است. طبقه مرفه جدید از طریق انحصار در ثروت و قدرت متمایز می‌شود و منزلت می‌یابد و با طبقه متوسط به بالا، که می‌کوشد از طریق مصرف متمایز شود، در یک همبستگی قرار می‌گیرد.

این یک واقعیت است که شکل‌گیری یک طبقه مرفه جدید پس از پیروزی انقلاب اسلامی، منتهی به حلقه بسته‌ای از افراد مرتبط با قدرت شده که اگر چه موقعیت‌شان در مناصب گوناگون «متغیر» است اما «متزلزل» نیست. افرادی که در دوره‌ای وارد قدرت می‌شوند و در تمام ادوار پس از آن در همان موقعیت باقی‌ می‌مانند؛ وقتی کسی از عالی‌ترین پست‌های تخصصی (وزارت پست و تلگراف و تلفن) به عالی‌ترین پست‌های مدیریتی (معاون اول ریاست‌جمهور)و از آنجا به عالی‌ترین سطوح سیاستگذاری (مجمع تشخیص مصلحت نظام) منتقل شده و در همین موقعیت عزم خود را برای کسب عالی‌ترین مقام اجرایی کشور جزم کند (نامزدی در انتخابات 1392)، آنگاه پستی تقنینی را به دست بیاورد و سرجمع طی دو دهه‌ اخیر (96-76) همواره در این سطوح قرار داشته باشد، اگر‌چه به لحاظ فردی سلیم‌النفس باشد اما این موقعیت ثابت بی‌شک‌ برای خانواده‌ و اطرافیان او، حس دارا بودن ژن خوب را به وجود خواهد آورد. مسیر رسیدن فرد مورد نظر به این موقعیت‌ها و پست‌ها کاملا متفاوت است: انتخاب توسط رئیس‌جمهور، رای اعتماد نمایندگان مجلس (وزارت)، انتخاب تام توسط رئیس‌جمهور(معاونت)، انتخاب توسط رهبری (عضو مجمع تشخیص) و تایید توسط شورای نگهبان (نامزدی ریاست‌جمهوری) و انتخاب مستقیم توسط مردم (نماینده‌ مجلس). هیچ کدام از این انتخاب‌ها نیز غیرقانونی نبوده است. اصل نقض نشده بر سلامت اقتصادی فرد مذکور و افراد وابسته به وی دلالت دارد. با این حال تداوم در حضور در موقعیت‌های متکثر و متنوع قدرت زمینه‌سازی نوعی خود‌برتربینی خواهد بود. مشخص است که مرادم از «خود‌برتر‌بینی» فراتر از مذمت یا حتی یک ویژگی اخلاقی است. مقصود توصیف یک وضع اجتماعی است. اصولا استدلال ژن خوب، بیشتر از آنکه ماهیت انشایی داشته باشد، توصیفی دقیق است از یک وضعیت واقعا موجود.
#ادامه

اکنون این پرسش مطرح است که با توجه به محدودیت منابع، حضور مستمر یک نفر یا یک مجموعه از افراد، در عرصه‌های متنوع قدرت ممکن نیست. آنچه این قاعده را خرق می‌کند این است که فرد مذکور دارای ویژگی‌های ذاتی خارق‌العاده‌ای باشد. وقتی این امر به ظاهر غیرممکن روی می‌دهد، فرد مذکور یا فرزند و نسل‌های بعد فرد مذکور به این نتیجه می‌رسند که این برتری ذاتی و ژنتیک، واقعا وجود دارد. تصور ژن برتر، لزوما هم‌بسته با تمکن ناشی از تکاثر ثروت نیست. همچنان که لزوما نیاز نیست این ثروت از طریق فساد گرد هم آید. انباشت قدرت نیز می‌تواند به این انگاره دامن بزند. فرزند عارف، صادقانه این حس برتری را بیان کرده است اما این یک حس کاملا جاری در طبقه‌ای واقعا موجود در جامعه است.

