یه دختر بچه ی۷ساله که دل نازکه و نمیتونه احساساتش رو کنترل کنه، یه نوجوون۱۷/۱۸ ساله که نمیدونه چی درسته چی غلط و یه جوون ۲۴ ساله که ناامید، سرگردون و بلاتکلیفه و نمیدونه چیکار کنه، یه پیرزن۷۰ ساله که خسته و درمونده‌س ولی تلاش میکنه یه کاری واسه خودش بکنه، به درون من خوش اومدین.

آدم تو اعصاب خوردی هاش در اتاق و محکم میکوبه به هم چهار تا هم داد میزنه و گوله میشه بین دیوار و کمد اما بازم گوشش ب دره تا یکی بیاد در بزنه ببینه چیشده، میخام بگم آدم همیشه نیاز داره یکی نگاش کنه از بیرون وگرنه درو محکم نمیبست ، میبست؟!

بابا به پیر و پیغمبر اون لحظه داشتی از تنهایی رو تخت سرد و اتاق تاریکت با یه چراغ خاموش یه گوشی که زل زدی بهش تا بهت زنگ بزنن ، میمردی برا کسی مهم نبودی. مهم نبودی. ببین مهم نبودی خب؟الانم نیستی فکر میکنی الان خودتوو از ساختمون پنج طبقه پرت کنی میان میگن آخ بمیرم فلانی چرا مرد بچه خوبی بود؟دلت به اینا خوشه؟ پاشو پاشو یه کاغذ قلم بردار هرچی فحش میخای بنویس تموم که شد برو کاغذ و بکوب تو صورتشون سرتو بگیر بالا فک میکنی لیاقتت ی مشت حرومزادس؟

난 정말 나 자신을 어떻게 해야할지 모르겠어.

واقعا نمیدونم با خودم چیکار میکنم.

یه جا خیلی قشنگ نوشته بود:
می‌دونم. چقدر درک نشدی، چقدر نا امیدت کردن، چقدر تحمل کردی، چقدر زمان برد، چقدر اشک ریختی، چندبار بلند شدی و چقدر جنگیدی و چقدر همه‌چی سخت‌تر شد؛ ولی بازم ادامه بده. خسته نشو. هنوز مونده تا به جاهای خوبش برسی. تو لیاقتشو داری.

میدونی همین الان چی کم دارم؟
یه هوای به شدت بارونی و خنک ،خنکیش طوری باشه که نه لباس گرم بخواد بپوشی،ن سرما بخوری ،فقط نسیم ملایم بشینه روی موهات و صورتت ،
بعدش یه شب ،شبِ اروم و ساکت و بی دغدغه
شبی که از۱۲ گذشته باشه..
یه خیابون یا یه کوچه ی کاملا خلوت ،
بدونِ هیچ رهگذر یا مزاحمی .
دوتا شیرکاکائوی یخ زده و دوتا دلسترِ لیمو یا انارِ خنک ،
یه بسته ادامس با طعم نعنا و اکالیپتوس..
یه جفت کفش ال استارِ کثیف که بند هاش لایه لایه رو هم گره خورده و پام کردم ،
یه گوشی که رو حالتِ پروازه و ترسی ندارم که کسی باهام کاری داشته باشه و منتظر زنگ و پیغام کسی نباشم ،
یه گربه که داره رد میشه و از گوشه ی کوچه وقتی صداش میزنم اروم میاد توی بغلم،
از پنجره ی خونه ی کناری ام باید صدای اهنگِ نیروانا بیاد،شایدم فرهاد،
بعدش برم بشینم کفِ کوچه ی خیس و بدون ترس و وحشت
شیرکاکائو مو بخورم.
و منتظر شم تا تو
با یه بسته سیگار و یه بستنیه بزرگ و یه لبخند ملیح ،برسی از راه.

ولی اشکای‌ شروین...🥹🤍
•t.me/Fllowerwhite•