اگر منشأ ایده ژن خوب را «چرخش قدرت در یک طبقه مشخص» یا «بقای یک طبقه مشخص در قدرت» بدانیم، آنگاه با نگاهی مجدد به صحنه‌ قدرت در کشور می‌توان این حدس قوی را زد که ایده‌ ژن برتر پس‌زمینه‌ عمومی ذهن بسیاری از آقازادگان دوجناح سیاسی عمده است؛ دو جناحی که هر یک در رقابت برای بقا در قدرت از دیگری پیشی می‌گیرند و از قضا در سر جمع ماجرا، رقیبان پدر آقازاده‌ مذکور، یعنی جریان موسوم به اصولگرا در این رقابت همواره پیروزتر و در قدرت پایدارترند. این به ما کمک می‌کند که مساله را در جایگاه واقعی خودش تحلیل کنیم: آقازاده عارف یک تاجر است. او کاندیدای عضویت در اتاق بازرگانی و در ایران است تا به گفته‌ خود پای شرکت‌های خارجی، از آفریقای جنوبی را در ایران باز کند. خطیرتر از او اما آقازادگانی هستند که امروز در حال تحصیل در خارج کشورند و فردا تاجر- دولتمردان مهم جامعه ما خواهند بود. فارغ از تاثیرات سیاسی بقا در قدرت، این پیامدهای اجتماعی آن است که قابل توجه است.

◀️ بقا در قدرت و تنازع بقا در جامعه

این روزها خبرهای تکان‌دهنده‌ای از رواج خشونت در جامعه به گوش می‌رسد. خبرهای دیگری هست که منتشر یا برجسته نمی‌شوند. آتنا و بنیتا، جنسیت و اقتصاد، تنها دو «قربانی»‌ و «بستر» بروز این خشونت هستند. در یک سطح کلان‌تر و اجتماعی، نیاز عاملان این جنایت‌ها و پاسخی که به این نیاز می‌دهند، عاملیت اصلی ماجراست. تولید این نیاز یا پاسخ به آن، محصول نوعی تنازع بقا در سطح عمومی جامعه است. این تنازع بقای جاری در بدنه‌ جامعه بیشتر از هر چیز محصول تداوم بقا در سطوح نخبگانی است. تداوم بقا، طبقه‌ مرفهی را به وجود می‌آورد که به عریان‌ترین وجه در پی حفظ وضع موجود خود است و پناه بردن به اقتصاد سرمایه‌داری و تجویز تنازع بقا صورت تئوریک این خواست است.

بسیاری آقازاده‌ مذکور را پس از گفتن آن حرف‌ها سرزنش کرده‌اند؛ اما کمتر کسی توجه کرده که این حرف‌ها در‌واقع متن استدلال‌هایی است که هر روزه در قالب منطق اقتصاد سرمایه‌داری تولید می‌شود. شاید یک «تاجر» و (نامزد اتاق بازرگانی) نتواند این منطق را به خوبی توضیح بدهد اما «طبقه مرفه جدید» برای این کار تئوریسین‌ها و (پژوهشگر اتاق بازرگانی) خاص خود را دارد. به عنوان نمونه به این گفته‌ها توجه کنید: «واقعیت این است که به دلایل متعدد و بسیار پیچیده‌ اجتماعی عده‌ای از مردم توانمندی آن را ندارند که در یک دوره زمانی وضعیت مالی خود را به مطلوبیت نسبی برسانند و در مقابل عده‌ای به دلایل متفاوتی مانند استعداد، مهارت، توانمندی یا حتی شانس و اقبال ثروتمند شده‌اند‌... . در هر جامعه‌‌ای عده‌ای تمایل زیادی به کار کردن ندارند و مشکل‌شان هم این نیست که در رفاه کامل مادی نیستند. در‌مقابل عده‌ای هم تلاش دارند از هر طریقی ثروتمند شوند و این گرایش‌های طبیعی انسان است.» این حرف‌های به ظاهر ساده، اوج استدلال‌ طرفداران اقتصاد موسوم به آزاد درباره‌ نابرابری اجتماعی است. اینکه گفته شود فقر محصول کم‌کاری فقرا و ثروت محصول استعداد، مهارت و اقبال ثروتمندان است، چه تفاوتی با استدلال ژن خوب دارد؟ همان‌گونه که آقازادگان از استدلال ژن خوب برای پیشبرد کارهای خود استفاده می‌کنند، طبقه‌ مرفه جدید پس از انقلاب، که همواره توفیق حضور در مناصب مختلف را داشته و دارند، از اقتصاد آزاد برای فعالیت‌های اقتصادی خود پوشش می‌گیرند.
#ادامه

◀️ چه باید کرد؟

تداوم بقای طبقه‌ مرفه جدید (ایجاد شده پس از پیروزی انقلاب اسلامی) در قدرت، به بازتولید و بازترجمه‌ تئوری‌هایی در جامعه منجر می‌شود که استعلاطلبی را در نخبگان و تنازع بقا را در توده‌های جامعه دامن می‌زند. برتری ژنتیک صورت‌بندی طنزآلود این وضعیت است. صورت‌‌بندی علمی آن را اقتصاد سرمایه‌داری تئوریزه می‌کند. جنگ فقر و غنایی که امام خمینی مطرح و بر آن پافشاری می‌کردند، در واقع در تقابل با این تئوری و وضعیت تنازع بقا بوده و هست. امروز و سه دهه پس از آخرین تاکیدهای امام خمینی بر نهضت مقدس جنگ فقر و غنا، نسیان تام این آنتی‌تز، به بسط طبقه مرفه جدید جامعه یاری‌های بسیاری رسانده است. اگر روزگاری اهالی طبقه مرفه جدید در پی اکتساب و انحصار ثروت و سپس سیاست بودند، امروز به وضوح می‌توان دید که این طبقه به فاشیسم روی آورده است. دو دهه قبل آقازاده‌ صاحب ژن خوب هنوز بهره‌گیری از ژن خوب خود را شروع نکرده بود. هیچ آقازاده‌ دیگری هم نمی‌توانست درباره ژن خوب استدلالی مطرح کند. چون هنوز طبقه مرفه جدید به این بسط و بلوغ و قدرت دست نیافته بود. امروز این طبقه واجد چنین تمکن و امکاناتی شده و اندیشه و گفتار خود، تمایلات فاشیستی‌اش را آشکار کند. آیا گرایش طبقه مرفه جدید به فاشیسم، برای آینده‌ اجتماعی ما و آینده انقلاب اسلامی خطرناک نیست؟ البته همدردی با قربانیان «تنازع بقا» امری است بایسته اما ضروری‌تر آن است که برای «بقای در قدرت» فکری کنیم.

طبقه مرفه جدید با سرعت سرسام‌آوری به فاشیسم میل می‌کند. تنازع بقای تجویزی توسط اقتصاد سرمایه‌داری آینده‌ هولناکی را به دنبال خواهد داشت. باید به راهکار خمینیستی این وضعیت، نهضت مقدس جنگ فقر و غنا بیشتر بیندیشیم.
موسیقی را نجا دهید!.pdf
2.1 MB
جزوه موسیقی را نجات دهید | رهبر انقلاب در بازدید از صداوسیما و در جمع اهالی موسیقی ⁣۱۳۷۵/۵/۹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لحظات درگیری ماموران سد معبر شهرداری و مرد میوه فروش که در قم فوت شد...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روحانی: ان‌شاءالله که هم ایشان (آخوندی) هم مردم و هم ما سریعتر از دست مسکن مهر خلاص شود.
180 درجه، جمعه 27 مرداد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاسخ زنگنه به استخدام نمایندگان مجلس و احسنت گفتن نمایندگان!
Audio
فایل صوتی سخنان احمدی نژاد پیرامون پشت پرده کارشکنی های مجلس درخصوص انتصاب وزیر نفت در دولت قبل
سمت راست تصویر- شهید حاج مهدی عراقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این دختر بازیگر ۶ ساله رو با دو گریم‌ متفاوت میفرستن بین آدما...
تفاوت رفتارها رو ببینید
شهید مطهری
رضا شهابی وارد ۲۸امین روز اعتصاب غذا شد.
جلال آل احمد
ضرب و شتم کارگران اراک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آموزش فرستادن لوکیشن (موقعیت) هیئت با استفاده از تلگرام

❗️ دقت کنید که GPS باید روشن باشد و این پیام را باید از محل هیئت ارسال کنید.

🎬 @Mostazafin_TV